تثلیث

تَثلیث یا سه‌گانه‌باوری (به انگلیسی: Trinity) یکی از اعتقادات بنیادینِ بخش اعظمی از مسیحیت است که بر اساس آن خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر (که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روح‌القدس می‌باشند. این سه، ذات یکسانی داشته ولی از هم متمایز می‌باشند.

مورّخین عموماً توافق نظر دارند که کتاب مقدس هیچ جا آشکارا تثلیث را بیان نکرده‌است.[1] مورخ ریچارد سووین بورن (از جمله مورخینی که اعتقاد به تثلیث دارد) این مسئله را این‌گونه توضیح می‌دهد که اگر عیسی می‌خواست تثلیث را مشخصاً بیان کند بجز اندکی، بقیه منظور او را اشتباه می‌فهمیدند؛ بنابراین او تعلیماتی بر جای گذاشت که به صورت ضمنی تأییدکننده تثلیث باشند و مسیحیان بعدی بتوانند آن‌ها را به شکل منظم درآورند.[2] بین مورخین توافق نظری در مورد اینکه آیا واقعاً تثلیث جزو تعلیمات کتاب مقدس هست وجود ندارد.[3] مسیحیان کاتولیک و پروتستان و ارتودوکس، یکتا پرست هستند، امّا باور دارند خدا خود را در سه شخصیّت به انسان ها می شناساند. عده ای دیگر از مسیحیان اما که تحت عنوان یونیترین شناخته می شوند باور دارند خدا خود را با یک شخصیت، به انسان ها آشکار می کند و تفسیر متفاوتی از "پدر، پسر، روح القدس" دارند. همچنین خوانش های متفاوتی در برخی نهضت های دگر اندیش مسیحی همچون یگانه انگاران پنطیکاستی موسوم به کلیسای بین المللی متحده پنطیکاستی ( به انگلیسی: UPCI[4] ) و کلیساهای پیرو واعظ آمریکائی ویلیام ماریون برانهام [5] و همچنین پیروان شاهدان یهوه و برخی دیگر، موجود است که اصطلاحاً سه‌گانه‌ناباور هستند و به تثلیث ( به صورت عام یا تثلیث عددی) اعتقادی ندارند. در هر صورت تمام مسیحیان به کتاب عهدجدید باور دارند و به نحو متفاوتی آن را درک می کنند.

نوشته‌های به دست رسیده از قدیمیترین الهیدانان مسیحیان نشان دهندهٔ تأکید زیاد آنان روی ذات خدایی عیسی می‌باشد. سؤالی که برای این الهیدانان پیش آمده بود و به موضوع مناظرات بین این الهیدانان تبدیل شده بود، این بود که چگونه می‌توان هم عیسی را خدا حساب آورد و هم به واحد بودن خدا اعتقاد داشت؟[1] راه حل‌های زیادی پیشنهاد شده و مورد بحث قرار گرفت که از بین آن‌ها اعتقاد بیان شده در ابتدای مقاله از سه‌گانه‌باوری بر بقیه غالب آمده‌است.[6] در قرن دوم میلادی ترتولیان برای اولین بار از کلمه trinitas (شکل لاتین trinity)، استفاده کرده و ماهیت خدا را به‌شکل ذات واحدی که از سه شخص تشکیل شده توصیف کرد (اگر چه ترتولیان اولین کسی بود که از کلمه تثلیث استفاده کرد ولی الهیدانان دیگری مانند ایرنیوس هم توضیحات مشابهی ارائه کرده بود.[7]).[1] اریگن پس از او نیز تأکید بر واحد بودن خدای متعال (که خالق جهان است)، پسر (که رهایی‌بخش بشر بوده) که با خدا هم ازل بود و روح‌القدس (که تطهیرکننده بشر است) کرد.[1] از جمله عقاید که مورد قبول واقع نشده این دید که عیسی از نظر مرتبه پایینتر و تحت فرمان خدای پدر می‌باشد، یا اینکه پدر، پسر و روح القدس تمایزی از هم نداشته و سه طرقی هستند که خدای واحد خود را افشا کرده، بودند.[8] این‌گونه بحث‌ها تا قرن چهارم ادامه داشت تا اینکه اعتقاد به تثلیث به عنوان عقیده رسمی مسیحیان بیان و به تصویب رسید. بحث‌ها بر سر جزئیات تثلیث بین مسیحیان ادامه یافت.

