عبدالله کوثری
عبدالله کوثری (زادهٔ ۲۲ آبان ۱۳۲۵ در همدان) شاعر، مترجم، ویراستار[8] و داور چند دورهٔ جوایز ادبی هوشنگ گلشیری،[9][10][11] ابوالحسن نجفی[12] و کتاب سال ایران[13] است. کوثری که از نسل سوم مترجمان معاصر ایران محسوب میشود،[14] تاکنون چندین بار برندهٔ جایزهٔ کتاب سال ایران شده[15][16][17][18] و نامش بدل به برند.[19] در نظرسنجی «مترجم محبوب من» در ۱۸ آبان ۱۳۹۷ در بخش مترجمان بالای ۵۰ سال کوثری به عنوان محبوبترین مترجم از نظر مخاطبان اعلام شد.[20]
عبدالله کوثری | |
---|---|
زاده | ۲۲ آبان ۱۳۲۵ (۷۴ سال) همدان، ایران |
محل زندگی | همدان (۱۳۲۵–۱۳۲۷)[1] تهران (۱۳۲۷–۱۳۴۸) شیراز (۱۳۴۸–۱۳۴۹)[2] تهران (۱۳۴۹–۱۳۵۱) پاریس (۱۳۵۱) لندن (۱۳۵۱–۱۳۵۲)[3] تهران (۱۳۵۲–۱۳۶۵) مشهد (۱۳۶۵-اکنون)[4] |
زمینه کاری | شعر، ترجمه، ویراستاری |
ملیت | ایرانی |
تحصیلات | لیسانس اقتصاد |
دانشگاه | دانشگاه ملی ایران |
در زمان حکومت | دودمان پهلوی جمهوری اسلامی ایران |
رویدادهای مهم | کودتای ۲۸ مرداد[5] انقلاب اسلامی ایران[6] |
تأثیرپذیرفته از | احمد شاملو، شاهرخ مسکوب[7] |
زندگی
اوان زندگی
عبدالله کوثری زادهٔ ۲۲ آبان ۱۳۲۵ در همدان است.[21] نام خانوادگی پدری او «کوثری» و نام خانوادگی مادریاش «کوثر» است؛ در واقع والدینش عموزاده و در همدان شناختهشده بودند و میرزا علینقی کوثر، مدفون در آرامگاه باباطاهر، جدِ مادری اوست.[22]
پدرش تاجری بود از طبقهٔ متوسط با حجرهای در کاروانسرای شریفیه[23] که در ۱۳۲۷ با اصرارش، از جمله برای تحصیل خوبِ فرزندانش، به تهران مهاجرت کردند[24] و ساکن محلهٔ امیریه، ایستگاه دلبخواه[25] شدند و بیست سال ساکن امیریه ماندند؛ از امیریهٔ طرفِ محلهٔ گمرک شروع کردند تا امیریهٔ مقابل منیریه. کودکی عبدالله مثل همهٔ بچههای امیریه بود و جدا از فوتبال در کوچه و سینما که هیچوقت از دست نمیدادند، با عشق به کتاب گذشت[26] به نحوی که در هفتسالگی تمام هفته منتظر پنجشنبه-جمعه بود تا با انتشار جزوهٔ دیگری از ۱۲ جزوهٔ ۱۰۰ صفحهای ۵ ریالی کنت مونت کریستو (الکساندر دوما، ترجمهٔ آرشیلا قریبپور شهریاری (ا. شهریاری)، ۱۳۳۴[27]) به همراه برادرش آن را با شوق بخوانند؛ اثری که روی او تأثیر زیادی گذاشت. در کنارش آثار ژول ورن و داستانهای پاورقی عامهپسند تاریخی شاپور آریننژاد نیز به نظرش آثاری جذاب بودند.[28] تابستانها نیز اغلب روز را در خانه میماند و کتاب میخواند و تنها نزدیک غروب برای خیابانگردی با دوستانش به خیابان پهلوی میرفتند. آخر هفتههای تابستانه نیز آفتابنتابیده برای کوهنوردی به تجریش میرفتند. در سفرهای خانوادگی به همدان نیز همیشه با خود کتاب میبرد و علاوهبر وقتگذرانی با همسالان خانواده در باغات خانوادگی، کتاب نیز میخواند. او تا جایی که پولش میرسید، برخی از کتابها را میخرید اما بسیاری از کتابها را از کتابخانهٔ غنی پدر دوستش، فریدون کاظمیان قرض میگرفت که از نظر کوثری مهمترینشان کل آثار احمد کسروی بود که در دوران دبیرستان خواند. با عضویت در کتابخانهٔ ملی ایران از کتابهای آنجا هم استفاده میکرد. کوثری سینما را نیز در شکلگیری ذوق و نگرشش تأثیرگذار میداند. او که مدعیست فیلمهای هندی و فارسی را نمیدید، با اذعان به عدم درک بعضی از فیلمهای فدریکو فلینی (۱۹۲۰–۱۹۹۳) و میکلآنجلو آنتونیونی (۱۹۱۲–۲۰۰۷) در نوجوانی، آثاری که میدید را فیلمهای آلفرد هیچکاک (۱۸۹۹–۱۹۸۰) معرفی میکند و دیگر کارگردانان سینمای کلاسیک هالیوود و آثاری نظیر زوربای یونانی (مایکل کاکویانیس، ۱۹۶۴)، زِد (کوستا گاوراس، ۱۹۶۹)، مهر هفتم (اینگمار برگمان، ۱۹۵۷) و خشت و آینه (ابراهیم گلستان، ۱۳۴۳). همچنین نمایشهای بر اساس نمایشنامههای غلامحسین ساعدی و برخی نمایشنامههای غربی را نیز میدیدند.[29] او در مجموع دوران کودکیاش را خوب میداند.[30]
عبدالله کوثری دوران دبستان (۱۳۳۲–۱۳۳۸)،[31] دبیرستان (۱۳۳۸–۱۳۴۴)[32] و دانشگاه (۱۳۴۴–۱۳۴۸)[33] را در تهران گذراند؛[34] دبستان در مدرسهٔ نوبنیاد رازی همکلاسی پسرعموی اسلام کاظمیه بود و دبیرستان را بنا به سنت خانوادگی، مثل دو برادر بزرگترش در دبیرستان البرز[35] که خود آن را بهترین دورهٔ زندگیاش با تأثیری شگرف بر زندگیاش میداند و آموختههایش در البرز را بیش از دانشگاه و محمدعلی مجتهدی گیلانی، مدیر وقت مدرسه را ستون محکم علم و دانش ایران.[36] او برجستگی این دبیرستان را نه سختگیری،[37] بلکه فضای باز، شاگردان خوب مثل کاظم کردوانی که هر روز با هم دربارهٔ کتابهایی که خوانده و فیلمهایی که دیده بودند بحث میکردند[38] و دبیران ویژهاش میداند و تشویق و تأیید زینالعابدین مؤتمن از او در انشا، خوبخوانی شعر حافظ و مثنوی معنوی را انگیزهبخش تا از همان ۱۵ سالگی تصمیم بگیرد جز ادبیات کار دیگری نکند. با این وجود و با وجود علاقه به تحصیل در رشتهٔ ادبیات، چون هنگام تعیین رشته در کلاس دهم به دلیل کمبود متقاضی رشتهٔ ادبی[39] به دلیل باور رایج در آن زمان که «ادبیات مال دخترها و سوسولهاست»،[40] مدیریت دبیرستان این رشته را از دبیرستان البرز حذف کرده بود، کوثری که دلبستهٔ فضا، امکانات و دوستانش در البرز بود، برای باقیماندن در البرز علوم طبیعی را برگزید.[41]
کوثری فرزند پنجم خانوادهای پرجمعیت و کتابخوان بود و خواهر و برادران بزرگترش همه دانشآموختهٔ دانشگاه بودند و در نتیجه او با کتاب و موسیقی و فرهنگ آشنا. برادر بزرگش که ۶ سال از او بزرگتر بود و پزشکی میخواند[42] با خریدن تولدی دیگر (فروغ فرخزاد، ۱۳۴۲[43]) عبدالله دبیرستانی را بیشتر با دنیای شعر آشنا کرد.[44] خواهرش اما با وجودی که ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران خوانده بود،[45] بعدها مدیریت خواند و در سازمان برنامه و بودجه ماندگار شد. تنها عضو خانواده که دلبستهٔ ادبیات شد و این حوزه را ادامه داد عبدالله بود.[46] او از دوران دبستان بیگفتن به کسی به ادبیات علاقهمند شده[47] و از کلاس دوم یا سوم دبستان سخت کتابخواندن شد،[48] از دهسالگی با سعدی شروع به خواندن کلاسیکهای ایران کرد و از پانزدهسالگی کلاسیکهای یونان.[49]
با پرورش ذوق ادبیاش در دبیرستان البرز دوست داشت در رشتهٔ ادبیات فارسی در دانشگاه تهران تحصیل کند[50] ولی از سویی به این دلیل که با تحصیل در رشتهٔ علوم طبیعی در دبیرستان زبان عربی نخوانده بود و مطمئن بود در کنکور عربیاش ضعیف خواهد بود و از سویی دوستان دانشجوی ادبیاتش او را از تحصیل در این رشته بر حذر داشتند که چیزی که میجوید در دانشگاه نمییابد و فضای دانشگاه ادبیات را خشک و کورکنندهٔ ذوق ادبی نمودند، از این انتخاب منصرف شد.[51] پدرش نیز پیشنهاد داد به آلمان برود تا هم درس بخواند، هم با سرمایهٔ پدرش همراه یکی از دوستانش تاجر فرش شود ولی به او برخورد چراکه خود را شاعر میدانست، نه تاجر. در نهایت هم با این تحلیل که دستکم در حوزهٔ علوم انسانی است[52] از سویی و چون آن زمان اقتصاد رشتهای جدید و کممتقاضی بود و فضای سیاسی و فعالیت دانشجویی دههٔ ۱۳۴۰ جهان اجتماعگرا بود، با این هدف که چیزی از یک علم اجتماعی بیاموزد،[53] در دانشگاه ملی ایران اقتصاد خواند؛[54] تصمیمی که سالها بعد اشتباه دانست چون با وجود استعداد و توانایی ادامهٔ تحصیل تا دکترا، از اعداد و آمار بیزار و به این مباحث بیعلاقه بود.[55] او آن سالها را دورهٔ شعر امروز میداند به طوری که دانشجویان اقتصاد بیش از آدام اسمیت از شعر جدید احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث حرف میزدند.[56] در نتیجه، پس از کارشناسی در این رشته، با وجود معدل ۱۷ ادامهٔ تحصیل نداد[57] و با وجودی که قصد داشت در کارشناسی ارشد ادبیات بخواند و مدتی هم در کتابخانهٔ دانشگاه ملی کار میکرد و آشنایانی هم داشت، ممنوعیت قانونی ادامهٔ تحصیل در رشتهای دیگر در آن دوران مانع شد و ذوق ادامهٔ تحصیل دانشگاهی را از دست داد و از ادامهٔ تحصیل منصرف شد.[58]
در این میانه، در ۱۳۴۷ به دلیل بیماری قلبی پدرش از امیریه به شمیران رفتند و در دربند، نبش خیابان گلابدره خانهای گرفتند با ساختمانی آجر بهمنی در مالکیت ارباب جمشید که هنوز باقیست. در ۲۳ سالگی هم با پایان تحصیل در دانشگاه، به خدمت نظام وظیفه رفت؛ چهار ماه آموزشی در فرحآباد [59] (صالحآباد) کرمانشاه بود[60] و سپس برای دورهٔ تخصصی زرهی به شیراز اعزام شد. در خرداد ۱۳۴۹ اما وقتی برای مرخصی به تهران بازگشته بود پدرش از نارسایی قلب درگذشت.[61] کوثری در ۱۳۵۱ پس از پایان سربازی،[62] با وجودی که زبان انگلیسیاش را خوب میدانست، از سویی برای آموختن این زبان و بودن در فضا و گشت و گذار در اروپا[63] و از سوی دیگر دیدار با برادرش که به دلیل فعالیت سیاسی نمیتوانست به ایران برگردد، به پاریس و یک ماه بعد به لندن رفت و آنجا کلاسی یافت و انگلیسی خواند که خودْ بنیان زبانش را از آنجا میداند چراکه تا پیش از آن چندان انگلیسی نخوانده بود؛ البته سعی میکرد اما میدید مدتی که صرف خواندن یک صفحه به انگلیسی میکند میتواند چهل صفحه فارسی بخواند. به همین دلیل و با اعتقاد به داشتن استعداد در انگلیسی، این سفر و کلاس و یک سال و چند ماه حضور در اروپا را بسیار مؤثر میداند[64] و معتقد است چیزهای زیادی به او آموخت[65] و در این مدت کوتاه زبان انگلیسیاش کم و بیش راه افتاد؛ به نحوی که در بازگشت به ایران میتوانست ترجمه کند.[66]
فعالیت ادبی
کوثری از همان سالهای نخستین دبستان با شعر کلاسیک فارسی آشنا شد و اولین کتاب شعری که با آن الفت گرفت مجموعهٔ دوبیتیهای بابا طاهر بود و سپس به سعدی و حافظ و غزلیات مولانا رو کرد.[67]
نخستین شعرش را که غزل بود و برگرفته از شاعران کلاسیک فارسی در چهاردهسالگی سرود و تا حدود سه سال چند دفتر غزل و مثنوی و تضمین شعر دیگران سرود. در سالهای نخست دبیرستان با خواندن تاریخ مشروطهٔ ایران اثر احمد کسروی به شاعران جنبش مشروطهٔ ایران، نظیر محمدتقی بهار، عارف قزوینی و مخصوصاً میرزاده عشقی رو کرد و یکی-دو سال شعرهایی اجتماعی به تقلید از اینان سرود.[68] در این دوران هنوز با شعر نو آشنا نبود و جز در مجلات چیزی از شاعران معاصر نخوانده بود. در ۱۳۴۲ اما عیدیگرفتن کتاب «دختر جام» (نادر نادرپور، ۱۳۳۳[69]) از زنی از بستگانش آغاز آشنایی جدیاش با شعر معاصر و نخستین تحول در شعرش بود. عبدالله هفدهساله با سری پرشور و دلی شیدایی اگرچه هنوز غرق در شعر کهن بود، اما اکنون جهان را متفاوت از پیش میدید و دیگر معشوقش را نه زن اثیری حافظ و بابا طاهر بلکه در خیابان، با ظاهر و زندگیای مثل خود مییافت و در نتیجه سخنگفتن از او یا با او را نیازمند زبانی دیگر.[70] با نادرپور با چشمانداز دیگری در شعر آشنا شد و از ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۳ به سبک او شعر سرود.[71] در همین دوران، در ۱۳۴۲ به واسطهٔ هاشم کاردوش،[72] از بستگان تودهایاش و دوست صمیمی هوشنگ ابتهاج که از بچگی عبدالله را دوست داشت و شعرهایش را میشنید،[73] با هوشنگ ابتهاج آشنا شد و از آن روز تا حدود یک سال و نیم دو هفته یک بار با رفتن به خانهاش در خیابان حقوقی، شعرهای تازهاش را برایش میخواند.[74]
اولین بار[75] از ۱۳۴۲ یا ۱۳۴۳ برخی اشعارش را در جُنگ طرفه،[76] مجلهای با صفحات کاهی شبیه جزوهای از اشعار شاعران شعر موج نو منتشر کرد[77] و سپس مجلهٔ فردوسی[78] اما شتاب چندانی برای چاپ شعر نداشت و مدعیست برای مجلهٔ فردوسی که همه برای آن شعر میفرستادند، تنها چند شعر فرستاده. به مجلهٔ فردوسی بیعلاقه نبود و همیشه آن را میخرید ولی به مجلهٔ خوشه بسیار علاقه داشت[79] که شاملو از ۱۳۴۶ تا ۱۳۴۸ منتشر میکرد.[80] در همین ایام بود که با شعر نیما یوشیج نیز آشنا شد.[81] او که در ۱۴–۱۵ سالگی روزی چند ساعت حافظ میخواند و غزلیات تقلیدی از حافظش باعث خوشحالی پدرش میشد، در حالی که خود اذعان دارد کلماتش از حافظ بود و او فقط جایشان را تغییر میداد، با سرودن اولین اشعار نو، با عصبانیت پدرش مواجه شد که تو که چنان شعرهایی میگفتی این یاوهها چیست، نیما یوشیج کسی نیست که بزرگش کردهاید.[82]
با این که پیشتر شعرهایی عامیانه از احمد شاملو خوانده بود ولی در ۱۳۴۳ بود که با خریدن آیدا در آینه (احمد شاملو، ۱۳۴۳[83]) به شکلی دراماتیک با شعرش آشنا شد و با خواندنش در خیابان، نرسیده به خانه، همهٔ خواندههای پیشینش گریخت و جا به صدای شاملو داد.[84] کوثری نه بیوزنی، بلکه شیفتهٔ شکوه زبان شاملو شد و نگاهش به عشق، انسان و مصائبش. با این حال، چون سالها تمرین شعر قدیم وزن شعر را بخشی از ذهنش کرده بود، یکباره رهایش نکرد ولی به قالبهای آزادتر رو آورد.[85]
از ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۶ به دنبال زبان شعر خود بود.[86] او که همزمان با آشنایی با شاملو، با خواندن روزنامهٔ شیشهای (احمدرضا احمدی، ۱۳۴۳[87]) با شعر احمدرضا احمدی نیز آشنا شده بود، متأثر از وقت خوب مصائب (احمدرضا احمدی، ۱۳۴۷[88]) نیز بود[89] ولی بیش از همه زبان و نگاه خاص شاملو بر شعرش تأثیر گذاشت.[90] با وجودی که کوثری عاشق شاملو بود، اما معتقد است او از دههٔ ۱۳۶۰ به بعد در مورد ادبیات حرفهای خوبی نزد.[91]
کوثری در ۱۳۴۵ هم در مجلات مختلف شعر چاپ کرد.[92] در مهر ۱۳۴۶ اما، در حالی که شعر احمد شاملو همهٔ ذهنش را گرفته بود،[93] با رسیدن شعرش به حدی که به باور خودش دستکم نومیدکننده نبود، با اشتیاق خود و تشویق برخی دوستان دانشگاهی[94] و در حالی که خودش هنوز تردید داشت شعرش را پیش شاملو ببرد یا نه، کموبیش بهزورِ دوستی به نام عباس صدرایی با دو شعر به دفتر مجلهٔ خوشه رفت[95] تا ابتدا شاملو را ببیند و سپس او شعر کوثری را بسنجد.[96] این بود که با مواجهه با شاملو گفت شعرهایش را آورده که فقط آنها را ببیند. شاملو هم گفت دوشنبهٔ دیگر بیا. در شمارهٔ هفتهٔ بعد خوشه اما شعرش منتشر شد و از آن تاریخ مدام به خوشه میرفت و تقریباً هر هفته اشعارش در خوشه منتشر میشد[97] و شاملو اغلب شعرهایش را چاپ کرد. کوثری نیز از آن پس دیگر سعی نکرد در جایی دیگر شعر منتشر کند. در ۱۳۴۸ اما جلو انتشار خوشه را نیز گرفتند.[98] کوثری این دوره را از پربارترین دورههای شعر خود میداند. پس از آن کوشید زبانش را غنی کند. اما هنوز جز گلستان سعدی چیزی از نثر کهن فارسی نمیشناخت تا چند سال بعد که به توصیهٔ شاملو تاریخ بیهقی را شناخت و سپس کتابهای دیگر.[99] کوثری نوع رابطهاش با شاملو را دوستی شاگردی با استادش میداند و معتقد است از کسانی نبود که یکسر پیش شاملو برود و مزاحم شود چون میدانست او خیلی کار دارد و به آن احترام میگذاشت.[100]
در سال ۱۳۴۷ با برگزاری هفتهٔ «شبهای شعر خوشه» به همت احمد شاملو که عظیمترین حرکت مردمی نوپردازان، از آغاز پیدایش شعر نو تا پیش از شبهای شعر کانون نویسندگان ایران در ۱۳۵۶ بود و پس از آن بود که تب شبهای شعر سراسر ایران را فراگرفت و سالها ادامه یافت، در شب چهارم، در ۲۷ شهریور، عبدالله کوثری نیز در کنار مهدی اخوان ثالث، منصور اوجی، بیژن الهی، منصور برمکی، محمد حقوقی، محمدرضا شفیعی کدکنی و خانم «ف. الف. نیسان» شعر خواند.[101]
کوثری اولین کتابش، مجموعهشعر از پنجره به شهرِ هُرمها، را در ۱۳۵۲ منتشر کرد؛[102] کتابی حاوی ۱۰ شعر. تنها واکنش به آن در مجلات، نقد بهاءالدین خرمشاهی به آن، دو سال پس از انتشارش بود. او کوثری را شاعری فریادخوان دانست که شعرش را فریاد و فریادش را شعر کرده و با کلمات مأنوس از تجربهٔ دردهایی نامأنوس میگوید. از نظر او شعر کوثری در لحن، کلمات و تصویرسازی وامدار شاملوست و سوگآلودگی و ناامیدیاش تداعیگر ناتوانی و روایت استعاری غمهایش که گاه در نهایت سادهدلی شباهتی به شعر ندارند؛ مانند شعر بالابلند «سرگذشت» که از نظر خرمشاهی سرشار از یاد و دریغهای رقیق و رمانتیک است که جز اسراف کلمات و پرچانگی و دورشدن از منطق شعر چیزی نیست. از نظر او اگر نصف این دفتر چنین شعرهایی نبود، شاعری توانا با تکهها و رگههای درخشان بود.[103] با این حال، به باور محمد شمس لنگرودی این کتاب در سالی که روند افول و بیاعتباری شعر تشدید شده و اعتراضات به وضع شعر ادامه داشت،[104] از مجموعههای قابل توجه آن سال بود.[105]
در اوایل دههٔ ۱۳۵۰ اما بخشی از شعرهایش در حادثهای از میان رفت که چند شعر از جمله چند منظومهٔ بلندش برای او جای دریغ داشت.[106]
کوثری در کنار باقر پرهام، فریدون تنکابنی، منوچهر شیبانی، منوچهر نیستانی، بیژن کلکی و محمد حقوقی یکی از شعرخوانان و سخنرانان شب نهم شبهای شعر کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۵۶ بود.[107]
دومین مجموعهشعر کوثری به نام با آن سوار سرخ هم در ۱۳۵۹ منتشر شد؛[108] کتابی حاوی ۱۰ شعر (سه شعر سرودهٔ پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، چهار شعر حین انقلاب و سه شعر پس از آن)، روایتگر سیر حرکت ذهنیاش با انقلاب؛ با شروع از جهنمدانستن دنیای اطرافش در «با آن دیگران» (بهار ۱۳۵۴)، به ضرورت حرکتکردن در «عاشقانه» (تابستان ۱۳۵۴)، به همراهی با انقلاب در «غزل» (مهر ۱۳۵۷)، به مرثیهسرایی برای شورشیان ترکمن در «در سوگ آن سواران» (اسفند ۱۳۵۸)، به انتقاد از حاکمان جدید به عنوان پسماندگان تاریخ که بر توده تسلط یافتهاند در «فاتحان». تنها واکنش به این اثر، نقد محتوایی منفی حسن قاضیمرادی بر آن بود که آن را نمونهای از طرز تفکر ادبی-هنری روشنفکران عادی دانست که به باور منتقد، با وجود حساسیت به اطرافشان، شناخت عمیقی از جامعه ندارند. او نگاه شاعر به محیط را سطحی میداند و ناتوان از تحلیل و تنها توصیفگر سطح.[109]
از دههٔ ۱۳۶۰ به بعد اما با روآوردن بیش از پیش به ترجمه و بدلشدن ترجمه از تفنن به حرفهٔ اصلی، اشتغال ذهنی و توانفرسایی ترجمه او را از شعر دور کرد[110] و معتقد است با جذبش برای مدتی طولانی به ترجمه، ترجمه جهانش شده و پس از سالها کشمکش درونی، در دورهای دید دیگر استقلال ذهنی نوشتن شعر در او کمرنگ شده[111] و تنها هرچند گاه در فرصت و فراغت شعر میسراید، با این دلداری به خود که ذوق و زبان شاعرانهاش را صرف ترجمههایش میکند[112] و امیدواری به روزی که با کاستن از ترجمه، بار دیگر چنانکه بایست به شعر خود بپردازد.[113]
سومین دفتر شعر او اما در زمستان ۱۳۷۶ با عنوان گزیدهٔ شعرها منتشر شد، عمدتاً شامل گزیدهای از اشعار منتشرنشدهٔ ۱۳۴۶ تا ۱۳۷۳ و در کنارش چند شعر از دو مجموعهٔ پیشین که بازنشرشان را مناسب میدید.[114]
با این که کوثری شعر را بخشی از وجودش میداند و همچنان به محض فراغت ذهن از ترجمه شعر میگوید، اما پس از این دفتر دیگر نخواست شعرهایش منتشر شوند و فعلاً نیز قصد چاپشان را ندارد.[115]
کار
ویراستاری
کوثری با بازگشت به ایران، با وجودی که به دلیل کمبود دانشآموختهٔ اقتصاد در آن دوره[116] و دانشآموختگی او با معدل ۱۷ و تسلطش بر زبان انگلیسی، امکان استخدام در شرکت ملی نفت ایران[117] یا سازمان برنامه و بودجه را داشت که به باورش بهترین جا بود و افراد مهمی آنجا کار میکردند و پول خوبی هم میدادند و معتقد است هر جا که میرفت او را میپذیرفتند، به دلیل بیمیلی به کارمندی و میل به نوشتن،[118] چون آن زمان با مادرش زندگی میکرد و با وجودی که خانهای برای زندگی داشتند ولی به پولی توی جیب هم نیاز داشت، وقتی به نظرش آمد بهترین جا فضای کتابخانه است،[119] از ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ در کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه ملی ایران کار کرد با این هدف که فکر کند میخواهد چه کند.[120] در این شغل کسی کاری به کارش نداشت؛[121] مینشست گوشهای از کتابخانه که در اختیارش گذاشته بودند کتاب میخواند.[122] در این دوره با تصمیم به ترجمه، در حالی به شکل امتحانی دو کتاب را ترجمه کرد[123] که هیچکدام از نظریههای ترجمه را نمیدانست و کسی نبود از او ایراد بگیرد که بخشی را باید اینگونه مینوشتی، ولی معتقد بود با خواندن ترجمههای مترجمانی چون رضا سیدحسینی، نجف دریابندری، محمد قاضی و محمود اعتمادزاده میداند ترجمه و فارسینویسی خوب چیست.[124]
در ۱۳۵۴ با ترک کار در کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه ملی، به مؤسسهای با نامی شبیه به بنیاد پژوهشها، با رئیسی از اعضای سابق حزب نیروی سوم رفت. آنجا با منوچهر صفا و داریوش آشوری آشنا شد[125] و به شکل مستقیم وارد ویراستاری.[126] آنجا قرار بود در کاری مشترک زیر نظر آشوری دایرةالمعارفی در علوم انسانی، اجتماعی و فلسفی بنویسند. کوثری و تعدادی از دوستان چند دایرةالمعارف، از جمله اتحادیهٔ کارگری را ترجمه میکردند و آشوری تدوینشان میکرد؛[127] دورهای از نظر کوثری بسیار خوب[128] چراکه کار با آشوری بود و کوثری به دلیل خوببودن فارسیاش مشکل زیادی نداشت. اما آنجا و آن طرح[129] با گذشت حدود ۷–۸ ماه به مشکل برخورد[130] و دوام نیاورد و با خروج آشوری از مؤسسه، کوثری که دید دیگر آنجا به او نمیچسبد و کاری هم ندارد،[131] از آنجا هم بیرون آمد.[132]
پس از آن، در حدود ۱۳۵۵[133] به دیدار آشوری رفت و به پیشنهاد او[134] ویراستار بخش علوم اجتماعی[135] انتشارات تازهتأسیس دانشگاه صنعتی شد[136] که در آن دوره علیرضا حیدری، مدیر انتشارات خوارزمی، مدیرش بود[137] و همکارانش همه استادان کوثری[138] و علاوهبر کتابهای دانشگاهی، کتابهای عمومی، فلسفی و علوم اجتماعی — به باور کوثری — خوبی نیز منتشر میکرد و کوثری آن دوره را نیز مهم میداند و روزی هشت ساعت خواندن و ویراستاری متون در این دوره را کمک بزرگی به ورودش به جهان ترجمه. در همانجا بود که مسیر زندگیاش به تدریج از شعر دور شد و به ویرایش و ترجمه تغییر کرد.[139] پس از نزدیک به دو سال کار در آنجا، در ۱۳۵۶ با بروز اختلافاتی، آنجا نیز به هم خورد و کوثری دوباره بیکار شد.[140]
پس از آن در انتشارات دانشگاه فارابی مشغول به کار شد.[141] اما دانشگاه تازهتأسیس بود و با نزدیکی به انقلاب ۱۳۵۷ ایران[142] و تغییر اساسی فضای کشور[143] همهچیز تق و لق شده بود. به همین دلیل کوثری شروع کرد به کارکردن در خانه برای خودش.[144] در ۱۳۵۹ هم با انقلاب فرهنگی ایران و استعفا و اخراج عدهای از دانشگاهها و تغییر شکل مدیریت، از آنجا که شناختهشده بود و با توجه به سوابق فرهنگیاش معتقد بود برای بسیاری شخصیت دلپذیری نیست[145] و مطمئن بود اخراجش خواهند کرد،[146] وقتی دید نمیتواند به آن شکل ادامه دهد و با آن فضا سازگار شود، خود را بازخرید کرد و از آن پس برای خود کار کرد و مدعیست دیگر برای کسی یا جایی بهطور درازمدت کار نکرد.[147] با این حال، دستکم از بدو تأسیس فصلنامهٔ مترجم در بهار ۱۳۷۰[148] تا آخرین شمارهٔ کاغذیاش در تابستان ۱۳۹۱ عضو تحریریه[149] و دستکم در دههٔ ۱۳۷۰ ویراستار آن بود.[150]
با بازخرید خود از انتشارات دانشگاه فارابی، کاری که بیشتر برای کسب درآمد میکرد ویرایش بود. در ۱۳۶۳[151] با معرفی دوستی، برای تألیف دایرةالمعارف تاریخ جهان انتشارات ایرانیاد، کوثری که بیکار بود و هنوز مجرد، همکار محمدتقی فرامرزی و هادی غبرایی شد ولی ۸–۹ ماه بعد، وقتی دولت آن انتشارات را تصاحب کرد از آنجا هم آمد بیرون.[152]
ترجمهٔ سیاسی
نخستین ترجمهٔ کوثری کتابی دربارهٔ جنگ ویتنام[153] به نام «راز آشکار: دکترین نیکسون-کیسینجر در آسیا» (ویرجینیا برودین [و دیگران]، ۱۳۵۳[154]) با همکاری مهدی تقوی، دوست و خویشاوندش[155] و اکنون متخصص اقتصاد و استاد دانشگاه بود؛ کتاب جنجالی آنروزهای اروپا و آمریکا و اولین مواجههٔ کوثری با سانسور چراکه اشارهٔ نوام چامسکی در مقدمه به سیاستهای آمریکا در آسیا از جمله کودتای ۲۸ مرداد سانسور و با «براندازی حکومتهای ملی در خاورمیانه» جایگزین شد.[156] دومین ترجمهٔ وی «محاکمهٔ ژاندارک در روان» (آنا سگرز و برتولت برشت، ۱۳۵۴[157]) که همچنان تجدید چاپ میشود و با وجودی که دومین ترجمهاش بود و در چاپهای بعدی چندان در آن دست نبرد، آن را ترجمهٔ بدی نمیداند.[158]
سومین ترجمه و اولین کتاب کوثری پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران «صنعت و امپراتوری» (اریک هابسبام، بهار ۱۳۶۱[159]) بود؛ کتابی در تاریخ اقتصاد و اولین اثر ترجمهشدهٔ هابسبام به زبان فارسی.[160] در واقع با این کتاب در ۱۳۵۶، وقتی ویراستار انتشارات دانشگاه صنعتی بود آشنا شده و شروع به ترجمهاش کرده بود. با خروجش از آن انتشارات این کتاب را هم آورد بیرون[161] و در نهایت در ۱۳۶۱ در حالی چاپ شد که به باور کوثری به دلیل چاپ در دوران جنگ ایران و عراق و کمبود کاغذ انتشارش چند سال طول کشید و چاپش به نظر او خیلی بد بود تا در ۱۳۸۷[162] نشر ماهی آن را بازنشر کرد.[163]
ترجمهٔ ادبی
کتاب بعدی کوثری «آنتوان بلوایه» (پل نیزان، تابستان ۱۳۶۳[164]) بود؛[165] رمانی مارکسیستی دربارهٔ ازخودبیگانگی در جامعهٔ سرمایهداری که یکی از دوستان برایش فرستاده بود و چون از ژانپل سارتر آثار زیادی خوانده بود و نیزان دوست و مورد تحسین سارتر بود، او را میشناخت. پس از انتشار این اثر اما رضا سیدحسینی که به واسطهٔ کاظم کردوانی، دوست دوران دبیرستان البرز کوثری و همکار سیدحسینی در فرهنگ آثار با او آشنا میشود، با وجود تحسین کیفیت ترجمهاش،[166] به او توصیه کرد به آثار جدیتری بپردازد چون معتقد بود نیزان در فرانسه نویسندهٔ درجهیکی نیست. با این حال کوثری آن را در چارچوب اندیشه چپ کتاب بدی نمیداند و آن را متفاوت با رئالیسم سوسیالیستی و نیزان را شخصیت جالبی میداند. کوثری به پشتگرمی انتشار «آنتوان بلوایه» در انتشارات آگاه[167] با تیراژ ۵۵۰۰ نسخهای،[168] به فکر کسب درآمد از ترجمه افتاد و به صورت جدی به ترجمهٔ کتاب به عنوان شغل روی آورد؛[169] کاری که خودش هم میخواست.[170]
