محمد باقر
ابوجعفر، محمد بن علی الباقر، مشهور به امام محمدِ باقر (۱ رجب ۵۷ – ۷ ذی الحجه ۱۱۴) پنجمین امام شیعیان بعد از پدرش علی بن حسین و قبل از پسرش جعفر صادق است. کنیهاش ابوجعفر و لقبش باقرالعلوم است. محمد زادهٔ ۳ صفر یا ۱ رجب سال ۵۷ هجری قمری در مدینه است. لقب باقر که به معنای «شکافنده دانش» است، اولین بار توسط پیامبر اسلام و سالها قبل از تولدش، به او داده شدهاست. مادرِ وی، فاطمه بنت حسن بن علی دختر حسن بن علی است و بنابراین او اولین امام شیعه، از نسل هر دو نوهٔ پیامبر، حسن و حسین است. محمد باقر در سالهای آخر حیاتِ معاویه، مصادف با زمانی که معاویه میکوشید برای فرزندش یزید بیعت بگیرد، در مدینه به دنیا آمد. به نوشته یعقوبی محمد در حادثه کربلا حضور داشتهاست و در آن زمان کودکی بیش نبودهاست. محمد در جوانی شاهدِ کشمکش امویان، عبدالله بن زبیر و فرقهٔ شورشی شیعی بر سر قدرت بود؛ و همزمان پدرش، زین العابدین، را میدید که خود را از این اتفاقات کنار کشیدهاست.
محمدباقر | |
---|---|
پنجمین امام شیعیان | |
عنوان | باقرالعلوم شاکر |
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۱ رجب یا ۳ صفر سال ۵۷ پس از هجرت |
درگذشته | ۷ ذی الحجه سال ۱۱۴ پس از هجرت |
محل دفن | قبرستان بقیع، مدینه |
همسر | ام فروه، ام حکیم دختر اسید بن مغیره ثقفی |
فرزندان | جعفر صادق، ابراهیم، علی، عبدالله، زینب، ام سلمه |
والدین |
|
زندگی محمد باقر مصادف با حکومت ۹ تن از خلفای اموی به نامهای یزید بن معاویه، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان، ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک بود. در دوران حکومت عبدالملک بن مروان، وقتی روابط روم با خلافت اسلامی به سردی گرایید، خلیفه به توصیهٔ محمد باقر اقدام به ضرب سکه نمود. دوران حکومت عمر بن عبدالعزیز که دوران برداشته شدن فشارها از روی شیعیان و بازگرداندن فدک به اهل بیت بود، در واقع دوران شروعِ جدی کلاسهای محمد باقر و مکتوب شدن احادیث وی به حساب میآید. در حکومت هشام بن عبدالملک، به دنبال دفاعِ جعفر صادق از امامت پدرش در مراسم حج، خلیفه که به آنها مظنون شده بود جعفر صادق و محمد باقر را به دمشق احضار کرد و در مهمانی بزرگی که ترتیب داده بود، با وادار کردن محمد به شرکت در مسابقه تیراندازی، سعی داشت او را تحقیر کند. قیام زید بن علی، برادرِ محمد، که منجر به تمایل برخی شیعیان به سمت او شد، یکی دیگر از حوادث دوران او بود. قیامی که منجر به شکست و کشته شدن زید شد. اما جنبش زیدیه، به عنوان یکی فرقههای شیعه، همچنان باقی ماند و مخصوصاً در یمن گسترش زیادی یافت. زیدیه قیام امام را شرط اصلی امامت یک امام میدانند.
دوران محمد دوران شروع تدریس نظاممند فقه شیعهٔ اثنیعشری است. این دوران با فرزندش صادق در اوج خود قرار گرفت. محمد شاگردان زیادی دور خود جمع کرده بود و با وجودی که در مدینه سکنی داشت، بیشترین شاگردانش کوفی بودند. بعد از کوفه از بصره و شام و مکه میتوان نام برد. «تفسیر الباقر»، «المناسک»، «امالکتاب» و «رساله الجعفی» بخشی از سخنان محمد است که توسط شاگردانش گردآوری شدهاست. همچنین روایات و سخنان حکیمانه فراوانی از محمد باقر نقل شدهاست. محمد بن علی به عنوان رهبر دینی، مورد احترام شیعیان است و نیز به عنوان یک فقیه و عالم بزرگ اسلامی، مورد احترام اهل سنت میباشد. از ام فروه، مادر جعفر صادق، و «امحکیم» به عنوان همسران وی نام میبرند. در تعداد فرزندانش اختلاف نظر وجود دارد. بنا به روایتی جعفر صادق و عبدالله از امفروه، و ابراهیم و عبیدالله از امحکیم متولد شدند. علی و زینب و امسلمه فرزندان دیگر او بودند که مادرشان کنیز بود. محمد در سال ۱۱۴ ه.ق در مدینه از دنیا رفت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. علت مرگ او را برخی مسمومیت توسط سم میدانند.
تبار
محمد باقر هم نوه حسن بن علی و هم نوه حسین بن علی به حساب می آید. به همین دلیل درباره او گفته می شود علویی بود که از دو سو علوی بود و فاطمیی بود که از دو سو فاطمی بود.[1] پدرش علی بن حسین، ملقب به سجاد، امام چهارم شیعیان، است و در بین سالها ۳۸ تا ۹۵ ه.ق زندگی مینمود.[2] مادرِ باقر، فاطمه ام عبدالله است. فاطمه، فرزند حسن بن علی بن ابی طالب، امام دوم شیعیان بود. به این ترتیب باقر، هم از طرف مادر و هم از طرف پدر از نسل علی بن ابیطالب، امام اول شیعیان و خلیفه چهارم، میباشد.[3] جعفر صادق دربارهٔ او میگوید: «او صدّیقه بود و در آل حسن زنی چون او نبوده است.»[4]
نام و القاب
روایان شیعه غالبا از محمد باقر با کنیه ابوجعفر یاد می کنند و برای اینکه با محمد تقی، که او هم ابوجعفر نامیده می شد، اشتباه نشود، امام نهم را به نام «ابوجعفر ثانی» خطاب می کنند.[5] همچنین باقر، که در واقع مخفّفِ «باقر العلم» (کسی که دانش را میشکافد) است، بیانگر موقعیت محمد باقر به عنوان یک عالم برجسته دینی است.[6] پدرش علی بن حسین، وی را «محمد» نامید. در روایتی که منابع شیعه و سنی[7] گزارش کردهاند، محمد، پیامبر اسلام، به جابر بن عبدالله انصاری خبر داده بود که جابر آنقدر زنده خواهد ماند تا فرزندش که همنام اوست را ببیند.[8] برای محمد باقر القاب متعددی از جمله شاکر، هادی،[9] باقرالعلم، امین، شبیه (به جهت شباهتش به محمد صابر و شاهد گزارش شده است.[10]
باقرالعلوم
لقب باقر از باقرالعلوم به معنای شکافندهٔ علم گرفته شدهاست. به عقیدهٔ ابن خلدون، محمد باقر لقب باقر را به خاطر کثرت دانشی که اندوخته بود کسب کردهاست. به نظر یعقوبی اما، محمد بن علی باقر لقب گرفت به این دلیل که علم را شکافت، و به عمقش دست یافت.[11] ایتان کلبرگ در مقالهای در دانشنامه اسلام -دائرةالمعارف لیدن-، دو معنی برای باقر مطرح میکند، «کسی که علم را میشکافد» (یعنی آن را روشن میسازد)؛ و «کسی که علم فراوان دارد». کلبرگ به نقل از «ابن بابویه» به حدیثی از پیامبر اسلام اشاره میکند که گفتهاست: «در تورات به باقر به همین لقب اشاره شدهاست».[12] به نقل از لسان العرب، «منبع لقبش این بود که دانش را میشکافت، اصل و ریشههای آن را میدانست، و شعب و شاخههای آنرا کشف میکرد، و دانش عظیم داشت.»[13]
برای شیعیان باقرالعلم عنوان عادی نبود، چون آنها معتقدند این عنوان توسط پیامبر اسلام به او داده شدهاست. به گفتهٔ شیخ کلینی، جابر بن عبدالله انصاری، تنها صحابی زندهٔ پیامبر، عادت داشت در مسجد بنشیند و صدا بزند: یا «باقرالعلم! یا باقرالعلم!» اهل مدینه گمان میکردند جابر عقلش را از دست دادهاست، اما جابر به آنها اطمینان میداد که پیامبر اسلام به او سفارش کردهاست: «ای جابر تو مردی از خاندان مرا ملاقات میکنی که همنام من است و سیمایش به سیمای من میماند. علم را میشکافد.»[14] در مورد نحوهٔ دیدار جابر با محمد باقر، کلینی روایت میکند؛ روزی جابر از مقابل مکتبخانهای که در آن قرآن تدریس میشد عبور میکرد و باقر را که هنوز کودکی بیش نبود، در آنجا دید و به او نزدیک شد تا ویژگیهایی را که از زبان پیامبر شنیده بود، در او پیدا کند. جابر نامش را پرسید و پس از آنکه نشانههایی را که از پیامبر شنیده در او دید، سرش را بوسید و سلام پیامبر را به او رساند.[15][16] قاضی نعمان و طبری این روایت را متفاوت از کلینی روایت میکنند اما در هر سهٔ این روایات، جابر با باقر ملاقات میکند و سلام پیامبر را به او میرساند.[17] از ابن عتبه روایت شدهاست که وقتی زید، برادرِ ناتنی باقر، نزد هشام بن عبدالملک رفت، هشام از زید دربارهٔ برادرش «بقره» پرسید و منظورش باقر بود. زید در دفاع از برادرش، خلیفه را سرزنش کرد که پیامبر برادرش را باقر نامید، اما او بقره؛ و اینکه پیامبر در قیامت جوابِ این جسارت او را خواهد داد. به عقیدهٔ لالانی، از این روایت پیداست که باقر نه تنها در زمان حیاتش به این لقب معروف بودهاست، بلکه اینکه پیامبر او را باقر نامیده هم، معروف بودهاست.[18] ابن عماد، ابن خلکان، صفدی و ذهبی در توضیج لفظ باقر به دانش فراوان محمد باقر و شناخت او از ریشه و درون دانش اشاره کرده اند.[19]
