هوشنگ ابتهاج

امیر هوشنگ ابتهاج[1] (زادهٔ ۶ اسفند ۱۳۰۶) متخلص به، ه. ا. سایه، حافظ پژوه و شاعر معاصر ایرانی است.

هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج
نام اصلی
امیر هوشنگ ابتهاج
زاده۶ اسفند ۱۳۰۶ (۹۳ سال)
رشت، ایران
محل زندگیآلمان
نام(های) دیگرسایه
لقبه.ا. سایه
تخلصسایه
پیشهشاعر، پژوهشگر
زمینه کاریادبیات، موسیقی ایرانی
ملیتایرانی
جوایز مهمبنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
نشان عالی هنر برای صلح
سبک نوشتاریشعر نو، غزل، مثنوی
کتاب‌هانخستین نغمه‌ها، سیاه‌مشق ۱ و ۲ و ۳، شبگیر، چند برگ از یلدا، تا صبح شب یلدا، یادگار خون سرو، تاسیان، بانگِ نی، سراب
تأثیرپذیرفته ازحافظ
همسر(ها)آلما مایکیال (ا. ۱۳۳۷)
فرزند(ان)آسیا، یلدا، کیوان و کاوه
پدر و مادرمیرزا آقاخان ابتهاج
فاطمه رفعت
امضا
برخی از بنیان‌گذاران انجمن ادبی شمع سوخته.
از راست به چپ: هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، نیما یوشیج، احمد شاملو و مرتضی کیوان.

زندگی

امیر هوشنگ ابتهاج روز یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش «آقاخان ابتهاج» از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.

در اصل، خانواده او از تفرش بوده‌اند که به دلیل مشاغل اداری و دیوانی درسال‌های بسیار دور به گیلان مهاجرت کردند.

پدربزرگ او یعنی «ابراهیم ابتهاج الملک» به دست یکی از کشاورزانش، در روستای دگور، کشته می‌شود.[2][3]

برادران ابتهاج یعنی غلامحسین ابتهاج، ابوالحسن ابتهاج و احمدعلی ابتهاج، عموهای امیرهوشنگ هستند.

هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمه‌ها منتشر کرد.

به‌هیچ‌روی در درس و مدرسه کوشا نبود. ابتدایی را تمام کرد؛ اما بعد از قبول‌نشدن در متوسطه، برای همیشه درس را کنار گذاشت. درعوض کنار علاقه و پشتکاری که به هنرهای دستی و البته ورزش نشان می‌داد، در همان دوران نوجوانی یعنی ۱۳۱۸ با موسیقی و شعر آشنا شد.[2]

ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست‌مایه اشعار عاشقانه‌ای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خون‌ریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری به نام (دیرست گالیا…) با اشاره به‌همان روابط عاشقانه‌اش در گیرودار مسائل سیاسی سرود.

سایه در سال ۱۳۴۶ به اجرای شعرخوانی بر آرامگاه حافظ در جشن هنر شیراز می‌پردازد که باستانی پاریزی در سفرنامه معروف خود (از پاریز تا پاریس) استقبال شرکت‌کنندگان و هیجان آن‌ها پس از شنیدن اشعار سایه را شرح می‌دهد و می‌نویسد که تا قبل از آن هرگز باور نمی‌کرده‌است که مردم از شنیدن یک شعر نو تا این‌حد هیجان‌زده شوند.

ابتهاج از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران (پس از کناره‌گیری داوود پیرنیا) و پایه‌گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود.[4] تعدادی از غزل‌ها، تصنیف‌ها و اشعار نیمایی او توسط موسیقی‌دانان ایرانی نظیر محمدرضا شجریان، علیرضا افتخاری، شهرام ناظری، حسین قوامی و محمد اصفهانی اجرا شده‌است. تصنیف خاطره‌انگیز تو ای پری کجایی و تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) از اشعار سایه است.

