خدای‌نامه

خَدای‌نامه، یا به پارسی میانه: خوَدای‌نامگ (Khwadāy-Nāmag)[1][2][3][4][5][6][7] به معنی «کتاب شاهان»)[8] مهم‌ترین اثر تاریخی دورهٔ ساسانی است که در آن نام پادشاهان سلسله‌های ایرانی و رویدادهای دوران‌های گوناگون را آمیخته با افسانه، ضبط کرده بودند.[9] اصل خدای‌نامه به زبان پارسی میانه در دست نیست. در دوران اسلامی خدای‌نامه با عنوان‌هایی مانند سیرالملوک یا سیر ملوک الفرس و جز آن به عربی ترجمه شده‌است. ترجمه‌های خدای‌نامه به عربی و البته اصل پارسیگ آن به همراه دیگر کتب تاریخی مورد استفادهٔ نویسندگان و سرایندگان شاهنامه‌ها مانند شاهنامه فردوسی به پارسی در سده چهارم قرار گرفته‌است. در روزگار کهن، شاهنامه نام عمومی همه کتاب‌هایی است که در موضوع داستان‌های باستانی نوشته یا سروده می‌شدند.

تدوین‌کنندگان خدای‌نامه از منابع سریانی هم (مثلاً در باره اسکندر) استفاده کرده‌اند. مضمون این کتاب کُهَن تاریخ حماسی ایران، آفرینش جهان و نخستین شهریار تا یزدگرد سوم ساسانی است و در تهیه و تنظیم آن دبیران شاهی، موبدان و خاندان‌های بزرگ ساسانی نقش داشته‌اند.

خدای‌نامک تقریر همهٴ حماسه‌های ایرانی از زمان گیومرث تا خسرو پرویز، که در میانه پادشاهی یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی (۶۳۴ تا ۶۴۲)، به وسیلهٴ دهقان دانشور تألیف شد. تکامل نهایی آن را در شاهنامه فردوسی می‌توان یافت (نیمهٴ اول سدهٴ یازدهم میلادی)؛ اثری به زبان پارسی میانه است. فردوسی از شاهنامه ابومنصوری استفاده کرد و شاهنامه ابومنصوری که به نثر بود را به نظم برگرداند و در شاهنانه ابومنصوری که خود را از نژاد اصیل دهقانان میدانست منابع خدای نامک و دیگر کتب حماسی و تاریخی ایران استفاده شده است. ابن مقفع در سده ۸ میلادی این خدای‌نامک را به عربی ترجمه کرد و به صورت گسترده‌ای مورد استفادهٴ تاریخ‌نگاران مسلمان قرار گرفت؛ که هر دو برگردان پارسیگ و عربی آن از دست رفته‌است.

ثبت رویدادهای تاریخی در زمان ساسانی

در دربار شاهان ساسانی دفاتر رسمی وقایع وجود داشته و آگاثیاس مورخ بیزانسی سده ششم میلادی که هم‌زمان با خسرو انوشیروان بوده، از آن‌ها استفاده کرده‌است. همچنین در دربار ساسانی کسانی بوده‌اند که روایت‌های تاریخی را افسانه‌وار از برداشتند. در کاخ شاهان ساسانی، بایگانی‌هایی ساخته شده بود که در آن‌ها، اسناد رسمی و چگونگی رویدادهای بزرگ کشور در این بایگانی‌ها نگهداری می‌شد. خداینامه‌ها گونه‌ای از رویدادنامه‌های رسمی روزگار ساسانیان بوده‌اند.[10]فردوسی آورده‌است که در راه شکار داستان‌های جمشید و فریدون را برای بهرام گور نقل می‌کردند. ظاهراً حتی در زمان بهرام گور نیز نامهٔ باستان وجود داشته‌است که داستان‌های آن را در مجالس بزم می‌خواندند.

