آیه مباهله

آیه مباهله، آیه ۶۱ سوره آل عمران است که پیرامون مناظره‌ای بین محمّد پیامبر اسلام و مسیحیان نجران نازل شده‌است. اجماع تاریخ نویسان و علمای شیعه و سنی براین باورند که در این آیه مراد از [أَبْنَاءَنَا، حسن و حسین]، و [نِسَاءَنَا، فاطمه] دختر محمّد و [أَنْفُسَنَا، علی] پسر ابیطالب است. آیه مباهله در سال نهم یا دهم هجری یکروز قبل از واقعه مباهله در شهر مدینه بر محمّد نازل شد، اما مکان وقوع مباهله بیرون از شهر و در نزدیکی کوه اُحُد تعیین شد. ماجرای مباهله از این قرار بود که محمّد نامه ای به مسیحیان نجران نوشت و ایشان را به دین اسلام دعوت کرد، به دستور اُسقُف اَعظم گروهی از مشاوران ایشان برای مباحثه به مدینه آمدند و دربارهٔ موضوعاتی با پیامبر اسلام گفتگو کردند که در نهایت پاسخ‌های محمّد را نپذیرفتند؛ از جانب خدای متعال آیه۶۱ سوره آل عمران نازل شد و مسیحیان را به مباهله فرا خواند. فردای آنروز محمد و خانواده اش (علی، فاطمه و حسنین) به مکان از پیش تعیین شده آمدند، از آنطرف گروه مسیحیان نجران به همراه عده ای کثیر از ناظرین و شاهدین به محل مباهله حاضر شدند.

آیه مباهله
نسخه‌ای قدیمی از سوره آل عمران که آیات پس از آیه مباهله را دربردارد
مشخصات قرآنی
نام آیهآیه مباهله
نام سورهآل عمران
شماره آیه۶۱
سال نزول۹ ه‍. ق
محل نزولمدینه
شأن نزولدارد
شماره جزء۳
شماره حزب۶
اطلاعات دیگر
شماره کلمه۱۳۸
شماره حرف۱۳۸
حروف مقطعهندارد
زندگی
نام‌ها و القاب · زندگی زناشویی · اختلاف مالی فاطمه و عباس با خلافت · خطبه فدکیه · رویداد خانهٔ فاطمه · درگذشت
در قرآن
سوره انسان · سوره قدر · سوره کوثر · آیه مباهله · آیات نور · آیه تطهیر · آیه مودت · آیه اطعام
جای‌ها
در مکهمحله بنی‌هاشم · شعب ابی‌طالب
در مدینهبقیع · بیت‌الاحزان · درخت کنار · روضه نبوی · سقیفه · مسجد النبی
در شمال حجازفدک
افراد
خانوادهمحمد · خدیجه · علی
فرزندانحسن · حسین · زینب · ام‌کلثوم · محسن
همراهانفضه · ام ایمن · اسماء  · سلمان
دیگرانقنفذ · مغیره · عمر · ابوبکر
آثار
خطبه فدکیه · خطبه عیادت · دعای نور · مصحف فاطمه · لوح فاطمه
مرتبط
تسبیحات فاطمه · رویداد مباهله · ایام فاطمیه

قبل از اینکه محمد دست به دعا بردارد و مباهله را شروع کند مسیحیان از انجام مباهله منصرف شدند زیرا اسقف اعظم از قبل گفته بود که اگر محمد به همراه خانواده اش برای مباهله حاضر شد از انجام مباهله سر باز زنند. در نهایت عهدنامه ای بین محمد و مسیحیان نجران توسط علی ابن ابیطالب نوشته شد که طی مفاد این عهدنامه مسلمانان و مسیحیان متعهد به انجام اعمالی شدند.

محتوا و ساختار

متن و ترجمه

متن آیه مباهله از این قرار است:

﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾(سورهٔ آل‌عمران-آیهٔ ۶۱)

ترجمه این آیه در تفسیر المیزان چنین گزارش شده‌است:[1]

پس هرکس باتو [دربارهٔ بندگی و رسالت]عیسی مجادله کرد بعد از علمی که از مطلب یافتی، به ایشان بگو بیایید ما پسران خود و شما پسران خود را، ما زنان خود و شما زنان خود را، ما جانهای خود و شما جانهای خود را بخوانیم و سپس مباهله کنیم و دوری از رحمت خدا را برای دروغگویان درخواست کنیم.