سایه بعد از حادثه میدان ژاله (۱۷ شهریور ۱۳۵۷) به‌همراه محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده، به‌نشانه اعتراض از رادیو استعفا داد.

ابتهاج مدتی به‌عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران به‌کار اشتغال داشت.

منزل شخصی سایه که خود آن را ساخته (به اشتباه می‌گویند سازمانی بوده‌است) در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیده‌است. دلیل این نام‌گذاری وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف ارغوان خود را برای آن درخت گفته‌است.

از مهم‌ترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزل‌های حافظ است که با عنوان «حافظ به سعی سایه» نخستین بار در ۱۳۷۲ توسط نشر کارنامه به‌چاپ رسید و بار دیگر با تجدیدنظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سال‌های زیادی را صرف پژوهش و حافظ‌شناسی کرده که این کتاب حاصل تمام آن زحمت‌هاست که سایه در مقدمه آن را به همسرش پیشکش کرده‌است.[5]

در تاریخ پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷ در مراسم پایانی ششمین «جشنواره بین‌المللی هنر برای صلح»، نشان عالی «هنر برای صلح» به هوشنگ ابتهاج و ۳ هنرمند دیگر اهداء شد.[6]

فرهنگ و سیاست

سیاوش کسرایی و هوشنگ ابتهاج

جهان‌بینی هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج («سایه») با اینکه در خانواده‌ای بهائی، زاده شد؛[7] ولی بعدها همفکر توده‌ای‌ها شد،[8][9][10][11][12][13] هرچند هرگز به عضویت آن درنیامد.[14] برخی از کسان گرایش ابتهاج به سوسیالیسم و حزب توده را باعث تقویت جنبهٔ شاعری او می‌دانند.[15] با وجود این، در سال‌های بعد اشعاری با درونمایه‌های عرفانی، اخلاقی و مناجات با خدا سرود که عده‌ای آن‌ها را از نظر پرداخت زبانی به اشعار حافظ، نزدیک می‌دانند.[16][17][18][19]

مطلع غزلی عرفانی از سایه:

نامدگان و رفتگان از دو کرانهٔ زمانسوی تو می‌دوند، هان ای تو همیشه در میان
در چمن تو می‌چرد آهوی دشت آسمانگرد سر تو می‌پَرَد باز سپید کهکشان

شعر نو از سایه در وصف واقعهٔ کربلا:[20]

یا حسین بن علی
خون گرمِ تو هنوز
از زمین می‌جوشد
هر کجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمهٔ خون می‌نوشد
کربلایی‌ست دلم!
سرِ حق بر نیزه ست
خیل آزادگی آواره صحرای ستم
از سیه‌کاری شمران و یزیدان فریاد
یا حسین بن علی
همتت همره حق جویان باد!

حزب توده

ابتهاج در گفتگو با مجله مهرنامه در مهر ۱۳۹۲، دربارهٔ روابطش با حزب توده گفته‌است:

«عضو حزب توده نبودم؛ اما همیشه سوسیالیست بودم و به توده‌ای‌ها احترام می‌گذاشتم و رفیق آن‌ها بودم و با آن‌ها هم‌عقیده بودم.»[21]

و در جای دیگر نیز گفته‌است:

«من به سلامت تئوریک سوسیالیسم باور دارم؛ هنوز باور دارم که هیچ راهی جز سوسیالیسم پیش پای بشر نیست.»[22]

اخراج از کانون نویسندگان ایران

در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به تعلیق هوشنگ ابتهاج، به‌آذین، سیاوش کسرائی، فریدون تنکابنی و برومند به‌علت نقض مرام‌نامه و اساس‌نامهٔ کانون گرفتند. این تصمیم درنهایت به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران، که به‌صورت فوق‌العاده برگزار شد، رسید و منجر به اخراج کل عناصر توده‌ای، به‌همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد.[23][24]

هوشنگ ابتهاج و فروغ فرخزاد

ویژگی شعر

غلامحسین یوسفی دربارهٔ شعر سایه می‌گوید: «در غزل فارسی معاصر، شعرهای سایه در شمار آثار خوب و خواندنی است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوش‌ترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگی‌های شعر اوست و نیز رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است. از جمله غزل‌های برجستهٔ اوست: دوزخ روح، شبیخون، خون‌بها، گریهٔ لیلی، چشمی کنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر.»

