خدا

خدا به معنی مالک و صاحب، قدرتی برتر و بدون ماهیتِ قابل تعریف، بر مبنای مفهوم‌محوری بسیاری از ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی می‌باشد.[1] در این ادیان، خدا به عنوان آفریننده و آغازگر جهان هستی عنوان شده‌است.[2]

پرتره خدا (نقاشی خلق آدم - میکل‌آنژ)

در دین‌های دوگانه‌انگار همچون آیین زرتشت، قدرت برتر به دو نوع یکی سرچشمه خوبی‌ها و دیگری خاستگاه بدی‌ها تقسیم می‌شود، هرچند نام خدا برای قدرتی که سرچشمهٔ خوبی‌ها پنداشته می‌شود، به‌کار می‌رود.

در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، خداوند به نام یهوه به بنی اسرائیل و موسی معرفی می‌شود. در باور دسته دیگری از دین‌ها از جمله بوداگرایی، هندوگرایی و دین‌های منقرض شده‌ای مانند مذهب المپی خدایان زیادی وجود دارند. این خدایان یا ایزدان، معمولاً قادر مطلق نیستند و نمادهای جنبه‌های گوناگون جهان برتر و ماوراءالطبیعه هستند. به این‌گونه دین‌ها، دین‌های چندخدا گفته می‌شود. در باور صوفی‌گرایان، موجود برتر یعنی خدا، (که صوفیان آن را «حق» می‌نامند) موجودی است که به هیچ‌یک از صفاتی که در جهان ما یا در ذهن ما حضور دارند، منسوب نیست. گروه دیگری (از جمله عده‌ای از صوفیان) به همه‌خدایی باور دارند. همهٔ خداباوران یا به‌دیگر سخن، گروندگان به مفهوم وحدت وجود، کل همین جهان را برابر با خدا می‌دانند. گروه دیگری نیز به خدافراگیردانی (Pantheism) باور دارند. خدا ـ فراگیر ـ دانی شکلی از خداپرستی است که معتقد است خدا دربر گیرنده جهان است ولی برابر با جهان نیست. یعنی جهان ما بخشی از خداست.

باور به خدا

افرادی را که به وجود خدا اعتقاد دارند ولی به ادیان و دخالت خدا در جهان باور ندارند دئیست می‌گویند. به کسانی که به آفریننده و موجودی برتر باور ندارند خداناباور (آتئیست) گفته می‌شود. به افرادی که وجود خدا را اثبات شدنی یا رد شدنی نمی‌دانند، ندانم‌گرا (آگنوستیک) گفته می‌شود. به‌کسانی که وجود نداشتن یا داشتن خدا را مهم نمی‌دانند، آپاتئیست (Apatheist) گفته می‌شود. به‌کسانی که به خدای شخص‌وار اعتقادی نداشته و طبیعت را جزئی از خدا می‌دانند، پانتئیست گفته می‌شود.

توضیح بیشتر

اهورا مزدا (تصویر در سمت راست، با تاج بالا) به اردشیر بابکان (سمت چپ) حلقه پادشاهی را ارائه می‌دهد. (نقش رستم، قرن ۳ میلادی)

خُدا نام اطلاق شده در فارسی به وجود آفریدگار جهان؛ اما متمایز از آن، در نظام‌های ایمانی است، خواه این خدا به‌صورت یکتا در یکتاپرستی مطرح باشد، یا به‌صورت ایزدبانو ای در کنار دیگر خدایان که در چندخدایی طرح می‌شود. همچنین چه ارتباطش را با جهان حفظ نموده باشد و چه در امورات آن دخالت نکند.[3] خدا متداول‌ترین واژه‌ای است که به آفریدگار فراطبیعی ناظر جهان اطلاق شده‌است. متکلمان ویژگی‌های گوناگونی را به مفاهیم متعدد خدا نسبت داده‌اند. از معمول‌ترین این ویژگی‌ها می‌توان به علم مطلق، قدرت مطلق، حضور در همه‌جا در آن واحد، خیر اعلی بودن، بسیط بودن و وجود داشتن ضروری اشاره نمود. همچنین خدا به‌عنوان وجودی مجرد و شخصی وار؛ مرجع تام تعهد اخلاقی و بزرگ‌ترین موجود قابل تصور، تلقی شده‌است.

