تاریخ اسرائیل

کشور اسرائیل رسماً در سال ۱۹۴۸ میلادی تأسیس شد. اگرچه تاریخ اسرائیل را باید مشتمل بر دو بخش تاریخ یهودیان در سرزمین باستانی اسرائیل و تاریخ کشور مدرن اسرائیل دانست. این کشور تقریباً در مکان پادشاهی باستانی یهودی واقع شده‌است با این تفاوت که آن سرزمین باستانی شامل کرانه باختری رود اردن نیز بوده‌است.[1] این محل زادگاه زبان عبری بوده‌است که در اسرائیل امروزه بدان صحبت می‌شود. همچنین اماکن مقدسی برای ادیان یهودیت، مسیحیت، اسلام، بهایی در این سرزمین قرار دارد. علیرغم دست به دست شدن سرزمین اسرائیل بین امپراتوری‌های مختلف در طول قرون، بیشتر جمعیت این سرزمین تا قرن سوم میلادی یهودی باقی ماندند. این ناحیه پس از قرن سوم به شدت مسیحی‌نشین و پس از غلبه مسلمانان در قرن هفتم بیشتر مسلمان‌نشین بوده‌است و از اواسط قرن بیستم مجدداً یهودی‌نشین شده‌است. حد فاصل سال‌های ۱۰۹۶ تا ۱۲۹۱ میلادی این ناحیه کانون درگیری‌های مسلمانان و مسیحیان در جنگهای صلیبی بود و پس از آن تا سال ۱۹۱۷ و قیمومیت انگلستان بر آن سرزمین بخشی از امپراطوری عثمانی محسوب می‌شد.

در اواخر قرن ۱۹ میلادی، اوج گرفتن یهودستیزی در اروپا موجب ایجاد جنبش صهیونیسم شد. در پی تصرف سرزمین سوریه توسط انگلستان در جنگ جهانی اول و قیمومیت انگلستان بر آن سرزمین و اعلامیه بالفور، موج مهاجرات یهودیان به این سرزمین موسوم به علیا شکل گرفت و باعث ایجاد تنش‌هایی بین اعراب و یهودیان گشت. در پی اعلام استقلال اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و گسترده‌تر شدن موج مهاجرت یهودیان به این سرزمین این تنش‌ها به نزاع بزرگ اعراب و اسرائیل منجر شد. در حال حاضر در حدود ۴۲ درصد از یهودیان جهان در اسرائیل امروزی زندگی می‌کنند و این کشور بزرگترین مرکز تجمع پیروان یهودیت است.[2]

از دهه ۱۹۷۰ میلادی ایالات متحده تبدیل به متحد اصلی اسرائیل شده‌است. در سال ۱۹۷۹ پیمان صلح کمپ دیوید بین اسرائیل و مصر امضا شد. در سال ۱۹۹۳ این کشور با سازمان آزادی بخش فلسطین پیمان اسلو رو به امضا رسانید و در سال ۱۹۹۴ بین اسرائیل و اردن پیمان صلحی به امضا رسید. علی‌رغم تلاش‌های بسیاری که برای صلح بین اسرائیل و فلسطینیان به انجام رسیده‌است، درگیری بین این دو تأثیر زیادی در حیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اسرائیل و فلسطینیان گذارده است.

پیشینه

در سال ۱۹۴۷ نیروهای انگلیس که فلسطین را به اشغال خود درآورده بودند خود را از مناسبات کنار کشیدند. برحسب طرح تقسیم ارائه شده توسط سازمان ملل قرار بر این بود که این منطقه بین اعراب و یهودیان به‌طور مساوی تقسیم شود و بیت المقدس (اورشلیم) نیز محدوده تحت نظارت سازمان ملل قرار گیرد تا از ایجاد برخورد جلوگیری شود. اعراب با تشکیل حاکمیتی یهودی به هر نحو، مخالف بودند و مخالفت خود را اعلام کردند. در ۱۴ مه ۱۹۴۸، چند ساعت پیش از پایان حاکمیت انگلیس بر فلسطین، تشکیل کشور اسرائیل اعلام شد. در سال ۱۹۴۸ با اشغال قسمت اعظمی از فلسطین در محل باستانی کشور پادشاهی مکابیز، دولت اسرائیل در آسیای غربی در مشرق مدیترانه تشکیل شد. مساحت آن ۲۱۰۰۰ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۳۶۹۰۰۰۰ نفر است. پایتخت آن شهر تل آویو و شهرهای عمده آن اورشلیم و حیفا (بندر مهم) است. طبق قانون مستند کنِسِت بنا بوده‌است برخلاف طرح تقسیم ارائه شده توسط سازمان ملل، پایتخت این کشور به اورشلیم منتقل شود و سفارتخانه‌های خارجی نیز به آنجا برود، اما تاکنون فقط ایالات متحده آمریکا این تصمیم را به رسمیت شناخته است و مرکز نمایندگی اصلی خود را به اورشلیم منتقل کرده‌است و عملاً هنوز تل آویو پایتخت است. هرچند در منابع رسمی دولت اسرائیل، اورشلیم به عنوان پایتخت معرفی می‌شود و تل آویو تنها یک شهر مهم به‌شمار می‌آید.

