سیستان
سیستان (همچنین ساستان، ساکَستان، سَکَستان، نیمروز، سجستان، درنگیانا، درنگستان، سگستان، زرنگ، زرنگه، زرنج، زرکه، زرنکه، صیرئینکش، زاول، زابل، زاولستان، زابلستان) در پایان سال ۱۹۰۵ میلادی یا ۱۲۸۴ شمسی با هیئت اعزامی به رهبری مک ماهون و نقشهبرداری آقای تیت صاحب منصب نقشهبرداری که جزو هیئت اعزامی بود با همکاران خود اراضی ایالت سیستان و زمینهای اطراف آن را نقشهبرداری که جمعاً قریب ۱۰۰۰ مایل مربع مساحی شد.وسعت اراضی ایالت سیستان امروزه ۷۰۰۶ مایل مربع که ۲۸۴۷ مایل مربع در قسمت ایران و ۴۱۵۹ مایل مربع در قسمت افغانستان است.[3] دارای آب فراوان و خاک آبرفتی و از مناطق بسیار حاصلخیز ایران است. فاصله آن با شهر زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان ۲۰۵ کیلومتر است که شمالیترین شهر این استان و میباشد. [4] در دورههای اخیر به علت خشکسالیهای پیدرپی حجم آب بسیار پایین آمده و دریاچه هامون کاملاً خشک شدهاست.[5][6]
سیستان | |
---|---|
مختصات: | |
کشورها | ایران،پاکستان،افغانستان،[1] |
جمعیت | |
• کل | در حدود ۶میلیون نفر،[2] |
جمعیتشناسی | |
• قومیت | مردم سیستانی |
مناطق سیستان
[7] منطقهی سیستان در ایران شامل شهرستانهای زابل، زهک، نیمروز، هامون، هیرمند، نهبندان، شوسف، و سربیشه میباشد. لازم به ذکر است که در تقسیمبندیهای جدید وزارت کشور، شهرستانهای نهبندان، شوسف و سربیشه به استان خراسان جنوبی الحاق شدند.[8][9][10]
جغرافیا
سیستان در افغانستان شامل ولایات فراه،نیمروز،هلمند،قندهار و زابل در شرق ایران و در شمال استان سیستان و بلوچستان در دشت پست و همواری در ۳۰ درجه و ۱۸ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۰ دقیقه عرض شمالی و ۶۱ درجه و ۱۰ دقیقه تا ۶۱ درجه و ۵۰ دقیقه طول شرقی، نسبت به نیمروز گرینویچ قرار دارد. از شمال به استان خراسان جنوبی، از جنوب به زابل، از شرق به کشور های پاکستان و افغانستان و از غرب به کرمان محدود است. در ضمن مساحت زابل، زهک، هیرمند، هامون و نیمروز ۵۲۱۳۱ کیلومتر مربع است که ۵۵۶۰ کیلومتر مربع آن را دریاچه هامون و اراضی مشرف به دریاچه هامون تشکیل میدهد.[9][11]
رودخانه هیرمند در سیستان و بلوچستان بارها تغییر مسیر داده و دلتای جدیدی ایجاد کردهاست. به همین دلیل هم در گوشه و کنار این منطقه آثار حیات انسانی و خرابههای باقیمانده دیده میشوند که توسط سیلاب یا تغییر مسیر آب متروک شدهاند و مردم آنجا را ترک گفتهاند.
دریاچه هامون
سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریاچه مازندران و دریاچه ارومیه، هفتمین تالاب بینالمللی جهان و یکی از ذخیرهگاههای زیستکره در ایران است. دریاچه و تالاب هامون در استان سیستان و بلوچستان واقع شدهاند. این دریاچه از سه دریاچه کوچک به نامهای هامون پوزک، هامون سابوری و هامون هیرمند تشکیل شدهاست که در زمان فراوانی آب به هم میپیوندند و دریاچه هامون را تشکیل میدهند. رودخانه هیرمند شریان اصلی ورود به هامون و رودخانههای خاشرود، فراه، هاروترود، شوررود، حسینآباد و نهبندان به هامون میریزند.
وسعت دریاچه هامون در زمان پرآبی ۵۶۶۰ کیلومتر مربع است که از این مقدار ۳۸۲۰ کیلومتر مربع متعلق به ایران و بقیه متعلق به افغانستان است. با این اوصاف، دریاچه هامون وابسته به رودخانه هیرمند است و این وابستگی باعث شده تا هرگونه نوسانات در میزان آب آن، مشکلاتی را برای کل سیستم به وجود آورد.
