تات‌های ایران

تات‌های ایران (به تاتی: Irune Tâtun، ایرون تاتون) یا تات‌های جنوبی[5] از اقوام ایرانی‌تبار هستند و به شکل پراکنده و نقطه‌ای در شمال ایران (از آذربایجان تا شمال خراسان) زندگی می‌کنند. بیشتر جمعیت تات‌های ایران در استان‌های مرکزی، قزوین، تهران، اردبیل، زنجان و خراسان شمالی یعنی شهرستان‌های دماوند، ایوانکی، برغان، طالقان، زرندیه، تاکستان و بوئین‌زهرا و شاهرود، خلخال، رودبار، طارم، جاجرم و اسفراینوشهرستان گرمه شهرستان آران و بیدگل استان اصفهان دیده می‌شوند.

تات‌های ایران
کل جمعیت
۴۰۰ هزار[1]
زبان‌ها
تاتی
دین
زرتشتی،[2][3][4] و مسلمان (عمدتاً شیعه)[4]
قومیت‌های وابسته
تالش کرد گیلک مازندرانی لر آریایی سیستانی بلوچ

مردم تات ایران زرتشتی، یهودی[2][3][4] و مسلمان هستند و به زبان تاتی ایران از گروه زبان‌های ایرانی شمال غربی و زبان تاتی قفقاز از گروه زبان‌های ایرانی جنوب غربی سخن می‌گویند. این زبان به زبان‌های فارسی، تالشی، مازندرانی و گیلکی نزدیک هست ولیکن با آنها متفاوت است. تات‌های ساکن قفقاز بنابر عقیده‌ای رایج خود را ایرانی می‌دانند. تات‌های ایران، بیشترشان در شهرستان‌های تاکستان، اشتهارد، بوئین‌زهرا، طارم و در استان قزوین زندگی می‌کنند و این منطقه، بزرگترین منطقهٔ تات‌نشین ایران است از جمله شهرهای تات زبان سگزآباد، خوزنین، شال، اسفرورین، خیارج و دانسفهان است. بقیه نیز در استان‌های مرکزی (روستاهای وفس، گورچان (فراهان)، چهرقان و فرکخراسان شمالی، سمنان، زنجان، البرز، آذربایجان شرقی، اردبیل (روستای دیز)، (بخش شاهرود) و همچنین در مناطق برغان، چندار، به سر می‌برند.

در زنجان تکلم به زبان تاتی در روستاهای خوئین و سفیدکمر دیده می‌شوند. همچنین در زنجان زبان تاتی از بخشی از شمال طارم علیا دامنه کوه البرز بجای مانده است که در حدود ۸ روستا (چرزه ، باکلور ، جمال آباد ، قسمتی از آبادی هزارود، بندرگاه ، سیاورود ، نوکیان ، قوهیجان) به زبان تاتی صحبت می‌کنند.[6][7] عدهٔ زیادی از تات‌های ایران نیز به تهران به ویژه مناطق شرق تهران مهاجرت کرده‌اند.

ریشه و کاربرد واژهٔ تات

کلمه تات در ترکی معادل عجم در عربی می‌باشد. بطوریکه اگر کسی قادر به تکلم و فهم زبان ترکی نبود، به او تات می‌گفتند. تات واژه‌ای است که ترک‌زبانان برای مردم ایرانی‌زبان و ایرانی‌تبار یک‌جانشین به‌کار برده‌اند.[8] به گفته هونی (۱۹۵۷) فارسی‌زبانان را تات می‌نامیدند.[9]

