نقد بهائیت

این مقاله به برخی از نقدهایی که بر بهائیت شده‌است می‌پردازد.

نفی خاتمیت

پایان نبوت با پیامبر اسلام که او را خاتم‌الانبیا نامند از اعتقادات صریح همه مسلمانان است. بر این اساس، مسلمانان معتقدند که اسلام آخرین دین و محمد آخرین پیامبر خداست و بعد از او پیامبری نخواهد آمد.[1] با این حال بهائیان سیر ادیان را تکاملی می‌دانند.[2][3][4]به اعتقاد بهائیان پیامبران در طی فرآیندی مستمر، تدریجی و همیشگی، به تناسب ظرفیت درک و فهم بشر و نیازها و شرایط هر زمان، تعالیم و هدایت لازم را برای تکامل اجتماعی و معنوی انسان فراهم می‌کنند و بشر را از قابلیت‌ها و مسئولیت‌هایش در مقام حافظ و امانت‌دار جهان آفرینش آگاه می‌سازند.[5][6][7] این فرایند متناوب و در عین حال تکاملی است. با ظهور هر دینی «حقایق ابدی» (اصول معنوی و اخلاقی) که در دین قبل با گذشت زمان و تمسک کورکورانه به سنت به فراموشی سپرده شده بود دوباره زنده می‌شود. در این نگاه، ظهور پیاپی ادیان به آمدن فصل بهار می‌ماند، با آمدن هر بهاری شکوفایی و نوزایی جایگزین سرما و مرگِ زمستانِ قبل می‌شود.[8] از طرف دیگر حقایق دینی نسبی هم هستند و سیری تکاملی می‌پیمایند، به این معنی که آموزه‌های دینی از طریق ظهور دائمی ادیان با تغییر مقتضیات زمان و ظرفیت فهم بشر تغییر می‌کنند.[8][9][10] در این نگاه حقیقت و تعالیم دینی به تدریج و به تناسب ظرفیت روحانی مردم در هر برهه از تاریخ عرضه می‌شود[5][11][12] و تفاوت ادیان در آن دسته تعالیم اجتماعی و احکام آن هاست که بنا به درجهٔ بلوغ اجتماعی و روحانی مردم و شرایط خاص جامعه ای که دینی خاص در آن ظاهر شده می‌توانند متفاوت باشند. همچنین دلیل دیگر تفاوت‌های میان ادیان، برداشت‌های غلط و شرح و تفاسیری ذکر می‌شود که در طول قرن‌ها توسط پیروان ادیان انباشته شده و حقیقت هر دین را مخدوش ساخته‌است.[13][2] بر این اساس، اعتقاد بهائیان این است که هیچ دینی نمی‌تواند ادعای آخرین دین بودن داشته باشد و بشر تا ابد هدایت الهی را از طریق پیامبران دریافت می‌کند. بهاءالله نیز بیان می‌کند که بعد از او نیز آمدن پیامبران ادامه خواهد داشت.[5][14] منابع بهائی دین را به کتابی تشبیه می‌کنند که ادیان فصل‌های پی در پی در آن را تشکیل می‌دهند. در اعتقاد بهائیان، هر یک از ادیان به عنوان یک مرحله در سیر پایان‌ناپذیر تکامل معنوی و اجتماعی بشر دیده می‌شود و رسالت هر یک از پیامبران آشکار کردن جنبه‌ای از یک حقیقت واحد است.[13][2][15]

تنبیه النائمین

تنبیه النائمین نام کتابی است در ۳ بخش، نامه عبدالبهاء به عمهٔ ناتنی و ازلیش شاه سلطان خانم مشهور به عِزیه خانم، پاسخ وی مشهور به رسالهٔ عمّه، و در انتها موعظه‌ای از نویسنده‌ای ازلی شیخ احمد روحی کرمانی.[16]

پس از آنکه بهاءالله خود را من یظهره‌الله معرفی کرد عده‌ای از بابیان با او مخالفت کردند و ردیه‌هایی در مخالفت با او نگاشتند. یکی از آن‌ها عزیه خانم، خواهر ناتنی بهاءالله، خواهر تنی و از طرفداران سرسخت یحیی صبح ازل بود. او در رد ادعای وی رساله‌ای در جواب نامه عبدالبهاء نگاشت که بعدها با عنوان تنبیه النائمین به همراه ۲ بخش دیگر چاپ شد.[17]

بخش دوم کتاب، پاسخ عزیه خانم نوری به عبدالبهاء، ردیهٔ تندی است بر بهاءالله. عزیه در رد ادعای عبدالبهاء مبنی بر درس‌ناخواندگی بهاءالله با ارائه شواهدی این مورد را رد می‌کند و از درس خواندن بهاءالله و مجالست او با علما و عرفاً یاد می‌کند.[18]