کوثری که پیش از شروع به ترجمهٔ ادبی ترجمههای خوب ادبیات جهان به زبان فارسی را خوانده و اولین رمانی که از ادبیات آمریکای لاتین خوانده بود انفجار در کلیسای جامع (آلخو کارپانتیه، ترجمهٔ سروش حبیبی، ۱۳۵۳[171]) بود، اما کار جدیاش روی ادبیات در ۱۳۶۴ آغاز شد.[172] در پاییز در این سال[173] وقتی برای دیدار دوست ناشرش، رضا بنیصدر،[174] به انتشارات تندر رفت، او آئورا، پوستانداختن و گفتوگو در کاتدرال را در اختیارش گذاشت که هر کدام را خواست ترجمه کند. کوثری همان شب آئورا را که کمحجمتر بود و نام نویسندهاش از اشاره در کتابی دیگر برایش آشنا در شببیداری از ترسِ موشکباران خواند[175] و چنان آن را متفاوت با خواندههای پیشینش یافت و چنان از زبان و فضای شعرگونش[176] متأثر شد که نتوانست بخوابد و فردایش با رفتن به دفتر رضا بنیصدر گفت همین کتاب را ترجمه و ترجمهاش را از همان روز شروع میکند[177] ولی رضا بنیصدر از او خواست دو کتاب دیگر را هم بخواند و همین آغاز ترجمهٔ داستانِ او شد و چنان عاشق کارلوس فوئنتس شد که از برادر ساکن آمریکایش خواست برایش دربارهٔ فوئنتس اطلاعات جمع کند. اتفاقاً در همان روزها فوئنتس در دانشگاه برکلی سخنرانی داشت و برادر کوثری پس از جلسه، وقتی موضوع را به او گفت فوئنتس گرینگوی پیر را برایش امضا کرد و فرستاد. به این ترتیب تصمیمش بر ترجمهٔ آثار آمریکای لاتین جدیتر شد و در این حوزه ماند.[178] انتشار کتاب اما به دلیل جنگ ایران و عراق کم بود.[179] در نتیجه با وجودی که او دوماهه آئورا (کارلوس فوئنتس، ۱۳۶۸[180]) را ترجمه کرد[181] و در ۱۳۶۴ ترجمهاش را به ناشر تحویل داد، تا ۱۳۶۸ منتشر نشد.[182]
ترجمهٔ اقتصادی
کوثری فضای بد تهران، بیکاری، بالابودن هزینهٔ زندگی در تهران و سکونت والدین همسرش در مشهد را عامل مهاجرتش به مشهد میداند.[183] در ۱۳۶۴ با تصاحب انتشارات ایرانبان توسط دولت دوباره بیکار شده بود ولی حالا ازدواج هم کرده بود. سالهای جنگ ایران و عراق بود و جدا از جنگ هم، از نظرش سالهای هولناکی بود و پشتاپشت خبرهای بد میرسید و اعصاب همه داغان بود، به نحوی که متوجه شد از شدت فشار عصبی، هنگام نوشتن دستانش میلرزند. این بود که پس از چند ماه ماندن در تهران و خوردن از ذخیره، وقتی دید با این وضع دوام نمیآورد یا منفجر میشود، یا سکته میکند، تصمیم به مهاجرت گرفت چراکه تهرانِ آن روز چیزی به او نمیداد. در زادگاهش، همدان، هم دیگر کسی را نداشت. در مشهد هم جز خانوادهٔ زنش کسی را نداشت، ولی دید تنها جایی که میتواند برود همانجاست.[184]
در ابتدا قصد داشت تنها تا تغییر شرایط در تهران چندوقتی در مشهد بماند[185] و اصلاً تصور زندگی در جای دیگری جز تهران را نداشت. اما بعدها با پیرترشدن والدین زنش و افزایش وابستگیشان به او از سویی، بدتر و پرهزینهترشدن روزبهروز تهران از سوی دیگر، چون نه خانهای داشت، نه داراییای،[186] با وجودی که مشهد از نظر فرهنگی برایش دلپذیر نبود، به دلیل خلوت و آرامشش در مشهد ماندگار شد و جدیتر و با دلمشغولی کمتر به ترجمه پرداخت؛[187] مخصوصاً که معتقد است اتلاف وقت زندگی در تهران را هم نداشت و جدی نشست کار کرد.[188] با این حال، با سفرهای دهروزه تا یکماههٔ هر دو-سه ماه به تهران برای کار، روابط خانوادگی، دوستانه و اجتماعی[189] نگذاشت پیوندش با تهران قطع شود.[190]
با مهاجرت به مشهد در ۱۳۶۵،[191] در ۱۳۶۹[192][193] به مدت یک سال[194] با حقوقی ناچیز[195] ویراستار[196] انتشارات تازهتأسیس آستان قدس رضوی بود. در سالهای جنگ ایران و عراق به دلیل وضع کشور و جیرهبندی کاغذ کتاب عمومی چندانی چاپ نمیشد که با ترجمه زندگی کند؛ بنابراین به همان حقوق ناچیز اکتفا کرد که لااقل کرایهخانهاش را بدهد.[197] پس از خروج از آستان قدس،[198] از ۱۳۶۹[199] تا ۱۳۷۰ ویراستار، مشاور و مترجم نشر نیما،[200] ناشری خصوصی در مشهد بود[201] و در کنار آن، برای کمکخرج گذران زندگی، بیشتر اقتصاد به کمکش آمد چراکه با بستن قرارداد با چند مؤسسهٔ تحقیقات اقتصادی وابسته به دولت،[202] برایشان دو-سههزار صفحه مقالات اقتصادی ترجمه کرد؛ ولی جز اینها برای درآمد کار دیگری نکرد.[203] کوثری با وجودی که تحصیلش در اقتصاد را اشتباه میداند ولی آنچه از اقتصاد نصیبش شده را هم کم نمیداند و ترجمهٔ چندین کتاب در اقتصاد و تاریخ اقتصادی را به دلیل مطالعهاش در این حوزه و دانشی میداند که در دانشگاه آموخته.[204] در نتیجه، در این دوران با مهدی تقوی چند کتاب اقتصادی ترجمه کرد، از جمله «دورهٔ کامل علم اقتصاد» (پیتر ماندر [و دیگران]، ۱۳۷۰[205]) منتشره در انتشارات پیشبرد متعلق به دوستش، حسین عبده تبریزی که چندین بار تجدید چاپ شد و دورهای هم کتاب درسی بود.[206]
با وجودی که ترجمهٔ این آثار برای کسب درآمد بود، اما کوثری گزینششان را از روی علاقه میداند و انتخاب و پیشنهاد دوستانی نظیر حسین عبده تبریزی (مدیر انتشارات پاپیروس)، محمد نفیسی یا سهراب بهداد؛ چون خود دیگر مطالعات اقتصادی نمیکرد و گزینش این دوستان را قبول داشت. با این حال ترجمهٔ کتابهای اقتصادی را وجه عمدهٔ کار خود نمیداند.[207]
پس از این دوران که تا اواخر دههٔ ۱۳۷۰ طول کشید، ترجمهٔ اقتصادی را کنار گذاشت و تنها ادبیات ترجمه کرد.[208]
بازگشت به ترجمهٔ ادبی
در ۱۳۶۶، در حالی که آئورا به دلیل سهمیهبندی کاغذ در دوران جنگ ایران و عراق هنوز در انتظار چاپ بود، کوثری شروع به ترجمهٔ «گفتوگو در کاتدرال» (ماریو بارگاس یوسا، ۱۳۷۰[209]) کرد که ترجمهاش تا ۱۳۶۷ ادامه یافت و چند سال بعد هم «پوستانداختن» (کارلوس فوئنتس، زمستان ۱۳۸۰[210]) را ترجمه کرد، با این تصور که با وجودی که ترجمهاش سخت و گاه مثل تقلای حلکردن مسئله است و اثریست چنان سخت که تجدید چاپ نخواهد شد، ولی به نظرش از مهمترین آثار ادبیات آمریکای لاتین میآمد و ترجمهاش لازم. از همین اثر هم بود که عاشق فوئنتس شد و معتقد است با وجودی که ماریو بارگاس یوسا نویسندهٔ بزرگیست ولی فوئنتس علاوهبر نویسنده، متفکر بزرگی نیز هست. از آن پس پشتاپشت آثار دیگر را ترجمه کرد؛ با این حال، خود شروع شهرتش به عنوان مترجم را «آئورا» میداند؛ هرچند پیش از آن چند کتاب اقتصادی، یک رمان و یک نمایشنامه ترجمه کرده بود.[211]
کوثری شناختش از نویسندگان بزرگ ادبیات آمریکای لاتین را حاصل مطالعهٔ چهار-پنج کتابِ — به باور او — اساسی در نقد و بررسی ادبیات این منطقه، از جمله آثار روبرتو گونسالس اچهوریا میداند که کوثری او را از بزرگترین صاحبنظران در ادبیات آمریکای لاتین میداند و به داوریاش توجه دارد که منجر به شناخت بهترین نویسندگان این جریان از نظر او شده و تهیهٔ کم و بیش تمام آثار این افراد و تصمیمگیری در لزوم ترجمهٔ چه کتابی از چه نویسندهای به انتخاب خودش، از روی شناخت و نه تصادف.[212] او دلیل تمرکز خود بر ادبیات آمریکای لاتین را نه بیمیلی به ترجمهٔ کلاسیکهای ادبیات روسی یا انگلیس، بلکه پویایی کنونی ادبیات آمریکای لاتین میداند چراکه به باور او نویسندگان آمریکای لاتین جدا از رئالیسم جادویی، قالب و زبان و شیوهٔ بیان جدیدی برای رمان و تجربه جدیدی در تعریف انسان آفریدهاند. از سویی معتقد است هر نسلی به دنبال نویسندگان همزمانش در جهان است ولی به نظر او ادبیات اروپا پس از دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ پویا نیست[213] و دیگر نویسندگان بزرگی نظیر آندره مالرو، ژانپل سارتر، آلبر کامو و آندره ژید ندارد[214] و ایالات متحدهٔ آمریکای این دههها دیگر نه ارنست همینگوی دارد، نه ویلیام فاکنر، نه جان اشتاینبک.[215] او از جهان ادبیات روز ترجمهشده از اروپا و آمریکا لذتی نمیبرد و متعجب است چهطور کسی که همینگوی و فاکنر خوانده میتواند پل استر را دوست بدارد و معتفد است حتی اگر خوب بنویسد هم، جهانش جهان او نیست.[216] چندتاییشان را خواندن ولی دید برایش کشش خاصی ندارد و چون معتقد است در ترجمهٔ ادبی تا مترجم شیفتهٔ کارش نباشد و ضرورتش را حس نکرده باشد پیش نمیرود و دلیلی ندارد کار کس دیگری را بگیرد و برایش زحمت بکشد.[217] به باور او در این دوران، ادبیات آمریکای لاتین است که یکباره از سرزمینی استبدادزده و فقیر برمیخیزد و جهان را خیره میکند.[218] کوثری امیدوار است از روی آثار این خطه شتابزده نگذرد و بتواند مجموعهٔ کاملتری از ادبیات آمریکای لاتین به دست دهد.[219] با این حال معتقد است در ادبیات کسی نمیتواند خود را به حیطهٔ خاصی محدود کند و همان زمان که به ترجمهٔ ادبیات آمریکای لاتین شهره بود بعید نمیدانست در آینده تراژدیهای یونان را نیز ترجمه کند چراکه آثاریاند ماندگار و نیز از علایقش.[220]
ترجمهٔ تراژدیهای یونان از نوجوانی و دههٔ ۱۳۴۰ که ترجمههای قبلیشان، مخصوصاً ترجمههای شاهرخ مسکوب را خوانده بود در ذهنش بود و از آرزوهایش. کوثری ترجمهٔ مسکوب از برخی نمایشنامههای سوفوکلس را گشایندهٔ جهانی تازه و غریب و مقدمهاش بر آن را تحلیلگر تراژدی مقابل خود میداند. در دههٔ ۱۳۵۰ که زبان انگلیسیاش خوب شده بود اغلب تراژدیهای یونانی را به انگلیسی خواند. او معتقد است سَر وقت سراغ ترجمهشان رفتهاست.[221] مخصوصاً که به دنبال پیامدهای انتخابات ریاستجمهوری دهم ایران، با افزایش فشار و سانسور نشر و مجوزنگرفتن ترجمههایش از رمانها، تا ۱۳۹۲ رو به ترجمهٔ ماهانهٔ مقالات برای مجلاتی نظیر بخارا و نگاه نو آورد و ترجمهٔ تراژدیهای یونانی و استقبال مخاطبان از ترجمهاش از نمایشنامههای آیسخولوس (۱۳۹۰[222]) او را به ادامهٔ این کار مشتاق کرد.[223]
از دیگر ترجمههای او همکاری با پروژهٔ نقد و بررسی نویسندگان و بنیانگذاران فرهنگ در قالب مجموعهٔ نسل قلم بود.[224] کوثری که در قالب این پروژه جلد مربوط به ویلیام شکسپیر (جرمین گریر، ۱۳۷۶[225]) را ترجمه کرده بود، دو دهه بعد به دلیل نیاز درونی شروع به خواندن شکسپیر به زبان انگلیسی و سپس ترجمهٔ ریچارد سوم (ویلیام شکسپیر، ۱۳۹۶[226]) کرد چراکه با وجود اذعان به وجود دو ترجمهٔ — از نظر او — نسبتاً قابلقبول از رضا براهنی (۱۳۴۳[227]) و میر شمسالدین ادیبسلطانی (۱۳۷۹[228]) معتقد بود این نمایشنامه از آثار سنکایی شکسپیر است که در آنها زبان نقش بزرگی دارد و او شیفتهٔ زبانِ تکگوییهایش شده و معتقد بود قادر به بازسازی آنچه او شکوه و زیبایی بیبدیل این زبان میداند، به زبانیست که تا آنوقت به کار نرفته چراکه به باور او خواندن ترجمهٔ ادیبسلطانی بسیار دشوار است و اصولاً نمیتوان آن را درست خواند، چه رسد به لذتبردن از زبان، از سویی زبان ترجمهٔ براهنی را نیز مناسب شکسپیر نمیداند.[229]
داوری
کوثری در دههٔ ۱۳۷۰[230] در سه دوره داور کتاب سال ایران بوده[231] و جز آن، داور دورههای دوم (۱۳۸۱)،[232] سوم (۱۳۸۲)،[233] پنجم (۱۳۸۴)[234] و دهم (۱۳۸۹) جایزهٔ هوشنگ گلشیری،[235] دورههای اول (۱۳۹۵)،[236] دوم (۱۳۹۶)،[237] سوم (۱۳۹۷)[238] و چهارم (۱۳۹۹) جایزهٔ ابوالحسن نجفی،[239] دورهٔ چهارم (۱۳۹۷) جایزهٔ شعر احمد شاملو،[240] دورهٔ اول (۱۳۸۳) جایزهٔ جهانی هنر و نیایش[241] و جشنوارههای ادبی منطقهای دومین دورهٔ جایزهٔ ادبی اصفهان (اصفهان، ۱۳۸۳)،[242] جایزهٔ سمر ویژهٔ داستان کوتاه (مشهد، ۱۳۸۳)[243] و دومین جشنوارهٔ ملی داستانهای ایرانی (مشهد، ۱۳۸۷).[244] هرچند داوری جایزهٔ ابوالحسن نجفی بیحقالزحمه و بیچشمداشت مالی داوران است.[245]
دیدگاهها
ترجمه
عبدالله کوثری از مترجمان مطرح معاصر ایران است که نامش بدل به برند شده و مخاطب به اعتبار او و بیتوجه به نام نویسنده آثارش را میخرد.[246] ترجمههای او تاکنون برندهٔ کتاب سال ایران ۱۸ (۱۳۷۹)،[247] ۲۲ (۱۳۸۳)[248] و ۲۵ (۱۳۸۶)[249] و شایستهٔ تقدیر ۳۵ (۱۳۹۶)[250] و جایزهٔ ادبیات نمایشی ۷ (۱۳۹۲) در بخش نمایشنامههای ترجمه شدهاند.[251] او در پنجمین دورهٔ جایزهٔ مهتاب میرزایی (۱۳۹۰) برای ترجمهٔ مصاحبه با ماریو بارگاس یوسا مترجم برگزیدهٔ ۱۳۸۹ از نگاه مخاطبان فصلنامهٔ نگاه نو شد[252] و در نظرسنجی «مترجم محبوب من» جشن ملی مترجمان در ۱۸ آبان ۱۳۹۷ در بخش مترجمان بالای ۵۰ سال، محبوبترین مترجم از نظر مخاطبان.[253] مترجمان و نویسندگانی نظیر منوچهر بدیعی، احمد پوری، مهدی غبرایی، اسدالله امرایی، احد علیقلیان، علی میرزایی، حسین معصومی همدانی، مصطفی ملکیان و علیاصغر محمدخانی ترجمههایش را ستودهاند[254] و علی خزاعیفر، سردبیر فصلنامهٔ مترجم، به دلیل وفاداری زیادش به متن اصلی و توأمان استفاده از ترکیبات و تعبیرات آشنا و فارسی، ترجمههایش را از نمونههای خوب ترجمهٔ مدرن فارسی و از اکثر مترجمان ادبی معاصر برتر میداند.[255]
