تین

سوره تین نود و پنجمین سوره از قرآن کریم است که به حسب ترتیب قرار گرفتن در مصحف بعد از سوره شرح و قبل از سوره علق بوده و دارای ۸ آیه است .[1]

سورهٔ ۹۵ قرآن
تین
دسته‌بندیمکی
اطلاعات آماری
شمارهٔ نزول۲۸
جزء۳۰
شمار آیه‌ها۸
شمار واژه‌ها۳۹
شمار حرف‌ها۱۸۶
متن سوره
انشراح
علق


متن سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ

وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ ﴿۱﴾وَطُورِ سِینِینَ ﴿۲﴾وَهٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ ﴿۳﴾لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ﴿۴﴾ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ ﴿۵﴾إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ﴿۶﴾فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ ﴿۷﴾أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ ﴿۸﴾

نام‌های سوره

التین

والتین

کلمه تین به معنی انجیر است.

نزول

در سال سوم بعثت بعد از سوره بروج در مکه نازل شده‌است.البته عده ای مفسرین مانند قتاده و ابن‌عباس معتقدند که این سوره مدنی است.[1]این سوره در فاصله هجرت مسلمانان به حبشه و معراج نازل شده است.[1]

محتوای سوره

این سوره به آفرینش، مراحل تکامل، و انحطاط انسان می‌پردازد. بعد از شمردن عوامل نجات انسان، با تأکید بر مسئله معاد و حاکمیت مطلقه خداوند پایان می‌گیرد. همچنین ضرورت وجود پاداش و جزا در آخرت را بیان می‌دارد.[2][1]

تفسیر

این سوره با چهار سوگند آغاز می‌شود. سوگند به تین، زیتون، طور سینین و بلد امین، که این قسمها مقدمه ای برای بیان معنی پراهمیتی است. حال اینکه آیا منظور سوگند به همین دو میوه معروف است یا چیز دیگر؟

«تین» در لغت به معنی «انجیر» و «زیتون» همان زیتون. در حالی که بعضی آن را اشاره به همان دو میوه معروف می‌دانند که خواص غذایی و درمانی فوق‌العاده زیادی دارد، بعضی دیگر معتقدند که منظور از آن، دو کوهی است که شهر «دمشق» و «بیت‌المقدس» بر آنها قرار گرفته، چرا که این دو محل سرزمین پیامبر خیز است، و این دو قسم با سوگندهای سوم و چهارم که از سرزمینهای مقدسی یاد می‌کنند، هماهنگ است.

در حدیثی از پیامبر اسلام می‌خوانیم که خداوند از میان شهرها چهار شهر را برگزید، و دربارهٔ آنها فرمود:" تین" مدینه است و" زیتون" بیت‌المقدس و" طور سینین" کوفه" وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ" مکه است".[3]

مکارم شیرازی از مفسرین شیعه معتقد است، «طور سینین» ظاهراً همان «طور سیناء» است، یعنی همان کوه «طور» که در صحرای سیناء است، و در آنجا درختان پربار زیتون وجود دارد.

«سینا» را به معنی کوه پر برکت، یا پر درخت، یا زیبا، می‌دانند، و همان کوهی است که خداوند با موسی سخن گفت.[3]
اما «وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ» مسلماً اشاره به سرزمین مکه است که همیشه سرزمین امن و امان بوده بوده‌است.[3]

زمخشری مفسر معتزلی هم در کشاف بیان می‌دارد که تین و زیتون به معنی دو میوه انجیر و زیتون است، هرچند برخی می‌گویند به معنی دو کوه محل رویش انجیر و زیتون است. به قرینه کوه طور که در ادامه آیه آمده‌است.[4] وی همچنین معتقد است تین و زیتون مکانهای رسالت ابراهیم و عیسی و طور سینا مکان بعث موسی و بلد امین هم زادگاه و محل بعثت پیامبر اسلام است.[4]

طبری دیگر مفسر سنی معتقد است که تین و زیتون، انجیل و زبور است. طور سینین همان کوه طور و بلد امین خانه مکه می‌باشد.[5]

