رویداد خانه فاطمه زهرا

رویداد خانه فاطمه زهرا به واقعه‌ای اشاره می‌کند که ابوبکر پس از انتخاب شدن به عنوان خلیفه مسلمانان به همراه عده‌ای از همراهان از جمله عمر به قصد گرفتن بیعت به خانه علی می‌رود و در آنجا با مقاومت علی و فاطمه روبرو می‌شود. حتی اگر به این داستان شاخ و برگ داده شده باشد و جزئیاتی ساختگی به آن افزوده شده باشد. این داستان دارای ریشه‌ای تاریخی است.[1] تاریخ نگارانی مانند احمدبن ابی یعقوب در تاریخ یعقوبی،[2] و مسعودی در مروج الذهب،[3] و بلاذری در انساب الاشراف هنگام ذکر حوادث بعد از درگذشت پیامبر تا بیعت علی با ابوبکر به کشمکش لفظی بین طرفداران ابوبکر و علی، تهدید به آتش زدن خانه توسط عمر و خلع سلاح زبیر یا علی توسط عمر (یا همراهان او) سخن رانده‌اند.

زندگی
نام‌ها و القاب · زندگی زناشویی · اختلاف مالی فاطمه و عباس با خلافت · خطبه فدکیه · رویداد خانهٔ فاطمه · درگذشت
در قرآن
سوره انسان · سوره قدر · سوره کوثر · آیه مباهله · آیات نور · آیه تطهیر · آیه مودت · آیه اطعام
جای‌ها
در مکهمحله بنی‌هاشم · شعب ابی‌طالب
در مدینهبقیع · بیت‌الاحزان · درخت کنار · روضه نبوی · سقیفه · مسجد النبی
در شمال حجازفدک
افراد
خانوادهمحمد · خدیجه · علی
فرزندانحسن · حسین · زینب · ام‌کلثوم · محسن
همراهانفضه · ام ایمن · اسماء  · سلمان
دیگرانقنفذ · مغیره · عمر · ابوبکر
آثار
خطبه فدکیه · خطبه عیادت · دعای نور · مصحف فاطمه · لوح فاطمه
مرتبط
تسبیحات فاطمه · رویداد مباهله · ایام فاطمیه

دیدگاه تاریخی

به گفتهٔ ژوزف مری و جری باکاراک بدنبال فوت محمد پیامبر مسلمانان، فاطمه دختر پیامبر اسلام قایل به حق علی بر سر جانشینی پیامبر مسلمانان شد. او در این مورد وارد مجادلات زیادی با ابوبکر و حامی وی عمر شد. سرانجام عمر تهدید نمود که اگر علی با ابوبکر بیعت ننماید خانه او با تمام ساکنانش را به آتش می‌کشد. علی سرانجام تسلیم شد و با ابوبکر بیعت نمود، هر چند بگفته بعضی منابع علی تنها پس از وفات فاطمه با ابوبکر بیعت نمود.[4]

لارا وسیا وگلییری در دانشنامه اسلام، منابع اولیه در مورد این واقعه را بررسی می‌کند و می‌نویسد که به نوشته احمدبن ابی یعقوب در تاریخ یعقوبی که بعد از انتخاب شدن ابوبکر، خلیفه تازه انتخابی شده به همراهی تعدادی همراه راهی خانه علی که در آنجا تعدادی از انصار و طرفداران علی در آن جمع شده بودند می‌شود. ابوبکر می‌خواست تا بیعت این مخالفان را بدست آورد، اما علی با شمشیر به استقبال او آمد. هنگامی که علی توسط عمر خلع سلاح شد و ابوبکر و همراهانش قصد ورود به منزل علی را داشتند. فاطمه آنچنان شیون سر داد و تهدید کرد که به خدا قسم باید بیرون روید اگر نه نزد خدا مویم را برهنه سازم و ناله و زاری سر دهم که ابوبکر ترجیح داد که از ورود منصرف شود. نقل‌های دیگری از بلاذری در انساب الاشراف[5] از همین واقعه وجود دارد که فاطمه در دستان عمر فتیله‌ای می‌بیند و از او می‌پرسد که آیا او قصد دارد که به علت دشمنی با وی خانه را به آتش بکشد. در کتاب الامامت و سیاست (که مطمئناً بسیار قدیمی است اما انتساب آن به ابن قطیبه نادرست است) این واقعه با جزئیات جدی تری نقل شده‌است. ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سر برتافته و در خانه علی گردآمده بودند، سراغ گرفت، عمر را به دنبال آنان فرستاد، و او به در خانه علی آمد. در این موقع عمر هیزم طلبید و تهدید کرد که خانه را به آتش می‌کشد. هنگامی به او گفتند که این خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، او گفت: باشد! در این هنگام افراد درون خانه بجز علی و فاطمه به بیرون می‌آیند و با ابوبکر بیعت می‌کنند. در این هنگام فاطمه با صدای بلند گفت: ای پیامبر خدا پس از تو چه مصیبت‌هایی به ما از فرزندان خطاب رسید. هنگامی که عمر بازمی‌گردد و تقاضای ورود می‌کند، فاطمه اجازه دخول نمی‌دهد و این علی است که به عمر اجازه ورود می‌دهد. در این هنگام فاطمه رویش را به دیوار برمی‌گرداند.[1]

