دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم

غزلی با مطلع «دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم»، غزل شمارهٔ ۳۴۸ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

دیده دریا کنم و صبر
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۷
بحررَمَل مُثَمَّن مَخبون محذوف
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
متن

دیده دریا کنم و صبر بصحرا فکنم
واندرین کار دل خویش بدریا فکنم
از دل تنگ گنه‌کار برآرم آهی
کآتش اندر گنه آدم و حوّا فکنم
مایهٔ خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست
میکنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم
بگشا بند قبا ای مه خورشیدکلاه
تا چو زلفت سرِ سودازده در پا فکنم
خورده‌ام تیر فلک باده بده تا سرمست
عقده در بند کمر ترکش جوزا فکنم
جرعهٔ جام برین تخت روان افشانم
غلغل چنگ درین گنبد مینا فکنم
حافظا تکیه بر ایّام چو سهوست و خطا
من چرا عشرت امروز بفردا فکنم




۲



۴



۶


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

محمدرضا شجریان در برنامهٔ شمارهٔ ۱۳۸ از مجموعهٔ گل‌های تازه این غزل را در آوازِ بیات اصفهان اجرا کرده است.[2]

پانویس

منابع

  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.
  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوش‌خوانی‌های شعر حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.