پازند
پازند در اصطلاح یعنی ثبت تلفظ کلمات زبان پهلوی با خط اوستایی (دین دبیره). اما در معنای دقیق تر، پازند واریانت یا تغییریافته ای از خط اوستایی است و نه خود آن. به سبب اینکه در پهلوی صدای لام L خاصی وجود داشت که در خط اوستا نبود، این حرف به نگارش اوستایی اضافه شد و خط اوستاییِ پازند بوجود آمد. از این روش، یعنی نگارشِ زبان پارسی میانه (پهلوی) به خط اوستایی، بیشتر در برگردان متون تفسیر دینی موجود در خود اوستا و چسبیده به هر بخش آن، یعنی زند، استفاده شد. بیشتر زند به سرپرستی و نظارت مستقیم آذرباد مهراسپندان موبد بزرگ زمان اردشیر دوم ساسانی در قرن چهارم میلادی و هم زمان با آفرینش خرده اوستا توسط او نوشته شد[1].
گمان می رود پازند نویسی در زمان خسرو انوشیروان ساسانی در قرن ششم توسط موبد موبدان آزادشاه، بر نوشته های دو قرن قبل زند انجام شده باشد و مقادیری زند جدید (تفسیر جدید) نیز به آن اضافه شده باشد. هم زمان با همین پازندنویسی، عده ای چون پروفسور خانلری و خانم پروفسور ماری بویس از اوستاشناسان سرشناس معاصر بر این باورند که دین دبیره نویسی یا برگردان کل اوستا از خط پهلوی به خط اوستایی نیز در قرن ششم یعنی در دربار خسرو انوشیروان انجام شده باشد[2].
یادآوری که این قسمت های جدید تفسیری، همگی به زبان پهلوی و خط پازند (یا به غلط مصطلح، خط اوستایی) هستند؛ در صورتی که کل مابقی اوستا، زبانش اوستایی است و خطش نیز اوستایی است (خط اوستایی یا دین دبیره).
ابهام زیاد در خط پهلوی به علت بکار بردن یک حرف برای چند صوت و نیز ننوشتن برخی واکههای کوتاه، باعث شد که پس از به وجود آمدن خط اوستایی که خطی کامل و دارای املای پُر[3] بود، متون پهلوی با آن خط آوانگاری شود تا عوام نیز بتوانند متون پهلوی را بدون اشتباه بخوانند. برای فهم بهتر چیستی این اشتباه، بسیار مهم است گفته شود که تکیه بر مصوت ها و صامت ها، در زبان اوستایی بسیار مهم است و خط اوستایی که دارای 48 حرف است، اصوات دقیقی را با تکیه های دقیق بسیار آوانگاری میکند (14 مصوّت، 34 صامت و نیم مصوت)؛ یعنی از این میان، دارای چهارده حرفِ مصوّت است، در حالی که فارسی امروز فقط 6 مصوت دارد که هیچکدام نیز حرف خاصی در الفبا نیستند. این دقت به دلیل باور مذهبی بود که تلفظ حروف باید حین سخن با ایزد و امشاسپندان برای احترام به آنها، دقیق انجام شود[4]. در انگلیسی به این تکیه زبانی، کِدانس گفته می شود.
بعد از قرنها، قسمت های زند در اوستا که به خط اوستایی و زبان پهلوی بود، توسط افراد دیگر پازند نام گرفت[5].
به دلیل اشتباه مصطلح و ناآشنایی اعراب با خط و زبان اوستایی، خود ایرانیان دانشمند و حکیم حدود چهار قرن بعد شروع به استفاده اشتباه از عبارات زند و پازند کردند که تا به امروز در جریان است:
اشارهٔ تمثیلی ناصرخسرو پس از اسلام به زند و پازند:
ای خوانده کتاب زند و پازند/ زین خواندنِ زند تا کی و چند؟
دل پر ز فضول و زند برلب/ زردشت چنین نبشت در زند؟
گاهی نیز واژگان زند و پازند را به مجاز برای کل اوستا استفاده کرده اند. درواقع اولین اوستا شناسان که اوستا را از هند به انگلستان بردند آنرا زندِ اوستا نامیدند (ولی در گویش پارسیان هند زند و اوستا بود) و یکجا نام کتاب زردشت گرفتند. حدود دویست سال بعد، ابهام زدایی نهایی در قرن بیستم انجام شد؛ امروز زبانشناسان باور دارند که زند، تفسیرهای دینی و سیاسی شاهان وقت ساسانی، به زبان خودشان یعنی پهلویِ پارسیک، بر متن اصلی زبان اوستایی است که قرن ها قبل از خودشان از زمان باستان به آنها به ارث رسیده بود[6]. مجموع این تفسیرهای نونوشته پهلوی که بعداً به خط پازندی (اوستایی) نگاشته شد، متن پازند نام گرفت که غلط مصطلح است و باید زند نامیده شود. یادآوری می شود که زندهای پراکنده در اوستا و بخش بزرگ خرده اوستا که در اوستای امروز هستند، سروده های زردشت نیستند و نوشته روحانیان مغ زردشتی به موبد موبدان هستند.