اشعار نو او نیز درون‌مایه‌ای تازه و ابتکاری دارد؛ و چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با این درون‌مایهٔ ابتکاری همگام شده، نتیجهٔ مطلوبی به‌بار آورده‌است. خود او معتقد است برای او اصل عاطفۀ شعر است.[25]

در شعر پس از نیما در حوزهٔ غزل تقسیماتی را با توجه به شاعرانی که در آن زمان حضور داشته‌اند انجام داده‌اند که در این بین نام‌هایی چون هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و سیمین بهبهانی به‌چشم می‌خورد. عبدالعلی دستغیب در نقدی سایه را در حلقهٔ دوم شاعران نیمایی؛ آنهایی که پیش از پیوستن به نیما شعرهایی در سبک و قالب سنتی می‌نوشتند، کنار احمد شاملو، اخوان ثالث و سیروس نیرو قرار داده که حلقهٔ اول را شامل توللی، شمس لنگرودی، منوچهر شیبانی، اسماعیل شاهرودی و دیگران می‌داند، و حلقهٔ سوم، که سهراب سپهری و منوچهر آتشی و دیگران را شامل می‌شده‌است.

«پس از شهریور سال ۱۳۲۰ این دو گروه به علاوهٔ گروه سوم به نیما پیوستند. این اتصال البته آنقدرها هم اتفاق بزرگی را رقم نزد؛ یعنی برخی از این شاعران در این مدت یک سری نوآوری‌هایی انجام دادند، اما انگار پیشنهادهای نیما را درست درک نکرده بودند، چون ما دیدیم که دوباره برگشتند. سایه از نیما زیاد تأثیر گرفت، شعرهای نیمایی جالبی را نوشت که هنوز هم بعضاً در خاطره‌ها مانده‌است اما این اتفاق چندان دوام نیافت… ایشان یک غزل سرا هستند. اما امتیازش به نظر من این است که توانسته غزل‌هایی را با حال و هوای جدید خلق کند. در واقع غزل کلاسیک و سنتی را نفسی تازه بخشیده‌است. از این بابت یک غزل سرای نئوکلاسیک به‌شمار می‌رود.»[26]


کارها

سایه هم در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به‌ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزل‌سرا بود، همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود، دنبال کرد.

سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمه‌ها» را که شامل اشعاری به‌شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است؛ اما قالب همان چهارپاره است با مضمونی از نوع غزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سال‌های ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمی‌گیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزل‌های خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که می‌توان گفت تعدادی از غزل‌های او از بهترین غزل‌های این دوران به‌شمار می‌رود.

سایه در مجموعه‌های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر خود که حاصل سال‌های پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است به شعر اجتماعی روی آورد. مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر گشود. از نمونه کارهای وی میتوان به آلبوم دستگاه چهارگاه و نغمه افشاری[27] که در سال ۱۳۵۵ توسط کانون فکری کودکان و نوجوانان منتشر شداشاره کرد. در این آلبوم نوازندگان برجسته به شکل تک‌نوازی و گروه‌نوازی در گوشه‌های دستگاه‌ها و آوازهای ایرانی جهت آموزش به نوجوانان علاقه‌مند به هنرنمایی پرداختند. این مجموعه به اهتمام: کامبیز روشن‌روان پدید آمد. در این مجموعه
نوازندگان:
سنتور: اسماعیل تهرانی
رباب: محمد دلنوازی
نی: کمال سامع
تار: هوشنگ ظریف
کمانچه: رحمت‌الله بدیعی
شعر آواز: هوشنگ ابتهاج
گوینده: نیکو خردمند
خواننده: محمدرضا شجریان