بناهای قدیمی باقی مانده از نجران، عربستان سعودی

شأن و مکان نزول آیه مباهله

مکان و زمان نزول آیه

طبق نظر اکثر تاریخ نویسان شیعه و سنی این آیه در سال نهم یا دهم هجری یکروز قبل از رویداد مباهله و در شهر مدینه نازل شده‌است. البته مکان مشخص شده برای رویداد مباهله، جایی خارج از شهر مدینه و در نزدیکی اُحد بود؛انتخاب این مکان به جهت فضای باز و گستردگی آن برای حضور ناظران فراوان این واقعه بوده‌است.

شأن نزول

آیه ۶۱ سوره آل عمران است که پیرامون مناظره‌ای بین محمد پیامبر اسلام و مسیحیان نجران نازل شده‌است.[2] فخر رازی، مفسر سنی در تفسیر کبیر ،حاکم نیشابوری، دانشمند سنی در المستدرک، ابن تیمیه، مفسر و متکلم سنی در منهاج السنة و بسیاری دیگر از علمای اهل سنت و تمامی علمای شیعه، اتفاق نظر دارند که در آیه مباهله، مراد از [أَنْفُسَنَا] علی و مراد از [أَبْنَاءَنَا] حسن و حسین، و مراد از [نِسَاءَنَا] فاطمه دختر محمد است.[3][4][5][6][7][8][9]

جارالله زمخشری در کتاب تفسیر کشاف، مسلم نیشابوری در صحیح، سیوطی در الدر المنثور و ابن کثیر در تفسیر القرآن العظیم از دانشمندان و مفسران بزرگ اهل سنت و محمد حسین طباطبایی مفسر و فیلسوف شیعه در تفسیرالمیزان ،مکارم شیرازی مفسر و دانشمند شیعه در تفسیر نمونه و سایر مفسرین شیعه معتقدند که این آیه بیان کننده فضیلت همراهان محمد در مباهله (علی، فاطمه و حسنین) که همان «اصحاب کسا» هستند، می‌باشد.[10][11][3][5][4]

ابن تیمیه، مفسر و متکلم سنی در منهاج السنة آورده‌است که همراه کردن «علی و فاطمه و حسن و حسین» در مباهله حدیث صحیحی است که مسلم آن را از سعد ابی وقاص روایت کرده‌است اما ادعا دارد همراهی این چهار نفر در روز مباهله به دلیل قرابت خویشاوندی است،[12] در حالیکه طبق این نظر شایسته‌تر بود عباس عموی محمد به جای علی با او همراه شود اما محمد او را همراه خود نکرد؛ همچنین از قول محمد عبده آورده شده‌است که روایات مباهله جعلی است[13] که این نظریه نیز با کثرت روایات وارده از اهل سنت در تناقض است.

اسامی برخی از دانشمندان اهل سنت که رویداد مباهله را نقل کرده‌اند عبارتند از: احمد بن حنبل،[14] مسلم نیشابوری،[15] فخر رازی،[16] شهاب‌الدین آلوسی،[17] طنطاوی،[18] ابوالفضل رشید الدین میبدی،[19] شوکانی[20] ابن حجر هیتمی[21] جلال‌الدین سیوطی،[22] شمس‌الدین ذهبی،[23] ابن کثیر،[24] ابن حجر عسقلانی،[25] قندوزی حنفی،[26] حسن المنصوری.[27]

ماجرای مباهله

نجران در آن دوران یکی از پایگاه‌های بزرگ مسیحیت و دارای کلیساهای مهّم و فراوان بود و حاکمیّت مسیحی مستقلی داشت که بسیاری از مناطق مسیحی نشین اطراف تحت سیطره آن بوده‌اند. همچنین از نظر تجاری به جهت وجود کارخانه‌های بافت پارچه و مزارع کشاورزی منطقه ای پررونق بود.[28]

پیامبر اسلام در سال نهم هجرت[29] نامه‌ای به «اُسقُف نجران» نوشت و طی آن سران کلیسا را به دین اسلام دعوت کرد.[30] نمایندگان محمد، «عتبة بن غزوان و عبدالله بن ابی‌امیة و الهدیر بن عبدالله و صهیب بن سنان»،[29] نامه را به اُسقف مسیحیان نجران رساندند؛ وی پس از خواندن نامه، شورایی مرکب از شخصیت‌های مذهبی و غیرمذهبی تشکیل داد که وارد مدینه شوند و از نزدیک با پیامبر دیدار کنند و دلایل نبوت ایشان را مورد بررسی قرار دهند.

