طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف

غزلی با مطلع «طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف»، غزل شمارهٔ ۲۹۶ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

طالع اگر مدد دهد
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۹
بحررجز مثمن مطوی مخبون
مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن
متن

طالع اگر مدد دهد دامنش آورم بکف
گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
طرف کرم ز کس نبست این دل پرامید من
گر چه سخن همی‌برد قصّهٔ من بهر طرف
از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
وه که درین خیال کج عمر عزیز شد تلف
ابروی دوست کی شود دستکش خیال من
کس نزدست ازین کمان تیر مراد بر هدف
چند بناز پرورم مهر بتان سنگدل
یاد پدر نمی‌کنند این پسران ناخلف
من بخیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک
مغبچهٔ ز هر طرف میزندم بچنگ و دف
بیخبرند زاهدان نقش بخوان و لا تقل
مست ریاست محتسب باده بده و لا تخف
صوفی شهر بین که چون لقمهٔ شبهه میخورد
پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان بصدق
بدرقهٔ رهت شود همّت شحنه نجف




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

عبدالوهاب شهیدی در برنامهٔ شمارهٔ ۱۰۵ از مجموعهٔ گل‌های تازه این غزل را در گوشهِ شوشتری اجرا کرده‌است.[2]

پانویس

منابع

  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوشخوانی‌های دیوان حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.