مهرپرستی
مهرپرستی (میترائیسم)، که برداشت رومیان از آن اسرار میترائی نیز نامیده میشود، یک آیین ایرانی پرستش ایزد خورشید، پیمان و مهر (میثرَه/میترا) وابسته به هزاران سال پیش از میلاد بود که در اوج گسترش جهانی خود در سدههای دوم و سوم میلادی از هند تا انگلستان و اسپانیا پیروانی داشت.[1] پیروان این آیین به دشواری هفت گام را تا رستگاری میپیمودند که چنین بود: کلاغ، نامزد، جنگی، شیر، پارسا،[2] مهرپویا و پیر.[3] مغان در آیین ویژه ای خون گاوی را میریختند که در جامی ریخته و آن را با هوم میآمیختند و مینوشیدند. یکی از کارهایی که زرتشت آن را قدغن نمود همین آیین بود.[4] نسخه رومی این آیین، آیین رازگرای رومی با محوریت خدای میتراس بود. این آیین از پرستش خدای میترا توسط ایرانیان برگرفته شده بود، گرچه میزان همسانی بین رسوم ایرانی و یونانی-رومی جای ناسازگاری است.[5] به دلیل ردهبندی در جایگاه پرستندگان در این آیین، و افزایش دشواری دست یافتن به جایگاه بالاتر در هر بار، این آیین برای کسانی که بدنبال ردهبندی و پیشرفت در جایگاه خود بودند و رازدانی را میجستند، گیرایی بیشتری داشت؛ از همین رو، از حدود سده نخست تا سده چهارم میلادی بهویژه در میان سربازان و افسران ارتش روم هواداران سرسختی داشت؛ و از آنجا که مسیحیت آیینِ جایگزین شد، برخورد سختگیرانه ای با پایبندان و باورمندان به این آیین که بسیاری از ایشان از سربازان ساده بوده و پنهانی باور خود را نگاه میداشتند، انجام پذیرفت.[6]
پرستندگان میتراس همچون آیین ایرانی دارای ردهبندی پیچیدهای از هفت درجه تشرف و آیینهای همگانی بودند. تشرفیافتگان خود را syndexioi به معنی «کسانی که دست در دست هم متحد شدهاند»، مینامیدند.[7] آنان در نیایشگاههای زیرزمینی که اکنون به آن mithraea (مفرد mithraeum) گفته میشود و در دین ایرانی مهرابه میگفتند، یکدیگر را ملاقات میکردند. تعداد زیادی از این پرستشگاهها باقی ماندهاست. به نظر میرسد که هسته این آیین در روم بوده،[8] و در سراسر نیمه غربی امپراتوری تا منتهیالیه جنوبی آفریقای روم و نومیدیا، منتهیالیه شمالی بریتانیای روم،[9] و به میزان کمتری در سوریهٔ روم در شرق، محبوب بودهاست.
میترائیسم رقیب مسیحیت اولیه پنداشته میشود.[10] در قرن چهارم، میترا پرستان آزار و اذیت مشرکان در اواخر امپراتوری روم|مورد آزار و اذیت مسیحیان قرار گرفتند و متعاقباً این مذهب تا اواخر قرن در امپراتوری روم سرکوب شد و از میان رفت.[11]
یافتههای بیشمار باستانشناسی، از جمله مکانهای ملاقات، بناها و مصنوعات، به دانش مدرن دربارهٔ میترائیسم در سراسر فرمانروایی روم کمک کردهاست.[12] شمایل میتراس نشان میدهد که وی از یک سنگ متولد میشود، گاوی را ذبح میکند، و ضیافتی را با خدای Sol (خورشید) برگزار میکند. نمونههای وابسته به این آیین از حدود ۴۲۰ سایت کشف شدهاست که از میان آنان میتوان به حدود ۱۰۰۰ کتیبه، ۷۰۰ نمونه از صحنه ذبح گاو نر (تاورکتونی) و حدود ۴۰۰ اثر تاریخی دیگر اشاره کرد.[13] تخمین زده میشود که حداقل ۶۸۰ مهرابه در رم وجود داشتهاست.[14] هیچ روایت یا مطالب یزدانشناسی مکتوب از این آیین باقی نماندهاست. اطلاعات محدودی را میتوان از حجاریها و اشارات مختصر یا گذرا در ادبیات یونانی و لاتین استخراج کرد. تفسیر شواهد فیزیکی همچنان مسئلهساز و مشاجرهانگیز است.[15]
مِهرپرستی یا آیین مهر آیینی بود که بر پایه پرستش «میترا» (در پارسی میانه «مهر») ایزد ایران باستان، جنگاوری، پاکی و نا آلودگی، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد.
نوع اندک دگرگون شده این آیین بعدها به صورت آیین رازوَری در امپراتوری روم اشاعه یافت و در طول سدههای دوم و سوم پس از میلاد، در تمام نواحی تحت فرمانروایی روم، در سرزمین اصلی اروپا، شمال آفریقا و بریتانیا برپا بود و خدای آن «میتراس» (معادل ایرانی میترا) نام داشت. رومیان از این آیین با عنوان «رازهای میتراس» یا «رازهای پارسیان» یاد میکردند، ولی امروزه محققان با عنوان میترائیسم از آن یاد میکنند.[16][17]
پیروان میترائیسم رومی، برای پاگشایی، همچون آیین ایرانی میبایست مناسکی مشتمل بر درجاتی هفتگانه را طی کنند. این آیینها در غارها یا معابدی زیرزمینی و غار مانند به نام میترائیوم اجرا میشد. میتراس معمولاً به شکل مردی در حال قربانی کردن گاو نر تصویر میشد که اشخاص و همچنین حیوانات دیگری او را همراهی میکردند. مجموعه این نمادها به نشانههای ستارهشناسی، مانند اجرام آسمانی و صور فلکی تعبیر شده و «تاروکتونی» (گاوکُشی) نامیده میشود.[18]
گرچه در اوایل سده چهارم میلادی و پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط کنستانتین امپراتور روم، این دین همچون دیگر دینهای پاگان محو شد، اما تأثیری بهسزا بر ادیانی چون مسیحیت بر جای گذاشت.[19]
مهرپرستی یا میترائیسم در هخامنشیان
تا زمان اردشیر دوم هخامنشی از میترا نامی نیست. اردشیر سوم در تخت جمشید در دیوار شمالی کاخ اردشیر نوشته است: آناهیتا و میترای خدا، مرا و این کشور را و آنچه را که من کردم بپایاد. پلوتارخ نیز نوشته جالب توجهی درباره داریوش سوم دارد.
هنگامی که او خبر مرگ همسرش را که اسیر یونانیان شده بود می شنود، به تریئوس می گوید اگر هنوز مرا خواجه خود می دانی تو را به فروغ میترا سوگند می دهم راست بگو… . جز اینها سندی از میترا پس از ظهور زرتشت نداریم
مهرپرستی یا میترائیسم در اشکانیان
در زمان اشکانیان مهر پرستی به غرب رخنه می کند. مهرپرستی و آیین های آن با روحیه جنگجویی اشکانیان سازگار بوده است. بنا به روایت مغی به نام اوستانس برای نخستین بار مهر پرستی را به غرب ایران می برد و در آنجا رواج می دهد. پس از آن کاهنان همسایگان غربی ایران، آیین های میتراگان، مانند قربانی کردن برای میترا را اجرا می کنند.
استرابون خود در یکی از این مراسم شرکت کرده و آنرا گزارش کرده است. هنگامی که تیرداد اول اشکانی (اشکانیان ارمنستان) به روم می رود تا از امپراتور نرون تاج پادشاهی ارمنستان را بگیرد به او گفت: فرمانروا منم، از تخم ارشک… اما برده توام و نزد تو آمده ام تا میترا را در لباس تو نیایش کنم. یک سده قبل از این میترا توسط دزدان دریایی دریای کیلیکه به روم راه یافته بود. به گزارش پلوتارخ این دزدان از یکی از سرداران روم در میان جنگهای ایران و روم شکست خوردند و در روم مخصوصا در منطقه اوسیتا اسکان داده شدند و در آن دیار آیین مهر پرستی را رواج می دهند. احتمالا این دزدان بخشی از نیروی دریایی اشکانیان بودند که توسط رومیان دزد خطاب می شدند.
ارمنستان نیز در زمان اشکانیان میترا را می شناخته. سنگ نگاره های آنتیوخوس کماژن و میتراداد در نمرود داغ ارمنستان کوچک، میترا را نشان می دهد که در لباس اشکانی با آنتیوخوس و میتراداد دست می دهد. در سکه ای که توسط گوردیان سوم در تاروس ضرب شده است، میترا در حال کشتن گاو است. در سال ۶۰۱ امپراتور روم تراژن رومانی را تصرف کرد و آیین میترا را با خود به آنجا برد و معابدی برای او ساخت. قیصر هادریان تا اسکاتلند پیش رفت و در آنجا برای میترا معابدی ساخت.
در رومانی، بلغارستان، آلمان، اتریش، یوگوسلاوی، انگلستان، اسپانیا، فرانسه و شمال آفریقا معابد میترا پرستی ایرانی توسط رومیها ساخته شد. طبق سنت زرتشتی در پل چینود دادگاه رسیدگی به اعمال درگذشتگان است و آنجا سه ایزد میترا، سروش و رشن به ریاست میترا به اعمال درگذشتگان رسیدگی می کنند.