سرگذشت
محمدباقر در دوران حکومت یزید بن معاویه، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان، ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک زندگی مینمود.[20] بیشتر دوران زندگی محمد باقر در مدینه صرف نشر معارف اسلامی و تربیت شاگردان شد. در این میان گاهی توسط خلفای اموی از جمله عبدالملک بن مروان، عمربن عبدالعزیز و هشام بن عبدلملک به مرکز خلافت دعوت یا احضار شد. نقد صریح برخی خلفای اموی (به روایت زمخشری)، یا نهی شیعیان از قبول برخی مسئولیتهای حکومتی و تکریم برادرش زید (به روایت کشّی) از جمله اقدامات سیاسی باقر علیه حکام اموی به شمار می آید. با این وجود باقر از اقدام سیاسیِ عمومی نهی می کرد به این دلیل که در عین کثرت شیعیان، بنا به گزارش حر عاملی، شیعیان را مهیای فداکاری در راه حق نمی دید. با این حال، باقر هر جا لازم می دید برای مصلحت امت، راهنمایی هایی هم به خلفای اموی می کرد که پیشنهاد ضرب سکه به عبدالملک مروان، از جمله آنها بود.[21]
تولد و کودکی
محمد باقر، در سال ۵۷ یا ۵۸ ه.ق در شهر مدینه به دنیا آمد.[22] بیشتر منابع سال ۵۷ را ذکر کردهاند اما منابعی چون اثبات الوصیه سال 56 یا 58 را ذکر کرده اند.[23][24][25] در روز تولدش اختلاف است؛ در مسار الشیعه اول رجب و در کشف الغمه سوم صفر ذکر شده است.[26] در همین دوران بود معاویة ابن ابیسفیان در تدارک بیعت گرفتن برای پسرش یزید بود. باقر سه یا چهار سال داشت که پدربزرگش حسین بن علی و اقوامش در صحرای کربلا کشته شدند.[27] یعقوبی از قول باقر آورده است که وقتی نیایم حسین به شهادت رسید چهار ساله بودم و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.[28]
از اتفاقاتی که از دوران کودکی باقر نقل شدهاست، گفتگوی او با یزید بن معاویه در کاخ او است. بر اساس این گزارش، پس از آنکه کاروان اسراء کربلا که محمد باقر نیز در آن بودهاست، به شام رسید و در کاخ یزید حاضر شدند؛ یزید دربارهٔ کشتن علی بن حسین زین العابدین، پدرِ باقر، از درباریانش سؤال کرد و مشورت خواست. بیشتر درباریان به کشتن او رأی دادند؛ در این لحظه محمد باقر که کودکی سه یا چهار ساله بود لب به سخن گشود و خطاب به یزید گفت: «مشاوران تو بر خلاف مشاوران فرعون رأی دادند؛ زیرا آنها در پاسخ فرعون در مورد موسی و برادرش هارون گفتند: به او و برادرش مهلت بده و فرستادگانی را به شهرها رهسپار نما؛ ولی مشاوران تو دستور به قتل ما دادند، آن هم بدون دلیل.» یزید با شنیدن این سخن از کودکی خردسال تعجب کرد و از او پرسید علت این تفاوت چیست؟ محمد باقر علت را نجیبزادگی درباریان فرعون و نانجیبزادگی درباریان یزید ذکر کرد.[29]
باقر در جوانی شاهد جنگ قدرت بین بنی امیه، عبدالله بن زبیر و گروههای مختلف شیعی بود در حالی که پدرش سجاد از صحنهٔ درگیریهای سیاسی کناره گرفته بود.[27][30]
در حکومت عبدالملک بن مروان
عبدالملک بن مروان فقط نُه ماه حکومت کرد. حجـاج بن یوسف ثقفی که به خونریزی شهره بود از حاکمانِ این خلیفه به شمار می آمد. به نقل از جلالالدین سیوطی در «تاریخ الخلفا»، عبدالملک بن مروان قبل از خلافت اهل قرآن بود اما با رسیدن به حکومت، قرآن را کنار نهاد و گفت «این واپسین دیدار من با تو بود.»[31] به نقل از کسایی، محمد باقر قبل از اینکه به امامت برسد یک بار توسط عبدالملک مروان به مرکز خلافت (شام) دعوت شده است.[32] به عقیده احمد ترابی، این اعتقاد وجود دارد که عبدالملک نرمش بیشتری نسبت به حکّام قبلی در رابطه با خاندان علی داشتهاست. به این دلیل که به کارگزارش در حجاز نوشته بود «مرا از مبتلا شدن به خون فرزندان علی دور نگه دار، زیرا دریافتهام هرگاه علویان مورد ظلم و هجوم قرار گرفتهاند، مهاجمان به پیروزی نرسیدهاند».[33]
پیشنهاد ضرب سکه
به نوشته کلبرگ، بنا به روایتی که از قول هارون الرشید نقل شده است، تصمیم عبدالملک مروان برای ضرب سکه طلای اسلامی، که دینار اسلامی را جایگزین سکه های رومی می کرد، به پیشنهاد محمد باقر صورت گرفت.[34] به نوشته حسن طارمی در دانشنامه جهان اسلام، این پیشنهاد که در واکنش به تهدید امپراطور روم صورت گرفته است، در نوشته برخی مورخین چون بیهقی آمده است.[35] باقر همچنین در خصوص برخی خصوصیات این سکهها، رهنمودهایی داد تا تقلب و دخل و تصرف در آنها به آسانی میسر نباشد. باقر به عبدالملک گفت: «از مردم بخواه تا از این پس با این سکهها معاملات خود را انجام دهند و مبادلات اقتصادی را با سکههای رومی ممنوع و دارای مجازات اعلام کن.» بر طبق این روایت در ظرف چند ماه سکههای اسلامی در روابط اقتصادی به کار گرفته شد.[36]
در حکومت ولید بن عبدالملک
در دوران ولید، حجاج بن یوسف که به قساوت علیه شیعه معروف بود، همچنان به عنوان والی خلیفه حکم میراند. قتل سعید بن جبیر، شخصیت معروف شیعی، را مربوط به دوران او میدانند. در همین ایام بود که زین العابدین هم از دنیا رفت و به این ترتیب، ولید نخستین خلیفهٔ مصادف با امامت محمد باقر بود.[37]
در حکومت سلیمان بن عبدالملک
به نقل از اثبات الوسیله، دورانِ سلیمان بن عبدالملک دوران سیاهی برای شیعه بوده است که به دلیل سختگیری خلیفه، شیعیان حق ملاقات با محمد باقر را نداشته اند.[38] بنا به منابع تاریخی، سلیمان دو سال و نیم حکومت کرد. اطلاع زیادی از نحوه برخورد او با باقر در دست نیست. به نوشته یعقوبی، در مکاتبهای که عمربن عبدالعزیز، خلیفهٔ بعد از سلیمان، با باقر داشتهاست، باقر او را پند و انذار کرده و به عدالت خواندهاست و از پیامدهای قدرت ملک ترساندهاست. عُمَر که قبل از رسیدن به خلافت، در دستگاه سلیمان خدمت میکرد، از مکاتبه مشابهی که باقر با سلیمان داشته مطلع بود که در آن خبری از پند و انذار نبود و لحن ملایمتر و حتی مدحگونهای داشت. به نوشته یعقوبی، عمربن عبدالعزیز به کارگزارش در مدینه نوشت باقر را احضار کند و دلیل این تفاوتِ رفتار را بپرسد. بنا به روایت یعقوبی، پاسخِ باقر این بودهاست که «سلیمان فردی جبار و زورگو بود و من ناگزیر بودم در نامهٔ خود با او همانگونه سخن بگویم که مردم ناچارند با جباران سخن بگویند.»[39]
در حکومت عمر بن عبدالعزیز
گفته میشود عمر بن عبدالعزیز، برعکس هشام، به باقر متمایل بودهاست.[40] از ویژگیهای حکومت او، کوشش برای کم کردن فشار وارده بر مردم بودهاست. در نامهای به کارداران خود نوشت: «مردم گرفتار سختی و بیداد شدهاند و از سوی کارگزاران ستمگر گذشته و بدعت گزاریهای آنها تحت فشار قرار گرفتهاند. از این پس هر کس خواست حج بگذارد مستمری او را زودتر بدهید تا خود را آماده کند و بدون آنکه با من مشورت کنید هرگز دست و پایی را قطع نکنید و کسی را به دار نیاویزید» او پس از دست یافتن به حکومت به بازگرداندن داراییهای ضبط شده مردم توسط کارگزاران پیشین همت گماشت و به استاندار مدینه نوشت، ده هزار دینار را میان فرزندان علی بن ابی طالب که سالهای بسیاری خلفا حقوقشان را پایمال کرده بودند، تقسیم کند. براندازی رسم دشنامگویی به علی بن ابی طالب از خدمات عمربن عبدالعزیز در حق شیعه بهشمار میرود. این دوره را میتوان دوره آرامش محمد باقر و آغاز کلاسهای درس به صورت جدی و مکتوب شدن احادیث وی دانست.[41] از برجستهترین خدمات او میتوان به بازگرداندن فدک به محمد باقر اشاره کرد. بنا به روایتی، باقر پیشگویی کرد عمربن عبدالعزیز به حکومت خواهد رسید و تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا عدالت پیشه کند و در هنگام مرگش ساکنین زمین او را گرامی خواهند داشت و بر او خواهند گریست در حالی که ساکنین آسمان او را لعن خواهند کرد چون به هر حال حق ائمه را غصب کردهاست. بنا به روایت دیگری - که به نوشته کلبرگ توسط گروههای ضد علوی انتشار پیدا کردهاست و در طبقات ابن سعد ثبت شدهاست - باقر، عمر بن عبدالعزیز را مهدی دانستهاست. در مقابل، روایتی شیعی میگوید باقر فقط پیشگویی کرده بود که عمر بن عبدالعزیز به خلافت خواهد رسید و با مردم به عدالت رفتار خواهد کرد.[42] به نوشته ابن عساکر، محمد باقر از جمله فقهایی بود که توسط عمربن عبدالعزیز به شام دعوت شد تا خلیفه با او در برخی مسائل رایزنی کند.[43]
