عبدالبهاء
عباس افندی (زادهٔ ۱ خرداد ۱۲۲۳ ه.ش – درگذشتهٔ ۷ آذر ۱۳۰۰ ه. ش[1]) فرزند ارشد بهاءالله -پیامبر دیانت بهائی – که به نام عبدُالبهاء شناخته شدهاست – سومین شخصیت محوری آیین بهائی است که پدرش، حسینعلی نوری ملقب به بهاءالله نوزده سال پیش از مرگش، چنانکه در کتاب اقدس و نیز در کتاب عهدی اشاره کردهاست، او را به مقام جانشین، مبیّن و مفسر متون بهائی برگزید.[2][3] او در فاصلهٔ سالهای ۱۹۲۱–۱۸۹۲ مسئولیت ادارهٔ جامعهٔ بهائی را بر عهده داشت.[4]
عبدالبهاء | |
---|---|
نام در زمان تولد | [عباس افندی] error: {{transl}}: unrecognized language / script code: Bahai (help) |
زادهٔ | ۲۳ می ۱۸۴۴ تهران، ایران |
درگذشت | ۱۹۲۱ حیفا |
آرامگاه | مقام اعلی |
ملیت | ایرانی |
دیگر نامها | غصن اعظم |
پیشه | رهبر دینی |
شناختهشده برای | رهبری بهائیت |
پیش از | شوقی افندی |
دین | بهائی |
همسر(ها) | منیره |
والدین | پدر: بهاءالله مادر: آسیهخانم |
شخصیتهای اصلی | |
نوشتهها | |
کتاب اقدس - کتاب ایقان | |
مؤسسات | |
تاریخچه | |
شخصیتهای برجسته | |
بیشتر | |
نشانهها - احکام |
جایگاه عبدالبهاء
عبدالبهاء پسر ارشد بهاءالله[5] و جانشین او بود.[6] بهاءالله در وصیتنامه خود کتاب عهدی بهطور مشخص عبدالبهاء را جانشین خود اعلام میکند[7] و پیش از درگذشتش نیز به پیروان خود اشاره کرده بود که بعد از وی باید به عبدالبهاء به عنوان رهبر جامعه و مفسرّ رسمی آثار او روی بیاورند.[8]
بهائیان عبدالبهاء را مفسّر و تبیین کنندهٔ رسمی آثار بهائی و همچنین نمونهٔ والای تعالیم این آئین میدانند.[9]
بهاءالله از القابی همچون «سرکار آقا»، «غصن اعظم» (بزرگترین شاخه)، «سِرالله» (راز خدا) و نور چشم برای اشاره به عبدالبهاء استفاده کردهاست.[10] شوقی افندی جایگاه عبدالبهاء را به عنوان سومین شخصیت محوری بهائی (بعد از باب و بهاءالله) میداند و با عبارتی همچون «مرکز و محور» عهد و میثاق بهاءالله، مفسّر رسمی کلام بهاءالله، جلوهٔ تمامی آرمانها و ایدهآلهای بهائی و معمار نظم جهانی بهاءالله او را معرفی میکند.[11] عبدالبهاء همیشه اصرار داشت که مقام او فقط بندگی و خدمت به پدرش است و همواره بهائیان را از تجلیل و تحسین مقام خود بازمیداشت.[12] او در دورانی که ادارهٔ جامعهٔ بهائی را بر عهده داشت (۱۸۹۲–۱۹۲۱) لقب عبدالبهاء را برای خود برگزیده بود و امروزه نیز اغلب با این نام شناخته میشود.[13]
زندگینامه
تولد و کودکی
عبدالبهاء پسر ارشد بهاءالله،[14] در پنجم جمادیالاولی سال ۱۲۶۰ هجری قمری مطابق با ۲۳ مه ۱۸۴۴ (در همان شبی که باب اعلان امر کرده بود[15]) در تهران متولد شد و نام عباس افندی بر او گذاشتند.[16] کودکی او همزمان با سالهای پرفراز و نشیب جنبش بابی بود.[17] عبدالبهاء دربارهٔ دوران کودکی خود میگوید: «ما در تهران همه نوع اسباب آسایش و زندگانی داشتیم ولی در یک روز همه را غارت نمودند.»[18] دستگیری پدرش- بهاءالله- در سال ۱۸۵۲ و سپس تبعید به همراه او به عراق ضربات سختی به عبدالبهاء که در آن هنگام کودک بود وارد ساخت.[19] وی در مسیر بغداد از شدّت سرما دچار سرمازدگی شد.[20] او که به پدر بسیار تعلق خاطر داشت از دوران نوجوانی مسئولیت امور خانواده را به عهده گرفت و به عنوان یکی از منشیهای پدرش نیز عمل میکرد.[21]
تبعید
او از ۹ سالگی و از زمان تبعید بهاءالله برای دومین بار به بغداد، در زمستان ۱۸۵۳ در همهٔ تبعیدها، همراه پدر بودهاست.