در کتاب المیزان شیعی آمده: تین و زیتون، حسن و حسین، و طور علی، و بلد امین رسول خدا است؛ ولی این روایات به هیچ وجه از باب تفسیر نیست.[2]

در تفسیر شیعی نمونه همچنین آمده‌است:بعضی نیز «تین» را اشاره به دوران آدم دانسته‌اند، چرا که لباسی که آدم و حوا در بهشت پوشیدند از برگ درختان انجیر بود، و زیتون را اشاره به دوران نوح می‌دانند، زیرا در آخرین مراحل طوفان نوح کبوتری را رها کرد تا دربارهٔ پیدا شدن خشکی از زیر آب جستجو کند او با شاخه زیتونی بازگشت، و نوح فهمید که طوفان پایان گرفته و خشکی از زیر آب ظاهر شده‌است (لذا شاخه زیتون رمز صلح و امنیت است). بعضی نیز «تین» را اشاره به مسجد نوح که بر کوه جودی بنا شد می‌دانند.[3]بعد از ذکر این قسمهای پر محتوای چهارگانه به جواب قسم پرداخته چنین می‌فرماید: «مسلماً ما انسان را در بهترین شکل و نظام آفریدیم» (لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ).

" تقویم" به معنی درآوردن چیزی به صورت مناسب، و متعادل و باکیفیت است، و اشاره به این است که خداوند انسان را از هر نظرهماهنگ و شایسته آفرید، هم از نظر جسمی، و هم از نظر روحی و عقلی، چرا که هر گونه استعدادی را در وجود او قرار داده‌است؛ ولی همین انسان با تمام این امتیازات اگر از مسیر حق منحرف گردد، چنان سقوط می‌کند که به" اسفل السافلین" کشیده می‌شود، لذا در آیه بعد می‌فرماید" سپس ما او را به پائین‌ترین مراحل بازگرداندیم.[3]" (ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ). می‌گویند همیشه در کنار کوه‌های بلند دره‌های بسیار عمیق وجود دارد حالا اگر انسان این همه هوش و استعداد را در طریق فساد به کار اندازد بزرگترین مفسده را می‌آفریند و طبیعی است که به" اسفل السافلین" کشیده شود؛ ولی در آیه بعد می‌افزاید:" مگر کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند که برای آنها پاداشی است قطع نشدنی" (إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ)." غیر ممنون" اشاره به پاداشی دائمی و بدون کم و کاست است. در آیه بعد انسان را مخاطب قرار داده، می‌گوید:" چه چیز سبب می‌شود که تو بعد از این همه دلائل روز جزا را تکذیب کنی"؟! (فَما یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ). ساختمان وجود تو از یک سو، و ساختمان این جهان پهناور از سوی دیگر، نشان می‌دهد که زندگی چند روزه دنیا نمی‌تواند هدف نهایی آفرینش تو و این عالم بزرگ باشد. اینها همه مقدمه ای است برای جهانی وسیعتر و کاملتر به نام آخرت.[3] منظور از" دین" در اینجا آئین و شریعت نیست بلکه همان جزا و روز جزا است، آیه بعد نیز گواه بر این معنی است. چنان‌که می‌فرماید:" آیا خداوند بهترین حکم کنندگان و داوران نیست"؟! (أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحاکِمِینَ).[3] طبری از اهل سنت نیز معتقد است احسن تقویم به معنی روی نیکوست و رددناهم اسفل‌السافلین یعنی همه را به جهنم می‌برم مگر افراد مؤمن که ایشان را با منت آمرزیده‌ام.[5]