به نوشته ویلفرد مادلونگ پس از واقعه سقیفه و انتخاب ابوبکر به عنوان جانشین محمد، وضعیت خلیفه در ابتدا بسیار ناپایدار بود و این صرفاً به خاطر سر باززدن قبایل نبود. عمر در مدینه با کمک برخی از افراد قبیله اوس کنترل خیابان‌ها را بر عهده گرفت و مسوول بیعت ستاندن از مردم شد. زبیر به همراه جمعی از مهاجرین در خانه فاطمه بود. عمر تهدید کرد که خانه را به آتش می‌کشد مگر آنکه آن‌ها بیرون آیند و با ابوبکر بیعت کنند. زبیر با شمشیر در دست بیرون آمد؛ ولی لغزید و شمشیر را از دست داد و همراهان عمر بر روی او افتادند و او را دستگیر کردند یا به قول طبری شمشیر او را قبضه کردند. استفاده از زور در مورد زبیر تنها موردی بوده‌است که منابع اشاره کرده‌اند. شواهدی وجود دارد که خانه فاطمه مورد تفتیش قرار گرفت. گفته می‌شود که علی بعدها بارها گفته بود که اگر چهل مرد همراه خود داشت او مقاومت می‌کرد. به گفته مادلونگ گزارش‌های نادر از کاربرد زور علیه بنی‌هاشم را احتمالاً باید مردود دانست و تهدید به استفاده از زور معمولاً برای بیعت گرفتن از کسانی که متمایل نبودند کافی بود. به گفته وی بدون شک ابوبکر داناتر از آن بود که علیه بنی‌هاشم به زور متوسل شود. زیرا این کار حس اتحاد بین خاندان عبدالمناف را برمی‌انگیخت؛ گروهی که ابوبکر به رضایت آن‌ها نیاز داشت. سیاست ابوبکر انزوای بنی‌هاشم تا حد ممکن بود و در نهایت بنی هاشم که خود را در شرایطی مشابه محاصره اقتصادی شعب ابی طالب می‌دیدند بعد از شش ماه (به همراه علی) با ابوبکر بیعت کردند.[6]

هادی عالم زاده، استاد دانشگاه تهران، می‌نویسد که در باب احادیث مربوط به این واقعه نظرات مختلفی اظهار شده‌است و عموم نویسندگان اسلامی با فرض صحت این روایات، رفتار ابوبکر و عمر را تقبیح نموده‌اند، اما لحن کلام آنان در این زمینه متفاوت است. برخی گفته‌اند که «تأثیر عقاید شیعهٔ هاشمی علوی و عباسی در بیشتر روایات الامامه والسیاسه آشکارا به چشم می‌خورد و به احتمال قوی این روایات نتیجهٔ تضاد و رقابتی است که پس از خلفای راشدین میان امویان و هاشمیان پدید آمده‌است وگرنه فاطمه و علی با ایمان‌تر، منزه‌تر و خردمندتر از آن بوده‌اند که برخلاف مصالح مسلمانان به پا خیزند و عمر بزرگ‌تر و خوددارتر از آن است که به سوزاندن خانهٔ فاطمه دست یازد. برخی از منابع اگرچه بنابر ملاحظات سیاسی یا اعتقادی از نقل کامل این خبر یا حتی اشاره بدان در جای خود تن زده‌اند، ولی آگاهانه یا ناآگاهانه با ذکر سخنان ابوبکر در بستر بیماری، این حادثه را تأیید کرده‌اند.[3] بنابراین روایات، ابوبکر در آخرین روزهای زندگانی گفته‌است: آری، از آنچه در دنیا رخ داده، تأسف ندارم، جز اینکه سه کار کردم که کاش نکرده بودم و سه کار نکردم که کاش کرده بودم… کاش خانهٔ فاطمه را، اگر هم به قصد جنگ بسته بودند، برنگشوده بودم…»[7]