به باور کوثری اثری که ترجمه میشود تعیینکنندهٔ شیوهٔ ترجمه است. از نظر او در فلسفه هر واژه اهمیتی بنیادین دارد و در نتیجه ترجمهٔ آثار فلسفی نیازمند دقت بیشتریست، در حالی که در ادبیات با وجود اهمیت ساختار زبانی نویسنده، دست مترجم بازتر است و میتواند رها از قید واژگان در ترجمه دخالتهای زیادی داشته باشد. او با این باور که مترجم باید سبک اثر را برگرداند را نادرست میداند چون به باور او سبک فقط در یک زبان معنی میدهد و با ترجمه به زبانی دیگر بیمعنی میشود. به باور او این مترجم است که سبک را بازمیآفریند و تلاش میکند و امیدوار است که این سبک بازآفریده معادل همان سبک اصلی باشد.[256] او در ترجمه نه معنای دقیق واژگان، بلکه طبف معنایی و حسی که از متن میگیرد را مینویسد، چون به باور او زبان ادبیات زبان حس است و چگونهگفتن مهمتر از چهگفتن. در نتیجه او تفاوت در ترجمهها از یک متن را بر اساس تفاوت طیف معنایی، حسِ دریافتی و منش مترجم طبیعی میداند.[257]
کوثری برخلاف ترجمهٔ زبانهای اروپایی به هم که به باور او زمینهٔ اروپایی و عمدهٔ واژگانشان مشترکند، ترجمه به فارسی را نه صرفاً ترجمهٔ واژهها، بلکه توأمان ترجمهٔ حالت، ضربالمثل، فرهنگ، آداب و رسومی میداند عمدتاً فاقد معادل فارسی و در نتیجه آن را ترجمهٔ فرهنگی به فرهنگ دیگر و شناساندن فرهنگ مغایر به اهل فرهنگ زبان فارسی و به همین دلیل کاری سخت. به باور او ترجمهٔ چیزهای سازگار با فرهنگ فارسی ضرورتی ندارد؛ ترجمهٔ تجربهٔ نادانستههاست که ضروریست. با این حال، از آنجا که به باور او ادبیات بهطور کلی از انسان میگوید، هیچ ادبیاتی برای هیچ فرهنگی بهطور مطلق غریبه و ناسازگار نیست.[258]
کوثری با مخالفت با باور برخی که زبان فارسی را در حوزهٔ ترجمه فقیر میدانند، ترجمه به فارسی را مسئلهای دیرینه میداند و بسیاری از — به باور او — بهترین متون فارسی، از قرآن تا تاریخ بلعمی و کلیله و دمنه را ترجمه. به باور او ترجمه بر توان زبان فارسی افزوده[259] و آن را غنیتر و متنوعتر کرده چراکه علاوهبر واردکردن مفاهیم جدید به تعاملات اجتماعی جامعهٔ ایران، مترجمان خلاق علاوهبر استفاده از ادبیات کلاسیک فارسی، برابرهایی متنوع ساخته و در حد توانشان روشهای واژهسازی نوینی در پیش گرفتهاند.[260] به باور کوثری جز نویسندگان بزرگی مثل محمدعلی جمالزاده که به مخاطب فارسینویسی میآموزد و هوشنگ گلشیری و محمود دولتآبادی که زبان، بخشی از نثر امروز فارسی ساختهٔ مترجمان خوب است چراکه با ترجمهٔ انبوهی آثار در زمینههای مختلف فلسفه، علوم اجتماعی و داستان بخش بزرگی از زبان ما را ساختهاند و به باور او حتی زبان روایت فارسی از ترجمه شکل گرفتهاست.[261] او زبان فارسی درست معاصر را نوشتههای بهرام بیضایی، احمد شاملو، جلال آلاحمد، شاهرخ مسکوب، ابوالحسن نجفی و داریوش آشوری میداند، نه آنچه در روزنامه، تلویزیون و برخی تألیفات و ترجمههای — به باور او — سطحی و ضعیف میبینیم.[262] کوثری مترجم را نویسنده میداند و نیازمند دانشی معادل دانش نویسندهای به زبان فارسی، چراکه نویسندهٔ اثری که ترجمه میکند استاد زبان خود است.[263] بر این اساس او مترجمان را سزاوار عضویت در تشکل صنفی نویسندگان میداند و تنها تشکل صنفی معتبر نویسندگان را کانون نویسندگان ایران.[264]
به باور کوثری هر نویسندهای به زبان خاص خود میرسد و مترجم ناچار به یافتن گوشههای ناپیدای زبان مادری خود است و در برخی آثار عمیق ناچار به کاوش در هزار سال زبان فارسی به دنبال معادلی مناسب. در نتیجه توجه به لایههای مختلف زبان فارسی و میراثش برای مترجمان ضروریست.[265]
کوثری با انتقاد از حداقلیکردن و کاستن زبان در برخی ترجمهها به اسم امروزیبودن که از نظر او باعث مهجوریت واژههای کارآمد و زیبای فارسی و فقدان تنوع، نوآوری و واژههای جدید شده،[266] مخالف این نظر است که در ادبیات نباید چندان از زبان امروز دور شد. به باور او زبانِ امروز وحی منزل نیست و لایهٔ مشخصی نیز ندارد چراکه هم صادق هدایت به زبان روز است، هم جلال آلاحمد، هم احمد شاملو، هم فروغ فرخزاد، هم مهدی اخوان ثالث، هم تقی مدرسی در یَکُلیا و تنهایی او (۱۳۳۴[267]) که یعنی اهل این زمانه در درک لایههای دیگر این زبان ناتوان نیستند. در نتیجه نمیتوان همهچیز و آثار و حتی گفتوگوهای همهٔ برهههای زمانی، از تراژدیهای یونان باستان تا ویلیام شکسپیر و گفتوگو در کاتدرال را با یک لایهٔ زبان روز ترجمه کرد. او معتقد است برای ترجمهٔ این آثار باید از گنجینهٔ ادبیات کلاسیک فارسی استفاده کرد ولی این زبان الگوی واحدی ندارد که بگوییم ابوالفضل بیهقی است یا عطار نیشابوری یا فردوسی یا دیگران؛ بلکه بسته به متن در ذهن مترجم ساخته میشود. در نتیجه، زبان تراژدیهای یونان باستان نیز باید با ریچارد سوم متفاوت باشد، گرچه هردو طنینی غیرامروزی دارند. به باور او، با وجود اهمیت میراث ادبیات فارسی، این ذوقِ مترجم است که تشخیص میدهد برای یافتن جایگزین درست از کدام امکانات زبان بهره بگیرد.[268]
به باور کوثری زبان محاوره صرفاً شکستن کلمات نیست، بلکه زبان اصطلاحات است؛ اصطلاحاتی که با توجه به شخصیت هر فرد متفاوت است. او اشکال عمده در برخی ترجمهها را آشنایی مترجم تنها روی یک نوع زبان فارسی و ترجمهٔ تمام مکالمات به همان زبان میداند و معتقد است مترجم باید تفاوت زبانهای گوناگون مناسب هر شخصیت را بداند و با دقت در زبانها، اصطلاحات و واژهها ترجمه کند.[269]
کوثری با رد تعارض ذاتی میان زیبایی ترجمه یا وفاداری به متن اصلی، با اشاره به ترجمههایی که از نظر او هم زیبایند، هم پرمعنا، با تشکیک در معنای وفاداری در ترجمه، ترجمهٔ واژهبهواژه را بدترین نوع ترجمه میداند و ترجمهٔ وفادار را بازسازندهٔ منظور متن در زبان مقصد، بدون دخالت در جهان نویسنده. به نظر او تأثیر مترجم نه در مفهوم اثر، بلکه باید در متن و ارائه و بیان آن مفهوم باشد.[270] به باور او با ترجمه درونمایه منتقل میشود، اما قالب نه؛ چراکه ترجمه عین متن اصلی نیست؛ عین متن اصلی، متن اصلیست و خواهان خواندن عین متن باید آن را به زبان اصلی بخواند.[271] با این حال او ترجمه را نه صرفاً انتقال مضمون و معنا، بلکه عرصهٔ آفرینش هنری و ادبی میداند[272] و تشتّت میان مترجمان و منتقدان ترجمه را به دلیل ماهیت ترجمه و زبان و ترجمه را هنر و در نتیجه اثری خلاقه و چون خلاقیت وابسته به فردیت است، آفریده شبیه آفریدگارش خواهد بود. در نتیجه در ترجمهٔ متنی واحد توسط دو مترجم قابل و صالح، تفاوتها فراوان است و ممکن است یکی پسندیدهٔ دیدگاه آکادمیک باشد و دیگری پسندیدهٔ دیدگاه ذوقی.[273] او ترجمهآموزی خود و همنسلانش را از طریق خواندن کتاب میداند و ذوقی، بیدانستن مفاهیم و تعاریف و نظریات ترجمه. در نتیجه با وجود تفاوت نگاه به ترجمه میان کوثری با خشایار دیهیمی یا رضا رضایی که تقریباً همنسلند، در تمایز ترجمهٔ خوب از بد دلایلی مشابه خواهند داشت و بیشتر ذوقی تا بر اساس نظریهای خاص.[274]
کوثری با تأکید بر ضرورت ویرایش، آن را تلاشی برای اعتلا و تکمیل کار مترجم میداند و معتقد است اگر مترجم کار خود را خوب انجام دهد، ویراستار آگاه میتواند مکملش باشد. او رفع اشتباهات مترجم را سادهترین سطح ویراستاری میداند و ویراستار کاردیده را رافع بسیاری از خلأهای ترجمه چراکه به باور او بعضی ترجمهها فاقد آگاهی مورد نیاز مخاطبند و ویراستار یابنده و افزایندهٔ این آگاهیها.[275] با این حال، او با ویرایش اساسی ترجمه توسط ناشر مخالف است و معتقد است ناشری که ویراستاری خوب دارد باید ترجمهٔ با ویرایش اساسی را به نام ویراستارش منتشر کند. او انتشار به نام چنین مترجمی را خطایی بزرگ میداند چراکه شخصی را مترجم جا میزند که مترجم نیست در حالی که متن بدل به اثر ویراستار شده. در نتیجهاش مترجم دچار توهم میشود و تصور میکند مترجم است. به باور او چنین مترجمانی که به آستانهٔ ترجمهٔ ادبی نرسیدهاند نمیتوانند داور خوبی بر آثار خود باشند.[276]
کوثری اعتقادی به ترجمهٔ آخرین و تازهترین آثار ندارد و این باور که هرچه آخر آمده بهتر است را اشتباه و از مشکلات ادبیات در ایران میداند و ترجمهٔ آثاری، وَلو دمده، را به دلیل پایهبودنشان لازم میداند و امیدوار است بیشتابزدگی مجموعهٔ کاملتری از ادبیات آمریکای لاتین ارائه بدهد.[277] او معتقد است مترجمان بزرگی مثل محمد قاضی که آثار چندین فرهنگ مختلف را ترجمه کردهاند، اگر فقط آثار فرانسوی را ترجمه میکردند، هماکنون ۷۰ کتاب ترجمهشدهٔ ادبیات فرانسه داشتیم. کوثری اما این نوع پراکندهکاری را نمیپسندد[278] و پرش به حوزههای مختلف را برای مترجم متنوع ولی فاقد فرصت شناخت عمیق میداند[279] و قصد کرده فقط در حوزهٔ آمریکای لاتین ترجمه کند. توصیهٔ شاهرخ مسکوب به او هم پرهیز از پراکندهکاری بود.[280] کوثری با وجودی که هرگز با مسکوب دیدار نکرده ولی شیفتهاش بود و مسکوب همکار خواهرش در سازمان برنامه و بودجه. این بود که با انتشار ترجمهاش از اورستیا (آیسخولوس، ۱۳۷۶[281])، آن را برای مسکوب در پاریس فرستاد و او در پاسخش نوشت حالا که زبان تراژدیها را یافتهای، مثل ما نیمهکاره رهایشان نکن؛ تمامشان را ترجمه کن.[282] کوثری اما با وجود عشق به تراژدی یونانی و آرزوی همیشگی ترجمهٔ مجموعهای از آنها، به این دلیل ناشران بر اساس نیاز بازار کتاب چاپ میکنند و خودش با ترجمه زندگی میکند و برخلاف داستان، نمایشنامه خوب فروش نمیرود، به ناچار پس از این اثر، ترجمهٔ تراژدیها را دنبال نکرد[283] تا ۱۳۹۰ که با مجوزندادن به ترجمههایش از رمانها، با افزودن نمایشنامههای دیگر به اورستیا، مجموعهنمایشنامههای آیسخولوس[284] را منتشر کرد و با استقبال مخاطبان از آن، به ادامهٔ این کار مشتاق شد.[285]
کوثری که ترجمهٔ متون کهن به زبان کاملاً امروزی را فاقد شکوه، اصالت و تأثیر اثر اصلی و نتیجهاش را مضحک و باورنکردنی میداند، در ترجمهٔ این آثار با استفاده از واژگان و شیوهٔ بیان گذشته زبانی نزدیک به گفتار و نوشتار قدیم اما در حد قابل فهم برای خوانندهٔ امروزی میآفریند.[286] او بیشتر دغدغهٔ زبان مناسب دارد و به اجرای ترجمههایش نمیاندیشد.[287] منتقدان اما سبک ترجمههای او از آثار نمایشی را پیرو یکی از دو سنت ادبی مخرب بنیادنهادهٔ میرزا حبیب اصفهانی میدانند: ترجمهٔ صرفاً ادیبانه و روایی متن نمایشی و در واقع تقلیلش به متنی خواندنی با استفاده از واژگان و عبارات متکلفانه و تأکید بر مضامین ادبی و توسل به ترفندهای سلیقهای، ولی بدلشدن به اثری خنثی، ابتر و غیراجرایی.[288]
کوثری که بیشتر از ادبیات آمریکای لاتین و از زبان واسط انگلیسی به فارسی ترجمه میکند[289] و خود را نماد ترجمهٔ ادبیات از زبان واسط میداند،[290] در واکنش به انتقاد به ازدسترفتن بخشی از تأثیر اصل اثر با ترجمهاش از زبان واسط برای ترجمهٔ آثار به زبان اسپانیایی آمریکای لاتین و پرتغالی برزیلی، ترجمه از زبان اصلی را بهتر میداند[291] و میگوید به همین دلیل شعر ترجمه نمیکند چراکه اعتقادی به ترجمهٔ شعر از زبان دوم ندارد و چون خود اهل شعر است میداند ترجمهٔ شعر فرق میکند و در مرز بازآفرینی و بازسرایی است و گاه در ترجمه کاملاً عوض میشود و مدعیست چون در ایران امکان آموزش زبان اسپانیایی نبود و کشورهای اسپانیاییزبان چنان گرفتار مشکلاتشاناند که در این زمینه اقدامی نمیکنند، امکان آموختنش را نداشته و چون این ادبیاتیست که دوست دارد و چیزیست که به دل خودش مینشیند و پیش از هر چیز برای دل خودش ترجمه میکند، خود را ناگزیر از ترجمه از زبان واسط میداند و تنها امیدوار است چون ترجمههایش به نثرند افتشان در ترجمه از زبان واسط کمتر باشد.[292] ولی مدعیست اغلب ترجمههای انگلیسی آثاری که ترجمه کرده مورد تأیید نویسندگانشان بوده و معتقد است اگر قرار بود منتظر مترجمی مسلط به زبان اصلی آثار ادبیات جهان بمانیم تاکنون بسیاری از آثار مهم ادبیات جهان را نخوانده بودیم و به طعنه از این که «مترجمانی که آن زبانها را بلدند، فرصت نکردهاند [این آثار] را ترجمه کنند و نشان بدهند مترجم قبلی تا چه حد و در کجا و چرا به اثر لطمه زدهاست»، متأسف است.[293] با این حال، او «گزیدهٔ شعرهای جورج سفریس» (گیورگوس سفریس، ۱۳۸۹) را نیز ترجمه کرده و ترجمهاش از زبان واسط بوده[294] و با این که آن را اولین گزیده از اشعار این شاعر به فارسی دانسته،[295] چنین نیز نیست.[296]