قدیمی‌ترین سندی که کلمهٔ تات در آن استفاده شده، کتیبه‌های اورخون است. تات در این کتیبه‌ها ظاهراً به معنای «اتباع» و «رعایا» استفاده شده‌است. لفظ «تات» علاوه بر این که بر ایرانیان و یکجانشینان اطلاق می‌شده، عنوانی بوده که قبل از حکومت ایل‌خانی به عناصر خارجی سرزمین‌های ترکان (احتمالاً خارجی‌های یکجانشین ترکستان، بعضی قبایل ترک، اقوام مغلوب و ساکنان مناطق تحت تصرف ترکان) گفته می‌شده‌است.[10] استعمال کلمهٔ «تات» در بین ترکان ساکن ایران رواج داشته ولی انعکاس آن در ادبیات فارسی بسیار کم است.[10] همچنین در دیوان لغات ترک کاشغری تات به شکل تَت نیز ضبط شده و به معنای ایرانی، فارسی، فارسی‌زبان و کافر اویغوری آمده‌است.[11] تاتارهای کریمه نیز مسیحیان یونانی را که در سلطنت کاترین دوم (۱۷۶۲–۱۷۹۶) و در فاصلة ۱۱۸۹–۱۱۹۲/ ۱۷۷۵–۱۷۷۸ به ناحیة ماریوپول (ژدانوف امروزی) واقع در کنار دریای آزوف مهاجرت کرده بودند، تات می‌نامیدند.[12]

قوم تات

مردمی که امروزه تات نامیده می‌شوند، در نواری منقطع از کوهستان قفقاز تا کوه‌های خراسان پراکنده‌اند. سرنوشت تاریخی مردم تات هرچه بوده در نهایت به این انجامید که تات‌ها در نواحی دور افتاده و روستاهای صعب‌العبور و حاشیه‌ای بقاء خود را بدست آورند. امروزه همان‌طور که گفته شد این مردم در گستره وسیعی از ایران حضور دارند. با توجه به داده‌های جمعیت‌شناختی موجود و صحبت‌هایی که با اهالی تات‌نشین مناطق مختلف ایران شده، می‌توان به صورت تقریبی گفت که در حدود بیش از چهارصد هزار تات در ایران زندگی می‌کنند که در گذشته عمدتاً از حضور دیگران آگاهی خاصی نداشتند و عموماً بیشترشان به صورت جزایری مجزا از هم زندگی می‌کردند. امروزه هم اطلاعاتی کلی از یکدیگر دارند که به عنوان مثال تات‌نشین‌های دشت قزوین به ندرت یکی از تات‌نشین‌های اطراف بجنورد را دیده‌اند، چه برسد به اینکه ارتباطی با هم داشته باشند.

در مجموع می‌توان تات‌های ایران را در چند ویژگی مشترک خلاصه کرد: ۱- زبان تاتی، که در تمام مناطق تات‌نشین، وجود دارد. ۲- منشأ و تبار مشترک که به مادها بر می‌گردد (هرچند خودآگاهی کمی نسبت به این مسئله در میان تات‌ها وجود دارد). ۳- تاریخ و سرنوشت تاریخی مشترک که سبب شده وضعیت تاریخی مشابهی را داشته باشند. ۴- سنت و میراث فرهنگی مشترک. باید گفت از آنجا که زبان تاتی، یک زبان غیرمکتوب است و فرهنگ آن‌ها نیز یک فرهنگ شفاهی است، لذا مهم‌ترین و اصلی‌ترین محمل فرهنگی آنها، زبان‌شان بوده که سنت فرهنگی‌شان را در طی سال‌ها و قرون متمادی تا به امروز انتقال داده‌است.