عقائد و باورهای میتراپرستان در مورد میترا بدین شرح است:
مبارزه با گاو
میترا گاو مقدس را در حال چرا دستگیر میکند و بر شانه میاندازد و به غار خود میبرد. در برخی جاها میترا پیروزمندانه سوار بر گاو میشود و به سمت غار حرکت میکند. این گاو آبی رنگ بوده است.
قربانیکردن گاو
پس از رسیدن به غار میترا گاو را بر زمین میزند و بر پشت آن مینشیند و چاقوی خود را بر کتف گاو فرو میکند. در این هنگام سگ و مار برای لیسیدن خون گاو میآیند و عقرب برای این که تخم گاو را نیش بزند. سگ نشان پاسداری، مار نشان زندگی و عقرب نماینده اهریمن است که میخواهد منی گاو را آلوده کند. از محل زخم گاو سه خوشه گندم و نهال تاک در میآیند.[20]
معجزه آب
میترا با زدن تیری به صخره از آن چشمهای جاوید به وجود آورد. این همان چشمه آب زندگانی میباشد.
معجزه شکار
میترا سوار بر اسب تاخته و حیوانات را شکار میکند تمام تیرهای او به هدف میزنند و با هر تیر موجودی را شکار میکند. بعد از شکار میترا به سراغ دشمنان خود میرود و آنها را از پای در میآورد. لقب مهر نبرز یا مهر شکستناپذیر از همین جا پدید میآید.
شام آخر
در آخرین روز زندگی زمینی میترا او در ضیافتی شرکت میکند. و خون گاو، گوشت او، نان و شراب میخورد. این ضیافت درون غاری انجام میشود.
عروج میترا
بعد از ضیافت میترا سوار ارابه خورشید شده و به آسمان عروج میکند. میترا پرستان بر این باور بودند که میترا به آسمان بالا رفته است و همواره در انتظار بازگشت دوبارهاش به زمین برای اصلاح بشر و نابودی شرارتها و ناپاکیها بودند. به عقیده ایرانیان باستان میترا نظامدهنده کون و نجات دهنده آن که تحت فرمان زمان است، چیزی جز خدای اوستای ایران باستان نیست که رنگ زروانی به خود گرفته است. میترا روزی خواهد آمد و آتشی را که همه جهان را میبلعد خواهد افروخت همچنانکه شیوا خدای هند چنان خواهد کرد. میترا نیز جهان را از لوث کثافات پاک کند و تاریکی و اهریمن را از میان براندازد.
رستاخیز
در آخر کار جهان آتشی عظیم در تمام جهان درمیگیرد و تنها پیروان میترا از آن آسوده خواهند بود.
تقدس عدد هفت
قداست اعداد در بیشتر ادیان کهن به چشم میخورد. در میترائیسم عدد «هفت» مقدس است: هفت طبقه زمین، هفت مقام، هفت سیاره و در معبد هفت طاقچه، هفت در و غیره. «پیر» عالیترین مقام و منصب در آئین «میترا» و نماینده وی در روی زمین است. آنان ماه و آتش و زمین و باد و آب را بسیار محترم میداشتند. به هر حال عدد هفت در آئین مهرپرستی مقدس است. درجات هفتگانه مهرپرستی به قرار زیر بود:
1. کلاغ منسوب به عطارد[21].
2. همسر منسوب به زهره.
3. سرباز منسوب به مریخ.
4. شیر منسوب به مشتری.
5. پارسا منسوب به قمر.
6. پیک خورشید منسوب به مهرپیما.
7. پیر مرشد منسوب به زحل.
جوانان تازه وارد به پیشگاه میترا معرفی شده و به درجه نخست از این هفت مرتبه دست مییافتند و تحت تعالیم روحانیون سعی در رسیدن به سایر درجات داشتند.
نام
«مهرپرستی» یا «کیش مهر» نام کهن ایرانی این آیین است. واژه «میترائیسم» یک نامگذاری نوین است. نویسندگان رومی برای نام بردن از آن واژههایی همچون «اسرار میترائیک»، «اسرار میثراس»، «اسرار پارسیان» و «اسرار ایرانیان» به کار میبردند.[5][22] منابع مدرن گاهی جهت اشاره به این مذهب یونانی-رومی، عبارت «میترائیسم رومی» یا «میترائیسم غربی» را بکار میبرند تا آن را از پرستش میثرا توسط ایرانیان تمایز دهند.[23][24]
ریشهشناسی میثراس
نام میثراس (لاتین، معادل یونانی " Μίθρας "[25]) شکلی از میثرا، نام یک خدای ایرانی قدیمی است[26][27] – این رابطه است از زمان فرانس کومون توسط محققان میترائیک درک شدهاست.[28] یک نمونه آغازین از شکل یونانی این نام در کوروشنامهی، گزنفون که در سده ۴ پیش از میلاد نوشته شدهاست، در دست است. این کتاب زندگینامه[29] پادشاه ایرانی، کوروش دوم (بزرگ)[30] میباشد.[31]
نگارش درست لاتین یا یونانی کلاسیک این واژه، با نگاهی به فرایند دستوری از صرف کلمات متغیر است. یافتههای باستانشناسی نشان میدهد که در زبان لاتین، پرستندگان شکل فاعلی نام خدا را به گونه «میثراس» مینوشتهاند. با این همه در نوشتههای یونانی پورفیری، De Abstinentia (Περὶ ἀποχῆς ἐμψύχων)، اشارهای به نگارش تاریخ اسرار میترایی بدست یوبولوس و پالاس میشود، که نشان میدهد که این دو نویسنده با نام «میثرا» همانند یک واژه بیگانه صرفنشدنی رفتار میکردهاند. نوشتههای یادشدهٔ پورفیری اکنون از بین رفتهاند.[32]
نامهای وابسته به این خدا در دیگر زبانها عبارتند از:
- سانسکریت میترا (मित्रः)، نام خدایی که در ریگ ودا ستایش شدهاست.[33][34][35] در سانسکریت، "mitra" به معنای "دوست" یا "دوستی" است.
- فرم mi-it-ra-، در معاهده صلح حک شده بین هیتیها و پادشاهی میتانییافت شدهاست. این حجاری متعلق به حدود سال ۱۴۰۰ پیش از میلاد میباشد.[36][37]
اعتقاد بر این است که واژهٔ ایرانی "میثرا" و واژهٔ سانسکریت "میترا" از کلمهٔ هندو-ایرانی mitra به معنی قرارداد / توافق / میثاق گرفته شدهاند.[38]
مورخان مدرن تصورات متفاوتی در مورد اینکه آیا این نامها به خدایی یکسان اطلاق میشوند یا نه، دارند. جان آر. هینلز نوشتهاست که میترا / میثرا / میثراس خدای واحدی است که در چندین دین متفاوت مورد پرستش قرار گرفتهاست.[39] از سوی دیگر، دیوید اولانسی معتقد است که میثراس ذبح کننده گاو، خدایی جدید است که پرستش آن از قرن یکم پیش از میلاد آغاز شده و نامی قدیمی جهت اطلاق به آن مورد استفاده قرار گرفتهاست.[40]
مری بویس، محقق ادیان باستانی ایران، مینویسد که اگرچه به نظر میرسد میتراسم امپراتوری روم مشخصههای ایرانی کمتری نسبت به آنچه مورخان پیشتر تصور میکردند، داشتهاست اما «همانطور که نام میتراس به تنهایی نشان میدهد، این مشخصهها تا حدودی مهم بودهاست».[41]
شمایلنگاری
بیشتر آنچه دربارهٔ کالت میثراس میدانیم تنها از نقوش برجسته و مجسمهها مشخص شدهاست. تلاش بسیاری برای تفسیر این اشیا صورت گرفتهاست.
پرستش میثراس در امپراتوری روم با تصاویری از ذبح یک گاو توسط این خدا مشخص میشود. تصاویر دیگری از میثراس نیز در معابد رومی یافت میشود. به عنوان مثال میثراس در ضیافت با سول وبه تصویر کشیدن تولد میتراس از یک تخته سنگ. اما تصویر ذبح گاو (گاو نر) همواره جایگاهی مرکزی دارد.[42] منابع متنی برای بازسازی فلسفه این نماد بسیار نادر است.[43] (بخش تفسیر صحنه کشتار گاو را ببینید)
به نظر میرسد به تصویر کشیدن خدا در حال ذبح گاو مختص میترائیسم رومی است. مطابق نوشتههای دیوید اولانسی، «این شاید مهمترین نمونه» تفاوت آشکار بین سنن ایرانی و رومی است. «... هیچ مدرکی در دست نیست که نشان دهد خدای ایرانی میثرا هرگز ارتباطی با کشتن گاو داشتهاست.»