کوثری معتقد است دانشگاه به جای ترجمه «دربارهٔ ترجمه» آموزش میدهد چراکه ترجمه را زیرمجموعهٔ زبان میدانند و استادان این رشته در دانشگاه استاد زباناند، نه مترجم.[297] در حالی که به باور او ترجمه، مخصوصاً ترجمهٔ ادبی بیشتر کاری ذوقیست و چندان قواعد علمی نمیپذیرد[298] و از سویی ترجمه به فارسی در واقع آفرینشگری در زبان فارسیست و در نتیجه زیرشاخهٔ زبان و ادبیات فارسی.[299] او دانستن زبان را تنها یکی از شروط، ولی مهمترین اصل را آشنایی با زبان فارسی میداند.[300] به باور او در نتیجهٔ رویکرد کنونی به آموزش ترجمه، دانشجویان تئوریها و نکاتی دربارهٔ ترجمه میآموزند اما عملِ ترجمه را نه. او با وجود اذعان به رابطهٔ اساسی ترجمه با زبان، اما نفس عمل ترجمه را ادبی میداند؛ یعنی مترجم باید به زبان فارسی بنگرد چون نهایتاً آفریدهاش به فارسیست. او کار عملی، شکلگیری علایق، ذوق، علاقه و دانش ادبی را لازمهٔ تربیت مترجم میداند و معتقد است خروجی دانشگاه در شرایط کنونی شاید ترجمهشناس و متخصص ترجمه باشد اما لزوماً مترجم نیست.[301]
کوثری مخالف این باور است که چون نویسنده حرف خود را بهتر از دیگران میفهمد، بهتر از دیگران میتواند اثر خود را ترجمه کند؛ چراکه به باور او اندکاند نویسندگانی که زبان دوم را چنان بدانند که بتوانند به آن زبان بنویسند و بسیار کمترند نویسندگانی که آثار خود را ترجمه کردهاند؛ چراکه به باور او ترجمه خلاقیت است و هنر یا استعدادی خاص، متفاوت با خلاقیت بلاواسطهٔ نویسنده. به باور او خلاقیت در زبان دوم کمتر میشود و در نتیجه، نویسندهٔ خوب الزاماً مترجم خوبی نیست؛ چه اثر خودش باشد، چه دیگران.[302]
کوثری معتقد است مترجم اهل مطالعه است و پیش از ترجمهٔ هر کتاب چند نقد معتبر دربارهاش میخواند، نه کسی که کتاب فرستادهٔ پسرخالهاش از آمریکا را بیتحقیق ترجمه میکند.[303] او خود برای ترجمهٔ هر کتاب دستکم سه کتاب میخواند[304] و به عنوان مثال، برای دستیابی به زبان مناسب ترجمهٔ اورستیا (آیسخولوس، ۱۳۷۶[305]) بخش یونان باستان تاریخ تمدن ویل دورانت را دوره کرد و چند ترجمهٔ انگلیسی را بررسید تا در نهایت ترجمهٔ منظوم گیلبرت موری (۱۹۲۸) راهگشایش بود.[306] به باور کوثری مترجم ادبیات ابتدا باید کتاب را بخواند و اگر بر او اثر گذاشت و برانگیخته شد و احساس ضرورت کرد ترجمهاش کند زیرا فاصلهٔ حسی مانع دلدادن مترجم به متن میشود. به باور او این حس نه برای خواندن دیگران بلکه به دلیل برگرداندن اثر باید باشد تا مخاطب هم از آن لذت ببرد. او ترجمهٔ ادبی را نوعی بازآفرینی و کاری خلاقانه میداند و نیازمند عشق. با این حال بازار آن کتاب در سایر کشورها و واکنش خواننده به کتابهای پیشین نویسنده را نیز مهم میداند. با این حال معتقد است هر کتاب خوبی در فرهنگ ایرانی جا پیدا نمیکند. آثاری هستند که در زادگاهشان کلاسیکاند اما آمیختگیشان با ویژگیهای فرهنگ و اقلیم و تاریخ و آداب و رسوم بومی ترجمهشان را نیازمند انبوهی پانوشت میکند که به باور او چنینخواندنی برای خوانندهٔ فارسیزبان لذتبخش نیست و به همین دلیل معتقد است نمیشود چنین کتابی را ترجمه کرد. به باور او کتاب باید بیزحمت زیاد با مخاطب ارتباط برقرار کند. معیار دیگر کوثری در انتخاب اثر برای ترجمه حداقل آسیبش از سانسور است. بر همین اساس او بر خواندن کامل اثر پیش از ترجمه توسط مترجم برای تصمیمگیری در امکان چاپش در ایران تأکید میکند.[307] با این وجود اما انتشار ترجمههای کوثری نیز خالی از دردسر نیست، به طوری که ترجمهٔ رمان «باغ همسایه» (خوسه دونوسو، پاییز ۱۳۹۴[308]) را که در ۱۳۸۵/۶/۱۹ شروع کرده[309] و در ۱۳۸۶/۶/۱۷ به پایان برده بود،[310] ناشر در ۱۳۸۸ برایش درخواست مجوز داد تا در نهایت در ۱۳۹۴/۶/۳۰ چاپ شد.[311]
کوثری مخالف معادلسازی فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای واژگان بیگانه است[312] و معادلساز این واژگان را در اولین مرحله مترجم میداند و معتقد است مترجم پیشنهاددهندهٔ این واژگان است و سپس فرهنگستان زبان و ادب فارسی میتواند این واژگان را غربال کند. با این حال او با تردید در صلاحیت فرهنگستان، معتقد است صلاحیت برخی از مترجمان به فارسی که به خاطر سلایقشان در فرهنگستان راه ندارند، بسیار بیشتر از بسیاری از اعضای کنونی آنجاست.[313]
کوثری با انتقاد از تقلیلیافتن نقد ترجمه در ایران به یافتن اشتباه مترجم در ترجمهٔ یک واژه، با وجودی که آن را لازم میداند، اما معتقد است منتقد باید بیاموزد کلیت کار را بسنجد زیرا مترجم هم انسانی خطاپذیر است و ممکن است واژهای را بد ببیند و اشتباه کند. به نظر او هرچند این خطا نیز عیب است، اما مهم توانایی مترجم در پاسخگویی کلیت اثر متن اصلی و انتقال تأثیرش را به خوانندهٔ فارسیزبان است.[314]
کوثری بازترجمهٔ آثار کلاسیک توسط هر نسل به زبان زمانه را اتفاقی معمول در تمام دنیا میداند چراکه ممکن است ترجمهای قدیمی در عین روانی و شفافی نتوانسته باشد سبک اثر را منتقل کند[315] ولی معتقد است این کار باید توسط مترجمان باسابقه و طراز اول انجام شود[316] و مترجمان جدید باید علت ضرورت بازترجمهشان را توضیح دهند چراکه به باور او هر ترجمه یک پیشنهاد است چون در عرصهٔ ترجمه قطعیت نداریم. او با انتقاد از بازترجمههایی که اصلاً جدید نیستند، بلکه بازنویسی ترجمههای گذشته، حتی بدون تغییر در زبان ترجمهاند با فارسیای ضعیفتر که به باور او باعث کاهش فروش ترجمههای اصیل و پرشدن بازار از تولیدات تقلبی شده، اما معتقد است کسی حق ندارد به دیگری بگوید چه چیزی را ترجمه کند یا نکند و آن را بسته به انصاف و وجدان هنری و علمی فرد میداند که از خود بپرسد حق بازترجمهٔ اثری را دارد؟[317]
کوثری ترجمهٔ همزمان را دارای مزایا و آسیبهایی میداند؛ به باور او از سویی مخاطب را در مواجهه با چند ترجمهٔ مختلف از یک اثر به آزمایش و گزینش و — به باور او — انتخاب ترجمهٔ مترجم ماهرتر وامیدارد، از سویی به این دلیل که خرید ترجمهٔ مترجم مشهورتر ترجمههای دیگر را بیمخاطب میگذارد و عملاً ناشر برگشت مالی نخواهد داشت، سرمایهٔ نشر را به هدر میدهد که به باور او هیچ مترجمی از آن خوشحال نمیشود.[318]
کوثری با تأیید آشفتگی وضعیت ترجمه به زبان فارسی، دیدگاه متناقضی در چگونگی مقابله با آن دارد. او که پیوستن به کپیرایت را با وجود جلوگیری از ترجمهٔ همزمان مفید،[319] ولی به این دلیل که دارندهٔ کپیرایت لزوماً مترجم ماهری نیست، بیفایده میداند،[320] مشکل مترجمان را نه در ناآشنایی با زبان مبدأ، بلکه در نافرهیختگی میداند و تنها راه مقابله با آن را ناشر و ویراستار،[321] از سویی معتقد است این مشکل باید در خود جمع نویسندگان، مترجمان و خوانندگان[322] و با ایجاد فیلتری قوی توسط اتحادیهٔ ناشران و مؤلفان برای جلوگیری از انتشار شتابزدهٔ کتابهای بیکیفیت[323] و رعایت اخلاق صنفی و حرفهای حل شود،[324] از سوی دیگر مخالف ایجاد هرگونه نظام مرجع دولتی یا غیردولتی برای ترجمه است چراکه معتقد است بر دیوانسالاری و هزینه میافزاید و تصمیمگیرندگانش بر اساس سلایق شخصیشان تصمیم میگیرند و به نام دلسوزی و مقابله با ابتذال مانع از انتشار بسیاری از کتابها میشوند. او با اعتقاد به مکانیزم عرضه و تقاضا، معتقد است مترجم باید در انتخاب آزاد باشد و با ارائهٔ ترجمه به بازار و خوانندگان با نوشتن نقد یا انعکاس مشکل به ناشر واکنش نشان دهند، چراکه کتاب بد را بیخواننده میداند و این را مهمترین صدمه به ناشر، مترجم یا نویسندهاش.[325] با این حال، سالها بعد، با شدتگرفتن وفور ترجمههای بد[326] و کتابسازی در دههٔ ۱۳۸۰[327] و کاهش فروش ترجمههای اصیل و اشباع بازار از ترجمههای بد در دههٔ ۱۳۹۰[328] به این باور رسید که وضعیت عرضه و تقاضا در بازار کتاب ایران نامطلوب است و متقاضی کم[329] و بسیاری از ناشران نیز نه سواد دارند، نه انصاف،[330] نه دغدغهٔ فرهنگی[331] به طوری که کتاب بدل به کالا شده و ترجمه بدل به راه اشتغال فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه.[332]
شعر
کوثری رویکرد خود و بسیاری از همنسلانش به شعر به عنوان کار سیاسی و تصور وظیفه برای جنگیدن به این وسیله با نظام حاکم را اشتباه میداند زیرا به باور متأخرش شعر باید از درون انسان و انسانیت بجوشد.[333] او شعر جوانیاش را نه ایدئولوژیک بلکه اجتماعی، بیتلاش برای رسیدن به شعر سیاسی خالص میداند و معتقد است شاعرِ آن دوران نمیتوانست اجتماعی نباشد.[334] با این حال، با انتقاد از نویسندگانی در دههٔ ۱۳۴۰ که با خواندن و نوشتن چند کتاب دربارهٔ همهچیز نظر میدادند و ادعای رهبری، پیشگویی جامعه و تاریخدانی داشتند که به باور او بعدها معلوم شد اشتباه میکردند، آن را نشانهٔ فقر جامعه میداند که باعث شد کسانی که — به باور او — دانش و اطلاعات کافی نداشتند و اطلاعاتشان متوسط بود، دربارهٔ همهچیز نظر بدهند که به باور او اغلب تأثیر مخرب داشت و از اشتباهات جامعه بود. او تنها نشانهٔ تأثیر کتاب بر جامعه را فروش و نقدهای نوشته بر آن میداند و از این که دیگر کمتر نویسندهای دربارهٔ همهچیز نظر میدهد و به باورش نویسندگان فهمیدهاند کارشان فرهنگیست و فقط مینویسند و کسی هم از نویسنده انتظار تأثیرگذاری ندارد، ابراز رضایت میکند.[335] با این حال، معتقد است یک پایهٔ شعر ایران شعر اجتماعی و سیاسی بود که با آرامشدن شرایط سیاسی کمرنگ شد و از شعر گرفته شد و از شعر تنها کمی عاطفه باقی ماند.[336]
کوثری دهههای ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ را دوران سلطه و سروری شعر در عرصهٔ ادبیات ایران میداند، به طوری که اهمیتی به شاعران میدادند به مترجمان نمیدادند. به باور او اما اکنون برعکس شده و شعر دیگر جایگاه نخست را در فضای فرهنگی ایران ندارد و در عوض مترجم مورد توجه قرار گرفته و آثار بسیاری به فارسی ترجمه میشوند؛ تغییری که به باور او تحولی بزرگ است و توجیهش سخت. به باور او شاید یکی از دلایلش پیبردن به ضعفهای خود باشد و اشراف بر چیزهایی که نمیدانیم که برای دانستنشان راهی جز ترجمه نیست.[337]
به باور کوثری میان شاعران نسل او و شاعران نسل امروز تفاوت بزرگی وجود دارد و گاه تلقی از شعر عوض شده. او علت این امر را گسستگی پیوندها و ناکامی نسل خود در انتقال تجربههای اصیلش به نسل جدید میداند و نگاه متفاوت همنسلانیاش به شعر که با نسل جدید پیوند برقرار کردهاند.[338] او معتقد است جامعهٔ ادبی ایران از دههٔ ۱۳۶۰ به بعد با هدایت برخی از همنسلان یا از نسلِ پیش از خودش، مثل رضا براهنی و محمدرضا باطنی رو به نوعی سهلانگاری و آسانگیری آورده. او با وجودی که براهنی و باطنی را باسواد میداند و نقدهای براهنی را هم خوانده ولی او را نه شاعر خوبی میداند، نه نویسندهٔ خوبی. کوثری همنظر با هوشنگ گلشیری با دموکراسی هنری و زبانی مخالف است و منتقد دیدگاه براهنی و باطنی به زبان. او رمانها و اشعار پساانقلاب براهنی را به زبان کمتوجه میداند و معتقد است شعر براهنی به مرحلهٔ انکار دستور زبان رسید و انکار زبان گذشتگان و بازتعریف شعر چراکه اصل شعر را چیز دیگری میدانند و معتقدند زبان احمد شاملو نگاه از بالاست، زبان مهدی اخوان ثالث باستانگرایانه، نالازم و خراسانی و تنها بر فروغ فرخزاد و سهراب سپهری تأکید میکنند و سرمشقشان انکار ضرورت زبان است[339] و نظریههای به باور کوثری عجیب و غریب و توجیهگونهٔ مقابله با استبداد زبان.[340] به باور کوثری تعریف شعر به عنوان هنر کلام از این نسل به بعد نفی شد و شعرهای دههٔ ۱۳۶۰ به بعد تنها چیزی که ندارند دغدغهٔ زبان است.[341] به باور کوثری در گذشته اصل بر لزوم رسیدن شاعر به زبان و جهان خاص خود بود چنانکه احمدرضا احمدی نگاه و جهانی خاص دارد، همینطور محمدعلی سپانلو یا منوچهر آتشی به طوری که با خواندن چند خطشان میتوان فهمید شاعر کیست ولی به باور او شعرهای امروز چنین نیستند و ضرورتی نیز در آن نمیبینند و همه مشابه یکدیگرند به طوری که با برداشتن نام شاعر از رویشان انگار همه را یک نفر گفته.[342]
به باور او مشکل دیگر شعر معاصر تلاش آگاهانه برای جهانیشدن است، حال آن که به باور او جهانیشدن آگاهانه نیست که مرحلهٔ خاصی از زندگی هنری کسی باشد؛ بلکه نویسنده یا شاعر اثر خود را میکند و در مرحلهای، جهان یا بخشی از جهان، از آثارش استقبال میکند. او نتیجهٔ دلهرهٔ جهانینشدن که دغدغه بسیاری از نویسندگان ایران شده را فراموشی راه رفتهٔ خود، مخصوصاً در شعر میداند که باعث شده جور دیگری شعر بگوییم و فکر کنیم با این تصور که شعر متفاوت جهانی خواهد شد در حالی که به باور او منجر به شعرهای عجیب و غریبی شده، نفیکنندهٔ ارتباط با مخاطب؛ در حالی که به باور او شعر ناتوان از برقراری ارتباط با ملت خود، نهتنها جهانی نمیشود، بلکه کوچهای هم نخواهد شد[343] و همین علت دوری او از شعر امروز است. از نظر او این اشعار بیشتر شبیه ترجمهٔ بدی از شعر غربیست. به همین دلیل کوثری از این شعر لذت زبانی نمیبرد[344] و شعر بسیاری از جوانان را درک نمیکند و از شعر امروز کمتر از گذشته میخواند و بیشتر به نثر نسل امروز گرایش دارد تا شعر امروز.[345]
