کارل اشمیت
کارل اشمیت (به آلمانی: Carl Schmitt) (زادهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۱۸۸۸ در پلتنبرگ آلمان — درگذشتهٔ ۷ آوریل ۱۹۸۵ در پلتنبرگ)
حقوقدان، فیلسوف کاتولیک، نظریهپرداز سیاسی و استاد حقوق آلمانی بود. اشمیت در نظریه سیاسی و حقوقی قرن بیستم چهرهٔ مهمی بود و مکتوبات زیادی دربارهٔ استفاده از قدرت سیاسی دارد. کار او أثر عمدهای بر نظریهٔ سیاسی، نظریهٔ حقوقی، فلسفهٔ قارهای و الهیات سیاسی پس از وی در سدهٔ بیستم و بعدتر گذاشت. بیشتر آثار وی در توجیه فاشیسم و علیه دموکراسی لیبرال است.[1]
کارل اشمیت | |
---|---|
زادهٔ | ۱۱ ژوئیهٔ ۱۸۸۸ پلتنبرگ، پادشاهی پروس، امپراتوری آلمان |
درگذشت | ۷ آوریل ۱۹۸۵ (۹۶ سال) پلتنبرگ، نوردراین-وستفالن، آلمان غربی |
محل تحصیل | دانشگاه هومبولت برلین (۱۹۰۷) دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ (۱۹۰۸) دانشگاه استراسبورگ (Dr. jur. , 1910; Dr. habil. , 1916) |
دوره | 20th-century philosophy |
حیطه | فلسفه غرب |
مکتب | فلسفه قارهای |
محل کار | University of Greifswald (1921) دانشگاه بن (۱۹۲۱) دانشگاه فنی مونیخ (۱۹۲۸) دانشگاه کلن (۱۹۳۳) دانشگاه هومبولت برلین (۱۹۳۳–۱۹۴۵) |
علایق اصلی | |
ایدههای چشمگیر | وضعیت استثنائی، تمایز دوست و دشمن، حاکمیت بهمثابه مفهوم مرزی، تمایز legality و مشروعیت |
تأثیرگرفته از
| |
تأثیرگذار بر
|
کار اشمیت مورد توجه فلاسفه و نظریه پردازان سیاسی متعددی از جمله والتر بنیامین، لئو اشتراوس، یورگن هابرماس، فریدریش هایک،[2] ژاک دریدا، هانا آرنت، جورجو آگامبن، آنتونیو نگری و اسلاووی ژیژک و بسیاری دیگر قرار گرفتهاست. بسیاری از آثار وی امروزه درهم اثرگذار و هم پرتو ارتباط وی با ناسیونال سوسیالیسم مناقشهبرانگیز ماندهاند.
وی آثار متعددی دارد که بر فلسفهٔ سیاسی سدهٔ بیستم و بعد از آن مؤثر بودهاست. در نظر اشمیت، سیاست چیزی نیست مگر تصمیمگیری فرد حاکم در وضعیت استثنایی؛ یا به عبارت دیگر، کنش ترسیم یک مرز در فضای استثنایی برخاسته از تعلیق هرگونه قانون به قصد مشخصساختن قلمرو حاکمیت و ایجاد تمایز میان درون و برون، خودی و غیرخودی، و نهایتاً دوست و دشمن. از اینرو، گردآوردن گروهی از آدمیان در قالب یک گروه یا ملت واجد حاکمیت سیاسی در تقابل با سایر گروهها، و (امکان) وقوع جنگ، مضمون اصلی مفهوم امر سیاسی است.[3] وی برآن است که همانطور که اخلاق به خیر و شر، زیباییشناسی و هنر به زیبا و زشت، اقتصاد به سود و زیان میپردازد، سیاست نیز به «دوست» و «دشمن» میپردازد. سیاست به حوزهٔ خاصی از فعالیت انسان مربوط نیست… گروهبندی واقعی دوست-دشمن بنا به ماهیت خود چنان قوی و قاطع است که جای معیارها و انگیزههای تاکنون خالصاً دینی، خالصاً اقتصادی، خالصاً فرهنگی را میگیرد.[4]
منابع
- مراد فرهادپور (۱۳۸۷)، «پیشگفتار»، قانون و خشونت، تهران: فرهنگ صبا، ص. صفحهٔ ۱۰، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۹۳۵-۱۵-۴
- William E. Scheuerman, Carl Schmitt: The End of Law, Rowman & Littlefield, 1999, p. 209.
- مراد فرهادپور (۱۳۸۷)، «پیشگفتار»، قانون و خشونت، تهران: فرهنگ صبا، ص. صفحهٔ ۱۰، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۹۳۵-۱۵-۴
- نادر شهریوری (۱۳۸۵٫۴٫۲۰). «کارل اشمیت؛ مرید وفادار هابز». روزنامهٔ شرق. ص. صفحهٔ شش. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک); تاریخ وارد شده در|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک)