گنگ دژ
کَنگدژ یا کنگدز در اساطیر ایران، نامِ شهر-دژی در شرق یا شمال ایران[1] است. این دژ که سیاوش ساختهاست[2] در فرجامشناسیِ مزدایی اهمیت میدارد. پشوتن که یکی از جاویدانان است در گنگدژ به سر میبرد[3] و در پایانِ هزارهٔ زرتشت با صدوپنجاهنفر مردِ پرهیزگار از سوی کنگدژ خروج میکند.[4] علاوه بر این در متنهای پهلوی، کیخسرو پس از دادن پادشاهی به لهراسب به گنگ دژ میرود.[5] گفته می شود کنگ دژ احتمالا همان قلعه کنگلو در سوادکوه است. برابر اساطیر نگاشته شده در دیپه های پهلوی، کنگ دژ دارای دست و پای، همیشه گردان و بر سر دیوان بود. کیخسرو آن را در سیاوشگرد نزدیک ایرانویج به زمین نشاند.[6] بر سر زمان «نشاندن» کیخسرو گنگدژ را بر سیاوشگرد میان پژوهشگران درگیری و ناسازواری است. شماری باورمندند که این کار در فرجام زمان انجام میپذیرد این چنین که کیخسرو شهر را بر سیاوشگرد «نشانَد»[7] و شماری باورمندند که کیخسرو در همان زمان گذشته گنگ دژ را بر سیاوشگرد «نشانْد».[8]
کنگدژ | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام دژ | گنگ |
نامهای دیگر | کنگدز، کَنگْهَه در اوستا |
بانی | سیاوش |
سکونتگاه | پشوتن، کیخسرو کیانی |
سایر اطلاعات | |
چیستی | شهری در اساطیر ایرانی |
جایگاه | خاور ایران، نزدیک ایرانویج و دریاچهٔ سدویس و سیاوشگرد |
صفتها | بهشت، گزین |
گزارشها | شهری همیشه گردان و بر سر دیوان بوده که بر زمین فرود آمده |
در پارسی این نام به دیسه ی کنگدز و کنگ دژ و هم با فاصلهٔ مجازی و هم بیفاصلهٔ مجازی آمدهاست.
جایگاه
گنگ دژ در سامان نیمروز میان سیستان و خراسان کهنه جای داشت. احتمال دیگر آنکه این شهر در شمال ایران و جایی خارج از مرزهای تعریف شده ایران قرار گرفته, در روایات پهلوی و در یشتها آمده که این قلعه در شمال ایران و در میان کوه ها واقع شده و رودخانه چهرومیان از آنجا می گذرد و آرامگاه خورشیدچهر یکی از فرزندان زرتشت است [9]
کنگدژ در اوستا
به کنگدژ در اوستا هم اشاره شدهاست. صورت اوستایی این نام kangha است. در آبان یشت دو مورد اشاره به کنگدژ دیده میشود. یک بار در [کردهٔ چهاردهم] بند ۵۴ ذکر میشود که توس [بر پشت اسب] از آناهیتا طلب کامیابی در نبرد با پسران ویسه کرد و از وی در خواست که «در گذرگاه خْشَثْروسوکُ بر فراز کنگ بلند و اَشَون»[10] پیروز شود و تواند سرزمینهای تورانی را برانداختن و اردویسور آناهیتا وی را کامیابی بخشید. در [کردهٔ پانزدهم] بند ۵۷ ذکر میشود که [اینبار] پسران ویسه خود در «گذرگاه خشتثروسوک بر فراز گنگ بلند و اشون» برای آناهیتا قربانی میکنند و از وی خواستار پیروزی بر توس و برانداختن سرزمینهای ایرانی میشوند لیکن اردویسور آناهیتا به ایشان کامیابی نبخشید. توجه شود که توس بر پشت اسب درخواست پیروزی در کنگ دژ کرد و پسران ویسه در خود کنگدژ برای آناهیتا قربانی کردند.
کنگ دژ در شاهنامه
در شاهنامه هم از شهر گنگ و هم از کنگدز یاد شدهاست و ایندو دو مکان کاملاً متفاوتاند. اولی یکی از شهرهای مهم توران است و دومی دزیاست آن سوی دریاها در ماورای توران. با این حال ایدر از هر دو آنها یاد شود.
