یهودیان ایرانی

حضور یهودیان در ایران، به بیش از سه هزار سال پیش و مهاجرت‌های اجباری یهودیان از اسرائیل به آشور، بابل و بخش‌های غربی و مرکزی ایران در طی چند دوره متوالی بازمی‌گردد.[4] آنان در طول تاریخ با دیگر ایرانیان ارتباط تنگاتنگ فرهنگی و دینی داشته‌اند، به‌طوری‌که در سیاهکل یهودیان در ماه رمضان همراه با مسلمانان روزه می‌گرفتند و در کردستان در مراسم صوفیان شرکت می‌جستند. یهودیان در زندگی فرهنگی ایران حضور فعال داشته‌اند و برای خود هویت ایرانی قائل هستند.[5]

یهودیان ایرانی
مشاهیر یهودیان ایرانی
مناطق با جمعیت چشمگیر
 اسرائیل۲۰۰٬۰۰۰[1]-۲۵۰٬۰۰۰
 ایالات متحده آمریکا۶۰٬۰۰۰–۸۰٬۰۰۰[1]
 ایران۸٬۷۵۶[2]
 استرالیا~۷۴۰[3]
زبان‌ها
فارسی، عبری، انگلیسی
دین
یهودیت
قومیت‌های وابسته
یهودیان کوهستان، مزراحی، تات‌های قفقاز، ایرانیان فارسی‌زبان، یهودی، یهودیان بخارایی، کردان یهودی

پیشینه

در زمان کوروش بزرگ، یهودیان اجازه یافتند به سرزمین اسرائیل که بخشی از امپراتوری هخامنشی شده بود، بازگردند و معبد خود را بازسازی کنند. اما گروهی از آن‌ها در ایران ماندند و آزادانه دین و فرهنگ خود را حفظ کردند. این روایتِ رواداریِ کورش نسبت به یهودیان در عهد عتیق از کتاب مقدس آمده‌است و یهودیان جهان به همین دلیل او را یکی از ناجیانِ قوم خود می‌دانند.

شماری از اماکن مقدس و تاریخی یهودیان در ایران قرار دارند که آرامگاه پیامبران و بزرگان بنی اسرائیل مانند دانیال نبی در شوش، و پیامبر حبقوق در تویسرکان از این جمله‌اند و مورد احترام مسلمان نیز می‌باشند؛ و نیز آرامگاه چندتن از بزرگان برجسته یهودی هاراو اورشرگاء در یزد و خاخام ملا مشه هلوی در کاشان قرار دارند.

آرامگاهی منسوب به استر و مردخای در همدان وجود دارد که بسیار مورد احترام یهودیان می‌باشد. می‌دانیم که هگمتانه (همدان در دورهٔ باستان) پایتخت تابستانی هخامنشیان بوده‌است.

کتاب استر

کتاب استر فصلی معروف از عهد عتیق است که در آن گفته می‌شود او به کمک عموی خود مردخای به عقدِ خشایارشا در می‌آید و موفق می‌شود با استفاده از موقعیت خود تهدیدی را که متوجه همکیشان اش بوده از میان بردارد. . با این حال در تطابق افسانهٔ استر با واقعیات تاریخی تردیدها و اختلاف نظرهایی هست که در این سرفصل نمی‌گنجد. آنچه در اینجا باید به آن اشاره شود این است که شخصیت استر نزد یهودیان ایران و جهان از ارزشی اسطوره‌ای و مذهبی برخوردار است و داستان او و مقبره‌اش نماد پیوند آنان با ایران زمین و از علتهای گرایش یهودیان جهان به تاریخ ایران است.