زمینشناسی
سیستان از منظر زمینشناسی یک دشت آبرفتی هموار و نسبتاً مسطح از رسوبات رودخانهای است. کف رسوبات از سنگهای کرتاسه و کنگلومرای اواخر دوره ترشیاری شکل گرفتهاست.
بر روی گدازههای مارن قرمز دوره ترشیاری، برجستگی بازالتی سیستان به نام کوه خواجه مشاهده میشود. چاه نیمههای سیستان هم حاصل فعالیت دوره کواترنری است. جلگه سیستان از غرب به رشته کوههایی محدود میشود که از فلیشهای کرتاسه و رسوبات تبخیری و آهکهای الیگوسن و سازنده پلیوسن تشکیل شده و در ضلع جنوبی رشته کوههای فوق، سنگهای متامورفیک مشاهده میشود.[12]
تاریخ و ادبیات
سیستان در اساطیر ایران و آئین زرتشت، اهمیت بسزایی دارد. در داستانهای قدیم ایرانی، زابلستان از این جهت واجد شهرت و اهمیت است که موطن زال، پدر رستم، پهلوان نامدار ایران باستان میباشد. در یک متن پهلوی به نام شهرهای ایران، ساخت سیستان و بنای آتشکده کرکویه، به افراسیاب تورانی نسبت داده شدهاست.[13]
مورخین قدیم یونان، سرزمین واقع در مسیر سفلای هیرمند را درانگیانا میخواندند که ضبطهای دیگرش زرنگای و سرنگای میباشد. از این منطقه در کتیبههای داریوش اول در بیستون و تخت جمشید، تحت عنوان زرنک یاد شدهاست.[14]
آخرین دسته از آریاییها در حدود سال ۲۵۰۰ ق. م؛ که سکه یا سکاها نامیده میشدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کنارههای دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربها سجستان میگفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت که امروزه به همین نام خوانده و شناخته میشود.
در سال ۷۵۸ هجری شمسی، تیمور با لشکریان خود در جلو حصار سیستان ظاهر شد و قلعه آن را با خاک یکسان نمود. پس از مقاومت مردم، تیمور اهالی سیستان را مورد قتلعام قرار داد.[15]
در سایه ظهور حکومت صفویه، سیستان مجدداً جان گرفت و مدنیتی به هم زد.[16]
در قرن نوزدهم میلادی، ولایت سیستان مایه بحث و منازعه بین حکمرانان هرات و قندهار واقع شد. پس از اتحاد افغانستان توسط دوست محمد خان، محارباتی جهت تصرف سیستان بین ایران و افغانستان روی داد. سرانجام تحدید سرحدات در سال ۱۸۷۲ به دست کمیسیون انگلیسی به ریاست ژنرال اسمیت صورت پذیرفت و قسمتی از سیستان به وسیلهٔ عهدنامه پاریس از سیستان جدا گردید و در آن سوی مرز ماند، که به مهاجرت گسترده مردم سیستان بخش افغانستان به ترکمن صحرا ایران انجامید.[17][18] و بنیاد نیمروز خانه فرهنگ و هنر سیستانیها در تلاش است که به همت محققین ومدیران فرهیخته اش به گفته محمد آذری سنتهای نیک نیاکان خویش را حفظ و اشاعه دهد
از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۱۶ شمسی، سیستان جزو قلمرو خاندان خزیمه علم درآمد. در این زمان، سیستان بر اساس ترتیبات اداری و سیاسی نوین کشور، به عنوان بخشی از استان کرمان درآمد در حال حاضر سیستان جزئی از استان سیستان و بلوچستان کنونی ایران است.
