صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت

غزلی با مطلع «صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت»، غزل شمارهٔ ۸۱ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

صبحدم مرغ چمن
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۸
بحررَمَل مُثَمَّن مَخبون محذوف
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
متن

صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که درین باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت بمعشوق نگفت
گر طمع داری از آن جام مرصّع می لعل
ای بسا دُر که بنوک مژه‌ات باید سُفت
تا ابد بوی محبّت بمشامش نرسد
هر که خاک در میخانه برخساره نرفت
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
زلف سنبل بنسیم سحری می‌آشفت
گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
سخن عشق نه آنست که آید بزبان
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت
اشک حافظ خرد و صبر بدریا انداخت
چکند سوز غم عشق نیارست نهفت




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

ایرج در برنامهٔ شمارهٔ ۲۸ از مجموعهٔ گل‌های تازه این غزل را در دستگاهِ ماهور اجرا کرده‌است.[2]

پانویس

منابع

  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوشخوانی‌های دیوان حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.