صحنه کشتن گاو
در هر میترائیوم (مهرابه) قطعهٔ اصلی صحنهٔ ذبح گاوی مقدس توسط میثراس بودهاست، اقدامی که رومیان آن را تاورکتونی مینامیدند.[44] تصویر ممکن است به صورت نقش برجسته یا مجسمه ایستاده باشد و جزئیات جانبی ممکن است موجود یا حذف شده باشد. قطعه وسط آن میثراس است که لباس آناتولی پوشیده و کلاه فریژی پوشیدهاست. میثراس روی گاو خسته[45] زانو زده، با دست چپ خود سوراخ بینی گاو را گرفته، و با دست راست خود، چاقو را در گردن گاو فرو میبرد. میثراس حین کشتن گاو از سمت شانه خود به چهره سول (Sol) نگاه میکند. یک سگ و یک مار خود را به خون رساندهاند. عقرب دستگاه تناسلی گاو را گرفتهاست. کلاغ سیاهی در اطراف پرواز میکند یا روی گاو نشستهاست. سه خوشه گندم دیده میشود که از دم گاو و گاه از زخم وی بیرون زدهاست. گاو اغلب سفید است. خدا به صورتی غیرطبیعی روی گاو نشستهاست و با پای راست خود، سم گاو را گرفته و پای چپ را خم کرده و بر پشت یا پهلوی گاو گذاشتهاست.[46] دو نفر در طرفین مشعل گرفتهاند، لباسی مانند میثراس پوشیدهاند، کاوتس با مشعل خود به سمت بالا و کاوتوپیتس با مشعل خود به سمت پایین اشاره میکند.[47][48] گاهی اوقات کاوتس و کاوتوپیتس به جای مشعل، عصای چوپانی در دست دارند.
ذبح گاو در گودالی انجام میگیرد که میثراس پس از شکار و سوار شدن و غلبه بر قدرت گاو، آن را به داخلش بردهاست.[49] گاه گودال توسط دایره ای احاطه شده، که روی آن دوازده علامت منطقةالبروج مشخص است. در خارج از گودال، بالا سمت چپ، سول (خورشید)، با تاج شعلهور خود، اغلب در حال راندن یک ارابهای چهار اسبی دیده میشود. اشعه ای از نور اغلب به پایین میرسد تا میثراس را لمس کند. در سمت راست بالا لونا با هلال ماه خود دیده میشود که ممکن است در حال راندن ارابهای دو اسبی به تصویر کشیده شود.[50]
در بعضی از تصاویر، تاروکتونی مرکزی توسط مجموعه ای از صحنههای فرعی در سمت چپ، بالا و راست احاطه شدهاست که وقایع موجود در روایت میثراس را نشان میدهند. تولد میثرا از صخره، معجزه آب، شکار و سوار شدن بر گاو، ملاقات سول که در برابرش زانو زده، دست دادن با سول و خوردن وعده غذایی از قطعات بدن گاو به همراه سول، و صعود به آسمانها در ارابه.[50] در بعضی موارد، مانند گچبری میترایم سانتا پریسکا در رم، خدا قهرمانانه برهنه است.[51] برخی از این نقش برجستهها به گونهای ساخته شدهاند که میتوانند حول یک محور بچرخند. در قسمت عقب صحنه ضیافت استادانهتری دیده میشود. این نشان میدهد که صحنه قتل گاو در قسمت اول جشن مورد استفاده قرار میگرفتهاست، سپس حجاری را برگردانده و از صحنه دوم در قسمت دوم جشن استفاده میشدهاست.[52] علاوه بر نماد اصلی فرقه، تعدادی مهرابه نیز یافت شدهاست که دارای چندین تاروکتونی ثانویه و نسخههای قابل حمل کوچک، احتمالاً برای پرستش خصوصی، میباشند.[53]
ضیافت
دومین صحنه مهم بعد از تاورکتونی (گاوکشی) در هنر میترائیک، صحنه ضیافت است.[54] این صحنه ضیافت میثراس و سول اینویکتوس را در مخفیگاه ذبح گاو نشان میدهد. در صحنه ضیافت نقش برجستهٔ فیانو رومانو، یکی از مشعلداران عصای چاوشی را به سمت پایهٔ که به نظر میرسد شعلههای آتش از آنجا زبانه میکشند، گرفتهاست. رابرت تورکان نوشتهاست که چون عصای چاوش مربوط به مرکوری است و وی در اساطیر به عنوان راهنمای روح به تصویر کشیده شده، خروج شعلههای آتش در این صحنه اشاره به اعزام ارواح انسانی و بیان آموزههای میترائیک در این مورد است. تورکان همچنین این واقعه را با تاورکتونی (گاوکشی) پیوند میدهد: خون گاو ذبح شده، زمین محراب را خیس کرده و ارواح توسط عصای چاوش از خون خارج میشوند.[55]
تولد از سنگ
میثراس به عنوان کسی که از سنگ متولد میشود، به تصویر کشیده شدهاست. میثراس در صحنههای برآمدن از سنگ جوان است و خنجری در یک دست و مشعلی در دست دیگر دارد. برهنه است و روی پاهای خود ایستاده و کلاه فریجی پوشیدهاست.[56]
در عین حال، تفاوتها و تنوعاتی نیز وجود دارد. بعضی اوقات او هنگام برآمدن از صخره کودک است و در یک مورد او یک کرهای در دست دارد. گاه صاعقهای نیز به چشم میخورد. همچنین تصاویری وجود دارد که در آن شعلههای آتش از سنگ و همچنین از کلاه میترا خارج میشوند. پایهٔ یک مجسمه سوراخ است تا بتواند به عنوان آبنما مورد استفاده قرار گیرد خدمت کند و پایه دیگر نقاب خدای آب را دارد. بعضی اوقات میثراس سلاحهای دیگری مانند تیر و کمان دارد و در اطرافش حیواناتی چون سگ، مار، دلفین، عقاب، پرندگان دیگر، شیر، تمساح، خرچنگ و حلزون هستند. در بعضی از نقش برجستهها، چهرهٔ ریشداری نیز حاضر است که اوکئانوس، خدای آب میباشد، و در بعضی نقش برجستهها خدایان چهار باد نیز حاضرند. در این نقش برجستهها، میتوان به درگاه چهار عنصر با هم دعا کرد. به نظر میرسد گاهی اوقات ویکتوریا، لونا، سول و ساترن نیز نقشی برعهده دارند. به ویژه ساترن اغلب در حال تحویل خنجر به میثراس است تا بتواند کارهای مقتدرانهٔ خود را انجام دهد.[56]
در برخی تصاویر، کاوتس و کاوتوپیتس نیز حاضرند. گاهی اوقات این دو به صورت چوپان نشان داده میشوند.[57]
در برخی موارد، آمفرا نیز در صحنه به چشم میخورد، و در نقش برجسته، مواردی چون تولد تخم مرغ یا تولد درخت نیز دیده میشود. برخی تفسیرها نشان میدهد که تولد میثراس با روشن کردن مشعل یا شمع، جشن گرفته میشدهاست.[56][58]
پیکر با سر شیر
یکی از ویژگیهای بارز میترائیسم که کمتر درک شدهاست، پیکر عریان با سر شیر است که اغلب در معابد میترائیک یافت میشود. محققان مدرن این پیکر را با اصطلاحات توصیفی مانند لئونتوسفالین (دارای سر شیر) یا لئونتوسفالوس (دارای سر شیر) نامگذاری کردهاند. بدن این پیکره، بدن مردی برهنه است که یک مار (یا دو مار مانند عصای چاوش) به آن پیچیدهاست و سر مار اغلب بر روی سر شیر قرار دارد. دهان شیر اغلب باز است که جلوه ای هولناک به پیکره میبخشد. پیکره معمولاً چهار بال، دو کلید (گاهی اوقات یک کلید واحد) و یک عصای سلطنتی در دست خود دارد. گاهی اوقات پیکره روی کرهای با یک صلیب مورب است، ایستادهاست. روی پیکرهٔ میتراوم اوستیا آنتیکا (چپ، CIMRM 312) چهار بال نمادهای چهار فصل هستند، و صاعقهای روی سینه حک شدهاست. در پایه مجسمه انبر وولکان، خروس مرکوری و عصای چاوش قرار دارد. نوع دیگری از همین پیکره اما با سر انسان به جای سر شیر نیز یافت میشود که البته نادر است.[59][60]
اگرچه پیکرههای دارای سر حیوان در بازنمایی اساطیری مصری و گنوستیک معاصر میترائیسم رایج است، اما پیکرهٔ موازی دقیقی با لئونتوسفالین میترائیک یافت نشدهاست.[59]
از طریق کتیبههای اختصاصی معلوم شدهاست که نام این پیکره Arimanius، شکل لاتین شدهٔ اهریمن – چهره شیطانی در زیارتگاههای زرتشتی– است. از کتیبههایی همچون CIMRM 222 اوستیا، CIMRM 369 رم، ۱۷۷۵ و CIMRM 1773 پانونیا معلوم است که Arimanius خدایی در کالت میترائیک میباشد.[61]
برخی از محققان پیکرهٔ انسان با سر شیر را آیون، زروان، کرونوس یا خرونوس میدانند، در حالی که برخی دیگر ادعا میکنند که این پیکره شکلی از اهریمن زرتشتی یا آریامان ودایی است.[62] همچنین گمانه زنیهایی وجود دارد که این پیکره را عقل فعال گنوستیک میدانند.[63] گرچه هویت دقیق این پیکره نزد محققان مورد مناقشه است، اما اکثراً توافق دارند که این خدا با زمان و تغییرات فصلی در ارتباط است.[64] با این حال اکتشافگری، به نام د. جیسون کوپر بر خلاف این باور رایج، معتقد است که این پیکره، خدا نیست بلکه نشان دهنده وضعیت معنوی است که در سطح «ماهر» میترائیسم یا در درجه لئو (شیر) حاصل میشود.[65]