نقد کتاب ایقان

کتاب ایقان یکی از آثار مهم بهاءالله شارع آئین بهائی است. بهاءالله در این کتاب در راستای اثبات حقانیت رسالت باب به شرح بعضی از مهمترین اصول آئین بهائی می‌پردازد.[19] کتاب ایقان اولین کتاب آئین بهائی بود که در زمان بهاءالله به چاپ رسید. این کتاب در بمبئیِ هند و در اولیل دهه ۱۸۸۰ میلادی چاپ سنگی شد. چاپ دوم کتاب نیز چاپ سنگی بود که در سال ۱۸۹۳ و به قلم مشکین قلم، خطاط بهائی، انجام شد.[20] کتاب ایقان قبل از چاپ سنگی، به مدت دو دهه در سطح وسیعی بین بهائیان به صورت دستی نسخه برداری می‌شد. بعضی از این نسخه‌های خطی دارای خطاهای نگارشی بودند. بهاءالله در طی لوحی به یکی از پیروانش به این موضوع اشاره می‌کند او برای حل این مشکل اقدام به نظارت بر طرحی برای تولید چندین نسخه مادرِ معتبر نمود. چاپ اول کتاب نیز احتمالاً در راستای همگون سازی نسخه‌های خطی بوده‌است. نهایتاً اولین نسخه رسمی حروفچینی شده کتاب در سال ۱۹۰۰ در مصر چاپ شد و چاپ‌های بعدی کتاب از این نسخه حروفچینی شده نسخه برداری کردند.[20] در نخستین چاپ سنگی کتاب ایقان در بمبئی، تعدادی از آیات قرآن به صورت غیر دقیق نقل شده بودند که با دستور بهاءالله در نسخه‌های بعدی با اصل آیات تطبیق داده شدند. عدم تطابق دقیق با آیات قرآن جزئی و ارجاعی است و منتقدان آن را دلیلی برای وحیانی‌نبودن کتاب ذکر می‌کردند، چون وحی الهی باید خالی از اشکال باشد.[21]

ادعای ظاهر شدن خدا

عزیزه الله سلیمانی بهایی سرشناس در کتاب خود «مصابیح هدایت» می‌نویسد:روزی او برادر بزرگترش در ارض مقصود (اقامتاه عباس افندی در عکا) با اطفال بازی می‌کردند. در این بین هر دو توسط ورقه علیا (خواهر عباس افندی) احضار شده و از آنان می‌پرسد که در ایران چه می‌کردید. آنان می‌گویند تبلیغ سپس می‌پرسد چگونه تبلیغ می‌کردید و آنان پاسخ می‌دهند که: «می‌گفتیم خدا ظاهر شده. خانم لب به دندان گزیده و گفتند :شما به مردم می‌گفتید خدا ظاهر شده؟ عرض کرد ما به همه کس نمی‌گفتیم به اشخاص خاصی می‌گفتیم؛ به اشخاصی می‌گفتیم که استعداد شنیدن این کلمه را داشته باشند. خانم فرمودند این قبیل اشخاص را چطور می‌شناختید؟ عرض کردم به چشم اشخاص نگاه می‌کردیم و ملتفت می‌شدیم که می‌شود چنین حرفی زد یا نه. خانم خندیدند و فرمودند که بیا به چشم من نگاه کن ببین می‌توانی این کلمه را به من بگویی؟ روح‌الله برخاست و آمد مدتی به چشمشان نگاه کرد و گفت شما خودتان تصدیق دارید.[22]»

سید علی محمد شیرازی مشهور به باب
میرزا یحیی نوری ملقب به صبح ازل، ثمره، وحید

جانشینی باب و رد ادعای ظهور میرزا حسینعلی نوری

کمی قبل از اعدام سید علی‌محمد باب عبدالکریم، یکی از پیروانش توجه او را به اهمیت تعیین جانشین جلب کرد لذا باب تعداد مشخصی لوح نوشته آن‌ها را به عبدالکریم داد تا به دست یحیی صبح ازل و بهاءالله برساند.[23]

در یکی از این لوح‌ها که معمولاً به عنوان وصیت‌نامه باب از آن یاد می‌شود، صبح ازل به عنوان رهبر بابیان پس از بنیان‌گذار جنبش تعیین شده‌است. در همین لوح به وی دستور داده شده‌است که از من یظهره‌الله پیروی کند.[24] برخی گزارش‌ها حاکی از این است که ادعای جانشینی صبح ازل آشکار است.[25] و برخی دیگر از منابع بر این باورند که باب برای حفظ جان بهاءالله نامه‌ها را خطاب به صبح ازل صادر کرده‌است. بعد از مرگ باب صبح ازل به عنوان شخصیت محوری جنبش مورد توجه قرار گرفت.[26] رهبری صبح ازل جنجال‌برانگیز بود. وی کمتر در میان بابیها حاضر می‌شد. منوچهری ادعا می‌کند که دلیل در خفا ماندن صبح ازل بخشی از وصیت‌نامه سید علی محمد باب است که او را به محافظت از خویش توصیه کرده بود.[24]

