یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور

غزلی با مطلع «یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور»، غزل شمارهٔ ۲۵۵ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

یوسف گمگشته بازآید
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۱۰
بحررَمَل مُثَمَّن محذوف
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
متن

یوسف گم‌گشته بازآید بکنعان غم مخور
کلبهٔ احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید بسامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نَه‌ٔ از سرّ غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
چون ترا نوحست کشتی‌بان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر بشوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
گرچه منزل بس خطرناکست و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کانرا نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله میداند خدای حال‌گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور




۲



۴



۶



۸



۱۰


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

عبدالوهاب شهیدی در برنامهٔ شمارهٔ ۷۸ از مجموعهٔ گل‌های تازه این غزل را در آوازِ دشتی اجرا کرده‌است.[2] شهیدی همین‌طور بار دیگر در برنامهٔ شمارهٔ ۴۲۶ از مجموعهٔ گل‌های رنگارنگ این غزل را به همراه الهه در آوازِ دشتی اجرا کرده‌است.[3]

پانویس

منابع

  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوشخوانی‌های دیوان حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.