پیش از زرتشت
پیش از زرتشت پیامبر باستانی ایران، ایرانیان دینی چندایزدی داشتند و میترا گرانقدرترین ایزد آنان محسوب میشد. او خدای پیمان و تعهد و سرسپردگی متقابل بود. در لوحی به خط میخی متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد که شامل پیماننامهای بین هیتیها و میتانیها میباشد، به میترا سوگند یاد شدهاست.[17]
هخامنشی
از دوران داریوش بزرگ هخامنشی به بعد، آیین زرتشت، دین رسمی ایران بودهاست. با اینحال، داریوش و جانشینانش قصد نداشتند شرایط سیاسی سختگیرانهای ایجاد کنند تا باورهای قدیمی را که همچنان نزد بسیاری از نجیبزادگان محبوب بود، از میان بردارند. بدینسان آیین زرتشت، رفتهرفته با عناصر آیین چند ایزدی قدیم در هم آمیخت و یَشتهایی در ستایش ایزدان کهن سروده شد. یشتی در اوستا به نام مهریَشت به مهر یا میترا اختصاص داده شدهاست که در آن مهر، ایزدی نظارهگر بر همه چیز، روشنایی آسمانی، نگاهبان پیمانها، محافظ نیکوکاران در این گیتی و در آخرت و بالاتر از هر چیز، دشمن بزرگ اهریمن و تاریکی و خداوند نبرد و پیروزیها تصویر شدهاست.[17]
در آیین مختلط دوران پایانی سلسله هخامنشیان، جنبه زرتشتی به وضوح بر جنبه چندخدایی پیشین آن چیرگی یافته و دیگر از قربانیکردن، که پیروان زرتشت از آن نفرت داشتند، یادی نمیشود.[17]
مهرپرستی در دوره سلوکیان و اشکانیان و راهیابی آن به اروپا
اگرچه پس از حمله اسکندر مقدونی و فتح سرزمینهای امپراتوری ایران توسط او در حدود ۳۳۰ سال پیش از میلاد، ساختار اجتماعی پیشین ایران از هم پاشید و برای مدتها اثری از مهرپرستی در این سرزمین نبود، نجیبزادگان مناطق مختلف در سرزمینهای غربی امپراتوری پیشین ایران، پرستش میترا یا مهر را از سرگرفتند. شاهان و نجبای مرز ایران و دنیای روم و یونان از جمله سرزمین آناتولی (آسیای صغیر) همچنان بر این کیش بودند.[17] تیرداد اول شاه ارمنستان، در هنگام تاجگذاری خویش به سال ۵۷ پس از میلاد، نرون امپراتور روم را حکمران بزرگ خود اعلام نمود و آداب و تشریفات مهرپرستی را به نمایش گذاشت و اعلام نمود که ایزد پیمان و دوستی، رابطه دوستانهای را بین ارمنیان و رومیان مقتدر برقرار نمودهاست. میتراداد یا مهرداد ششم، شاه پُنتوس، احتمالاً یک مهرپرست بودهاست و متحدانش یعنی دریانوردان کیلیکیه در حدود ۶۷ سال پیش از میلاد، آداب و مناسک میترایی را برگزار مینمودند. همچنین آنتیوخوس یکم پادشاه کوماژن (جنوب شرق آسیای صغیر) میترا را تکریم و ستایش مینمود.[17]
تا آغاز قرن دوم میلادی آثار کمی پیرامون میترا ایزد ایرانی در سرزمین روم یافت شدهاست در صورتی که از سال ۱۳۶ میلادی به بعد صدها کتیبه و سنگنبشته وقف شده به این ایزد وجود دارند. شرح سبب این تجدید محبوبیت آسان نیست و امروزه یک نظریه اینست که شاید آیین میتراییسم قدیمی، توسط نابغهای مذهبی که در حدود صد سال پس از میلاد میزیستهاست تجدید بنا گردیده و به منظور پذیرفته شدن مناسک باستان ایرانی در سرزمین روم، تفسیر و تعبیری افلاطونی و جدید به آن بخشیده شدهاست.[17][66]
میترایسم رومی در سدههای سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید و به ویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از گرایش کنستانتین کبیر امپراتور روم به آیین مسیحیت که در ان هنگام گسترش یافته بود و پس از پیروزی او در نبرد به سال ۳۱۲ میلادی که طی آن همه کیشها و آیینهای غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیینهای مهرپرستی نیز در مغربزمین از رواج افتاد.[17] گرچه نمادها و پرستشگاههای آن در سراسر اروپا و مفاهیم آیین مسیحی و رفتارهای مسیحیان باقی ماندهاست.
مهرپرستی در دوره ساسانیان
شاپور دوم ساسانی به مهر سوگند خورد که آسیبی به پادشاه ارمنستان نمیرساند. در نقش رستم هم میترا دیده میشود.
تاریخچه مهرپرستی در آسیای صغیر
فریگیها و پُنتیها مهرپرست بودند. مهرداد کبیر هم مهرپرست بود.
اسطوره مهر
در اروپا بسیاری از خدایان محلی را همدم مهر دانستهاند و اساطیر محلی را به افسانه مهر پیوند زدهاند.
آفرینش
دربارهٔ آفرینش در آیین مهر بسیار گفتهاند ولی مهر در روایت رسمی دین زردشتی ایزد آفریننده نبودهاست. شکل قدیمی مهر در زبان سانسکریت که از همه کهنتر است «میتره» میباشد، در زبان اوستایی و زبان مادی «میثره» تلفظ میشده و در پارسی باستان «میششه»، در زبان رایج بعد از آن یعنی پهلوی ساسانی «میهر» تلفظ میشده که با حفظ املای تاریخی به صورت «میتر» نگاشته میشدهاست.
زادروز مهر
میترا از دل سنگی درون غاری به دنیا میآید. در هنگام تولد تنها یک کلاه بر سر دارد و شمشیر و تیر و کمان در دست. برخی زاده شدن مهر از درون سنگ را استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگ به هم میدانند. میترا به هنگام تولد کرهای در دست دارد و دست دیگرش را بر دایره بروج گرفتهاست.
مبارزه با گاو آمدهاست که این گاو گاو هرمز (اهورامزدا) است که مهر ان را میگرد وبا خنجری به گردن او میزند خونی که از گاو بیرون میآید شکل مار به خود میگیرد و حیات زندگانی را رقم میزند.
قربانی کردن گاو
پس از رسیدن به غار، میترا گاو را بر زمین میزند و بر پشت آن مینشیند و چاقوی خود را بر کتف گاو فرومیکند. در این هنگام سگ و مار برای لیسیدن خون گاو میآیند و عقرب برای این که بیضهٔ گاو را نیش بزند. سگ نشان پاسداری، مار نشان زندگی و عقرب نماینده اهریمن است که میخواهد منی گاو را آلوده کند. از محل زخم گاو سه خوشه گندم و نهال تاک در میآیند. این گاو گاوی است که اورمزد خدای بزرگ آفریده تا بدینوسیله فر ایزدی خود را به فرزندانش منتقل کند. در روایات و متون کهن ایرانی آمدهاست که میترا پس از قربانی کردن گاو از آنجا که او ایزد لطف و رحمت است سهم خود از خون گاو (فر اورمزدی) را به روی زمین میپاشد و از آن نوروز و رستاخیز طبیعت پدید میآید.
بیش از پانصد تمثال میتراس در حال سلاخی گاو یافت شدهاست. یکی از کهنترین نقش برجستهها (در حدود ۱۶۰–۱۷۰ میلادی) در موزهٔ هنر سینسیناتی به نمایش گذاشته شدهاست. لروی ای. کمپبل تلاش روشمندی برای تحلیل همهٔ این تندیسهای گاو کشی بر عهده گرفتهاست.[68] متأسفانه او به سبب اتخاذ فرضهای ناپذیرفتنی بررسی خود را مخدوش کردهاست.
ریچارد ال. گوردون به تندی از او انتقاد کردهاست: در حال حاضر بررسی هنر میترایی، در چارچوب یکی از گونهشناسیهای صوری بهغایت بد فهمیده شده، یعنی کار ال.ای. کمپبل، به کندی پیش میرود یا در آستانهٔ چنین حالتی است. کارهای او که بر پایهٔ کلاف سردرگمی از فرضیههای غیرقابل دفاع استوار است و در فضای تیرهٔ پر از اشتباه انجام گرفته، فقط شایسته آن است که نادیده گرفته شود.[69]
در دو طرف تندیسهای گاوکشی، پیکرههای دو انسان ایستاده تصویر شدهاست: در یک سمت کاوتس ایستاده که مشعل خود را بلند کرده و در سمت دیگر کاوتوپاتس ایستاده که مشعل خود را سرازیر نگه داشتهاست. فرانس کومون این دو را نشانهٔ برآمدن خورشید در صبح و فرورفتن آن در وقت غروب تفسیر کردهاست. راجر بک ترجیح میدهد که کاوتس را خورشید در حال حرکت به سمت شمال در فصل بهار و کاوتوپاتس را خورشید در حال حرکت به سمت جنوب در فصل پاییز، تفسیر کند. او نتیجهگیری میکند که: «اگر این فرض درست باشد، این مشعلداران آن گونه که کومون میاندیشد، تجلی میثراس، خدای خورشید، در بهار و پاییز نیستند، بلکه همراهان فصلی او در آن دو وقت از سال هستند.»[70]
معجزه آب
میترا با زدن تیری به صخره از آن چشمهای جاوید به وجود آورد. این همان چشمه آب زندگانی است.