هیئت مسیحیان نجران متشکل از ۴۰ تا ۷۰ نفر به مدینه رفتند که بزرگان این هیئت را چنین نام برده‌اند: «ابوحارثة بن علقمة، عاقب (عبد المسیح) و ایهم (سید)»، اینان سه اُسقف بزرگ جامعه مسیحیت بوده‌اند.[29][31] نمایندگان نجران پس از دیدار با پیامبر با او به مباحثه و تبادل نظرات و افکار پرداختند و در مورد [مسیح و مریم و خدا] به گفتگو نشستند، که در نهایت آنان به پیامبر گفتند: «گفتگوهای شما در مورد عدم الوهیت و بنده بودن عیسی ما را قانع نمی‌کند.»[32] در این هنگام جبرئیل آیه مباهله را آورد و پیامبر را مأمور کرد تا با کسانی که با او مجادله می‌کنند به مباهله برخیزد. آن آیه (آیه ۶۱ سوره آل عمران) چنین است: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾(سورهٔ آل‌عمران-آیهٔ ۶۱) ترجمه: پس هرکس باتو [دربارهٔ بندگی و رسالت]عیسی مجادله کرد بعد از علمی که از مطلب یافتی، به ایشان بگو بیایید ما پسران خود و شما پسران خود را، ما زنان خود و شما زنان خود را، ما جانهای خود و شما جانهای خود را بخوانیم و سپس مباهله کنیم و دوری از رحمت خدا را برای دروغگویان درخواست کنیم.[1]

نمایندگان نجران از پیامبر وقت خواستند و قرار شد فردای آن روز به مباهله بروند. پیامبر و نمایندگان نجران، توافق کردند که مراسم مباهله در نقطه‌ای خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد.[30]

اُسقف مسیحی به نمایندگان نجران گفته بود در مراسم مباهله نگاه کنید، اگر محمّد با فرزندان و خانواده اش برای مباهله آمد، از مباهله با او بترسید و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید. پیامبر اسلام به همراه «علی بن ابی‌طالب، حسن و حسین و فاطمه» به سمت صحرا رفت.[30][33][34][35] با دیدن این صحنه مسیحیان از انجام مباهله خودداری کردند. در تفسیر کشاف زمخشری معتزلی و تفسیر نمونه شیعی علّت خودداری از مباهله به این شرح آمده‌است: عاقب به همراهان مسیحی خود گفت: «چهره‌هایی را می‌بینم که اگر نفرین کنند کوه‌ها از جا کنده می‌شوند و تا سال آینده یک مسیحی هم در زمین باقی نمی‌ماند.»[35][33] بنابر این مسیحیان از انجام مباهله سر باز زدند و اسلام را هم نپذیرفتند در نتیجه به پیشنهاد خود مسیحیان «علی» از طرف مسلمانان پیمانی را با آنان منعقد کرد. این پیمان نامه در دو نسخه نوشته شد؛ نسخه ای نزد «محمّد» ماند و نسخه ای هم به «مسیحیان» داده شد. مفاد این پیام‌نامه عبارتست از:[36][37][38][39][40]

  • طی این پیمان نامه تمامی مایملک نجرانیان در اختیار خودشان باقی ماند و ایشان تنها موظف به پرداخت قسمتی از درآمد خود شامل «دو هزار عبای دوخته شده» در دو نوبت از سال (هزار عبا محرم وهزار عبا رجب) شدند.
  • تمامی سرزمین نجران و جان و مال و داراییهای آنان در امان محمد است.
  • مسیحیان آزادند که دین و مراسمات مذهبی خود را داشته باشند و مسلمانان متعهد می‌شوند که ایشان را به اجبار از دینشان بازنگردانند.
  • نجرانیان موظفند که در صورت وقوع جنگ بین مسلمانان با اهالی یمن، «سی زره، سی شتر، سی اسب و سی نیزه» به مسلمانان قرض دهند.
  • کلیساهای نجران همچنان باقی می‌ماند، هیچ صلیبی شکسته نمی شودو هیچ اُسقُفی از مقام خویش عزل نمی‌شود.