درگذشت فاطمه زهرا

بگفتهٔ قول غالب، مرگ او در آرامش بود. او خودش را با کمک همسرش شستشو می‌دهد و در آرامش به استقبال مرگ می‌رود. اما این در تضاد با روایتی است که در منابعی مانند یعقوبی آمده‌است. این منابع چنین می‌گویند که زنان قریش و همسران محمد به دیدن فاطمه می‌آیند. اما فاطمه به اسما بیوه جعفر ابن ابی طالب، می‌گوید که از ورود آنان جلوگیری کنند. زیرا فاطمه در وضع بسیار بدی بود و در اثر بیماری بسیار نحیف شده بود. به مانند سایر اتفاقات زندگی خصوصی فاطمه، درگذشت او نیز در هاله‌ای از ابهام است. به گفته دانشنامهٔ اسلام اکثریت منابع اولیه تدفین فاطمه را شبانه، مخفی و بدون حضور ابوبکر و عمر می‌دانند. اما نقل قول‌هایی نیز وجود دارد که ابوبکر در مراسم تدفین حضور داشته و نماز میت را او بر فاطمه خوانده‌است. تقریباً تمام منابع موافق هستند که فاطمه در قبرستان بقیع دفن شده‌است و به نوشته دانشنامهٔ اسلامی بعضی منابع محل قبر را نیز مشخص می‌کنند. به نوشته این منابع محل دفن فاطمه در کنار مسجد رقیه (نام زنی که مسجد را بنا کرده‌است) در گوشه‌دار عقیل (برادر علی)، به فاصلهٔ هفت ذراع از خیابان است. اما طبق گفته سایر منابع بعد از دفن یا مدتی بعد از آن دیگر محل دفن نامعلوم بود. المسعودی می‌نویسد که مقبره‌ای وجود داشته‌است که در کتیبه موجود در آن مقبره، نام فاطمه و سه نفر دیگر از خاندان علی به عنوان صاحبان مقبره نوشته شده بود (مسعودی تنها کسی است که چنین جزئیاتی را بیان می‌کند). اما المقدسی مقبرهٔ فاطمه را در فهرست مکان‌هایی قرار می‌دهد که در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد اما محتمل است که فاطمه «فی الحجره» دفن شده باشد.[1]

به گفتهٔ دنیس صوفی، روایتِ طبری از گفته ابوبکر در بستر مرگ «کاش خانهٔ فاطمه را، اگر هم به قصد جنگ بسته بودند، برنگشوده بودم» به‌طور تلویحی به این معناست که خانه فاطمه ممکن بوده به زور باز شده باشد.[8] وی می‌افزاید احادیثی که بر دخیل بودن فاطمه در رویدادهای پس از درگذشت پیامبر دلالت دارند، با وجود جانبدارانه بودنشان حاوی مقداری حقیقت هستند. به این دلیل که اهل سنّت نتوانستند به‌طور کامل آنچه را که به وضوح برای بازسازی تاریخشان زیان‌آور بود محو کنند: این مسئله که فاطمه با ابو بکر بر سر ضبط خلافت و املاک پیامبر دعوا داشته‌است، اینکه فاطمه هیچ‌گاه او را به خاطر کارهایش نبخشید، و اینکه درگذشت او برای مدتی (احتمالاً به خواست خود فاطمه) مخفی نگاه داشته شد تا مانع سرپرستی ابو بکر از مراسم کفن و دفن فاطمه شود. چیزی که در این مورد کنایه‌آمیز است، این است که این پنجره کوچک به شخصیت فاطمه توسط اهل سنّت نادیده گرفته شده یا کوچک شمرده شده ولی توسط شیعیان بزرگ شده و بیش از اندازه روی آن تأکید شده‌است.[9]