مسئله وجود خداوند همواره به‌عنوان یکی از سرفصل‌های مهم کاوش‌های فلسفی مطرح بوده‌است، و در طول تاریخ، فلاسفهٔ متعلق به مشرب‌های فکری مختلف، به بیان و سنجش استدلال‌هایی له یا علیه وجود خدا پرداخته‌اند.[4][5][6]

ریشه‌شناسی و واژه‌شناسی

واژه خدا در ادبیات فارسی به معنای آفریدگار بکار رفته است. چنان که سعدی در ابتدای گلستان می گوید:«منت خدای را عزّ و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت» و فردوسی در ابتدای شاهنامه می گوید:«به نام خداوند جان و خرد، کزین برتر اندیشه بر نگذرد». کلمات دیگری نیز به معنای خدا بکار رفته مانند اهورا مزدا ، یزدان، ایزد، الله، پروردگار، دادار، آفریدگار، کردگار، یگانه، رحمان و غیره. مثلا کلمه یزدان بجای خدا بکار رفته است: «به نیروی یزدان بیابیم دست، بدان بدکنش مردم بت‌ پرست».[7] واژهٔ خدا به معنی مالک و صاحب نیز به‌کار می رود چنانکه سعدی می‌گوید: «وگر چه به مکنت قوی‌حال بود / خداوندِ جاه و زر و مال بود». الفاظ کدخدا و دهخدا و ناخدا و خانه خدا ناظر به همین معنی است. خداوند و خداوندگار از القاب پادشاهان و حاکمان نیز بوده‌است. (خداوندگار عالم، خداوند عالم، خداوندگار ما و غیره)[8]

واژه خدا یا خدای از فارسی میانه xwadāy به معنی «ارباب» و «پروردگار»، و آن نیز مرتبط با واژهٔ اوستایی xᵛaδāta- (𐬓𐬀𐬜𐬁𐬙𐬀) به معنی «قائم به خود» یا «آفریدهٔ خود» است.[9] واژهٔ مرتبط فارسیِ «خدیو»، که هم‌معنی «خدا» است، برگرفته از واژهٔ بلخی xoadēo (χοαδηο، به معنی «ارباب») است. این واژهٔ بلخی معادل فارسی میانه xwadāy و xwadāwan و سغدی xwtʾw است که همگی این واژه‌ها ترکیبی از دو بن *xwa- (به معنی «خود») و یکی از حالت‌های بن *taw- (به معنی «توانا بودن») هستند. سیمز ویلیامز واژهٔ بلخی را ترجمهٔ (calque) واژهٔ یونانی auto-kratōr (αὐτοκράτωρ، به معنی «امپراتور») دانسته‌است که ترکیبی است از autos (به معنی «خود») و kratos (به معنی «توانایی»).[10][11] واژهٔ God در زبان انگلیسی از واژهٔ زبان نیاژرمنی ǥuđan و آن نیز برگرفته از زبان نیاهندواروپایی ǵhu-tó-m است که به معنای صدا کردن و فراخواندن است.[12]

گستره و فراوانی ایمان به خدا

در جهان امروز گسترهٔ ایمان به خدا در هر قاره و کشور متفاوت می‌باشد. در کشورهایی مانند ترکیه، اندونزی و برزیل آمار خبر از اعتقاد بیشتر از هشتاد درصد جمعیت به خدا دارد در حالی‌که در کشورهایی مانند آلمان، بریتانیا، فرانسه، سوئد و جمهوری چک کمتر از سی درصد جمعیت به‌وجود خدا اعتقاد دارند. در بعضی کشورهای شرق آسیا مانند ژاپن، کرهٔ جنوبی، کرهٔ شمالی و چین کمترین آمار خداباوران در جهان وجود دارد. گفته می‌شود در کشورهایی مانند ایران و عربستان بیش از نود و هشت درصد مردم به‌وجود خدا اعتقاد دارند، اما عدم وجود نظرسنجی‌های بی‌طرف و حکومت‌های دینی که برای خروج از دین پدری گاه مجازات مرگ هم در نظر می‌گیرند، باعث شده تا این‌گونه نظرسنجی‌ها بی‌اعتبار باشد.[13][14]

درصد اروپاییانی در هر کشور که به وجود خدا اعتقاد دارند.