لغت‌شناسی

مباهله بر وزن «مفاعَله» به معنای انجام دادن کاری به صورت دو طرفه است، حروف اصلی آن از ریشه «بهل» است و به معنای «رها کردن و ترک گفتن» است، همچنین به معنای «لعنت و نفرین» نیز به کار می‌رود، زیرا لعنت سبب جدا شدن انسان از رحمت الهی می‌شود.[41][42]در فرق بین دو واژه مباهله و لعن باید دانست که مباهله، شدت و تأکید بیشتری در لعن دارد.[43][44]

تفسیر

آیه مباهله در قرآنی مربوط به سال ۱۸۷۴ میلادی

علامه طباطبایی مفسر شیعه در تفسیر المیزان در مورد این آیه آورده‌است: «مباهله که فعل نبتهل مضارع آن است به معنای ملاعنه است هرچند در خصوص آیه به معنای چیزی نظیر محاجه بین شخص رسول خدا و بین بزرگان نصاری است و تعمیم دادن دعوت به فرزندان و زنان برای این بوده که این احتجاج اطمینان آورتر باشد چون وقتی کسی زن و بچه خود را هم نفرین کند طرف مقابلش می‌فهمد که او به صدق دعوی خود ایمان کامل دارد. اینکه به‌طور تفصیل موارد را یکی یکی شمرده خود دلیل دیگر این است بر اینکه پیشنهاد کننده سخت به دعوت خود ایمان و به حق اعتماد و خاطر جمعی داشته انگار پیشنهاد می‌کند ای مسیحیان بیایید همگی ماو همگی شما یکدیگر را نفرین کنیم به طوریکه لعنت شامل حال زن و فرزند ماهم بشود و در نتیجه نسل دروغگو از روی زمین برچیده و اهل باطل ریشه کن شوند.»[45]

همچنین علامه طباطبایی در پاسخ به سؤالی که گفته شده‌است «أبناءَنا و نساءَنا» جمع هستند و نمی‌توانند بر یک تن و دو تن تعلق گیرند می‌گوید مقصود نهایی از این نفرین این است که یکی از دو طرف با همه نفراتش از صغیر و کبیر و مرد و زن برای همیشه هلاک گردد؛ تاریخ هم موید است که رسول خدا وقتی برای مباهله حاضر می‌شد احدی به جز «علی، فاطمه و حسنین» را با خود نیاورد یعنی «دو نَفس، دو پسر، و یک زن»؛ البته بیان جمع برای یکنفر در قرآن به صورت متعدد وارد شده‌است مثل «سوره مجادله آیه ۲»، «سوره آل عمران آیه ۱۸۱و۱۷۳»، «سوره بقره آیه ۲۱۹» در تمامی موارد فوق ضمایر جمع به کار رفته در حالیکه منظور یکنفر بوده‌است. همچنین در انتهای این آیه آمده‌است (لعنت خدا بر دروغگویان باد)، دروغگویان با [الف ولام] ذکر شده‌است که این الف و لام عهد است، یعنی دروغگویانی که دراین ماجرا دخالت دارند و در طرف مقابل مباهله قرار دارند نه تمام دروغگویان دنیا.[46]

فخر رازی فیلسوف و مفسر سنی درتفسیر خود پس از بیان توضیحات لازم می‌نویسد: «پیامبر اسلام پس از اصرار مسیحیان نجران بر جهل خود آنها را به مباهله فراخواند و برای مباهله همراه «علی، فاطمه، حسن و حسین» آمد و به آنها فرمود:هرگاه من دعا کردم، شما آمین بگویید؛ اسقف نجران گفت: «ای مسیحیان! من صورتهایی را می‌بینم که اگر خداوند را برای کندن کوه از جای خود بخواهند، کوه‌ها از جای خود کنده می‌شوند. با آنها مباهله نکنید؛ زیرا هلاک می‌شوید و در روی زمین تا روز قیامت هیچ نصرانی باقی نمی‌ماند.»[47][48][49] آنها سپس به پرداخت "جزیه "راضی شدند و پیامبر اسلام فرمود: «اگر آنها مباهله می‌کردند، تبدیل به میمون و خوک می‌شدند.. و خداوند نجران و اهل آن را حتی پرندگان نشسته بر شاخه‌های درختانشان را هلاک می‌نمود.» فخر رازی در ادامه می‌گوید: روایت شده‌است که پیامبر اسلام با یک عبای پشمی سیاه رنگ از منزل خارج شد حسن آمد و آن را داخل عبای خود نمود و سپس حسین آمد او را نیز در زیر عبای خود قرار داد، سپس علی و فاطمه آمدند و آن حضرت فرمود: «خدا فقط می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.»[50] همچنین بیضاوی مفسر شافعی نیز می‌گوید: «این حادثه و روایت دلیلی بر نبوّت پیامبر اسلام و دلیلی بر برتری و فضیلت اهل بیت آن حضرت است که همراه او به مباهله آمده بودند.»[51]

