ابن حزم
ابن حزم، ابومحمد علیبناحمدبنسعید (۳۸۴–۴۵۶ قمری) (۹۹۴–۱۰۶۴م) فقیه، محدث، فیلسوف، عالم ادیان و مذاهب، ادیب و شاعر و یکی از درخشانترین چهرههای فرهنگ اسلامی در اندلس بودهاست. پدرش از بزرگان اهل قرطبه بود و در دولت عامری سمت وزارت را بهعهده داشت.
زندگینامه
ابومحمد نیز در همان جوانی به وزارت منصوب گشت. در همان ابتدا در ادبیات و اخبار گذشتگان و شعر، در منطق و اجزاء فلسفه به استادی رسید و تأثیری بر وی نهاد، این علم وی را در نگارش کتابهایی مساعدت کرد که در آن رویکرد قابل توجهی به علم منطق، که آن را بر دیگر علوم برتر میدانست، داشت. او علم منطق را در رأس علوم اسلامی میدانست و رنجهای بسیاری را بهخاطر آن متحمل گشت. در علوم نقلی تبحر فراوانی یافت.
اعتقادات
او ابتدا بر اساس فقه شافعی عمل مینمود و سپس اجتهادش او را به این اندیشه رسانید که بهطور کامل قیاس را؛ چه آشکار و چه پنهان، نفی کند و تنها ظاهر نص و عموم کتاب و حدیث را قبول داشته باشد و معتقد به برائت اصلی و استصحاب حال باشد و در این زمینه کتابهای بسیار نوشت و بر این عقید مناظرهها نمود و درشت گویی و قلمفرساییها کرد و در ارتباط با امامان مذاهب ادب و احترام را کنار نهاد و درعوض به عبارات ناخوشایند و ناسزا و سخنان ناروا دربارهٔ ایشان پرداخت.
ویژگیهای شخصیتی
بر پایه نوشتههای خود ابن حزم و گزارشهای تاریخ نگاران، بیگمان میتوان گفت که وی از لحاظ روانشناسی فردی، مردی ویژه بوده و برخی از این ویژگیهای وجودیش، در دوران زندگانی وی انگیزه رنجها و ناآرامیهای گوناگون برای او شده بودهاست. ابن حزم از یک سو دارای روحی بسیار حساس، طبعی شاعرانه و در دوستیهایش با انسانهای همگون خود بسیار استوار و وفادار بوده و از سوی دیگر در باورها و اندیشههایش سخت تعصب میورزیدهاست. ابن حزم خود دربارهٔ خلقیات خویش مینویسد: من در سرشت خود دو طبیعت دارم که زندگی من با آنها هرگز گوارا نیست؛ و گرد آمدن آنها مرا از زندگانی بیزار میکند و گاه آرزو میکنم که از خویش گریزان شوم، تا از رنجی که به خاطر آنها میکشم، آزاد شوم: یکی وفاداری است که هیچ تلونی بدان آمیخته نیست و در حضور و غیاب و نهان و آشکار یکسان است، و زاییده الفتی است که نمیگذارد روحم از آنچه به آن خو گرفتهاست، روی گردان شود، و نیز نمیگذارد که از دست دادن کسانی را که با ایشان مصاحب بودهام، از خاطر بگذرانم؛ و دیگری عزت نفسی است که به ستم تن نمیدهد، و مرا به کمترین دگرگونی در رفتار آشنایانم حساس میکند، چنانکه مرگ را بر آن رجحان میدهم. هر یک از این دو سجیّه مرا به سوی خود میکشد. من جفا میبینم و بر خود همواره میسازم، بسیار شکیبایی میکنم و انتظار میکشم، که دشوار کسی توانایی آن را دارد.[1] بدین سان شگفتی ندارد که گفتهاند وی در تبلیغ عقاید و نظریات خود و دفاع از آنها سخت بیپروا بوده و از این رهگذر دشمن تراشی میکرده و رنجهای فراوان متحمل میشدهاست. با توجه به خصلت وفاداری وی میتوان هواداری استوار و حتی تعصبآمیز او را در برابر فرمانروایان اموی توجیه کرده، و از همین روست که ناگواریها، رنجها، تبعیدها و در به دریهایی که در آن دوران آشفتگی و فروپاشی سیاسی - اجتماعی اندلس نصیب وی شده بود.