درنتیجه، پازند قسمتی خاص در اوستا نیست، فقط نام یک سیستم نگارش برای زند است.
پانویس
- خانلری، ص 176، ج 1
- خانلری، ص 244، ج 1
- به خطهایی مانند خط لاتینی که تمامی مصوتهای کوتاه و بلند در آن نوشته میشود خطهای دارای املای پر گفته میشود.
- بویس، ص 197–229
- عریان ۱۳۷۷، ص ۱۰
- خانلری، ص 178، ج 1
منابع
- عریان، سعید. فرهنگ پهلوی. چاپ اول تهران: ۱۳۷۷.
- خانلری، پرویز، تاریخ زبان ایران، جلد اول، نشر نو، تهران: 1365.
- منتظری، سعید، اوستا و مردمان اوستایی، آسمان، تهران:1387.
نوشتههای پارسی میانه | |||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
دینی |
| ||||||||||||||
غیر دینی |
|
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
تاریخ | |
---|---|
مفاهیم | |
نیروهای شر | |
افراد مهم | گشتاسبشاه • کرتیر • تنسر • پاول پارسی • فهرست موبدان • آذرباد مهراسپندان • بابک خرمدین • فرهنگِ مِهر • جاماسپ • دستور داراب پالن • دستور دهالا • پشوتنجی دوسابایی مارکار • مزدک • ارداویراف • زرتشت بهرام پژدو • مازیار • اردشیر بابکان • شاپور دوم • انوشیروان • ارباب کیخسرو • بهرام گور آنکلساریا • مانکجی لیمجی هاتریا • ماهداد • زوبین مهتا • جمشیدجی نوشروانجی تاتا • مهربابا • رستم شهزادی • جهانگیر اوشیدری • رستم گیو • اسفندیار یگانگی • اردشیر یگانگی • فرنگیس یگانگی • میرزا سروش لهراسب • بوذرجمهر مهر |
آیینها و مکانهای مقدس | نماز • جشنها • خویدوده • گاهنبار • سدرهپوشی • آیینهای طهارت • درون • برسم • کستی • ور • گاهشماری زرتشتی • کعبه زرتشت • آتشکدهها • استودان • برج خاموشان • چکچک • پیوکانی • زادروز زرتشت • درگذشت زرتشت • زایش زرتشت • بدرود با گذشتگان • سیروزه • ارجگذاری به روان جاویدان • نیایشگاه آدریان • آتشکده نوبهار • آتشکده کرکویه • آذر برزینمهر (آتشکده کشمر) • آتشکده آذرفرنبغ • آتشکده آذرگشنسب • آفرینگان • برشنوم • موسیقی زرتشتی • بردگوری • کوشک ورجاوند • آتشکده یزد • دریاچه فرزدان • سرو کشمر • دشتانستان • قلعه آتشگاه |
نوشتههای دینی | اَوستا • گاهان • هفت هات • خردهاوستا • بندهشن • دینکرد • جاماسپی • زادسپرم • شایست نشایست • زند • پازند • مینوی خرد • ارداویرافنامه • ویرازگان • دادستان دینی • آفرینگان • یشت • ماتیکان گجستک ابالیش • ادبیات پهلوی • دبستان مذاهب • دینکردنامه |
اوستاشناسان | اوستاشناسی • ابراهیم پورداوود • مری بویس • گلدنر • دارمستتر • دالا • اشپیگل • بنونیست • انکتیل دوپرون • ویندیشمن • هارله • هوگ • پییر لکوک • گراردو نیولی • جلیل دوستخواه • رشید شهمردان |
مکانهای اساطیری | |
شخصیتها | لهراسب • گشتاسبشاه • جاماسب • فرشوشتر • مشی و مشیانه • آرش شواتیر • فراهیم • ویونگهان • تهمورث • هوشنگ • ییمه • اسفندیار • پشوتن • بندو • گرهمه • ارجاسب • توربراتور • زریر • آبتین (آتبین) • پوروچیستا • اردت فذری |
جانوران مرتبط | |
اشیا مرتبط |