اختلاف آئین بیانی و آئین بهایی

من یظهره‌الله موعود آئین بابی است. یکی از مهمترین آموزه‌های سید علی محمد باب این نکته است که نتیجه و ثمره آیین او باید شناخت و ایمان به «مَن یُظهره الله» باشد.[27] باب در آثارش به قرب ظهور «مَن یُظهره الله» اشاره می‌کند.[28] وی از پیروان خود می‌خواهد که با استقلال کامل فکری به شناسایی «مَن یُظهره الله» فائز شوند و ایمان خود را به تصدیق هیچ‌کس حتی واحد اول بیان (باب و هیجده حوّاری اولیه او) مشروط نکنند.[29] باب همچنین بابیان را برحذر می‌دارد که مبادا با استدلال به آثارش (آثار خود باب) از ایمان به «مَن یُظهره الله» محروم شوند چه که به عقیده باب مقام موعود آنقدر بالاست که حتی آثار خود باب لیاقت اشاره به وی را ندارد.[27] موعود باید با آثار و صفات خود شناخته شود نه با اشاره و دلالت دیگران.[27] باب در آثارش از نزدیکی ظهور موعود می‌گوید و برای زمان ظهور او به سال نه و سال نوزده اشاره می‌کند.[28] در طی یک دهه و اندی پس از اعدام باب در سال ۱۸۵۰ بیش از ۲۵ نفر ادعای من یظهره‌اللهی کردند.[30] دنیس مکین نام بیست نفر از مدعیان را فهرست کرده‌است.[31] نوزده سال بعد از دعوت باب، بهاءالله در سال ۱۸۶۳ در جمع یارانش و بعدتر در سال ۱۸۶۶ به صورت عمومی تر ادعای من یظهره اللهی کرد[30] و عموم بابیان به وی ایمان آوردند.[32][33] بهاءالله که در سال ۱۸۵۳ به عراق تبعید شده بود در آنجا به تمشیت امور جامعه متشتت بابی پرداخت و با بسط و تبیین آثار باب، جامعه بابی را به عدم مداخله در امور سیاسی و حزبی، پرهیز از خشونت، تهذیب اخلاق و ترک خصومت هدایت نمود و در عمل به عنوان رهبر جامعه بابی شناخته شد.[34] برادر بهاءالله، یحیی ازل مرجع اسمی جامعه بابی بود.[35][36] گروه اندکی از بابیان که به طرفداری از میرزا یحیی ازل بابی باقی ماندند ازلی نام گرفتند.[37][38] ازلیان ظهور من یظهره الله را در فاصله ای خیلی دور پیش‌بینی می‌کردند و معتقد بودند ظهور موعود زودتر از دست کم ۲۰۰۰ سال از ظهور باب و قبل از مورد قبول گرفتن دین باب در بسیاری از کشورها رخ نخواهد داد.[39][40] با این وجود ازلیان در پی تبلیغ و جهانگیرکردن آئین بابی بر نیامدند و با تقیه و پنهان کردن هویت دینی خود عملاً در جامعه اسلامی حل شدند.[41]

احکام بهائی

قبله

آرامگاه بهاءالله در اصطلاح بهاییان روضه مبارکه، محل دفن بهاءالله، بنیانگذار دیانت بهائی است. روضه مبارکه متبرک‌ترین و مقدس‌ترین مکان برای بهائیان جهان است. این محل قبله بهائیان است و آن‌ها هنگام خواندن نماز، به این محل متوجه هستند و به این سمت نماز می‌خوانند.[5]

تقلید قوانین بهائیت از بابیه

شهاب فردوسی در سلسله مقالات تاریخچه مختصر شیخیه و بابیه و بهائیه چنین نگاشته‌است.[42]

بعضی از افراد بابی معتقدند که مبانی تعالیم دوازده‌گانه آئین بهایی در آیین بابی وجود دارد از قبیل:۱- مطابقت علم و دین ۲- وحدت اساس ادیان ۳- تحری حقیقت ۴- تساوی حقوق زن و مرد ۵- وجوب تعلیم و تربیت و بعض دیگر از قبیل: ۱- زبان عمومی ۲- محکمهٔ کبرای بین‌المللی ۳- تعدیل معیشت بشر ۴- وحدت عالم انسانی ۵- الغای انواع تعصبات، اقتباس از افکار اروپائیان و نتیجه برخورد حضرات در اوایل قرن چهاردهم هجری به این افکار است زیرا تردیدی نیست که سوسیالیزم در حدود نیم قرن قبل از وفات بهاءالله در جهان، نشر یافته‌است. ما (شهاب فردوسی) در قسمت اول تردیدی نداریم زیرادر آثار سید علی محمد باب مطالبی هست که قسمتی از تعالیم دوازده‌گانه را به صراحت و وضوح بیان کرده‌است. آنچه مسلم است اینکه اروپائیان در قسمت دوم بر بهائیان تقدم دارند و این که ایشان مدعی ابداع و ابتکار آن از طرف بهاءالله هستند قابل قبول نیست.