احضار به دمشق
به نقل از کلینی، احضار باقر به دمشق پس از مراسم حج انجام گرفته است. بر مبنای این گزارش هشام خودش در این مراسم شرکت داشته و به قصد ارعاب باقر، او و پسرش جعفر صادق را به شام احضار کرده است.[44] بر مبنای گزارش طبری، محمد باقر و جعفر صادق در دوران هشام بن عبدالملک، به حج عزیمت کردند. جعفر صادق در مراسم حج، سخنرانی کرد و از جایگاه امامت پدرش دفاع نمود. خبر این سخنرانی به هشام بن عبدالملک که در دمشق حکومت میکرد رسید و به حاکم مدینه دستور داد تا پس از مراجعت محمد باقر و پسرش جعفر صادق، آنها را به دمشق بفرستد. حاکم چنین کرد. پس از رسیدن محمد باقر و پسرش به دمشق، خلیفه آنها را سه روز معطل گذاشت تا تحقیرشان کند. در روز چهارم مهمانی بزرگی ترتیب داد و درباریان را دعوت نمود. در این مهمانی محمد باقر و جعفر صادق نیز حضور داشتند. در اثناء این مهمانی، درباریان در مقابلِ هشام بن عبدالملک به تیراندازی مشغول بودند. هشام از محمد باقر دعوت کرد که در تیراندازی شرکت کند. باقر به بهانه کهولت سن از پذیرش دعوت هشام خودداری کرد ولی با اصرار هشام، به ناچار پذیرفت. بر مبنای این گزارش، باقر تیر اول را به هدف زد و تیرهای بعد را تا نُه تیر به هم دوخت. هشام به تمجید مهارت او در تیراندازی پرداخت و از زمان و کیفیت آموختن چنین تیراندازی سؤال کرد.[45] سپس پرسید آیا پسرت جعفر هم همانند تو تیراندازی میکند؟ محمد باقر در پاسخ گفت که خاندان رسالت کمال را به ارث می برند و هرگز زمین از وجود آنها خالی نخواهد شد.[46] بنا به روایت دیگری که کلینی آن را ثبت کرده است، باقر هنگام ورود به مجلس هشام، بر خلافت رسم متعارف، که خلیفه را با عنوان امیرالمومنین خطاب می کردند، بر همه حاضران یکجا سلام کرد و بدون اجازه هشام نشست. هشام او را سرزنش کرد که چرا مردم را به امامت خود می خوانید. بر مبنای این روایت باقر از جایگاه اهل بیت به عنوان هادیان مردم سخن گفت و در ضمن بر گذرا بودن حکومت امویان اشاره کرد. پس از این گفتگو، هشام محمد باقر را به زندان افکند.[47] چندی بعد او را به همراه نگهبانانی که به آنها دستور داده بود به باقر آب و غذا ندهند، راهی مدینه کرد.[48]
مناظره با دانشمند مسیحی
پس از آزادی باقر و فرزندش صادق، و قبل از عزیمت آنها به مدینه، مناظره ای بین باقر و یکی از علمای مسیحی در شام صورت گرفت. در این مباحثه، باقر به همه سوالات مطرح شده پاسخ گفت. عالم مسیحی که قانع شده بود مجلس را ترک کرد. وقتی این خبر به گوش هشام رسید، برای خدشه دار کردن تاثیری که محمد باقر بر مردم گذاشته بود به او اتهام گرایش به مسیحیت زد و دستور داد به مدینه برگردد.[49]
سپس به فرماندار مدینه نوشت:[50]
این دو پسر ابوتراب که به قصد مدینه از شام راه افتادهاند، ساحر بوده و به دروغ اظهار اسلام میکنند؛ زیرا آنان تحت تأثیر رهبانان مسیحی قرار گرفته و به نصارا گرایش پیدا کردهاند. من به خاطر قرابتی که با آنان دارم از آزارشان خودداری کردم؛ وقتی که آنها به مدینه آمدند به مردم بگو: من از کسانی که با آنان معامله کرده یا مصافحه کنند و بر آنان سلام دهند ذمّهام را بریء میدانم؛ زیرا آنان از اسلام منحرف شدهاند.
قیام زید بن علی
در محافل شیعی، رابطه محمد باقر با برادرش زید بن علی صمیمانه توصیف شده است. هر چند گفته می شود باقر او را از عواقب یک شورش نابهنگام علیه بنی امیه، برحذر داشته است.[51] قیام زید سرانجام در سال ۱۲۲ ه.ق صورت گرفت و با شکست مواجه شد.[52]
امامت
امامت محمد باقر از سال ۹۵ ه.ق و در سن ۳۸ سالگی آغاز شد و به مدت ۱۹ سال به طول انجامید.[53] در عصر امامت باقر به دلیل استبداد حکّام بنی امیه، شورشهای فراوانی در سرتاسر قلمرو حکومت اسلامی رخ داد. از طرفی اختلافات داخلی بنی امیه آنها را سرگرم درگیریهای داخلی کرد که این خود باعث شد اهل بیت برای مدتی به حال خود گذاشته شوند. همچنین بهخاطر ستمی که در واقعه کربلا بر سر خانوادهٔ پیامبر آمده بود، بسیاری از مردم به سمت ائمه شیعه گرایش پیدا کرده بودند. این گرایش، این فرصت را در اختیار مردم مخصوصاً شیعیان گذاشت تا در گروههای بزرگ به مدینه سفر کنند و آزادانه در محضر محمد باقر حاضر شوند؛ به گونهای که فرصت تبلیغ اسلام که از ائمهٔ پیشین گرفته شده بود، برای محمد باقر فراهم شد. شمار فراوان احادیثی که از او روایت شده و نیز شمار زیاد شاگردانش، گواه این مطلب است.[54]
دلائل امامت
شیعیان دوازده امامی، باقر را امام پنجم میدانند. آنها برای امامت وی، همچون پدرانش، به روایات متعددی استناد میکنند؛ دسته اول روایاتی است که از پیامبر اسلام دربارهٔ نام و نسب امامان دوازدهگانه پس از وی یاد شدهاست. دسته دوم، روایاتی است که پدرش سجاد برای اثبات امامت و جانشینی او پس از خودش خبر دادهاست. دسته سوم، روایاتی است که خودِ محمد باقر در اثبات امامت خودش، بیان کردهاست.[55] به عنوان نمونه این روایت از جابربن عبدلله انصاری که پیامبر اسلام از او خواستهاست سلامش را به باقر برساند، از طرف شیعه به عنوان یکی از دلائل امامت باقر به حساب میآید.[56] همچنین گفته میشود، باقر ادعای امامتش را در مقابل هشام با خواندن آیه اکمال دین توجیه کرد. سپس با یادآوری روایات متعددی از پیامبر اسلام، انتقال دانش امامت از علی به سایر ائمه را توضیح داد.[57] همچنین به نقل از ابن بابویه، به حدیثی از محمد -پیامبر اسلام- در معرفی محمد بن علی میگوید وی در تورات باقر نامیده شدهاست.[58]
بر اساس همین روایات، امامت زید بن علی، که نصی بر آن وارد نشده، رد شده است. در کتب کلامی از علم فراوان باقر به عنوان دلیلی دیگر بر امامت او یاد شده است. همچنین کرامات زیادی که به او نسبت داده شده است.[59]
شکل دهی به مذهب امامیه
اینکه امامت بنا به حکمِ الهی و از یک امام به امام بعدی منتقل میشود، نخستین بار توسط پیامبرِ اسلام مطرح شد که در حدیثی اسامی امامان دوازدهگانه را فهرست کرد. بعد از آن هر امام به نوبهٔ خود، امام بعدی را به جانشینیِ خود تعیین کرد. بر اساس تئوریِ امامت، ائمه علم ویژهای دارند که آنها را از مردم عادی متمایز میکند. آنها اولیایِ معنویِ جامعه هستند که شایستهاست هدایتِ سیاسیِ جامعه را بر عهده گیرند. سرچشمهٔ اظهاراتِ فقهیِ و عقیدتیِ هر یک از امامانِ شیعه، که از آن به عنوان حدیث یاد میشود، از طریق ائمهٔ پیشین به پیامبر اسلام متصل میشود. در همین ارتباط، باقر از اصلِ برائت از دشمنان ائمه دفاع میکند و سپرِ تقیه در مقابل این دشمنی قرار میدهد. او تقیه را در موقع خطر جانی واجب و در مواردِ دیگر تحت شرایطی مجاز میشمارد.[60]
زیدیه
پس از مرگ سجاد -امام چهارم شیعیان- اکثریت شیعیان روی فرزندش باقر به عنوان امام بعدی به توافق رسیدند، اما گروهی دیگر با فرزند دیگر سجاد، زید بن علی، توافق کردند و به زیدیه معروف شدند. به گفتهٔ ابن خلکان، زید از مردم خواست تا از او حمایت کنند. از طرفی مسعودی میگوید که زید ابتدا از باقر مشورت خواست. باقر از او خواست روی حمایتِ مردم کوفه حساب نکند چون آنها قبلاً هم به اهل بیت خیانت کرده بودند. زید اما به نصیحتِ باقر گوش نسپرد و مردم را در یک شورش بیفرجام رهبری کرد. به نوشته شهرستانی مشاجرهای بین باقر و زید رخ داد به این دلیل که زید تعلیمات واصل بن عطای معتزلی را سرمشق خود قرار داده بود. زید ادعا میکرد امام بودنِ «امام» بسته به این است که در میان مردم حضور پیدا کند و حقش را مطالبه کند. در پاسخ، محمد باقر به زید گفت که بر مبنای این نظریه، امام بودنِ پدرشان سجاد، که چنین مطالبهای نکرده زیر سؤال خواهد رفت.[61] و این در حالی است که زید به امامت پدرش اذعان داشتهاست.[62] در میان زیدیانِ معاصر اما گروهی با این دیدگاه مخالفاند و سجاد را فقط مدعی امامت میدانند. آنها امامت را بعد از حسین بن علی متعلق به حسن مثنّی موسوم به «رضا» و بعد از آن متعلق به زید میدانند.[63]