معجزه شکار
میترا سوار بر اسب تاخته و حیوانات را شکار میکند تمام تیرهای او به هدف میزنند و با هر تیر موجودی را شکار میکند. بعد از شکار میترا به سراغ دشمنان خود میرود و آنها را از پای درمیآورد. لقب «مهر نبرز» یا «مهر شکست ناپذیر» از همینجا پدید میآید. دو معجزه میترا بعد از تولد از سنگ که در کتابها نماد آسمان است یکی تیراندازی به طرف سنگ و خروج آب مقدس از آن و دیگری شکار است که در سنگ نبشتهها به شکار گراز نیز اشاره شدهاست.
شام آخر
در آخرین روز زندگی زمینی میترا، او در ضیافتی شرکت میکند و خون گاو، گوشت او، نان و شراب میخورد. این ضیافت درون غاری انجام میشود. سُل ایزد خورشید نیز (سُل خدای خورشید است و میترا خدای پرتو خورشید. ایزد خورشید طی کارزاری با میترا او را بر زمین زده و پرتو او را از آن خود کردهاست) در ضیافت شرکت میکند.
عروج میترا
بعد از ضیافت میترا سوار ارابه خورشید شده و به آسمان عروج میکند. سُل ایزد آفتاب او را سوار بر ارابه مینویی خود کرده و به آسمان میبرد تا در آخرالزمان دوباره به زمین برگردد.
رستاخیز
در آخر کار جهان آتشی عظیم در تمام جهان درمیگیرد و پیروان میترا از آن آسوده خواهند بود.
مناسک مهری
مهرپرستی آیین سربازی است. راستگویی و درست پیمانی از مهمترین مشخصههای این آیین است. نوچه که میخواست به سلک مهریان در آید باید از آزمایشهای بسیار دشواری سربلند بیرون میآمد. نوچه را ابتدا به مهیار میسپاردند و او مطالب کلی را به نوآموز آموزش میداد. اما ابتدا باید سوگند میخورد که اسرار را بر هیچکس فاش نکند. بعد او را خالکوبی میکردند (دست و پیشانی) تا به عنوان برادر و یار دیگر مهریان شناخته شود. قبل از خالکوبی آزمایشهای زیادی انجام میشد. چشمان نوآموز را میبستند مهیار نوآموز را به جلو میراند سپس ناگهان او را هل میداد و شخص دیگری قبل از زمینخوردن او را در آغوش میگرفت که به این شخص منجی گفته میشد.
درجات هفتگانه مهرپرستی
- آذرخش، سیستروم، بیلچه
- داس، ستاره، هلال ماه، شمشیر
- تازیانه، تاج، مشعل
- داس، کلاه فریگی، عصا، پیاله
درجات هفتگانه مهرپرستی رومی به ترتیب:
- کلاغ (Corax),
- همسر (Nymphus)،
- سرباز/جنگی (Miles)،
- شیر (Leo)،
- پارسی (Perses)،
- پیک خورشید (Heliodromus)
- پیر/پدر/بابا (Pater)
نمادهای مهری
چلیپا
علامت صلیب (چلیپا) رازهای زیادی دارد این علامت از مصر فرعونی تا هند باستان وجود دارد و بنظر میرسد از مهمترین نشانههای مهرپرستان باشد قدیمیترین علامتهای صلیب کشف شده در حوزه فلات ایران کشف شده و باید به آیین مهرپرستی مربوط باشد بنظر میرسد که صلیب + ساده شده از شکلها و تصوراتی است که از خورشید وجود داشته مانند دایرههایی با ۱۶- ۲۴- ۱۲ شعاع یا پرتو بنظر میرسد در یک دوره تکاملی تصویر خورشید از شکل گل آفتاب گردان به علامت+ سادهتر شدهاست و تنها با شکل + و یاضربدر و شکل ستاره پنج پر * درآوردند گفتنی است که علامت * که بر روی کلاه کوروش کبیر دیده میشود نیز نماد خورشید است ولی امروزه آن را با علامت ستاره میشناسیم. شکل ۱۲ پر صلیب هم وجود دارد که ممکن است همزمان آیکون خورشید و ۱۲ ماه سال باشد. اما در مجموع میتوان گفت + صلیب یا چلیپا یا چهارپایه یا چهار پره ایکون ساده خورشید تابان است ممکن است ۴ خط آن نماد فصلهای سال یا نماد ۴ عنصر اصلی آب - باد و خاک و نور باشد. خورشیدپرستی و آیین مهر یا میثرا در مصر و ایران و هند و بخشی از اروپا قرنها قبل از مسیحیت وجود داشتهاست احتمالاً آیین مهرپرستی ابتدا در شمال غرب ایران رایج بودهاست اما نشانههای بارز این آیین در ۴ صلیب آریایی نقش رستم قابل مطالعهاست.[71] مهریان به نشانه خورشید، صلیبی را در یک دایره ترسیم میکردند و برای آنان چهار گوشه صلیب نشانه سال خورشیدی آغازین بود. دو گوشه آن نشان از روز و شب و دو گوشه دیگر نماد انقلاب خورشیدی بود. صلیب درون دایره در نقشهای شام مقدس میترا به تصویر کشیده شدهاست.[72] مهریان به صلیب شکسته «א» نیز به نام چرخ خورشید احترام میگذاشتند.
این نماد در تاریخ کهن اروپا و همچنین آثار کشف شده از فرهنگها هند و اروپایی مانند هند و آریایی، ایرانی، هیتیها، سلتیها و یونانیها به چشم میخورد. اولین نمونههای استفاده از چلبپای شکسته مربوط به تعدادی سفال یافت شده در استان خوزستان در ایران در ۵ هزار سال قبل از میلاد است. در اوایل عصر برنز نشانههایی از آن در سفالهایی در روسیه پیدا شدهاست.[73]
همچنین علامتهای چلیپای شکسته مانندی در عصر برنز و آهن در قفقاز شمالی و آذرآبادگان و همچنین در بین سکاها و سرمتیها پدیدار شدهاست.[74]
آیینهای مهرپرستان
مهرپرستان در هنگامی که در مهرابه جمع میشدند گاوی را قربانی میکردند. گوشت این حیوان را کباب میکردند و خون آن را در جامی در زیر مهراب میریختند. این خون را با شیره هوم و شراب مخلوط میکردند و به آن آب حیات میگفتند. این آب مقدس را در جامهای مخصوص به نام دوستکامی میریختند و حاضران آن را به همراه کباب و نان میخوردند. سپس سرودهایی در سپاس از مهر میخواندهاند. در مهرابهها شمع و آتش روشن میکردند که نماد مهر بود.
مهرابهها یا میترائیومها
به پرستشگاههای مهرپرستان مهرابه یا میترائیوم گفته میشود. ساختمان مهرابهها از یک ورودی سپس دهلیز درونی که به سه راهرو منتهی میشد تشکیل شدهاست. تالار روبرویی بزرگ بوده و تالار اصلی معبد بودهاست. دو راهرویی که در سمت چپ و راست قرار داشتند تنگتر بوده و سقف آن هم کوتاهتر است. مهراب بالای تالار اصلی قرار میگرفت و عبارت بود از گودی اندکی در دیوار که نقش مهر (و گاهی مجسمه او) در حال کشتن گاو در آن دیده میشد دو مهربان نیز در دو سوی او دیده میشدند. در دو طرف تالار اصلی نیمکتهایی سنگی قرار میدادند.
روشنی مهرابهها از روزنههای کوچک سقف یا پنجرههای باریک تأمین میشد، بهطوریکه فضای مهرابه تقریباً تاریک بود و این برای آن بود که حالت اصلی غار حفظ شود.
مهر در زروانیسم
در آیین زروانی، میترا داور بین اهورامزدا و اهریمن میباشد. در اعتقادات زروانیان در ابتدای عمر هستی زروان (خدای زمان) به هدفمند بودن جهان شک کرده و گمان عبث بودن جهان را میبرد و از این شک و تردید اهریمن پدید میآید و حق و حقیقت که تولد اهریمن را برنمیتابد ناخواه از عالم یقین اهورامزدا را برای مبارزه با آن پدیدمیآورد. اهورامزدا و اهریمن هر دو در شکم زروان رشد میکنند. اهریمن که طمع دارد تا زودتر از اهورامزدا به دنیا بیاید شکم مادر (زروان) را پاره کرده و بیرون میجهد. توجه اینکه بسیاری از این اعتقادات، مفاهیمی بسیار قابل تعمق و تفکر در خود گنجانده و جای اندیشه و تفکر بسیار دارد. این اعتقاد میتواند بیانگر این امر باشد که خیر و شر هر دو مولود زمان میباشند و در گذر زمان نمایان میشوند.