در پی تأسیس کشور اسرائیل، ارتش‌های مصر، سوریه، اردن، لبنان و عراق به یکدیگر ملحق شدند و جنگ مشترکی را علیه اسرائیل به راه انداختند و به این ترتیب مرحله دوم از جنگ‌های اعراب و اسرائیل آغاز شد. پیشروی لبنان، عراق و سوریه از شمال تقریباً در نزدیکی مرز متوقف شد. حمله اردنی‌ها از شرق باعث تصرف شرق اورشلیم و محاصره بخش غربی آن توسط ارتش این کشور شد.

اگرچه هاگانا موفق شد جلوی پیشروی آن‌ها را بگیرد و در جبهه جنوبی نیز نیروهای ایرگون موفق به عقب راندن نیروهای مصری شدند. سازمان ملل در ابتدای ژوئن آتش‌بسی را برقرار کرد و در طول مدت همین آتش‌بس نیروی‌های رزمی اسرائیل شکل گرفتند. پس از چند ماه جنگ مجدد، آتش‌بس دیگری در سال ۱۹۴۹ شکل گرفت و مرزهای اولیه‌ای موسوم به خط سبز تعیین شد. به این ترتیب اسرائیل توانست ۲۶درصد دیگر از منطقه غرب رودخانه اردن را تصرف کند. اردن نیز بخش‌هایی از جمله کوهستان‌های وسیع جودیا و سمیرا را در اختیار گرفت که کرانه باختری نامیده شد. مصر نیز کنترل ناحیه باریکی از ساحل مدیترانه را در اختیار گرفته که با نام نوار غزه شناخته می‌شود. طی جنگ، دیوید بن گوریون که اولین نخست وزیر کشور تازه تأسیس اسرائیل شده بود سعی در انحلال شاخه نظامی هاگانا و گروه‌های ایرگان و لهی (Lehi) و ادغام آن‌ها در ارتش کرد. این دو گروه شاخه‌های تروری مخفی تشکیل داده بودند و مسوول قتل یک دیپلمات سوئدی بودند.

پس از آن جمعیت زیادی از اعراب از سرزمین‌های به اشغال درآمده یهودی رانده شدند. تعداد این آورگان بین ۶۰۰ تا ۹۰۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود و رقم رسمی سازمان ملل در این رابطه ۷۱۱ هزار نفر است و تا به امروز نیز برخلاف نظر جامعه بین‌الملل و قطعنامه‌های متعدد سازمان ملل اجازه بازگشت به آنان داده نشده‌است. در طول یک سال پس از اعلان استقلال اسرائیل بازماندگان هولوکاست و یهودیان رانده شده از کشورهای عربی به این کشور مهاجرت کردند و در طول یک سال جمعیت این کشور بیش از ۶۰۰ هزار نفر افزایش یافت.

صهیونیسم و مهاجرت یهودیان

تئودور هرتسل (۱۸۶۰–۱۹۰۴) یک یهودی اتریشی، بنیان‌گذار جنبش صهیونیسم بود. او در سال ۱۸۹۶ کتاب «کشور یهودی» را به چاپ رساند و در این کتاب خواستار ایجاد کشوری از یهودیان شد. سال بعد او در تشکیل اولین «همایش صهیونیسم بین‌الملل» فعالیت کرد.

اولین موج مهاجرت یهودیان به فلسطین در عصر مدرن، مربوط به سال ۱۸۸۱ می‌گردد که طی آن یهودیان طبق عقاید سوسیال – صهیونیستی موسی هس اقدام به خرید زمین از دولت عثمانی یا زمین داران عرب نمودند.

پس از اسکان یهودیان و شروع فعالیت‌های کشاورزی آنان، درگیری و تنش بین اعراب و یهودیان جوانه زد.

تشکیل صهیونیسم سبب موج دوم مهاجرت به فلسطین شد که طی آن و مابین سال‌های ۱۹۰۴ و ۱۹۱۴ حدوداً ۴۰٫۰۰۰ نفر به این منطقه سرازیر شدند.