سایه پس از درگذشت احسان طبری در بهار ۱۳۶۸، مثنوی «قصه خون دل» را به یاد و در رثای او سرود. ترانهٔ «در این سرای بی کسی» از سروده‌های هوشنگ ابتهاج است. بسیاری از کارشناسان برآنند که بخش عمده‌ای از معروفیت ابتهاج، مدیون وابستگی او به حزب توده ایران بوده‌است.

در مهر ۱۳۹۵ بیست و سومین جایزه بنیاد موقوفات افشار، که در این بنیاد برگزار شد، به هوشنگ ابتهاج اهداء شد. در این جلسه علاوه بر سیدمصطفی محقق داماد و غلامعلی حداد عادل شخصیت‌های برجسته فرهنگی چون محمدرضا شفیعی کدکنی، حسن انوری، فتح‌الله مجتبایی، علی‌اکبر صالحی، سیدرضا صالحی امیری، احمد مسجدجامعی، عبدالحسین مختاباد، ژاله آموزگار و… حضور داشتند.

کتاب‌شناسی

این مجموعه‌ها بر این پایه‌اند:[4]

  • نخستین نغمه‌ها، ۱۳۲۵
  • سراب، ۱۳۳۰
  • سیاه مشق، فروردین ۱۳۳۲
  • شبگیر، مرداد ۱۳۳۲
  • زمین، دی ۱۳۳۴
  • چند برگ از یلدا، آبان ۱۳۴۴
  • یادنامه، مهر ۱۳۴۸ (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننتس و روبن)
  • تا صبح شب یلدا، مهر ۱۳۶۰
  • یادگار خون سرو، بهمن ۱۳۶۰
  • حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)
  • تاسیان مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو)
  • بانگ نی

از این میان سیاه مشق و تاسیان تنها دفترهایی هستند که ابتهاج با تجدیدنظر در محتوا به چاپ‌های بعدی رساند و مجموعه و چکیدهٔ همهٔ شعرهایش است. بانگ نی نیز در پاییز ۱۳۹۵ بدون آگاهی او منتشر شد.

گفتگوها

در طول چهل و اندی سال دوستی از نزدیک و خوشبختانه بسیار نزدیک، هرگز ندیدم که او هنرمند راستینی، از مردم زمانه ما را به چشم انکار نگریسته باشد. در میان صدها دلیلی که به عظمت او می‌توان اقامه کرد، همین یک دلیل بس که او بر چکاد بلندی ایستاده که نیازی به انکار دیگران ندارد و این موهبتی است الهی. متجاوز از نیم قرن است که نسل‌های پی در پی عاشقان شعر فارسی حافظه‌های‌شان را از شعر سایه سرشار کردند. امروز اگر آماری از حافظه‌های فرهیخته شعردوست در سراسر قلمرو زبان فارسی گرفته شود، شعر هیچ‌یک از معاصران زنده نمی‌تواند با شعر سایه رقابت کند.

نشریه مهرنامه

ابتهاج مهر ۱۳۹۲ در گفتگویی با محمد قوچانی، مهدی یزدانی‌خرم و علیرضا غلامی که در مجله مهرنامه منتشر شد گفته بود: «من به سلامت تئوریک سوسیالیسم باور دارم. هنوز باور دارم که هیچ راهی جز سوسیالیسم پیش پای بشر نیست. کمونیسم هم یک آرمان دور است. تا به‌قول معروف یک انسان طراز نوین ساخته نشود که هرکس به‌اندازه کارش بخواهد و بهره‌مند شود، کمونیسم قابل تحقق نیست.»

مهرنامه گفته‌است این گفتگو اولین گفتگوی مطبوعاتی هوشنگ ابتهاج با یک نشریه است.

