زبان اوستایی

زبان اوستایی[2] که در گذشته آن را زبان زند نیز می‌شناختند؛ از شاخهٔ زبان‌های ایرانی باستان و از درخت تناور زبان‌های هندو-اروپایی است.[3] نسک‌های اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان را بدین زبان نوشته‌اند.[4]

اوستایی
upastauuakaēna - *𐬎𐬞𐬀𐬯𐬙𐬀𐬎𐬎𐬀𐬐𐬀𐬉𐬥𐬀
منطقهشرق فلات ایران
قومیتآریایی
دورهعصر آهن, آخر عصر برنز
هندو-اروپایی
خط بومی ندارد
الفبای اوستایی (خط پهلوی; مستقلانه از آن تکوین یافته است)
خط گجراتی (بدست زرتشتیان هندی بکار گرفته می‌شود)
کدهای زبان
ایزو ۱–۶۳۹ae
ایزو ۲–۶۳۹ave
ایزو ۳–۶۳۹ave
گلاتولوگaves1237[1]
زبان‌شناسی58-ABA-a
یسنا ۲۸.۱, اهنود گاثا (Bodleian MS J2)

مایکل ویتزل در کتاب خانه آریاییان این احتمال را مطرح می‌کند این زبان در متون ایران شرقی و در سرزمین‌های باستانی سیستان، مرو، هرات و باختر [5] مورد استفاده بود.

بیشترین تأثیرپذیری فرهنگ زبانی اوستایی از فرهنگ بلخی-مروزی یا فرهنگ یاز (به انگلیسی: Yaz culture) بوده‌است[6] از اینرو اوستا و زبانش را از دسته زبان‌های ایرانی خاوری رده‌بندی می‌کنند.

حالت زبان اوستایی، به زبان‌های مقدس برمی‌گردد، از اینرو با اینکه سال‌ها و سده‌ها از مرگش گذشته بوده در میان نوشته‌ها و آیین‌های دینی مزدیسنا بکار برده می‌شده‌است[7].

تنها اثر به جا مانده به آن اوستا است. از مطالعهٔ اوستا برمی‌آید که دو گویش گوناگون از این زبان در اوستا به کار رفته‌است که یکی کهنه‌تر می‌نماید. نخستین لهجهٔ گاهانی است که سروده‌های شخص زرتشت به آن است. به علاوه یسن‌های ۳۵ تا ۴۱ (هفت هات) و نیز چهار دعا از یسن ۲۷ به این لهجه است. لهجهٔ پسین‌تر لهجهٔ سایر قسمت‌های اوستای امروزی است.

تبار و خاستگاه زبانی

گرنوت ویندفور، ایرانشناس، این احتمال را مطرح می‌کند که زبان اوستایی توسط قبایل ساکن در مناطق شمال شرق ایران و زبان قدیم فارسی در منطقه جنوب غرب ایران استفاده می‌شده است [8] و او معتقد است که این زبان هم‌ریشه با سانسکریت و نزدیک به پارسی باستان است.[9]

زبان اوستایی که با شمال‌شرقی ایران و زبان پارسی باستان که به جنوب غربی ایران تعلق دارند، هر دو شاخه‌هایی از زبان نیا-ایرانی یا ایرانی کهن هستند[10][f 1]. زبان هندی کهن نیز همریشه‌ای نزدیک به این زبان‌هاست که همه‌شان برگرفته از گروه زبانی هندو-ایرانی است. زبان‌های ایرانی عموما به دو شاخه «شرقی» یا «خاوری» و «غربی» یا «باختری» رده‌بندی می‌شوند که چارچوب زبان اوستایی در شاخه شرقی است. زیرا تفاوت به معنای محدود این است که اوستایی تکوین‌های زبان‌شناختی‌اش را در چاچوب زبان‌های ایرانی شرقی بیانجامیده، نه ایرانی غربی؛ چون که در آن زمان هنوز زبان‌های ایرانی شرقی و غربی از همدیگر جدا نشده بودند. زبان اوستایی هیچ یک از نشانه‌های صرفی یا ساختواژه‌ای ایرانی (جنوب)غربی ؛ همچون پارسی باستان را نشان نمی‌دهد از اینرو نمی‌توان آن را ایرانی غربی برشمرد. باری این جمله بدین معناست که این زبان فقط «زبان غیر-غربی ایرانی» است و از اینرو «شرقی» نامندش[12]. زبان اوستایی نیز مانند زبان پارسی باستان دارای دگرش‌ها و تکوین واژگانی خاص خود است برای نمونه صفت «اَشَ» (به اوستایی: 𐬀𐬱𐬀 ،aša) که بایستی از دگرش واجی rt* بوده‌است زیرا همریشه‌ها و هم‌ارزهایش در زبان‌های پارسی باستان «اَرْتَ» (به پارسی باستان: 𐎠𐎼𐎫، arta) و سنسکریت ودایی «ڑتَ» (به سانسکریت: ऋत، ṛtá) هستند[13]. زبان اوستایی کهن (بخش گاثاها) به پارسی باستان نزدیکی بالایی دارد و ذاتا با سنسکریت ودایی همریشه است. اعتقاد بر این است که زبان ایرانی نو پشتو یکی از انشعابات اوستایی باشد[14].