بیانیه بالفور

اصل نامه آرتور جیمز بالفور به بارون والتر روتشیلد که بعدها به «بیانیه بالفور» مشهور شد.

بیانیه بالفور، نامه‌ای تاریخی بود که در تاریخ ۲ نوامبر ۱۹۱۷ میلادی، توسط آرتور جیمز بالفور، وزیر خارجه وقت بریتانیا، خطاب به والتر روتشیلد، سیاست‌مدار یهودی‌تبار و عضو مجلس عوام بریتانیا نوشته شد و در آن از «موضع مثبت» دولت بریتانیا برای «ایجاد خانه ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین» خبر داده‌شد.[3] بیانیه بالفور سرآغاز تلاش در عرصه بین‌المللی برای تأسیس کشور اسرائیل به‌شمار می‌رود.[4] والتر روتشیلد، حییم وایزمن[5] و ناحوم سوکولوف نقشی تعیین‌کننده در صدور بیانیه بالفور داشتند.[6][7]

قیّومیت انگلیس بر فلسطین

در سال ۱۹۲۰ فلسطین به صورت اتحادیه‌ای از ملت‌ها و تحت نظارت و ادارهٔ انگلیس درآمد. قیّومیت انگلیس بر فلسطین در ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۴ در جامعه ملل تصویب شد. پس از جنگ جهانی اول، مهاجرت یهودیان طی موج‌های سوم (۱۹۱۹–۱۹۲۳) و چهارم (۱۹۲۴–۱۹۲۹) ادامه یافت. در سال ۱۹۲۹ جنبش ضدصهیونیستی اعراب سبب کشته شدن و جراحت افراد بسیاری از اعراب و یهودیان شد.

گسترش جنبش نازیسم در اروپا در سال ۱۹۳۳، موجب پنجمین موج مهاجرت یهودیان شد. یهودیان که تا سال ۱۹۲۲ یازده درصد ساکنان منطقه را تشکیل می‌دادند، تا سال ۱۹۴۴ افزایش یافته و ۳۰٪ جمعیت را تشکیل دادند. پیش از این، علاوه بر املاک خصوصی یهودیان در منطقه، ۲۸٪ از کل زمین‌ها نیز به صورت قانونی توسط سازمان‌های صهیونیست خریداری شده بود. قسمت عمدهٔ این زمین‌ها، از زمین داران بزرگ فلسطین و با تطمیع آنها، با خرید زمین‌ها با قیمت‌های گزاف انجام شد. در نتیجه این زمین داران مورد اعتراض شدید مردم قرار گرفتند. شایان ذکر است که مناطق جنوبی کشور را زمین‌های لم یزرع، بیابان و مرداب تشکیل می‌داد و یهودیان در حقیقت با خشک کردن مرداب‌ها (و از بین بردن محیط زیست‌بومی منطقه) گام مهمی در آباد کردن منطقه برداشتند.

متعاقب وقوع هولوکاست در اروپا، مهاجرت‌های دیگری نیز به مقصد فلسطین انجام گرفت. با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم عدهٔ یهودیان ساکن منطقهٔ فلسطین به ۶۰۰٫۰۰۰ نفر رسید. هولوکاست یکی از مواردی بود که در توجیه ایجاد وطن ملی یهود بسیار از آن بهره گرفته شد.

در سال ۱۹۳۹ بریتانیا احتمالاً به علت شورش عظیم اعراب منطقه ضد یهودیان(۱۹۳۶–۱۹۳۹) طرحی موسوم به «کاغذ سفید ۱۹۳۹» را عملی نمود که مطابق آن مهاجرت یهودیان طی جنگ جهانی را به ۷۵٫۰۰۰ نفر محدود و هم چنین خرید زمین توسط یهودیان را در این منطقه ممنوع می‌کرد. کاغذ سفید از دید یهودیان و صهیونیستها چیزی جز خیانت و توهین نبود و البته با مفاد اعلامیهٔ ۱۹۱۷ بالفور نیز مغایرت داشت. از آن طرف اعراب نیز با «کاغذ سفید» راضی نشدند و خواستار توقف کامل مهاجرت یهودیان به منطقه بودند. به هر حال «کاغذ سفید» تا پایان یافتن دورهٔ قیمومیت بریتانیا بر «اتحادیهٔ ملت‌های فلسطین» راهگشای سیاست آن‌ها در منطقه بود.[8]