یکی از موضوعات مورد اختلاف بین مسیحیان که منجر به انشقاق بزرگ کلیسای شرقی و غربی گردید اختلاف نظر در مورد ماهیت روح‌القدس بود. عقیده کلیسای شرقی این بود که روح‌القدس نشأت گرفته یا برخاسته از پدر از طریق پسر می‌باشد ولی کلیسای غربی معتقد بود که روح‌القدس برخاسته از پدر و پسر می‌باشد.[1]

تعریف

تَثلیث واژه‌ای عربی است به معنای «سه بخش کردن؛ سه قسمت کردن».[9] این واژه همچنین در ترجمه واژهٔ «تری‌آس» در یونانی آمده‌است.

«سپر ایمان» مثلث تثلیث - بیانگر فرمول تثلیث در مسیحیت
پدر، پسر و روح‌القدس

در کتاب اصول اعتقادات کاتولیک تثلیث چنین تعریف شده‌است:[10]

  • «تثلیثْ واحد است. ما قائل به سه خدا نیستیم، بلکه به یک خدای واحد در سه شخص، یعنی «تثلیثِ هم‌ذات» [معتقد هستیم]. شخص‌های الهی در الوهیتِ یکتا شریک نیستند، بلکه هر یک از آنها، خدای کامل است: «پدر همانی است که پسر است، و پسر همانی است که پدر است، و پدر و پسر همانی هستند که روح‌القدس است، یعنی در طبیعت خود، یک خدای واحد.» هر یک از این سه شخص همین واقعیت است، یعنی ذات، جوهر، یا ماهیت الهی.»

لوئیس برکوف، الاهیدان مسیحی، در کتاب «خلاصهٔ اعتقادات مسیحی» تثلیث را اینچنین شرح می‌دهد:[10]

  • «... پدر و پسر و روح‌القدس… چنان ماهیتی دارند که می‌توانند با یکدیگر وارد رابطهٔ شخصی شوند… هر یک از اشخاص از تمامی و کل ذات یا جوهر الهی برخوردارند و اینکه این جوهر خارج از این سه شخص موجودیت ندارد.»

مهرداد فاتحی در کتاب «خدای مسیحیان:نگاهی به تثلیث» می‌نویسد:

  • «... در خدا بُعدی متعال وجود دارد که «پدر» خوانده می‌شود. خدا بی‌نهایت برتر و بالاتر از همهٔ مخلوقات خویش است و هیچ چیز و هیچ‌کس را با او قیاس نتوان کرد. اما در همین خدا، چون محبت است، بُعدی دوم وجود دارد که بُعدی حلولی یا درون‌باشنده است و سبب می‌شود که او در شخص عیسای ناصری در تاریخ حلول کند و خود را از نزدیک به انسان بشناساند. خدا مخلوقیت را برخود می‌گیرد و این‌گونه در تجربهٔ بشری و رنج‌های او شریک می‌شود تا از درون، وضعیت او را شفا بخشد. این بُعد دوم «پسر» خوانده می‌شود. همچنین بُعد سومی در خدا وجود دارد، یعنی «روح‌القدس»، که باز بُعدی حلولی است، با این تفاوت که خدا این‌بار نه به‌طور عینی در یک شخصیت تاریخیِ خاص، بلکه در قلوب تک تک مؤمنان و در جامعهٔ مسیحی یعنی کلیسا ساکن می‌شود و با مؤمنان رفاقت و صمیمیت نزدیک برقرار می‌کند.»[11]

تثلیث در عهد قدیم

خدا در شکل عیسی در باغ عدن با آدم و حوا روبرو می‌شود.