او در این گفتگو دربارهٔ احمد شاملو گفته‌است: «وقتی شاملو مُرد من در مراسمش گریه کردم. یکی از دوستان به من گفت سایه گریه می‌کنی؟ فکر می‌کرد من نباید برای شاملو گریه کنم! گفتم این چه حرفی است؟ من برای کدام یک از رفقایم مرثیه ساخته‌ام؟ مهدی اخوان، شاملو، کسرایی، شهریار؟ درد نبودن این‌ها چنان برای من عظیم است که اصلاً کلمه پیدا نمی‌کنم.»

خاطرات

هوشنگ ابتهاج سال ۱۳۹۱ در ۸۵ سالگی خاطرات خود را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب پیر پرنیان‌اندیش عنوان کرد. در این کتاب هوشنگ ابتهاج به بیان عقاید و نظرات خود دربارهٔ بسیاری از چهره‌های به‌نام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود می‌پردازد. او در این کتاب تأیید می‌کند که آزادی‌اش از زندان در سال ۱۳۶۳ بعد از نامه محمدحسین شهریار به سیدعلی خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت، و بیان این نکته که «وقتی سایه را زندانی کردند، فرشته‌ها بر عرش الهی گریه می‌کنند» صورت گرفته‌است. ابتهاج یک سال بعد از زندان آزاد می‌شود.[29][30][31]

نمونه شعر و ترانه

مطلع غزلی از سایه:

ای عشق همه بهانه از توست
من خامُشم این ترانه از توست

یک دوبیتی از سایه:

مست از خواب برانگیختمش
دست در زلف کج آویختمش
جام آن بوسه که می‌سوخت مرا
تا لب آوردمش و ریختمش

مطلع غزلی دیگر از سایه:

مژده بده مژده بده یار پسندید مرا
سایهٔ او گشتم و او بُرد به خورشید مرا

شعر نو از سایه:

آفتابا چه خبر؟
این همه راه آمده‌ای
که به این خاک غریبی برسی؟
ارغوانم را دیدی سر راه؟
مثل من پیر شده ست؟
چه به او گفتی؟ او با تو چه گفت؟
نه، چرا می‌پرسم
ارغوان خاموش است
دیرگاهی‌ست که او خاموش است
آشنایان زبانش همه رفته‌ند
ارغوان ویران است
هر دومان ویرانیم.

نمونه غزل:

نشود فاش کسی آنچه میان من و توستتا اشارات نظر، نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن می‌گویمپاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندیدحالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسیدهمه جا زمزمه عشق نهان من و توست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نهای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
این همه قصه فردوس و تمنای بهشتگفتگویی و خیالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقلهرکجا نامه عشق است نشان من و توست
سایه ز آتشکده ماست فروغ مه و مهروه ازین آتش روشن که به جان من و توست