تا سال ۱۸۶۳، به مدت ۱۰ سال در بغداد، ۴ ماه در قسطنطنیه (استانبول کنونی)، نزدیک ۵ سال در ادرنه و تا سال ۱۹۰۸ در عکا.
در دوران عکّا (پس از سال ۱۸۶۸) عبدالبهاء عهدهدار رسیدگی به امور جامعهٔ پیروان بهاءالله و مسئول مراودات با مقامات دولت عثمانی بود. با تثبیت شرایط عکّا، وی همچنین فعالیت در حوزهٔ اندیشه را شروع کرد.[22] اگرچه وی امکان تحصیل در مکتب خانههای آن دوران را نداشت[23] ولی به دلیل دانش و تدبیری که داشت، به چهرهای شناختهشده و مورد احترام مقامات عثمانی و اصلاحطلبان برجسته تبدیل شد.[23] وی در سال ۱۸۷۳[24] در دوران زندان در بیت عبود در قلعهٔ عکا با فاطمه دختر میرزا محمدعلی نهری اصفهانی که به «منیره» موسوم شد، ازدواج کرد و حاصل این ازدواج، چهار دختر[25] از جمله ضیائیه مادر شوقی افندی بود.[26] در این دوران دو کتاب نوشت. یکی رسالهٔ مدنیّه (در سال ۱۸۷۵) و دیگری روایتی تاریخی از سالهای اولیهٔ تاریخ بابی و بهائی با نام مقالهٔ شخص سیاح (در حدود سال ۱۸۸۶).[23] هر دو این کتابها، بدون ذکر نام نویسنده، در دوران بهاءالله به چاپ رسیدند.[23]
عبدالبهاء تا سال ۱۹۰۸ میلادی به خاطر گزارشهای عدهای از مخالفان، به دستور امپراتور عثمانی، سلطان عبدالحمید در عکا زندانی بود.[3] اگرچه وی یک زندانی بود، ولی به تدریج در نظر افراد محلی به فردی برجسته تبدیل شد.[23] به فقرا رسیدگی میکرد[23] و جمعهها در نماز جماعت حاضر میشد.[27] در ماه رمضان، ماهی که مسلمانان در آن روزه میگیرند، وی و دیگر بهائیان با وسواس زیاد در آنجا به مانند مسلمانان به خاطر صلح و جلوگیری از نسبت بدعت از طرف جامعه، رعایت این ماه را میکردند.[28]
عبدالبها و اسلام
کامران اقبال، مدیر پیشین بخش تاریخ اسلامی خاورمیانه دانشگاه بوخوم آلمان در مقالهای مینگارد که بهاءالله و عبدالبها تا پیش از ولایت شوقی افندی، به تشرع و مبادی اسلام پایبند بودهاند. عبدالبها حتی در زمانی که در ایران نبود و میتوانست با آزادی، ابراز عقیده کند، در مسجد نماز میخواند، در مراسم تعزیه ماه محرم شرکت میکرد، به مداحان خلعت میداد، روزه میگرفت. او همچنین از دیگر بهاییان میخواست که در مراسم محرم و تاسوعا و عاشورا یا اعیاد اسلامی شرکت کنند و عقد ازدواج در میان بهاییان هم درست طبق شریعت اسلامی جاری میشد.