تاریخ متروک شدن زبان اوستایی به‌درستی دانسته نیست. کهن‌ترین قسمت اوستا (سرودهای زردشت) محتملاً میان قرون ۱۰ و ۶ ق.م. تنظیم شده، ولی قسمت عمدهٔ آن که جدیدتر است متعلق به دورهٔ هخامنشی است. اوستا که تنها اثر این زبان است به خطی که در اواخر دورهٔ ساسانی برای نوشتن اوستا از روی خط پهلوی تنظیم شده، نوشته شده. تحقیق زبان اوستایی با توسعهٔ زبان‌شناسی تطبیقی پیشرفت بسیار کرده، اما هنوز فهم همهٔ نکات اوستا به آسانی ممکن نیست.

ساختواژ و چگونگی توسعه زبانشناختی

پاره ششم از بخش زامیادیشت دفتر یشت‌ها به زبان اوستایی که در آن از کوه رئونت یا کوه ریوند، پایگاه بُرزین‌مِهر نام برده شده‌است.

از دید زبانشناختی، اوستایی به دو شکل یا دیسه بنام‌های «اوستایی کهن» (به انگلیسی: Old Avestan) (یا اوستایی گاثایی) و «اوستایی جوان‌تر» (به انگلیسی: Younger Avestan) دسته‌بندی می‌شود. دیسه اوستایی جوان‌تر از دگرگشت و فرگشت زبانی اوستایی کهن بدست نیامده و این دو گویش یا لهجه در یک زمان نبوده‌اند. همه اوستا به یکی از دو زبان یادشده هستند. کارل هوفمان (به آلمانی: Karl Hoffmann)کوشید تا برپایه نوشته‌های موجود از اوستا این چگونگی توسعه را ردیابی کند و توانست نظمی زمانشناختی سردستی و نزدیکی را بیابد:

  • زبان مادری سرایندگان گاثاها و یسنای هفت هات چهار نماز سپند بوده‌است (یسنا ۲۷ و ۵۲)
  • سروده‌ها به آهستگی منجر به سرعت‌بخشیدن به دگرگونی‌ها می‌شوند.
  • گویش اوستایی کهن به اوستایی جوان‌تر تغییر می‌کند زیرا گویش‌وران دیگر به اوستایی کهن سخن نمی‌گفتند.
  • زبان مادری نوشتارها برپایه زبان اوستایی جوان‌تر نوشته شدند.
  • برای یکسان‌سازی یا استانش (standardization) نوشتارها؛ دگرگونی‌های عمدی انجام می‌شوند.
  • دگرش زبانی اوستایی بخاطر جابجایی و ترابرد به مناطقی که اوستایی زبان مادریشان نبوده‌است.
  • سازش / ترجمه‌های بخش‌هایی از متونی که از مناطق دیگر بوده‌اند
  • آمیزش متن‌های نادستورزبانی اوستایی واپسین
  • ثبت آواشناختی نوشتارهای اوستایی در چارچوب ساسانی
  • زوال پسا-ساسانی نسخ نوشتارها بخاطر تلفظ و واگویش نادرست
  • اشتباهات و خطاهای شناخته شده طی نسخه‌برداری

بسیاری از ویژگی‌های آواشناختی را نمی‌توان به زمان خاصی ارجاع داد زیرا ممکن است این اتفاقات در یک زمان رخ داده باشد[10].

الفبا و نگارش زبان

در دورهٔ ساسانیان الفبایی برپایهٔ الفبای زبوری و پهلوی اختراع شد و اوستا بدان نوشته شد. این الفبا را خط اوستایی یا دین دبیره نامیده‌اند. این الفبا برای هریک از آواهای اوستایی یک نشانه دارد. نشانه‌های الفبایی جدا از هم نوشته می‌شده و در هر جای کلمه که می‌آمده یک صورت داشته‌است. دین دبیره دارای ۵۴ نویسه که ۱۶ تا از آن‌ها صدادار است[15] و آواهای زبان را به خوبی از یک‌دیگر متمایز می‌کند. دلیل این دقت بالا در ابداع خط آن است که این خط را برای ثبت متون مقدس ساخته بودند و می‌بایست صورت دقیق تلفظ را بازتاب می‌داده‌است.الفبای اوستایی ۳۸ حرف بی‌صدا و ۱۶ حرف صدادار دارد. دو رویهٔ رونویسی برای اوستایی موجود است: روش قدیمی؛ کریستین بارتولومه (Christian Bartholomae) و شیوه نوتر کارل هوفمان (Carl Hoffmann).