الهیدانان مسیحی به صورت سنتی به آیاتی از عهد عتیق در جهت اثبات تکثر در خدا اشاره می‌کردند. به عنوان مثال آیه ۲۶ فصل ۱ از کتاب پیدایش «بیاییم انسان را در تصویر خودمان، و شبیه خودمان بسازیم» یا اشاره به روح خداوند در آیه ۲ فصل ۱ کتاب پیدایش جهت تأیید تثلیث و سازگاری آن با عهد عتیق ذکر می‌شده‌است.[12] برخی از الهیدانان مسیحی خدای قوم اسرائیل را با تثلیث یکی گرفته، گروهی دیگر خدای قوم اسرائیل را با پدر یکی گرفته و گروه دیگری از الهیدانان خدای قوم بنی اسرائیل را با عیسی یکی گرفته‌اند. دیدگاه اول و دوم طرفداران بیشتری نسبت به دیدگاه سوم داشته‌است.[13]

به گفته مورخ میرسیا الیاد[14] مفسرین و مورخین امروزی از دیدگاه سنتی الهیدانان مسیحی فاصله گرفته و عموماً اعتقادی به وجود آموزه تثلیث در عهد عتیق ندارند. زیرا اگر چه عهد عتیق خدا را پدر قوم بنی اسرائیل خوانده و از شخصیت پردازی خدا به عنوان کلام، روح، خرد و حضور استفاده جسته، ولی فضای حاکم بر متون عهد عتیق و اهداف مورد نظر این متون اجازه مرتبط کردن آن‌ها با آموزه تثلیث (که بعدها تبیین شد) را نمی‌دهد.[12]

تثلیث در عهد جدید

به نام خدای یکتای پدر، پسر و روح القدس، دست‌نوشته انجیل دیاتسرون

مسیحیان با استناد به برخی از آیات کتاب مقدس چنین اعتقاد دارند که خدا، در عهد جدید (و همچنین عتیق) خود را یک خدای واحد در سه شخص معرفی کرده‌است، که بعداً در قرن دوم میلادی این آموزه تثلیث نام گرفت.[15] تثلیث به صورت مستقیم در عهد جدید وجود ندارد ولی این تعلیم به‌طور غیر سیستماتیک در عهد جدید مطرح گشته‌است. چنانچه ترتولیان پدر کلیسای شهیر قرن ۲–۳ میلادی می‌نویسد: «کتاب مقدس به بهترین شکل سه‌گانه‌باوری را بیان می‌سازد»[15]

فرمول تثلیث در عهد جدید

در انجیل متی، اثری مسیحی از قرن یک میلادی که اولین کتاب عهد جدید می‌باشد، فرمول سه‌گانه‌باوری توسط عیسی این‌گونه بکار گرفته شده‌است:

پس بروید و همهٔ قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر، پسر و روح‌القدس تعمید دهید. ۱۹:۲۸

چنین استدلال شده‌است که اقانیم پدر، پسر و روح القدس در این فرمول به موازات یکدیگر مطرح گشته‌اند. همچنین نکتهٔ ظریفی که در این فرمول گنجانده شده کلمهٔ «نام» می‌باشد که نه به صورت جمع بلکه به صورت مفرد بکار برده شده که می‌تواند به یک نهاد و وجود این سه اقنوم دلالت داشته باشد. پولس رسول،[16] یوحنای حواری[17] و پطرس حواری[18] نیز در کتاب مقدس از فرمول تثلیث سود جسته و از هر سه اقنوم خدا را در جایگاهی هم سطح نام برده‌اند.