سانسور
کوثری دیدگاه متناقضی دربارهٔ سانسور دارد. از سویی با آن مخالفت است و خواهان آزادی اندیشه، بیان و نشر[346] و بهترین راه را انتشار آزادانهٔ کتاب میداند تا اگر کسی یا مأخذ و مرجعی با سند و مدرک مشخص کرد آن کتاب به شخص یا چیزی لطمه زده، ناشر، مترجم و مؤلف بنا بر قانون پاسخگو باشند.[347] اما از سوی دیگر با محکومیت آداب بیقراری (یعقوب یادعلی، زمستان ۱۳۸۳[348]) در دادگاه، این حکم را بیسابقه دانسته و مایهٔ تأسف و به ضرر اهل قلم و پیامی بد برای صنعت نشر ایران و آسیب و تضعیف بیش از پیش آن و محدودیت بیشتری بر کار کتاب.[349] از سوی دیگر، وقتی در ۱۳۹۲ علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ابتدای فعالیت دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران از قصدش برای برداشتن ممیزی پیش از انتشار گفت، با وجود حمایت از این طرح، اذعان کرد که ناشران از آن استقبال نمیکنند چراکه به معنی انداختن این مسؤولیت به گردن ناشران خواهد بود.[350]
کوثری معتقد است سانسور هیچگاه نمیتواند به شکل مدون و معقول اعمال شود چراکه به باور او مبنای آن شک در متن و محتوای آثار است ولی نگاه و تفکر هر ممیز و صادرکنندهٔ مجوزی با دیگری متفاوت است. او با اشاره تفاوت رویکرد دو بررس کتاب به دو ترجمهٔ متفاوت از کتابی مشابه از دو ناشر متفاوت، یکی انتشار با چند اصلاحیه و دیگری ردشدن، آن را نشانگر قانونبردارنبودن سانسور میداند و تدوین قانون مدون برای آن را ناممکن.[351]
سبک زندگی
کوثری امرار معاش با ترجمه را ممکن اما به خون جگر میداند و مشکلی درازمدت و وضع خود را به لطف تجدید چاپ ترجمههایش مناسبتر از بسیاری از همکارانش که آثارشان در حد چاپ اول و دوم میماند و در نتیجه بهسختی امرار معاش میکنند.[352]
کوثری از ساعت ۵ صبح که بیدار میشود، ۴ ساعت صبح ترجمه میکند،[353] سپس استراحت میکند و دوباره از ساعت ۱۴ تا ۱۹ ترجمه میکند[354] و از ساعت ۲۰ به بعد که خسته میشود هم فیلم میبیند.[355] در کل در بدترین شرایط روزی ۶–۷ ساعت ترجمه میکند و معتقد است بیش از این هم نمیشود ترجمه کرد؛ چراکه کار سختیست. او معتقد است اگر ساکن تهران بود به دلیل آشناییها و روابط نمیشد به این شکل کار کرد اما به دلیل روابط محدود در مشهد بهتر کار میکند. او برای ترجمه از فناوریهای روز استفاده نمیکند و همچنان با خودنویس مینویسد و ترجمه میکند و به دلیل خطخوردگی خیلی کم، همان نسخهٔ اول دستنویس را هم به ناشر میدهد؛ ولی مقالاتی که برای مطبوعات میفرستد را تایپ میکند. در کتاب تاریخیای که در ۱۳۹۷ ترجمه میکرد اما برای اولین بار با کامپیوتر کار کرد.[356] کوثری معمولاً پیش از تحویل ترجمهاش به ناشر آن را برای خواندن به یکی-دو دوست اهل مطالعه ولی نامتخصص در ویراستاری میسپارد تا اگر مشکلی یافتند یادآور شوند.[357]
خواندن برنامهٔ حذفنشدنی زندگی کوثریست. دقیقاً نمیداند در روز چهقدر کتاب میخواند اما در کل کاری بجز خواندن و نوشتن ندارد. او اشعار حافظ، سعدی و غزلیات مولانا را دوست دارد و از دهسالگی تاکنون همیشه میخواند. کتابهای تاریخی و آثار منثور عرفانی را نیز میخواند.[358] همچنین سعی میکند داستانهای معاصر ایران را نیز بخواند.[359] از شعر امروز اما کمتر از گذشته میخواند و بیشتر به نثر نسل امروز گرایش دارد تا شعر امروز. کوثری که در گذشته بیشتر ادبیات داستانی و شعر میخواند در سالهای اخیر بیشتر بر تاریخ تمرکز کرده؛ کتابهایی که در طول این سالها بودهاند ولی فرصت خواندنشان را نداشت و معتقد است در این سن فرصت مناسبی برای خواندنشان دارد. به باور او نمیتوان فقط ادبیات خواند. او خواندن آثار دیگر، مخصوصاً تاریخ را ضروری میداند و یکی از کمبودهای اساسی در مطالعات جوانان را تاریخ. او معتقد است جوانان باید دستکم تاریخ ۱۵۰ سال اخیر ایران و وقایع مهم این دوره را بخوانند. به عنوان مثال برای نسل او محمدتقی پسیان، محمد خیابانی، میرزا کوچک خان جنگلی و محمد مصدق قهرمانانی بودند وطنپرست اما فدای سیاستهای نادرست و اوضاع آشفتهٔ ایران شدهاند و کاری کردند نه به نفع ایران بود، نه حاصلی برای مردم داشت؛ سر خودشان هم بر باد رفت. به باور او جوان امروزی میتواند با خواندن کتابهای جدید جایگاه واقعی اینان را بهتر از نسل او بشناسد تا اشتباهات نسل او را تکرار نکند.[360]
کوثری دلیل محشوری بیشتر نسلش در مقابل نسل جدید با کتاب و ادبیات، جدا از عشق به مطالعه، محدودیت تفریحات در آن دوران میداند. یکی از تفریحات سینما بود و به باور او در آن دوران آنقدر فیلم خوب بود که در بدترین حالت هفتهای یکی-دو بار به سینما میرفتند. تفریح دیگر رادیو بود که معتقد است بعضی برنامههایش، از جمله نمایشنامههای رادیویی، موسیقی خوب غربی و گلهای جاویدان از بهترین آموزگاران بود و فعالان رادیویی آن دوران بهگزین. به جز رادیو و سینما فقط کتاب میماند. امروز اما خیلی چیزها جای کتاب را گرفته و نوع تفریحات هم عوض شده.[361] به باور کوثری برخلاف باور عمومی، کمرونقی کتابفروشی و صنعت نشر در ایران نه از سانسور بلکه کتابنخوانی طبقهٔ متوسط است و فرهنگگریزی بهتماممعنایش.[362]
کوثری که پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، در جوانی با عدهای از دوستانِ عمدتاً دبیرستانیاش دستکم هفتهای یک بار در کافهای جمع میشدند، هرگز چندان در جمع روشنفکری نبود[363] و جز با احمد شاملو و بعدها اسماعیل خویی ارتباط چندانی با دیگران نداشت و تنها گهگاه به کافههای روشنفکری آن دوران، مثل کافه مرمر و کافه فیروز در خیابان نادری میرفت،[364] با مهاجرت به مشهد و کاهش روابطش، اکنون تنها گاهی با دوستان جوانش در کافهای جمع میشوند و صحبت میکنند. با این حال، اهل پاتوق و کافهگردی نبوده و نیست و آن را اتلاف وقت میداند.[365]
سیاست
کوثری که در جوانی چپگرا[366] بود و اکنون خود را بیشتر به لیبرالیسم آیزایا برلین نزدیک میبیند،[367] تولد و رشد روشنفکری در ایران را متأثر از انقلاب روسیه و فرانسه میداند و مونتاژ روشنفکری فرانسه و روسیه، مخصوصاً روسیه و چون نویسندگان این دو سرزمین در زمان زایش روشنفکری ضدسرمایهداری بودند و ستیزنده با نظم موجود، اکثر نویسنده-روشنفکران برجستهٔ ایران نیز ضدسرمایهداری شدند و با نظم موجود درگیر، با این تفاوت که برخلاف روشنفکران غربی، روشنفکران ایرانی بیشتر بر پایهٔ هیجان و عاطفه نوشته، رفتار کرده و عمداً یا سهواً تفکر را نادیده گرفتهاند.[368] به باور کوثری ایرانیان در نیمهٔ عصر ناصری زمانی وارد این حرکت شده و با لیبرالیسم از سویی و سوسیال دموکراسی از سوی دیگر آشنا شدند که جریانش در جهان غرب چنان شتابی گرفته بود که هر بیست سال اندیشه و مکتبی جدید میآمد ولی تا میخواستیم همراهش شویم، دستخوش حوادث میشدیم و در نتیجه تأملی نکردیم و مارکسیست ایرانی کارل مارکس نخواند چون وقت میبُرد و او میخواست عمل کند. او شهرت ناگهانی علی شریعتی و بدلشدنش به متفکر را به دلیل بازگویی حرفهای ناتازهٔ هزار سال پیش و مخلوطکردنشان با مباحث جدید و در قالب حرفهای نوآورانه میداند و نشانی از لغزش روشنفکر ایرانی بر سطح؛[369] چراکه او این که انسان شرقی بر مبنای تئوریهای غربی موضوعی را در جامعه خود بررسد طرح یک نظر جدید نمیداند و معتقد است دسترسی و آگاهی از اطلاعات به معنای جاافتادن آن علم در یک جغرافیا نیست، بلکه مهم میزان درونیشدن آن مفهوم ایجادشده در غرب ایجاد است.[370] به باور او روشنفکر ایرانی در طول تاریخ به این دلیل که همیشه در میانهٔ حوادث مختلف بوده وقت نکرده حرفهای هزار سال پیش را بخواند و به خود بیندیشد و بدون دیدن درستِ مسیر، فقط دویده و وقتی با فروکش امواج سیاسی به خود اندیشیده، به سوی عرفان و تصوف رفته.[371]
کوثری با اشاره به تنگاتنگی رابطهٔ ادبیات آمریکای لاتین با تاریخ و سیاست، معتقد است در برههای از تاریخ ایران، یعنی دورههای جنبش مشروطه و نهضت ملیشدن نفت، بهنوعی چنین وظیفهای بر عهدهٔ ادبیات ایران نیز گذاشته شد؛ در جنبش مشروطه در غیابِ احزاب و نهادهای مدنی و فقدان تحلیل و درک درست از سیاست و تاریخ، در هنگامهٔ غلیان ناسیونالیسمی داغ اما — به باور کوثری — ناپخته، بدون تحلیل درستی از تاریخ و تنها با استناد به شعر، وثوقالدوله بر اساس شعر میرزاده عشقی داوری میشد. او نتیجهٔ چنین رویکردی در آن دوره را شکلگیری ادبیاتی ناپخته میداند که بیش از هر چیز جوشش هیجان و عاطفه است؛ در حالی که رمان تنها متکی بر عواطف نیست.[372]
به باور کوثری دیکتاتوری نه موضوعی فردی و هویتی بلکه اجتماعیست و دیکتاتور مخلوق مقتضیات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی زمان خود و مقاطع خاص تاریخی و روزگار آشوب و هرجومرج که در غیاب نهادهای دموکراتیک، قدرت را به دست میگیرد؛ فردی ریسکپذیر، جدی و قاطع که در راستای هدفش دست به هر کاری میزند و از خطرات بزرگ نمیهراسد. به باور او وقتی جامعه نتواند مشکلات اساسیاش را از طریق مسالمتآمیز و دموکراتیک حل کند احتمال بروز دیکتاتوری زیاد میشود. به باور او دیکتاتورها گرچه خشن و گاه اهل سوءاستفاده از قدرتند، اما بر اساس مقتضیات زمانهشان خدمات زیادی به کشورهایشان داشتهاند و به همین دلیل در آغاز محبوبند و در ادامه اطرافیانشان تصویری پرابهت از آنها میسازند و جامعه باور میکند و دیکتاتور را به مقامی میرساند که باید نیایشش بکند. با این حال، به باور او در جهان سوم در بسیاری موارد منافع قدرت بیگانه هم در قدرتگرفتن دیکتاتور دخیل است.[373]
کوثری کودتای ۲۸ مرداد را داغی میداند که نسل او نمیتوانست فراموش کند.[374] با این که او در آن سال تنها هفت سال داشت و چیز درستی از آن واقعه درنیافت اما چند سال بعد از خلال تصاویر تیربارانها در روزنامهها و مواجهه با مصدقیها و تودهایها در کوچه چیزهایی فهمید[375] و شناخت تاریخ معاصر با مطالعهٔ آثاری نظیر انقلاب بیرنگ (سیدعلی آذری، ۱۳۲۸[376]) در ۱۳۴۱ تأثیر بسیار بر او گذاشت[377] و رفتهرفته آگاهی تلخ و گریزناپذیر از جهان در جانش نشست و همچون همنسلانش از همان روزها ذهنیتی اجتماعی یافت.[378] در نتیجه، با وجودی که فعالیت سیاسی به معنای دقیق کلمه نداشت، مخالف دیکتاتوری دودمان پهلوی بود و فاصلهٔ زیاد طبقاتی و ابتذالی که با سرازیرشدن پول نفت به ایران با بحران نفتی سال ۱۹۷۳ شدت گرفت. از سویی تاریخ خوانده بود و معتقد به نهضت ملیشدن نفت بود و استقرار مشروطهٔ واقعی مورد نظر مصدق. در نتیجه او نیز مثل اکثر روشنفکران خواهان انقلاب بود اما به باور او طبیعیست که هرکس از ظن خود یار انقلاب اسلامی ایران شده بود. او معتقد است آنچه از ۱۳۵۸ به بعد پیش آمد انحصارطلبیای بود که همفکرانش تصورش را نمیکردند.[379]
کوثری معتقد است همفکران نسل او در جریان پساانقلاب آسیب زیادی دیدند چون از شغلهای دولتی کنار گذاشته شدند و در نتیجه همهشان، مخصوصاً اهل قلم دوران بدی را گذراندهاند که نه امنیت شغلی داشتند، نه در سالهای جنگ ایران و عراق کتابی منتشر میشد.[380] او دههٔ ۱۳۶۰ را تلخترین سالهای عمر خود و همنسلانش میداند؛ چه به دلیل مصائب جنگ و مرگ بسیاری از جوانان، چه حوادث و پراکندگیها و فضای پرتشنج داخلی؛ فضایی کاملاً متفاوت با تصوراتش از وضعیت پساانقلابی کشور.[381]
فعالیتهای اجتماعی
کوثری در ۱۳۷۳/۷/۲۵ از امضاکنندگان بیانیهٔ ۱۳۴ نویسنده بود که خواهان آزادی اندیشه، بیان و نشر شده و به سانسور اعتراض کردند و حضور صنفی خود به عنوان کانون نویسندگان ایران را اعلام.[382]
او همچنین در ۱۳۹۲/۶/۶ از امضاکنندگان نامهٔ ۲۴۷ هنرمند در اعتراض به تغییر کاربری «خانهباغ بدیعالحکما» و «باغ ذوالریاستین» همدان بود.[383]
او همچنین در ۱۳۹۴/۱۱/۱۰ از امضاکنندگان نامهٔ جمعی از اهل قلم ایران در اعتراض به دانلود رایگان غیرقانونی کتاب در ایران با انتقاد از ادعاهای سوسیالیستی، رویکرد اشتراکی، مبارزه با سرمایهداری بود.[384]
حواشی
در ۱۳۸۷/۱۲/۱۲ عبدالله کوثری خبر از کلاهبرداری فردی داد که در چند ماه منتهی به این تاریخ با معرفی خود به جای او با مترجمان، مؤلفان و ناشران تماس میگرفت و از آنها میخواست کتابهایشان را برای تماسگیرنده بفرستند.[385]
نمونهٔ شعر
با آن دیگران
تلخ گذشتم و سنگین
از معبری که در آن
انسان و هیمه را به یک گونه میسوختند.