اگرچه عبدالبهاء، رهبر بهاییان در ایران و خارج از مرزهای ایران بود اما او در نگاه دوستان، همسایگان و سایر مردم فلسطین یک مسلمان بود. تعداد زیادی از روشنفکران و نویسندگان ترک و عرب در امپراتوری عثمانی در خاطراتشان از او با ارادت و محبت یاد کرده و او را به معرفی خودش سرکرده یک فرقه از فرقههای اسلام حساب میکردند. طوری که بهاییت در آن دوره تاریخی، در شرق جزئی از اسلام به حساب میآمد و حتی 50 سال پس از مرگ عبدالبها نیز روزنامه آلمانی زبان زهاد معروف به تمپلرها صریحا عباس افندی و پدرش، بهاءالله را مسلمان خواند و نه بهایی.
به علاوه، نزدیکان عبدالبها همچون همسر شوقی افندی معتقدند که او هرگز تا پایان عمر نتوانست از قالب و روح سنتهای اسلامی خارج شود. بر اساس همین تقیدات عبدالبها به اسلام هم بود که بهاییان در آن زمان، طبق مراسم شریعت اسلامی دفن میشدند و روی سنگ قبرشان سوره فاتحه حک میشد. در مواردی هم البته عبدالبها شخصا دستور ساخت سنگ قبر برخی حواریونش همچون محمد مصطفی بغدادی را میداد که روی آن آیات قرآن حک شده بود. یا به همین دلایل بوده که بهاییان سرشناس همچون حاجی میرزامحمدتقی افنان وکیل الدوله، بنیانگذار مشرقالاذکار، باوجود مخالفت علمای اسلام برای زیارت به حرم علی ابن موسی الرضا میرفتند و امام هشتم شیعیان را زیارت، و بدین وسیله بر مسلمان بودن خود تاکید میکردند. [29]
جانشینی
بهاءالله بهطور رسمی و مشخص در وصیتنامهاش (کتاب عهدی) که به دست خط خود نوشته بود عبدالبهاء را به عنوان جانشین خود اعلام نموده و از بازماندگان خواسته بود تا پس از وی به عبدالبهاء روی بیاورند.[30] این وصیتنامه اندک زمانی پس از درگذشت بهاءالله در جمع بزرگی خوانده شد.[4] در این وصیتنامه همچنین ذکر شده بود که میرزا محمدعلی- پسر دوّم بهاءالله- در رتبهٔ دوم بعد از عبدالبهاء قرار دارد.[4] بهاءالله، عبدالبهاء را «غصن اعظم» به معنی بزرگترین شاخه[31] و محمد علی را «غصن اکبر» به معنی شاخه بزرگتر نامید.[32] جانشینی عبدالبهاء دور از انتظار و تعجببرانگیز نبود[4] و اکثریت قریب بالاتفاق بهائیان مطابق کتاب عهدی، عبدالبهاء را به عنوان مبیّن و مفسّر رسمی آثار بهاءالله، مرکز عهد و میثاق و سرمشقی از زندگی بهائی پذیرفتند.[4][33]
اندکی بعد امّا، محمد علی، برادر ناتنی عبدالبهاء،[34] بر خلاف این وصیتنامه عمل کرده،[33] مرجعیّت عبدالبهاء را انکار کرد[35] و در ابتدا به صورت پنهان و سپس آشکار به مخالفت با او پرداخت.[36][37] اگرچه این مخالفتها نتوانست در وفاداری تودهٔ بهائیان به عبدالبهاء خللی وارد کند، امّا باعث بروز مشکلات برای عبدالبهاء از جانب مقامات عثمانی شد.[38]