الوهیت پسر در عهد جدید

در عهد جدید عیسی خود را به‌طور مستقیم خدا نخوانده با این حال مشخصات خدا از جمله یکی بودن با خدا،[19] پیش موجودیت و بی‌زمانی[20] مورد پرستش واقع شدن همچون خدا[21] و تجلی خدا[22] را بخود نسبت داده‌است. در فراز یوحنا ۲۰ تومای رسول مسیح را «خداوند و خدا» خوانده و عیسی در جواب به این سخن می‌گوید: «خوشابه‌حال آنان که نادیده، ایمان آورند» عیسی برخی صفات خدا در عهد عتیق که معمولاً گمان می‌شود تنها برای خداوند مقدور است را گاهی بخود نسبت می‌داد که از جملهٔ آنها، «من هستم»[23][24] «داور»[25][26] «اول و آخر»[27][28] «بخشایندهٔ گناه»[29][30] می‌باشند. اما حواریون و دیگر نویسندگان عهد جدید عیسی را به وضوح خدا (Theos) خوانده‌اند.[31][32][33][34][35] وی را همذات با پدر،[36] ازلی[32] خالق فرشتگان[37] واسطهٔ خلق جهان[38] دانسته و او را همچون پدر عبادت می‌نمایند.[39]

در فراز یوحنا باب ۱۰ آیات ۲۵ تا ۳۳ می‌خوانیم:

عیسی پاسخ داد: «من و پدر یکی هستیم». آنگاه بار دیگر یهودیان سنگ برداشتند تا او را سنگسار کنند. عیسی به ایشان گفت: «کارهای نیکِ بسیار از جانب پدر خود به شما نمایانده‌ام. به‌سبب کدامین یک از آن‌ها می‌خواهید سنگسارم کنید؟» پاسخ دادند: «به‌سبب کار نیک سنگسارت نمی‌کنیم، بلکه از آنرو که کفر می‌گویی، زیرا انسانی و خود را خدا می‌خوانی.»

یوحنای حواری در دیباچهٔ انجیل خود الوهیت مسیح، همذات بودن وی با پدر، تمایز با پدر و تجسم وی را این‌گونه شرح می‌دهد:

در ازل کلمه بود. کلمه با خدا بود و کلمه خود خدا بود،

از ازل کلمه با خدا بود. همه چیز به وسیلهٔ او هستی یافت و بدون او چیزی آفریده نشد. حیات از او به وجود آمد و آن حیات نور آدمیان بود. نور در تاریکی می‌تابد و تاریکی هرگز بر آن چیره نشده‌است. مردی به نام یحیی ظاهر شد که فرستادهٔ خدا بود. او آمد تا شاهد باشد و بر آن نور شهادت دهد تا بوسیلهٔ او همه ایمان بیاورند… پس کلمه انسان شد و در میان ما ساکن گردید. ما شکوه و جلالش را دیدیم - شکوه و جلالی شایستهٔ فرزند یگانهٔ پدر و پر از فیض و راستی. شهادت یحیی این بود که فریاد می‌زد و می‌گفت: «این همان شخصی است که در بارهٔ او گفتم که بعد از من می‌آید اما بر من برتری و تقدم دارد زیرا پیش از تولد من، او وجود داشت.» انجیل یوحنا باب ۱ آیات ۱–۷ و ۱۴–۱۵

آر. سی اسپرول(R. C. Sproul)، الهی دان مسیحی، در مورد یوحنا ۱:۱ با اشاره به [کلمه] (Logos) (یونانی: λογος) چنین می‌نویسد: «در این آیهٔ چشمگیر، Logos هم از خدا متمایز شده [کلمه نزد خدا بود] و هم با او یکی انگاشته شده‌است [کلمه خدا بود]. این جمعِ اضداد تأثیر بسیاری بر شکل‌گیری آموزهٔ تثلیث داشت زیرا به موجب آن، Logos به عنوان دومین شخصِ تثلیث ظاهر می‌شود. کلمه به لحاظ شخص از پدر متمایز است، اما با او همذات می‌باشد.»

دکتر دانِیل بی. والاس استاد زبان یونانی، در مورد اهمیت ساختار فراز اینچنین توضیح می‌دهد: «ساختاری که انجیل نگار انتخاب کرده، موجزترین شکل ممکن بود برای بیان این اندیشه که «کلمه» خدا بود، اما متمایز از پدر.» بدین ترتیب تشخص کلام (اقنوم پسر-عیسی مسیح) متمایز از تشخص پدر اما همذات با وی می‌باشد. ویلیام بیدِروُلف (W. Biederwolf) می‌نویسد:

«کسی که بتواند عهد جدید را بخواند اما پی نبرد که عیسی ادعا می‌کند که شخصی برتر از یک انسان است، مانند کسی است که به هنگام ظهر به آسمان صاف نگاه کند و خورشید را نبیند.»