متن‌های اوستایی

متون به جای مانده به این زبان همگی در حیطهٔ مجموعه اوستا قرار دارند. اوستای باستانی دارای بیست و یک کتاب مجزا بوده که امروزه تنها پنج بخش آن به ما رسیده که حدود یک سوم اوستای ساسانیان است.[16] قدیمی‌ترین بخش اوستا سرودهای گاهان است که زرتشت را سراینده آن دانسته‌اند. سابقهٔ این اشعار برپایهٔ گمانه‌زنی‌های زبانشناختی به اوایل هزارهٔ نخست پیش از میلاد می‌رسد. سایر بخش‌های اوستا در قرن‌های بعدی تکمیل شده‌اند. اوستای کنونی بجز گاهان دارای پنج بخش دیگر است که زبانی نسبتاً یکدست دارد. این بخش‌ها شامل یسنا، یشت، ویسپرد، وندیداد و خرده اوستا می‌باشد.

تأثیر زبان‌های ایرانی میانه در انتقال نوشته‌های اوستایی

از آنجایی که تا روزگار ساسانی اوستا به صورت سروده‌هایی میان مردم سینه به سینه از بر می‌شده؛ لذا این چیز شگفت انگیزی نیست که بسته به زبان بومی مردمان زرتشتی آنجا در روزگار زبان‌های ایرانی میانه، تأثیراتی نداشته باشد. رودریگر اشمیت،(به آلمانی: Rüdiger Schmitt) زبان‌شناس آلمانی، زبان‌های پارتی و پارسی میانه زبان‌های مؤثر بر نوشته‌های اوستایی می‌داند[17].

آواشناسی

آواها در زبان اوستایی نقش عمده‌ای ایفا کرده و به دلیل ویژگی تصریفی زبان در تغییر حالات نقش مهمی داشته‌اند. آواهای زبان اوستایی براساس آوانویسی دوران جدید که برای سهولت مطالعه این زبان توسط متخصصان ایجاد شده به دو بخش واکه و همخوان تقسیم می‌شوند.

واکه‌ها:

a ā ə ə̄ e ē o ō ā̊ ą i ī u ū
واکه پیشین واکه مرکزی واکه پسین
کوتاه بلند کوتاه بلند کوتاه بلند
بسته i /i/ ī /i:/ u /u/ ū /u:/
میانه e /e/ ē /e:/ ə /ə/ ə̄ /ə:/ o /o/ ō /o:/
باز a /a/ ā /a:/ ā̊ /ɒ:/
خیشومی ą /ã/

همخوان‌ها:

k g γ x xʷ č ǰ t d δ ϑ t̰ p b β f
ŋ ŋʷ ṇ ń n m y w r s z š ṣ̌ ž h
لبی دندانی لثه‌ای پیش-کامی
یا کامی
نرم‌کامی لبی-نرمکامی چاکنایی
انسدادی خیشومی m /m/ n /n/ ń [ɲ] ŋ /ŋ/ ŋʷ /ŋʷ/
کامی p /p/ b /b/ t /t/ d /d/ č /tʃ/ ǰ /dʒ/ k /k/ g /ɡ/
سایشی f /ɸ, f/ β /β/ ϑ /θ/ δ /ð/ s /s/ z /z/ š /ʃ/ ž /ʒ/ x /x/ γ /ɣ/ /xʷ/ h /h/
ناسوده y /j/ w /w/
لرزشی r /r/

دستور زبان

نام‌ها (اسم‌ها)

اوستایی دارای دستور زبان پیچیده و نسبتا سنگینی نسبت به دیگر زبان‌های ایرانی به ویژه زبان‌های ایرانی نو است و این گفته که فلان زبان ایرانی نو مانند کردی هورامی یا بلوچی یا فارسی نو و ... ادامه‌دهنده این زبان است، پایه و اساس دانشی و خردورزانه ندارد. هر نامی (:اسمی) در اوستایی به هشت دیسه نهادی، ندایی، رایی، بایی، برایی، ازی، وابستگی یا اضافی و دری صرف می‌شود. نام‌های اوستایی بسته به پایانه‌هایشان دارای صرف‌های ویژه به خودی هستند که در جدول‌های زیر برای مقایسه در کنار هم با ذکر گونه پایانه از آن‌ها یاد شدند.

