زینب بنت محمد

زینب دختر محمّد دختر بزرگ محمد است. مادرش خدیجه بنت خویلد بوده‌است، او همسر ابوالعاص پسر ربیع بود. زینب در سال هشتم پس از هجرت در مکه درگذشت.


زینب بنت محمد
زادهٔ۶۰۰
مکه, حجاز, عربستان
درگذشتمی ۶۲۹ (۲۹ سال)
مدینه, حجاز, عربستان
آرامگاهقبرستان بقیع
همسر(ها)ابوالعاص بن ربیع
فرزندانامامه بنت زینب
والدین

زندگی

او ۱۰ سال قبل از بعثت محمد در حالیکه آن او ۳۰ ساله بود، به دنیا آمد. زینب هم‌زمان با مادرش به اسلام روی آورد. او با «ابوالعاص بن ربیع» ازدواج کرد. مادر ابوالعاص هاله خواهر خدیجه بود. این ازدواج پیش از بعثت اتفاق افتاد. زینب نخستین دختر محمد است که ازدواج کرده‌است. گفته شده که نام اصلی ابی‌العاص، قاسم بوده و به «جرو البطاء» (یعنی فرزند سرزمین بطی) مشهور بوده‌است. بعد از ظهور اسلام و مسلمان شدن زینب، روابط زناشویی آن دو به هم خورده بود؛ ولی ابوالعاص به هیچ وجه حاضر به طلاق دادن زینب نبود و از آنجا که محمد هیچ قدرتی در مقابل قریش در مکه نداشت، نتوانست آن‌ها را از هم جدا کند و ابوالعاص را مجبور به طلاق زینب نماید.

بعد از اسلام زینب، ابوالعاص همچنان بر کفر خویش باقی بود و او از معدود مردان تاجر و ثروتمند و امانت‌دار مکه بود. بزرگان قریش بعد از ظهور اسلام از او خواستند، تا زینب را طلاق دهد؛ ولی او هرگز قبول نکرد.


فرزندان

زینب برای ابوالعاص دو فرزند به نام‌های «علی» و «امامه» آورد. علی در کودکی از دنیا رفت؛ ولی امامه زنده بود و علی بن ابی‌طالب بعد از مرگ فاطمه به سفارش وی با امامه ازدواج کرد و بنابر نقل دیگر خود ابوالعاص به امامه سفارش کرد، با علی ازدواج کند.

کتاب

کتاب مشرکی در خانواده پیامبر به رابطه زینب و ابوالعاص می‌پردازد.[1]

علت مرگ

در مورد علت مرگ او گفته‌اند: زمانی که او از مکه به مدینه می‌آمد، مردانی از قریش به تعقیب وی برخاستند و دو مردی به نام‌های «هبار بن اسود» و «نافع بن عبدالقیس» به او رسیده و هودج او را آماج تیز قرار دادند، چنان‌که گفته‌اند او باردار بوده و فرزندش را در اثر ترس سقط نمود.

او در اثر این اتفاق بیمار شد و بهبود نیافت، تا در سال ۸ هجری درگذشت.

مرگ

زینب در سال ۸ هجری از دنیا رفت. "ام‌ایمن" همراه با "سودة دختر زمعه" و "ام‌سلمه" او را غسل دادند. محمد بن عبدالله به آن‌ها گفت: او را سه یا پنج بار و اگر خواستید، بیشتر غسل دهید و با سدر و کافور بشویید و چون از غسل دادن او فارغ شدید، مرا خبر کنید. وقتی کار غسل دادن زینب تمام شد، محمد پیراهن «ازاء» خود را داده و گفت: آن را چسبیده به بدنش بر او بپیچند. او در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

منابع

برای مطالعهٔ بیشتر

  • زندگی صحابه، محمود طریقی، مشهد، ۱۳۸۵
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.