شهر کنگ
کنگ یکی از شهرهای مهم توران است. اولین اشاره به «کنگ» در داستان سیاوش است و هنگامیاست که افراسیاب پس از گردن نهادن بر فرستادن صدتن از خویشانشان به عنوان گروگان به ایران، لشکر بر گرفته به کنگ میرود.[11] پس از آن چون سیاوش به توران میرود افراسیاب در شهر کنگ پیاده به پیشوازش میرود.[12]
در جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب، افراسیاب که در ایران از لشکر کیخسرو هزیمت مییابد به آن سوی جیحون در توران عقبنشینی میکند و از آنجا به کنگ میرود. کیخسرو هم سپاه بر آب گذراند و به توران شود و افراسیاب باز از گنگ خارج میشود و پس از چند کشواکش باز به کنگ عقبنشینی میکند و تورانیان برای دفاع از کنگ آماده میشوند: به دیوار عراده بهر پای میکنند، جاثلیق بر میآورند و الخ. و ایدر اصطلاح دز نیز به کار میرود[13] اما مراد از دز شهر کنگ «کنگدز» نیست. پس از نبردی چند ایرانیان کنگ را میگشایند و افراسیاب از راهی زیر زمینی از شهر میگزیرد و راه بیابان میگیرد.
از این شهر کنگ با صفتهای بهشت[14] و گزین[15] یاد شدهاست. یک بار هم اصطلاح کنگ افراسیاب برای این شهر به کار رفتهاست.[16]
کنگ دز
در شاهنامه به ترکیب خاص کنگدز نخستین بار در بخش «جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب» اشاره میشود و آن هنگامیاست که افراسیاب در شهر کنگ سنگر گرفتهاست و جهن فرزند افراسیاب نزد کیخسرو پیام پدر میگزارد و از قول وی میگوید که چون روزگارش تنگ آید به فرمان یزدان چون ستاره به آسمان میرود و به دریای کیماک بر بگذرد و لشکر و کشور کیخسرو را گذارد و خود به کنگدز رود و آرمد و هیچ کس از شاه سپاه ورا نخواهد دید. این کنگدز که افراسیاب از آن یاد میکند جایی بسیار دور بودهاست و کمی در پایین به آن پرداخته خواهد شد. به هر حال پس از فتح شهر کنگ به دست ایرانیان افراسیاب آواره میشود و چون مساعدتی از خاقان چین نمیبیند به کنگدژ میرود.
سیاووشگرد و کنگدژ
در شاهنامه شهری که سیاووش در توران بنا میکند سیاووشگرد نام دارد.[17] و این سیاووشگرد و کنگ و کنگدز همه مکانهایی متفاوتاند.
در مورد شهر کنگ چنان که گفته آمد افراسیاب در آن به پیشواز سیاوش آمد پس سیاوش بانی آن نتواند بود دیگر اینکه مثلاً سیاوش که در سیاووشگرد به سر میبرد پس از دیدن خوابی طلایه سوی کنگ گسیل میدارد.[18] علاوه بر این در داستان «جنگ بزرگ کیخسرو و افراسیاب» کیخسرو پس از گشادن گنگ از گنگ گزین راه چین بر میگیرد تا به شارستان پدر میرسد.[19]
در یکی نبودن کنگدز و سیاووشگرد هم در بخش کنگدز توضیحات بسنده گفته آمد.
جایگاه گنگ دژ
منابع مختلف بر سر در مشرق بودن جایگاه کنگدژ همنگرند. در کتاب مینوی خرد، یکی از کتابهای پارسی میانه که مجموعهای از پرسشهای «دانا» از مینوی خرد است و صورت پازند آن به دست ما رسیدهاست، «دانا» مشخصاً از مینوی خرد پیرامون مکان کنگدژ میپرسد و پاسخ میشنود که کنگ دژ در مشرق نزدیک دریاچهٔ سدویس در مرز ایرانویج واقع است.
جایگاه کنگدژ در شاهنامه
کنگدژ شاهنامه در توران نیست و از توران هم آن سوتر بودهاست. جایگاههای جغرافیایی که در راه کنگدژ این کنگدز بودهاست یا به هر روشی با آن پیوند و پیوستگی داشتهاند از شمار زیر است:
- کوه اسپروز
- چین و وراچین
- مکران
- دریای کیماک
- آبزره
محمدتقی حکیم آن را همان بیکند میداند.[20]
نصفالنهار باستان
ایرانیان باستان کنگدژ، در نیمروز مابین سیستان و خراسان قدیم در عرض سی و سه و نیم درجه شمالی از استوا را نصفالنهار مبدأ (نود درجه) قرار دادند. این ناحیه را نیمروز (به معنی نصف النهار) گفته شده که دقیقاً وسط چین و اروپا و همه سرزمینهای مسکون شناخته شده آنروز است و از جانب شمال-جنوب نیز از این حیث در میانه میافتد.[21][22] ایرج افشار تعیین مبدأ کنگ دژ را در سال 1767 پیش از میلاد، توسط زرتشت می داند.