صرف نام‌های با پایانه‌های عادی و aدار (مذکر و خنثی)
صرفپایانه‌های عادیپایانه‌های aدار (مذکر و خنثی)
مفردمثنیجمعمفردمثنیجمع
نهادی -s -ō (-as), -ā-a -a
ندایی -ō (-as), -ā -a -a -a, -ā̊nghō
رایی -əm -ō (-as, -ns), -ā-əm -a
بایی -byā -bīš-a -aēibya -āiš
برایی -byā -byō (-byas) -āi -aēibya -aēibyō
ازی -at -byā -byō -āt -aēibya -aēibyō
وابستگی (اضافی) -ō (-as) -ā̊ -ąm -ahe -ayā̊ -anąm
دری -i -ō, -yō -su, -hu, -šva -e -ayō -aēṣ̌u , -aēṣ̌va
صرف نام مذکر yasna (با پایانه a) به معنای «ستایش» و «نیایش»[18]
صرفپایانه‌های aدار (مذکر و خنثی)
مفردمثنیجمع
نهادیyasnōyasna yasna
نداییyasnayasna yasna
راییyasnəmyasna yasną
باییyasna yasnaēibya yasnāiš
براییyasnāi yasnaēibya yasnaēibyō
ازیyasnāt yasnaēibya yasnaēibyō
وابستگی (اضافی)yasnahe yasnayā̊ yasnanąm
دریyasne yasnayō yasnaēṣ̌u
صرف نام‌های با پایانه‌های āدار (مونث)[19] و i یا ī-دار (مذکر، خنثی و مونث)[20]
صرفپایانه‌های āدار (مونث)پایانه‌های i و ī-دار (مذکر، خنثی و مونث)
مفردمثنیجمعمفردمثنیجمع
نهادی-a-e-ā̊-iš-i-ayō
ندایی-e-e-ā̊-e-i-----
رایی -ąm-e-ā̊-īm-i-īš
بایی-aya-ābya-ābīš-i-ibya----
برایی-ayāi-ābya-ābyō-ə̄e-ibya-ibyō
ازی-ayāṯ-ābya-ābyō-ōit-ibya-ibyō
وابستگی (اضافی) -ayā̊ -ayā̊ -anąm-ōiš----- -inąm
دری-aya-----āhu-a----------

برای نمونه واژه گَئیری (به اوستایی: 𐬔𐬀𐬌𐬭𐬌، gairi) به معنای کوه که مذکر است و در این دسته گنجانیده می‌شود. همریشه‌های واژه یادشده اوستایی امروزه به دیسه‌های «گَر» در پارسی[21]، «قَرِه» (qare) در مازندرانی (مانند قره قئلند-qare qoeland که نام کوهی است در شهرستان کتول)[22] و «غَر» (ǧar) در پشتو [23][24] به همان معنا دیده می‌شوند.

برای نمونه واژه فْرَوَشی (به اوستایی: 𐬟𐬭𐬀𐬎𐬎𐬴𐬌، frauuaši) به معنای فروهر یا روح نامیرای آدمی که مؤنث است و در این دسته گنجانیده می‌شود. واژه یادشده اوستایی امروزه به دیسه‌های «فروهر» در پارسی [25] به همان معنا دیده می‌شوند.

صرف نام‌های با پایانه‌های ī-دار (مونث)[26]
صرفپایانه‌های ī-دار (مونث)
مفردمثنیجمع
نهادی-i-i-īṣ̌
ندایی-i-i----
رایی-īm-i-iṣ̌
بایی-ya-ibya-ibiš
برایی-yāi-ibya-ibyō
ازی-yāṯ-ibya-ibyō
وابستگی (اضافی) -yā̊---- -inąm
دری-aya-----iṣ̌u

برای نمونه واژه بَرِثری (به اوستایی: 𐬠𐬀𐬭𐬆𐬚𐬭𐬍، barəθrī) به معنای مادر و زاینده که مونث است و در این دسته گنجانیده می‌شود.

صرف نام‌های با پایانه‌های u-دار (مذکر)[27]
صرفپایانه‌های u-دار (مذکر)
مفردمثنیجمع
نهادی-uš-u/-ū-auuō
ندایی-u/-ū----
رایی-ūm-u/-ū-ūš
بایی-u-ubiia----
برایی-auua-ubiia-ubiiō
ازی-aoṯ-ubiia-ubiiō
وابستگی (اضافی)-aoš/-ə̄uš-uuā̊ -unąm
دری-āu-uuō-uṣ̌u

برای نمونه واژه پَسْو (به اوستایی: 𐬞𐬀𐬯𐬎، pasu) به معنای چارپای اهلی و دام که مذکر است و در این دسته گنجانیده می‌شود. همریشه‌های واژه یادشده اوستایی امروزه به دیسه‌های «بَسوق» در پارسی نو[28]، «پَس» (پەس/پأس-pas) در کردی کلهری، لکی و زازاکی، «پَز» در کردی سورانی و کرمانجی (پەز-paz)[29]، «پَس» (pas) در بلوچی[30]، «پسه» (psᶕ/pәsᶕ) در پشتو [31] و «فیش» (фус -fus) یا «فوش» (фыс -fys) در آسی[32][33] به معنای گوسفند و دام دیده می‌شوند.

