دردم از یارست و درمان نیز هم

غزلی با مطلع «دردم از یارست و درمان نیز هم»، غزل شمارهٔ ۳۶۳ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

دردم از یارست و درمان
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۹
بحررمل مسدس محذوف
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
متن

دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
این که میگویند آن خوشتر ز حسن
یار ما این دارد و آن نیز هم
یاد باد آنکو بقصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم
دوستان در پرده میگویم سخن
گفته خواهد شد بدستان نیز هم
چون سر آمد دولت شبهای وصل
بگذرد ایّام هجران نیز هم
هر دو عالم یک فروغ روی اوست
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
اعتمادی نیست بر کار جهان
بلکه بر گردون گردان نیز هم
عاشق از قاضی نترسد می بیار
بلکه از یرغوی دیوان نیز هم
محتسب داند که حافظ عاشقست
واصف ملک سلیمان نیز هم




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

حسین قوامی در برنامهٔ شمارهٔ ۴۵ از مجموعهٔ گل‌های تازه این غزل را در دستگاهِ سه‌گاه اجرا کرده است.[2]

پانویس

منابع

  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.
  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوش‌خوانی‌های شعر حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.