دیدگاه شیعه

منابع و نویسندگان شیعه مانند روحانیان و مراجعی مانند بروجردی، روحانی، شاهرودی و حسین خراسانی معتقدند که فاطمه در اثر صدمات و جراحات وارده که در حین رویداد خانه فاطمه اتفاق افتاد و منجر به شکستگی پهلو و سقط جنین وی گردید، کشته شده‌است. در عین حال این نویسندگان بر این نظر دارند که فاطمه بین ۷۵ تا ۹۵ روز پس از وفات محمد درگذشته‌است.[10][11][12][13][14][14][15] در مقابل محمدحسین فضل‌الله از مجتهدین و علمای شیعه لبنان در اواخر عمر در سخنرانی در لبنان، رویداد خانه فاطمه زهرا را غیر واقع و صحت آن را مشکوک دانست.[16][17][18][19]

سید جعفر شهیدی، نویسنده شیعه، تهدید به آتش زدن توسط عمر را در رویداد خانه فاطمه تأیید می‌کند. از نظر او با توجه به اینکه شیعیان یا دسته‌های سیاسی موافق آن‌ها در سنین اول هجرت نیرویی نداشته‌اند، جعل روایات مربوط به این رویداد ناممکن می‌نماید. به علاوه او بیان می‌دارد که برخی از این روایات در نوشتارهای مغرب اسلامی (اندلس) هم آمده‌است. اما در مورد اینکه «آیا بازوی دختر پیغمبر را با تازیانه آزرده‌اند»، یا «می‌خواسته‌اند با زور به درون خانه راه یابند و او که پشت در بوده‌است، صدمه دیده» می‌نویسد «در آن گیر و دارها ممکن است چنین حادثه‌هایی رخ داده باشد».[20]

مرتضی مطهری وصیت فاطمه به علی در دفن وی در هنگام شب را سیاستی برای ممانعت از حضور کسانی در مراسم تدفین می‌داند که به گفته مطهّری دشمنان فاطمه بودند:

«علی جان! خودت مرا غسل بده و تجهیز و دفن کن. شب مرا دفن کن، نمی‌خواهم کسانی که به من ظلم کرده‌اند در تشییع جنازه من شرکت کنند.» تاریخ کارش همیشه لوث است. افرادی جنایتی را مرتکب می‌شوند و بعد خودشان در قیافه یک دلسوز ظاهر می‌شوند برای اینکه تاریخ را لوث بکنند، عین کاری که مأمون کرد: امام رضا را شهید می‌کند، بعد خودش بیش از همه مشت به سرش می‌زند و فریاد می‌کند و مرثیه‌سرایی می‌نماید، و لهذا تاریخ را در ابهام باقی گذاشته که عده‌ای نمی‌توانند باور کنند که مأمون بوده‌است که امام رضا را شهید کرده‌است. این لوث تاریخ است. زهرا برای اینکه تاریخ لوث نشود فرمود مرا شب دفن کن. لااقل این علامت استفهام در تاریخ بماند: پیغمبر یک دختر که بیشتر نداشت، چرا باید این یک دختر شبانه دفن بشود و چرا باید قبرش مجهول بماند؟! این بزرگترین سیاستی است که زهرای مرضیه اعمال کرد که این در را به روی تاریخ باز بگذارد…[21]

پیشینه

بسیاری از نویسندگان مشهور شیعه در طول تاریخ به درگیری فیزیکی یا سقط جنین (محسن) در روز رویداد خانه فاطمه معتقد بوده‌اند. از جمله آن‌ها می‌توان به شیخ صدوق (متوفای سال ۳۸۱)، سید مرتضی (متوفای سال ۴۳۶)، شیخ طوسی (متوفای سال ۴۶۰)، علامه حلی (متوفای سال ۷۲۶) و عیاشی (متوفای سال ۳۲۰) اشاره کرد.[22][23] به شهادت قاضی عبدالجبار نویسنده اهل سنت (متوفای سال ۴۱۵) این اعتقاد شیعیان ناشی از حدیثی منسوب به جعفر صادق است.[24] ابن قولویه (متوفای سال ۳۵۷) در کامل الزیارات حدیثی از جعفر صادق نقل می‌کند که در آن جبرئیل به پیامبر اسلام در مورد آینده اهل بیت وی خبر می‌دهد. در این حدیث از ضرب و شتم فاطمه در حالی که باردار است و سقط جنین و درگذشت او به خاطر جراحت وارده سخن رانده می‌شود.[25][پانویس 1]