پانویس
- مینوی خرد پرسش ۶۱ بند ۱۳
- برای نمونه نگاه کنید به مینوی خرد پرسش ۲۶ بند ۵۷
- بندهش بخش ۱۴ «دربارهٔ سروری کشورها ۱۲۷.
- بندهش بخش ۱۸ «دربارهٔ هر گزندی که هزاره هزاره به ایرانشهر میرسد» ۱۴۲
- بندهش بخش ۱۸ «دربارهٔ هر گزندی که هزاره هزاره به ایرانشهر میرسد» ۱۴۰
- بندهش بخش ۱۷، ۱۳۸
- بهار به این نگریه باورمند است: پژوهشی در اساطیر ایران ۱۹۸ [شاهنامهشناسی (۱) «کنگ دژ و سیاوشگرد» ۲۶۱]
- برای نمونه نگاه کنید به تفضلی، «تعلیقات». مینوی خرد ۱۱۱
- زند وهومن یسن, ترجمه صادق هدایت, صفحه ۷۵
- ترجمهٔ دوستخواه
- داستان سیاوش بیت ۸۷۹: «تهی کرد و شد با سپه سوی کنگ / بهانه نجست و فریب و درنگ»
- داستان سیاوش بیت ۱۲۷۴-۱۲۷۳: «چنین تا رسیدند در شهر کنگ/که زان بود خرم سرای درنگ /// پیاده به کوی آمد افراسیاب / ز ایوان میانبسته و پرشتاب»
- بسی کاردانان رومی بخواند /سپاهی به دیوار دز برنشاند: جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب بیت: ۱۰۷۵
- برای نمونه: «بیامد دلی شاد بِبْهِشت کنگ / ابا آلت و لشکر و سازِ جنگ» جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب بیت: ۱۰۵۹
- جنگ بزرگ کیخسرو و افراسیاب بیت ۱۸۳۹ «ز کنگ گزین راه چین بر گرفت/ جهان را به شمشیر در بر گرفت
- «گشاده شد آن کنگ افراسیاب / سر بخت او اندر آمد به خواب»: جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب: بیت ۱۴۶۹
- داستان سیاوش بیت ۱۶۵۶ «سیاووشگردش نهادند نام / همه شهر از آن شارستان شادکام»
- داستان سیاوش بیت ۲۰۷۰:«پسیچید و بنشست خنجر به چنگ/طلایه فرستاد بر سوی کنگ»
- ز کنگ گزین راه چین بر گرفت هان را به شمشیر در بر گرفت//// نبد روز بیکار و تیره شبان طلابه به روز و به شب پاسبان/// بدین گونه تا شارْستان پدر / همی رفت گریان و پر کینه سر»
- «بیکند (یا پیکند/ پایکند/ پاکند)» در دانشنامه جهان اسلام
- گنگ دژ یا گرینویچ؟!
- رصدخانه نیمروز
جستارهای وابسته
منابع
- حسین، الهی قمشهای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
- اوستا کهنترین سرودها و متنهای ایرانی (ج ۱)، به کوشش گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه. (ویراست ویرایش ۲)، تهران: مروارید، ۱۳۸۱، شابک ۹۶۴-۶۰۲۶-۱۶-۸
- مینوی خرد، ترجمهٔ احمد تفضلی، به کوشش به کوشش ژاله آموزگار.، تهران: توس، بهار ۱۳۸۰، شابک ۹۶۴-۳۱۵-۲۸۰-۴
- بهار، مهرداد (پاییز ۱۳۸۴)، پژوهشی در اساطیر ایران، به کوشش ویراستار کتایون مزداپور. (ویراست ویرایش ۳)، تهران: انتشارات آگه، شابک ۹۶۴-۳۲۹-۰۰۹-۳
- صفا، ذبیحالله (۱۳۷۹)، حماسهسرایی در ایران، امیرکبیر، شابک ۹۶۴-۰۰-۰۶۳۵-۱
- فرنبغ دادگی (پاییز ۱۳۸۰)، بندهش، به کوشش گزارنده مهرداد بهار.، تهران: توس، شابک ۹۶۴-۳۱۵-۲۹۲-۸