این مخالفتهای طولانی مدّت باعث شد که عبدالبهاء توّجه بهائیان را به اصل «عهد و میثاق» جلب نماید که بر اساس آن در هر زمان پیروی از آن مرجعی که برای ادارهٔ جامعه تعیین شده، باعث حفظ اتحاد جامعهٔ بهائی میشود.[39] عبدالبهاء کسانی که این عهد و میثاق را زیر پا گذاشته بودند (مانند محمد علی) «ناقض عهد و میثاق» اعلام کرد.[40]
سفر به مصر، اروپا و آمریکا
انقلاب ترک جوان و انقراض امپراتوری عثمانی موجب گردید که عبدالبهاء در سال ۱۹۰۸ در دوران کهولت از زندان و تبعید رهایی یابد.[3] بعد از آزادی از زندان و موفقیت در اتمام ساختمان مقام اعلی، مقبره باب، عبدالبهاء تصمیم به سفر و رساندن ابلاغ پیام بهاءالله به اروپا و آمریکا گرفت. به دعوت بهائیان غرب به یک مسافرت سه ساله (۱۹۱۳–۱۹۱۱) به مصر، اروپا و آمریکای شمالی رفت. در جریان این سفرها عبدالبهاء در مجامع فراوانی به سخنرانی و تبلیغ دین بهایی پرداخت.[3] در آمریکای شمالی به حدود ۴۵ شهر در ایالات متحده و کانادا سفر کرد.[41] در این سفر حدود ۳۷۳ سخنرانی داشت و جمعاً حدود ۹۳ هزار نفر مخاطب وی قرار گرفتند.[42] عبدالبهاء در اروپا و آمریکا به نام پیامبر صلح معروف شد. مطبوعات آن زمان، اغلب او را «پیامبر ایرانی» مینامیدند.[43] عدهای از صاحبنامان غرب چون الکساندر گراهام بل مخترع تلفن، پرزیدنت روزولت رئیسجمهور سابق ایالات متحده آمریکا و آدمیرال پری کاشف قطب جنوب در این اسفار با وی دیدار کردند.[44]
عبدالبهاء اغلب در سخنرانیهای خود در غرب، اعتقادات اساسی و اصول آئین بهائی را شرح میداد،[45] از جمله اینکه: هر فرد باید خود بهطور مستقل و به دور از تعصّب به جستجوی حقیقت بپردازد،[45] تمام ادیان الهی جلوههای مختلف یک حقیقت واحد هستند،[45] دین باید در هماهنگی با علم و عقل باشد،[45] نوع انسان یکی است و در مقابل خداوند همهٔ انسانها یکسان هستند،[45] تعصّبات دینی، سیاسی، ملیّتی و … مخرّب و مبتنی بر جهل هستند،[46] فقر شدید و ثروت مفرط باید از میان برداشته شود،[46] همهٔ افراد باید در مقابل قانون یکسان باشند و عدالت در اجتماع برقرار باشد،[46] زنان و مردان با هم برابرند و باید از حقوق برابر برخوردار باشند،[46] همهٔ کودکان باید آموزش دریافت کنند.[46] عبدالبهاء همچنین به موضوع صلح بسیار در سخنرانیهای خود توّجه میکرد و هشدار میداد که ناآرامیها در منطقهٔ بالکان میتواند به جنگی تبدیل شود که سراسر اروپا را بگیرد.[46] همچنین در آمریکا، برای مسئلهٔ روابط نژادی اهمیّت ویژهای قائل بود و افراد از نژادهای مختلف را تشویق میکرد که به دنبال یافتن نقاط مشترک و همکاری باشند.[46] وی هم در آمریکا و هم در اروپا با فقرا ملاقات میکرد و بر وظیفهٔ اجتماعی ثروتمندان در قبال فقرا تأکید مینمود.[46]
سخنرانیهای عبدالبهاء در کتابی به نام مجموعه خطابات در سال ۱۹۲۰ در مصر چاپ شد.