مهر در زردشتی
در اوستا سرودی به نام «مهریشت» وجود دارد.
فرضیه فرانس کومون
فرانس کومون، محقق بلژیکی، در آغاز سدهٔ بیستم میلادی پژوهشهای میترایی را پایهگذاری کرد و نخستین مجموعهٔ جامع کارهای تاریخی میترای را گرد آورد. تفسیر او از این کارهای تاریخی در بخش اعظم این سده معتبر باقی ماند.[79]
کومون معتقد بود که مهرپرستی بهطور مستقیم از دین زردشتی پارسیان و در نتیجهٔ فعالیت مغان در آسیای صغیر پدید آمدهاست و سرانجام این که آبای کلیسا اعتقاد داشتند که مهرپرستی دینی پارسی است، میتراس خدایی پارسی است و شماری واژههای مربوط به این آیین (پرسس، کاوتس، کاوتوپاتس، نامَه) پیشینهٔ ایرانی دارند.
کومون نقش اصلی این آیین، تندیس گاوکشی، را بر خلاف پیش زمینهٔ ثنویتگرایانهٔ دین زردشتی تفسیر کردهاست. کومون بر پایهٔ روایت خلقت دین زردشتی متأخر در بندهشن، اقدام میترا به کشتن گاو نر را عملی از نوع خلقت تفسیر کردهاست. او مار و عقرب را آفریدههایی شریر دانستهاست.[80]
میترائیسم و مسیحیت
آیین مهرپرستی یا میترائیسم رومی و مسیحیت همانندیهای بسیاری داشته[81] و امروزه محققان معتقدند که مسیحیت غرب چهارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است.[82]
هر چند چگونگی و میزان این تأثیر به ویژه در بین محققان مدافع دکترین مسیحیت امروزی مورد اختلاف بوده یا کاملاً رد شدهاست.
هنر
نمونههای سنت مهرپرستی را میتوان در اسطورههای ایرانی مشاهده کرد. از آن جمله پیروزی رستم بر اسفندیار که به دین بهی (آیین زرتشت) معتقد است. در گورهای متعلق به این دوره رسم دفن مردگان در کوزههایی که در آن به سمت خورشید است معمول بودهاست. میتوان تداوم اندیشههای مهری را در دوره پارتی و تأثیرات آن را در کیش دوره ساسانی پیگیری کرد .
جستارهای وابسته
- اهورایی
- مزدیسنا
- کیومرثیان
- آیین زروانی
- مزدکیسم
- مزدزنان
- آیین مانوی
- ادیان ایرانی
نگارخانه
پانویس
- «Mithraism». Ancient History Encyclopedia. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۶-۲۷.
- دربرداشت رومیان این گام را پارسی مینامیدند
- رومیان این گام را پدر مینامیدند
- «الهیات سیاسی زرتشت و تقابلهای دوگانهٔ آن». رادیو زمانه (نیاز به فیلترشکن). ۲۰۱۵-۰۶-۱۱. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۶-۲۷.
- Beck, Roger (2002-07-20). "Mithraism". Encyclopaedia Iranica, Online Edition. Retrieved 2011-03-14.
The term "Mithraism" is of course a modern coinage. In antiquity the cult was known as "the mysteries of Mithras"; alternatively, as "the mysteries of the Persians." … The Mithraists, who were manifestly not Persians in any ethnic sense, thought of themselves as cultic "Persians." … the ancient Roman Mithraists themselves were convinced that their cult was founded by none other than Zoroaster, who "dedicated to Mithras, the creator and father of all, a cave in the mountains bordering Persia," an idyllic setting "abounding in flowers and springs of water" (Porphyry, On the Cave of the Nymphs 6).
- Geden, A. S. (15 October 2004). Select Passages Illustrating Mithraism 1925. Kessinger Publishing. pp. 51–. ISBN 978-1-4179-8229-5. Retrieved 28 March 2011.
Porphyry moreover seems to be the only writer who makes reference to women initiates into the service and rites of Mithra, and his allusion is perhaps due to a misunderstanding.... The participation of women in the ritual was not unknown in the Eastern cults, but the predominant military influence in Mithraism seems to render it unlikely in this instance.
- M. Clauss, The Roman cult of Mithras, p. 42: "That the hand-shaken might make their vows joyfully forever"
- Lewis M. Hopfe, "Archaeological indications on the origins of Roman Mithraism", in Lewis M. Hopfe (ed). Uncovering ancient stones: essays in memory of H. Neil Richardson, Eisenbrauns (1994), pp. 147–158. p. 156: "Beyond these three Mithraea [in Syria and Palestine], there are only a handful of objects from Syria that may be identified with Mithraism. Archaeological evidence of Mithraism in Syria is therefore in marked contrast to the abundance of Mithraea and materials that have been located in the rest of the Roman Empire. Both the frequency and the quality of Mithraic materials is greater in the rest of the empire. Even on the western frontier in Britain, archaeology has produced rich Mithraic materials, such as those found at Walbrook. If one accepts Cumont’s theory that Mithraism began in Iran, moved west through Babylon to Asia Minor, and then to Rome, one would expect that the cult left its traces in those locations. Instead, archaeology indicates that Roman Mithraism had its epicenter in Rome. Wherever its ultimate place of origin may have been, the fully developed religion known as Mithraism seems to have begun in Rome and been carried to Syria by soldiers and merchants. None of the Mithraic materials or temples in Roman Syria except the Commagene sculpture bears any date earlier than the late first or early second century. [footnote in cited text: 30. Mithras, identified with a Phrygian cap and the nimbus about his head, is depicted in colossal statuary erected by King Antiochus I of Commagene, 69–34 BCE. (see Vermaseren, CIMRM 1.53–56). However, there are no other literary or archaeological evidences to indicate that the religion of Mithras as it was known among the Romans in the second to fourth centuries AD was practiced in Commagene]. While little can be proved from silence, it seems that the relative lack of archaeological evidence from Roman Syria would argue against the traditional theories for the origins of Mithraism."
- Clauss, M. , The Roman cult of Mithras, pages 26 and 27.
- Hopfe, Lewis M.; Richardson, Henry Neil (September 1994). "Archaeological Indications on the Origins of Roman Mithraism". In Lewis M. Hopfe. Uncovering ancient stones: essays in memory of H. Neil Richardson. Eisenbrauns. pp. 147–. ISBN 978-0-931464-73-7. Retrieved 19 March 2011.
Today more than four hundred locations of Mithraic worship have been identified in every area of the Roman Empire. Mithraea have been found as far west as Britain and as far east as Dura Europas. Between the second and fourth centuries C.E. Mithraism may have vied with Christianity for domination of the Roman world.
- Martin, Luther H.; Beck, Roger (December 30, 2004). "Foreword". Beck on Mithraism: Collected Works With New Essays. Ashgate Publishing. pp. xiii. ISBN 978-0-7546-4081-3.
However, the cult was vigorously opposed by Christian polemicists, especially by Justin and Tertullian, because of perceived similarities between it and early Christianity. And with the anti-pagan decrees of the Christian emperor Theodosius during the final decade of the fourth century, Mithraism disappeared from the history of religions as a viable religious practice.
- Beck, Roger (17 February 2011). "The Pagan Shadow of Christ?". BBC-History. Retrieved 4 June 2011.
We know a good deal about them because archaeology has disinterred many meeting places together with numerous artifacts and representations of the cult myth, mostly in the form of relief sculpture.
- Clauss, Manfred. The Roman Cult of Mithras: The God and his Mysteries. pp. xxi. ISBN 0-415-92977-6.
- Coarelli; Beck, Roger; Haase, Wolfgang (1984). Aufstieg und niedergang der römischen welt [The Rise and Decline of the Roman World]. Walter de Gruyter. pp. 2026–. ISBN 978-3-11-010213-0. Retrieved 20 March 2011.
A useful topographic survey, with map, by F. Coarelli (1979) lists 40 actual or possible mithraea (the latter inferred from find-spots, with the sensible proviso that a mithraeum will not necessarily correspond to every find). Principally from comparisons of size and population with Ostia, Coarelli calculates that there will have been in Rome "not less than 680–690" mithraea in all … .
- Ulansey, David (1991). Origins of the Mithraic Mysteries. New York: Oxford UP. p. 3. ISBN 0-19-506788-6.
However, in the absence of any ancient explanations of its meaning, Mithraic iconography has proven to be exceptionally difficult to decipher.
- Roger Beck, “Mithraism,” Encyclopædia Iranica, online edition, 2013, available at http://www.iranicaonline.org/articles/mithraism(accessed%5Bپیوند+مرده%5D on 19 December 2013).
- Mithraism. In Encyclopædia Britannica. Retrieved June 28, 2008, from Encyclopædia Britannica Online
- Roger Beck, “Mithraism,” Encyclopædia Iranica, online edition, 2013, available at http://www.iranicaonline.org/articles/mithraism(accessed%5Bپیوند+مرده%5D on 19 December 2013).