زمان تدوین خدای نامه

تدوین خدای نامه را باید به زمان انوشیروان منسوب داشت که دوران تألیف و ترجمه و نهضت ادبی بوده‌است. در این زمان بر اساس دفاتر رسمی و نیز با استفاده از سنت‌های شفاهی و رسالات جداگانه‌ای که در مطالب گوناگون مرتبط با تاریخ از قبیل نسب نامه‌ها و فهرست جنگ‌ها یا شهرها و وقایع مربوط با آن‌ها وجود داشته، خدای نامه تدوین شد. در زمان پادشاهان بعدی ساسانی طبعاً مطالبی بر آن افزوده گشت و پس از برافتادن ساسانیان نیز سرنوشت یزدگرد سوم را تا کشته شدنش بدان افزودند. تدوین کنندگان خدای نامه دبیران شاهی و موبدان بوده‌اند و احتمالاً خاندان‌های بزرگ ساسانی نیز در تنظیم داستان‌های پهلوانی، نقش داشته‌اند.

متن خدای نامه

خدای نامه نه تنها رویدادهای زمان پادشاهان را دربرداشته بلکه در آن خطبه‌ها و کلمات قصار و وصایای آنان نیز ذکر شده بود، مثلاً عامری جملاتی را که منقول از عهد شاپور یکم به پسرش هرمز یکم است به روایت خدای نامه آورده‌است. در سرگذشت هر یک از شاهان قصه‌هایی نیز گنجانده می‌شد، مانند داستان‌های، بهرام گور. تدوین کنندگان خدای نامه همچنین از منابع بیگانه مانند منبعی سریانی در مورد اسکندر استفاده کرده‌اند.

عناصر تشکیل دهندهٔ خدای نامه

اصل خدای نامه به زبان پهلوی در دست نیست اما با مطالعهٔ منابع عربی به فارسی مربوط به تاریخ ایران و شاهنامه فردوسی می‌توان عناصر تشکیل دهندهٔ آن را تعیین کرد.

  • داستان‌ها و اسطوره‌های کهن هند و ایرانی و اقوام ایرانی که در آن‌ها شرح اعمال قهرمانان قدیم و کشمکش‌های قبایل گوناگون و دخالت خدا به طرفداری از پرستندگان و غیره آمده بوده‌است و نمونهٔ آن‌ها را در اوستا می‌یابیم مانند داستان‌های مربوط به جمشید و ضحاک.
  • روایاتی که می‌توان آن‌ها را روایات کیانی نامید، با روایات مربوط به شاهان و قهرمانان اشکانی در هم آمیخته‌است.
  • داستان‌های اقوام سکایی دسته‌ای از اقوام سکایی در زمان اشکانیان و در اواخر سده دوم میلادی، به ناحیه‌ای که بعداً به نام آنان سگستان یا سیستان نامیده شد، کوچ کردند و افسانه‌های آنان دربارهٔ زال و رستم با اساطیر کیانی و اشکانی درهم‌آمیخت. نام زال به معنی پیر که از نظر لغوی واژه‌ای سکایی است، دال بر اصل سکایی داستان‌های اوست. پیدا شدن قطعه‌ای از داستان رستم به زبان سغدی حکایت از رواج این‌گونه داستان‌ها در آسیای میانه دارد؛ بنابراین می‌توان حدس زد که این داستان‌ها همراه با اقوام سکایی وارد سیستان شده و از آنجا به تاریخ افسانه‌ای ایران راه یافته‌است.
  • شرح حال پادشاهان ساسانی و اعمال قهرمانی در زمان آنان نیز افسانه‌وار به این تاریخ افزوده گشته‌است.