ازدواج

در آئین بهائی چندهمسری، ازدواج موقت (صیغه)، و ازدواج با محارم مجاز نیست.[43][44] همچنین ازدواج بعید، یعنی ازدواج با غیر از خویشاوندان و افرادی که از پیشینه‌های قومی و جغرافیایی متفاوت هستند در آموزه‌های آئین بهائی بسیار مورد ستایش و توصیه قرار گرفته‌است.[43] عبدالبهاء ازدواج بین نژادی را تشویق کرده‌است و بهائیان (هم دختر و هم پسر) مجازند که با افراد از هر دین و اعتقادی ازدواج کنند.[43] حداقل سن ازدواج در دین بهایی طبق بیان بهاءالله در کتاب اقدس سن بلوغ است که بهاءالله آن را برای پسر و دختر هر دو یکسان و سن پانزده سالگی تعیین می‌نماید.[43] در دین بهائی دوران نامزدی حداکثر ۹۵ روز می‌تواند باشد یعنی از زمان اعلام تصمیم زوج به ازدواج تا برگزاری مراسم عقد حداکثر می‌تواند ۹۵ روز فاصله باشد.[43]

طلاق طبق احکام بهائی مجاز است ولی بهائیان به پرهیز از آن توصیه شده‌اند.[43] آن‌ها ازدواج را پیوند مقدّسی می‌دانند که فقط در شرایط حاد و هنگامی که راه دیگری باقی نمانده می‌توان به آن پایان داد.[43]

در تعالیم بهائی روابط جنسی تنها در چارچوب ازدواج و فقط بین زن و شوهر تعریف شده‌است.[43] آموزه‌های بهائی پیروان این آئین را به پاکدامنی و رعایت موازین اخلاقی قبل از ازدواج و وفاداری کامل به همسر بعد از ازدواج توصیه می‌کند.[43]

تفاوت مهریه

در آئین بهائی مهریه به عنوان هدیه‌ای از طرف مرد به زن در نظر گرفته می‌شود و حداقل و حداکثر مبلغی برای آن تعیین شده‌است.[45] اگر مرد اهل شهر باشد حداقل میزان مهریه می‌تواند از حداقل ۱ واحد طلا تا حداکثر ۵ واحد طلا باشد.[45] اگر مرد اهل روستا باشد میزان مهریه می‌تواند از حداقل ۱ واحد نقره تا حداکثر ۵ واحد نقره باشد. هر واحد برابر نوزده مثقال (حدود ۹۰ گرم) است. میزان مهریه به محل سکونت زن ارتباطی ندارد و فقط بر اساس شهری یا روستایی بودن مرد تعیین می‌گردد. بهاءالله توضیح می‌دهد که در مورد مهریه بهتر است که پیروانش حداقل آن (یعنی ۱ واحد نقره) را در نظر بگیرند و حتی ثروتمندان به کم‌ترین میزان مهریه اکتفا کنند.[45]

منتقدین دیدگاه‌های به مکتوبان بهائالله در کتب مختلف اشاره می‌کنند که در آن پیرامون مهریه آمده‌است:

  • در کتاب اقدس: (لا یحقق الصهار الا بالامهار قد قدر للمدن تسعة عشر مثقالا من الذهب الابریز و للقری من الفضّة و من آراد الزیادة حرّم علیه ان یتجاوز عن خمسة و تسعین مثقالا کذلک کان الامر بالعزّ مسطوراً) متحقق نمی‌شود خویشاوندی مگر به وسیلهٔ مهرها و معین شده‌است برای شهرها نوزده مثقال از طلای خالص و برای روستاها از نقره و کسی که زیادتر از این تعیین می‌کند تا نود و پنج مانعی ندارد و بیش از آن حرام می‌شود و همچنین امر خداوند مسطور شده‌است.
  • در «گنجینهٔ احکام» می‌گوید: مهر به اعتبار زوجست اگر از اهل شهر است طلا و اگر از اهل روستا است، نقره.

بهره پول

برخلاف اسلام که بهره پول را حرام می‌داند، بهره پول در دین بهائی اگر به شرط انصاف و اعتدال باشد، بلامانع است.[46]

بهاءالله در این مورد می‌گوید:

اکثری از ناس محتاج به این فقره مشاهده می‌شوند، چه اگر ربحی در میان نباشد امور معطل و معوق خواهد ماند نفسی که موفق شود با همجنس خود یا هموطن خود یا برادر خود مدارا نماید یا مراعات کند یعنی به دادن قرض الحسن کمیاب است، لذا فضلاعلی العباد ربا را مثل معاملات دیگر که مابین ناس متداول است، قرار فرمودیم. یعنی ربح نقود از این حین که این حکم مبین از سما مشیت نازل شد حلال و طیب و طاهر است… ولکن باید این امر باعتدال و انصاف واقع شود قلم اعلی در تحدید آن توقّف نموده حکمة من عنده و وسعة لعباده و نوصی اولیاء اللّه بالعدل و الانصاف و ما یظهر به رحمة احبّائه و شفقتهم بینهم انّه هو النّاصح المشفق الکریم انشاء اللّه کلّ مؤیّد شوند بر آنچه از لسان حق جاری شده و اگر آنچه ذکر شد عمل نمایند البتّه حق جلّ جلاله از سمآء فضل ضعف آنرا عطا می‌فرماید…[47]

دیدگاه دربارهٔ ابزار شناخت

گرچه اشاره به روح القدس در قرآن نیز وجود دارد و در احادیث و عرفان اسلامی نیز مورد اشاره بوده‌است اما بهائیان دیدگاه خاصی را در اینباره مطرح کردند.

