رستاخیز مسیح

رستاخیز عیسی مسیح یک ایمانِ مسیحی است که در آن عیسی مسیح به‌طورِ معجزه آسایی در روزِ یکشنبه و پس از اینکه در روزِ جمعه به صلیب کشیده شده و اعدام شد به زندگی بازگشت. این اصل، اصلِ ایمان مسیحی و الهیاتِ مسیحی و بخشی از مرامنامه نیسن است: بر اساس کتاب، در روزِ سوم وی دوباره برخاست.[1][2] به زنده شدن عیسی مسیح بعد از مرگ، رستاخیز اول می‌گویند. البته برخی می‌گویند که از جمعه تا یک شنبه دو روز و اندی (و نه سه روز) است. ولی باید در نظر داشت که در آن زمان دو تا روز «شنبه» داشته‌ایم: «شنبه» و «شنبه متصل». مسیح پس از رستاخیز، ۴۰ روز میان شاگردان ماند.

رستاخیز مسیح. نوئل کویپل، ۱۷۰۰

در الهیات مسیحی، مرگ و زنده شدن عیسی مسیح از مهمترین وقایع، پایه و اساس ایمان مسیحی است و با عید پاک گرامی داشته می‌شود. برای مسیحیان، رستاخیز جسمی وی تضمینی برای زنده شدن دوباره همه مردگان مسیحی در هنگام بازگشت دوم مسیح است.[3]

طبق گفته جان آر رایس، مبلغ باپتیست، زنده شدن عیسی مسیح بخشی از نقشه نجات و رستگاری با کفاره گناه انسان بود.[4]

گرچه رستاخیز یک واقعه تاریخی بود که با نشانه قبر خالی و برخورد رسولان با مسیح در حال قیام قابل تأیید بود، اما همچنان به شکل رمز آلود و ایمانی به عنوان چیزی فراتر از تاریخ باقی مانده‌است.[5]

به گفته تری میه، فیلسوف مسیحی در دانشگاه آکسفورد، این سؤال که آیا مسیح از مرگ برخاست؟ " مهمترین سؤال در رابطه با ادعاهای ایمان مسیحی است[6]

در نوشته‌های عهد جدید هیچ توصیفی از لحظه رستاخیز وجود ندارد، بلکه شرح قبر خالی و ظاهر شدن عیسی مسیح بر یارانش پس از برخاستن از قبر است.

یکی از نامه‌های فرستاده شده توسط پولس رسول به یکی از کلیساهای اولیه یونان، اولین نامه به قرنتیان، حاوی یکی از اولین اعتقادات مسیحی است که به ظواهر پس از مرگ عیسی مسیح اشاره می‌کند، و بیانگر اعتقاد به زنده شدن او از مرگ است.[7]

منشأ تاریخی رستاخیز عیسی

منشأ تاریخی رستاخیز عیسی موضوع تحقیقات و بحث‌های تاریخی و همچنین محل بحث متکلمان بوده‌است. گزارش اناجیل، از جمله قبر خالی و ظاهرشدن عیسی مسیح برخاسته بر پیروانش، به طرق مختلف تفسیر و تحلیل شده‌است.

در میان تفاسیر مختلف این فرضیات که عیسی روی صلیب نمرد، اینکه مقبره خالی نتیجه دزدیده شدن بدن عیسی بوده‌است، یا همان‌طور که در مصلوب شدن رومی‌ها معمول بود، عیسی مسیح هرگز دفن نشد، وجود دارد[8]

تلقی دیگر ادیان دربارهٔ رستاخیز عیسی

یهودیان، مسلمانان و سایر غیر مسیحیان و همچنین برخی از مسیحیان، در مورد اینکه آیا عیسی واقعاً از مرگ برخاسته است، اختلاف نظر دارند.

یهودیت

مسیحیت در قرن اول میلادی از یهودیت جدا شد و از آن زمان این دو دین در الهیات متفاوت بوده‌اند. به گفته تولدوت یشو، پیکر عیسی مسیح در همان شب توسط باغبانی به نام یهودا برداشته شد، پس از شنیدن این که شاگردان قصد داشتند جنازه عیسی را بدزدند. البته دیدگاه او در ادبیات ربانی معیار و شرعی نیست.[9]

گنوسی‌ها

این گروه از مسیحیان معتقد به رستاخیز جسمانی نیستند. از نظر آنها هرگونه زنده شدن مردگان از همان ابتدا منتفی بود.[10]

اسلام

مسلمانان معتقدند که عیسی پسر مریم پیامبری مقدس با پیامی الهی بود. دیدگاه اسلامی این است که عیسی به صلیب کشیده نشد و در آخرالزمان به جهان برخواهد گشت. اما خداوند او را نزد خود بالا برد.[11]

رستاخیز دوم

در کتاب مکاشفات شرحی از اتفاقاتی که در زمان نزدیک به رستاخیز دوم و آمدن دوبارهٔ عیسی و بعد از آمدن او می‌افتد گفته شده. در انجیل عهد جدید آمده‌است که پیش از وقوع دورهٔ رنج بزرگ، مسیح به زمین می‌آید و با خودش همهٔ مؤمنین واقعی، چه آن‌ها که زنده‌اند و چه آن‌ها که مرده‌اند را به آسمان می‌برد. در طول آن رنج‌ها و آن جنگها مؤمنین در بهشت هستند و مسیح به همراه مردم اسرائیل کارها را انجام می‌دهد. آن‌ها با ضد مسیح می‌جنگند. ضد مسیح، در سال‌های پایانی جهان ظاهر می‌شود و جهان را تحت اختیار خود درمی‌آورد. او یک فرمانروای قدرتمند و ظالم است که تظاهر می‌کند خداست و معجزاتی هم دارد. از دید مسیحیان، او هم‌اکنون هم در روی زمین زندگی می‌کند.[12]

تلقی‌های مختلف نسبت به رستاخیز دوم

عقیدهٔ مسیحیان دربارهٔ چگونگی رستاخیز دوم عیسی تفاوتهایی دارد.