نویسندگان شیعه همچنین به حدیثی از پیامبر اسلام استناد می‌کنند که در کتاب «فرائد السمطین»[26] نوشته صدرالدین جوینی، فقیه اهل سنّت آمده‌است. در این حدیث پیامبر اسلام با ذکر اوصاف دختر خود فاطمه خبر از آینده وی می‌دهد که در آن «اهانت، وارد خانه اش شده و حرمتش هتک گردیده و حقّش غصب شده و ارثش گرفته شده‌است. پهلویش شکسته و جنینش سقط شده‌است.» در این حدیث از فاطمه با عنوان «مقتول» یاد شده‌است.[27][پانویس 2]

اختلاف در سرنوشت محسن در متون قدیمی اهل سنت و اتّهام تحریف

در متون تاریخی اهل سنت بعضاً نظرات متفاوتی در مورد چگونگی درگذشت محسن پسر علی آمده‌است. به عنوان مثال ابن صباق مالکی (متوفای سال ۸۵۵) و صفوری شافعی (متوفای سال ۸۹۴) می‌نویسند محسن سقط شده بود. حال آنکه ابن هضم اندلسی (متوفای سال ۴۵۶) و بدخشانی (متوفای سال ۱۱۲۶) معتقد به درگذشت محسن پس از تولد و در شیرخوارگی هستند.[28] به علاوه نویسندگان شیعه به اشاراتی در مورد جزئیات رویداد خانه فاطمه در برخی کتاب‌های قدیمی اهل سنت استناد می‌کنند که از نظر آن‌ها نشان از تغییر و تحریف دارد. به عنوان مثال ابن شهر آشوب مازندرانی (متوفای سال ۵۸۸) در «مناقب آل ابی طالب» و گنجی شافعی (متوفای سال ۶۵۸) در کتاب «کفایه الطالب» از ابن قتیبه دینوری نقل می‌کنند که نام برده در کتاب «المعارف» خود درگذشت محسن را بر اثر سقط شدن و مربوط به ضربه سنگین قنفذ می‌داند. حال آنکه در چاپ‌های امروزی کتاب المعارف دینوری اثری از این موضوع نیست و صرفاً گفته شده محسن در کودکی درگذشته‌است.[29] همچنین ابن ابی الحدید معتزلی (متوفای سال ۶۵۶) در کتاب «شرح نهج البلاغه» به نقل از کتاب «مروج الذّهب» تألیف مسعودی (متوفای سال ۳۴۶)[پانویس 3] به ماجرای تهدید به آتش زدن خانه فاطمه اشاره می‌کند. اما در برخی چاپ‌های امروزی کتاب مسعودی نام خلیفه دوم به عنوان عامل اصلی حذف شده و ماجرا با صیغه مجهول تعریف شده‌است.[30] به علاوه صفوری شافعی (متوفای سال ۸۹۴) در کتابش به نام «المحاسن المجتمعه فی الخلفا الاربعه» سقط شدن محسن را از کتاب «الاستیعاب» تألیف ابن عبدالبر (متوفای سال ۴۶۳) نقل می‌نماید در حالی که در چاپ‌های فعلی از کتاب الاستیعاب نشانی از آن یافت نمی‌شود.[31]

استفاده از واژه وفات به جای شهادت

ابن شهر آشوب مازندرانی در کتاب مناقب آل ابی طالب از کلمه وفات برای تاریخ درگذشت فاطمه استفاده می‌کند. از نظر نویسندگان شیعه این مسئله منافاتی با اعتقاد ابن شهر آشوب مبنی بر به قتل رسیدن و شهادت فاطمه ندارد. زیرا به گفته آن‌ها ابن شهر آشوب برای تاریخ به قتل رسیدن علی ابن ابی طالب هم از کلمه وفات استفاده نموده‌است. علاوه بر این آن‌ها به این مسئله اشاره می‌کنند که ابن شهر آشوب در جایی از کتابش به قتل حسن مجتبی در اثر مسموم شدن اشاره کرده و در جایی دیگر از کلمه وفات برای وی استفاده نموده‌است.[32]

روابط علی و خلفا[پانویس 4]

برخی نویسندگان شیعه موارد مشاوره علی با خلفا را نشانه رابطه نزدیک وی با آن‌ها نمی‌دانند. به عنوان مثال با بررسی ۱۰۷ مورد مشاوره علی با ۳ خلیفه قبل از خود به این نتیجه رسیده‌اند که در اکثریت موارد مشاوره با علی پس از رجوع به دیگران صورت گرفته‌است:[33]