به نوشتهٔ شهرستانی در ملل و نحل، گروهی از زیدیه، امامت را پس از حسن متعلق به فرزندش حسن مثنی، و بعد از او متعلق به فرزندش عبدلله میدانند. در مقابل گروه دیگری امامت را متعلق به حسین و سپس سجاد میدانند، زیرا دربارهٔ امامت او نص وارد شدهاست؛ آنگاه پس از سجاد دوباره دچار اختلاف شدند. شیعیان دوازده امامی به امامت فرزندش باقر معتقد شدند اما زیدیه از فرزند دیگرش، زید، پیروی کردند.[64] به نوشته قاضی نعمانِ اسماعیلی، هر یک از خاندان پیامبر که مردم را به اطاعت از خدا فرا خوانَد امام است و اطاعت از او واجب است.[65]
موضع شیعه
به نوشته رسول جعفریان، زیدیه از آنجایی که در جستجوی برگزیدگان خدا نبودند و به دنبال هر علویای که شمشیر دست گرفت، راه افتادند، نتوانستند در زمینه تفسیر و فقه و حدیث به غنایی که شیعه دوازده امامی دست یافت، دست پیدا کنند. آنها در فقه پیرو ابوحنیفه و در کلام پیرو معتزله بودند؛ و در زمینه سیاسی جز چند قیامِ شکست خورده (به جز مورد طبرستان که به عقیده جعفریان در زیدی بودن رهبران آن تردید وجود دارد) عایدی چندانی نداشتند. این در حالی است که نتیجهٔ تلاش ائمهٔ شیعه، تدوینِ فقه جعفری بود. به عقیده جعفریان ائمه شیعه نمیخواستند به هر قیمتی در یک شورش سیاسی نافرجام شرکت کنند، بلکه بیان معارف اصیل اسلامی برای آنها در اولویت اول قرار داشت. با این وجود ائمه مخالفت خود با نظام حاکم را مخفی نمیکردند. شیعیان و حتی امویها میدانستند آنها مدعی خلافت هستند و اعتقاد دارند قریش حکومت را به زور از دست آنها خارج کردهاند. به همین دلیل شیعیان خود را از همکاری با حکومت (جز در موارد خاص و به دلایل خاص) منع میکردند. بنا بر این، به اعتقاد جعفریان، روش مبارزاتی ائمه از جمله باقر مبارزه منفی بودهاست.[66]
بر همین اساس، باقر یکی از پیروانش را که میخواست عریفِ قبیلهاش شود را از این کار منع کرد، با این استدلال که حتی مسئولِ ناچیزی چون عریف در ظلمِ حاکمِ ظالم شراکت دارد. در واقع باقر با این تاکیدات مردم را از حاکمانِ ظالم دور و به سمت اهل بیت متمایل میکرد. بیانِ اینکه ولایت، در کنارِ نماز و روزه و حج و زکات، پنج حکمِ اساسیِ اسلام است، تأکید بر همین امر است.[67] بنا به روایت دیگری، که در «الکافی» و «المناقب» آمدهاست، روزی باقر بر هشام بن عبدالملک وارد شد اما به او به عنوان خلیفه سلام نکرد. هشام در حضور جمع او را سرزنش کرد. باقر در مقابلِ جمع خطابهٔ زیر را ایراد کرد که در نتیجهٔ آن به زندان افکنده شد:[68]
مردم کجا می روید، به کجا رانده می شوید، شما در آغاز به وسیلهٔ ما اهل بیت هدایت شدید و سرانجامِ کارِ شما نیز با ما پایان میپذیرد. اگر شما زودتر زمامِ امور را در دست گرفتید، در پایانِ کار، ادارهٔ امتِ اسلامی و امور آن به دست ما خواهد بود، برای اینکه ما خانوادهای هستیم که عاقبت با آنان است؛ خدا میفرماید: «عاقبتِ کار از آن پرهیزگاران است»
جانشینی
بر طبق روایاتی که شیخ مفید و طبرسی نقل کردهاند، وصیتِ باقر مبنی بر جانشینیِ جعفر صادق، وصیتی جلی (آشکار) بودهاست و از آنجاییکه صادق، فرزندِ ارشد هم بودهاست، اختلافی بر سر جانشینی او صورت نگرفتهاست.[69] به نوشته برخی منابع اهل سنت از قبیل ملل و نحل، فرقهٔ باقریه، مرگِ محمد باقر را باور نداشتند و انتظار ظهورش را به عنوان مهدی میکشیدند.[70] همچنین از اقلیت کوچکی یاد می شود که معتقد بودند نفس زکیه نمرده و به عنوان امام موعود ظهور خواهد کرد. مغیره بن سعید از مروجان این نظریه بود. عده ای نیز به ابومنصور عِجلی پیوسته او را جانشین باقر می دانستند.[71]
کشته شدن
در تاریخ وفات محمد باقر اختلاف نظر وجود دارد. اکثریت مورخین سال 114 یا 117 ه.ق را ذکر کرده اند.[72][73]
بیشتر منابع سال وفاتش را 114 ه.ق می دانند اما منابعی چون «تواریخ النبی و الآل» سالهای ۱۱۵، ۱۱۶ و ۱۱۸ ه.ق را هم ذکر کرده اند. یعقوبی سال وفات او را ۱۱۷ ه.ق در سن پنجاه و هشت سالگی ذکر کرده است.[74] دربارهٔ علت مرگ باقر، تردید وجود دارد. بر اساس اقوال معروفتر، زید بن حسن پسرِ ارشدِ حسن مجتبی بر سر ارثیهای با محمد باقر اختلاف پیدا کرده بود. آن دو توافق کردند نزدِ قاضی بروند. وقتی قاضی حق را به باقر داد، زید شکایتش را نزدِ هشام برد. شکایتهای زید خلیفه را برانگیخت تا هدیهای برای حاکم مدینه بفرستد و از او بخواهد ارثیهٔ مورد اختلاف را از باقر بگیرد و برایش بفرستد. باقر که برای چنین وضعیتی خود را آماده کرده بود، صندوقی حاویِ مدارکِ تقلبی را به حاکم داد. بر اساس این روایت، وقتی خلیفه صندوق را دریافت کرد، آن را به زید نشان داد و زید متوجه تقلبی بودن اسناد شد. بر طبق این گزارش، خلیفه به زید، زین اسبی داد که با زهر آبدیده بود. زید تدارک لازم را دید تا زین به دست باقر برسد. باقر از آن استفاده کرد در اثر زهر آن از دنیا رفت.[75][76] به نوشته کلبرگ، سایر منابع، هشام را مسئول مسمومیت باقر می دانند. کلبرگ همچنین از سه گزارش دیگر یاد می کند که بر طبق آنها، مسمومیت باقر بعد از مرگ هشام انجام گرفت. گزارش اول میگوید هشام قبل از اینکه موفق به مسمومیت باقر شود از دنیا رفت. گزارش دوم (مسعودی) میگوید باقر در زمان خلافت ولید بن یزید بن عبدالملک از دنیا رفت. گزارش سوم که به نقل از ابن بابویه بیان شده است، ابراهیم بن ولید را مسئول مسمومیت باقر می داند. ابن شهر آشوب و ابن طاووس همین گزارش اخیر را در آثارشان نقل کرده اند.[77]
دفن و آرامگاه
محمد باقر در قبرستان بقیع در کنار قبر پدرش زین العابدین و حسن بن علی دفن شد. این مقبره که بعدها قبر فرزندش جعفر صادق را هم در خودش جای داد، در جریات تخریب قبرستان بقیع بوسیله ابن سعود، از بین رفت.[78]
پیشینه و زائران
قبرستانِ بقیع تا قبل از سال ۱۳۴۴ ه.ق دارای مقبره و یادبودهای فراوانی بود. از جملهٔ این مقبرهها، مقبرهٔ چهار امام شیعه بود که دارای ضریح و آرامگاه بود. در تاریخچهٔ ضریحهایِ قبورِ ائمهٔ شیعهٔ مدفون در بقیع، سه ضریح برای آنها گزارش شدهاست. اولین ضریح مربوط به دوره عباسیان بودهاست که از چوب ساخته شده بود. ضریح دوم مشابه ضریح اول بودهاست اما در تخریب اولِ بقیع از بین رفتهاست. ضریح سوم در ایران و توسط هنرمندان اصفهانی و از جنس فولاد ساخته شده بود. این ضریح به دستور مظفرالدین شاه و با نظارتِ وزیرِ اعظمِ شاه، امینالسلطان، ساخته شد و با داستانی پر فراز و نشیب به مدینه منتقل شد. بعدها این مقبره در سال ۱۳۴۴ ه.ق توسط وهابیها تخریب و ضریح آن ربوده شد.[79]
در سال ۱۴۱۸ ه.ق و در دوران حکومت ملک فهد، مسیری برای تردد زائران بقیع به صورت سنگفرش در این قبرستان ایجاد شد. این سنگفرشها تا کنون در قبرستان بقیع باقی مانده و زائران بقیع تنها حق عبور از مسیرهای مشخص شده را دارند.[80] ورود زنان به قبرستان بنابر احکامِ وهابیهای حاکم بر عربستان، ممنوع است و مردان میتوانند در ساعاتِ بخصوصی وارد شوند.[81]
همسران و فرزندان
ام فروه یکی از همسران باقر میباشد که جعفر صادق و عبدلله از او متولد شدند.[82] پدرِ «ام فروه» قاسم بن محمد بن ابی بکر و مادرش، اسماء بنت عبدالرحمان، میباشد. نام اصلیِ امفروه، بنا به روایت مورخینی چون شیخ صدوق و شیخ بهایی، «فاطمه» بودهاست. اما برخی چون علامه مجلسی آن را «قریبه» دانستهاند. برخی متقدمین از سنی و شیعه چون ابن سعد و ابن عساکر و کلینی، همان ام فروه را نام اصلیاش میدانند.[83] نسبِ ام فروه از جانب پدر به اسما بنت عمیس، همسرِ جعفر طیار میرسد.[84] «ام حکیم»، دخترِ اسید بن مغیره ابن ثقفی، همسرِ دیگر باقر میباشد. ابراهیم و عبیدالله از او به دنیا آمدند و هر دو در کودکی درگذشتند. علی و زینب و ام سلمه سه فرزند دیگر باقر هستند که مادرشان کنیز بودند.[85]
