دل از من برد و روی از من نهان کرد

غزلی با مطلع «دل از من برد و روی از من نهان کرد»، غزل شمارهٔ ۱۳۷ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

دل از من برد و روی
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۸
بحرهَزَج مُسَدَّس محذوف
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
متن

دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
شب تنهائیم در قصد جان بود
خیالش لطفهای بیکران کرد
چرا چون لاله خونین‌دل نباشم
که با ما نرگس او سرگران کرد
کرا گویم که با این درد جانسوز
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
بدانسان سوخت چون شمعم که بر من
صراحی گریه و بربط فغان کرد
صبا گر چاره داری وقت وقتست
که درد اشتیاقم قصد جان کرد
میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
عدو با جان حافظ آن نکردی
که تیر چشم آن ابرو کمان کرد




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

محمود محمودی خوانساری در برنامهٔ شمارهٔ ۴۴ از مجموعهٔ گل‌های تازه این غزل را در گوشهٔ شوشتری اجرا کرده است.[2]

پانویس

منابع

  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.
  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوش‌خوانی‌های شعر حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.