اصل

اصل در لغت به معنای ریشه و بن است دربرابر فرع که شاخه وبر است [1]

تعریف

بود.[2]

اصول:

  • بنیادین،
  • اصولی،

انواع اصول در علوم گوناگون

آمار

اخلاق

حقوق بین‌الملل

[3] و [4] و[5].

  • اصل ولادت مطهر
  • اصل عدم توسل به زور
  • اصل حل مسالمت‌آمیز اختلافهای بین‌المللی
  • اصل عدم مداخله در امور داخلی
  • اصل همکاری بین‌المللی
  • اصل برابری حقوق و خودگردانی خلقها
  • حق خلقها برای تعیین سرنوشت خویش
  • اصل برابری حاکمیت دولتها
  • اصل اجرای صادقانهٔ تعهدات بین‌الملل
  • اصل تمامیت ارضی کشورها
  • اصل خلل ناپذیری مرزها
  • اصل احترام به حقوق بشر

حقوق

ریاضی

ژنتیک

فقه

فلسفه

  • اصل انسان‌نگر
  • اصل عدم ( یادآوری : این اصل در نظر بسیاری از فلاسفه پذیرفته نیست ؛ چرا که چیزی از نیستی ، هست نمی شود . )

فیزیک

کیهان‌شناسی

معرفت‌شناسی

منطق

هندسه

جستارهای وابسته

منابع

  1. فرهنگ معین
  2. Alpa, Guido (1994) "General Principles of Law," Annual Survey of International & Comparative Law: Vol. 1: Is. 1, Article 2. بایگانی‌شده در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۱ توسط Archive.today,
  3. اصول ١ تا ٧ در منشور ملل متحد (دیباجه، مادۀ ١ و ٢ منشور، به ویژه مادۀ ٢)
  4. اعلامیۀ مجمع عمومی ملل متحد درسال ١٩٧٠
  5. سه اصل ٨، ٩ و ١٠ در سند نهای همایش هلسینکی دربارۀ امنیت و همکاری در اروپا سال ١٩٧٥ تثبیت یافته اند

پیوند به بیرون

  • معنای principle را در ویکی‌واژه، واژه‌نامهٔ آزاد، ببینید.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.