نماد
نَماد (به عربی: رمز) یا سَمبُل (به انگلیسی: Symbol) کلمهای است که معانی مختلفی دارد. نمادها (در معنای حقیقی آن) زندگی بشر را آکندهاند، به گونهای که هیچ بخشی از زندگی انسان خالی از آن نیست.

در دیدگاه عرفی آکادمیک مورد اشاره، نمادها چیزهایی هستند که در زندگی روزمره به کار میروند و معمولاً به معنای نشانه یا کنشهایی هستند که قرار است بر اساس مجموعهٔ هنجارها یا قراردادهای مشترکی، معنایی را به فردی دیگر انتقال دهد. پس از آن جا که نماد جایگزین چیز دیگری است حامل و ناقل معناست، هرچند که میان نماد و آن چیز پیوندی ضروری وجود ندارد (بنابراین، نماد در رویکرد حکمی نخست، حقیقتی وجودی و غیر قراردادی و در رویکرد دوم، تابع قراردادهای بشری است، همانگونه که پیرس نیز آن را بدین سان در نشانهشناسی خود به کار میبرد).[1]
شاید تنها نیرویی که بتوان با اطمینان آن را ویژۀ انسان دانست توانایی اندیشیدن انتزاعی و نمادپردازی باشد. اندیشه انتزاعی هنگامی شکل میگیرد که به مفاهیم تجریدی (آنچه حسهای پنجگانه از درکش ناتوانند) فکر میکنیم. انسان با رمزگذاری (نشانهگذاری) اندیشههایش در قالب نمادهای کلامی یا شمایلی، راهی برای ثبت، رجوع مجدد به آنها و قابل درک شدن مفاهیم و منظورها برای خود و دیگران یافته است. جانوران دیگر همواره ناچار به آزمون و خطاهای اجدادی و تکراری برای بقا هستند، درحالی که انسان با رمزگان خاص خودش «زبان و الفبا»، دانستهها و تجربههایش را به همنوعانش انتقال میدهد و برای نسلهای آتی بهجا مینهد. برپایۀ زبان و الفبا، رمزگانهای پرشمار دیگری همچون هنرها، ادیان، اساطیر، دانشها و... را بنا نهاده است. مهمترین دلیل پیشرفتهایی که انسان را از جانوری آسیبپذیر تا رأس هرم غذایی زمین بالا کشانده، همین توان رمزگذاری و رمزگشایی با بهره از نمادها است که به انباشت دادههای اطلاعاتی و رشد روزافزون و شتابنده دانایی و توانایی انسان انجامیده است.[2] نمادها در ارتباط میان فرهنگها دست به دست میشوند، اما نباید بر این پندار باشیم که در فرایند مهاجرت هر نماد تمام مفاهیم اسطورهایش نیز منتقل و پذیرفته خواهد شد. برخی از نمادها به هنگام مهاجرت در کنار فرم، انگارهها و معانی را نیز با خود به همراه میبرند. بسیاری از نمادها اما در میهن جدیدشان میان اندیشههای کهن مردمان حل شده و کارکرد و مفهومی تازه مییابند. نمادها گاه مفاهیم متفاوتی را برای بازماندگان فرهنگهای گوناگون بازنمایی میکنند. حتی در درون یک فرهنگ نیز نمادها در گذر از نسلی به نسل دیگر ممکن است معانی تازهای بیابند . اما هر بازتعریف از یک نماد ابتدا نیاز به پذیرش جمعی دارد. بنابراین معانی نمادین بر پایۀ قراردادهای اجتماعی در یک فرهنگ درونی میشوند.[3]
نماد کلمهای است که معنایی فراتر یا غیر از لفظ خود را القا میکند.[4]
نَماد (که مَظهَر و سَمبُل هم نامیده شده) نشانهای است که نشانگر یک اندیشه، شیء، مفهوم، چگونگی و جز اینها میتواند باشد.
نماد میتواند یک شیء مادی باشد که شکلش بهطور طبیعی یا بر پایه قرارداد با چیزی که به آن اشاره میکند پیوند داشته باشد. برای نمونه فروهر نماد مزداپرستی است.