رهبران این جریان عقل و نقل و حس را در عرصه شناخت رد می‌کنند. عباس افندی در بیان راه و روش در شناخت حق از باطل تمام راه‌های شناخت از جمله عقل را رد کرده و مدعی می‌شود که تنها راه شناخت روح القدس است. وی در مفاوضات صفحه ۲۱۹ می‌گوید: «میران ادراک آنچه مسلم است منحصر در چهار موازین است؛ یعنی حقایق اشیا به این چهار چیز ادراک می‌شود: اول میزان حس است؛ یعنی آنچه به چشم و گوش و ذائقه وشامه و لامسه احساس می‌شود… میزان حس ناقص است؛ زیرا خطا دارد … در بسیار امور خطا می‌کند، لهذا نمی‌شود بر آن اعتماد کرد. میزان ثانی عقل است … اختلاف فلاسفه اولی و عدم ثبات و تبدیل فکر دلیل بر این است که میزان عقل تامّ نیست! چه اکر میزان عقل تام بود، باید جمیع متفق الفکر و متحد الرای باشند. میزان ثابت میزان نقل است و آن نصوص کتب مقدسه است… این میزان هم تام نیست به جهت آنکه نقل را عقل ادراک کند…

پس واضح شد که در دست خلق میزانی نیست که اعتماد نمایی بلکه فیض روح القدس میزان صحیح است که در آن ابداً شک و شبهه نیست و آن تاییدات روح القدس است که به انسان می‌رسد و در آن مقام یقین حاصل می‌شود.»[48]

منتقدان می‌گویند که نفی کلی یا جزئی راه‌های شناخت از جمله عقل و حواله کردن شناخت به روح القدس این شبهه را به وجود که افراد با عقاید متضاد می‌توانند دیدگاه‌های خود را به روح القدس نسبت دهند و راهی برای قضاوت پیرامون صحت هیچ‌یک باقی نمی‌ماند.

ادعای بهره‌مندی از روح القدس در سایر دیدگاه‌های بهائیت هم دیده می‌شود از جمله مدعی اند که اعضای بیت العدل در هنگام تشکیل جلسه در حصن روح القدس هستند.

محدود کردن عوامل شناخت دیدگاه تحری حقیت که مورد ادعای بهائیان و یکی از اصول دوازده انه ایشان است را نیز دچار مشکل می‌کند.

برخلاف بهائیت؛ در دیانت اسلام اصول عقاید ابداً تقلدی نیست و کاملاً عقلی است.[49][50]

ارتباط با کشورهای خارجی

فریدون آدمیت می‌نویسد دو مسلک بهائیت و ازلیت، که از بابیت انشعاب شده، دو «مذهب سیاسی» هستند که طی تاریخ، با استعمار روس و انگلیس در پیوند بوده و از لطف و حمایت آن‌ها بهره داشته‌اند.[51]

پژوهشگران بسیاری در حوزه تاریخ، نظریات آدمیت در ارتباط با بابیان، بهائیان و یهودیان را خصمانه و غیرمنصفانه می‌دانند. هوشنگ شهابی نمونه‌هایی از نگرش خصمانه آدمیت را نسبت به بهائیان و یهودیان ارائه کرده‌است. او می‌گوید نتیجه ملی‌گرایی شدید آدمیت باعث می‌شود او تمام اقلیت‌های مذهبی غیر از زرتشتیان را با قدرت‌های خارجی مرتبط بداند. شهابی موارد متعددی را نشان داده‌است که آدمیت منابع اولیه را به گونه‌ای تحریف کرده که با توطئه‌باوری خود سازگار باشد. سوءظن آدمیت به یهودیان و بهائیان، در ارزیابی او از سایر مورخان هم بازتاب می‌یابد. او در پاراگراف ابتدایی کتاب‌شناسیِ اثرِ خود دربارهٔ امتیاز تجارت توتون و تنباکو ۲–۱۸۹۰، نوشته‌های تعدادی از محققان یهودی را بی‌ارزش دانسته و رد می‌کند. یکی از این پژوهشگران نیکی کدی است که به گفته آدمیت «با کمک هزینهٔ سازمانی یهودی به مطالعهٔ سید جمال‌الدین اسدآبادی (همان افغانی) پرداخت و رساله‌ای دربارهٔ قیام تنباکو نوشت».[27] در جایی دیگر اعلام می‌کند که یهودی بودن کدی باعث شد تا او دربارهٔ نقش علمای شیعه در انقلاب مشروطه ۹–۱۹۰۵ مبالغه کند. وی همچنین فیروز کاظم‌زاده، مورّخی که از قضا بهائی نیز هست، را به «عداوت مفرط» نسبت به ایران و ایرانیان متهم می‌کند و این احساسات را ناشی از تعلقات دینی او می‌داند. در واقع، کاظم‌زاده در اوایل دههٔ ۱۹۵۰ به علت مذهبش از تدریس در ایران محروم شد، و پس از آن تصدی کرسی تاریخ روسیه را در دانشگاه یِیل بر عهده گرفت.[52]

