توماس آکویناس
قدیس توماس آکویناس (به ایتالیایی: Tommaso d'Aquino) (ح. ۱۲۲۵–۱۲۷۴)، معروف به حکیم آسمانی، فیلسوف ایتالیایی و متاله مسیحی بود. او اعتقادات مسیحی را با فلسفهٔ ارسطو تلفیق کرد. فلسفه او از ۱۸۷۹ تا اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی فلسفه رسمی کلیسای کاتولیک بود.[1]
توماس آکویناس | |
---|---|
![]() نقاشی از توماس آکویناس اثر کارلو کریولی | |
زادهٔ | حدود ۱۲۲۵ روکازکا، پادشاهی سیسیل |
درگذشت | ۷ مارس ۱۲۷۴ فوسانووا، ایالات پاپی |
کارهای برجسته | مدخل الهیات |
دوره | فلسفه قرون وسطی |
حیطه | فلسفه غرب |
مکتب | فلسفه مدرسی، تومیسم، ارسطوگری، روشنفکری، واقعگرایی فلسفی، واقعگرایی خام، قانون طبیعی، تئوری مطابقت حقیقت |
علایق اصلی | متافیزیک، منطق، الهیات، فلسفه ذهن، معرفتشناسی، فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی |
ایدههای چشمگیر | براهین پنجگانه، روشنفکری، ماهیت |
تأثیرگذار بر
|
بخشیاز سلسله مباحث درباره |
مسیحیت |
---|
![]() |
![]() |
نام

نام او در زبان لاتین به معنی توماس اهل آکوئینو (شهر کوچکی در ایالت لاتزیو در جنوب ایتالیا) است. در متنهای فارسی نام او گاه با اقتباس از تلفظ فرانسه آن «توماس داکن»، «توماس آکوین»، «طماس آکوین» و جز آن آورده شدهاست. فلسفه او را نیز در فارسی با اقتباس از نام آن در انگلیسی یا فرانسه «تومیسم» نامیدهاند.
تومیسم یا رئالیسم خداباورانه (واقع گرایی الهی)، در قرون وسطی به عنوان فلسفههای نو صورتبندی شد و از قرن سیزدهم تاکنون به صورت جهانبینی مهمی درآمده که اندیشهٔ غربی را شکل بخشیدهاست. در تاریخ اندیشه، واقعگرایی خداباورانه نمودار تلفیق افکار تعقلی یونان، به نمایندگی ارسطو، و الهیات مسیحی است. هرچند که مسیحیت پیشتر، در عصر رومیان، وارد جهان غرب شده بود، متفکران مسیحی یا مدرسیون (اصحاب اسکو لاستیک) مانند توماس اکویناس، بعدها تلاش کردند که برای تعالیم دینی سازمانی عقلانی صورتبندی کنند تا آنها را از نظم و معنای فلسفی برخوردار سازند.
زندگی
توماس آکویناس در حدود سال ۱۲۲۵ در ارگ روکازکا در هشت کیلومتری شهر کوچک آکوئینو در خانوادهای از اشراف ناحیه لاتیوم (لاتزیوی کنونی) به دنیا آمد. در مونتهکاسینو و ناپل تحصیل کرد. از جوانی خواستار راهب شدن بود و با اینکه خانوادهاش مخالف بودند بالاخره به راهبان فرقه دومینیکیها پیوست. در ۱۲۴۵ در پاریس زیر نظر آلبرت کبیر به تحصیل پرداخت. در ۱۲۴۸ با آلبرت کبیر به کلن رفت و در ۱۲۵۲ به پاریس بازگشت و استاد الهیات شد. سالهای پایانی عمر خود را در ناپل گذراند. در ۷ مارس ۱۲۷۴ درگذشت.[2]
فلسفه
آکویناس علم و حکمت را در خدمت دین و جدا از آن میداند. انسان به قدرت خداوند و به میانجیگری عیسی مسیح از وجود خدا آگاه میشود و ناچار به او ایمان میآورد. کار فلسفه در این میان رفع شک و شبهه است. براهین پنجگانه او در اثبات وجود خدا شهرت خاصی در تاریخ فلسفه غرب دارند. به اعتقاد نیک زنگویل، آکویناس تأثیر زیادی از ابن سینا گرفت.[3][4]
آثار
- مدخل الهیات (Summa Theologica)
وفات
توماس آکویناس در ۷ مارس ۱۲۷۴، هنگام سفر به شهر لیون برای شرکت در شورای عام کلیسای کاتولیک به دعوت پاپ گرگوریوس دهم، در دیر سیسترسی فوسانوا فوت کرد.[5]
منابع
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ توماس آکویناس موجود است. |
- مصاحب، غلامحسین، دائرةالمعارف فارسی، مؤسسه انتشارات فرانکلین، تهران ۱۳۴۵
- فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، انتشارات هرمس، تهران ۱۳۸۳
- تأثیر فیلسوفان غربی از فلسفه اسلامی/ آکوئیناس متأثر از ابن سینا بود
- مگی، براین، سرگذشت فلسفه، ترجمه حسن کامشاد، نشر نی، تهران ۱۳۸۶
- کاپلستون، فردریک. تاریخ فلسفه. ۱۹۸۲. (ص ۱۰)