«این‌طور نبوده‌است که خلفا از آن حضرت به عنوان مشاور و وزیر دعوت به شرکت در اداره حکومت کنند و آن حضرت نیز بپذیرند و سپس این مطلب نشانی بر موافقت و همدلی حضرت با خلفا دانسته شود. بلکه خلفا … مردم را از تدبیر و درایت امیرالمؤمنین محروم کردند و آن حضرت در انزوای سیاسی و اجتماعی به کشاورزی و حفر چاه مشغول گشتند؛ و اگر گهگاه برای حل مشکلات به سراغ آن حضرت می‌رفتند از این جهت بود که برای بازشدن گره‌ها چاره‌ای جز این نداشتند.»

[34]

به علاوه آن‌ها معتقدند ازدواج ام کلثوم با عمر پس از انکارها و اعتذارهای مختلف از جانب علی و با تهدیدهای گوناگون از طرف عمر بدون رضایت قلبی علی[پانویس 5] و با واسطه عقیل و عباس انجام شده‌است. آن‌ها معتقدند پس از مدتی کوتاه عمر کشته شد و علی دخترش را به منزل خودش برگرداند.[35]

دیدگاه اهل‌سنت

به گفته عبدالعزیز نعمانی روحانی اهل سنت، «نخستین کسی که به جعل داستان شهادت حضرت فاطمه زهرا پرداخت، ابراهیم ابن سیّار نظام رئیس فرقه نظامیه بود». شهرستانی در ملل و نحل[36] و صفدی در الوافی بالوفیات[37] از نظام چنین نقل می‌کنند که وی معتقد بود «عمر در روز بیعت چنان ضربه‌ای بر شکم فاطمه کوبید که وی جنین را از شکمش فرو انداخت». شهرستانی و صفدی این مطالب را با هدف بی‌اعتبار جلوه دادن نظام نقل می‌کنند.[38][39]

به اعتقاد این نویسنده اهل تسنن این روایات نتیجه تضاد و رقابتی است که پس از خلفای راشدین میان امویان و هاشمیان پدید آمده‌است، «وگرنه فاطمه و علی با ایمان تر، منزه تر و خردمند تر از آن بوده‌اند که بر خلاف مصالح مسلمانان به پا خیزند و عمر بزرگ‌تر و خویشتن دار تر از آن بود که به سوزاندن خانه فاطمه دست یازد». این نویسندگان با اشاره به ازدواج عمر و ام کلثوم و ارائه مشاوره‌های علی به خلفا معتقد به وجود صمیمیت بین آن‌ها هستند.[40]

اهمیت داستان از دیدگاه تاریخی

دانشنامه اسلام اهمیت تاریخی کشمکش‌های فاطمه با ابوبکر و عمر بر سر جانشینی محمد، پس از درگذشت او از جمله داستان قصد ورود ابوبکر و عمر به خانه علی را این‌گونه می‌شمارد:[1]

  1. حتی اگر این وقایع شاخ و برگ داده شده باشد و جزئیاتی ساختگی به آن افزوده شده باشد بر مبنای واقعیت است.
  2. این وقایع تنها فعالیت سیاسی فاطمه می‌باشد.
  3. دروغ یا راست، انگیزه‌ای است برای احساس نفرت شیعه از عمر: رفتار عمر با دختر پیامبر اسلام.

پانویس

  1. کامل الزیارات، باب نوادر الزیارات، حدیث شماره یازده
  2. این حدیث در منابع امامیه همچون أمالی صدوق، مجلس بیست و چهارم نیز آورده شده‌است.
  3. برخی منابع مسعودی را شیعه می‌دانند (خاتمة المستدرک، حسین النوری الطبرسی، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، ج 3، ص 57)
  4. پاره‌ای از نویسندگان با استناد به مشاوره علی به خلفا و تزویج دخترش أم کلثوم با عمر بر این مسئله حکم می‌کنند که رویداد خانه فاطمه نمی‌توانسته شامل درگیری فیزیکی (منجر به سقط جنین و مرگ) بوده باشد.
  5. طبقات کبری ابن سعد (ترجمه مهدوی دامغانی ج ۸ صص ۴۶۱–۴۶۳) و تاریخ یعقوبی (ترجمه محمد ابراهیم آیتی ج ۲، ص ۳۵) به نارضایتی علی اشاره می‌کنند