در لندن در مصاحبه با مدیر روزنامه تیاسفیها چنین میگوید:
هرکس به وحدت بشر خدمت کند در درگاه احدیت مقبول است… حضرت موسی خدمت به وحدت انسانی نمود، حضرت مسیح وحدت عالم انسانی تأسیس کرد، حضرت محمد اعلان وحدت انسانی نمود… بهاءالله تجدید تعالیم انبیاء فرمود… برای شما تأییدات الهیه میطلبم.[47]
در روز خداحافظی در لندن چنین میگوید:
«از تقالید دست بردارید دین باید سبب الفت و محبت باشد. اگر سبب عداوت گردد عدم دین به از وجود آن است.»[48][49]
بازگشت به حیفا و سالهای پایانی زندگی
عبدالبهاء در ماه ژوئن ۱۹۱۳ از طریق مصر به حیفا بازگشت.[50] در مدّتی کمتر از یک سال با آغازجنگ جهانی اول در اوت ۱۹۱۴ دیگر امکان سفرهای بیشتر برای وی وجود نداشت.[51] آن روزها دوران خطرناکی برای وی و اطرافیاناش بود[3] و عبدالبهاء از طرف جمال پاشا، فرماندار جدید سوریه مورد تهدید قرار گرفته بود.[51] سالهای جنگ باعث وقوع قحطی در منطقه شد که عبدالبهاء با تأمین غلات از مزارع بهائی در درّهٔ اردن توانست از وقوع فاجعهٔ محلّی جلوگیری کند.[51] با آغاز حکومت قیمومت بریتانیا بر فلسطین، دولت جدید امنیت عبدالبهاء و پیروان بهائی او را تضمین کرد و در تاریخ ۲۷ آوریل ۱۹۲۰ میلادی، دولت بریتانیا به دلیل «تلاشهای انساندوستانه در طول جنگ جهانی اول» لقب سلطنتی «سِر» به او داد.[51][52] عبدالبهاء سالهای بعد از جنگ را به رسیدگی به امور جامعهٔ بهائی پرداخت.[51] وی علاوه بر اینکه در این دوران یک چهرهٔ برجستهٔ محلّی بود، به عنوان رهبر یک آئین بینالمللی نیز شناخته میشد.[51]
درگذشت
عبدالبهاء در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۲۱ درگذشت.[3] در مراسم تدفین وی، جمعیت زیادی شرکت کردند و تنوّع مذهبی و اعتقادی شرکتکنندگان قابلتوجّه بود.[51] در این مراسم نمایندگانی از سایر ادیان نیز سخنرانی کردند. او در یکی از اتاقهای مقام اعلی (آرامگاه باب) واقع در کوه کرمل به خاک سپرده شد.[51] شرح تشییع جنازه و متن سخنرانیها در تشییع جنازه توسط روزنامه النفیر در حیفا به شماره ۲۸۸۹–۹ اول دسامبر ۱۹۲۱ به ثبت رسیدهاست.
ادیب یوسف افندی در این مراسم اینچنین سخنرانی نمود:
ای معشر عرب و عجم برای که گریه و زاری میکنید آیا برای کسی است که در حیات دیروزی خود بزرگ بود و در موت امروزی بزرگتر است… نظر به راست کنید نظر به چپ نمائید. نظر به شرق و غرب نمائید ببینید چه عظمت و جلالی غیبت نموده چه پایه بزرگ صلحی منهدم شده چه لبهای فصیحی خاموش گشته وااسفا…[53]
فاضل ابراهیم افندی چنین میگوید:
«چقدر این مصیبت جانگداز تلخ و ناگوار است این خسارت فقط راجع به مملکت ما نیست بلکه یک فاجعه عمومی است. حضرتش ناس را تهذیب فرمود تعلیم نمود احسان کرد و ارشاد فرمود تا آنکه قومش را به اعلی ذروه جلال فائز نمود…»[54]
میراث دوران عبدالبهاء