ورود اسلام به ایران

در دوران اسلامی عمده‌ترین مراکز سکونت یهودیان در عراق و شهرهایی همانند سورا، پومبدیتا و تیسفون و پس از آن در شهرهای ایران از جمله همدان، نهاوند، جندی شاپور، شوش، تستر و مناطقی چون قهستان و جرجان بود. یکی دیگر از نواحی یهودی‌نشین محلی به نام یهودیه در سرزمین اصفهان بود که بلاذری به قرارداد صلحی که در فتح اصفهان در یهودیه بسته شد اشاره کرده‌است.[4]

پس از اسلام یهودیان نیز مانند دیگر اقلیت‌های دینی مجبور به پرداخت جزیه بودند. گرچه قوانین محدودکننده‌ای همانند ممنوعیت ساخت کنیسه، اجبار به کوتاه بودن کنیسه‌ها از مساجد، حمل نکردن سلاح و پوشیدن لباس‌های خاص گاه گاه به صورت پراکنده دربارهٔ یهودیان اجرا می‌شد اما با این حال وضع یهودیان در حکومت اسلامی بسیار بهتر از وضعی بود که در امپراطوری بیزانس داشتند.[4]

دوران خلافت اسلامی

در دوران خلفای راشدین و پس از آن در دوره امویان و عباسیان، یهودیان دوره جدید از حیات فرهنگی و اجتماعی را آغاز کردند. در این دوره رهبری سیاسی و اجتماعی یهودیان بر عهده شخصی به نام رأس جالوت بود که توسط دستگاه خلافت به رسمیت شناخته می‌شد. رأس جالوت از میان یکی از رؤسای مدارس مذهبی شهرهای پومبدیتا و سورا که به گائون یا غائون معروف بودند انتخاب می‌شد. یهودیان ایران علاوه بر پرداخت جزیه به گائون اعاناتی هم برای او می‌فرستادند و در مقابل گائون قضات و روحانیون یهودی را برای اداره جوامع و اجرای شعائر به این مردم گسیل می‌کرد. همین فرستاده‌ها باعث شدند که همدان و اصفهان در قرن ششم هجری به مراکز عمده فرهنگی یهودیان تبدیل شوند.[4]

پس از درگیری گائونها بر سر مقام رأس جالوت که به از بین رفتن این مقام انجامید. جامعه یهودیان ایران دچار آسیب‌های فراوان شد. این دوره هم‌زمان بود با ظهور فرقه‌های جدیدی چون قرائیم و قیام افرادی چون عوبدیا ابو عیسی یهودی که دست به تجدید نظرهایی در دین یهود زدند که البته همه با مقاومت گائون‌هایی همانند سعادیا گائون به شکست انجامید.[4]

در دوران اسلامی فشار خراجهای سنگین جامعه یهودیان را مجبور به خروج از روستاها و روی آوردن به شهرها کرد مهاجرت‌هایی که تا دوران جدید نیز ادامه یافت. این تغییر در جامعه یهود آن‌ها را بر مشاغل معاملاتی و همچنین صنایع مسلط گرداند.[4]

غزنویان

در دوران غزنویان و سلجوقیان رشد جامعه یهودی ادامه یافت به صورتی که بسیاری از ایشان به دربارهای این حکومت‌ها راه یافتند از این جمله می‌توان از اسحاق نامی که در دربار محمود غزنوی مأمور اداره معادن سرب بلخ بود و همچنین چندین یهودی که در دستگاه خواجه نظام الملک به امور دیوانی مشغول بودند را نام برد.[4]

در یورش مغول یهودیان نیز مانند دیگر ایرانیان آسیب‌های فراوان دیدند اما از میان رفتن مرزهای دینی در این دوره به ایشان فرصت شرکت فعالانه در امور حکومت را داد تا جایی که در دوران سلطنت ارغون شاه فردی به نام سعدالدوله به منصب وزارت دست یافت. در دوره جانشینان ارغون شاه جزیه دوباره برقرار شد و یهودیان مورد تعقیب آزار و تاراج قرار گرفتند. تیمور نیز به قول ابن عربشاه دستور داد مسلمان و اهل ذمه را یکسان تباه سازند.[4]