در تعدادِ فرزندانِ باقر اختلاف نظر وجود دارد. این سعد این تعداد را دو دختر و چهار پسر میداند. اربلی به نقل از ابن طلحه شافعی از سه پسر و یک دختر اسم میبرد. مفید و طبرسی از پنج پسر و دو دختر اسم میبرند.[86] علوی عمری ضمن برشمردن شش پسر و سه دختر، از سومین دختر اسم نبرده و نام پسرِ ششم که با ابراهیم و عبیدالله از یک مادر بوده، زید ذکر کردهاست.[87] طبقات ابن سعد و تذکره الخواص، ضمن برشمردن شش فرزند برای باقر، بر این مطلب صحّه می گذارند که وی فرزندی به نام عبیدالله نداشتهاست. منابعی چون اعلام الوردی و کشف الغمه بر این مطلب صحه می گذارند که باقر دو دختر نداشتهاست، بلکه زینب و ام سلمه در حقیقت دو نام برای یک دختر است.[88] به نوشتهٔ علوی عمری، نسل باقر تنها از طریقِ صادق ادامه پیدا کردهاست.[89]
ویژگیهای ظاهری و اخلاقی
محمد باقر لاغر، میانه بالا، گندمگون، دارای پوستی شاداب و نرم و موهایی مجعد توصیف شده است. به نقل از ابن شهرآشوب، باقر صدایی زیبا داشت و بر گونه اش خالی دیده می شد. محمدبن منکدر او را تنومند توصیف کرده است. به نوشته منابع شیعی چون کلینی، باقر پوشیدن لباس خوب و خوردن غذای لذیذ را از خود و خانواده اش دریغ نمیکرد و این رفتار، در زمانهای که گرایشهای ترکِ دنیا رواج پیدا کرده بود، جلب توجه میکرد.[90] [91] باقر باوجودیکه به گفته ذهبی دانش و سروری و رفتار صحیح را یکجا جمع کرده بود در گرمای حجاز برای کسب روزی همپای خدمتکارانش در مزرعه کار میکرد و انگیزهٔ این کار را اطاعتِ خدا و بینیازی از مردم عنوان میکرد.[92][93] بنا به روایتی که مجلسی از جعفر صادق نقل کرده است، باقر از سایر افراد خاندان خود درآمدی کمتر اما هزینه بیشتری داشته است. او از اقوامش با غذای خوب پذیرایی می کرد و به آنها لباسهای نیکو می بخشید. همچنین به خدمتکارانش در کارهای دشوار یاری می رسانید. به نقل از مجلسی هرگاه می خواست به سائلی کمک کند به جای «یا سائل» او را با نام «یا عبدالله» (ای بنده خدا) خطاب می کرد. به نقل از ابن عساکر و ابن قتیبه، با اینکه از بیماری فرزندش غمگین بود، به هنگام مرگش جزع و فزع نکرد چون این کار را مخالفت با خدا میدانست.[94] نقش انگشتری او، که به نوشته رسول جعفریان، در واقع شعار ائمه در مقابله با مشکلات زمان بوده، العزه لله جمیعا (تمای عزت متعلق به خداوند است) بودهاست.[95] به روایت ابن عساکر، این نقش «القوه لله جمیعا» بوده است.[96]
موقعیت علمی و روایی
به نوشته باکلی، باقر، همانند پدرش، در مقابل بنی امیه، موضع سکوت در پیش گرفته بود، در عوض خودش را وقفِ مسائل فقهی و بسطِ تئوریِ امامت کرده بود.<[97] از باقر به عنوان کسی یاد میشود که مبانی فقهی و اعتقادیِ شیعه را بنیانگذاری کرد. این مبانی بعداً بهطور سیستماتیک بوسیلهٔ فرزند و جانشینش، جعفر صادق، شرح داده شد.[98] در بزرگداشتِ دانش، از باقر روایت شدهاست که «دانش نزد خداوند دوستداشتنیتر از عبادت است.»[99]
پایهگذاری فقه شیعه
مهمترین نقشی که ایتان کلبرگ برای محمد باقر قائل است، تدریس نظاممند و عمومیِ فقهِ شیعه بود. این نظر در ابعادی وسیعتر توسطِ شیعهپژوه دیگری به نامِ ارزینا لالانی در کتابِ «نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر علیه السلام» به تفصیل بررسی و تبیین شدهاست. کلبرگ در این زمینه مینویسد؛ احتمالاً محمد باقر اولین کسی بود که آنچه را به آموزههای بنیادی شیعه اثنی عشری تبدیل شد، تدوین کرد.[100] محمد باقر پایهگذار اجتهاد بوده و با استخراجِ احکامِ شرعی از روی ادلهٔ اجتهادی، این سنت که بعدها به علم اصول فقه تبدیل شد، را پایهگذاری کرد. قواعدی را که محمد باقر تأسیس کرد، بعدها در میان اصولیین به استصحاب، قاعده تجاوز، قاعده فراغ، قاعده نفی ضرر، علاجِ تعارض بین اخبار و… شهرت یافتهاست. علاوه بر پایهریزی این علم، مبارزه با انحرافات این علم نیز از اقدامات وی شمرده میشود؛ انحرافاتی چون قیاس و استحسان که در استنباط احکام شرعی و نزد شیعیان باطل میباشد.[101]
برخی احکامِ دینی نظیر شمولِ «حی علی خیر العمل» به عنوان بخشی اذان، ممنوعیتِ مسح بر خفین (پاپوش) و مشروعیت متعه (ازدواج موقت) را به باقر نسبت میدهند. همچنین گفته میشود برخی احکامی که وجه مشخصهٔ شیعهٔ دوازده امامی به حساب میآیند از قبیل نص، علم امامت، عصمت و تقیه را باقر بنیان نهادهاست.[102]
علم حدیث
از اقداماتِ اساسیِ محمد باقر، پیریزیِ علمِ حدیث بود. در پیِ انحرافاتی که پس از مرگِ پیامبر به وجود آمد و جلوگیری از تدوین احادیث که توسط خلفاء صورت گرفت، مسلمانان در احکام و اعتقادات با اختلافات و معضلاتی مواجه شدند. جعل احادیث نبوی و ورود اسرائیلیات به اعتقادات مسلمین اوضاع را آشفتهتر از پیش کرده بود. پس از روی کار آمدن عمر بن عبدالعزیز، وی فرمان تدوینِ احادیث را به ابوبکر بن محمد انصاری صادر کرد. او که از رجال و بزرگان تابعین بهشمار میرفت و از اصحابِ علی بن ابی طالب شمرده میشد، به بازگرداندنِ فدک به اهل بیت و تدوین حدیث کمر بست. محمدِ باقر از این فرصت بهره برد و بیان احادیث را آغاز کرد. راویانِ مختلف از وی دهها هزار حدیث نقل کردهاند. ازاین رو، بسیاری از محدثینِ وقت، با دیدنِ تلاشهای بیدریغِ محمد باقر، کمر به نگاشتن و نگاهداری سخنانِ وی بستند و بدین ترتیب، بیشترِ احادیثِ اهل بیت از محمد باقر و جعفر صادق نقل شدهاست.[103][104] نسائی از محمدثان بزرگ اهل سنت، در ضمنی که باقر را از «فقهای بزرگ تابعین» می داند، معتقد است همه حافظان حدیث در استناد و احتجاج به قول او اتفاق دارند.[105] ابونعیم، ذهبی و ابن شهرآشوب از این افراد به عنوان راویان محمد باقر نام برده اند: اوزاعی، اعمش، ابن جریح، عطاءبن ابی رباح، حجاج بن ارطاه، ربیعه بن رای، عمروبن دینار، محمدبن شهاب زهری، جابربن عبدالله انصاری، ابواسحاق سبیعی، عبدالرحمن بن کیسان اعرج، ابوبکر لیث بن سُلیّم کوفی و ابوحنیفه نعمان بن ثابت.بر این اساس، سخن ابن سعد را که ضمن اقرار به مقام علمی باقر، گفته است که راویان او مقبولیت ندارند، مورد انتقاد قرار گرفته است. [106]
یاران و شاگردان
به نوشته استاد ابوزهره، کسی از مدینه دیدن نمیکرد، مگر اینکه به خدمتش میرفت و از «علوم بی پایانش بهرهها میگرفت.»[107] به نوشتهٔ لالانی، محمدِ باقر در مدینه بود اما بیشترِ پیروانش کوفی بودند. بعد از کوفه میتوان از بصره، مکه و شام نام برد.[108]
در رجالِ طوسی نامِ ۴۶۶[109] یا ۴۶۷ تن از اصحاب و یارانِ باقر ذکر شدهاست،[110] که از میان آنها جابربن یزید جعفی، عبدالله بن عطاء مکی و ابان بن تغلب، مورد احترام محدّثان اهل سنت هم بوده اند.[111] در زیر به برخی از مشاهیر آنها به تفکیک شهرهایِ محل اقامت اشاره میشود:
کوفه مهمترین پایگاه شاگردان باقر از متکلمین و فقهما و محدثان شیعه به حساب میآید. از جابر بن یزید جعفی، آبان بن تغلب، زرارة بن اعین و برید بن معاویه عجلی میتوان به عنوانِ مهمترین شاگردان باقر در کوفه نام برد.[112] لالانی، محمد بن مسلم ثقفی کوفی، ابو بصیر مرادی، ابوخالد کابلی و ابوحمزه ثمالی، کمیت بن زید اسدی، مؤمن الطاق و فضیل بن یسار[یادداشت 1] را هم به این لیست اضافه کردهاست.[113] از غلات کوفی که به رغم تبرّی جستنِ باقر از آنها،[یادداشت 2] خود را به او منتسب میکردند میتوان به مغیرة بن سعید بجلی اشاره کرد که فرقه مغیریة را بنیان گذاشت. به نوشته شهرستانی و نوبختی، طرفدارانِ این فرقه معتقد به الوهیت باقر بودند. ابومنصور عجلی از دیگر غالیانی است که هم برای باقر و هم برای خودش ادعای نبوت کرد. او خود را وصی باقر میشمرد.[114] بیان بن سمعان هم از غالیانی بود که به نوشته شهرستانی و نوبختی درخواست کرده بود باقر او را به عنوان امام و پیامبر به رسمیت بشناسد. ابوالخطاب از دیگر غالیانی است که به نوشتهٔ کشّی، باقر او را نفرین کردهاست.[115]
بصره باوجودی که شهری غیرشیعی است، چند نفر از پیروان باقر را در خود داشت. از جمله محمدبن مروان بصری،[یادداشت 3] اسماعیل بن فضل هاشمی،[یادداشت 4] و مالک بن اعیان جُهَنی.[یادداشت 5] یاران مکی باقر را معدودی از رجال معروف از جمله معروف بن خربوذ و ابان بن میمون قداح را تشکیل میدادند.[116]
