ناهماهنگی شناختی

ناهماهنگی شناختی (به انگلیسی: Cognitive dissonance) لئون فستینگر، دانشمند روانشناسی اجتماعی، ناهماهنگی شناختی را اینگونه تعریف می‌کند: «احساس اندوه و ناراحتی حاصل از تعارض میان دو شناخت متفاوت (باورها، نگرش‌ها) یا رفتار و نگرش». هر اندازه شناخت‌های مورد نظر مهم و تفاوت آنها از یکدیگر بیشتر باشد، ناهماهنگی هم بزرگ‌تر خواهد بود.[1]

کاهش ناهماهنگی

نظریه ناهماهنگی شناختی بر این اصل که افراد به دنبال سازگاری بین انتظارات خود و واقعیت خود هستند، پایه‌ریزی شده‌است. لئون فستینگر در تعریف نظریهٔ ناهماهنگی شناختی می‌گوید که افراد رانه‌ای برای کاهش ناهماهنگی دارند. آن‌ها این کار را با تغییر در گرایش‌ها، اعتقادها و کنش‌هایشان انجام می‌دهند.[2]

در یک مورد به عنوان مثال، فردی تصمیم به نخوردن غذاهای پرچرب گرفته، اما هنوز شیرینی دونات (شیرینی بدون قند) با چربی بالا می‌خورد. بر پایه این نظریه، که از بانفوذترین و پُربررسی شده‌ترین نظریه‌ها در روانشناسی اجتماعی است، چهار روش کاهش تنش ذهنی در این ناهماهنگی عبارتند از:

  1. تغییر رفتار یا شناخت ("من دیگر از این دونات نخواهم خورد")
  2. توجیه رفتار یا شناخت از طریق تغییر در شناخت متعارض ("من اجازه دادم گول بخورم")
  3. توجیه رفتار یا شناخت با اضافه کردن شناخت جدید ("امروز ۳۰ دقیقه بیشتر در باشگاه می‌مانم تا این شیرینی را بسوزانم")
  4. انکار یا نادیده گرفتن هر گونه اطلاعاتی دربارهٔ شناخت متضاد ("این دونات یا شیرینی بدون قند است پس با چربی بالا نیست")

ناهماهنگی در فرهنگ‌ها

در همه جای دنیا ما می‌توانیم ناهماهنگی را مشاهده کنیم، اما ناهماهنگی همیشه یک شکل واحد ندارد و ممکن است بسته به فرهنگ‌های مختلف شکل آن تغییر کند. برای مثال در جوامع «جمع گرا» که نیازهای گروه بر نیازهای افراد ارجحیت دارد در مقایسه با جوامع «فرد گرا» ،رفتار کاهش ناهماهنگی رواج کمتری دارد در این جوامع هدف حفظ هماهنگی گروه است و ما کمتر مشاهده می‌کنیم که فردی بخواهد رفتار شخصی خود را توجیه کند بلکه ناهماهنگی زمانی اتفاق می‌افتد که رفتارشان موجب ناامیدی و شرمساری سایر افراد شود[3]

اثبات خویشتن

اثبات خویشتن در زمینه نظریه ناهماهنگی، عبارت است از راهی برای کاهش ناهماهنگی از طریق به یادآوردن یک یا چند ویژگی مثبت خود.[4]

ناهماهنگی پس از تصمیم‌گیری

ناهماهنگی پس از تصمیم‌گیری عبارت است از ناهماهنگی ناشی از تصمیم‌گیری که معمولاً با افزایش دادن جذابیت گزینه منتخب و کم‌اهمیت جلوه دادن گزینه‌های مردود، کاهش می‌یابد

پژوهش‌ها

تجربه می‌تواند دربرابر انتظار قرار بگیرد، برای مثال، در پشیمانی خریدار بعد از خرید یک چیز گران‌قیمت. در حالت ناهماهنگی افراد ممکن است احساس شگفتی، ترس، گناه، خشم یا خجالت را تجربه کنند. افراد بدون توجه به وجود شواهدی علیه این فکر دچار سوگیری می‌شوند که فکر کنند انتخابشان درست بوده‌است، این سوگیری به نظریهٔ ناهماهنگی، این قدرت پیشگویانه‌اش را می‌دهد که رفتارهای ویرانگر و غیر منطقی را روشن کند که در نبود این نظریه بسیار گیج‌کننده بودند.

در سال ۲۰۱۲ یک پژوهش، با استفاده از نسخه‌ای از پارادایم اسباب بازی ممنوعه نشان داد که شنیدن موسیقی، گسترش ناهماهنگی شناختی را بشدت کاهش می‌دهد.[5]

جستارهای وابسته

منابع

  1. روانشناسی اجتماعی، لیوت ارونسون.
  2. Festinger, L. (1957). A Theory of Cognitive Dissonance. California: Stanford University Press.
  3. روانشناسی اجتماعی، الیوت ارونسون.
  4. (Social Psychology,Elliot aronsom(328.
  5. Masataka, Nobuo; Perlovsky, Leonid (2012). "Music can reduce cognitive dissonance". Nature. 2. doi:10.1038/srep00694.
    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.