در دوران صفویان که مذهب رسمی ایران «تشیع» اعلام شد، یهودیان بیش از هر زمان دیگری در مضیقه و در معرض تبعیض قرار داشتند.[6]

صفویه

به جز زمان سلطنت شاه عباس، دوران صفویه برای یهودیان دوران آزار و تعقیب و تغییر دین اجباری است. تا جایی که گروه بسیاری از آنان ناچار به ترک وطن و کوچ به عثمانی شدند. تنها در زمان روی کار آمدن نادرشاه افشار و پس از او زندیان بود که یهودیان روی آسایش دیدند و این روند به پایان رسید.[4]

قاجاریه

کلیمیان در جنبش مشروطه

دوران قاجار برای یهودیان دوران بازگشت دوباره رنج هاست. دوران از سرگیری تغییر اجباری دین (به ویژه فاجعه واقعه الله‌داد، مشهد در زمان محمد شاه قاجار) است.[4]

بعد از جنگ جهانی دوم عده‌ای از یهودیان کشور به دلیل تشویق‌ها و تحریکات سازمان‌های صهیونیستی یا بخاطر مشکلاتی که داشتند به اسرائیل کوچ کردند و اکثریت آن‌ها در آنجا با شرایط دشواری مواجه شدند. اما در دهه‌های بعد عده‌ای از آن‌ها حتی به رده‌های بالای سیاسی دست یافتند که از آن جمله می‌توان به رئیس‌جمهور موشه کتساف (موسی قصاب) و شائول موفاز وزیر پیشین دفاع اشاره کرد.

اولین اطلاعات رسمی در مورد تعداد یهودیان ایران، در سالنامه رسمی ۱۳۰۵ خورشیدی منتشر شده‌است. بر این اساس تعداد یهودیان ایران در آن سال برابر ۴۵۰۰۰ نفر بوده و در اکثر شهرهای ایران ساکن بوده‌اند. شغل اکثر مردان یهودی ساکن ایران کسب و تجارت و دلالی بوده و فلاحت پیشگان نادرند.[7] همچنین برترین و زبردست‌ترین ماماهای تهران در این دوره، زنان یهودی بوده‌اند و بالاترین دستمزد در میان زنان قابله را داشته‌اند.[8]

پهلوی

در زمان سلطنت رضاشاه پهلوی و محمدرضا شاه پهلوی به‌تدریج وضع اجتماعی یهودیان در ایران بهبود یافت.[6]

بعد از انقلاب ۱۳۵۷ موجی از مهاجرت در میان یهودیان ایران آغاز شد و جمعیت ۸۰ تا ۱۰۰ هزار نفری آنان به مرور کاهش یافت و اکنون به کمتر از ۲۵۰۰۰ نفر رسیده‌است. بیشتر مهاجران یهودی ایرانی که بعد از انقلاب ایران را ترک کردند در کالیفرنیا و نیویورک در آمریکا ساکن شدند و گروهی نیز در اسرائیل و اروپا. جمشید دلشاد شهردار پیشین بورلی هیلز در ایالت کالیفرنیا (در بازه زمانی مارس ۲۰۰۷ تا مارس ۲۰۰۸) یک یهودی ایرانی‌تبار است که سال‌ها پیش از انقلاب به آمریکا مهاجرت کرده بود. بخش مهمی از جمعیت این محلهٔ اعیان‌نشین را کلیمیان ایرانی‌تبار تشکیل می‌دهند.

بیش از نیمی از یهودیان باقی‌مانده در ایران در تهران ساکن اند و مابقی در شهرهایی چون شیراز و اصفهان و شمار اندکی در یزد و همدان و دیگر مناطق پراکنده‌اند. بیشتر کلیمیان به دلیل دشواری‌های استخدامی به مشاغل آزاد رو می‌آورند. البته از نظر قانون منعی برای استخدام آن‌ها در اکثر مشاغل وجود ندارد.