صرف نام‌های با پایانه‌های ū-دار (مونث)[34]
صرفپایانه‌های ū-دار (مونث)
مفردمثنیجمع
نهادی-ušندارد-uuō
ندایی--------
رایی-uuə̄m-uuō
بایی-uua-ubiš
برایی-uiie-ubiiō
ازی-uuaṯ-ubiiō
وابستگی (اضافی)-uuō -unąm
دری-----uṣ̌u

برای نمونه واژه تَنوُ (به اوستایی: 𐬙𐬀𐬥𐬏، tanū) به معنای تن و بدن که مونث است و در این دسته گنجانیده می‌شود. همریشه‌های واژه یادشده اوستایی امروزه به دیسه‌های «تَن» در پارسی نو[35]، «تَن» (تەن/تأن-tan) در کردی کلهری، لکی، زازاکی، کردی سورانی و کرمانجی[36]، «تَن» (tan) در بلوچی[30]، «تَن» (tan) در پشتو [31] به معنای جسم و پیکر دیده می‌شوند.

صرف نام‌های با پایانه‌های āi-دار (مونث)[34]

در این گروه از واژگان آگاهی چندانی از چگونگی گردانش یا تصریف نیست. باری بدین گونه اند:

صرفپایانه‌های āi-دار (مونث)
مفردمثنیجمع
نهادی----ندارد----
ندایی--------
رایی-aēm-āiiō
بایی-aiia----
برایی--------
ازی--------
وابستگی (اضافی)---- -aiiąm
دری--------

برای نمونه واژه رائی (به اوستایی: 𐬭𐬁𐬌، rāi) به معنای شکوه و درخشش است.

صرف نام‌های با پایانه‌های āu-دار (مذکر و مونث)[34]

دربارهٔ گردانش این پایانه آگاهی‌ها بیشتر از همتای āi-دار است. این پایانه دیسه قوی (بالنده) پایانه‌های ao-دار است.

صرفپایانه‌های āu-دار (مذکر و مونث)
مفردمثنیجمع
نهادی-āuš/ -aoš-auuā-auuō
ندایی-āuš/ -aoš-auuā----
رایی-ąm-auuā-ā̊
بایی-auua------aobīš
برایی-auuōi/ -auue---------
ازی-aoṯ---------
وابستگی (اضافی)-ə̄uš-auuā̊ -auunąm

برای نمونه واژه گائو/ گَئُ (به اوستایی: 𐬔𐬁𐬎/𐬔𐬀𐬊، gāu/gao) به معنای گاو که مذکر است و در این دسته گنجانیده می‌شود. همریشه‌های واژه یادشده اوستایی امروزه به دیسه‌های «گاو» در پارسی نو[37]، «گا» (گا-gā) در کردی کلهری، لکی، زازاکی، کردی سورانی و کرمانجی [38]، «گوک» (gúk) در بلوچی[30]، «غوا» (ǧwâ) در پشتو [31] و «غوگ» (гъог-ǧog) یا «قوگ» (хъуг -qug) در آسی[39][40] به معنای گاو دیده می‌شوند.

صرف نام‌های با پایانه‌های دارای گردش واکه‌ای و به همخوان پایان می‌رسند (مذکر، مونث و خنثی)[41]

دربارهٔ این تصریف نمی‌توان روش معینی بکار برد از اینرو برای اینکه با شیوه تصریفش آشنا شوید از نمونه‌هایی که بیشترین گونه‌های گردانیده و تصریف شده را دارد یاد می‌کنیم.

صرفواژه «𐬬𐬍𐬯» (vīs) به معنای دهکده (مونث)؛ به همخوان پایان می‌یابد
مفردمثنیجمع
نهادیvīšvīsvīsō
نداییvīšvīsavīsō
راییvīsəmvīsavāsō
باییvīsavīžibiiavīžibīš
براییvīsevīžibiiavīžibiiō
ازیvīsaṯvīžibiia-----
وابستگی (اضافی)vīsōvīsā̊ vīsąm
دریvīsi-----vīṣ̌u

برای نمونه واژه اَست (به اوستایی: 𐬀𐬯𐬝، asṯ) به معنای استخوان و هسته که خنثی است و در این دسته گنجانیده می‌شود. همریشه‌های واژه یادشده اوستایی امروزه به دیسه‌های «اَست» در پارسی نو[42]، «هَستی» (هه‌ستی-hastī) در کردی کلهری، لکی، و کرمانجی «اَستَه» (este-asta) در زازاکی و «اِیسک» (ئێسک-ēsk) در کردی سورانی[43] و «اِشتَگ» (стæг-štag) در آسی[44] به معنای استخوان دیده می‌شوند.

