ایرانشان بن ابیالخیر
ایرانشان ابن ابی الخیر از شاعران اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری قمری و همعصر با سلطان ملکشاه سلجوقی بود. گویا ایرانشان بیش از سال ۵۱۱ ه. ق. نزیسته باشد. وی داستان بهمن بن اسفندیار را در قالب بحر متقارب در حدود سال ۵۰۰ هَ. ق. یا اندکی پس از آن بنظم درآوردهاست.[1] قدیمیترین اشارات به نام شاعر، در دستنوشتههای مجمل التواریخ و القصص است؛ در مجمل التواریخ و القصص، نسخهٔ کتابخانهٔ فؤاد کورپولو در ترکیه، نام شاعر «انشاه» و در نسخهٔ هایدلبرگ آلمان، نام وی «ایرانشاه» و در دستنوشتههای پاریس و چستربیتی از مجمل التواریخ و القصص، «ایرانشان» ضبط شدهاست.
پیرامون زادگاه وی اگرچه جلال متینی مصحح کوشنامه، در مقدمهٔ آن دربارهٔ زادگاه «ایرانشان» سخنی به میان نیاوردهاست؛ اما رحیم عفیفی در پیشگفتار بهمننامه، برپایهٔ شواهدی چنین پنداشتهاست که شاید ایرانشان، برادر «شهمردان بن ابیالخیر» نویسندهٔ نزهتنامهٔ علایی برادر و در نتیجه رازی (اهل ری) بودهباشد.[2]
آثار
دو اثر منظوم ایرانشان، بهمننامه و کوشنامه است؛ بهمننامه پیش از کوشنامه سروده شدهاست.[2] ایرانشان در کوشنامه و بهگاه تعریف اسطورهٔ فریدون و تقسیم جهان میان سه پسرش، جغرافیای ایران را چنین نمایاندهاست:[3]
چو بگذشت صد سال و هشتاد و یَک | دگرباره سورش نمود از فلک | |
فریدون فرخ سه فرزند داشت | که از مهر هر سه به دل بند داشت | |
بریشان زمین را به سه بخش کرد | ز شاهی رخ هر یکی رخش کرد | |
به سلم دلیر آمد از بخش روم | همه کشور خاور و مرز بوم | |
دگر ماورالنهر و ترکان و چین | به تور دلیر اوفتاد آن زمین | |
و آن بخش ایران به ایرج رسید | کجا تخت ایران مرو را سزید | |
ز جیحون برو تا به دریای پارس | همان کوفه از مرز ایران شناس | |
دگر آذرآبادگان هرچه هست | از ایران شمارد هشیوار و مست |
منابع
- علیاکبر دهخدا و دیگران، سرواژهٔ «ایرانشاه»، لغتنامهٔ دهخدا (بازیابی در ۲۰ شهریور ۱۳۹۱).
- آیدنلو، سجاد (دوره جدید، بهار ۱۳۸۵). «از میراث ادب حماسی ایران». آیینهٔ میراث (۳۲). تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - دریایی، تورج (۱۳۹۱). ناگفتههای امپراتوری ساسانیان. ترجمهٔ آهنگ حقانی، محمود فاضلی بیرجندی. تهران: کتاب پارسه. ص. ۳۲. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۷۳۳-۵۵-۶.