نقدها
به علت ساز وکاری که پیش گرفته بود دستههایی از مسلمانان از نوشتههای وی رویگرداندند و او را رها ساخته و از وی گریختند و زمانی مورد آزار قرار گرفت. برخی از علما به او توجه کرده و در کارهایش به قصد انتقاد و بهره بردن و گرفتن و نیز مؤاخذه نمودن جستجو و تحقیق نمودند و در آن مروارید گرانبهایی را یافتند که در پوستهای بیارزش پیچیده شدهاست؛ بنابراین گاه از آن به وجد میآمدند و گاه خرسند میگشتند و گاه از یکهتازی او به تنگ میآمدند. روی هم رفته کمال و تواناییاش مورد توجه بود. جز سخن محمد، سخن هر کس را که میخواست میپذیرفت یا رها مینمود.
در تمامی علوم دست میبرد و تبحر کسب مینمود. در نقل احادیث مهارت بسیار داشت و در نظم و نثر ید طولایی داشت. انسانی دیندار و بسیار خیر بود. علاقهای به ریاست نداشت و در خانه میماند و سرگرم علم و دانش میشد.
نظر دیگران
- ابو حامد غزالی میگوید: دربارهٔ اسماء خداوند -تعالی- کتابی را یافتم که ابومحمد بن حزم اندلسی آن را نگاشته و نشانهٔ قدرت بالای حفظ و حضور ذهن بسیار او است.
- صاعد اندلسی میگوید: ابن حزم در بین همهٔ اهالی اندلس علوم اسلامی را بیشتر در خود گردآورده بود و علوم سخنوری او وسیعتر از همگان بود و در علم بلاغت و شعر ذوق زیادی داشت و دارای شناخت فراوانی بر زندگینامهها و اخبار گذشتگان بود. پسر او دربارهٔ چهارصد تألیف پدرش، ابومحمد، به من خبر داد که بالغ بر هشت هزار صفحه بود.
- ابوعبدالله حمیدی میگفت ابن حزم حافظ حدیث و فقه بود و احکام را از کتاب و سنت استنباط مینمود، در انواع علوم خود را مشغول میداشت، به علم خویش عمل میکرد، کسی را مانند او ندیدهام که هوش، سرعت حفظ، تقوا و دینداری همه را با هم داشته باشد. در ادبیات و شعر شایستگی و ذوقی سرشار داشت، هرگز کسی را ندیدهام که مانند وی با چنان سرعتی به صورت فیالبداهه شعر بسراید. شعرهای بسیاری دارد که آنها را بر اساس حروف الفبا جمع کردهاست.
آثار
ابورافع، پسر ابن حزم پس از مرگ وی اعلام کرد که وی ۴۰۰ اثر از خود بهجای گذاشتهاست که این آثار مکتوب بالغ بر ۸۰۰۰۰ صفحه میشود.[2] بدین سان وی را از لحاظ کثرت نوشتههایش با محمد بن جریر طبری نویسنده تاریخ مشهور مقایسه کردهاند.[3] اما از همه این نوشتهها اکنون جز چند کتاب و تعدادی رساله باقی نماندهاست. ابن حزم تألیفات مهمی دارد که بزرگترین آنها کتاب "الإیصال إلی فهم کتاب الخصال" حاوی پانزده هزار صفحه و کتاب "الخصال الحافظ لجمل شرائع الإسلام مشتمل بر دو جلد، کتاب "المجلی" دربارهٔ فقه یک جلد، کتاب "المحلی فی شرح المجلی بالحجج والآثار" هشت جلد، کتاب "حجة الوداع" محتوی یکصد و بیست صفحه، کتاب "قسمة الخمس فی الرد علی إسماعیل القاضی" یک جلد، کتاب "الآثار آلتی ظاهرها التعارض ونفی التناقض عنهاً حاوی یک هزار صفحه که البته آن را به پایان نرسانیدهاست، کتاب "الجامع فی صحیح الحدیث" بدون اسانید، کتاب "التلخیص والتخلیص فی المسائل النظریة"، کتاب "ما انفرد به مالک وأبو حنیفة والشافعی".
منابع
- ابن حزم، علی، ج۱، ص۲۱۲، طوق الحمامة، به کوشش صلاحالدین قاسمی، تونس، ۱۹۸۵م.
- . دمشقی، ابن کثیر و الحافظ، ابوالفداء؛ پیشین، ص302.
- ابن صاعد اندلسی، صاعد، ج۱، ص۷۶–۷۷، طبقات الامم، به کوشش لویس شیخو، بیروت، ۱۹۱۲م.