الانان

اَلان‌ها یکی از اقوام ایرانی‌تبار شمالی عهد باستان بودند.[1] نام الان صورتی از واژه آریا است.[1][2] بازمانده این قوم که در اوستیا در مرز روسیه و گرجستان زندگی می‌کنند قومیت و زبان خود را ایرون می‌نامند.[3] حماسه نرت حماسه ملی مردمان ایرانی‌تبار قفقاز شمالی و مردمان بازماندۂ آلان است.[4]

Alans
Alani
Map showing the migrations of the Alans
زبان‌ها
Scythian
قومیت‌های وابسته
Ossetians

تاریخچه و پیدایش

Kingdom of the Alans in Hispania (409–426 AD).
Kingdom of the Vandals and Alans in North Africa (526 AD).

آلان‌ها گروهی از سرم‌ها (شاخه ای از اقوام سکا یا اسکیت‌ها) بودند که با یکدیگر متحد شده و در سده اول پیش از میلاد در ناحیه آزوف و مناطق قفقاز جنوبی ساکن شدند.[5] از آنجا به شبه جزیره کریمه و آسیای کوچک و فرا-قفقاز (قفقاز شمالی) تاختند.[6] در آن روزگار، اقتصاد الان‌ها متکی بر گله‌داری بود. در سیر تاریخی اقوام ایرانی زبان شمالی، آلان‌ها میان سکاها و سَرمَت‌ها دنیای باستان از یک سو، و آس‌های کنونیِ کوهپیایه هایِ قفقاز از سوی دیگر، جای میگرند و نه تنها از نظر زمانی، بلکه از نظر جغرافیایی، حلقهٔ واسط به‌شمار می ورند.[5] در سال ۳۷۲ میلادی این قوم مغلوب طایفه هون شد. یک گروه از آن‌ها (آلان‌های اروپایی)، همراه هون‌ها به غرب مهاجرت کردند و از راه گل (فرانسه امروزی) و اسپانیا به شمال آفریقا رفتند. گروه دیگر (آلان‌های قفقازی)، به سوی کوهپایه‌های قفقاز مهاجرت کردند. در قفقاز جنوبی اتحادیه‌ای به رهبری الان‌ها و طوایف محلی قفقاز تشکیل یافت. آس‌های کنونی از گروه ایرانیانی هستند که، نه در جنوب بلکه در شمال، از آن طوایف جدا شدند. آن‌ها نوادگان الان‌هایی هستند که در تواریخ گرجی از آن‌ها نام برده شده، یا از نوادگان یاسی‌های روسی هستند که هر دو با خود الان‌ها که از سرم‌ها (سرمت‌ها) به‌شمار می‌آیند، یکی دانسته شده‌اند.[7]

نام این سرزمین و قوم در متون ادب فارسی بسیار به کار رفته‌است. در حدود العالم دربارهٔ الان‌ها چنین آمده‌است: «مشرق و جنوب وی سریر است و مغرب وی روم است و شمال وی دریای خزر و بخاک خزر است و این ناحیتی است اندر شکستگی‌ها و کوه‌ها و جایی بانعمت و ملکشان ترساست و مردمانی بت‌پرست و مردمان وی گروهی کوهی‌اند و گروهی دشتی، و لشکر ملک اینجا بشهر خیلان، باشد و بندر کاسک شهر در الان از این ناحیت است.»[7] شرفنامه منیری الان را ولایتی از ایران و ترکستان یاد می‌کند.[8]

آلان‌ها در گسترهٔ تاریخ

به‌طور کلی تاریخ آلان‌ها را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد:[6]

  1. از آغاز تا عصر مسیحیت و مهاجرت بزرگ
  2. از پایان دوره پیشین تا حمله مغول
  3. از حمله مغول تا کنون.

در دورهٔ اول، آلان‌ها قبایلی چادرنشین، دامدار و رزمجو بودند که جنگجویان حرفه‌ای در اختیار شاهنشاهی اشکانی، شاهنشاهی ساسانی و امپراتوران رومی قرار می‌دادند. سواره نظام آلان‌ها بسیار پرآوازه بود. همچنان که گفته شد، تاخت و تاز هون‌ها، آلان‌ها را به دو بخش تقسیم کرد، آلان‌های اروپایی و آلان‌های قفقازی.