مرکز فعلی سیستان، زابل خوانده میشود. اگرچه در گذشته تحت عناوین نصرت آباد، نصیرآباد و سیستان نیز خوانده میشدهاست. شهر فعلی سیستان در اواخر دهه ۱۸۶۰ میلادی و توسط امیرعلم خان سوم خزیمه بنا شد.[19]
جغرافیای تاریخی
بعد از عهدنامهٔ پاریس و گلداسمیت به سه بخش سیستان ایران و سیستان افغانستان و سیستان پاکستان تقسیم شدهاست که ولایات هلمند، فراه، نیمروز، قندهار جزو سیستان افغانستان و شهرستانهای زابل، زهک، هیرمند، هامون، نیمروز، نهبندان، شوسف، سربیشه و توابعشان سیستان ایران محسوب میشوند.[8][9][20]
گویش
گویش سیستانی یکی از لهجه های زبان فارسی است که مردم سیستانی به آن تکلم میکنند. لهجه سیستانی هماکنون به صورتگسترده در شهرهای زاهدان، زابل، زهک، نیمروز، نهبندان، هامون، هیرمند، شهرنو، جلگه، آزادشهر، علی ابادکتول، گرگان، سرخس، گالیکش و بعضی از قسمتهای دیگر استان های سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و رضوی و گلستان و جاهای دیگر ایران تقریباً جاری میباشد.[21]
این لهجه از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجههای مرده ماوراءالنهری و تاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژههای مشترک بسیار با فارسی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگیهای جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفه ای، امری طبیعی میباشد.[22]
سابقه تاریخی
فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار لهجه متروک پارسی یاد کردهاند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آوردهاست.[23] بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکردهاست.[24] اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سگزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقی ماندهاست.[25]
یک سرود دینی به لهجه سیستانی باقی ماندهاست که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده میشود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بودهاست که به هنگام روشن کردن آتشگاهها، به آواز بلند خوانده میشدهاست.[26]
فُرخُتَه باذا، روش | خنیده گرشسب، هوش | |
همی پُراست، از جوش | انوش کُن می، انوش | |
دوست بذ آگوش | به آفرین نه، گوش | |
همیشه نیکی، کوش | که دی گذشت و، دوش |
خاستگاه
لهجه سیستانی از لهجه های وابسته به زبانهای ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای ایرانی تعلق دارند.[27]
دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویشهای سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کردهاست.[28]
نوشتار
لهجه سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبوده است، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به لهجه سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگیهای بارزی در رسمالخط سیستانی به چشم میخورد. تلاشهای اخیری که برای یکپارچهسازی رسمالخط سیستانی انجام شدهاست تاکنون با بی اقبالی مواجه شدهاست.[29]
گونههای زبانی
چهار گونه فرعی میتوان برای لهجه سیستانی متصور شد که شامل گونههای زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی میشود.[30]
زرگری
در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم میشود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر میشود. به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ میشود.[31]
ادبی
گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل میباشد. اینگونه از چند زاویه با گونه معیار لهجه سیستانی در تفاوت میباشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعلهایی که تک واژ «می» دارند.[32]
سیدی
در گونه سیدی، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده میشود. مثلاً کتاب به ستابکدی تبدیل میشود.[33]
عربی
گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده میشود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده میشود و حالت خصوصی دارد. اینگونه از لغات عربی بیشتری بهره میجوید.[34]
دین سیستانیان در طول تاریخ