صرفواژه «𐬁𐬞» (āp) به معنای آب (مونث)؛ دارای گردش واکه‌ای است
مفردمثنیجمع
نهادیāfšāpa / āpeāpō/ apas-ča
ندایی--------------
راییāpəm-----āpō/ apas-ča
باییapā-ča----------
برایی----------aiβiiō
ازیapaṯ/ apāaṯ-ča----------
وابستگی (اضافی)apō/ apas-ča/ āpō----- apąm
دریaipiia----------

برای نمونه واژه پَث (به اوستایی: 𐬞𐬀𐬚، paθ) به معنای راه و مسیر که مذکر است و در این دسته گنجانیده می‌شود. (ستاک بالنده : پَنگتان (به اوستایی: 𐬞𐬀𐬧𐬙𐬁𐬧، paṇ‎tāṇ‎)، ستاک میانه پَنگتَن (به اوستایی: 𐬞𐬀𐬧𐬙𐬀𐬧، paṇ‎taṇ‎)، ستاک ضعیف: پَث (به اوستایی: 𐬞𐬀𐬚، paθ) )

صرف نام‌های اشتقاقی با پایانه‌های aŋt-دار، maŋt-دار و uuaŋt-دار (مذکر و خنثی) و aiŋtī-دار (مونث)
صرف نام‌های اشتقاقی با پایانه‌های an-دار، man-دار و uuan-دار (مذکر، خنثی و مونث)
صرف نام‌های با پایانه‌های in-دار (مذکر، خنثی و مونث)
صرف نام‌های با پایانه‌های n-دار و m-دار (مذکر و مونث)
صرف نام‌های با پایانه‌های tar-دار و ar-دار (مذکر)
صرف نام‌های با پایانه‌های s-دار یا h-دار (مذکر، خنثی و مونث)

صرف

فروزه‌ها نیز به مانند نام‌ها در زبان اوستایی صرف می‌شوند و بسته به گونه پایانه‌ای که پیشتر گفته شده صرف می‌شوند.

فروزه‌های برتر (تفضیلی) و برترین (عالی)

در اوستایی برای ساخت به جنسیت توجه می‌شود. چنانچه فروزه‌ای برتر مذکر و خنثی ساخته شود از پسوندهای -tara و -iiah و برای ساخت فروزهٔ برترین مذکر و خنثی از پسوندهای -təma و -iṣ̌ta بکار گرفته می‌شود. برای ساخت همین فروزه‌ها برای جنسیت مونث به ترتیب -iiahī و -tarā برای فروزه‌های برتر و -təmā و -iṣ̌tā برای حالت برترین بکار بسته می‌شود [45]. برای نمونه به مثال‌ها زیر بنگرید:

صرف فروزه‌های aka به معنای «بد»، maz (mas) به معنای «مِهْ، بزرگ» و baēšaziia «شفابخش»
ساده (مطلق) برتر (تفضیلی) برترین (عالی)
aka akatara

aṣ̌ah

aṣ̌iiah

išta
mas

maz

masiiah

maziiah

mazišta
baēšaziia baēšaziiōtara baēšaziiōtəma

کارواژگان (افعال)

شخص مفرد مثنی جمع
اول -mi -vahi -mahi
دوم -hi -tha -tha
سوم -ti -tō, -thō -ṇti

نمونه متن اوستایی

ترانویسی لاتین الفبای اوستایی ترانویسی به گجراتی
ahiiā. yāsā. nəmaŋhā. ustānazastō.1 rafəδrahiiā.maniiə̄uš.2 mazdā.3 pouruuīm.4 spəṇtahiiā. aṣ̌ā. vīspə̄ṇg.5 š́iiaoϑanā.6vaŋhə̄uš. xratūm.7 manaŋhō. yā. xṣ̌nəuuīṣ̌ā.8 gə̄ušcā. uruuānəm.9:: (du. bār)::ahiiā. yāsā. nəmaŋhā. ustānazastō. rafəδrahiiā.maniiə̄uš. mazdā. pouruuīm. spəṇtahiiā. aṣ̌ā. vīspə̄ṇg. š́iiaoϑanā.vaŋhə̄uš. xratūm. manaŋhō. yā. xṣ̌nəuuīṣ̌ā. gə̄ušcā. uruuānəm.::
અહીઆ। યાસા। નામંગહા। ઉસ્તાનજ઼સ્તો।૧ રફ઼ાધરહીઆ।મનીઆઉસ્̌।૨ મજ઼્દા।૩ પોઉરુઉઈમ્।૪ સ્પાણ્તહીઆ। અષ્̌આ। વીસ્પાણ્ગ્।૫ સ્̌́ઇઇઅઓથઅના।૬વંગહાઉસ્̌। ક્સરતૂમ્।૭ મનંગહો। યા। ક્સષ્̌નાઉઉઈષ્̌આ।૮ ગાઉસ્̌ચા। ઉરુઉઆનામ્।૯:: (દુ। બાર્)::અહીઆ। યાસા। નામંગહા। ઉસ્તાનજ઼સ્તો। રફ઼ાધરહીઆ।મનીઆઉસ્̌। મજ઼્દા। પોઉરુઉઈમ્। સ્પાણ્તહીઆ। અષ્̌આ। વીસ્પાણ્ગ્। સ્̌́ઇઇઅઓથઅના।વવંગહાઉસ્̌। ક્સરતૂમ્। મનંગહો। યા। ક્સષ્̌નાઉઉઈષ્̌આ। ગાઉસ્̌ચા। ઉરુઉઆનામ્।::