براهین وجود خدا

در مباحث دین و فلسفه دلایل متعددی برای وجود خدا ذکر شده است که از میان آنها چهار مورد اهمیت بیشتری دارد. در برهان علیت هر پدیده ای علتی دارد و خود آن علت علت دیگری دارد تا در نهایت به علت اول که خدا است می رسد.در برهان نظم با مشاهده موارد نظم در طبیعت پی به وجود خدا می بریم. در برهان هستی شناسی داشتن زمینه ذهنی از یک وجود کامل و مطلق به نام خدا مطرح کننده این است که خدا وجود دارد. در این استدلال وجود بردو نوع است وجود مخلوقات و وجود خدا که واجب است و به عنوان واجب الوجود یاد می شود. در برهان اخلاق وجود ارزشهای اخلاقی و معنوی در جهان مادی قابل توجیه نیست مگر از طرف خدا آمده باشد یعنی اخلاقیات از منشاء طبیعت یا قوانین اجتماعی نیست و منشاء مادی ندارد.[15]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. «مقالهٔ خدا». دانشنامه حوزوی ویکی فقه. دریافت‌شده در ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۹.
  2. «مقالهٔ خدا». دانشنامهٔ ویکی شیعه. دریافت‌شده در ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۹.
  3. Swinburne, R.G. "God" in Honderich, Ted. (ed)The Oxford Companion to Philosophy, Oxford University Press, 1995.
  4. Edwards, Paul. "God and the philosophers" in Honderich, Ted. (ed)The Oxford Companion to Philosophy, Oxford University Press, 1995.
  5. Platinga, Alvin. "God, Arguments for the Existence of," Routledge Encyclopedia of Philosophy, Routledge, 2000.
  6. «آیا خدا وجود دارد؟». www.radiofarda.com. دریافت‌شده در ۲۰۱۸-۰۶-۲۶.
  7. «خدا در شاهنامه». https://www.magiran.com/article/2731154. پیوند خارجی در |وبگاه= وجود دارد (کمک); پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  8. Tarikh-i Bayhaqi، Abu'l-Fadl Bayhaqi
  9. Ebrahim Pourdavoud، Anahita
  10. محمود جعفری دهقی، امیر عمادالدین صدری (پاییز و زمستان ۱۳۹۰)، «وام‌واژه‌های بلخی در پارسی نو»، زبان‌شناخت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال دوم، شمارهٔ دوم، ص ۳.
  11. Nicholas Sims-Williams, "Bactrian language", Encyclopædia Iranica, December 15, 1988.
  12. The Barnhart concise dictionary of etymology (ویراست ۱st). New York: HarperCollins Publishers. شابک ۰-۰۶-۲۷۰۰۸۴-۷.
  13. ایران، عصر. «آمار جالب از اعتقاد به خدا در جهان». عصر ایران. دریافت‌شده در ۲۰۱۸-۰۶-۲۶.
  14. "Belief in God or a supreme being worldwide, by country | Survey 2010". Statista. Retrieved 2018-06-26.
  15. Geisler، Norman L. Systematic theology. Bethany House publishers. صص. ۱۲–۲۲. شابک ۹۷۸۰۷۶۴۲۰۶۰۳۰.

منابع

  • ابراهیم پورداوود، آناهیتا
  • یونگ، کارل گوستاو، پاسخ به ایوب، فؤاد روحانی، ۱۳۷۷، تهران، جامی، ۳–۵۶۲۰–۹۶۴ ISBN
در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ خدا موجود است.
مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به خدا در ویکی‌گفتاورد موجود است.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.