محمد بن اسماعیل بزیع و دیگر اعضاء خانواده بضیع، ابوهارون و همنام او ابوهارون مکفوف، عقبه بن بشیر اسدی، اسلم مکی، از موالیِ سابقِ ابن حنفیه و ناجیه بن ابی معاذ بن مسلم از دیگر یاران مشهور باقر بودند اما نمیتوان بهطور دقیق مشخص کرد در کجا زیست میکردهاند.[117]
مناظرات
از آن جا که عصرِ محمد باقر، روزگار برخوردِ اندیشههای اسلامی و غیر اسلامی بود، مناظرات زیادی بین دانشمندان ادیان مختلف با محمد باقر از سوی حکومتهای وقت، سازماندهی شد و آخرین حکمرانانِ بنیامیه این سیاست قدیمی را بار دیگر از سر گرفتند. آنها بر این باور بودند که شکستِ محمدِ باقر در این مناظرات میتواند سبب خدشهدار شدن اعتبارش در نزد عموم مسلمانان گردد. از جملهٔ این مناظرات، مناظره وی با بزرگ مسیحیان دمشق بود. بر اساس روایتی که با اندکی تفاوت در بحارالانوار و دلائل الامامه ذکر شده است، اسقف مسیحیان دمشق از محمد باقر سوالاتی پرسید از جمله اینکه شما مسلمانان از کجا می گویید که نعمتهای بهشتی هر چه از آن می خورند کم نمی شود؛ یا از کجا می گویید بهشتیان می خورند و می آشامند اما نیازی به قضای حاجت پیدا نمی کنند. بر مبنای این روایت محمد باقر برای سوال اول آتشی را مثال زد که اگر هزاران چراغ از آن بیفروزند، چیزی از آن کم نمی شود و برای سوال دوم جنین را مثال زد که در شکم مادرش تغذیه می کند اما نیازی به قضای حاجت پیدا نمی کند.[118] از دیگر مناظرات وی میتوان به مناظره او با: نافع بن ازرق، طاووس یمانی، عبدالله معمّر لیثی، حسن بصری، عثمان الاعمی و ابوحنیفه اشاره کرد.[119]
آثار
تفسیر باقر
تفسیر الباقر یا تفسیر ابوالجارود اثر تفسیری است که ابن ندیم به باقر نسبت داده است.[120] این کتاب را ابوالجارود از ابن ندیم و ابوبصیر اسدی از ابوالجارود روایت کرده است.[121] این کتاب به گفته آقا بزرگ تهرانی احتمالا املاء گفته های باقر بر ابوالجارود زیاد بن منذر بودهاست.[122] نجاشی این تفسیر را در صدر فهرست اولین تفسیرها بر قرآن میآورد. سیدابن طاووس حداقل پنج قسمت از این کتاب را داشته و از آن نقل قول کردهاست.[123] اصل تفسیر به صورت مستقل در دسترس نیست[124] اما بسیاری از روایات ابوالجارود را علیبن ابراهیم قمی در تفسیرش آوردهاست.[125] مشکل این نقل از تفسیر این است که صرفنظر از موثق بودن یا نبودنِ ابوالجارود، راوی آن مجهول است و اتصال سند آن از ابوالجارود تا علی بن ابراهیم مشخص نیست.[126]
تفسیر جابر الجعفی از دیگر تفاسیر منتسب به محمد باقر است. این تفسیر مشتمل بر روایات تفسیری است که به نقل از جابر بن یزید جعفی گردآوری شدهاست. همچنین عبدالعلی الاهوازی در تفسیر نورالثقلین که مشتمل بر ۱۴۰۰۰ تفسیر روائی است، احادیث زیادی در زمینه تفسیر قرآن از باقر روایت کردهاست که بعد از احادیث پیامبر اسلام و جعفر صادق، رتبه سوم را از نظر تعداد به خود اختصاص دادهاست و سیزده درصد از احادیث این کتاب را شامل میشود.[127]
المناسک
رساله «المناسک» را ابولجارود زیاد بن منذر از باقر روایت کردهاست. نسخه کامل این اثر در آمالی احمد بن عیسی آمدهاست. در حدیثی از جعفر صادق آمده که بیش از محمد باقر، شیعیان مناسک حج را نمیدانستند و آداب حج در فقه شیعه برای اولین بار توسط محمد باقر تدوین شدهاست.[128]
امالکتاب
این کتاب پاسخ باقر به پرسشهای گوناگونی است که پیروانش از او پرسیدهاند. جابر بن یزید جعفی راوی برخی از این احادیث است.[129]
رساله الجعفی
در این رساله که باور بر این است حاوی نظرات جابر بن یزید جعفی دربارهٔ عقاید اسماعیلیه است، جابر راوی عمدهٔ سخنان باقر است.[130]
دیدگاهها
اهل سنت
در دیدگاه اهل سنت، باقر به عنوان یک مرجع دینی و فقیه و مفسّر قرآن به حساب میآید که در زمینه فقه و الهیات بحثهایی هم با ابوحنیفه داشتهاست. اگر چه در منابع اهل سنت، باقر یک عالم دینی تراز اول و از راویان مورد وثوق بهشمار میرود، اما در مقایسه با منابع شیعه، احادیث خیلی کمتری از او نقل شدهاست. انتقاد اهل سنت به باقر این بودهاست که احادیثی که او نقل شده یا از قول کسانی بودهاست که پیش از او از دنیا رفته بودند، یا باقر در آن زمان نوزادی بیش نبودهاست.[131] در واقع باقر، بسیاری از احادیث را بی آنکه به پیامبر نسبت دهد روایت می کرده است و این از نظر شیعه پذیرفته بوده است زیرا او را امامِ معصوم و جانشینِ پیامبر می دانستند که دانش خود را به واسطه پدرانش از پیامبر دریافت می داشته است. دلیل دیگر این بود که بیشتر راوایانِ باقر شیعیان (یا به تعبیر اهل سنت رافضیان) بودند و اهل سنت نقل حدیث از رافضیان را منع کرده بودند.[132] با این وجود ابوحنیفه در حالیکه بیشتر احادیث وارده از اهل سنت را نمیپذیرفت، احادیث زیادی از طریقِ باقر و سایر ائمه روایت کردهاست. همچنین ذهبی[133] از عمرو بن دینار، اعمش، اوزاعی، ابن جریح و قرة بن خالد، به عنوان کسانی از باقر حدیث نقل کردهاند، نام میبرد.[134] همینطور ابوزهره[135] از سفیان ثوری، سفیان بن عیینه (محدث مکه) و ابوحنیفه به عنوان کسانی که از محضر علمی باقر استفاده کردهاند، یاد میکند.[136] طبری، باقر را مرجع ابن اسحاق در نقل سیره میداند و خودش هم برخی داستانهای کربلا را از قول باقر نقل کردهاست.[137]
اهل سنت برخلاف شیعه، باقر را معصوم نمیدانند. بعلاوه ادعا دارند باقر بیعت با دو خلیفه اول، ابوبکر و عمر، را مجاز میدانستهاست و از دشمنان آنها تبری جستهاست. بر اساس روایتی که از ابن عساکر نقل شدهاست، باقر نماز خواندن پشت سر بنیامیه را مجاز شمردهاست. همچنین از ابن کثیر نقل شدهاست که برخلاف اعتقاد شیعه که باقر را یکی از امامان خود میدانند، باقر چنین ادعایی نکردهاست.[138] بعلاوه در حالی که منابع شیعی در توصیفِ یکی از دیدارهای باقر و ابوحنیفه، دیدی نسبتاً منفی از ابوحنیفه ارائه میدهند، منابع حنفی او را یکی از شاگردان باقر میدانند که باقر در مورد او گفتهاست سنت پیغمبر را زنده خواهد کرد.[139]
تعریف و تحسینهایی زیادی به نقل از منابع اهل سنت دربارهٔ باقر گفته شدهاست. از جمله به نقل از ذهبی،[140] باقر «از کسانی است که بین علم و عمل و آقائی و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده و اهلیت برای خلافت داشت»[141] محمد بن منکدر[142] از محدثان اهل سنت، میگوید از میان فرزندان زین العابدین، در علم و فضیلت همپایه او «ندیده بودم تا روزی که به محضر فرزندش، محمد باقر، رسیدم.»[143] همچنین گفته میشود ابرش کلبی از هشام بن عبدالملک پرسید این کیست که مردم او در میان گرفته مسائل شان را از او میپرسند. هشام در جواب گفت «این پیامبر کوفه است، خود را پسر رسول خدا و شکافنده علم و مفسر قرآن میداند.» همچنین هشام از او با تعبیر «مفتون به اهل العراق» یعنی کسی که مردم عراق شیفتهاش هستند، یاد میکند.[144]حافظ ابونعیم احمدبن عبداللّه اصفهانی[145] از ثقات در علم حدیث نزد اهل سنت، میگوید: «از شخصیتهای مورد استناد در منابع حدیثی، ابوجعفر محمد بن علی الباقر است. او از خاندان رسالت بود و بین موقعیت والای دینی و جایگاه برجستهٔ اجتماعی جمع کرده و در زمینه رخدادها و مسائل مستحدثه فقهی و نیز موضوعات خطیر و مهم صاحب نظر است. وی در راستای بندگی و عبادت خدا اشکها ریخت و از مراء و درگیریهای لفظی و برتری جویانه، دیگران را بازمیداشت.»[146] علی بن الحسن بن هبه اللّه شافعی معروف به ابن عساکر[147] مینویسد: «ابوجعفر محمد بن علی… فردی درست کردار و راستگو بود که احادیث زیادی نیز از او روایت شده و هرگز کسانی که از او روایت کردهاند با او به مجادله برنخاستند.»[148]
شیعه دوازده امامی
عبدالله بن عطاء مکی -از شاگردان محمد باقر- از خضوع علما در نزد محمد باقر میگوید:[149] دانشمندان را نزد هیچکس حقیرتر از حضور آنها در نزد محمد باقر ندیده است. به طوری که حکم بن عتیبه که دانشمند بزرگ زمان بود، نزد وی چون کودک در محضر استاد بود.[150] ابواسحاق با تعبیر «کسی را مانند او را ندیدهام» و ابوزرعه دمشقی با عبارت «ابوجعفر بزرگترین عالمان است» از او یاد میکنند.[151] به نوشته جعفریان، پس از علی بن ابیطالب، در میان ائمه شیعه، بیشترین احادیث از باقر و صادق روایت شدهاست. نشر این احادیث باعث شهرت باقر به عنوان عالم، امام، فقیه و محدث بودهاست.[152]