آلان‌های اروپایی

گروهی از آلان‌های اروپایی به صورت مردمانی کوچ‌نشین درآمدند که میان شرق و غرب اروپا پراکنده شدند و به همراه قبایل آلمانی ویزیگوت و وندال‌ها به سمت سرزمین گل و اسپانیا رهسپار شدند. حتی گروهی از آنان تا شمال آفریقا نیز جلو رفتند. آلان‌ها در این کوچ در کنار رومیان در نبرد شالون در سال ۴۵۱ میلادی با هون‌ها به سرکردگی آتیلا جنگیدند. پس از مرگ آتیلا، آلان‌ها به همراه قبایل آلمانی تلاش کردند که از زیر یوغ هون‌ها خارج شوند. بخش بزرگی از آنان در گل و بخشی دیگر در منطقه کاتالونیا ساکن شدند. نام کاتالونیا تشکیل شده از گوت و آلان است و به معنی استان گوت‌ها و آلان‌ها. نام آلن در انگلیسی (Alan) و فرانسوی (Alain) یادگار این قوم است. آلان‌ها هم چنین تأثیر عمیقی بر ادبیات فلکلور سِلتی گذاشتند. افسانه شاه آرتور و سلحشوران میز گرد ریشه در افسانه‌های قبایل آلانی اروپا دارد. گروهی از آلان‌های اروپایی در سواحل دریای سیاه و شبه‌جزیره کریمه باقی‌ماندند.

الان‌های قفقازی

الان‌های قفقازی بخش‌هایی از دشت‌های قفقاز و دامنه‌های کوهساران سرچشمه‌های رود کوبان را از زلنچوک (Zelenchuk)در غرب تا در الان در شرق تسخیر کردند. به این صورت آن‌ها یکجانشین شدند و به کشاورزی و دامپروری پرداختند. سپس شهرهایی ایجاد شد و ساختارهای حکومتی پدیدآمد. هم چنین مراودات فرهنگی و سیاسی با بیزانسی‌ها، گرجی‌ها، آبخازها، خزرها و روس‌هاایجاد شد. از جمله این ارتباطات می‌توان به ازدواج‌های میان خاندان‌های سلطنتی اشاره کرد. از قرن پنجم با تبلیغات مسیحی‌گری به وسیله بیزانسی‌ها و پس از آن گرجی‌ها و آمدن مبلغان مسیحی به سرزمین الانها، ایشان در قرن دهم مسیحیت را پذیرفتند. گاهی ایشان از دروازه الان‌ها وارد اران شده و پس از آن تا آذربایجان آمده کشتار و غارت می‌کردند در شاهنامه فردوسی در مورد گوشمال شدن ایشان به سبب حمله به ایران به وسیلهٔ خسرو انوشیروان نوشته شده‌است.

ز دریا به راه الانان کشیدیکی مرز ویران و بیکار دید
به آزادگان گفت ننگست اینکه ویران بود بوم ایران زمین
ز لشکر فرستاده‌ای برگزیدسخنگوی و دانا چنان چون سزید
بدو گفت شبگیر ز ایدر بپویبدین مرزبانان لشکر بگوی
شنیدم ز گفتار کارآگهانسخن هرچ رفت آشکار و نهان
که گفتید ما را ز کسری چه باکچه ایران بر ما چه یک مشت خاک
کنون ما به نزد شما آمدیمسراپرده و گاه و خیمه زدیم
در و غار جای کمین شماستبر و بوم و کوه و زمین شماست
فرستاده آمد بگفت این سخنکه سالار ایران چه افگند بن
سپاه الانی شدند انجمنبزرگان فرزانه و رای زن
سپاهی که‌شان تاختن پیشه بودوز آزادمردی کماندیشه بود
از ایشان بدی شهر ایران به بیمنماندی بکس جامه و زر و سیم
فرستاده پیغام شاه جهانبدیشان بگفت آشکار و نهان
رخ نامداران ازان تیره گشتدل از نام نوشینروان خیره گشت
بزرگان آن مرز و کنداورانبرفتند با باژ و ساو گران
از ایشان هر آنکس که پیران بدندسخنگوی و دانشپذیران بدند
همه پیش نوشینروان آمدندز کار گذشته نوان آمدند
چو پیش سراپردهی شهریاررسیدند با هدیه و با نثار
خروشان و غلتان به خاک اندرونهمه دیده پر خاک و دل پر ز خون
بر ایشان ببخشود بیدار شاهببخشید یک سر گذشته گناه
بفرمود تا هرچه ویران شدستکنام پلنگان و شیران شدست
یکی شارستانی برآرند زودبدو اندرون جای کشت و درود

در سال ۸۷۵ میلادی سرداران خلیفه بغداد به قفقاز تاختند و بنیان کشورهای کرجیها، الان‌ها و آبخازها را برانداختند؛ و سرزمین خزرها را هم ویران کردند. اما الان‌ها کشور و دولت خود را بازسازی کردند. در متون بیزانسی، فارسی و عربی سده‌های میانه از ایشان نام برده شده‌است. مسعودی نوشته‌است: «پادشاهی الانها از داغستان تا ابخازستان امتداد دارد و شاه الانها سی هزار سوار جنگی در خدمت دارد و روستاها بسیار نزدیک هم می‌باشند».