محمد حسین طباطبایی در تفسیر شیعی المیزان چنین اشاره می کند که منظور از" خلق کردن انسان در احسن تقویم" این است که: انسان از هر جهت و شانی داری قوام است یعنی: هر چیز و هر وضع و هر شرطی که ثبات انسان و بقایش نیازمند بدان است در وجودش قرار گرفته است.[2] پس به حسب خلقت دارای بهترین قوام است، و از این جمله و جمله بعدش که می فرماید:(ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ إِلَّا الَّذِینَ ...)استفاده می شود که انسان به حسب خلقت طوری آفریده شده که صلاحیت دارد به رفیع اعلی عروج کند و (أَسْفَلَ سافِلِینَ) مقام منحطی است که از هر پستی پست‌تر، و از مقام هر شقی و زیانکاری پایین‌تر است.( ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ)معنای آیه این است که: سپس ما همین انسان را که در بهترین تقویم آفریدیم، به مقام پستی برگرداندیم که از مقام تمام اهل عذاب پست‌تر است.و بعضیی گفته اند: مراد از خلقت انسان در احسن تقویم، همان شرایطی است که یک انسان در آن شرایط، هستی می یابد و به حد جوانی می رسد، قوی می شودو مراد از رد انسان به اسفل سافلین برگرداندنش به دوران ضعف قوای ظاهری و باطنیش در پیری است، که قد و قامتش خمیده می شود و از نظر ذهنی هم ضعیف می شود.[2] ولی این معنی با آیه بعد سازگاری ندارد (إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ )زیرا پیر شدن و ضعف در قوا ربطی به مومن و کافر بودن ندارد و قانون خلقت است و اینطور نیست که بگوییم مومن پیر نمی شود. (فَما یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحاکِمِین )خطاب در این آیه به انسان است.ولی بعضی گفته اند: در ظاهر خطاب به رسول خدا است، و در واقع منظور سایر مردمند.دین به معنای جزا است. و معنایش این است که ای انسان! آن انگیزه ای که تو را واداشته که جزای روز قیامت را تکذیب کنی چیست؟ آن هم بعد از اینکه ما انسان را را دو طایفه کرده، یک طایفه که به سوی (اسفل سافلین )برگشتند، و طایفه ای دیگر که پاداش داده شدند، آن هم پاداشی قطع ناشدنی.[2]

معنی کلمات

تین:انجیر

طور: کوه

امین: امن

رد:برگشتن

غیر ممنون: قطع نشدنی

فضیلت سوره

در حدیثی از پیامبر اسلام آمده‌است:

هرکس این سوره را بخواند خداوند دو نعمت را مادامی که در دنیاست به او می‌بخشد: سلامت و یقین؛ و هنگامی که از دنیا برود به تعداد تمام کسانی که این سوره را خوانده‌اند ثواب یک روز روزه به عنوان پاداش به او می‌بخشد.

در حدیثی دیگر آمده:خواندن این سوره برابر با انفاق کوهی از طلاست.

ترجمه سوره

نام خدای رحمان و رحیم،

سوگند به دو سرزمین (انبیاء خیز) شام و بیت‌المقدس (یا قسم به انجیر و زیتون) (۱).

و سوگند به سرزمین «طور سینا» (۲).

سوگند به مکه این بلد امین (۳).

که ما انسان را به بهترین نظام خلقت خلق کردیم (۴).

سپس او را- در صورتی که منحرف شود- به پست‌ترین مرحله برگرداندیم (۵).

مگر کسانی را که ایمان آورده و اعمال صالح کنند که پاداشی قطع ناشدنی دارند (۶).

حال ای انسان! آن انگیزه‌ای که تو را وامی‌دارد به اینکه روز جزا را تکذیب کنی چیست؟ (۷).

مگر خدا را احکم الحاکمین نیافتید؟ (8).[2]

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون

در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ تین موجود است.

منابع

پانویس

  1. دایرةالمعارف قرآن کریم، سوره تین
  2. ترجمه تفسیر المیزان-طباطبایی-محمد حسین-محمد حسین طباطبایی-تفسیر المیزان-سید محمد باقر موسوی همدانی-جلد2-1374-دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم-قم-صفحه538.
  3. تفسیر نمونه-مکارم شیرازی-ناصر-ناصر مکارم شیرازی-جلد27-1374-دار الکتب الاسلامیه-تهران-صفحه 140.
  4. کشاف عن حقایق غوامض تنزیل-زمخشری-محمود-محمود زمخشری-تفسیر کشاف-ج4-1407-دار الکتب العربی-بیروت-ص773.
  5. ترجمه تفسیر طبری-طبری-جلال الدین-جلال الدین طبری-مترجمان-ج7-1356-انتشارات توس-صفحه2031-.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.