پانویس

  1. مجله بخارا، ۹۲ صفحهٔ ۲۸۹
  2. عابدی، کامیار (۱۳۹۰). در زلالِ شعر ص۱۷تا۱۹؛ بررسی زندگی و شعر هوشنگ ابتهاج. تهران: ثالث. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۸۰-۲۶۱-۵.
  3. «زندگینامه امیر هوشنگ ابتهاج».
  4. ستایشگر، ۱۹
  5. «از هوشنگ ابتهاج چه خبر؟». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۰.
  6. «۴ هنرمند نشان عالی صلح دریافت کردند/ انتقاد از بی‌مهری‌ها». خبرگزاری مهر. ۱۳ مهر ۱۳۹۷.
  7. مرسلوند، حسن، زندگی‌نامهٔ رجال و مشاهیر ایران، 5 جلدی، جلد 1، 74.
  8. «هوشنگ ابتهاج کمونیست است». روزنامه جهان صنعت.
  9. «غزل «آینه در آینه» حاصل شعف ابتهاج از دعوتش به شوروی است». mehrnews.
  10. «واقعیت‌هایی دربارهٔ کمونیسم شوروی، حزب توده و سایه». خبرگزاری کتاب ایران.
  11. «گفتگو با حسن گل محمدی به مناسبت زادروز کارل مارکس: دانش تئوریک جزنی از طبری و کیانوری بیشتر بود/لنین نخستین تحریف کننده مارکس». فرهنگ امروز.
  12. «یادواره صدمین سالگرد زایش رفیق محمود اعتمادزاده (به‌آذین)». حزب توده ایران.
  13. «کتاب ماهی سیاه اثر بهرنگی مرا به نویسندگی واداشت». خبرگزاری جمهوری اسلامی.
  14. «ابتهاج: هرگز توده‌ای نبودم، هنوز سوسیالیستم». تاریخ ایرانی. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۶.
  15. «واقعیت‌هایی دربارهٔ کمونیسم شوروی، حزب توده و سایه». خبرگزاری کتاب ایران.
  16. 2521 (۲۰۲۰-۰۲-۲۵). «هوشنگ ابتهاج، شاعری اندیشه‌گرا با مضامین عرفانی». ایرنا. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۶.
  17. سید مصطفی محقق داماد. «آموزه‌های اخلاقی شعر سایه». www.ettelaat.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۶.
  18. «جلوه‌های عرفان در اشعار هوشنگ ابتهاج سایه | فرهنگ اسلامی». ۲۰۱۸-۰۸-۱۸. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۶.
  19. «دفتر مجازی شعر آیات غمزه». شعر فارسی آیات غمزه. ۲۰۱۲-۱۰-۲۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۶.
  20. پیر پرنیان اندیش، ص 773.
  21. مهرنامه، شماره ۳۱، مهر ۱۳۹۲، گفتگوی محمد قوچانی، مهدی یزدانی‌خرم و علیرضا غلامی با هوشنگ ابتهاج، صفحه ٢۴٣
  22. «ابتهاج: هرگز توده‌ای نبودم، هنوز سوسیالیستم». تاریخ ایران.
  23. چرا توده‌ای‌های کانون نویسندگان اخراج شدند؟، بی‌بی‌سی فارسی
  24. کتاب حدیث تشنه و آب، صفحه ۷۲ تا ۸۵ نوشته منصور کوشان
  25. ««پیر پرنیان اندیش» کتابی برای شناخت بزرگترن غزلسرای زنده ایران». خبرگزاری برنا. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۶.
  26. http://www.ibna.ir/fa/doc/longint/219001/عبدالعلی-دستغیب-سایه
  27. https://khosousi.com/shoor-roshanravan-shajarian/
  28. از یک عمر فعالیت ادبی سایه تجلیل به عمل آمد.
  29. پیر پرنیان‌اندیش، جلد اول، صفحهٔ ۵۴۰
  30. پیر پرنیان اندیش: خاطرات ه. الف. سایه
  31. «خاطرات ۱۵۰۰ صفحه‌ای هوشنگ ابتهاج». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۲.

منابع

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به هوشنگ ابتهاج در ویکی‌گفتاورد موجود است.
در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ هوشنگ ابتهاج موجود است.
  • پیر پرنیان‌اندیش (در صحبت سایه): گفتگو با هوشنگ ابتهاج سایه/میلاد عظیمی و عاطفه طیّه/ناشر:انتشارات سخن؛ چاپ اول: پاییز ۱۳۹۱/
  • ستایشگر، مهدی (۱۳۷۶نام نامهٔ موسیقی ایران زمین جلد سوّم، تهران: اطلاعات، شابک ۹۶۴-۴۲۳-۳۷۷-۸
  • گیلان در قلمرو شعر و ادب، ابراهیم فخرایی.
  • شعر معاصر ایران از بهار تا شهریار، حسنعلی محمدی. ناشر: مؤلف/ صد شاعر، خسرو شافعی.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.