برخی از گزاره‌های کوتاه اوستایی

در زیر برخی از گزاره‌های اوستایی به همراه ترجمه‌هایی به فارسی و انگلیسی آمده است[46]:

اوستایی فارسی انگلیسی روشنگری‌ها
tapaiti گرم است. It's hot همچنین می‌توان بدین گونه نیز ترجمه کرد که «او تفسید»
šiiauuaθa جابجا می‌شوید You(p) move
vō vatāmi شما را می‌فهمم I understand you(p)
mā vātaiiaθa مرا می‌آموزید You(p) teach me
dim naiiehi او را راهنمایی می‌کنی You lead him/her
dim vō nāiiaiieiti به شما اجازه می‌دهد [که] راهنمایی‌اش بکنید He/she lets you(p) lead him/her زمان حال
mā barahi مرا می‌بری You carry me
nō baraiti ما را می‌برد He/she carries us
θβā dim bāraiiāmahi گذاشتیم [تا] او ترا ببرد We let him/her carry you زمان حال
drauuāmahi دویدیم We run
dīš drāuuaiiāmahi ما گذاشتیم بدوند We let them run زمان حال
θβā hacāmi دنبالت می‌کنم I follow you
ramaiti آرمید. He rests

یادداشت‌ها

  1. امروزه این ممکن نیست که جایگاه گیتاشناختی خاصی برای زبان اوستایی دانست ... در مطالعه‌ای انتقادی از پ. تدسکو (P. Tedesco) یه سال ۱۹۲۱ [...] که نظریه «میهن اوستایی» را برخلاف دانشمندان ایرانی در سده‌ی بیستم، وی در شمالغرب ایران کنونی دانسته است. پژوهشگران ایرانی میهن اوستایی را در شرق می‌دانستند زیرا بیشتر نشانه‌های زبان اوستایی که پژوهشگران ایرانی در شرق می‌یافتند" ."[11]