- religion :: Introduction of Christianity and Mithraism. In Encyclopædia Britannica. Retrieved December 12, 2008, from Encyclopædia Britannica Online
- محمدی، آرمان. «مهرپرستی یا میترائیسم آیین ایرانی مهرپرستی عقاید و نمادهای آیین مهرپرستی یا میترائیسم». حقوق نیوز. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۴-۲۸.
- «مهرپرستی».
- Origen, Contra Celsus, Book 6, Chapter 22. "After this, Celsus, desiring to exhibit his learning in his treatise against us, quotes also certain Persian mysteries, where he says: ‘These things are obscurely hinted at in the accounts of the Persians, and especially in the mysteries of Mithras, which are celebrated among them ... ’ " Chapter 24 "After the instance borrowed from the Mithraic mysteries, Celsus declares that he who would investigate the Christian mysteries, along with the aforesaid Persian, will, on comparing the two together, and on unveiling the rites of the Christians, see in this way the difference between them."
- "Electronic Journal of Mithraic Studies". Electronic Journal of Mithraic Studies. Archived from the original on 2011-05-17. Retrieved 2011-03-28.
The Electronic Journal of Mithraic Studies (EJMS) is a revival of the Journal of Mithraic Studies edited by Dr. Richard Gordon. It is a place where researchers on Roman Mithraism can publish the product of their research and make it freely available for other interested people.
- Beck, Roger (2002-07-20). "Mithraism". Encyclopaedia Iranica, Online Edition. Retrieved 2011-03-28.
For most of the twentieth century the major problem addressed by scholarship on both Roman Mithraism and the Iranian god Mithra was the question of continuity.
- Charlton T. Lewis, Charles Short. A Latin Dictionary
- Ulansey, David (1991). Origins of the Mithraic Mysteries. New York: Oxford UP. p. 90. ISBN 0-19-506788-6.
It is therefore highly likely that it was in the context of Mithridates’ alliance with the Cilician pirates that there arose the synchretistic link between Perseus and Mithra which led to the name Mithras (a Greek form of the name Mithra) being given to the god of the new cult.
- Britannica, Encyclopedia of World Religions. Encyclopædia Britannica, Inc. 2006. p. 509. ISBN 978-1-59339-491-2.
... Mithra is the next most important deity and may even have occupied a position of near equality with Ahura Mazde. He was associated with the Sun, and in time the name Mithra became a common word for "Sun". Mithra functioned preeminently in the ethical sphere; he was the god of the covenant, who oversaw all solemn agreements that people made among themselves … In later times Mithra gave his name to Mithraism, a mystery religion.
- Ulansey, David (1991). Origins of the Mithraic Mysteries. New York: Oxford UP. p. 8. ISBN 0-19-506788-6.
Cumont’s … argument was straightforward and may be summarized succinctly: the name of the god of the cult, Mithras, is the Latin (and Greek) form of the name of an ancient Iranian god, Mithra; in addition, the Romans believed that their cult was connected with Persia (as the Romans called Iran); therefore we may assume that Roman Mithraism is nothing other than the Iranian cult of Mithra transplanted into the Roman Empire.
- «CYROPAEDIA – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۶-۲۷.
- وارونه آنچه بیشتر گمان میکنند این کتاب زندگینامه تخیلی کوروش دوم (کوروش بزرگ) است که آفریده اندیشه گزنفون میباشد. او که به همراه سپاهی به رهبری کوروش کوچک برای نبرد با اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، برای گرفتن تخت شاهی از وی رهسپار بود؛ چنانکه اسکندر نیز به همین راه رفت؛ سرانجام شکست خورد، ولی نویسنده از آن برای بازسازی تخیلی زندگانی کوروش بزرگ بهره جستهاست.
- Xenophon, Cyropaedia 7.5.53. Cited in Henry George Liddell and Robert Scott, A Greek-English Lexicon
- Gordon, Richard L. (1978). "The date and significance of CIMRM 593 (British Museum, Townley Collection". Journal of Mithraic Studies II: 148–174.. p. 160: "The usual western nominative form of Mithras' name in the mysteries ended in -s, as we can see from the one authentic dedication in the nominative, recut over a dedication to Sarapis (463, Terme de Caracalla), and from occasional grammatical errors such as deo inviato Metras (1443). But it is probable that Euboulus and Pallas at least used the name 'Mithra' as an indeclinable [foreign word] (ap. Porphyry, De abstinentia II.56 and IV.16)."
- E.g. in Rig Veda 3, Hymn 59
- Michael Speidel (1980). Mithras-Orion: Greek hero and Roman army god. Brill. pp. 1–. ISBN 978-90-04-06055-5.
India's sacred literature refers to him since the hymns of the Rig Veda. But it was in Iran where Mithras rose to the greatest prominence: rebounding after the reforms of Zarathustra, Mithras became one of the great gods of the Achaemenian emperors and to this very day he is worshipped in India and Iran by Parsees and Zarathustrians.
- Hopfe, Lewis M.; Richardson, Henry Neil (September 1994). "Archaeological Indications on the Origins of Roman Mithraism". In Lewis M. Hopfe. Uncovering ancient stones: essays in memory of H. Neil Richardson. Eisenbrauns. pp. 150–. ISBN 978-0-931464-73-7. Retrieved 19 March 2011.
All theories of the origin of Mithraism acknowledge a connection, however vague, to the Mithra / Mitra figure of ancient Aryan religion.
- Turcan, Robert (1996). The cults of the Roman Empire. Wiley-Blackwell. pp. 196–. ISBN 978-0-631-20047-5. Retrieved 19 March 2011.
The name Mithras comes from a root mei- (which implies the idea of exchange), accompanied by an instrumental suffix. It was therefore a means of exchange, the ‘contract’ which rules human relations and is the basis of social life. In Sanskrit, mitra means 'friend' or ‘friendship’, like mihr in Persian. In Zend, mithra means precisely the ‘contract’, which eventually became deified, following the same procedure as Venus, the ‘charm’ for the Romans. We find him invoked with Varuna in an agreement concluded c. 1380 BC between the king of the Hittites, Subbiluliuma, and the king of Mitanni, Mativaza. … It is the earliest evidence of Mithras in Asia Minor.
- Thieme, Paul (1960), "The 'Aryan' Gods of the Mitanni Treaties", Journal of the American Oriental Society, 80.4. pp. 301–317.
- Schmidt, Hans-Peter (2006), "Mithra i: Mithra in Old Indian and Mithra in Old Iranian", Encyclopaedia Iranica, New York: iranica.com (accessed April 2011)
- Hinnells, John R. (1990), "Introduction: the questions asked and to be asked", in Hinnells, John R., Studies in Mithraism, Rome: L'Erma di Bretschneider, p. 11,
The god is unique in being worshipped in four distinct religions: Hinduism (as Mitra), in Iranian Zoroastrianism and Manicheism (as Mithra), and in the Roman Empire (as Mithras).
- Ulansey, David (1991). Origins of the Mithraic Mysteries. New York: Oxford UP. p. 94. ISBN 0-19-506788-6.
the intimate alliance between the pirates and Mithridates Eupator, named after Mithra and mythically descended from Perseus, led to the pirates adopting the name Mithras for the new god.
- Boyce, Mary; Grenet, Frantz (1975). Zoroastrianism under Macedonian and Roman rule, Part 1. Brill. pp. 468, 469. ISBN 90-04-09271-4. Retrieved 2011-03-16.
The theory that the complex iconography of the characteristic monuments (of which the oldest belong to the second century A.C.) could be interpreted by direct reference to Iranian religion is now widely rejected; and recent studies have tended greatly to reduce what appears to be the actual Iranian content of this "self consciously ‘Persian’ religion", at least in the form which it attained under the Roman empire. Nevertheless, as the name Mithras alone shows, this content was of some importance; and the Persian affiliation of the Mysteries is acknowledged in the earliest literary reference to them.
- Ulansey, David (1991). Origins of the Mithraic Mysteries. New York: Oxford UP. p. 6. ISBN 0-19-506788-6.
- Clauss, M. The Roman cult of Mithras, p. xxi: "... we possess virtually no theological statements either by Mithraists themselves or by other writers."
- David Ulansey, The origins of the Mithraic mysteries, p. 6: "Although the iconography of the cult varied a great deal from temple to temple, there is one element of the cult’s iconography which was present in essentially the same form in every mithraeum and which, moreover, was clearly of the utmost importance to the cult’s ideology; namely the so-called tauroctony, or bull-slaying scene, in which the god Mithras, accompanied by a series of other figures, is depicted in the act of killing the bull."
- Clauss, M. , The Roman cult of Mithras, p. 77.
- Mazur, Zeke. "Harmonious Opposition (PART I): Pythagorean Themes of Cosmogonic Mediation in the Roman Mysteries of Mithras" (PDF). Archived from the original (PDF) on 2011-11-21. Retrieved 2011-06-14.
The god's right leg, appearing on the left as one faces the tauroctony, is nearly always straight as it pins the bull's hoof to the ground, while his left leg, which is usually resting on the back or flank of the bull, is bent at the knee with his foot often partially obscured beneath the folds of his tunic. Anyone familiar with the cult's iconography will immediately recognize this awkward and possibly unnatural posture as a typical or even essential aspect of the tauroctony. The remarkable consistency of this particular feature is underscored by comparison with the subtle variability of others...