با توجه به آنچه در تاریخ آمدهاست گرشاسب، بناکننده سیستان و اولین حاکم آن خداپرست بود و این آیین تا زمان فرامرز پور رستم ادامه داشت[35][36] در زمان آفرین از جانشینان وی نیز که دین مجوسی رواج یافته بود، وی مردم را از آن بازمیداشت و بر شریعت داوود تحریض میکرد. آمدهاست که پس از پیکار رستم و اسفندیار بود که زرتشت دین مزدیسنان را آورد؛ اما رستم آن را نپذیرفت. خداپرستان بامداد و شبانگاه نماز میخواندند؛ پیش از آغاز شغل دنیایی خود، چه اندک و چه بسیار نماز میگزاردند و سپس بدان شغل میپرداختند؛ زنا، لواط، دزدی و خون ناحق ریختن در بین آنان حرام بود؛ مردار نمیخوردند و تنها آنچه ذبح شده بود برایشان حلال بود؛ صدقه بسیار میدادند؛ همیشه میزبان بوده، مهمان را نیکو میداشتند و دختر، خواهر و مادر را به زنی اختیار نمیکردند.[37] گفته میشود در زمان کیخسرو، وی به آیین زردشتی گروید.[38]
به لحاظ مذهبی این منطقه نزد زردشتیان جایگاه ویژهای دارد. آنها معتقدند سیستان یازدهمین سرزمین نیک است که توسط اهورامزدا آفریده شدهاست. با توجه به کتب زردشتی این منطقه نه تنها محل تولد خاندان کیان بلکه محل ظهور سه موعود زردشتی است.[39] به همین علت آنها برای دریاچههای هامون و هیرمند ارزش ویژهای قائل هستند. در وندیداد آمدهاست که موعودهای زردشتی از کنار دریاچه کیانسیه (هامون) ظهور خواهند کرد. بنا به تفصیلی که در کتب پهلوی مندرج است ایزد نریوسنگ نطفه پیغمبر (موعودهای زرتشت) را به فرشته آب یعنی ناهید سپرد تا نگهداری کند و مادران آنها با نوشیدن آب این دریاچه فرزندان خود را به دنیا خواهند آورد. موعود اول، هوشیدر است که سی سال مانده به پایان سده دهم از هزاره زرتشت از دوشیزهای به نام نامیگ پد؛ دومین موعود هوشیدر ماه، سی سال مانده به پایان هزاره هوشیدر از دوشیزهای دیگر به نام وه پد و سومین موعود مزدیسینی سوشیانت، سی سال مانده به پایان دهمین سده از هزاره هوشیدر ماه از دوشیزهای پانزده ساله به نام گواگ پد که همگی از نسل زرتشت هستند متولد میشوند.[40] در دوره هخامنشان، اشکانیان و ساسانیان سیستان بسیار آباد بوده و یکی از مهمترین مراکز عمده دین زردشتی محسوب میشدهاست.[41] همچنین در بیان علت نبرد رستم و اسفندیار چنین آمدهاست که چون زرتشت دین مزدیسنان را آورد با نپذیرفتن این آیین توسط رستم، بین این دو جنگ واقع شد.[42] همچنین در عصر ساسانیان، سیستان به عنوان یکی از مراکز مسیحیان نسطوری معرفی گردیدهاست.[43]
شناسه
مردم سیستانی از نژاد آریایی و زبانشان فارسی با گویش سیستانی (زاولی) میباشد.[44][45] راولینسون به لحاظ نژادی، سیستانیها را همراه با جمشیدیهای هرات، نمونه خالص نژاد آریایی میداند؛[46][47] هر چند آریاییها در آستانه ورود، درگیریهایی با بومیان اصیل ایرانی داشتند[48] که البته بعدها با هم اختلاط پیدا کردند. از این رو نمیتوان از نژاد یکدست صحبت به میان آورد.
زبانهایی که مردم سیستان بدان صحبت میکردند لهجههای میانه ایرانی چون پهلوی اشکانی، پارسی میانه یا پهلوی ساسانی بود.[49] جمعیت سیستان را شیعیان تشکیل میدهند.
استانها و قصههای تاریخی شاهنامه خود را از سرزمین سیستان و قهرمانان آن را از مردم این خطه انتخاب کردهاست.[50]
یعقوب لیث صفاری سیستانی که در سیستان حکومت میکرد در ماندگاری زبان فارسی نقش مهمی ایفا کرد[51]
خوراکیها و سوغات سیستان
- کلوچه محلی سیستان
- اوجیزک
- آبگوشت محلی سیستان
- نان روغنی و تفتون سیستان
- چنگالی، آچار (نوعی ادویه) سیستانی
- کشک محلی (کشک زرد) سیستان
- چلبک سیستانی (نوعی نان روغنی)
- قتلمه سیستان
- سوزی (بورک سیستانی)
صنایع دستی
- حصیر بافی (به سیستانی خولک بافی)
- خامه دوزی سیستان
- جواهرات سیستانی
- سیاه دوزی سیستان
- دودنی بافی سیستانی
- نیمروزدوزی(نوعی چهل تیکه دوزی)
- قالی بافی سیستان
- گلیم بافی سیستان
- خولک بافی
- توتن بافی
جستارهای وابسته
پانویس
- کتاب سفرنامه سیستان و خراسان ص 48
- کتاب مردمشناسی سیستان محمد اعضم سیستانی ص 134
- کتاب: جغرافیای تاریخی سیستان یا سفر با سفرنامهها صفحه ۳۶۹، ترجمه و تدوین: آقای دکتر حسن احمدی. مقاله آقای مک ماهون
- name="mehrnews.com">https://www.mehrnews.com/news/4583361/بهشت-باستان-شناسان-آماده-پذیرایی-از-گردشگران-است
- Welle (www.dw.com)، Deutsche. «دریاچه هامون، راه حلی مشترک برای یک مشکل مشترک | DW | 11.01.2017». DW.COM. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۳۰.