کرامات
کرامات زیادی به باقر نسبت داده شدهاست. از جمله اینکه زبان حیوانات را میدانست، نابینایی را شفا داد؛ و برخی حوادث آینده را پیشگویی کرد از جمله اینکه برادرش زید در جنگ کشته خواهد شد. همچنین شکست بنی امیه و به تخت نشستن منصور، خلیفه عباسی را پیشگویی کرد.[153] به نقل از دونالدسون، بخشی از معجزات باقر عبارت بود از پیش بینیِ برکناری حاکم مدینه، میوه دادن درخت خشک خرما، کمک برای پیدا کردن ثروت مردی که پدرش قبل از مرگ آن را پنهان کرده بود.[154] روزی مردی از باقر پرسید آیا پیامبر وارث علم تمام پیامبران پیشین بود؟ باقر جواب مثبت داد. مرد دوباره پرسید آیا او (باقر) هم این علم را به ارث بردهاست؟ باقر دوباره جواب مثبت داد. مرد بازپرسید آیا میتواند مرده را زنده کند، نابینا را بینا گرداند و جذامی را شفا دهد؟ باقر پاسخ داد «بله، با قدرت خدای بلند مرتبه». باقر سپس دستش را روی چشمان مرد گذاشت و بیناییاش را از او گرفت. بعد دوباره دست گذاشت و بیناییاش را به او برگرداند.[155] بنا به روایت مشابهی که از ابوبصیر (که ظاهرا نابینا بوده است) نقل شده است، محمد باقر در هنگام طواف خانه خدا، دست بر چشمانش کشیده است تا ببیند که «چه کم انـد حاجیـان و چه بسـیارند ناله زنان». بر مبنای این روایت، ابوبصیر چشم بصیرت پیدا کرده است و دیده است که بیشترِ جمعیت خوک و میمون هستند و در میان آنها اندک حاجیانی به چشم می خورند.[156]
زیدیه و اسماعیلیه
اگر چه باقر یکی از امامان زیدی بهشمار نمیآید اما روایات باقر در آثار زیدی از قبیل آمالی احمد بن عیسی بن زید یافت میشود.[157] به نوشته کلبرگ، باقر تقریباً در همه آثار زیدیه به عنوان یک مرجع علمی خودنمایی میکند و از سخنانش در توجیه برتری علمی زید- که دلالت بر امامت او (زید) میکند- استفاده شدهاست.[158] به نوشته باکلی، باقر به عنوان امام چهارم اسماعیلیه به حساب میآید و در موارد فراوانی به عنوان یک مرجع در کتاب دعائم الاسلام نوشته فقیه و متکلم معروف، قاضی نعمان، بهشمار میآید. دعائم الاسلام یک نسخه مدوّن فقه اسماعیلی به حساب میآید.[159]
صوفیه
باقر به زهد و تقوا معروف و بود و غالباً در زندگینامههای صوفیان از او به عنوان کسی که در علوم باطنی (دقائق العلوم)، اشارات (کنایات ظریف قرآن)، کرامات (انجام معجزات)، آیات و براهین تبحّر داشت، یاد شدهاست. همچنین به عنوان کسی که عمرش را به طاعت خدا گذراند و به مقامات عرفان و سلوک دست یافت و در زمینه سلوک به سوی خدا سخنان زیادی ایراد کرد.[160] ابونعیم با عبارت «الحاضرُ الذاکر، الخاشعُ الصٌابر» از او یاد کرده و عطار، کتاب تذکره الاولیا را با نام او به پایان رساندهاست و به تقلید از هجویری از او با عناوین «برهان ارباب مشاهدات»، «امام اولاد نبی» و «گزیده نسل علی» یاد کرده است.[161] چنانچه در کشف المحجوب اثر هجویری آمدهاست، باقر، تصوّف را عبارت از خلق و خوی خوب میدانست و صوفی خوب را صوفیِ دارای اخلاق بهتر تعریف میکرد.[162]
محمد باقر در هنر و ادبیات
آثار ادبی
در حوزه شعر و ادبیات، میتوان به کتابهایی چون «حضرت محمدبنعلی (باقر) سلام الله علیه»، «نغمه باران: امام محمد باقر علیهالسلام»[163] و «بهترین حضور؛ حضرت امام باقر علیه السلام»؛[164] که هر سه اثر با موضوع کودکان و به دست مهدی وحیدی صدر تهیه شدهاست، اشاره کرد. حسین موسوی پاکزاد نیز کتاب شعری با عنوانِ «امام پنجم حضرت امام محمد باقر علیهالسلام» منتشر کردهاست. مجموعه شعر کودکِ «امام باقر (ع) در کربلا»؛[165] با اشعار محمد کامرانی اقدام نیز به چاپ رسیدهاست که دربرگیرندهٔ اشعار و متون ادبی با موضوع محمد باقر میباشند.
آثار تجسمی
از جمله نگارههای مشهور با محوریت محمد باقر، مینیاتوری است که قاسم علی، از تصویرگران ایرانی که بین سالهای ۱۴۷۵–۱۵۲۶ میلادی میزیسته، از جلسه ملاقات تجار خراسانی با محمد باقر رسم کردهاست. قاسم علی، یکی از شاگردان کمالالدین بهزاد بودهاست.[166]
آثار نمایشی
در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۹۵، فیلمی سینمایی با نام «باقرالعلوم» توسط کانال عربی فضائل العترة منتشر شد. این فیلم به زبان عربی است و در یک ساعت و چهل دقیقه، به بیان برخی از اتفاقات زندگی محمد باقر پرداختهاست. تا کنون نسخه با کیفیتی از این فیلم منتشر نشدهاست.[167]
کتابشناسی
در زمینه کتابشناسی، «کتابنامه امام باقر (ع)» اثر ناصرالدین انصاری قمی از جمله آثارِ این حوزه محسوب میشود.[168]
از آثاری که به آموزههای اعتقادی و فقهی باقر پرداختهاند میتوان به مجموعه شش جلدی مسند امام باقر اشاره کرد که توسط عزیزالله عطاردی جمعآوری شدهاست. این مجموعه شامل روایات به جا مانده از محمد باقر است که عمدتاً از منابعِ شیعی و برخی منابعِ زیدی، اسماعیلی و اهل سنت گزیده شدهاست. مسائل فقهی چون ازدواج، طلاق، ارث، تشییع جنازه، طهارت، نماز، روزه، زکات و زیارت؛ و مسائل اعتقادی چون توحید، امامت، ایمان و کفر، از جمله موضوعات این مجموعه میباشد.[169]
از آثاری که به زندگی محمد باقر پرداختهاند میتوان به «زندگانی حضرت امام محمدباقر علیهالسلام: گزیدهای از منتهی الامال محدث قمی (ره)»[170] تألیف رضا استادی، «زندگی امام محمدباقر علیهالسلام: شکافنده علوم و معارف»، تألیف عبدالرحیم عقیقی بخشایشی و «ترجمه الامام زینالعابدین علی بن الحسین علیهالسلام ویلها ترجمة ابنه الإمام محمد الباقر علیهالسلام من تاریخ مدینة دمشق» تألیف ابن عساکر و به تحقیق و ترجمه محمدباقر المحمودی[171] اشاره کرد. کتُب دیگری چون ناسخ التواریخ تألیف دکتر سپهر،[172] بحارالانوار مجلسی و کتاب حیاه الامام محمد الباقر، علیه السلام. دراسه و تحلیل[173] تألیف باقر شریف قرشی نیز شامل تاریخ زندگی محمد باقر میباشند.
سالشمار
سال میلادی
سال میلادی
- توضیحات
- این الگو بر مبنای اندیشهٔ شیعه است.
- در اندیشهٔ شیعی دورهٔ امامت و خلافت الهی علی بن ابیطالب از درگذشت پیامبر اسلام آغاز شدهاست. دورهٔ زمامداری وی بر مسلمین پس از کشته شدن عثمان بن عفان آغاز شد.
- آغاز امامت هر امام مصادف با درگذشت امام پیشین است.
- دورهٔ امامت حجت بن حسن از لحظهٔ درگذشت امام پیشین خود آغاز شدهاست و چون به عقیدهٔ شیعیان دوازده امامی وی زنده و از نظرها پنهان است؛ بنابراین، امامت حجت بن حسن تا زمان ظهور وی و پس از آن تا زمان از دنیا رفتن او ادامه دارد.
- مقیاس نمودار در ردیف نخست با مقیاس ردیف دوم (مرتبط با حجت المهدی) یکسان نیست.
جستارهای وابسته
یادداشتها
- یکی از یاران و نزدیکان باقر و صادق است. صادق دربارهٔ وی همان سخنی را گفتهاست که پیامبر در مورد سلمان فارسی گفتهاست. اینکه فضیل از ما اهل بیت است. (رک. لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 151.
- از باقر روایت شدهاست که «دو دسته از امت من هیچ سهمی در اسلام ندارند: تندرو و قَدَری مسلک.» (رک: Qarashi, The Life of Imam Baqir, 129.)
- که در کوفه زاده شد ولی در بصره زندگی کرد. کشّی او را از اعقابِ ابوالاسود دؤلی میداند. (رک: لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 152.)
- او از اعقابِ عبدالمطلب و از محدثان معتمداست. (رک: لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 153.
- یکی دیگر از یاران باقر است که تا زمان جعفر صادق عمر کرد. او را نباید با همنامش مالک بن اعیان، برادرزاده، اشتباه گرفت. (رک: لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 153.
پانویس
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- Madelung, “ʿAlī b. Ḥosayn b. ʿAlī B. Abī Ṭāleb”, Iranica.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- سبط ابن الجوزي، تذکره الخواص، تهران، مکتبه نینوي الحدیثه، بی تا، ص .
