خلوت‌گزیده را به تماشا چه حاجت است

غزلی با مطلع «خلوت‌گزیده را به تماشا چه حاجت است»، غزل شمارهٔ ۳۳ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

خلوت‌گزیده را به تماشا
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۱۰
بحرمُضارع مثمن اَخرَب مکفوف محذوف
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
متن

خلوت گزیده را بتماشا چه حاجتست
چون کوی دوست هست بصحرا چه حاجتست
جانا بحاجتی که ترا هست با خدا
کاخر دمی بپرس که ما را چه حاجتست
ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم
آخر سوال کن که گدا را چه حاجتست
ارباب حاجتیم و زبان سُوال نیست
در حضرت کریم تمنّا چه حاجتست
محتاج قصّه نیست گرت قصد خون ماست
چون رخت از آن تست بیغما چه حاجتست
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار احتیاج خود آنجا چه حاجتست
آن شد که بار منّت ملّاح بردمی
گوهر چو دست داد بدریا چه حاجتست
ای مدّعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند باعدا چه حاجتست
ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار
میداندت وظیفه تقاضا چه حاجتست
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدّعی نزاع و محاکا چه حاجتست




۲



۴



۶



۸



۱۰


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

ایرج در برنامهٔ شمارهٔ ۱۷۶ و ۱۸۳ از مجموعهٔ برگ سبز این غزل را در دستگاهِ سه‌گاه اجرا کرده است.[2]

پانویس

منابع

  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.
  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوش‌خوانی‌های شعر حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.