منابع

  1. Veccia Vaglieri, L. «Fatima." Encyclopedia of Islam, Leiden, Vol. 2, The Netherlands: Brill, Page 844-850
  2. یعقوبی، التاریخ، جلد دوم صفحهٔ ۱۲۶: «وبلغ أبا بکر وعمر أن جماعة من المهاجرین والأنصار قد اجتمعوا مع علی بن أبی طالب فی منزل فاطمة بنت رسول‌الله، فأتوا فی جماعة حتی هجموا الدار، وخرج علی ومعه السیف، فلقیه عمر، فصارعه عمر فصرعه، وکسر سیفه، ودخلوا الدار فخرجت فاطمة فقالت: والله لتخرجن أو لأکشفن شعری ولا عجن إلی الله! فخرجوا وخرج من کان فی الدار وأقام القوم أیاما.»
  3. مسعودی در مروج الذهب می‌نویسد: آنگاه که ابوبکر درحال احتضار چنین گفت: سه چیز انجام دادم و تمنا می‌کردم که ای کاش انجام نمی‌دادم یکی از آن سه چیز: آرزو می‌کردم که ای کاش هتک حرمت خانه زهرا را نمی‌کردم. مروج الذهب، مسعودی، دارالهجرة، بیروت، جلد ۲، صفحه ۳۰۱: «فأما الثلاث آلتی فعلتهاو وددت أنی ترکتها، فوددت أنی لم أکن فتشت بیت فاطمة، و ذکر فی‌ذلک کلاماً کثیراً»؛
    • Medieval Islamic Civilization: A-K, index By Josef W. Meri, Jere L. Bacharach, page ۲۴۸–۹.
    • Josef W. Meri, Medieval Islamic civilization: an encyclopedia, Vol. 13, Routledge, 2006, ISBN 978-0-415-96690-0, p. 249.
  4. بلاذری در انساب الاشراف می‌نویسد: ابوبکر به دنبال علی بن ابی طالب فرستاد تا بیعت کند، ولی علی از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبرو شد، فاطمه گفت: ای فرزند خطاب، می‌بینم در صدد سوزاندن خانه من هستی؟!: انساب الأشراف، بلاذری، جلد ۱، صفحه ۵۸۶، طبع دار معارف، قاهره: «انّ أبابکر أرسل إلی علیّ یرید البیعة فلم یبایع، فجاء عمر و معه فتیلة! فتلقته فاطمة علی الباب. فقالت فاطمة: یابن الخطاب، أتراک محرقاً علیّ بابی؟»؛
  5. Madelung، Wilferd (۱۹۹۷). The Succession to Muhammad. Cambridge University Press. ص. ۴۳-۴۴.
  6. هادی عالم زاده، «مدخل ابوبکر»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی (جلد پنجم)(پیوند به مدخل در وبگاه دائرةالمعارف بزرگ اسلامی)
  7. Denise L. Soufi, "The Image of Fatima in Classical Muslim Thought," PhD dissertation, Princeton, 1997, p. 84
  8. Denise L. Soufi, "The Image of Fatima in Classical Muslim Thought," PhD dissertation, Princeton, 1997, p.206
  9. «آیت‌الله بروجردی». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۲ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۷ آوریل ۲۰۱۴.
  10. آیت‌الله روحانی
  11. «آیت‌الله شاهرودی». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۲ آوریل ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۷ آوریل ۲۰۱۴.
  12. «شبکه قرآن». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۲۰ اکتبر ۲۰۱۹.
  13. وبگاه حوزه علمیه قم
  14. آیةالله حسین وحید خراسانی٬فاطمه حلقه وصل رسالت و امامت، مدرسة المام باقر العلوم٬چاپ اول ۱۳۹۱٬صفحه ۷۳ و ۷۴
  15. «پایان فقیه فتواهای جنجالی».
  16. «کلیپ رد هجوم به منزل حضرت زهرا (س)، توسط آیت‌الله سید حسین فضل‌الله».
  17. «رد افسانهٔ پهلوی شکسته زهرا توسط آیت‌الله فضل‌الله».
  18. رسول جعفریان. «لیبرال‌ها و انقلابی‌ها». پرتال جامع علوم انسانی.
  19. زندگانی حضرت زهرا نوشته سید جعفر شهیدی قابل دسترسی در اینجا صص ۱۶، ۱۹ و ۲۰
  20. مرتضی مطهّری، سیری در سیره نبوی، قابل دسترسی در اینجا
  21. و آتش زبانه می‌کشید (احراق بیت فاطمه در منابع امامیه)، علی لباف زیر نظر مرتضی فرج پور، صفحهٔ ۱۶,مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر
