خوش است خلوت اگر یار یار من باشد

غزلی با مطلع «خوشست خلوت اگر یار یار من باشد'»، غزل شمارهٔ ۱۶۰ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

خوشست خلوت
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۷
بحرمُجتَثّ مثمن مخبون محذوف
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
متن

خوشست خلوت اگر یار یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
من آن نگین سلیمان بهیچ نستانم
که گاه گاه برو دست اهرمن باشد
روا مدار خدایا که در حریم وصال
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
هُمای گو مفکن سایهٔ شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
هوای کوی تو از سر نمیرود آری
کغریب را دل سرگشته با وطن باشد
بسان سوسن اگر ده زبان شود حافظ
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد




۲



۴



۶


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

مرضیه در برنامهٔ شمارهٔ ۱۷۰ از مجموعهٔ گل‌های رنگارنگ این غزل را در دستگاهِ شور اجرا کرده‌است.[2]

در دیگر آثار هنری

برروی یک شمعدان برنجیِ دورهٔ صفویه و متعلق به آستانهٔ شیخ صفی، سه بیت از این غزل حک شده‌است. این شمعدان در حال حاضر در موزهٔ ملی ایران (شمارهٔ ۳۶۰۳) نگهداری می‌شود.[3]

پانویس

منابع

  • آذرنوش، آذرتاش؛ اینجنیتو، دومینیکو؛ باقری، بهادر؛ بلوکباشی، علی؛ بیات، علی؛ پاکتچی، احمد؛ خرمشاهی، بهاءالدین؛ دادبه، اصغر؛ ساجدی، طهمورث؛ سجادی، صادق؛ سمسار، محمدحسن؛ شمس، اسماعیل؛ عبدالله، صفر؛ کردمافی، سعید؛ کیوانی، مجدالدین؛ مسعودی آرانی، عبدالله؛ میثمی، حسین؛ میرانصاری، علی؛ نکوروح، حسن؛ هاشم‌پور سبحانی، توفیق؛ بخش هنر و معماری (۱۳۹۰). «حافظ». در سید محمدکاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ۱۹. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۷۸۶۰۰۶۳۲۶۰۴۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.