تاریخ دولت اسرائیل

برحسب طرح تقسیم ارائه‌شده توسط سازمان ملل، و مورد اعتراض شدید مسلمانان و مسیحیان فلسطین و سایر اعراب و کشورهای اسلامی قرار گرفت، قرار بر این بود که این منطقه بین اعراب و یهودیان به‌طور مساوی تقسیم گردد و بیت‌المقدس(اورشلیم) نیز محدودهٔ تحت نظارت سازمان ملل قرار گیرد، تا از ایجاد برخورد جلوگیری شود. اعراب با تشکیل حاکمیتی یهودی به هر نحو مخالف بودند و مخالفت خود را اعلام کردند. در ۱۴ مه ۱۹۴۸، چند ساعت پیش از پایان حاکمیت انگلیس بر فلسطین، تشکیل کشور اسرائیل اعلام شد.

ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی اولین کشورهایی بودند که تشکیل دولت اسرائیل را در سال ۱۹۴۸ (۱۳۲۴) به رسمیت شناختند.[9]

در سال ۱۹۴۸ با اشغال قسمت اعظمی از فلسطین در محل باستانی کشور پادشاهی مکابیز، دولت اسرائیل در آسیای غربی در مشرق مدیترانه تشکیل گردید. مساحت آن ۲۱۰۰۰ کیلومتر مربع وجمعیت آن ۳۶۹۰۰۰۰ تن است. پایتخت آن شهر تل آویو و شهرهای عمده آن اورشلیم و حیفا (بندر مهم) است. طبق قانون کنِسِت بنا بوده‌است برخلاف طرح تقسیم ارائه‌شده توسط سازمان ملل، پایتخت این کشور به اورشلیم منتقل شود و سفارتخانه‌های خارجی نیز به آنجا برود، اما تاکنون فقط ایالات متحده آمریکا این تصمیم را به رسمیت شناخته‌است و مرکز نمایندگی اصلی خود را به اورشلیم منتقل کرده‌است و در حال حاضر بخش غربی اورشلیم پایتخت مورد پذیرش ایالات متحده آمریکا است .

جنگ استقلال و مهاجرت

در پی تأسیس کشور اسرائیل، ارتش‌های مصر، سوریه، اردن، لبنان و عراق به یکدیگر ملحق شدند و جنگ مشترکی را علیه اسرائیل به راه انداختند و به این ترتیب مرحله دوم از جنگ‌های اعراب و اسرائیل آغاز شد. پیشروی لبنان، عراق و سوریه از شمال تقریباً در نزدیکی مرز متوقف شد. حمله اردنی‌ها از شرق باعث تصرف شرق اورشلیم و محاصره بخش غربی آن توسط ارتش این کشور شد. اگرچه هاگانا موفق شد جلوی پیشروی آن‌ها را بگیرد و در جبهه جنوبی نیز نیروهای ایرگون موفق به عقب راندن نیروهای مصری شدند. سازمان ملل در ابتدای ژوئن آتش‌بسی را برقرار کرد و در طول مدت همین آتش‌بس نیروی‌های رزمی اسرائیل شکل گرفتند. پس از چند ماه جنگ مجدد، آتش‌بس دیگری در سال ۱۹۴۹ شکل گرفت و مرزهای اولیه‌ای موسوم به خط سبز تعیین گشت. به این ترتیب اسرائیل توانست ۲۶٪ دیگر از منطقه غرب رودخانه اردن را تصرف کند. اردن نیز بخش‌هایی از جمله کوهستان‌های وسیع جودیا و سمیرا را در اختیار گرفت که بعداً کرانه باختر نامیده شد. مصر نیز کنترل ناحیه باریکی از ساحل مدیترانه را در اختیار گرفته که با نام نوار غزه شناخته می‌شود.

در طی جنگ، دیوید بن گوریون که اولین نخست وزیر کشور تازه تأسیس اسرائیل شده بود سعی در انحلال شاخه نظامی هاگانا و گروه‌های ایرگان و لهی(Lehi) و ادغام آن‌ها در ارتش کرد. این دوگروه شاخه‌های تروری مخفی تشکیل داده بودند و مسئول قتل یک دیپلمات سوئدی بودند. پس از آن جمعیت زیادی از اعراب از سرزمین‌های کشور یهودی رانده شدند. تعداد این آورگان بین ۶۰۰ تا ۹۰۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود و رقم رسمی سازمان ملل در این رابطه ۷۱۱ هزار نفر است؛ و تا به امروز نیز برخلاف نظر جامعه بین‌الملل و قطعنامه‌های متعدد سازمان ملل اجازه بازگشت به آنان داده نشده‌است.[10]

در طول یک سال پس از اعلان استقلال اسرائیل بازماندگان هولوکاست و یهودیان رانده شده از کشورهای عربی به این کشور مهاجرت کردند و در طول یکسال جمعیت این کشور بیش از ۶۰۰ هزار نفر افزایش یافت.

دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی

حدفاصل سال‌های ۱۹۵۴ و ۱۹۵۵ در زمان نخست وزیری موشه شارت، ناکامی یک گروه تروریستی یهودی موسوم به Lavon Affair در بمب‌گذاری در مصر و افشای ماجرا منجر به یک رسوایی بزرگ شد. در سال ۱۹۵۶ مصر کانال سوئز را ملی اعلام کرد که این امر موجب آزردگی شدید انگلستان و فرانسه شد. پس از آن و در پی مجموعه حملاتی از سوی گروهی موسوم به فدائیان، اسرائیل اتحاد مخفی نظامی با این دو کشور اروپایی برقرار کرد و به مصر اعلان جنگ داد. پس از آن و به‌دنبال وقوع بحران سوئز و محکومیت بین‌المللی این سه کشور، اسرائیل با خروج نیروهای خود از صحرای سینا آن را به مصر باز پس داد. در ۱۹۵۵ بن‌گوریون مجدداً نخست وزیر اسرائیل شد و تا زمان استعفاء در ۱۹۶۳ در این پست باقی‌ماند. در ۱۹۶۱ آدولف آیشمن که مسئول طراحی پروژه «راه حل نهایی» (پاکسازی قومی یهودیان) در آلمان نازی بود دستگیر شد. آیشمن تنها شخصی بود که توسط دادگاه‌های اسرائیل به مرگ محکوم شد. درگیری‌های سیاسی بین اسرائیل و کشورهای همسایه‌اش در سال ۱۹۶۷ بالا گرفت و در این سال سوریه، مصر و اردن به اسرائیل اعلان جنگ دادند و مصر نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل را از نوار غزه اخراج کرد. بعد از ایجاد درگیری در جنگ شش روزه، اسرائیل با وارد آوردن ضربه سنگینی بر نیروی هوایی آنان در عملیاتی غافل‌گیرانه، توانست کرانه باختری، نوار غزه، صحرای سینا و بلندی‌های جولان را تصرف کند. خط سبز مسئول تعیین مرز بین اسرائیل و سرزمین‌های اشغال شده توسط آن شد، که به آن‌ها سرزمین‌های تحت مناقشه نیز گفته می‌شد. اگرچه اسرائیل دامنه تسلط خود را به شرق اورشلیم و بلندی‌های جولان نیز گسترش داده بود. صحرای سینا پس از امضاء قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل به کشور مصر بازپس داده شد.

در سال ۱۹۶۹ گلدا مایر نخست وزیر اسرائیل شد و این برای نخستین باری بود که یک زن این سمت را در اسرائیل تصاحب نمود.

سال‌های دهه ۱۹۷۰

حدفاصل سال‌های ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۲ به دوره جنگ فرسایشی موسوم است. در این دوران درگیرهای متعددی بین اسرائیل، سوریه و مصر روی داد. در اوایل دهه ۱۹۷۰، گروه‌های ترور فلسطینی موج گسترده‌ای از حملات علیه اهداف اسرائیلی و یهودی در سطح جهان را آغاز کردند. اوج این حملات، قتل اعضای تیم‌های ورزشی اسرائیل در المپیک ۱۹۷۲ مونیخ بود. اسرائیل نیز در عملیاتی موسوم به خشم خدا توسط مأموران موساد به این حملات پاسخ داد. در ۶ اکتبر ۱۹۷۳، در روز یوم کیپور، ارتش سوریه و مصر، حمله‌ای غافلگیرانه را علیه اسرائیل آغاز کردند. علی‌رغم موفقیت اولیه در این جنگ، این دو کشور در دستیابی به اهداف خود که بازپس‌گیری خاک از دست رفته در ۱۹۶۷ بود ناکام ماندند. بلافاصله بعد از جنگ، آرامشی نسبی برقرار شد و این مقدمه‌ای برای صلح اسرائیل و مصر بود.

