آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند

غزلی با مطلع «آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند»، غزل شمارهٔ ۱۹۱ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

آن کیست کز روی کرم
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۹
بحررجز مثمن سالم
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
متن

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
بر جای بدکاری چو من یکدم نکوکاری کند
اوّل ببانگ نای و نی آرد بدل پیغام وی
وانگه بیک پیمانه می با من وفاداری کند
دلبر که جان فرسود ازو کام دلم نگشود ازو
نومید نتوان بود ازو باشد که دلداری کند
گفتم گره نگشوده‌ام زان طرّه تا من بوده‌ام
گفتا منش فرموده‌ام تا با تو طرّاری کند
پشمینه پوش تندخو از عشق نشنیدست بو
از مستیش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند
چون من گدای بی‌نشان مشکل بود یاری چنان
سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند
زان طرّهٔ پر پیچ و خم سهلست اگر بینم ستم
از بند و زنجیرش چه غم هر کس که عیّاری کند
شد لشکر غم بی عدد از بخت میخواهم مدد
تا فخر دین عبدالصّمد باشد که غمخواری کند
با چشم پرنیرنگ او حافظ مکن آهنگ او
کان طرّهٔ شبرنگ او بسیار طرّاری کند




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

محمود محمودی خوانساری در برنامهٔ شمارهٔ ۹ از مجموعهٔ گل‌های تازه این غزل را در دستگاهِ سه‌گاه اجرا کرده است.[2]

پانویس

منابع

  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.
  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوش‌خوانی‌های شعر حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.