  22. به رنگ خون (سیری در نصوص شهادت حضرت زهرا)، علی لباف و میثم توکلی بینا، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر صص ۱۷–۱۹
  23. میراث جاودان (فهرستی موضوعی از کتاب "دراست و تحلیل حول الهجوم علی بیت فاطمه")، به اهتمام علی لباف، صفحهٔ ۱۹, مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر
  24. به رنگ خون (سیری در نصوص شهادت حضرت زهرا)، علی لباف و میثم توکلی بینا، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، صفحهٔ ۱۳
  25. فرائد السمطین، جلد ۲، صفحه ۳۵، حمویئی جوینی، ابراهیم بن محمد، مؤسسه المحمودی، بیروت. تصویر صفحه مذکور از کتابخانه دیجیتال نور بایگانی‌شده در ۱۲ مارس ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine
  26. با کاروان جوین (سوگنامه شهادت حضرت زهرا در میراث مکتوب نیشابور) به اهتمام سید جعفر خلخالی، بازنویسی علی لباف، با راهنمایی آیت‌الله سید علی حسینی میلانی، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، صص ۹–۱۴
  27. تازیانه بر وحی (حضرت محسن در منابع اهل سنت)، علی لباف، با همفکری سید رضا هاشمی گلپایگانی، با راهنمایی آیت‌الله سید علی حسینی میلانی، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، صص ۷–۹
  28. زخم آتش (احراق بیت فاطمه در منابع اهل سنت)، به اهتمام علی لباف، حیدر برکت، سید محمد حسینی قزوینی، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر صص ۳۶–۳۷
  29. حقایق پنهان (تأملی کوتاه در تحریف اسناد فاطمیه)، علی لباف، عدنان درخشان، شیخ محمد رضا مامقانی، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، صص ۶–۷
  30. تازیانه بر وحی (حضرت محسن در منابع اهل سنت)، علی لباف، با همفکری سید رضا هاشمی گلپایگانی، با راهنمایی آیت‌الله سید علی حسینی میلانی، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، صفحهٔ ۹
  31. به رنگ خون (سیری در نصوص شهادت حضرت زهرا)، علی لباف و میثم توکلی بینا، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر صص ۲۵–۲۷
  32. دانشنامه روابط سیاسی حضرت علی با خلفا، به اهتمام علی لبباف، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، صص ۶۶–۹۱
  33. بر آستانه غدیر (گفتارهایی با موضوع غدیر و امامت، مقاله "موضع امیرالمؤمنین در عصر خلفا")، دکتر سید محمد تقی نبوی، مؤسسه فرهنگی اعراف نور، زمستان ۸۰، صفحهٔ ۱۹
  34. دانشنامه روابط سیاسی حضرت علی با خلفا، به اهتمام علی لبباف، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، ص ۲۰۲
  35. الملل و النحل ج ۱، ص ۵۷.
  36. الوافی بالوفیات، ج۶ ص ۳۱
  37. عبدالعزیز نعمانی، فاطمه زهرا، از ولادت تا افسانه شهادت، فصلنامه ندای اسلام، پاییز 1379 شماره ۳ صفحهٔ ۶۹
  38. دانشنامه شهادت فاطمه زهرا، علی لباف، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر صص ۱۴۵–۱۴۶
  39. عبدالعزیز نعمانی، فاطمه زهرا، از ولادت تا افسانه شهادت، فصلنامه ندای اسلام، پاییز 1379 شماره ۳ صفحهٔ ۶۸

جستارهای وابسته

برای مطالعه بیشتر

  • After the Prophet: The Epic Story of the Shia-Sunni Split in Islam By Lesley Hazleton
  • مسعودی، علی بن حسین. مروج الذهب و معادن الجوهر. ج۱. ترجمهٔ ابوالقاسم پاینده. بنگاه ترجمه و نشر کتاب. ۱۳۴۴.
  • ابن أثیر، ابوالحسن علی بن محمد. الکامل. ترجمهٔ عباس خلیلی. مؤسسهٔ علی اکبر علمی. [بی تا]
  • ابن الکثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر. البدایة و النهایة. دار إحیاء التراث العربی. ۱۹۸۸ م.

پیوند به بیرون

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.