در سال ۱۹۷۴، اسحاق رابین، به عنوان پنجمین نخست وزیر اسرائیل انتخاب شد. در سال ۱۹۷۷ در حزب ماعاره که از سال ۱۹۴۸ حزب حاکم در اسرائیل بود، با ترک انتخابات کنست (پارلمان اسرائیل) یک طوفان سیاسی براه انداخت. پس از آن حزب لیکود به رهبری مناخیم بگین حزب حاکم بر دولت اسرائیل شد. در نوامبر همان سال رئیس‌جمهور وقت مصر، انور سادات، دیداری تاریخی از سرزمین یهودیان به عمل آورد و پس از سخنرانی در کنست، به عنوان اولین کشور عرب، اسرائیل را به رسمیت شناخت. پس از آن و با ادامه مذاکرات، پیمانی موسوم به کمپ دیوید به امضاء رسید. در پی این توافق اسرائیل صحرای سینا را به مصر باز پس داد. همچنین توافق شد که به فلسطینیان در آنسوی خط سبز خودمختاری داده شود.

دهه ۱۹۸۰

در ۷ ژوئیه ۱۹۸۱ و در خلال جنگ ایران و عراق، علی‌رغم اینکه عراق هرگز وارد جنگ با اسرائیل نشده بود، نیروی هوایی اسرائیل با حمله به عراق رآکتور اتمی اوسیراک این کشور را بمباران کرد تا تلاش این کشور را برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای ناکام بگذارد. چند سال بعد(۱۹۸۶) مردخای وانونو که تکنسین یکی از نیروگاه‌های اتمی اسرائیل بود با انتشار اطلاعات و عکس‌های محرمانه از فعالیت نیروگاه دیمونای اسرائیل که ثابت می‌کرد اسرائیل در حال ساخت بمب‌های اتمی‌ست، جنجال بزرگی به پا کرد.

در ۱۵ سپتامبر ۱۹۸۲ و بدنبال ترور بشیر جمیل، نیروهای نظامی اسرائیل وارد بیروت غربی شدند. تحت حمایت این نیروها، شبه نظامیان خشمگین فالانژ وارد اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی (صبرا و شتیلا) شدند و با هدف انتقام‌گیری و یافتن عوامل سازمان آزادیبخش فلسطین که آنان را مسبب ترور بشیر جمیل می‌دانستند شروع به کشتار ساکنین این اردگاه‌ها و از جمله غیرنظامیان کردند . در ۱۹۸۲ اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد که نتیجه این جنگ آغاز جنگ‌های داخلی لبنان بود.[11][12][13] اسرائیل دلیل رسمی این حمله را دفاع در مقابل حملات تروریستی به شمال اسرائیل اعلام کرد. اما پس از پیشروی ۵۰ کیلومتری، نیروهای مسلح اسرائیل پیشروی خود را تا بیروت پایتخت لبنان ادامه دادند. اسرائیل پس از آن با اخراج جبهه آزادی بخش فلسطین آن‌ها را وادار کرد به تونس نقل مکان کنند. در سال ۱۹۸۳، بگین به دلیل فشارهای روانی ناشی از جنگ از نخست وزیری کناره‌گیری کرد و اسحاق شامیر جانشین او شد. در سال ۱۹۸۶ اسرائیل از اغلب متصرفات خود در لبنان عقب‌نشینی کرد ولی باقی‌مانده تصرفات اسرائیل از لبنان تا سال ۲۰۰۰ در اشغال نیروهای اسرائیلی قرار داشت. در سال‌های پایانی دهه ۸۰ میلادی تمایلات سیاسی از جناح راست به رهبری اسحاق شامیر به سوی جناح چپ به رهبری شیمون پرز تغییر کرد. در سال ۱۹۸۷ قیام فلسطینی‌ها موسوم به انتفاضه اول به همراه موجی از خشونت در سرزمین‌های اشغالی به راه افتاد. در پی این شورش، شامیر دوباره به عنوان نخست وزیر در ۱۹۸۸ انتخاب شد.