پوستری طراحی شده برای بزرگداشت روز مباهله

در مقاطع مختلف تاریخی همراهان محمّد، (علی، فاطمه و حسنین) با استناد به رویداد مباهله برتری خود را نسبت به مخالفانشان بیان می‌کردند.[52][53][54][55][56][57] نه تنها علی،[58] حسن[59] و حسین که خود از همراهان محمّد بودند بلکه سایر فرزندان علی مانند محمّد باقر،[60] جعفر صادق، کاظم،[61] رضا،[62] هادی[63] و حسن عسکری هم با اشاره به این رویداد در مقام پاسخگویی به مخالفان برمی‌آمدند و برتری جایگاهشان را بیان می‌کردند.[62][64]

سیّد علی حسینی میلانی مجتهد شیعه در کتاب جواهر الکلام آورده‌است که:[62]

روزی مأمون به علی بن موسی رضا عرض کرد: «مرا از بزرگترین فضیلت «علی» که قرآن برآن دلالت دارد آگاه کن». ایشان فرمود: «آن فضیلت علی در مباهله است. آن گاه رسول خدا حسن و حسین را فرا خواند، این دو بزرگوار پسران او بودند؛ و فاطمه را خواند، پس در این مقام تنها زن در میان اهل بیت پیامبر بود، و علی را خواند، پس به حکم خداوند او «نفس و جان» پیامبر بود و به تحقیق ثابت است که احدی از آفریده‌های خداوند سبحان، بلند مرتبه تر و با فضیلت تر از «رسول خدا» نیست، پس به حکم خداوند ثابت می‌شود که احدی با فضیلت تر از «نفس رسول خدا (علی)» نخواهد بود.[65][62][64]

همچنین در کتب شیعی آمده‌است:

هارون از موسی کاظم سؤال کرد، چرا خود را فرزندان پیامبر می‌خوانید در حالیکه فرزندان علی هستید؟ موسی کاظم فرمود:قرآن عیسی بن مریم را از ذرّیه ابراهیم خلیل می‌شمارد در حالیکه وی از طرف مادر (مریم) به ابراهیم می‌پیوندد. قرآن دربارهٔ نسل ابراهیم می‌فرماید: «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ ۚ کُلًّا هَدَیْنَا ۚ وَنُوحًا هَدَیْنَا مِنْ قَبْلُ ۖ وَمِنْ ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ وَأَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسَیٰ وَهَارُونَ ۚ وَکَذٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ؛ وَزَکَرِیَّا وَیَحْیَیٰ وَعِیسَیٰ وَإِلْیَاسَ ۖ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ»[66] و ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را عطا کردیم و همه را به راه راست بداشتیم و نوح را پیش از ابراهیم و فرزندانش داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت نمودیم و این چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم؛ و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را [نیز که از نسل اویند، هدایت نمودیم] همه از شایستگان بودند.[67] آنگاه موسی کاظم فرمود:پیامبر در روز مباهله مأمور شدکه به مسیحیان نجران بگوید: «تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ …» و از دو طرف خواست تا با فرزندان خود به مباهله بپردازند و در آنروز جز «حسنین» کسی را به صحنه مباهله نیاورد آیا این گواه بر ذرّیه بودن آنان برای رسول خدا نیست؟[68][69][70]

تجزیه و ترکیب

شماره آیه متن آیه تجزیه و ترکیب
۶۱ آل عمران فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ فَمَنْ فَ عطف، مَن اسم شرط، مبتدا؛ حَاجَّ مفرد مذکر غایب، ماضی باب مفاعله، هُ فاعل، کَ مفعول؛