- «اثرات زیست محیطی خشک شدن دریاچه هامون بر منطقه سیستان». civilica.com. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۳۰.
- «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۴ ژانویه ۲۰۱۹. دریافتشده در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- http://www.sk-nehbandan.ir/Index.aspx?page_=form&lang=1&sub=3&tempname=NahbandanMain&PageID=483
- http://www.irna.ir/sb/fa/News/82780564
- https://www.sbportal.ir/fa/news/5488/معرفی-شهرستانهای-استان
- https://www.sbportal.ir/fa/news/5485/سیمای-عمومی-استان
- سازمان برنامه و بودجه سیستان طرح بررسی قابلیتها و امکانات توسعه استان، جلد اول، منابع طبیعی، ۱۳۷۶، ص ۱۷۹.
- متون پهلوی. گردآورنده جاماسب جی دستور متوچهر جی جاماسب – آسانا. گزارش سعید عریان. تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱، ص ۷۰.
- کخ، هاید ماری. از زبان داریوش. مترجم دکتر پرویز رجبی. تهران، کارنگ، ۱۳۷۶، ص ۱۱۵.
- لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی. ترجمه محمود عرفان. تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴، ص ۳۵۸ تا ۳۶۲.
- محمدی خمک (سکایی سیستانی)، جواد. ماتیکان سیستان، از مقاله «سیستانی که بزرگتر از خراسان بود.»، جلد نخست؛ و اژیران، ۱۳۷۸، ص ۵۷.
- بارتولد، تذکره جغرافیایی تاریخی ایران، ترجمه حمزه سردادور، تهران توس، ۱۳۵۸، ص ۱۰۴.
- http://gitionline.ir/fa/news/4538/کوچ-اجباری-سیستانیها-در-سایه-سیاست-قاجار-و-پهلوی
- مجتهد زاده، پیروز. امیران مرزدار و مرزهای خاوری ایران. مترجم حمیدرضا ملک محمدی نوری، تهران، شیرازه، ۱۳۷۸، ص ۷۷ تا ۹۶.
- https://www.sbportal.ir/fa/news/5486/جغرافیای-استان
- بهاری، محمدرضا. زبانشناسی عملی، بررسی گویش مردم سیستان. ناشر: مؤلف، ۱۳۷۸، ص ۱۲.
- محمدی خمک، جواد. واژهنامه سکزی. تهران. سروش، ۱۳۷۹، ص ۱۱.
- فرهنگ معین، ج ۵، زیر عنوان «سیستانی».
- محمدی خمک، جواد، مقاله «گویش سیستانی در ترجمه قرآن قدس» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستانی، مشهد، و اژیران، ۱۳۷۸، ص ۴۷۱.
- بهار، محمدتقی، سبکشناسی. ج ۱، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۵، ص ۲۹.
- سیستانی، محمداعظم. مقاله «سرود آتشکده کرکوی یا قدیمیترین شعر در لهجه محلی سیستان» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستانشناسی. مشهد، و اژیران، ۱۳۷۸، ص ۳۹۴.
- برجسته دلفروز، بهروز. واژهنامه ریشه شناسانه و تطبیقی گویش سیستانی. پایاننامه فوق لیسانس. دانشگاه شیراز، ۱۳۷۲.
- خلف تبریزی، محمد حسین. برهان قاطع، به اهتمام محمد معین. تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲(چاپ پنجم)، ص ۳۰.
- «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۸ نوامبر ۲۰۱۲. دریافتشده در ۱۷ اوت ۲۰۱۲.
- غلامرضا عمرانی، گویش سیستان، حوزهٔ مرکزی شهر زابل، جلد نخست، آواشناسی، نشر دریافت، ۱۳۹۰، ص ۷۶۶
- عمرانی، همان، ص ۷۶۸
- عمرانی، همان، ص ۷۷۷
- عمرانی، همان، ص ۷۸۵
- عمرانی، همان، ص ۷۸۸ و نیز عمرانی، غلامرضا. گویش سیستان، حوزه مرکزی شهر زابل. ج ۱، تهران: هنر رسانه اردیبهشت، ۱۳۸۷، ص ۳۳۰ تا ۳۴۶.