الان‌ها پس از حملهٔ مغول

هجوم مغول‌ها در قرن سیزدهم و یورش‌های تیمور در قرن جهاردهم ضریه‌ای مرگبار بر کشور و مردم الان داشت. عزالدین ابن الاثیر الجزری گزارش داده‌است: «تاتارها به الانها تاختند، ایشان را کشتار کردند و از هیچ هتک حرمت و چپاولی فروگزار نکردند و اسیر بسیار گرفتند و سپس به سوی قبچاقها تاختند». باقی‌مانده آلان‌ها به سه گروه تقسیم شدند:[6]

یک گروه به سمت کوهپایه‌ها و دره‌های قفقاز مرکزی عقب نشستند و تا به امروز در آن مکان‌ها زندگی می‌کنند و خود را «آس» و «ایرَته» و سزمینشان را «ایرُستان» می‌نامند. تعداد آن‌ها حدود چهاصد هزار نفر تخمین زده می‌شود. شاخه شرقی این گروه خود را «ایر/Ir» می‌نامد و شاخه غربی خود را «دیگور/Digor». نام آلان به صورت «آلون/Allon» هنوز در ادبیاتِ فولکلور آن‌ها باقی مانده‌است.

گروه دوم به همراه قبچاقها/Qipchaqs به سوی اروپا مهاجرت کردند و در مجارستان ساکن شدند. در نامه‌ها و تاریخنامه‌های مجاری و روسی از ایشان به عنوان «آس» و «یاس» "Yas" نام برده شده‌است. سرزمینی که ایشان اشغال کردند امروزه Jászság نامیده می‌شود که به معنی استان "Yas"ها است. آن‌ها زبان و فرهنگ خود را تا قرن ۱۵ میلادی حفظ کردند ولی پس از آن کم‌کم زبان مجاری را پذیرفتند و میان ایشان جذب شدند.

گروه سوم به خدمت خاقان‌های مغول درآمدند. بنا به نوشته تاریخنامه‌های چینی، سلحشوری آن‌ها تأثیر فراوان در گسترش و پیشرفت مغول‌ها داشته‌است. یک مبلغ مذهبیِ کاتولیک به نام John de Marignolli که پنج سال را در چین می‌گذراند، نوشته‌است در آن منطقه که ساکن بوده‌است تعداد الان‌ها به سی هزار نفر می‌رسیده‌است. با گذشت زمان تعداد آن‌ها به دلیل کشته شدن در جنگ‌ها کاسته می‌شود و باقی آن‌ها نیز در جمعیت محلی حل می‌شوند.

آنچه که از تحقیقات و شواهد مکتوب بجا مانده‌است، می‌توان نتیجه گرفت که پس از حملهٔ مغول، لفظ آلان رفته رفته متروک شد و آس جایش را گرفت و احتمالاً هردونام به یک معنی استفاده می‌شده‌است؛ همان‌طور که اوست‌های کنونی نیز از هر دونام برای خویش استفاده می‌کنند.[9]

الان‌ها خط و نوشتاری به‌وجود نیاوردند و هیچ متنی به زبان آن‌ها باقی نمانده‌است مگر کتیبه‌ای با الفبای یونانی بر روی سنگ آرامگاهی در سرشاخه رود کوبان.[6]

سال‌شمار

  • ۱۳۳ میلادی حمله آلانان به غرب آسیا.[10]

منابع

  1. محسنی، محمدرضا 1389: «پان ترکیسم، ایران و آذربایجان» انتشارات سمرقند، ص 109
  2. آرتور امانوئل کریستنسن، «فراسوی دریای خزر» ، انتشارات طهوری، 1385، ص 44 و 45
  3. Agustí Alemany, Sources on the Alans Handbook of Oriental Studies, sect. 8, vol 5) (Leiden:Brill) 2000.
  4. John Colarusso. Nart Sagas from the Caucasus: Myths and Legends from the Circassians, Abazas, Abkhaz, and Ubykhs. Princeton University Press. xxiv, 552.
  5. کاظم‌زاده، محمد (۱۳۸۸). «اوست‌ها: میراث داران ایران فرهنگی در قفقاز». فصلنامه مطالعات ملی (دو).
  6. V. I. Abaev, H. W. Bailey. «ALANS». Encyclopaedia Iranica. دریافت‌شده در ۱۲ اکتبر ۲۰۱۰.
  7. بهزادی، رقیه: قوم‌های کهن: آلان‌ها (آس‌ها). در: مجله «چیستا» دی ۱۳۶۸ - شماره ۶۴. (از صفحه ۴۷۹ تا ۴۸۴).
  8. همان.
  9. برجیان، حبیب (۱۳۸۲). «هزاره الان در قفقاز شمالی». مجله ایران شناخت.
  10. CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1 iranicaonline.org
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.