فیهِ جارو مجرور؛ حاجَکَ فیه فعل شرط؛ مِن بَعدِ جارومجرور؛ ما مای موصول مشترک، مضاف علیه؛ جاءَکَ فعل ماضی، مفرد مذکر غایب، فاعل، ضمیر مستتر، کَ مفعول؛ مِنَ العِلم جارو مجرور؛ قُل فعل امر، مفرد مذکر مخاطب؛ تَعالَوا جمع مذکر مخاطب، امر باب تفاعل از عَلَوَ؛ نَدعُ متکلم مع الغیر از دَعَوَ؛ اَبناء جمع مکسر ابن، معطوف؛ نا ضمیر متصل متکلم مع الغیر؛ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا جواب طلب؛ وَ واو عطف؛ کُم ضمیر متصل، جمع مذکر مخاطب؛ نساء جمع مرأة، معطوف؛ أَنْفُسَ جمع نَفس؛ ثُمَّ عطف با تراخی؛ نَبْتَهِلْ متکلم مع الغیر، مضارع، باب افتعال ازبَهَلَ، عطف بر ندعُ مجزوم به ساکن؛ نَجْعَلْ متکلم مع الغیر، مضارع ازجعل، عطف بر نَبتَهِل، فاعل، نَحنُ مستتر؛ لَعْنَت مفعولُ به؛ الله لفظ جلاله، مضاف الیه؛ عَلَی الْکَاذِبِینَ، جارو مجرور[71]