- Clauss, M. The Roman cult of Mithras, p. 98–99. An image search for tauroctony will show many examples of the variations.
- Näsström, Britt-Marie. "The sacrifi ces of Mithras" (PDF). Retrieved 2011-04-04.
He is wearing a Phrygian cap and a wind-filled cloak, and, most remarkable of all, his head is turned in the other direction as if he would not look at his own deed. Still, this sacrifice is a guarantee of salvation for the participants.
- Clauss, M. , The Roman cult of Mithras, p. 74.
- L'Ecole Initiative: Alison Griffith, 1996. "Mithraism"
- Bjørnebye, Jonas (2007). "The Mithraic icon in fourth century Rome:The composition of the Mithraic cult icon". Hic locus est felix, sanctus, piusque benignus: The cult of Mithras in fourth century Rome, Dissertation for the degree of philosophiae doctor (PhD).
The figure of Mithras himself is usually attired in an oriental costume of Phrygian cap, tunica manicata (a long-sleeved tunic), anaxyrides (eastern style trousers), and a cape, though in some cases, he is depicted heroically nude or even, in a unique example from Ostia, in what seems to be a Greek chiton. Like the general trend in Graeco-Roman art, most if not all tauroctony scenes, regardless of the medium they were executed in, were painted, and the different items of Mithras' clothing was usually colored in either blue or red, often, as in the painting at Marino, with most of the costume in red with only the inside of the cape being blue and star-speckled. The bull was often white, sometimes wearing the dorsuale, the Roman sacrificial band in reds or browns, while the torchbearers could be depicted in a variety of colors with reds and greens being the most common.
- Klauck, Hans-Josef; McNeil, Brian (December 2003). The religious context of early Christianity: a guide to Graeco-Roman religions. T & T Clark Ltd. pp. 146–. ISBN 978-0-567-08943-4. Retrieved 4 September 2011.
- Beck, Roger (2006). The Religion of the Mithras cult in the Roman empire. Great Britain: Oxford University Press. p. 21.
Often, the mithraeum was embellished elsewhere with secondary exemplars of the tauroctony, and there also seem to have been small portable versions, perhaps for private devotion.
- Beck, Roger, "In the Place of the Lion: Mithras in the Tauroctony" in Beck on Mithraism: Collected works with new essays (2004), p. 286–287.
- Beck, Roger (2007). The Religion of the Mithras Cult in the Roman Empire. London: Oxford University Press. ISBN 0-19-921613-4., p. 27-28.
- Vermaseren, M. J. "The miraculous Birth of Mithras". In László Gerevich. Studia Archaeologica. Brill. pp. 93–109. Retrieved 4 October 2011.
- Vermaseren, M. J. László Gerevich, ed. Studia Archaeologica. Brill. p. 108. Retrieved 4 October 2011.
- Commodian, Instructiones 1.13: "The unconquered one was born from a rock, if he is regarded as a god." See also the image of "Mithras petra genetrix Terme", inset above.
- von Gall, Hubertus. (1978). The Lion-headed and the Human-headed God in the Mithraic Mysteries. [in] Jacques Duchesne-Guillemin ed. Études mithriaques, pp. 511
- Cumont Franz, The Mysteries of Mithras, p. 105
- Jackson, Howard M. (1985). "The Meaning and Function of the Leontocephaline in Roman Mithraism". Numen, Vol. 32, Fasc. 1, pp. 17–45 (Jul. 1985)
- R D Barnett (1975). John R Hinnells, ed. Mithraic studies: proceedings of the first International congress of Mithraic studies, Vol II. Manchester University Press ND. pp. 467–.
According to some, the lion man is Aion (Zurvan, or Kronos); according to others, Ahriman.
- David M Gwynn (2010). Religious diversity in late antiquity. BRILL. p. 448.
- Beck, R. , Beck on Mithraism, pp. 94
- Cooper, D. Jason (1996). Mithras: mysteries and initiation rediscovered. York Beach, ME: Samuel Weiser, Inc. pp. 48–49.
The statue is a representation of the Leo degree, internalized.
- The Concise Oxford Dictionary of World Religions / Mithra
- شمایل میترا در ایران و آسیای میانه، دانشنامه ایرانیکا به قلم فرانس گرنت
- Campbell، Typology of Mithraic Tauroctones، 1-60.
- Gordon، Panelled Complicatins، 201.
- Beck، Cautes and Cautopates، 7.
- دوشیزه ناهید، مادر مهر بایگانیشده در ۲۶ آوریل ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine به قلم محمد مقدم، وبگاه آریابوم
- "میترایسم و تأثیر آن بر مسیحیت". Iran Chamber Society به قلم دکتر زرتشت عطاإلهی. 2008. Retrieved 10 December 2008. External link in
|ناشر=
(help) - Indus Valley Swastika
- «Cultinfo Department of Culture of Vologda Regional Government». بایگانیشده از اصلی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۵. دریافتشده در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۵.
- «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱۶ فوریه ۲۰۱۵. دریافتشده در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۵.
- http://www.museumsyndicate.com/item.php?item=54852
- Camille Robert / Lysiane Gauthier /Jean Gilson / Hervé Paitier / Didier Pfost (۲۰۱۰/05/۷). «Un temple dédié au dieu Mithra à Angers (معبد اختصاص داده شده به میترا در Angers)». (L´INRAP)Musée d'Aquitaine Bordeaux. دریافتشده در 28/01/2011. تاریخ وارد شده در
|تاریخ بازبینی=،|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ANN WUYTS (۲۹ سپتامبر ۲۰۱۰). «Ancient sanctuary dedicated to Mithras discovered in France». The Independent.
- Cumont، Textes et monuments figures relatifts aux mysteres de Mithra، 36-135.
- cumont، Mithra en Asie Mineure، 67-76.
- میترایسم بایگانیشده در ۴ دسامبر ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine در دانشنامه انکارتا
- religion :: History" The survival of Roman religion. In Encyclopædia Britannica. Retrieved December 12, 2008, from Encyclopædia Britannica Online
منابع
- کتاب مهرپرستی، ریشه های۴۰ قرن آئین و مذهب در ایران. برخی بررسیها دربارهٔ جهان بینیها
و جنبشهای اجتماعی در ایران، احسان طبری.
نقش خورشید و مهر در اساطیر هند و ایران پیر بایار، ژان. رمز پردازی آتش. ترجمه جلال ستاری. تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۶، ص ۱۰۴–۱۰۳.
- مقاله کاوه فرخ به زبان انگلیسی
- افشار مهاجر، کامران. حضور نمادها در هنر هاب سنتی ایران. هنر نامه (فصل نامه عملی، پژوهشی دانشگاه هنر)، بهار ۱۳۷۹، سال سوم، شماره ۶، صص ۶۳–۵۱.
- ایونس، ورونیکا. شناخت اساطیر هند، ترجمة با جلال فرخی ـ تهران، اساطیر، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص ۱۴۱.
- عبداللهیان، بهناز، نمادهای مهر و ماه در سفالینههای پیش از تاریخ ایران، هنر نامه، بهار ۷۸، سال اول، شماره ۲، ص ۶۳–۴۶.
- نلسون فرای، ریچارد، میترا (مهر) در باستانشناسی ایران، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور مطلق، مجله باستانشناسی و تاریخ، سال دوم، شماره ۲، ۱۳۶۷، ص ۱۶–۱۳.
- تاریخ ادیان (۱۰ جلد). هاشم رضی. تهران. ۱۳۴۳ خورشیدی
- ادیان بزرگ جهان. هاشم رضی. فروهر. ۱۳۶۰
- ورمازرن، مارتین، آیین میترا، چشمه ۱۳۸۳
- حامی، احمد، بغ مهر ۲۵۳۵
- عالیخانی، بابک، مهر در ایران و هند باستان (مجموعه مقاله)، ققنوس ۱۳۸۴
- دورانت، ویل، تاریخ تمدن (قیصر و مسیح)، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی ۱۳۷۲
- رضایی، عبدالعظیم، اصل و نسب و دینهای ایرانیان باستان، دُر ۱۳۸۱
- فرهنگ معین
- F. cumont, Textes et monuments figures relatifts aux myesteres de Mithra,2 Vol. Brussels: H Lamertin, 1896-1899
- F. Cumont, Mithra en Asie Mineure, in Anatolian Studies Presented to William Hepbun Bukler. Manchester: Manchester University Press, PP. 66–76
- R.L. Gordon, Panelled Complications,JMS 3, 1980 P 201
- L.A. Campbell, Typology of Mithraic Tauoctones, Berytus 11, 1954. PP. 1–60
- R. Beck, Cautes and Cautopated: Some Astronomical Consideration, JMS 2,, 1977. P 7
پیوند به بیرون
- آیین میترا و تأثیر آن بر آموزههای مسیحی، دویچه وله فارسی
- مهرپرستی ریشه های۴۰ قرن، آئین و مذهب در ایران
- متن مهریَشت در وبگاه پایگاه پژوهشی آریابوم
- مهرپرستی (میترایسم) در دانشنامه ایرانیکا
- مِهرپَرستی درفرانسه
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مهرپرستی موجود است. |