الوهیت پدر در عهد جدید

غالباً معتقدند خصوصیات «پدر»، بعد اول تثلیث در سخنان مسیح، به موازات خصوصیات و توصیفات «یهوه» در عهد عتیق می‌باشند، با این حال در هیچ فرازی از چهار انجیل کانن، پدر، توسط مسیح، مستقیماً «یهوه» نامیده نشده‌است. این در صورتیست که غالب مسیحیان، «پدر» را در کلمات مسیح به یهوه تعبیر می‌کنند. البته وی، بارها توسط انبیاء، مسیح و حواریون، خدا(Theos یا الوهیم) خوانده شده‌است.

عیسی پاسخ داد: «.. کار کنید، امّا نه برای خوراک فانی، بلکه برای خوراکی که تا حیات جاویدان باقی است، خوراکی که پسرانسان به شما خواهد داد. زیرا بر اوست که خدای پدر مُهر تأیید زده‌است.» یوحنا ۲۷:۶

در فراز یوحنا باب ۱۷ آیات ۱–۴ می‌خوانیم:

پس از این سخنان، عیسی به آسمان نگریست و گفت: پدر، ساعت رسیده‌است. پسرت را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد. زیرا او را بر هر بشری قدرت داده‌ای تا به همهٔ آنان که به او عطا کرده‌ای، حیات جاویدان بخشد؛ و این است حیات جاویدان، که تو را، تنها خدای حقیقی، و عیسی مسیح را که فرستاده‌ای، بشناسند. من کاری را که به من سپردی، به‌کمال رساندم، و این‌گونه تو را بر روی زمین جلال دادم. پس اکنون ای پدر، تو نیز مرا در حضور خویش جلال ده، به همان جلالی که پیش از آغاز جهان نزد تو داشتم.

مسیح در روزهای واپسین پیش از تصلیب، پدر، شخصی که (بر اساس کتاب مقدس) از جانب وی فرستاده شده‌است، را «خدا» می‌خواند:

چراکه پدر خودْ شما را دوست می‌دارد، زیرا شما مرا دوست داشته و ایمان آورده‌اید که از نزد خدا آمده‌ام. من از نزد پدر آمدم و به این جهان وارد شدم؛ و حال این جهان را ترک می‌گویم و نزد پدر می‌روم. یوحنا ۱۶: ۲۷–۲۸ همچنین یوحنا ۲۹:۶، یوحنا ۳۳:۹ و یوحنا ۳:۱۳

الوهیت پدر در دیگر سخنان مسیح نیز کاملاً مشهور بوده که یوحنا ۳۶:۱۰، یوحنا ۱۱:۴، یوحنا ۱۷:۲۰ و یوحنا ۸:۵۴ از جملهٔ آن‌ها می‌باشند.

تثلیث از دیدگاه ادیان

دیدگاه یهودیت

یهودیت به طور سنتی، به روایتی از توحید معتقد است که احتمال تثلیث را رد میکند. در یهودیت، خداوند وجودی مطلق، لایتجزا و یکتا است که علت نهایی همه موجودات است. دیدگاه درباره خدا به شکل ثنویت یا تثلیث بدعت آمیز است - حتی برخی آن را شرک می دانند[40]

دیدگاه اسلام

اسلام مسیح را پیامبر می‌داند و نه خدا [41]و خداوند را لایتجزا و غیرقابل دیدن می‌داند[42] (توحید) چندین آیه در قرآن آموزه تثلیث را کفرآمیز می‌داند.