منابع

  1. Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "اوستایی". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology.
  2. Wells, John C. (1990), Longman pronunciation dictionary, Harlow, England: Longman, p. 53, ISBN 0-582-05383-8 entry "Avestan"
  3. A Grammar Of Gatha-Avestan, Robert S.P.Beekes,p XXI
  4. ,The Iranian Languages, Gernol Windfuhr, p 43
  5. Witzel, Michael. "THE HOME OF THE ARYANS" (PDF). Harvard University. p. 10. Retrieved 8 May 2015. Since the evidence of Young Avestan place names so clearly points to a more eastern location, the Avesta is again understood, nowadays, as an East Iranian text, whose area of composition comprised -- at least -- Sīstā̊n/Arachosia, Herat, Merw and Bactria.
  6. Mallory, J P (1997). Encyclopedia of Indo-European culture. page 653. London: Fitzroy Dearborn Publishers. شابک ۹۷۸−۱−۸۸۴۹۶۴−۹۸−۵ . entry "Yazd culture".
  7. Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices by Mary Boyce (pg. 18)
  8. The Iranian Languages ,Gernot Windfuhr, p 44
  9. ,The Iranian Languages, Gernol Windfuhr, p 43
  10. Hoffmann, Karl (1989), "Avestan language", Encyclopedia Iranica, 3, London: Routledge & Kegan Paul, pp. 47–52.
  11. Gnoli, Gherardo (1989), "Avestan geography", Encyclopedia Iranica, 3, London: Routledge & Kegan Paul, pp. 44–47.
  12. Encyclopaedia Iranica: EASTERN IRANIAN LANGUAGES. By Nicholas Sims-Williams
  13. Hoffmann, K. Encyclopaedia Iranica. AVESTAN LANGUAGE. III. دستورزبان اوستایی: «ریخت‌شناسی اسم‌ها، صفت‌ها، ضمیرها و فعل‌های اوستایی بسیار نزدیک به پارسی باستان هستند که وارث نیا-هندو-اروپایی از راه زبان نیا-هندو-ایرانی (نیا-آریایی) است. پژوهش بر متون پراکنده اوستایی حاضر در موارد بسیاری حاوی دشواری‌های چشمگیری هستند که ناشی از دگرش آوایی و دستورزبانشان است. از اینرو چون شباهت ساختاری و رده‌بندی‌وار (سیستماتیک) میان زبان ودایی و اوستایی است می‌توان با بهره‌جویی از متون و دستورزبان ودایی تا حد بسیاری بر این مشکلات چیرگی یافت.»
  14. Morgenstierne, G. Encyclopaedia Iranica: AFGHANISTAN vi. Paṧto «بنظر می‌رسد که نیای ایرانی کهن گویشوران پشتو بایستی نزدیک به زبان گاثا باشند.»
  15. هاشم رضی- خودآموز خط و زبان اوستایی- ص 4
  16. محسن ابوالقاسمی- تاریخ زبان فارسی- ص17
  17. اشمیت، رودیگر (۱۳۹۰). راهنمای زبان‌های ایرانی جلد یکم. تهران: ققنوس. صص. صص ۷۲-۷۵. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۰۳-۱.
  18. گویری، سوزان (۱۳۸۸). زبان و خط اوستایی. تهران: بهجت. صص. ۸۸. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۷۶۳-۲۳-۸.
  19. گویری، سوزان (۱۳۸۸). زبان و خط اوستایی. تهران: بهجت. صص. ۹۴. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۷۶۳-۲۳-۸.
  20. گویری، سوزان (۱۳۸۸). خط و زبان اوستایی. تهران: بهجت. صص. ۹۸. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۷۶۳-۲۳-۸.
  21. دهخدا. «مدخل گر». پارسی ویکی.
  22. «مدخل قره قلند». تبرستان، فرهنگ لغات مازندرانی (به فارسی و مازندرانی).
  23. "مدخل غر". ویکی واژه انگلیسی.
  24. "مدخل غر (فرهنگ بزرگ پشتو-انگلیسی)". قاموسونه (به پشتو).
  25. دهخدا. «مدخل فروهر». پارسی ویکی.
  26. گویری، سوزان (۱۳۸۸). زبان و خط اوستایی. تهران: بهجت. صص. ۹۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۷۶۳-۲۳-۸.
  27. زبان و خط اوستایی. صص. ۱۰۰.
  28. دهخدا. «مدخل بسوق». پارسی ویکی.
  29. "مدخل pez". ویکی‌واژه کردی کرمانجی (به کردی).
  30. شاه هاشمی، سید ظهور (۱۹۷۸). فرهنگ سید گنج. کراچی. صص. ۲۷۳.
  31. "مدخل پسه". قاموسونه (به پشتو).
  32. «مدخل овца (به روسی)». فرهنگ برخط آسی-روسی (به oss و روسی).
  33. «مدخل фыс (به آسی)». فرهنگ برخط آسی-روسی (به oss و روسی).
  34. گویری، سوزان (۱۳۸۸). زبان و خط اوستایی. تهران: بهجت. صص. ۱۰۱. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۷۶۳-۲۳-۸.
  35. دهخدا. «مدخل «تن»». پارسی ویکی.
  36. "مدخل «ten»". ویکی‌واژه کردی (به کردی).
  37. دهخدا. «مدخل «گاو»». پارسی ویکی.
  38. "مدخل «ga»". ویکی‌واژه کردی (به کردی).
  39. "مدخل «гъог»". فرهنگ برخط آسی-روسی (به روسی).
  40. "مدخل «хъуг»". فرهنگ برخط آسی-روسی (به روسی).
  41. گویری، سوزان (۱۳۸۸). زبان و خط اوستایی. تهران: بهجت. صص. ۱۰۲-۱۰۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۷۶۳-۲۳-۸.
  42. دهخدا. «مدخل «است»». پارسی ویکی.
  43. "مدخل «hestî»". ویکی‌واژه کردی (به کردی).
  44. "مدخل «стæг»". فرهنگ برخط آسی-روسی (به روسی).
  45. گویری، سوزان (۱۳۸۸). زبان و خط اوستایی. تهران: بهجت. صص. ۱۱۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۷۶۳-۲۳-۸.
  46. Lubotsky, Alexander (2010). Van Sanskriet tot Spijkerschrift: Breinbrekers uit alle talen [From Sanskrit to Cuneiform: Brain teasers from all languages] (به Dutch). Amsterdam University Press. pp. 18, 69–71. ISBN 9089641793. Retrieved 30 April 2016.

بیشتر بخوانید

    پیوند به بیرون

    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.