نماد در اصطلاح روانشناسی تحلیلی نوعی شبیه ساخته لیبیدو است. صورتی ذهنی که هم میتواند لیبیدو را به همان اندازهٔ قبلی سازد و هم اینکه آن را در قالبی متفاوت از صورت اولیه خود به جریان اندازد. اما شکلگیری نمادها یک روند آگاهانه نیست بلکه بر عکس از راه مکاشفه یا شهود از دل ناخودآگاه تولید و بیرون داده میشود. اغلب اوقات نمادها بهطور مستقیم از رؤیاها نتیجه میشوند یا از آنها تأثیر میپذیرند که این گونه نمادها پر از انرژی روانی و دارای نفوذی جبری و مقاومتناپذیر هستند.
نماد نه تنها باید بیانگر خیالپردازیهای خودآگاهانۀ تکنولوژیک و فلسفی انسان باشد بلکه باید از ژرفای سرشت حیوانی او نیز خبر دهد: باید تقلیدی از کلیت انسان و بازگوکنندهٔ همان باشد.∗
سرمایه نمادین:انسان موجودی است متعالی که همواره به دنبال کمال است و برای رسیدن به کمال تلاش میکند، انسان موجودی است که میتواند به کمال برسد و برای رسیدن به این کمال نیمۀ گمشدۀ خود را در هر چیزی جستجو میکند و از این رو همواره تلاش میکند که نمادهای کمال و نیمۀ گمشدۀ خود را در هر چیزی جستجو کند و زمانی که این نمادها را در چیزی مییابد، خود را بدان نزدیک کرده یا شبیه به آن میکند. این نمادها و سرمایههای نمادین بهطور کلی به سه گروه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل تقسیمبندی هستند که میتوانند بهطور کلی به دو گروه نمادین مبتنی بر معنویت (دینی و اخلاقی) و نمادین مبتنی بر الگوی مادی (لذتها و منافع زودگذر) تقسیم شوند. سر تا سر جامعه از سرمایهها پوشیده شدهاست و جایی از جامعه وجود ندارد که بتوان گفت که سرمایههای اقتصادی – اجتماعی – فرهنگی وجود ندارند و از این رو چون سرمایۀ نمادین میتواند بخشی از سایر سرمایهها تعریف شود، بهطور کلی میتوان گفت که سرمایۀ نمادین در سرتاسر جامعه وجود دارد و حضورش احساس میشود و میتواند از زمانی به زمانی دیگر و از مکانی به مکان دیگر تغییر یابد و گونههای مختلف به خود بگیرد . سرمایه نمادین در سرتاسر جامعه حضور دارد و میتواند بر گفتار، رفتار و پندار مردم تأثیر بگذارد و تأثیر بگیرد. در درجۀ اول سرمایۀ نمادین نوع تغییر شکل یافته از هر نوع سرمایه محسوب میشود که به عنوان نماد و سمبل محسوب میشود و دارندۀ آن از جانب مردم مورد عزت و احترام قرار میگیرد و به نوعی، به عنوان پرستیژ محسوب میشود و از طرفی هر نوع از سرمایه میباشد که در چشم دیگران به عنوان نماد محسوب میشود. در بیانی دیگر میتوان این چنین بیان کرد که سرمایۀ نمادین از هر نوع سرمایه به عنوان بعدی جداگانه محسوب میشود و در واقع باید سرمایۀ نمادین را به عنوان بٌعدی از هر سرمایه محسوب نمود[5]
ابعاد سرمایۀ نمادین
سرمایۀ نمادین اقتصادی : با توجه به مطالب بیانشده میتوان چنین اظهار نمود که سرمایۀ نمادین اقتصادی، آن دسته از سرمایۀ اقتصادی میباشد که به عنوان نماد توسط جامعه پذیرفته شدهاست و دارندۀ آن، از طرف مردم صاحب احترام و منزلت میباشد. سرمایۀ اقتصادی: هر نوع سرمایه و دارایی مشهود میباشد که دارندۀ آن میتواند آن را به سرعت به وجه نقد تبدیل نماید. (البته باید به این نکته اشاره نمود که سرمایۀ نمادین اقتصادی به معنای داشتن سرمایۀ اقتصادی بیشتر نمیباشد و گاهی خلاف آن نیز صدق میکند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی ساده زیستی و زندگی بدون تجملات و ساده به عنوان