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۱۵.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۱۵-۱۶.
- Donaldson, The Shi'ite Religion, 112.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 397.
- لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 54.
- لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 54.
- لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 54.
- Donaldson, The Shi'ite Religion, 116.
- لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 55-54.
- لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 56.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- Qarashi, The Life of Imam Baqir, 252-217.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 397.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 285.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- زریاب خویی، امام محمد باقر (ع)، شکافنده دانش.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 286-285.
- لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 53.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 286-285.
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۲۰.
- Donaldson, The Shi'ite Religion, 113.
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۷۵.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- ترابی، امام باقر جلوه امامت در افق دانش، 174.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 398.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- ترابی، زندگی سیاسی امام باقر، ۱۵۱.
- ترابی، امام باقر جلوه امامت در افق دانش، 181-180.
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۷۹.
- ترابی، امام باقر جلوه امامت در افق دانش، 184-183.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 398.
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۸۹.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 398.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 322-323.
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۳۳.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 398.
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۶۲-۶۱.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 323.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 399.
- Qarashi, The Life of Imam Baqir, 65-64.
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۱۳.
- طباطبایی، شیعه در اسلام، 183.
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۲۲–۲۴.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 398.
- Donaldson, The Shi'ite Religion, 114.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 397.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 398.
- Donaldson, The Shi'ite Religion, 115.
- حسینی جلالی، جهاد امام سجاد (ع)، 37.
- حسینی جلالی، جهاد امام سجاد (ع)، 37.
- حسینی جلالی، جهاد امام سجاد (ع)، 36.
- حسینی جلالی، جهاد امام سجاد (ع)، 36.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 317-316.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 320-318.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 320.
- پاکتچی، جعفر صادق (ع)، امام.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 399.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 397.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 286.
- Donaldson, The Shi'ite Religion, 116.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 399.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 399.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- ضریح ائمه بقیع.
- بقیع؛ قبرستانی به وسعت تاریخ.
- همه آنچه که دربارهٔ قبرستان بقیع نمیدانید.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- قهرمانی نژاد، فاطمه بنت حسن و ام فروه، مادران گرامی امام باقر و صادق، جلد1، 47-45.
- قهرمانی نژاد، فاطمه بنت حسن و ام فروه، مادران گرامی امام باقر و صادق، جلد1، 37.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- ترابی، جلوه امامت در افق دانش، ۲۱.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 305.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 306.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 228.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- Qarashi, The Life of Imam Baqir, 122.
- امام باقر در نگاه خاورشناسان.
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۵۲.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۴۴–۵۲.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 301-295.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 291-290.
- لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 148.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 314.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 152-148.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 399-398.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 154.
- لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 154.
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۶۲-۶۰.
- «مناظرات امام باقر». دانشنامه رشد.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- مدرسی طباطبایی، میراث مکتوب شیعه، 67.
- حسینیان قمی، «پاسخی به کتاب «حدیثهای خیالی»»، ۱۵۶–۱۸۱.
- دانیالی، «نقش اهل بیت علیهم السلام در تفسیر تابعین».
- دانیالی، «نقش اهل بیت علیهم السلام در تفسیر تابعین».
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- مدرسی طباطبایی، میراث مکتوب شیعه، 67.
- لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 149.
- لالانی، نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر، 149.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- تذکرة الحفاظ، ج 1 ص 124
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 290.
- الامام الصادق علیه السّلام، ص 22
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 292.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 399.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 399.
- سیر اعلام النبلاء، ج 4 ص 402
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 290.
- الاتحاف، ص 145
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 291.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 292.
- حافظ ابونعیم، احمدبن عبدالله الاصبهانی، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، بیروت، دارالکتاب العربی، 1407 ه. ق، چاپ پنجم، ج3 ص 180
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۱۲۲.
- ابوالقاسم علی بن الحسن بن هبه الله الشافعی، ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن الحسن ابن هبه الله الشافعی، تاریخ دمشق الکبیر، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1421 ه. ق، چاپ اول، ج 57 ص 212
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۱۲۲.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 398.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، ۲۸۹.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 292.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 292.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 398.
- Donaldson, The Shi'ite Religion, 117-116.
- Donaldson, The Shi'ite Religion, 113.
- هادیمنش، آفاق اندیشه، ۱۱۶.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 399.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- طارمی، الباقر امام محمد بن علی.
- >Kohlberg, MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN, 399.
- وحیدی صدر، محمد (۱۳۹۳). نغمه باران (امام محمد باقر (ع)). جامعه القرآن الکریم. شابک ۹۷۸۹۶۴۵۸۲۳۸۹۲.
- وحیدی صدر، مهدی (۱۳۹۰). بهترین حضور (حضرت امام باقر علیه السلام). عروج اندیشه. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۲۴۴-۹۷-۸.
- کامرانی اقدام، محمد (۱۳۹۳). مجموعه شعر کودکان کربلا 10 - امام باقر در کربلا. حدیث نینوا. شابک ۹۷۸۹۶۴۸۹۶۴۰۶۶.
- «نگاهی به یک پوستر: سماع قلم در عشق به شکافنده علوم». شهرآرانیوز.
- فیلم الامام الباقر علیه السلام (باقر العلوم)
- انصاری قمی، ناصرالدین (۱۳۷۲). کتابنامه امام باقر علیه السلام. تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
- >Buckley, Muḥammad al-Bāqir.
- استادی، رضا (۱۳۸۰). زندگانی حضرت امام محمدباقر (ع): گزیدهای از منتهی الامال محدث قمی (ره). دفتر نشر برگزیده. شابک ۹۷۸۹۶۴۵۹۷۱۷۲۲.
- ابن عساکر (۱۳۸۴). ترجمه الامام زینالعابدین علی بن الحسین علیهالسلام وتلیها ترجمه ابنه الامام محمد الباقر علیهالسلام من تاریخ مدینه دمشق (به عربی). دلیل ما. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۹۷۱۴۹۶.
- سپهر، محمدتقی بن محمدعلی. «ناسخ التواریخ». نورشاپ. اساطیر.
- قرشی، باقر شریف. «حیاه الامام محمد باقر (ع). دراسه و تحلیل». کتابخانه دیجیتال نور. دارالبلاغه.
منابع
- پاکتچی، احمد (۱۳۹۸). جعفر صادق (ع)، امام. تهران: دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- لالانی، ارزینا آر. (۱۳۸۱). نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر. ترجمهٔ فریدون بدره ای. تهران: نشر و پژوهش فرزان روز.
- زریاب خویی، عباس. «امام محمد باقر (ع)، شکافنده دانش». مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- طارمی، حسن (۱۳۹۳). «الباقر امام محمد بن علی علیه السلام». دانشنامه جهان اسلام. بنیاد دائرةالمعارف اسلامی.
- جعفریان، رسول (۱۳۸۱). حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام. قم: انصاریان.
- ترابی، احمد (۱۳۹۰). زندگی سیاسی امام باقر علیه السلام. مشهد: آستان قدس رضوی.
- هادیمنش، ابوالفضل (۱۳۸۳). آفاق اندیشه. اول. قم: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما. شابک ۹۶۴-۸۶۰۶-۶۱-۷.
- ترابی، احمد (۱۳۸۷). امام باقر علیه السلام جلوه امامت در افق دانش. اول. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
- محمدی ریشهری، محمد (۱۳۸۶). میزان الحکمه. قم: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث.
- حسینی جلالی، محمدرضا (۱۳۸۲). جهاد امام سجاد (ع). مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی.
- مدرسی طباطبایی، حسین (۱۳۸۶). میراث مکتوب شیعه. ترجمهٔ رسول جعفریان و علی قرایی. قم: نشر مورخ.
- حسینیان قمی، مهدی (۱۳۸۳). «پاسخی به کتاب «حدیثهای خیالی»». مجله علوم حدیث (۳۴).
- دانیالی، عبدالله (۱۳۸۷). «نقش اهل بیت علیهم السلام در تفسیر تابعین». نشریه پاسدار اسلام (۱۰).
- طباطبایی، محمدحسین (۱۳۸۸). شیعه در اسلام. قم: بوستان کتاب قم.
- ترابی، احمد (۱۳۸۷). امام باقر جلوه امامت در افق دانش. مشهد: موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
- قهرمانی نژاد، بهاء الدین (۱۳۹۱). فاطمه بنت حسن و ام فروه، مادران گرامی امام باقر و صادق، جلد1. ایران: مشعر.
- سایتها
- «ضریح ائمه بقیع». خبرگزاری تسنیم. ۱۳۹۶.
- «بقیع؛ قبرستانی به وسعت تاریخ». سایت حج و زیارت. ۱۳۹۸.
- «همه آنچه که دربارهٔ قبرستان بقیع نمیدانید». باشگاه خبرنگاران جوان. ۱۳۹۷.
- «امام باقر در نگاه خاورشناسان». پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
- Madelung, Wilfred (1985). "ḤOSAYN B. ʿALĪ B. ABĪ ṬĀLEB". Encyclopædia Iranica. New York: Bibliotheca Persica Press.
- Kohlberg، Etan (۱۹۹۳). MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN (ویراست Pellat, Heinrichs, C٫ Edmund Bosworth, and E٫J٫ van Donzel). New York: Encyclopaedia of Islam, Volume VII.
- Donaldson، Dwight M. (۱۹۳۳). The Shi'ite Religion (A history of Islam in Persia and Irak). London: Luzac.
- Qarashi، Baqir Sharif (۱۹۹۹). The Life of Imam Baqir. ترجمهٔ Jasim al-Rasheed. Qum: Ansarian.
- Buckley، .Ron P (۲۰۲۰). Muḥammad al-Bāqir (ویراست Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson). Encyclopaedia of Islam, THREE.
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به محمد باقر در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ محمد باقر موجود است. |
- دانشنامه امام باقر وبگاه حوزه نت
- مناظرات امام محمد باقر دانشنامه رشد
محمد بن علی شاخهای از قریش زادهٔ: ۳ صفر ۵۷ ه. ق درگذشتهٔ: ۷ ذیحجه ۱۱۴ ه. ق | ||
عنوانهای شیعی | ||
---|---|---|
پیشین: سجاد |
امام امامیهامام اسماعیلیه ۹۵ – ۱۱۴ |
پسین: جعفر صادق |