لبسوخته و زخمگین
از بهشت شما میآیم
پیراهنم
- به بوی نکبت آغشته
و کفشهایم
آلوده به خاکی
که هرگزش چنین نمیخواستم
خاک مرده
خاک مرگ.
از بهشت شما میآیم
و تلخ آنچنانم
که هفت دریا را
تاب شستن اندوهم نیست.
درد بودم و درد را خواندم
بغض بودم و گریستم
و در سپیدهای که بال کبوتر گلگونه مینمود
و مرگ
با بوی سنگینش
در کوچه میگردید
زخم را و آتش را
- سرودم.
با همسایگانم
- سر گفتار نبود
- سر گفتار نبود
که فربه بودند و شادان
و جستوجوی سکهای را
چندان به کار دویدن بودند
که ایستادنشان را
کمترین بهانه
انسانی در برابر بود.
آری
با همسایگانم سر دیدار نبود.
آن را که در برابر داشتم
نمیخواستم
و آن را که میخواستم
نام نیارستم برد.
پس
درد شدم سراپا
و شرمگین آنچنان
که گفتی
عریان به بازار بردهفروشانم بردهاند.
و زخم شدم
- زخمگین
- زخمگین
و زخم را سرودم.
تلخ گذشتم
- تلخ
- تلخ
از بازارتان
زمانی که بهای انسان
همسنگ سکهای بود
که به جیب شما میریخت.
تلخ گذشتم
- تلخ
- تلخ
از کنارتان
که صدایتان
چندان به زنگ شهوت و زر آغشته بود
که پنداشتی
از میان پای بدکارهای کهنهکار میخیزد.
و از بهشت شما گذشتم
با نفرتی
که تنها
آن کس که میبیند
- میداند.
- میداند.
در چشمتان
فاجعه
- حادثهای ساده است
و رنج را چنان مینگرید
که نخجیرکار مغرور
زخم عمیق و گرم شکارش را.
حتی اگرچه مادینگانتان
گریستن را
- همواره
دستمالی معطر در کیف دارند.
و گسترهٔ دیدتان
از دریچهای که لاجرم
جز به گنداب درونتان نمیگشاید
برنمیگذرد.
عشق را
بر قامت بلند عاشقان مغلوب کردهاید
و آفتاب را
بر انتظار شنگرفی کوههای شرق
و در شهرتان
مجال انسان
تا پای سفرهای است
که بر آن
پسماندهٔ کامرانیتان را
در شهوتی بیمارگون
به دندان بخاید.
نه حماسه
- نه فریاد را
در هایوهوی بازارتان
- راهی نیست
- راهی نیست
و دروازه بر ابتذال گشودهاید
که اعترافی است
به زوال و زیبایی
به اسارت عشق.
پس به کدام سخن درآیم
که طعم فریادی
در کام زخمگین هر حرف ننشیند
و زنگ کدام طرب را
بر پای کبوتر بندم
که فرارویم
چشمانداز ستمگریست
که جز به تکرار فاجعه
راهی نمیبرد.
نه حماسه
نه فریاد را.
و تلخ چون نباشم
که زمانی به بار نشستم
که رُستن جوانهای
- حتی
- حتی
جنایتی است.
باری
اینجا نشستهام
اما نه در کنارتان
نه در بازارتان
که در کنارتان
دام سکون و درنگ است و
- بازارتان
- بازارتان
مهلکهٔ خوف و ننگ
و آسمان حتی
آنجا که نشستهاید
تنگچشم و حقیر مینماید.
اینجا نشستهام
بیگانهوار و خسته
عریان به سان فاجعه
و تلخ
- مثل تجربهٔ لبخند
- در دیارتان.
- در دیارتان.
با این همه، اما
لبسوخته و زخمگین
در آفاقی سرود میخوانم
که گسترهٔ تابناکش
از ظلمت سکون شما
- برگذشته است.
- –بهار ۱۳۵۴–[386]
آثارشناسی
تألیف
ترجمه
- برودین، ویرجینیا، مارک سلدن، کیث باکانان و جان دوور. «راز آشکار: دکترین نیکسون-کیسینجر در آسیا». ترجمهٔ مهدی تقوی و عبدالله کوثری. با مقدمهٔ نوام چامسکی. تهران: انتشارات توس، ۱۳۵۳. ۲۲۰ص، ۱۵۰ ریال.[390]
- زگرس، آنا و برتولت برشت. «محاکمهٔ ژاندارک در روان: اقتباس از نمایشنامهٔ رادیویی آنا سگرز». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات توس، ۱۳۵۴. ۸۸ص.[391]
- هابسبام، اریک. «صنعت و امپراتوری: تاریخ اقتصادی و اجتماعی بریتانیا از انقلاب صنعتی تا دههٔ ۱۹۶۰». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ما، بهار ۱۳۶۱. ۳۸۴ص، ۵۵۰ ریال.[392]
- نیزان، پل. «آنتوان بلوایه». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات آگاه، تابستان ۱۳۶۳. ۲۵۶ص، ۳۷۵ ریال.[393]
- فوئنتس، کارلوس. «آئورا». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات تندر، ۱۳۶۸. ۱۲۶ص، ۵۵۰ ریال.[394]
- عیساوی، چارلز. «تاریخ اقتصادی خاورمیانه و آفریقای شمالی: ۱۸۰۰-۱۹۸۰». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات پاپیروس، ۱۳۶۸. ۳۵۲ص، ۱۶۵۰ ریال.[395]
- بارگاس یوسا، ماریو. «گفتوگو در کاتدرال» (دو جلدی). ترجمهٔ عبدالله کوثری. مشهد: نشر نیما، ۱۳۷۰. ۱۹۰۰+۲۳۰۰ ریال.[396]
- ماندر، پیتر، دنی مایرز و نانسی وال. «دورهٔ کامل علم اقتصاد» (چهار جلدی). ترجمهٔ مهدی تقوی و عبدالله کوثری. تهران: مؤسسهٔ کتاب پیشبرد با همکاری انتشارات مفهرس، ۱۳۷۰–۱۳۷۶. ۱۳۸۰ص[397]
- فوئنتس، کارلوس. «خودم با دیگران». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر قطره، ۱۳۷۲. ۳۴۴ص، ۳۳۰۰ ریال.[398] (بازنشر: «از چشم فوئنتس: نگاهی به سروانتس، دیدرو، گوگل، بونوئل، بورخس، کوندرا، مارکز به ضمیمهٔ مصاحبه با کارلوس فوئنتس و عصر زرین اسپانیا». تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۸۴. شابک ۹۶۴-۴۸۹-۰۰۵-۱. ۳۴۸ص، ۴۲۰۰۰ ریال.[399])
- واردراپر، بروس. «نسل قلم - ۲۴: سروانتس». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نشانه با همکاری دفتر ویراسته، زمستان ۱۳۷۲. ۹۶ص، ۱۲۰۰ ریال.[400]
- گیورکو، لانین. «نسل قلم - ۳۳: کارلوس فوئنتس». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان، ۱۳۷۳. ۹۶ص، ۱۶۰۰ ریال.[401]
- کنی، آنتونی جان پاتریک. «بنیانگذاران فرهنگ امروز: تامس مور». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۷۴. ۱۴۶ص.[402]
- مکونیکا، جیمز. «بنیانگذاران فرهنگ امروز: اراسموس». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۷۴. ۱۶۲ص، ۴۴۰۰ ریال.[403]
- میلز، ادوین و بروس همیلتون. «اقتصاد شهر». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، ۱۳۷۵. ۶۱۰ص، ۲۲۰۰۰ ریال.[404]
- آراک، جاناتان. «نسل قلم - ۶۲: شارل بودلر». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان با همکاری نشر ویراسته، ۱۳۷۵. شابک ۹۶۴-۹۰۱۱۲-۱-۸. ۹۶ص، ۲۵۰۰ ریال.[405]
- رافائل، دیوید دیچز. «بنیانگذاران فرهنگ امروز - ۳۰: ادم اسمیت». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۷۵. ۱۳۴ص، ۳۷۰۰۰ ریال.[406]
- شاو، تامس. «نسل قلم - ۷۱: الکساندر پوشکین». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان با همکاری دفتر ویراسته، ۱۳۷۵. شابک ۹۶۴-۶۱۷۹-۰۴-۵. ۱۲۰ص، ۳۰۰۰ ریال.[407]
- گریر، جرمین. «بنیانگذاران فرهنگ امروز - ۳۵: شکسپیر». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۷۶. شابک ۹۶۴-۵۶۲۵-۱۲-۲. ۱۹۰ص، ۱۴۰۰۰ ریال.[408]
- دو مالاک، گی. «نسل قلم - ۷۵: باریس پاسترناک». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان با همکاری دفتر ویراسته، ۱۳۷۶. شابک ۹۶۴-۶۱۷۹-۰۹-۶. ۹۶ص، ۳۵۰۰ ریال.[409]
- آیسخولوس. «تریلوژی اورستیا: آگاممنون، نیازآوران، الاهگان انتقام». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات تجربه، ۱۳۷۶. شابک ۹۶۴-۹۰۰۳۰-۲-۹. ۲۰۷ص، ۵۵۰۰ ریال.[410]
- پیروگ، جرالد. «نسل قلم - ۸۳: الکساندر بلوک». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان با همکاری دفتر ویراسته، ۱۳۷۶. شابک ۹۶۴-۶۱۷۹-۱۶-۹. ۱۱۸ص، ۴۰۰۰ ریال.[411]
- د سروانتس، میگل. «استاد شیشهای». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات تجربه، ۱۳۷۶. شابک ۹۶۴-۶۴۸۱-۱۵-۹. ۴۰ص، ۱۰۰۰ ریال.[412]
- یانگ، هوارد تی.. «نسل قلم - ۸۶: خوان رامون خیمنس». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان، ۱۳۷۶. شابک ۹۶۴-۹۰۱۱۲-۷-۷. ۹۶ص، ۳۵۰۰ ریال.[413]
- دانکرلی، هرولد ب. [و دیگران]. «سیاست زمین شهری». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: سازمان ملی زمین و مسکن، دفتر برنامهریزی و اقتصاد مسکن، ۱۳۷۶. ۲۸۱ص.[414]
- گریفین، جسپر. «بنیانگذاران فرهنگ امروز - ۳۷: هومر». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۷۶. شابک ۹۶۴-۵۶۲۵-۱۳-۰. ۱۳۴ص، ۴۷۰۰ ریال.[415]
- گریفین، جسپر. «بنیانگذاران فرهنگ امروز - ۴۰: ویرژیل». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۷۷. شابک ۹۶۴-۵۶۲۵-۲۸-۹. ۱۶۰ص، ۶۴۰۰ ریال.[416]
- بریلی، ریچارد. «خطر و بازده». ترجمهٔ حسین عبده تبریزی و عبدالله کوثری. تهران: انتشارات آگاه با همکاری مؤسسهٔ کتاب پیشبرد، ۱۳۷۷. شابک ۹۶۴-۶۷۲۱-۰۲-۸. ۱۷۸ص، ۶۰۰۰ ریال.[417]
- استوکز، جان. «نسل قلم - ۹۳: آسکار وایلد». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان، ۱۳۷۷. شابک ۹۶۴-۶۱۷۹-۲۲-۳. ۱۰۲ص، ۳۵۰۰ ریال.[418]
- می، گیتا. «نسل قلم - ۹۸: دُنی دیدرو». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان با همکاری دفتر ویراسته، ۱۳۷۷. شابک ۹۶۴-۶۱۷۹-۲۷-۴. ۱۱۹ص، ۴۰۰۰ ریال.[419]
- بارگاس یوسا، ماریو. «جنگ آخر زمان». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات آگاه، ۱۳۷۸. شابک ۹۶۴-۴۱۶-۱۰۲-۵. ۹۲۴ص، ۳۷۰۰۰ ریال[420] (برندهٔ جایزهٔ کتاب سال ایران ۱۸ (۱۳۷۹) در بخش ادبیات[421])
- فوئنتس، کارلوس. «گرینگوی پیر». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۷۸. شابک ۹۶۴-۵۶۲۵-۷۸-۵. ۲۱۶ص، ۱۰۰۰۰ ریال.[422]
- دورفمن، آریل. «اعتماد». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات آگاه، ۱۳۸۰. شابک ۹۶۴-۴۱۶-۱۵۷-۲. ۱۸۱ص، ۱۱۰۰۰ ریال.[423]
- فوئنتس، کارلوس. «پوستانداختن». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات آگاه، زمستان ۱۳۸۰. شابک ۹۶۴-۴۱۶-۱۷۶-۹. ۶۳۲ص، ۳۷۰۰۰ ریال.[424]
- گونسالس اچهوریا، روبرتو (گردآوری). «داستانهای کوتاه آمریکای لاتین» (دو جلدی). ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی، ج۱: ۱۳۸۰، ج۲: ۱۳۸۴. شابک ج۱: ۹۶۴-۳۱۲-۵۸۰-۷. ج۲: ۹۶۴-۳۱۲-۷۹۷-۴. ۳۹۰ص+۲۰۶ص، ۲۰۰۰۰ ریال+۱۸۰۰۰ ریال.[425]
- بارگاس یوسا، ماریو. «مرگ در آند». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات آگاه، بهار ۱۳۸۱. شابک ۹۶۴-۴۱۶-۱۹۳-۹. ۳۲۲ص، ۲۰۰۰۰ ریال.[426]
- بارگاس یوسا، ماریو. «سور بُز». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر علم، ۱۳۸۱. شابک ۹۶۴-۴۰۵-۲۰۳-X. ۶۲۳ص، ۴۵۰۰۰ ریال.[427]
- برتون، آندره. «سرگذشت سوررئالیسم (۱۹۱۳–۱۹۵۲): گفتوگو با آندره برتون». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی، ۱۳۸۱. شابک ۹۶۴-۳۱۲-۶۳۶-۶. ۳۰۹ص، ۲۵۰۰۰ ریال.[428]
- لوئیس، هلنا. «نویسندگان قرن بیستم فرانسه - ۴: لویی آراگون». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی، ۱۳۸۱. شابک ۹۶۴-۷۹۴۸-۰۱-۸. ۱۰۰ص، ۹۰۰۰ ریال.[429]
- براونیگ، لروی سی.. «نویسندگان قرن بیستم فرانسه - ۱۳: گیوم آپولینر». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی، تابستان ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۷۹۴۸-۲۳-۹. ۸۸+۱۲ص، ۹۰۰۰ ریال.[430]
- د آسیس، ماشادو ژواکیم ماریا. «خاطرات پس از مرگ براس کوباس». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۵۸۸۱-۴۲-۰. ۲۹۳ص، ۲۴۰۰۰ ریال.[431] (برندهٔ جایزهٔ کتاب سال ایران ۲۲ (۱۳۸۳)[432])
- د آسیس، ماشادو ژواکیم ماریا. «روانکاو و داستانهای دیگر». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات لوح فکر، زمستان ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۹۴۰۳۱-۳-۲. ۲۳۲ص، ۱۸۰۰۰ ریال.[433] (برندهٔ جایزهٔ کتاب سال ایران ۲۲ (۱۳۸۳)[434])
- راجرز، پیتر اس.. «نویسندگان قرن بیستم فرانسه - ۲۱: پل کلودل». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی، ۱۳۸۳. شابک ۹۶۴-۷۹۴۸-۴۳-۳. ۸۲+۶ص، ۸۰۰۰ ریال.[435]
- سازمان میثاق جهانی (وابسته به سازمان ملل متحد). «بازارهای مالی و توسعهٔ پایدار». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: شرکت اطلاعرسانی بورس، ۱۳۸۳.[436] ۷۱ص.[437]
- بارگاس یوسا، ماریو. «چرا ادبیات؟». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات لوح فکر، بهار ۱۳۸۴. شابک ۹۶۴-۸۵۸۷-۰۳-۶. ۸۰ص، ۹۰۰۰ ریال.[438]
- وایلد، اسکار. «سالومه». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: شهر کتاب با همکاری انتشارات هرمس، ۱۳۸۵. شابک ۹۶۴-۳۶۳-۳۴۸-۹. ۹۴ص.[439]
- برلین، آیزایا. «ریشههای رومانتیسم». ویراستهٔ هنری هاردی. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی، پاییز ۱۳۸۵. شابک ۹۶۴-۹۹۷۱-۰۶-۸. ۲۳۴ص، ۴۰۰۰۰ زیال.[440] (برندهٔ جایزهٔ کتاب سال ایران ۲۵ (۱۳۸۶) در بخش هنر، شاخهٔ هنرهای نمایشی[441])
- هالند، ویوین. «اسکار وایلد». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: شهر کتاب با همکاری انتشارات هرمس، ۱۳۸۶. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۶۳-۴۱۹-۳. ۱۶۱ص، ۲۸۰۰۰ ریال.[442]
- بارگاس یوسا، ماریو. «عیش مدام: فلوبر و مادام بوواری». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات نیلوفر، پاییز ۱۳۸۶. شابک ۹۶۴-۴۴۸-۲۹۴-۸. ۲۵۵ص، ۳۵۰۰۰ ریال.[443]
- سنکای جوان. «زنان تروا: تراژدی در پنج پرده». ترجمهٔ عبدالله کوثری. اصفهان: نشر فردا، ۱۳۸۶. شابک ۹۶۸-۹۶۴-۸۷۵۷-۰۶-۴. ۱۳۲ص، ۱۳۰۰۰ ریال.[444]