پیوند به بیرون

پانویس

  1. موسوی همدانی، سید محمد، ترجمه تفسیر المیزان، جلد3 ص350.
  2. برگزیده تفسیر نمونه، ج۱، ص: ۲۹۰
  3. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، دار الفکر، بیروت، جلد۱۵، صفحه ۱۸۵.
  4. قرشی بصری، اسماعیل بن عمر (ابن کثیر)، تفسیر القرآن العظیم،1412، دارالمعرفة، لبنان، جلد ۱، صفحه۳۷۹.
  5. ترمذی، محمدبن عیسی، سنن ترمذی،1403، دارالفکر، بیروت، جلد ۵، صفحه۴۰۷.
  6. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدلله، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، بیروت، جلد۳، صفحه۱۵۰.
  7. حرّانی، احمدبن عبدالحلیم بن تیمیه (ابن تیمیه)، منهاج السنة النبویة، داراحد، جلد۴، صفحه۳۵.
  8. زمخشری، محمودبن عمود، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، مکتبة مصطفی البانیالحلبی وأولاده بمصر1385، جلد۱، صفحه۱۹۳.
  9. محمدبن عمر (فخر رازی)، تفسیر کبیر، جلد۸، صفحه۸۹.
  10. جارالله، زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل، ۱/۱۹۳، قطع رحلی، دارالمعرفه، بیروت
  11. «اهل بیت در تفسیر کشاف». پایگاه امام علی علیه اسلام.
  12. حرانی، عبدالحلیم بن تیمیه (ابن تیمیه)، منهاج السنة، جلد7، ص87.
  13. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار،1426، دارالکتب علمیه، بیروت، جلد۳، صفحه۲۶۵.
  14. شیبانی، احمدبن حنبل، المسند، دارصادر، بیروت، جلد۱، صفحه۱۸۵.
  15. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم به شرح نووی، جلد۱۵، صفحه۱۸۵.
  16. محمدبن عمر (فخر رازی)، تفسیر الکبیر، جلد۸، صفحه۸۸.
  17. آلوسی، محمود، تفسیرالآلوسی (روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم، بیروت1405 جلد۳، صفحه۱۸۷.
  18. الجواهر، جلد۱، صفحه۱۲۷.
  19. کشف الاسرار، جلد۲، صفحه۱۴۷.
  20. شوکانی یمنی، محمدبن علی، عالم الکتب، فتح القدیر، جلد۱، صفحه۴۴۹.
  21. هیتمی مکی، احمدبن حجر، الصواعق المحرقة، 1417موسسةالرسالة، صفحه۲۱۲.
  22. سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر، الدرالمنثور، دارالمعرفة، بیروت، جلد۲، صفحه۲۳۲.
  23. ذهبی، شمس الدین محمدبن احمدبن عثمان، سیر اعلام النبلاء در بخش سیر خلفاءالراشدون، مؤسسه الرسالة، بیروت1413 صفحه۲۳۰.
  24. قرشی بصری، اسماعیل بن عمر (ابن کثیر)، تفسیر القرآن العظیم، جلد۱، صفحه۳۷۹.
  25. الاصابة فی تمیز الصحابة، جلد۴، صفحه۴۶۸درذیل علی.
  26. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، دارالاسوة،1416صفحه۳۳۰.
  27. المقتطف من عیون التفاسیر، جلد ۱، صفحه ۳۳۲.
  28. انصاری، محمدرضا، اسرار مباهله، انتشارات دلیل ما۱۳۸۲، صفحه۴۸.
  29. «تفصیل واقعه تاریخی مباهله». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ نوامبر ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۳ دی ۱۳۸۶.
  30. «مباهله». مؤسسه فرهنگی موعود. پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک); پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد (کمک)
  31. تفسیر نمونه، جلد۲، صفحه ۵۷۸.
  32. تفسیر جلالین، طبری، صفحه۶۱.
  33. تفسیر نمونه، جلد۲، صفحه۵۸۰.
  34. تفسیر جلالین، طبری، صفحه۶۰.
  35. محمود زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، دارالکتب عربی بیروت، جلد ۱ص۳۶۸.
  36. اقبال الاعمال، صفحه۵۱۱.
  37. تفسیر روض الجنان، جلد۴، صفحه۳۶۲.
  38. الطبقات الکبری، جلد۱، صفحه۲۶۹.
  39. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، دار احیاء التراث العربی، بیروت، جلد۲، صفحه۴۷۷.
  40. بیهقی، ابوبکر احمدبن حسین، دلایل النبوة، دارالکتب علمیه، بیروت، جلد۵، صفحه۳۸۹.
  41. محمدبن مکرم (ابن منظور) لسان العرب، نشرأدب الحوزة1405، ج۱، ص ۵۲۲
  42. فرهنگ لاروس، ج ۱، ص: ۴۹۳
  43. محمدبن مکرم (ابن منظور) لسان العرب، جلد۱۱، ص۷۱و۷۲.
  44. الفروق فی اللغة، صفحه۴۳.
  45. ترجمه المیزان، جلد3، صفحه352.
  46. ترجمه المیزان، جلد3، ص357.
  47. جامع البیان عن تأویل القرآن، محمد بن جریر طبری، جلد3، ص300.
  48. ثعلبی نیشابوری، احمدبن محمدبن ابراهیم، تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان)،1422بیروت، ج3، ص85.
  49. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر بیضاوی (أنوارالتنزیل وأسرارالتأویل)، دارالفکر، ج2، ص47.
  50. محمدبن عمر (فخر رازی)، تفسیر کبیر (تفسیر فخر رازی)، جلد8، ص88و89.
  51. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر بیضاوی، جلد1، ص163.
  52. طبرسی، احمدبن علی بن ابی طالب، احتجاج،1386، جلد1، صفحه304.
  53. احقاق الحق، جلد9، صفحه81.
  54. الصواعق، صفحه154.
  55. نهج السعادة، جلد1، صفحه131.
  56. شرح الاخبار، جلد2، صفحه 190.
  57. مختصر تاریخ دمشق، جلد7، صفحه123.
  58. العیاشی، تفسیر عیاشی، ج1، ص175.
  59. ینابیع المودة، جلد3، صفحه364.
  60. تفسیر عیاشی، جلد1، صفحه175.
  61. احتجاج، جلد2، صفحه165.
  62. جواهر الکلام، سید علی حسینی میلانی، جلدسوم، صفحه315.
  63. تحف العقول، صفحه478.
  64. اسرار مباهله، محمدرضا انصاری، ص202تا224.
  65. تفسیر نور الثقلین، ج1، ص349.
  66. قرآن کریم، آیات 84و85 انعام.
  67. ترجمه انصاریان، آیه84و85.
  68. احتجاج، ج2، ص335تا340.
  69. تحف العقول، ص404.
  70. توحید صدوق، ج1، باب7.
  71. ثم نبتهل، غلامرضا صادقی فرد، صفحه72تا115.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.