تحت سرپرستی و هدایت عبدالبهاء جامعهٔ بهائی از دوران پر از فراز و نشیب بعد از درگذشت بهاءالله عبور کرد.[51] علیرغم حملات از طرف برادر ناتنیاش، عبدالبهاء توانست اتّحاد را در جامعهٔ بهائی حفظ کند.[51] در دورانی که او مسئولیت سرپرستی جامعه را بر عهده داشت، آئین بهائی گسترش جغرافیایی چشمگیری یافت.[51] در ۱۸۹۲ وقتی که عبدالبهاء ادارهٔ امور را به دست گرفت، جامعهٔ بهائی هنوز محدود به خاورمیانه و هندوستان بود و اکثر بهائیان را ایرانیان تشکیل میدادند.[55] در دوران عبدالبهاء آئین بهائی به آمریکای شمالی و جنوبی، اروپا، خاور دور و استرالیا و اقیانوسیه گسترش یافت.[56] در دو سفری که وی به اروپا و آمریکا داشت (۱۹۱۱ و ۱۹۱۲–۱۹۱۳) جوامع نوپای بهائی در این مناطق را مستحکم کرد، با بسیاری افراد برجسته ملاقات داشت و سخنرانیهای بسیاری نمود.[57] عبدالبهاء در هر کجا که جامعهٔ بهائی به اندازهٔ کافی رشد کرده بود، کار تأسیس ساختارهای اداری جامعهٔ بهائی را آغاز کرد[58] و برای هماهنگکردن فعالیتهای جامعه، نظامی از انجمنهای انتخابی شور محلّی و هیئتهای ملّی را توسعه داد.[51]
ویژگیهای شخصیتی
عبدالبهاء برای بهائیان نمونهٔ کامل و بهترین مثال تعالیم بهائی در عمل است و داستانهای زندگی او به عنوان ایدئال رفتار بهائی نقل میشود.[59] بسیاری از غیر بهائیان او را شخصیتی قدرتمند و تحسینبرانگیز توصیف کردهاند مانند ای. جی براون که از فصاحت و دانش وسیع دینی او نوشتهاست.[60] منابع موجود تأیید میکنند که عبدالبهاء شخصیتی گیرا، جاذب، آرام و در عین حال با اقتدار داشتهاست.[61] در برخورد با دیگران مهربان و سخاوتمند بوده،[62] حس شوخطبعی قوی داشته و بسیاری از مواقع برای رساندن مطلب و روشن شدن منظورش، از بازگویی حکایتها و خاطرات استفاده میکردهاست.[63][64] همچنین از وی با صفاتی چون زرنگ، باهوش، مطّلع، باگذشت و مردمدار یاد شدهاست.[65] زندگی شخصی ساده و به دور از تجملاتی داشتهاست.[66] وی همیشه تأکید میکرده که بزرگترین افتخار و بالاترین مقام برای او این است که عبدالبهاء (به معنی بنده و خدمتگزار بهاءالله) باشد.[67]
آثار
برای بهائیان، عبدالبهاء مفسّر رسمی آثار بهاءالله است و بدین جهت نوشتهها و نطقهایش بخشی از بدنهٔ اصلی آثار آئین بهائی را شکل میدهد.[68] علاوه بر چندین کتاب، از وی بیش از ۲۷۰۰۰ نامه به جای ماندهاست.[69] بیشتر آثار عبدالبهاء پس از ۱۸۹۲، در دورانی که وی پس از پدرش مسئولیت ادارهٔ جامعهٔ بهائی را بر عهده داشت، نوشته شدهاست؛ اما در زمان پدرش نیز رسالهای در مورد مدرنسازی ایران (رسالهٔ مدنیّه، ۱۸۷۵) و هم چنین تاریخ کوتاهی از آئینهای بابی و بهائی (مقالهٔ شخص سیاح، ۱۸۸۶) نوشت.[70]
از یک نظر، آثار عبدالبهاء را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: دستهٔ اوّل متونی که توسّط او به نگارش درآمده و دستهٔ دوم سخنرانیها، نطقها و گفتگوهای وی که ثبت شدهاست.[33] در میان دستهٔ اوّل میتوان به آثار زیر اشاره کرد:
- رساله مدنیه که در حدود سال ۱۸۷۵ به فارسی به نگارش درآمده و در سال ۱۸۹۲–۱۸۹۳ در بمبئی به چاپ رسید.[33]
- مقالۀ شخص سیاح تاریخ مختصر آئین بابی و بهائی[71] که در حدود سال ۱۸۸۶ به فارسی و بدون ذکر نام نویسنده نگاشته شده.[33]
- رساله سیاسیه که در حدود سال ۱۸۹۳ به فارسی نگاشته شدهاست و بدون ذکر نام نویسنده به انتشار رسیدهاست.[33]
- تذکرة الوفا که در حدود سال ۱۹۱۵ نوشته شده و در ۱۹۲۴ در حیفا به چاپ رسید. این کتاب شرح حال برخی از مؤمنین اوّلیّه بابی و بهائی است.[33]
