سمیه بنت خیاط

سمیه بنت خیاط(به عربی: سُمَيَّة بِنْت خَيَّاط) یا سمیه بنت خباط(به عربی: سُمَيَّة بِنْت خَبَّاط) ‎مادر عَمَّار یاسر و اولین زنی است که نزد مسلمانان به عنوان شهید اسلام شناخته می‌شود.[1]

سمیه بنت خیاط
عربی: سُمَيَّة بِنْت خَيَّاط
زادهٔ۵۵۰ میلادی
درگذشت۶۱۵ میلادی
مکه، حجاز، (امروزه) عربستان سعودی
دیگر نام‌هاسمیه بنت خباط
(سُمَيَّة بِنْت خَبَّاط‎)
شناخته‌شده برایاولین زن شهید راه اسلام
دیناسلام
همسر(ها)یاسر بن عامر
فرزندانعمار بن یاسر
والدینخیاط(پدر)

منابع اسلامی می‌گویند که وی پس از روی آوردن به دین اسلام، با سختی زیادی روبه‌رو شد.[2]

کیستی

سمیه دختر خیاط یا سمیّه دختر خبّاب کنیز حبشی ابوحذیفه پسر مغیره - بزرگ قبیله بنی مخزوم - و عموی ابوجهل بود.[3]

ازدواج

همسرش یاسر، پسر عامر و از اعراب عنسی مذحجی قحطانی یمن بود؛ که همراه دو برادرش «حارث» و «مالک» از یمن به مکه راه افتاد تا برادر چهارمش را که بر اثر قحطی و خشکسالی و فساد اوضاع حکومت یمن، آواره شده بود، پیدا کند. یاسر در مکه ماند و ابوحذیفه، کنیزش را به همسری یاسر درآورد.[4]

از این ازدواج، پسری به نام «عمار» زاده شد.

شکنجه

هنگامی که سمیّه و شوهرش به پیشنهاد پسرشان عمّار اسلام آوردند، مغیره، ابوحذیفه، حکم پسر هشام، و ابوجهل او و شوهرش را به شکنجه گرفتند. مشرکان این سه نفر را در گرم‌ترین مواقع مجبور می‌کردند که خانهٔ خود را ترک بگویند و در زیر آفتاب گرم و باد سوزان بیابان به سر ببرند.[5] ابوجهل در آن گرمای سوزناک خورشید عربستان و بر روی شن‌زارهای داغ به شکنجهٔ سمیه، یاسر و عمار پرداخت. آن‌ها سنگ‌های سنگینی روی سینهٔ هر یک از این سه نفر گذاشته و به سختی آن‌ها را شکنجه و آزار می‌دادند.

ابوجهل می‌گفت: یکی از این سه امر باعث رهایی و آسایش شما خواهد بود:

  1. ناسزاگویی (سب و شتم) به محمد
  2. بیزاری (تبری) جستن از او
  3. بازگشت به لات و عزی

ولی از آن‌ها سخنی جز «الله اکبر» و «لا اله الا الله» و بد گفتن به لات و عزی و یاد کردن نام محمد با احترام چیزی شنیده نمی‌شد.[6]

ابن اسحاق در مغازی روایت می‌کند که ابوجهل سنگی بزرگ بر سینه سمیّه می‌فشرد و می‌گفت بگو که لات و منات و عزی خدایان تواند. امّا سمیّه در همان حال به یگانگی خدا شهادت می‌داد و حاضر نشد خدایی لات و منات و عزّی را بپذیرد. ابوجهل سنگ را سخت‌تر می‌فشرد و با تازیانه سمیّه را می‌زد. بر اساس مغازی، کنیزان ابوجهل نزد او رفتند و از او خواستند سمیّه را رها کند اما او نپذیرفت.

وقتی ابوبکر از مسلمان شدن سمیه آگاه شد، نزد ابوجهل و ابوحذیفه رفت و از ایشان خواست که سمیّه را به او بفروشند. به استناد مغازی، هر چقدر ابوبکر قیمت را بالا برد ابوجهل حاضر به فروش سمیّه نشد. ابوبکر حتّی حاضر شد خون‌بهای سمیّه را به ابوجهل بپردازد تا ابوجهل در مقابل سمیّه را آزاد کند امّا ابوجهل نپذیرفت. پس از این، ابوجهل فروش برده به ابوبکر را ممنوع اعلام کرد. ابن اسحاق می‌نویسد که وقتی محمّد از تلاش ابوبکر برای خرید سمیّه آگاه شد او را دعا کرد.

در نتیجهٔ این مقاومت و پایداری، شکنجه‌های ابوجهل بر آن‌ها شدیدتر می‌شد؛ زره‌های آهنین بر بدن‌شان می‌کرد و آن‌ها را در آفتاب سوزان صحرای مکه نگاه می‌داشت؛ به نحوی که حرارت آفتاب و داغی آهن، بدنشان را می‌پخت و مغزشان را به جوش می‌آورد.[7]

مرگ

روزگار مکه به همین ترتیب با سختی و شدت هر چه تمام‌تر برای تازه مسلمان‌ها از جمله «سمیه» و همسر و فرزندش، سپری شد تا این که سرانجام سال پنجم بعثت فرا رسید. این شکنجه‌ها آن‌قدر تکرار شد که یاسر در آن میان جان سپرد. آخرین سخن سمیه نیز این بود که «ما راه خود را یافته‌ایم و به محمد ایمان آورده و رهبری او را پذیرفته‌ایم و هرگز از ایمان و هدفمان دست برنمی‌داریم». پس از آن، در یکی از روزها که «سمیه» با شکیبایی، زیر آزار و اذیت و شکنجهٔ بود، ابوجهل نیزه‌ای بر قلب او وارد کرد تا آن که سمیه جان سپرد.[5][8]

به خاک‌سپاری

جوانان قریش که شاهد این صحنه بودند، با تمام وحدت منافعی که در کوبیدن اسلام داشتند، عمار را از زیر شکنجهٔ ابوجهل نجات دادند، تا بتواند جسد پدر و مادر خود را به خاک بسپارد.[5]

معنی سمیه

سمیه به معنی دختر کوچک والا مقام است.[9]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. «سمیة بنت خباط مولاة أبی حذیفة بن المغیرة بن عبدالله بن عمر». صحابه رسول‌الله. دریافت‌شده در ۹ دی ۱۳۹۹.
  2. جمل من أنساب الأشراف، أحمد بن یحیی بن جابر بن داود البَلَاذُری، تحقیق: سهیل زکار و ریاض الزرکلی، ناشر: دار الفکر - بیروت، چاپ: اول، 1417 هـ - 1996 م، ج۱، ص۱۵۸؛ اسوه‌های ایثار، نگاهی به زندگانی عمار یاسر، نشر: فردابه (۱۳۸۱)، شابک: ۹۶۴-۶۸۳۴-۹۰-۶، بخش پیشگفتار
  3. بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۴۱؛ ریاحین الشریعة، ج ۴، ص ۳۵۳؛ معارف و معاریف، ج ۶، ص ۳۳۴؛ تراجم اعلام النساء، ج ۲، ص ۲۱۵.
  4. ابن سعد بصری زهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله؛ طبقات الکبری، ج3، ص246.
  5. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، نوشته جعفر صحابی، تهران ۱۳۷۱، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، معاونت آموزش و تحقیقات، برگهٔ ۱۱۷
  6. عمار یاسر، پیشاهنگ اسلام و پرچمدار علی (ع)، ص ۷۱.
  7. ریاحین الشریعة، ج ۴، ص ۳۵۳؛ منتهی الآمال، ص ۱۶۱.
  8. اعلام النساء المؤمنات، ص ۵۱۸؛ بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۴۱.
  9. لغتنامه دهخدا

منابع

  • زندگی صحابه، محمود طریقی، مشهد، ۱۳۸۵
  • محمّد پیغمبری که از نو باید شناخت، کنستان ویرژیل گیورگیو، ذبیح‌الله منصوری، تهران، پرستو، ۱۳۷۶
  • سیرت رسول‌الله، رفیع الدّین اسحق همدانی، تصحیح دکتر اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی.
  • اسوه‌های ایثار، نگاهی به زندگانی عمار یاسر، نشر: فردابه (۱۳۸۱)، شابک: ۹۶۴-۶۸۳۴-۹۰-۶، بخش پیشگفتار
  • عمار یاسر، پیشاهنگ اسلام و پرچمدار علی (ع)
  • فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، نوشته جعفر صحابی، تهران ۱۳۷۱، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، معاونت آموزش و تحقیقات
  • کتاب درسی «فرهنگ اسلامی وتعلیمات دینی سال دوم راهنمایی» ایران، چاپ ۱۳۸۴، مرکز چاپ و نشر کتب درسی
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.