با تشکیل مجلس شورای ملی در دوران مشروطیت، اقلیت‌های دینی از کرسی نمایندگی برخوردار شدند و کلیمیان تا به امروز در همه دوره‌ها دارای نماینده بوده‌اند.

جمهوری اسلامی

«پیغمبریه» در قزوین. محل دفن چهار پیغمبر یهودی است.

پس از پیروزی انقلاب در ایران در مجلس خبرگان قانون اساسی نیز نماینده کلیمیان ایران حضور فعال داشت. کلیمیان طبق قانون اساسی دارای یک نماینده در مجلس شورای اسلامی هستند.

جنبش‌های سیاسی، اجتماعی و شرعی جامعه کلیمی در سه چرخهٔ مرجع دینی کلیمیان، نماینده کلیمیان در مجلس شورای اسلامی و هیئت مدیره انجمن کلیمیان تهران متمرکز است. هرگونه اعلام موضع یا پیگیری مسائل حقوقی، سیاسی و اجتماعی جامعه کلیمی از طریق نهادهای مذکور صورت می‌گیرد.

هم‌اکنون این جامعه دارای کنیسه‌های متعدد، مدارس خاص، مجتمع‌های فرهنگی، سازمان‌های جوانان، دانشجویان و بانوان، سرای سالمندان، کتابخانه مرکزی، تالار اجتماعات و فروشگاه‌های مواد گوشتی طبق شرع یهود در مناطق و شهرهای یهودی‌نشین است. اطلاع‌رسانی و نشر آثار فرهنگ یهودی به صورت کتاب‌ها و نشریات متعدد با افت و خیز، همواره جریان داشته و پس از انقلاب علاوه بر بولتن‌های داخلی دوره‌ای، نشریه تموز (تا سال ۱۳۶۸) و ماهنامه افق بینا (ارگان انجمن کلیمیان از سال ۱۳۷۸) عهده‌دار این امر بوده‌اند. کلیمیان تهران، فعالیت‌های ورزشی خود را در قالب باشگاه ورزشی گیبور انجام می‌دهند. این باشگاه متولی کلاس‌های ورزشی و مسابقات داخلی و نیز مسابقات بین اقلیت‌های مذهبی بوده و از همکاری مربیان کلیمی و غیر کلیمی بهره می‌برد. سازمان بانوان یهود نیز در زمینه ورزش بانوان با این باشگاه همکاری دارد. کانون خیرخواه از دیگر نهادهای نیکوکاری جامعه کلیمی است که مهم‌ترین فعالیت آن، اداره بیمارستان دکتر سپیر در جنوب شهر تهران است که به ارائه خدمات به همه شهروندان مشغول است. هزینه اداره این بیمارستان عمدتاً توسط نیکوکاران کلیمی تأمین می‌شود.

کلیمیان تهران، مدارس متعددی از گذشته احداث و بهره‌برداری کرده‌اند. مدارس آلیانس یا اتحاد از جملهٔ این مدارس هستند که ابتدا در دوره قاجار و با حمایت مؤسسه آلیانس در فرانسه تشکیل شدند و گسترش یافتند. این مدارس در دوران خود دارای کیفیت آموزشی بالایی بودند و زبان فرانسه نیز در آن‌ها تدریس می‌شد. در سال‌های اخیر به علت کاهش جمعیت و نیز پراکندگی دانش‌آموزان کلیمی در سایر مدارس عام، تعدادی از این مدارس در اختیار آموزش و پرورش و دانش‌آموزان مسلمان قرار گرفته‌اند. در سال ۲۰۰۵ پنج مدرسه اختصاصی آموزش کلیمیان در تهران فعال بوده‌اند. این مدارس با مدیریت و قوانین آموزش و پرورش اداره می‌شوند اما تسهیلاتی متناسب با ضروریاتِ دین یهود و اعیاد مذهبی آن‌ها در برنامه‌ها در نظر گرفته می‌شود و دانش آموزان کتاب دینی خاص خود را فرا می‌گیرند.