تات‌های ایران

در ایران پراکندگی تات‌ها دامنه قابل توجهی دارد. تا قرن گذشته، مردمی که در سرزمین‌های میان مانقوطای سراب و نیر اردبیل سکونت داشتند، مخلوطی از تات‌ها و شاهسون‌ها بودند و طول مسیر رودخانه‌های بالق لو و قره‌سو تا رودخانه ارس نیز در دست تات‌ها بود. اینان در همان زمان مدت‌ها بود که زبان خود را فراموش کرده بودند و به ترکی سخن می‌گفتند. دره شاهرود خلخال، بزرگترین محل تجمع تات‌ها در استان اردبیل است. حدود چهل روستا در این دره و یکی دو ناحیه دیگر خلخال، تات‌نشین است. در قزوین نیز انبوهی از تات‌ها سکونت دارند. در سال ۱۲۷۶ به دستور علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، وزیر علوم و صنایع و تجارت، لغات رایج در میان تات‌های بلوک رامند و دیگر روستاهای تات‌نشین جنوب قزوین جمع‌آوری گردید و کتابی تألیف شد با عنوان رساله لغات فرس قدیم که اهل قزوین را از قبایل قدیم ایران و مردمی پهلوی‌زبان معرفی کرده‌است. شمس‌العلما محمدمهدی عبدالرب آبادی، از مؤلفان نامه دانشوران، از این طایفه بود. امروزه از جنوب غربی تا جنوب شرقی قزوین، گروه‌های بزرگی از مردم بخش‌های رامند شمالی، رامند جنوبی، بخشی از بوئین زهرا، دودانگه، افشاری، دشتابی و اشتهارد، تات نامیده می‌شوند. حضور تات‌ها در مازندران و استرآباد نیز سابقه‌ای طولانی دارد؛ از قرن دهم به بعد، تات‌ها یکی از گروه‌های جمعیتی ولایت استرآباد بوده‌اند. سلطانعلی تات در صفر ۱۰۰۵، استشهادنامه رعایا و مالکان قریه چوپلانی استرآباد را دربارهٔ حقابه آن روستا تأیید کرده بود. در دوره نهضت مشروطه، زبان تاتی در ولایت استرآباد رایج بود و گروه‌هایی از تات‌ها در بلوک سدن رستاق استرآباد و شهر اشرف (بهشهر امروزی) سکونت داشتند. تات‌های ایران که به تات‌های جنوبی شهرت یافته‌اند، در شهرها و روستاهای زیر زندگی می‌کنند:

  • اشتهارد و روستاها و دهستان‌های اطراف (پسوند اوا در زبان تاتی همان آباد است): شامل مرادتپه، صحت آباد، جعفرآباد، قزل حصار، رحمانیه، مهدی‌آباد، فرد آباد، مختارآباد، عبدالله آباد، کوشک اوا، مروت اوا، پلنگ اوا، اوپشته، گنگ، جارو، نکوجار، قرقرک و بوجعفر.

رودبار قصران، بومی‌های شمال تهران شامل بومی‌های قدیمی تجریش و شمیران و دماوند و ایوانکی و لواسان کوچک و بزرگ و روستاهای اطراف آن‌ها. (البته بعضی از روستاهای شهرستان دماوند مهاجرنشین و کرد یا ترک زبانند مانند روستای حصار یا سربندان که کرد هستند)

نقش زبان تاتی در جنگ ایران و عراق

در جنگ هشت ساله ایران و عراق زبان تاتی نقش تعیین‌کننده ایی در پیروزی اطلاعاتی ایران ایفا کرد؛ ضداطلاعات ارتش عراق با شنود مکالمات بیسیم چی‌های ایرانی متوجه تحرکات و برنامه‌های عملیاتی ارتش و سپاه ایران می‌شدند و نیروهای ایرانی از هر کدام از گویش‌ها و زبان‌های ایرانی برای مکالمات بیسیم چی‌ها استفاده می‌نمودند، توسط استخبارات و ضداطلاعات ارتش بعث عراق شنود و ترجمه می‌شد؛ تا اینکه از گویشوران زبان تاتی در دو سوی بیسیم‌های نیروهای ایرانی استفاده شد و ارتش بعث عراق و هیچ‌یک از همپیمانانش تا پایان جنگ نتوانستند هیچ‌کدام از مکالمات اطلاعاتی عملیاتی ایران را رمزگشایی کنند.