سرمایۀ نمادین اقتصادی دارای ارزش و احترام باشد). ولی در کل باید چنین بیان کرد، که سرمایه نمادین اقتصادی، هر گونه از سرمایه اقتصادی محسوب میشود که به عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده میشود و دارنده آن از جانب مردم مورد احترام قرار میگیرد . سرمایۀ نمادین فرهنگی : سرمایۀ نمادین فرهنگی آن دسته از سرمایه فرهنگی میباشد که برای مردم به عنوان نماد محسوب میشود و مردم برای دارنده آن احترام و منزلت خاصی قائل میشوند (سرمایه فرهنگی نمادین، سرمایه فرهنگی است که فرد با داشتن آن سرمایه فرهنگی در چشم مردم، مورد ستایش و احترام است). (البته باید به این نکته اشاره کرد که سرمایۀ نمادین فرهنگی به معنای داشتن سرمایۀ فرهنگی بیشتر نمیباشد و گاهی خلاف آن نیز صدق میکند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی فرهنگ خاص یا کلاً فرهنگ منفی و متضاد با فرهنگ پذیرفتهشده به عنوان سرمایۀ نمادین فرهنگی دارای ارزش و احترام باشد). ولی در کل باید چنین بیان نمود، که سرمایۀ نمادین فرهنگی، هر گونه از سرمایۀ فرهنگی محسوب میشود که به عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده میشود و دارندۀ آن از جانب مردم (یاگروهی خاص) مورد احترام قرار میگیرد. سرمایۀ نمادین اجتماعی: سرمایۀ نمادین اجتماعی آن دسته از سرمایۀ اجتماعی محسوب میشود که در میان مردم از احترام و منزلت بالایی برخوردار میباشد و به عنوان نماد از سوی جامعه محسوب میشود، (مانند عضویت و همکاری و مشارکت و ارتباط با اشخاص و گروههایی که مردم آن را به عنوان نماد بهشمار میآورند و برای فرد منزلت و احترام به همراه دارد). (البته باید به این نکته اشاره نمود که سرمایۀ نمادین اجتماعی به معنای داشتن سرمایۀ اجتماعی بیشتر نمیباشد و گاهی خلاف آن نیز صدق میکند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی، زندگی بدون رفتوآمد و ساده به عنوان سرمایۀ نمادین اجتماعی دارای ارزش و احترام باشد). ولی در کل باید چنین بیان نمود، که سرمایۀ نمادین اجتماعی، هر گونه از سرمایۀ اجتماعی محسوب میشود که به عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده میشود و دارنده آن از جانب مردم مورد احترام قرار میگیرد[6]
جستارهای وابسته
پانویس
- ادگار،اندرو و سج ویک،پیتر (۱۳۸۷). مفاهیم بنیادی نظریههای فرهنگی. ترجمهٔ مهران مهاجر و محمد نبوی. اگه. از پارامتر ناشناخته
|=
صرفنظر شد (کمک) - طاهری، صدرالدین (۱۳۹۶، صص ۱۲–۱۳). نشانهشناسی کهنالگوها در هنر ایران باستان و سرزمینهای همجوار. تهران: شورآفرین. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - طاهری، صدرالدین (۱۳۹۶، صص ۱۳–۱۴). نشانهشناسی کهنالگوها در هنر ایران باستان و سرزمینهای همجوار. تهران: شورآفرین. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - محمد رضا نظری دارکولی، راهنمای داستاننویسی، انتشارات آریابان، شابک: ۷-۵۶-۷۱۹۶-۹۶۴-۹۷۸
- عطافر و نامدار(1394). ریشهیابی گرایش به تنوعطلبی در جامعۀ اسلامی و غربی
- قاسمی و نامدار(1394). بررسی رابطه سرمایۀ فرهنگی وسرمایۀ نمادین فرهنگی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه دولتی ایلام)
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ نماد موجود است. |
- ^ والتر اودانیک، ولودیمیر. یونگ و سیاست. ترجمهٔ علیرضا طیب. نشر نی. ۱۳۷۹.