عباس امانت، استاد تاریخ و مطالعات بین‌المللی و صاحب کرسی مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ییل، معتقد است که احمد کسروی و متفکران سکولار نسلهای بعد از او مانند جلال آل احمد و فریدون آدمیت اغلب تحتِ پوشش تجددخواهی عُرفی دست به ایجاد نفرت نسبت به گروه‌های دینی تجّددخواه و ناسازگار با جریان اصلی مذهب به‌خصوص بهائیان می‌زدند.[53] آنها با بی‌اعتمادی به هر جنبش تجّددخواه دینی که ارزشهای اسلام و خاتمیت آن را زیر سؤال می‌برد می‌نگریستند. نگرش آنها با عدم تحمل تکثرگرایی دینی، علاقه‌مندی وافر و شرم آور به نظریات توطئه و اتهامات خیانت و بی‌وطنی علیه بهائیان همراه بود. آنها در موارد اذیت و آزار، خشونت و کشتار وحشیانه بابیان و بهاییان سکوت اختیار می‌کردند.[53]

عباس امانت همچنین کارهای آدمیت را در رابطه با تاریخ جنبش بابی در کتاب «امیر کبیر و ایران» دارای اشکال می‌داند.[54] در مقدمه کتاب، آدمیت وعده می‌دهد که روشی تحلیلی و بدور از تعصب پیش خواهد گرفت و مدعی می‌شود تحلیلهای تاریخی او واقع‌گرایانه و منطقی هستند. امانت معتقد است که او این ارزشها را به هیچ وجه رعایت نمی‌کند. امانت فصل «داستان باب» از کتاب «امیر کبیر و ایران» را دارای خطاهای واضح تاریخی که از بی‌دقتی در متدولوژی و اطلاعات ناکافی آدمیت نشئت می‌گیرد می‌داند و زبان آدمیت در توصیف تاریخ و عقاید آئین بابی را با ذکر چند نمونه، بسیار جدلی و توهین‌آمیز توصیف می‌کند و می‌گوید: آدمیت تصویری مشوش از مکتب نوین و به اصطلاح مترقی تاریخ‌نگاری ایران به نمایش می‌گذارد، مکتبی که خود او از پیشگامان آن است.[54]

اعتقاد به نظریه توطئه در مورد بهائیت از سندی جعلی منسوب به شاهزاده دیمیتری ایوانوویچ دالگوروکف (معروف به کنیاز دالگورکی)، سفیر کبیر روسیه در ایران در سال‌های ۱۲۶۳ تا ۱۲۷۰ نیز نشئت می‌گیرد. این سند مدّعی است شاهزاده بابیت و بهائیت را به منظور تضعیف تشیع و به‌طور کلی تضعیف ایران به وجود آورده‌است.[55] این سند در تهران در اواخر دهه ۳۰ میلادی پخش شد و از آن به بعد در مباحثات مسلمانان به‌طور وسیعی برای اثبات اینکه بهائیان توسط روس‌ها، و بعد انگلیس‌ها یا آمریکایی‌ها یا هر دو کنترل می‌شدند استفاده می‌شد.[55]