از لحاظ لغوی قوم یهود در زبان فارسی «جهود» هم گفته شده‌است. اما کلمات «کلیمی» یا «یهود» یا گاه «موسوی» در زبان عامیانه یا زبان نوشتاری فارسی از جمله در قوانین موضوعه کشوری همچنان مرسوم بوده و بکار می‌رود. در ادبیات فارسی نیز پیروان دین یهود به‌طور اعم «یهود» خوانده شده، ولی «کلیمی» نیز اطلاق شده‌اند. (فرهنگ فارسی معین لغتنامه دهخدا فرهنگ عمید واژه نامهٔ آرنگ)

زبان

یهودیان در کردستان و آذربایجان به زبان‌های آرامی کلیمی صحبت می‌کنند (که البته رو به انقراض است). از این میان زبان جبلی در کردستان و لشان ددان در آذربایجان بنا بر گزارش یونسکو به کل منقرض شده‌اند.[9] در مناطق مرکزی ایران یهودیان به زبان‌هایی ایرانی که در زیر شاخه زبان‌های ایران مرکزی جای دارند صحبت می‌کنند مانند گویش کلیمیان اصفهان،[10] گویش کلیمیان یزد،[11] راجی در همدان[12] و گویش کلیمیان کاشان.
در اینجا می‌توانید نمونه‌هایی از این زبان‌ها را ببینید.

پراکندگی و سازمان‌ها در ایران

تصویری قدیمی از یهودیان در همدان

از دوره‌های کهن تاکنون یهودیها در هر جایی که بوده‌اند برای اداره امور فرهنگی، مذهبی و آموزش اصول دینی سازمان‌هایی را ایجاد کرده‌اند. البته هیچ‌یک از این نهادها و قوانین در تعارض با قوانین دولت‌های ایران نبوده‌است. مهم‌ترین نهاد امروزی ایرانیان یهودی انجمن کلیمیان تهران است و تمامی انجمنهای دیگر زیر نظر این انجمن اداره می‌شود؛ که طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران و زیر پوشش سازمان اوقاف و امور خیریه است ولی مستقلاً توسط هیئت مدیره‌اش اداره می‌شود.[13]

جمعیت کلیمیان امروزه حدود سی هزار نفر برآورد می‌شود که به‌طور عمده در شهرهای شیراز، اصفهان، همدان، کرمانشاه، یزد، کرمان، رفسنجان، سیرجان، بروجرد و به‌طور پراکنده در دیگر شهرها زندگی می‌کنند.[13]

  1. یهودیان آذربایجان
  2. یهودیان گیلان
  3. یهودیان مشهد
  4. یهودیان همدان
  5. یهودیان بوکان
  6. یهودیان کاشان

ایرانیان یهودی در خارج از ایران

در اسرائیل

در آمریکا

جوامع بزرگی از یهودیان ایرانی در نیویورک و لس آنجلس زندگی می‌کنند.

از قرن نوزدهم میلادی بخشی از یهودیان مشهد، که تحت فشار بودند با پیمودن مسافت طولانی تا بمبئی با کشتی به نیویورک (که پس از اسرائیل، بزرگ‌ترین جامعه یهودی‌نشین جهان است) می‌رفتند. بسیاری از یهودیان هم در دهه‌های شصت و هفتاد میلادی برای تحصیل و تجارت به نیویورک رفتند. یهودیان زاده ایران بخش بسیار کوچکی از جامعه یهودی نیویورک را تشکیل می‌دهند. شمار یهودیان ایرانی مقیم نیویورک از دهه هفتاد فزونی گرفت. یهودیان ایرانی‌تبار مقیم نیویورک، با بنیادهای مختلف نظیر مکابی تشکیل داده‌اند.[14]

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

پیوند به بیرون

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به یهودیان ایرانی در ویکی‌گفتاورد موجود است.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.