ترجمهٔ عربی خدای نامه

در دوران اسلامی خدای نامه با عنوان‌هایی مانند سیرالملوک یا سیر ملوک الفرس و غیره به عربی ترجمه شده‌است. از روایت‌های حمزه اصفهانی و ابن ندیم و پیشگفتار قدیم شاهنامه و غیره به وجود ۹ ترجمه و اقتباس از خدای نامه به عربی پی می‌بریم. از کهن‌ترین مترجمان معروف این کتاب، ابن مقفع است. ترجمه‌های خدای نامه مأخذ عمدهٔ تاریخ نویسان دورهٔ اسلامی، مانند طبری و مسعودی و ابن قتیبه و بلاذری و حمزه اصفهانی و ثعالبی و دیگران قرار گرفت.[11]

یک دیدگاه جدید

در سال ۲۰۱۸ یاکو هامین آنتیلا، ایران‌شناس فنلاندی کتابی با نام «خدای‌نامگ: کتاب شاهان در پارسی میانه» منتشر ساخت و در این کتاب مدعی شده است که بر خلاف باور موجود، خدای‌نامگ کتابی عظیم همسنگ شاهنامه فردوسی نبوده‌است. او در کتابش آورده این اثر مجموعه کوچک و فهرست‌واری از رویدادهای تاریخی بوده‌است.

جستارهای وابسته


پانویس

  1. خالقی مطلق، جلال. «بزرگمهر بختگان»، در دانشنامهٔ جهان اسلام. بازبینی‌شده در ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۲.
  2. Daniel, Elton L. The History of Iran. ABC-CLIO, Jan 31, 2012. 2nd ed. ISBN 0-313-37509-7. 62.
  3. Boyce, Mary. Textual sources for the study of Zoroastrianism. University of Chicago Press, Oct 15, 1990. ISBN 0-226-06930-3. 7.
  4. Wiesehöfer, Josef. Das Partherreich und seine Zeugnisse. Franz Steiner Verlag, 1998. ISBN 3-515-07331-0. 457.
  5. Masson, Vadim Mikhaĭlovich. History of Civilizations of Central Asia: The crossroads of civilizations: A.D. 250 to 750. UNESCO, 1996. ISBN 92-3-102719-0. 84.
  6. Rapp (Jr), Stephen H. Studies in medieval Georgian historiography: early texts and Eurasian contexts, vol. 113. Peeters Publishers, Sep 25, 2003. ISBN 90-429-1318-5. 118.
  7. Boyce, Mary. Zoroastrians: their religious beliefs and practices. Routledge, Feb 5, 2001. 2nd ed. ISBN 0-415-23902-8. 159.
  8. ایرانیان قدیم در دوره ساسانی زرتشتی بودند، و از خداوندگار عالم تعبیر به هرمز (اورمزد) می‌کردند و واژه «خدای» را که به معنی سَروَر و فرمانروا است، تنها برای شاهان به‌کار برده و آنان را خداوندگار (خدایگان) می‌نامیدند. در کتیبه‌های پهلوی که در آن‌ها نوشته‌هایی به یادگار مانده، اردشیر و شاپور و نرسه و بهرام و… همه‌جا «خدایگان» و از نژاد خدایان نامیده شده‌اند. ابوالحسن علی بن حسین مسعودی در مروج الذهب پیشدادیان را «خداهان» یعنی پروردگاران نامیده و حمزه اصفهانی در تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، از قاتل یزدگرد سوم با عنوان «خداه‌کشان» (یعنی شاه‌کشان) یادکرده‌است. جّد سامانیان را هم «سامان خداه» می‌گفتند، چون در ناحیه سامان از نواحی بلخ فرمانروا بوده‌است.
  9. خَودای‌نامگ Khwadāy-Nāmag است که متشکل از دو واژه «خودای» xwaday به معنای شاه و «نامگ» namag به معنای کتاب است.
  10. هفته‌نامه امرداد، شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۱، سال سیزدهم، شماره ۲۸۸، ص ۶.
  11. تفضلی، احمد، ص ۲۶۹ تا ۲۷۴

منابع

  • تفضلی، احمد، و به کوشش آموزگار، ژاله. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۶ شابک ۹۶۴-۵۹۸۳-۱۴-۲
  • سارتن، جرج. مقدمه بر تاریخ علم. ترجمهٔ غلامحسین صدری افشار. انتشارات علمی و فرهنگی.

پیوند به بیرون

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.