هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی

غزلی با مطلع «هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی»، غزل شمارهٔ ۴۷۴ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

هواخواه توام جانا
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۹
بحرهزج مثمن سالم
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
متن

هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی
که هم نادیده می‌بینیّ و هم ننوشته می‌خوانی
ملامت گو چه دریابد میان عاشق و معشوق
نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
بیفشان زلف و صوفی را بپابازیّ و رقص آور
که از هر رقعهٔ دلقش هزاران بت بیفشانی
گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبندست
خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی
ملک در سجدهٔ آدم زمین‌بوس تو نیّت کرد
که در حسن تو لطفی دید بیش از حدّ انسانی
چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است
مباد این جمع را یارب غم از باد پریشانی
دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت
ندانی قدر وقت ایدل مگر وقتی که درمانی
ملول از همرهان بودن طریق کاردانی نیست
بکش دشواری منزل بیاد عهد آسانی
خیال چنبر زلفش فریبت میدهد حافظ
نگر تا حلقهٔ اقبال ناممکن نجنبانی




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

محمدرضا شجریان در برنامهٔ شمارهٔ ۲۵۱ از مجموعهٔ برگ سبز این غزل را در آوازِ ابوعطا اجرا کرده‌است.[2]

پانویس

منابع

  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوشخوانی‌های دیوان حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.