- مولف، مجهول. تاریخ سیستان (ویراست ملک الشعرای بهار). ص. ۵۲.
- مولف، مجهول. تاریخ سیستان (ویراست تحقیق ملک الشعرای بهار). ص. ۷۳.
- مجهول، مولف. تاریخ سیستان (ویراست تحقیق ملک الشعرای بهار). ص. ۷۳.
- سیستانی، ملک شاه حسین (۱۳۴۴). احیاء الملوک (ویراست به اهتمام منوچهر ستوده). تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب. ص. ۵.
- یغمایی، اقبال (۱۳۵۵). بلوچستان و سیستان. تهران: وزارت فرهنگ و هنر. ص. ۹۰.
- مشکور، محمدجواد (۱۳۷۱). جغرافیای جهان باستان. تهران: دنیای کتاب. صص. ۶۵۳–۶۵۸.
- یغمایی، اقبال (۱۳۵۵). بلوچستان و سیستان. وزارت فرهنگ و هنر. ص. ۹۱.
- مولف، مجهول. تاریخ سیستان (ویراست ملک الشعرای بهار). تهران. صص. ۷۳–۷۴.
- یغمایی، اقبال (۱۳۵۵). بلوچستان و سیستان. تهران: وزارت فرهنگ و هنر. ص. ۹۱.
- https://www.sbportal.ir/fa/cities/nimrooz/جغرافیای-استان%5Bپیوند+مرده%5D
- http://sb.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=25679%5Bپیوند+مرده%5D
- مشکور، محمدجواد (۱۳۷۱). جغرافیای جهان باستان. تهران: دنیای کتاب. ص. ص۶۵۱.
- بارتلد، ویلهلم (۱۳۷۷). جغرافیایی تاریخی ایران. ترجمهٔ همایون صنعتی زاده. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار. ص. ص۸۲.
- نفیسی، سعید (۱۳۸۴). تاریخ اجتماعی ایران در دوران پیش از تاریخ و آغاز تاریخ (ویراست به اهتمام عبدالکریم جربزه دار). تهران: اساطیر. صص. ص۵۷–۶۶۲.
- افشار، ایرج. سیمای ایران. ص. ۳۰۲.
- https://www.yjc.ir/fa/news/6088339/شاهنامه-روایت-پهلوانی-و-جوانمردی-سیستانی-ها
- https://www.mashreghnews.ir/news/443687/اقدامات-يعقوب-ليث-صفاري-جهت-احياي-آيين-ملكداري-ايراني
منابع
- پرویز حسینپور (۱۳۷۳)، نظر و گذری بر تاریخ سیستان، انتشارات مصفا تهران
- سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان ---> دقیقاً مرتبط با همین مقاله
- جغرافیای تاریخی سیستان: سفر با سفرنامهها. ترجمه و تدوین: دکتر حسن احمدی
- حسن زنده دل و دستیاران تهران (۱۳۷۹)، مجموعه کتابهای راهنمای جامع ایرانگردی استان سیستان و بلوچستان
- سازمان میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان
- عباس عطاری کرمانی تهران (۱۳۸۶)، تاریخ شهرهای ایران، آسیم تهران
- مورتیزیو توزی ترجمه رضا مهرآفرین مشهد (۱۳۸۵)، پیش از تاریخ سیستان، انتشارات پاز مشهد
- ابن خرداذبه ترجمه حسین قره چانلو (۱۳۷۰)، المسالک و الممالک
- عزیزالله بیات (۱۳۷۳)، کلیات جغرافیای طبیعی و تاریخی ایران
- ابوالفداء ترجمه عبدالمحمد آیتی، تقویم البلدان، بنیاد فرهنگ ایران، بی تا
- ابواسحاق اصطخری، المسالک و الممالک، لیدن
- ادموند کلیفورد باسورث ترجمه حسن انوشه (۱۳۷۰)، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان
- ابواسحاق اصطخری، المسالک و الممالک، لیدن
- ملک شاه حسین سیستانی به اهتمام منوچهر ستوده (۱۳۴۴)، احیاء الملوک، نگاه ترجمه و نشر کتاب
- سعید نفیسی به اهتمام جربزه دار (۱۳۸۴)، تاریخ اجتماعی ایران در دوران پیش از تاریخ و آغاز تاریخ، اساطیر