- الواح نقشهٔ ملکوتی (۱۹۱۶–۱۹۱۷)[72]
- الواح به انجمن صلح لاهه(۱۹۱۹)[73]
- الواح وصایا (وصیتنامهٔ وی)[74]
- حجم بسیار زیادی از مکاتبات و نامههای عبدالبهاء (الواح) خطاب به افراد گوناگون در شرق یا غرب که در مجموعهای با عنوان مکاتیب عبدالبهاء به فارسی و عربی جمعآوری شدهاست.[33]
در میان دستهٔ دوم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- مفاوضات این کتاب جمعآوری گفتگوهایی است که عبدالبهاء با لورا بارنی بر سر میز نهار داشتهاست. متن فارسی کتاب اوّلین بار در ۱۹۰۸ به چاپ رسید.[33]
- نطقهایی که عبدالبهاء در حین سفرهایش به غرب در اروپا و آمریکا داشتهاست در کتابهای گوناگونی جمعآوری شدهاست از جمله Paris Talks, Abdul-Baha in London و Promulgation of Universal Peace.[33] مجموعهای از سخنرانیها و نطقهای عبدالبهاء در سفرهایش در اروپا و آمریکا، در سال ۱۹۲۱ در قاهره به فارسی منتشر شد.[33]
عمدهٔ آثار عبدالبهاء به زبان فارسی است. البتّه وی کاملاً بر زبان عربی مسلّط بود (او بیشتر عمر خود را در کشورهای عربی گذرانده بود) و آثاری به زبان عربی نیز نوشتهاست. سبک عربی او بسیار منظم، امّا گاهی اوقات پیچیدهتر و گاهی متداولتر و خالصتر از پدرش است.[3][75] او همچنین تعدادی اثر به زبان ترکی عثمانی دارد.[76] هم در زبان عربی و هم در فارسی او مهارت خاصّی در پرورش آگاهانه اقسام ادبی داشتهاست. آثاری چون رساله مدنیه و رساله سیاسیه نزدیکی خاصی با آثار بسیاری از اصلاحطلبان آن زمان چون «ملکم خان» دارد البتّه میزان تأثیر هر یک باید عمیقتر بررسی شود.[3]
رهبری آئین بهایی پس از عبدالبهاء
عبدالبهاء در همان سالهای ابتدایی دوران قیادتش (۱۸۹۲–۱۹۰۸) ترتیباتی فراهم کرد تا چنانچه اتفاقی برای او بیفتند، پس از او وحدت و هماهنگی جامعهٔ بهائی محفوظ بماند.[77] وی در آن سالها وصیتنامهای نوشت (الواح وصایا) و در آن، شوقی افندی، نوهٔ ارشد خود را به عنوان جانشین و ولی امر بهائی اعلام کرد.[78][33] وی همچنین نظام و اصولی برای انتخابات بیت العدل اعظم- موسّسهای که بهاءالله تشکیل آن را وضع کرده بود- پایهریزی کرد.[50]
وصیتنامهٔ عبدالبهاء یک ماه پس از درگذشت او، در تاریخ ۳ ژانویه ۱۹۲۲ برای اولین بار بهطور عمومی خوانده شد و مطابق آن، شوقی افندی عهدهدار امور جامعهٔ بهائی شد.[79] اگر چه تعیین شوقی افندی به عنوان مرجع امر برای خود او و دیگر بهائیان غیرمنتظره بود، امّا از طرف قریب بالاتفاق بهائیان پذیرفته شد.[79] وصیتنامهٔ عبدالبهاء بسیار واضح و روشن بود؛ شوقی افندی به عنوان مرکز عهد و میثاق تعیین شده بود و از همهٔ بهائیان خواسته شده بود به او روی بیاورند.[79]
جستارهای وابسته
پانویس
- «عهد و میثاق حضرت بهاءالله». bahai.org. دریافتشده در ۹ ژوئیه ۲۰۲۰.
-
- Balyuzi, H.M. (1973). The Báb: The Herald of the Day of Days. Oxford, UK: George Ronald. ISBN 0-85398-048-9.
- A. Bausani, D. MacEoin (1982). "ABD-AL-BAHĀ". Encyclopædia Iranica. Retrieved ۲۰۱۰-۰۸-۱۰.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the در اBahai Faith، ص ۱۵.
- Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۳۴.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- «حضرت عبدالبهاء-مثل اعلای امر بهائی». جامعهٔ جهانی بهائی. دریافتشده در ۴ ژوئیه ۲۰۱۶.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۹.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۹.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۳۴.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- بدایع الاثار، جلد دوم، لجنه نشر آثار امری آلمان ۱۹۸۷، صفحهٔ ۲۰۶
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۳۵.
-
- Balyuzi, H.M. (1973). The Báb: The Herald of the Day of Days. Oxford, UK: George Ronald. ISBN 0-85398-048-9.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- Peter Smith (۲۰۰۰). «`Abdu'l-Bahá» (PDF). Oneworld Publications. شابک ۱-۸۵۱۶۸-۱۸۴-۱. بایگانیشده از اصلی (پیدیاف) در ۱ ژانویه ۲۰۱۱. دریافتشده در ۶ سپتامبر ۲۰۱۰.
- Studies in honor of the late Hasan M. Balyuzi By Moojan Momen,p. 263
- M. H. Phelps, Life and Teachings of Abbās Effendi, London, 1912, p. 101
- https://bahai-library.com/pdf/e/ekbal_kitman_taqiyyah.pdf
- Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۴۳.
- Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۳۴.
- Taherzadeh, Adib (2000). The Child of the Covenant. Oxford, UK: George Ronald. ISBN 0-85398-439-5. 265
- A. Bausani, D. MacEoin (1982). "ABD-AL-BAHĀ". Encyclopædia Iranica. Retrieved 25 March 2016.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۴۴.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- Mottahedeh، Abdu’l-Bahá's Journey West: The Course of Human Solidarity، ص ۵.
- Mottahedeh، Abdu’l-Bahá's Journey West: The Course of Human Solidarity، ص ۵.
- Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- Parsons, Agnes. (1996). Abdu'L-Baha in America: Agnes Parsons' Diary, April 11, 1912-November 11, 1912: Supplemented With Episodes from Mahmud's Diary. Kalimat Press. ISBN 0-933770-97-9.
- Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۵۲.
- Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۵۳.
- مجموعه خطابات چاپ مصر، فرجالله ذکرالکردی ۱۹۲۱، ص ۱۸.
- خطابات جلد دوم صفحهٔ ۲۲۷
- (خطابات صفحه ۳۱)
- Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۴۵.
- Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۴۶.
- بهائیانِ ایران و ارتباط با دولتهای خارجی، بیبیسی فارسی
- روزنامه النفیر در حیفا به شماره ۲۸۸۹–۹ اول دسامبر ۱۹۲۱
- روزنامه النفیر در حیفا به شماره ۲۸۸۹–۹ اول دسامبر ۱۹۲۱
- Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۹.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۹.
- Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۹.
- Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- شرح حال رجال ایران در قرن ۱۴، ۱۳، ۱۲ هجری، مهدی بامداد، انتشارات زوار ۱۳۷۱، جلد ۲ ص ۲۰۲ و ۲۰۳
- Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- John Walbridge (۲۰۰۲)، «Appendices»، Essays and Notes on babi and Bahai History، H-Bahai Digital Library، ص. ۲۰۴-۲۰۵
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص 55.
منابع
- Smith، Peter (۲۰۰۸). An Introduction to the Baha'i Faith. Cambridge University Press. شابک ۹۷۸۰۵۲۱۶۸۱۰۷۰.
- Smith، Peter (۲۰۰۰). A Concise Encyclopedia of the Bahá’í Faith. OneWorld Publications. شابک ۹۷۸-۱۸۵۱۶۸۱۸۴۶.
- Momen، Moojan (۲۰۱۱). "Abdul-Baha" in World Religions: Belief, Culture, and Controversy. ABC-CLIO Solutions. شابک ۹۷۸-۱-۶۱۰۶۹-۱۲۲-۲.
- Mottahedeh، Negar (۲۰۱۳). Abdu’l-Bahá's Journey West: The Course of Human Solidarity. Palgrave Macmillan. شابک ۹۷۸-۱-۱۳۷-۰۳۲۰۱-۰.