با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

غزلی با مطلع «با مدّعی مگوئید اسرار عشق و مستی»، غزل شمارهٔ ۴۳۵ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

با مدّعی مگوئید
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۷
بحرمضارع مثمن اخرب
مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
متن

با مدّعی مگوئید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی
سلطان من خدا را زلفت شکست ما را
تا کی کند سیاهی چندین درازدستی
در گوشهٔ سلامت مستور چون توان بود
تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی
آن روز دیده بودم این فتنها که برخاست
کز سرکشی زمانی با ما نمی‌نشستی
عشقت بدست طوفان خواهد سپرد حافظ
چون برق ازین کشاکش پنداشتی که جستی




۲



۴



۶


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

محمود محمودی خوانساری در برنامهٔ شمارهٔ ۱۴۱ از مجموعهٔ گل‌های تازه این غزل را در آوازِ بیات اصفهان[2] و پروین در برنامهٔ شمارهٔ ۲۷۵ از مجموعهٔ برگ سبز این غزل را در دستگاهِ سه‌گاه اجرا کرده‌اند.[3]

پانویس

منابع

  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.
  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوش‌خوانی‌های شعر حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.