آنها که گفتند: «خداوند همان مسیح فرزند مریم است»، به یقین کافر شدند، (با این که خود) مسیح گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند یگانه را، که پروردگار من و شماست، پرستش کنید زیرا هر کس شریکی برای خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده‌است و جایگاه او دوزخ است و ستمکاران، یار و یاوری ندارند. ۷۳ آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) به یقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست برندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند) خواهد رسید. ۷۴ ـ آیا به سوی خدا بازنمی‌گردند؟ و از او طلب آمرزش نمی‌کنند؟! (در حالی که) خداوند آمرزنده مهربان است. ۷۵ مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده (خدا) بود؛ پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند. مادرش، زن بسیار راستگوئی بود. هر دو، غذا می‌خوردند؛ (با این حال، چگونه دعوی الوهیت مسیح و پرستش مریم را دارید؟!) بنگر چگونه نشانه‌ها را برای آنها آشکار می‌سازیم! سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده می‌شوند! (قرآن، مائده 72-75).[43]

امروزه ترجمه‌های گوناگونی از این آیات توسط مفسران ارائه شده‌است.

جستارهای وابسته

منابع

  1. Michael D. Coogan, The Illustrated Guide to World Religions, p.65, Oxford University Press
  2. Richard Swinburne, Revelation, p.149, Oxford University Press
  3. Sarah Coakley, Maurice Wiles, David Arthur, The Making and Remaking of Christian Doctrine, p. 82, Oxford University Press
  4. https://www.upci.org/about/our-beliefs
  5. https://en.m.wikipedia.org/wiki/William_M._Branham
  6. Trinity The Oxford Companian of the Bible, Oxford University Press
  7. Howard Clarke, The Gospel of Matthew and Its readers, p.249, Indiana University Press
  8. Trinity, Encyclopedia Britaanica
  9. «تثلیث». www.vajehyab.com. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۳-۲۳.
  10. تثلیث و پسر خدا بودن عیسی، نوشتهٔ آرمان رشدی
  11. فاتحی، دکتر مهرداد. خدای مسیحیان: نگاهی به تثلیث. بخش دوم. مقدمه.
  12. The Encyclopedia of Religion, Mircea Eliade, Trinity, Vol 15, p53-57
  13. Bruce Marshall, Trinity and Truth, Cambridge University Press, p.37
  14. Mircea Eliade
  15. Against Praxeas, ch 11
  16. دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴
  17. اول یوحنا ۴: ۱۳–۱۴
  18. اول پطرس ۱: ۲
  19. یوحنا ۱۰: ۲۵–۳۳
  20. یوحنا ۵۸:۸و یوحنا ۱۰: ۲۵–۳۳
  21. یوحنا۵: ۲۳و ۲۴
  22. یوحنا۱۴: ۸و۹
  23. یوحنا۸: ۵۸
  24. خروج۳: ۱۴ و تثنیه۳۲: ۳۹، و اِشْعَیا ۴۳: ۱۰
  25. یوحنا۵: ۲۷ و متی۲۵: ۳۱–۴۶
  26. یوئیل:۳: ۱۲
  27. اشعیا۴۱: ۴و۴۴: ۶
  28. مکاشفه۱: ۱۷و ۲: ۸
  29. اِرِمیا۳۱: ۳۴
  30. مرقس۲: ۷و۱۰
  31. یوحنا ۲۰: ۲۸
  32. یوحنا ۱:۱
  33. عبرانیان ۱: ۸
  34. اول یوحنا ۵: ۲۰
  35. دوم پطرس۱:۱
  36. فیلیپیان ۲: ۱–۱۱
  37. کولسیان۱: ۱۶
  38. یوحنا ۱: ۱–۳
  39. مکاشفه ۵: ۱۳
  40. Glassé, Cyril; Smith, Huston (2003). The New Encyclopedia of Islam. Rowman Altamira. pp. 239–241. ISBN 978-0759101906.
  41. Glassé, Cyril; Smith, Huston (2003). The New Encyclopedia of Islam. Rowman Altamira. pp. 239–241. ISBN 978-0-7591-0190-6.
  42. Encyclopedia of the Qur'an. Thomas, David. 2006. Volume V: Trinity.
  43. «تثلیث در مسیحیت». پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.