این بیسیم چی‌ها از سه روستای وفس و گورچان (فراهان) و چهرقان استان مرکزی انتخاب شده بودند؛ در سال ۱۳۷۰ و سه سال بعد از پایان جنگ، سپهبد امیر صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش ایران با حضور در این دو روستا و افشای این موضوع، از مردم و شهدای این دو روستا قدردانی کرد[16]

جستارهای وابسته

منابع

  1. Ethnologue, Languages of the World: Tati people including Alviri-Vidari, Eshtehardi, Gozarkhani, Harzani (Population: 28.100 in 2000), Kabatei, Kajali, Karingani (Population: 17.600 in 2000), Kho’ini, Koresh-e Rostam, Maraghei, Razajerdi, Rudbari, Shahrudi, Takestani (Population: 220,000) and Taromi, Upper ethnic groups.
  2. John M. Clifton, Gabriela Deckinga, Laura Lucht, Calvin Tiessen, “Sociolinguistic Situation of the Tat and Mountain Jews in Azerbaijan,” In Clifton, ed. , Studies in Languages of Azerbaijan, vol. 2 (Azerbaijan & St Petersburg, Russia: Academy of Sciences of Azerbaijan & SIL International 2005).
  3. «Горские евреи — жертвы Холокоста - Горские евреи. История, этнография, культура». بایگانی‌شده از اصلی در ۶ آوریل ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۲۹ آوریل ۲۰۱۶. В фашистской Германии перед вторжением в СССР серьезно изучали проблему происхождения горских евреев. Это было связано с тем, что после оккупации Франции, когда нацисты проводили там уничтожение евреев, несколько сот живших там евреев из Грузии, Средней Азии, Ирана и Афганистана выдали себя за неевреев, заявляя, что по происхождению они «грузины и джугуты» , придерживающиеся религии Моисея. Их доводы убедили командование оккупационных войск и таким образом несколько сот евреев сумели спасти свои жизни их не отправили в лагеря уничтожения. (....) В 1942 г. немецкий МИД получил мнение проф. Эйлера, который утверждал, что иудеи Кавказа, Ирана и Афганистана не являются евреями по происхождению. Но учреждения, на которые было возложено решение еврейской проблемы, категорически отвергли это мнение профессора. Им казалась более верной точка зрения вышеназванного института. Свой вывод они обосновывали тем, что и советские власти относят эти народности к евреям. Проф. Г. Киттель, к которому также обратились за консультацией, ответил, что вопрос сложный и ответить на него можно только проведя исследование на месте.
  4. «Mussulman Tat in Iran». دریافت‌شده در ۲۹ آوریل ۲۰۱۶. The Mussulman (Muslim) Tat live in northwestern Iran, in the mountain valleys along the Azerbaijani border. They are part of two distinct religious communities that fall into a category known as "tats." The two groups include the Jewish Tats (known as "mountain Jews") and the Mussulman or Muslim Tats.
  5. کتاب «دستور زبان لهجه‌های تاتی جنوبی»، احسان یارشاطر، لاهه - پاریس ١٩۶٩
  6. http://cgie.org.ir/fa/news/2510
  7. گویش‌های زبان تاتی در مقدمه کتاب «دستور زبان تاتی جنوبی»، پروفسور احسان یارشاطر، لاهه - پاریس ۱۹۶۹
  8. صفرزاده، حبیب، پژوهشی در گویش تاتی شمال خراسان و کاربرد آن در تصحیح و شرح متون ادب فارسی مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد (علمی- پژوهشی)، شماره ۱۵۹- زمستان ۱۳۸۶.
  9. Mohammad-Reza Djalili, Alessandro Monsutti, Anna Neubauer Le monde turco-iranien en question KARTHALA Editions, 2008 pg 72
  10. تات بایگانی‌شده در ۶ مارس ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine، دانشنامهٔ جهان اسلام
  11. کاشغری، ذیل «تات»، «تَتْ»، نیز رجوع کنید به ذیل «اُس»، «سُملِم تَتْ»
  12. «دانشنامه جهان اسلام». بایگانی‌شده از اصلی در ۶ مارس ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۶ مارس ۲۰۱۰.
  13. تات نشین‌های بلوک زهرا، جلال آل احمد، چاپ سوم- امیرکبیر،1353
  14. دوبرادر، محمد حسین دانایی، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، 1392
  15. رستم نوچه فلاح و عبدالله بهرامی زیارانی، "فشگلدره قزوین"، 1370
  16. یادمان شهید سپهبد امیر صیاد شیرازی- عروج
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.