دهه ۱۹۹۰

در جریان جنگ خلیج فارس، علی‌رغم اینکه اسرائیل جزء ائتلاف علیه عراق نبود و هرگز وارد جنگ نشد، این کشور توسط موشک‌های عراقی هدف قرار گرفت و دو شهروند این کشور کشته شدند. سال‌های ابتدایی دهه ۱۹۹۰ آغاز مهاجرت گسترده یهودیان اتحاد جماهیر شوروی به این فلسطین بود. مطابق با «قانون بازگشت» هر یک از مهاجران به این کشور در بدو ورود شهروند اسرائیل می‌شدند موشه سعید گیوکی نویسنده و توریسن اسرائیلی جز اولین مشاهری بود که وارد اسرائیل شد. در حدود ۳۸۰ هزار نفر در سال‌های ۱۹۹۰–۱۹۹۱ به این کشور مهاجرت کردند. این مهاجرت و مشکلات اسکان و اشتغال مهاجران، به عنوان موضوعی برای حملات حزب کارگر علیه حزب حاکم لیکود در جریان رقابت‌های انتخاباتی مورد استفاده قرار گرفت. نتیجه آن شد که در سال ۱۹۹۲، حزب کارگر با اکثریت ۶۱:۵۹ بر حزب لیکود در کنست پیشی گرفت. در پی این انتخابات، اسحاق رابین نخست وزیر شد و یک ائتلاف چپ در دولت تشکیل داد. حزب وی در طول انتخابات وعده داده بود که در صورت پیروزی، پیشرفت چشم‌گیری در امنیت اجتماعی حاصل شود و در ظرف ۶ تا ۹ ماه بعد از انتخابات توافق صلحی با اعراب حاصل شود. در پایان سال ۱۹۹۳ با ترک چارچوب مادرید، توافق موسوم به اسلو با سازمان آزادی بخش فلسطین(فتح) به امضاء رسید. در سال ۱۹۹۴، اردن نیز با اسرائیل پیمان صلح امضاء کرد.

پشتیبانی گسترده از توافق اسلو، با موج بی‌سابقه حملات از سوی سازمان حماس که مخالف با توافق‌نامه بود، کمرنگ شد. حمایت عمومی از این توافق نیز در اسرائیل کاهش یافت و در ۴ نوامبر ۱۹۹۵، یک شبه نظامی ناسیونالیست یهودی با نام یگال امیر، رابین را ترور کرد.

واکنش عمومی در پی این ترور باعث بالا رفتن محبوبیت شیمون پرز، خلف رابین و معمار موافقت نامه اسلو، شد و شانس وی را جهت پیروزی در انتخابات ۱۹۹۶ افزایش داد. اگرچه موج گسترده عملیات انتحاری / استشهادی به همراه تمجید عرفات از مبدع آن، یحیی عیاش، باعث تغییر ذهنیت افکار عمومی شد و در می ۱۹۹۶ پرز با اختلافی اندک، انتخابات را به رقیب خود از حزب لیکود، بنیامین نتانیاهو باختذ. علی‌رغم مخالفت محافظه کاران با پیمان اسلو، نتانیاهو از هبرون عقب‌نشینی کرد و یاداشت تفاهمی موسوم به Wye River برای اعطای کنترل بیشتری به خودمختاری فلسطین امضاء کرد. در دوران زمامداری نتانیاهو، علمیات تروریستی فروکش کرد. اما دولت وی در ۱۹۹۹ سقوط کرد و ایهود باراک از حزب کارگر با اختلاف زیادی نتانیاهو را شکست داد و نخست وزیر شد.

دهه ۲۰۰۰

در سال ۲۰۰۰ اسرائیل مناطق اشغالی جنوب لبنان را تخلیه نمود. این اقدام بنا به اظهارات مقامات اسرائیل با هدف خنثی‌سازی مشروعیت حملات حزب‌الله لبنان صورت گرفت. ایهود باراک و یاسر عرفات بار دیگر مذاکراتی را تحت نظارت بیل کلینتون در کمپ دیوید آغاز کردند که به شکست انجامید. باراک پیشنهاد کرد که کشور فلسطین در ۷۳٪ از کرانه باختری و ۱۰۰٪ از نوار غزه تأسیس شود و در روالی ۱۰ الی ۲۵ ساله کرانه باختری به ۹۰٪ (۹۴٪ منهای اورشلیم) گسترش یابد.(همچنین، باراک در ارضای چه چیزی این پشنهاد را کرد؟) پس از شکست مذاکرات و در پی بازدید رهبر مخالفان، آریل شارون، از تپه معبد یهود در اورشلیم، شورشی تحت عنوان انتفاضه الاقصی آغاز شد. این شورش به همراه شکست مذاکرات باعث شد که اسرائیلیان از هر دو جناح از باراک روی گردان شوند و مذاکرات صلح بی اعتبار شود.

در مارس ۲۰۰۱ آریل شارون نخست وزیر شد و پس از آن کنست نیز به تسلط حزب لیکود درآمد. شارون طرح عقب‌نشینی از غزه را به‌طور یکجانبه[14] به اجرا گذاشت که این باعث مخالفت‌هایی در حدفاصل آگوست تا سپتامبر ۲۰۰۵ با وی گشت.