محمود صدری در دانشنامه جهان اسلام، اینکه عقاید بهاییت ساخته دست دولت‌های استعماری است را رد می‌نماید و ریشه‌های اعتقادی (ادامه جریان شیخیه و بابیه) و اجتماعی را در ایجاد آن مؤثر می‌داند اما روسیه و انگلیس را مایل به دخالت در آن می‌داند.[56]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. شکورزاده، بابک. «بوت در بهائیت». پژوهشکده باقرالعلوم. دریافت‌شده در ۲۷ آوریل ۲۰۱۴.
  2. Moojan Momen (April 2016). "MAẒHAR-E ELĀHI". Encyclopedia Iranica. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
  3. Sergeev, M. (2015-01-01). "Theory of religious cycles: Tradition, modernity, and the Bahá'í Faith". 284: 1–161. doi:10.1163/9789004301078.
  4. Smith, Peter (2000). "Manifestations of God". A concise encyclopedia of the Baháʼí Faith. Oxford: Oneworld Publications. pp. 231. ISBN 1-85168-184-1.
  5. Smith, Peter (2008). An introduction to the Baha'i faith (به English). Cambridge; New York: Cambridge University Press. pp. 108–109. ISBN 9780521862516.
  6. Fisher, Mary Pat (1996). Living Religions: An Encyclopaedia of the World's Faiths. I B Tauris & Co Lt. pp. 417–418. ISBN 1-86064-148-2.
  7. Fazel, Seena (2007-12-01). "Baha'i Approaches to Christianity and Islam: Further Thoughts on Developing an Inter-Religious Dialogue". Baha'i Studies Review. 14 (1): 39–51. doi:10.1386/bsr.14.39_1.
  8. Smith, Peter (2008). An introduction to the Baha'i faith (به English). Cambridge; New York: Cambridge University Press. pp. 108–109. ISBN 9780521862516.
  9. V, Pivovarov Daniil (2011). "Baha`i Faith: the doctrine of progressive revelation". Журнал Сибирского федерального университета. Гуманитарные науки. 4 (1). ISSN 1997-1370.
  10. Hatcher, W.S.; Martin, J.D. (1998). The Baháʼí Faith: The Emerging Global Religion. San Francisco: Harper & Row. pp. 83–85. ISBN 0-87743-264-3.
  11. Moojan Momen (April 2016). "MAẒHAR-E ELĀHI". Encyclopedia Iranica. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
  12. Lundberg, Zaid (May 1996). Baha'i Apocalypticism: The Concept of Progressive Revelation. Department of History of Religion at the Faculty of Theology, Lund University. Retrieved 2006-11-25.
  13. Atabaki, Touraj (2009-06-17). Iran in the 20th Century: Historiography and Political Culture (به English). I.B.Tauris. pp. 49–50. ISBN 9780857731876.
  14. McMullen, Michael D. (2000). The Baha'i: The Religious Construction of a Global Identity. Atlanta, Georgia: Rutgers University Press. p. 7. ISBN 0-8135-2836-4.
  15. Smith, Peter (2000). "Iqan, Kitab-i". A concise encyclopedia of the Baháʼí Faith. Oxford: Oneworld Publications. pp. 202–204. ISBN 1-85168-184-1.
  16. MacEoin: 1992, p. 27
  17. تنبیه النائمین، صفحهٔ ۲
  18. عزیه نوری، تنبیه‌النائمین (بخش دوم)، تهران، بی‌تا، ص ۳۴
  19. Sholeh Quinn and Stephen N. Lambden (May 2000). "KETĀB-E IQĀN". Encyclopædia Iranica. Online. Retrieved 1 May 2010.
  20. Dr. Christopher Buck, Michigan State University, The Kitab-i Iqan: An Introduction to Baha'u'llah's Book of Certitude with Two Digital Reprints of Early Lithographs
  21. Buck, C. (1995). Symbol and Secret: Qur'an Commentary in Bahá'u'lláh's Kitáb-i Íqán. Studies in the Bábí and Bahá'í religions (به ایرلندی). Kalimát Press. p. ۱۴۰. ISBN 978-0-933770-80-5. Retrieved 2020-05-05.
  22. «قائم موعود اسلام (عج)، و مدعیان مهدویت». تاریخ معاصر ایران» پاییز و زمستان 1387 - شماره 47 و 48. دریافت‌شده در ۲۶ آوریل ۲۰۱۴.
  23. Amanat, Abbas (1989). Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran. Ithaca: Cornell University Press p.384
  24. Manuchehri, S. (2004). "The Primal Point's Will and Testament". Research Notes in Shaykhi, Babi and Baha'i Studies. Vol. 7 (No. 2). Archived from the original on 8 December 2004. Retrieved 5 November 2012.
  25. Nicolas, A.L.M (1933). Qui est le succeseur du Bab?. Paris: Librairie d'Amerique et d'Orient. p. ۱۵.
  26. MacEoin, Dennis (1989). "Azali Babism". Encyclopædia Iranica.
  27. ربانی، شوقی (۱۱۹۲). قرن بدیع. کانادا: موسسه معارف بهائی. صص. ۹۱.
  28. Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart Understanding the Writings of the Bab (به English). Canada: Wilfrid Laurier University Press. pp. ۳۴۸–۳۵۷. ISBN 978-1-55458-056-9.
  29. Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Báb (به English). Canada: Wilfrid Laurier University. pp. 290–291. ISBN 978-1-55458-056-9.