عده‌ای از آنچه در انجیل آمده‌است به این نتیجه رسیده‌اند که مسیح ۱۰۰۰ سال بر دنیا حکومت خواهد کرد و این حکومتی نیک خواهد بود و همهٔ مردم دنیا او را به عنوان یگانه پادشاه، قبول خواهند کرد و در پایان این ۱۰۰۰ سال، مردگان و زندگان به وسیلهٔ مسیح داوری خواهند شد و معلوم می‌گردد که چه کسی باید به بهشت برود و چه کسی به دوزخ. در این دیدگاه، پیش از ظهور دوم مسیح، همه چیز در جهان روزبه‌روز بدتر می‌شود تا آنجا که برای بشر فاجعه به بار می‌آید. کسانی که به این وقایع باور دارند چندان برایشان مهم نیست که کاری کنند تا جهان جای بهتری برای زندگی شود؛ چرا که قرار است خدا جهان را با نابود کردن بسیاری از آن، از بدیها پاک کند. در حقیقت آن‌ها فقط به تبلیغِ مسیحیت بها می‌دهند تا افراد بیشتری را به دین مسیحی درآورند تا آن‌ها برای روز داوری آماده شوند و عدهٔ کمتری به دوزخ بروند. این افراد عقیده دارند که کلیسا نباید در امور سیاسی و کشورداری یا امور مردم، برای بهبود وضع جامعه دخالت کند. حتی بعضی از آن‌ها در مقابل اقدامات مسیحیان دیگر در جهت فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی، عصبانی می‌شوند؛ چرا که عقیده دارند این طرح خداوند است که جامعه به سمت بدتر شدن برود.

عده‌ای دیگر باور دارند که گرچه مسیح روزی خواهد داد ولی ما اکنون هم تحت حکومت عیسی هستیم و حکومت عیسی مسیح از همان روز رستاخیز اول او شروع شده‌است و جهان به تدریج به سوی صلح و نیکوکاری می‌رود و مسیح از آسمان و با تلقین روشهای درست به افراد مؤمن و کشیشان کلیسا، در حال پیش بردن جهان به سوی پاکی‌ست. در نتیجهٔ این طرز تلقی، ایشان اعتقاد دارند که کشورها باید توسط حکومت‌های مذهبی و کلیسایی اداره شوند و کلیسا باید در امور مردم دخالت کند تا حکومت مسیح بتواند رشد کند و خواسته‌های او اجرا شود.[13]

نگارخانه

جستارهای وابسته

پانویس

  1. Updated version of the Nicene Creed added at First Council of Constantinople in 381 AD, in Norman Tanner, New Short History of the Catholic Church, page 33 (Burns & Oates, 2011). ISBN 978-0-86012-455-9
  2. "Matthew Henry pointed out that Hosea 6:2 "seems to have a further reference to the resurrection of Jesus Christ; and the time limited is is expressed by two days and the third day, that it may be a type and figure of Christ's rising on the third day, which he is said to do according to the scriptures, according to this scripture; for all the prophets testified of the sufferings of Christ and the glory that should follow." From Dr Robert A. Morey, The Bible, Natural Theology and Natural Law: Conflict Or Compromise?, page 95 (Christian Scholars Press, 2010). ISBN 978-1-60957-143-6
  3. Novakovic, Lidija (2014), Raised from the Dead According to Scripture: The Role of the Old Testament in the Early Christian Interpretations of Jesus' Resurrection, A&C Black.
  4. Dunn, James D.G. (1985), The Evidence for Jesus, Westminster John Knox Press.
  5. Catechism of the Catholic Church 647.
  6. Terry Miethe in Did Jesus Rise from the Dead? The Resurrection Debate, ed. Terry Miethe (San Francisco: Harper and Row, 1987), xi. Quoted by Michael Martin, "The Resurrection as Initially Improbable". In Price, Robert M. ; Lowder, Jeffrey Jay, eds. (2005). The Empty Tomb: Jesus Beyond the Grave. Amherst: Prometheus Books. p. 44. ISBN 1-59102286-.
  7. Taylor, Mark (2014), 1 Corinthians: An Exegetical and Theological Exposition of Holy Scripture, B&H Publishing, ISBN 978-080540128.
  8. Ehrman, Bart D. (23 September 1999). Jesus: Apocalyptic Prophet of the New Millennium. Oxford University Press. p. 197. ISBN 978-0-19-.
  9. Ehrman, Bart D. (23 September 1999). Jesus: Apocalyptic Prophet of the New Millennium. Oxford University Press. p. 197. ISBN 978-0-19-.
  10. Kurt Rudolph, Gnosis: The Nature & History of Gnosticism, p. 190 (T & T Clark Ltd, 1970, second and expanded edition, 1980; 1998).
  11. «پایگاه اطلاع‌رسانی دقتر آیت‌الله مکارم شیرازی».
  12. ن. فخر (۱۳۹۳). سفر به دل ادیان. صص. ۱۲۶.
  13. ن. فخر (۱۳۹۳). سفر به دل ادیان. صص. ۱۲۶–۱۲۸.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.