هرکه شد محرم دل در حرم یار بماند

غزلی با مطلع «هرکه شد محرم دل در حرم یار بماند»، غزل شمارهٔ ۱۷۸ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

زلف بر باد مده
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۱۱
بحررَمَل مُثَمَّن مَخبون محذوف
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
متن

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وانکه این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پردهٔ پندار بماند
صوفیان واستدند از گرو می همه‌رخت
دلق ما بود که در خانهٔ خمّار بماند
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصهٔ ماست که در هر سر بازار بماند
هر می لعل کزان دست بلورین ستدیم
آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند
جز دل من کز ازل تا بابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند
گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس
شیوهٔ تو نشدش حاصل و بیمار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که درین گنبد دوّار بماند
داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنّار بماند
بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد
که حدیثش همه‌جا در در و دیوار بماند
بتماشاگه زلفش دل حافظ روزی
شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند




۲



۴



۶



۸



۱۰


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

مرضیه و قوامی در برنامهٔ شمارهٔ ۵۷۳ از مجموعهٔ گل‌های رنگارنگ این غزل را در آوازِ ابوعطا اجرا کرده‌اند. تاج اصفهانی نیز در برنامهٔ شمارهٔ ۱۹ از مجموعهٔ برگ سبز این غزل را در دستگاهِ سه‌گاه اجرا کرده‌است.[2]

پانویس

منابع

  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوشخوانی‌های دیوان حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.