  30. Smith, Peter (۲۰۰۰). «He whom God shall make Manifest". A concise encyclopedia of the Bahá'í Faith. Oxford: Oneworld Publications. pp. 180–181. ISBN 1-85168-184-1.
  31. Smith, Peter (2000). "Dayyan". A concise encyclopedia of the Bahá'í Faith. Oxford: Oneworld Publications. pp. 118. ISBN 1-85168-184-1.
  32. Smith، Peter (۲۰۰۸). An Introduction to the Bahai Faith. Cambridge University Press.
  33. Amanat, Abbas (2017). Iran: A Modern History (به English). Yale University Press. p. 246. ISBN 0300112548.
  34. ربانی، شوقی (۱۹۹۲). قرن بدیع. کانادا: موسسه معارف بهائی. صص. ۲۷۴–۲۷۶.
  35. Cole, Juan (2002). "Baha'u'llah's Surah of God: Text, Translation, Commentary". Translations of Shaykhi, Babi and Baha'i Texts. Vol. 6 (No. 1).
  36. سجادی، صادق؛ بابیه، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج11
  37. کاشانی، میرزاجانی (۱۹۱۰). «شرح حال جناب ازل». در PERSAN، MS. SUPPL. نقطةالکاف (به پارسی). لیدن هلند: E.J. BRILL. ص. ۲۳۹. از پارامتر ناشناخته |نام نویسنده سرمقاله= صرف‌نظر شد (کمک); پارامتر |first2= بدون |last2= در Authors list وارد شده‌است (کمک)
  38. «AZALI BABISM – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۰-۰۵.
  39. Hierarchy, Authority and Eschatology in Early Bábí Thought by Denis MacEoin published in In Iran: Studies in Bábí and Bahá'í History vol. 3,p۱۲۹٬۱۳۰
  40. ترابیان فردوسی، محمد (۱۳۸۳). حالات و مقالات استاد شهاب فردوسی (به پارسی). ایران: صحیفه خرد. ص. ۴۲۵. شابک ۵-۵-۹۵۴۱۴-۹۴۶ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک).
  41. Amanat, Abbas (2017). Iran: A Modern History (به English). Yale University Press. p. 330. ISBN 0300112548.
  42. ترابیان فردوسی، محمد (۱۳۸۳). حالات و مقالات استاد شهاب فردوسی (به پارسی). ایران: صحیفه خرد. ص. ۴۳۰و۴۳۱. شابک ۵-۵-۹۵۴۱۴-۹۴۶ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک).
  43. Smith, Peter (2008). An Introduction to the Baha'i Faith. Cambridge: Cambridge University Press. pp. 164–165. ISBN 0-521-86251-5.
  44. Universal House of Justice (مه ۲۰۱۱). «قوانین بهائی در ارتباط با ازدواج با خویشاوندان» (PDF). payamha-iran.org.
  45. Smith, Peter (2008). An introduction to the Baha'i faith (به English). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 165. ISBN 9780521862516.
  46. Smith, Peter (2008). An introduction to the Baha'i faith (به English). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 142. ISBN 9780521862516.
  47. مجموعه الواح بعد از کتاب اقدس، لوح اشراقات، صفحهٔ ۷۸
  48. «ص ۳۴». بر مدار حقیقت. انتشارات گوی. ۱۳۸۹. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۶۳۷-۰۷-۶. پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد (کمک)
  49. آیت الله مظاهری. «پذیرش اصول دین عقلی است یا تقلیدی؟». خبرگزاری ایسنا. دریافت‌شده در ۲۶ آوریل ۲۰۱۴.
  50. بداشتی، علی اله. «روح القدس در آموزه‌های مسیحی و اسلامی». مجله الهیات تطبیقی. دریافت‌شده در ۲۶ آوریل ۲۰۱۴.
  51. ر. ک. امیرکبیر و ایران، با مقدمه محمود محمود، چاپ اول: انتشارات بنگاه آذر، تهران ۱۳۲۳، قسمت اول، صص ۲۵۸–۲۵۶؛ همان: متن کامل، چاپ دوم: مؤسسه مطبوعاتی امیرکبیر، تهران ۱۳۳۴، صص ۲۰۸–۲۰۷. آدمیت در چاپ پنجم این کتاب (چاپ شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، تهران ۱۳۵۵، ص ۴۵۷) گفتار فوق را تلخیص کرده و با اشاره به ماجرای اعطاء لقب سِر و نشان دولتی از سوی لرد آللنبی (حاکم انگلیسی حیفا) به عباس افندی، می‌افزاید: «از آن پس عنصر بهائی چون عنصر جهود، به عنوان یکی از عوامل پیشرفت سیاست انگلیس در ایران درآمد. طرفه اینکه از جهودان نیز کسانی به آن فرقه پیوسته‌اند، و همان میراث سیاست انگلیس به آمریکائیان نیز رسیده» است.
  52. Atabaki, Touraj (2009-06-17). Iran in the 20th Century: Historiography and Political Culture (به English). I.B.Tauris. pp. 49–50. ISBN 9780857731876.
  53. Amanat, Abbas (2009-06-17). Atabaki, Touraj, ed. “Memory and Amnesia in the Historiography of the Constitutional Revolution,” in Iran in the 20th Century: Historiography and Political Culture (به English). London, UK: I.B.Tauris. pp. 49–50. ISBN 9780857731876.
  54. Amanat, Abbas. Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran. Cornell University Press, 1989. 349
  55. Ahmad Ashraf (December 1992). "CONSPIRACY THEORIES". Encyclopædia Iranica. Online. p. 138-147.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.