وی همچنین طرح دیوار حائل در کرانه باختری را به اجرا گذاشت و هدف آن را ایجاد دیواری جهت مقابله با حملات فلسطینیان از کرانه باختری به شهرک‌های اسرائیلی احداث شده در کرانه باختری اعلام کرد. این دیوار به طول ۶۸۱ کیلومتر در طول مسیر خط سبز سابق ایجاد می‌شد و به گونه‌ای مؤثر ۹٫۵٪ از کرانه باختری را شامل می‌شد. احداث این دیوار انتقادهای گسترده بین‌المللی را به‌دنبال داشت و سازمان‌های بین‌المللی تظاهرات گسترده‌ای را علیه آن سازماندهی کردند؛ ولی از آنجایی که برای امنیت شهرک‌های اسرائیل‌ی ضرورت داشت، احداث آن با پشتیبانی گسترده داخلی همراه بود.

پس از سکته مغزی وی، ایهود المرت به عنوان کفیل نخست وزیری انتخاب شد و در ۱۴ مارس ۲۰۰۶، المرت پس از پیروزی حزب تأسیس شده توسط شارون، کادیما، به عنوان نخست وزیر انتخاب شد. کادیما که در عبری به معنای «پیش به سوی جلو» است، بیشتر کرسی‌های کنست را در انتخابات مجلس در سال ۲۰۰۶ تسخیر کرد.

در ۲۸ ژوئن ۲۰۰۶، شبه نظامیان حماس از مرز غزه گذشتند و یک سرباز اسرائیلی را اسیر کردند. پس از این رویداد اسرائیل عملیات باران تابستانی را آغاز کرد که شامل بمباران سنگین اهداف حماس و تأسیسات زیربنایی شامل پل‌ها، جاده‌ها و تنها کارخانه برق در غزه و بستن مرزها می‌شد به‌طوری‌که دسترسی مردم به آب آشامیدنی و برق قطع و از نظر دارو و غذا در مضیقه قرار گرفتند. همچنین سربازان اسرائیلی وارد خاک غزه شدند که این عمل، انتقادات گسترده‌ای از اسرائیل را به دلیل استفاده بی‌تناسب از قوه قهریه و مجازات دسته‌جمعی شهروندان بی‌گناه و عدم اجازه به دیپلماسی به همراه داشت. در حالی که اسرائیل مدعی بود راه دیگری برای بازپس گرفتن سرباز به اسارت گرفته شده و پایان حملات موشکی به این کشور وجود ندارد.

در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶، درگیری نظامی بین لبنان و اسرائیل به وقوع پیوست. درگیری با نفوذ کمانودهای حزب‌الله به یک پاسگاه مرزی در شمال اسرائیل و به اسارت گرفتن دو سرباز و کشتن ۳ سرباز دیگر اسرائیلی آغاز شد. اسرائیل دولت لبنان را مسئول این حملات شناخت و ضمن محاصره دریایی و هوایی این کشور، تهاجماتی نظامی را از زمین و هوا به جنوب لبنان آغاز کرد که به جنگ ۳۳ روزه معروف شد.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. http://www.bible-history.com/geography/ancient-israel/ntisrael-sitemap.html
  2. http://www.jewfaq.org/populatn.htm
  3. Balfour Declaration, Encyclopædia Britannica
  4. "The Balfour Declaration (۱۹۱۷)". Retrieved ۲۰۱۱-۰۱-۰۲.
  5. صهیونیسم: از رؤیا تا واقعیت، بی‌بی‌سی فارسی
  6. Nahum Sokolow, Jewish Virtual Library
  7. Balfour Declaration. (2007). In Encyclopædia Britannica. Retrieved August 12, 2007, from Encyclopædia Britannica.
  8. Study (30 June 1978): The Origins and Evolution of the Palestine Problem Part I: 1917-1947 - Study (30 June 1978), accessdate: November 10, 2018
  9. تحولات سیاسی فلسطین از دیدگاه حقوق بین الملل، فصل هشتم آوارگان، حمیدرضا دهقانی پوده، انتشارات موسسه مطالعات اندیشه سازان نور، صفحه122.
  10. جنگ 33 روزه نویسنده : حسینی فاضل، سید مرتضی جلد : 1 صفحه : 14.
  11. دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی جلد : 1 صفحه : 6076.
  12. نقاط استراتژيك جهان نویسنده : جهان بین، اسماعیل جلد : 1 صفحه : 25.
  13. «بی بی سی». https://www.bbc.com/persian/news/story/2004/02/040219_bt_sharon_us. پیوند خارجی در |وبگاه= وجود دارد (کمک); پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)

پیوند به بیرون

در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ تاریخ اسرائیل موجود است.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.