خوش آمد گل وزان خوشتر نباشد

غزلی با مطلع «خوش آمد گل وزان خوشتر نباشد»، غزل شمارهٔ ۱۶۲ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

خوش آمد گل
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۱۱
بحرهَزَج مُسَدَّس محذوف
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
متن

خوش آمد گل وزان خوشتر نباشد
که در دستت بجز ساغر نباشد
زمان خوشدلی دریاب و در یاب
که دایم در صدف گوهر نباشد
غنیمت دان و می خور در گلستان
که گل تا هفتهٔ دیگر نباشد
ایا پُرلعل کرده جام زرّین
ببخشا بر کسی کش زر نباشد
بیا ای شیخ و از خمخانهٔ ما
شرابی خور که در کوثر نباشد
بشوی اوراق اگر همدرس مائی
که علم عشق در دفتر نباشد
ز من بنیوش و دل در شاهدی بند
که حسنش بستهٔ زیور نباشد
شرابی بی‌خمارم بخش یا رب
که با وی هیچ درد سر نباشد
من از جان بندهٔ سلطان اویسم
اگر چه یادش از چاکر نباشد
بتاج عالم آرایش که خورشید
چنین زیبندهٔ افسر نباشد
کسی گیرد خطا بر نظم حافظ
که هیچش لطف در گوهر نباشد




۲



۴



۶



۸



۱۰


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

حسین قوامی در برنامهٔ شمارهٔ ۱۱۳ از مجموعهٔ گل‌های تازه این غزل را در دستگاهِ شور اجرا کرده است.[2]

پانویس

منابع

  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.
  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوش‌خوانی‌های شعر حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.