- د آسیس، ماشادو ژواکیم ماریا. «دُن کاسمورو». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی، ۱۳۸۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۱۲۱-۹. ۳۴۷ص، ۷۰۰۰۰ ریال.[445]
- ایگناتیف، مایکل. «زندگینامهٔ آیزایا برلین». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی، پاییز ۱۳۸۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۰۶۳-۱. ۵۶۸ص، ۱۱۵۰۰۰ ریال.[446]
- فوئنتس، کارلوس. «کنستانسیا». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی، پاییز ۱۳۸۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۰۶۸-۶. ۱۳۴ص، ۲۴۰۰۰ ریال.[447]
- سفریس، گیورگوس. «گزیدهٔ شعرهای جورج سفریس». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۸۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۹۱-۱۱۴-۲. ۱۷۷ص، ۴۹۰۰۰ ریال.[448]
- آیسخولوس. «آیسخولوس: مجموعهٔ آثار: «اورستیا: آگاممنون، نیازآوران، الاهگان انتقام»، «پرومتئوس در بند»، «هفت دشمن تبس»، «پارسیان»، «پناهجویان»». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی، ۱۳۹۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۲۰۳-۲. ۴۸۴ص، ۱۴۰۰۰۰ ریال.[449]
- کاتوزیان، محمدعلی همایون. «ایران، جامعهٔ کوتاهمدت و ۳ مقالهٔ دیگر». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی، ۱۳۹۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۲۲۷-۸. ۱۶۵ص، ۳۸۰۰۰ ریال.[450]
- سنکای جوان. «زنان تروا و توئستس». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی، ۱۳۹۱. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۲۲۰-۹. ۲۰۰ص، ۱۲۰۰۰۰ ریال.[451] (برندهٔ جایزهٔ ادبیات نمایشی ۷ (۱۳۹۲) در بخش نمایشنامههای ترجمه[452])
- ژیرودو، ژان. «ببر پشت دروازه». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر قطره، ۱۳۹۲. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۱۱۹-۴۲۱-۴. ۱۴۲ص، ۵۵۰۰۰ ریال.[453]
- دورفمن، آریل. «در جستوجوی فردی». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات لوح فکر، تابستان ۱۳۹۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۸۵۷۸-۳۸-۶. ۹۰ص، ۵۰۰۰۰ ریال.[454]
- فوئنتس، کارلوس. «زندانی لاسلوماس». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی، زمستان ۱۳۹۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۰۱۹-۸. ۱۴۴ص، ۵۵۰۰۰ ریال.[455]
- د آسیس، ماشادو ژواکیم ماریا. «کینکاس بوربا». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی، ۱۳۹۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۳۷۹-۴. ۴۴۵ص، ۲۸۰۰۰۰ ریال.[456]
- کرونین، استفانی. «کلنل پسیان و ناسیونالیسم انقلابی در ایران». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی، بهار ۱۳۹۴. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۰۲۰-۴. ۱۴۴ص، ۹۰۰۰۰ ریال.[457]
- فوئنتس، کارلوس. «نبرد». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی، بهار ۱۳۹۴. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۱۹۷-۳. ۲۸۸ص، ۱۷۵۰۰۰ ریال.[458]
- دونوسو، خوسه. «باغ همسایه». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر آگه با همکاری مؤسسهٔ فرهنگی هنری فرهنگبان، پاییز ۱۳۹۴. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۱۶-۳۱۸-۰. ۳۰۲ص، ۲۰۰۰۰۰ ریال.[459]
- دونوسو، خوسه. «حکومت نظامی». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی، ۱۳۹۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۴۵۴-۸. ۴۷۲ص، ۳۰۰۰۰۰ ریال.[460]
- اوریپیدس. «ائوریپیدس: پنج نمایشنامه: مِدئا، ایپولیتوس، الکترا، زنان تروا، باکخانتها». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی، ۱۳۹۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۴۶۶-۱. ۵۵۵ص، ۴۸۰۰۰۰ ریال.[461] (شایستهٔ تقدیر جایزهٔ کتاب سال ایران ۳۵ (۱۳۹۶) در بخش هنر، شاخهٔ نمایشنامه[462])
- شکسپیر، ویلیام. «ریچارد سوم». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی، ۱۳۹۶. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۵۴۳-۹. ۲۵۶ص، ۳۰۰۰۰۰ ریال.[463]
- بارگاس یوسا، ماریو، خورخه لوئیس بورخس [و دیگران]. «دعوت به تماشای دوزخ: مجموعهمقالات ادبی و سیاسی». ترجمهٔ عبدالله کوثری. ویراستهٔ تحریریهٔ انتشارات فرهنگ جاوید. تهران: انتشارات فرهنگ جاوید، ۱۳۹۶. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۸۲۰۹-۴۲-۳. ۴۸۰ص، ۴۵۰۰۰۰ ریال.[464]
- مشارکت در ترجمه
- آنترمایر، لوئیس. «آفرینندگان جهان نو» (۲ جلدی). ترجمهٔ مصطفی اسلامیه و عبدالله کوثری [و دیگران]. ویراستهٔ هرمز ریاحی. تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۲. ۹۷۶ص، ۱۶۵۰۰ ریال.[465]
- شاو، ایروین، ژوزه ساراماگو [و دیگران]. «شوکران شیرین». ترجمهٔ اسدالله امرایی، عبدالله کوثری [و دیگران].[466] با مقدمهٔ ابراهیم نبوی. تهران: انتشارات مروارید، اردیبهشت ۱۳۸۰. شابک ۹۶۴-۶۰۲۶-۹۱-۵. ۳۰۰ص، ۱۸۰۰۰ ریال.[467]
- کلی، مایکل [و دیگران]. «دایرةالمعارف زیباییشناسی» (۲ جلدی). ترجمهٔ مشیت علایی، عبدالله کوثری، فرزان سجودی [و دیگران].[468] تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات هنری: گسترش هنر، ۱۳۸۳. شابک ۹۶۴-۰۶-۴۱۰۲-۲. ۶۴۰ص، ۱۱۰۰۰۰ ریال.[469]
- آذرنگ، عبدالحسین، ایرج افشار [و دیگران]. «یادنامهٔ فریدون آدمیت». به کوشش علی دهباشی. تهران: شرکت نشر نقد افکار، ۱۳۹۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۲۸-۰۱۴-۸. ۱۰۸۱ص، ۳۰۰۰۰۰ ریال.[470]
- گاردنر، هلن. «هنر در گذر زمان هلن گاردنر: تاریخ فشردهٔ هنر جهان». ویراستهٔ فرد اس. کلاینر. ترجمهٔ مصطفی اسلامیه، احمدرضا تقاء [و دیگران]. تهران: نشر آگه با همکاری مؤسسهٔ فرهنگی هنری فرهنگبان، پاییز ۱۳۹۴. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۲۹-۳۰۱-۷. ۷۲۸ص، ۹۵۰۰۰۰ ریال[471]
- نوئل کرول، سالی بانس [و دیگران]. «بوطیقای صحنه: مقالاتی در مطالعات تئاتر» (دو جلدی). ترجمهٔ علی معظمی، مراد فرهادپور [و دیگران]. به کوشش علی تدین. تهران: انتشارات آگاه، مؤسسهٔ فرهنگی هنری فرهنگبان، بهار ۱۳۹۵. شابک ج۱: ۹۷۸-۹۶۴-۴۱۶-۳۵۴-۸. ج۲: ۹۷۸-۹۶۴-۴۱۶-۳۵۵-۵. ۶۳۶+۴۶۴ص، ۷۵۰۰۰۰ ریال.[472]
- مجوزنگرفتهٔ نامنتشر
- گریم، یاکوب لودویگ کارل و گریم، ویلهلم کارل. «قصههای پریان: عروس سفیدرو و پنجاهوچهار قصهٔ دیگر». ترجمهٔ قصهها جمشید نوایی، ترجمهٔ شعرها و ترانهها عبدالله کوثری. تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۷۹. شابک ۹۶۴-۳۵۱-۰۲۹-۸. ۲۲۳ص.[473]
- گریم، یاکوب لودویگ کارل و گریم، ویلهلم کارل. «قصههای پریان: پری برکه و سیوشش قصهٔ دیگر». ترجمهٔ قصهها جمشید نوایی، ترجمهٔ شعرها و ترانهها عبدالله کوثری. تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۷۹. شابک ۹۶۴-۳۵۱-۰۳۰-۱. ۱۹۶ص.[474]
- بارگاس یوسا، ماریو. «چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟». ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی، ۱۳۹۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۱۵۳-۹. ۱۳۸ص.[475]
ویراستاری
- چیپولا، کارلو ماریا. «تاریخ اقتصادی جمعیت جهان». ترجمهٔ اصغر سرقینی. ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: مؤسسهٔ انتشارات علمی دانشگاه صنعتی آریامهر، ۱۳۵۶. ۱۴۵ص، ۱۶۰ ریال.[476]
- سوئیزی، پل، هری مگداف، استفن هایمر و باب روتون. «شرکتهای چندملیتی». ترجمهٔ سهراب بهداد. ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: دانشگاه صنعتی شریف، مؤسسهٔ انتشارات علمی، ۱۳۵۸. ۱۸۸ص، ۲۲۰ ریال.[477]
- بیومونت، پیتر، جرالد بلیک و مالکوم واگاستاف. «خاورمیانه». ترجمهٔ محسن مدیر شانهچی، محمود رمضانزاده و علی آخشینی. ویراستهٔ عبدالله کوثری. مشهد: آستان قدس رضوی، معاونت فرهنگی، ۱۳۶۹. ۱۵+۶۵۶ص، ۲۸۰۰ ریال.[478]
- بورخس، خورجه لوئیس. ویراستهٔ نورمن توماس دی جووانی، دانیل هاپرن و فرانک مکشین. «گفت و شنودی با بورخس: بورخس و هنر شعر، ترجمه و داستاننویسیاش». ترجمهٔ علی درویش. ویراستهٔ عبدالله کوثری. مشهد: نشر نیما، ۱۳۶۹. ۱۶۰ص، ۱۰۰۰ ریال.[479]
- هیسکت، مروین. «گسترش اسلام در غرب آفریقا». ترجمهٔ احمد نمایی و محمدتقی اکبری. ویراستهٔ عبدالله کوثری. مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۶۹. ۵۰۴ص، ۱۹۵۰ ریال.[480]
- براون، لستر راسل [و دیگران]. «وضعیت جهان ۱۹۸۵». ترجمهٔ حمید طراوتی. ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر ژرف، ۱۳۷۰. ۴۱۴ص، ۲۵۰۰ ریال.[481]
- تقوی، مهدی. «اقتصاد مدیریت». ویراستهٔ عبدالله کوثری. مشهد: نشر نیما، ۱۳۷۰. ۳۳۶ص، ۱۶۰۰ ریال.[482]
- براون، لستر راسل [و دیگران]. «وضعیت جهان: مسائل محیط زیست». ترجمهٔ حمید طراوتی. ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر آروین، ۱۳۷۲. ۲۴۰ص، ۳۲۰۰ ریال.[483]
- سیدنتاپ، لری. «بنیانگذاران فرهنگ امروز: توکویل». ترجمهٔ حسن کامشاد. ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۷۴. ۲۲۸ص، ۶۲۰۰ ریال.[484]
- دیل، ارنست. «اصول مدیریت (نظریه و عمل)». ترجمهٔ حسین عبده تبریزی و فیروزه مهاجر. ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات پیشرو، ۱۳۷۵. شابک ۹۶۴-۹۰۰۲۹-۰-۱. ۳۸۸ص، ۱۰۵۰۰ ریال.[485]
- براون، لستر راسل [و دیگران]. «نگاهی به وضعیت جهان ۱۹۸۹». ترجمهٔ حمید طراوتی. ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر آروین، ۱۳۷۵. ۳۵۶ص، ۱۰۰۰۰ ریال.[486]
- براون، لستر راسل [و دیگران]. «وضعیت جهان ۱۹۹۸». ترجمهٔ فرزانه بهار، عوض کوچکی [و دیگران]. به کوشش حمید طراوتی. ویراستهٔ عبدالله کوثری. مشهد: انتشارات جهاد دانشگاهی واحد مشهد، ۱۳۷۷. شابک ۹۶۴-۶۰۲۳-۷۷-۰. ۲۶۶ص، ۸۵۰۰ ریال.[487]
- عبده تبریزی، حسین. «مجموعهمقالات مالی و سرمایهگذاری». ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: مؤسسهٔ کتاب پیشبرد با همکاری انجمن حسابداران خبرهٔ ایران، ۱۳۷۷. شابک ۹۶۴-۶۷۲۱-۰۶-۰. ۵۷۲ص، ۲۲۰۰۰ ریال.[488]
- گلریز، حسن. «فرهنگ توصیفی اصطلاحات پول، بانکداری و مالیهٔ بینالمللی: انگلیسی-فارسی». ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات فرهنگ معاصر، ۱۳۸۰. شابک ۹۶۴-۵۵۴۵-۶۳-۳. ۵۴۹+۷۸ص، ۴۵۰۰۰ ریال.[489]
- آخوندی، عباس. «مبانی نظری خصوصیسازی: از منظر رابطهٔ دولت-بازار». ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: مؤسسهٔ کتاب پیشبرد با همکاری سازمان خصوصیسازی، ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۶۷۲۱-۰۸-۷. ۱۱۶ص.[490]
- «فرهنگ گفتههای طنزآمیز: انگلیسی-فارسی». گردآوری و ترجمه رضی خدادادی (هیرمندی). ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات فرهنگ معاصر، ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۵۵۴۵-۷۸-۱. ۱۶+۴۷۱ص، ۳۸۰۰۰ ریال.[491]
- جهانخانی، علی. «مجموعهمقالات بازار سرمایه». ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: مؤسسهٔ کتاب پیشبرد، ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۶۷۲۱-۱۱-۷. ۲۰۵ص.[492]
- سینسر، مایکل. «همهچیز دربارهٔ سهام». ترجمهٔ مهدی خادمی گراشی. ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: سازمان بورس و اوراق بهادار ایران، شرکت اطلاعرسانی بورس تهران، ۱۳۸۴. شابک ۹۶۴-۰۶-۷۵۱۶-۴. ۲۴۴ص، ۳۰۰۰۰ ریال.[493]
- بیرس، آمبروز. «فرهنگ شیطان (دو زبانه)». ترجمهٔ رضی خدادادی (هیرمندی). ویراستهٔ عبدالله کوثری و علی خزاعیفر. تهران: انتشارات فرهنگ معاصر، ۱۳۸۵. شابک ۹۶۴-۸۶۳۷-۰۵-۹. ۲۵۰ص، ۲۴۰۰۰ ریال.[494]
- بلندنظر، غلامرضا. «درآمدی بر بحران مالی جهانی». ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی، ۱۳۸۸. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۰۹۲-۲. ۱۶۰ص، ۳۰۰۰۰ ریال.[495]
- نظربلند، غلامرضا. «فرهنگ اصطلاحات مالی و سرمایهگذاری: انگلیسی-فارسی». ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات فرهنگ معاصر، ۱۳۹۰. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۱۰۵۰-۳۳-۶. ۳۲۴ص، ۹۰۰۰۰ ریال.[496]
- ودرال، جیمز اوئن. «فیزیک مالی (پیشبینی پیشبینیناپذیرها): چگونگی تسلط علم بر والاستریت». ترجمهٔ حسین عبده تبریزی. ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی، ۱۳۹۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۵۱۶-۳. ۲۷۶ص، ۱۸۰۰۰۰ ریال.[497]
- نظربلند، غلامرضا. «الگوی دخل و خرج: مدیریت مالی خانواده». ویراستهٔ عبدالله کوثری. تهران: شرکت چاپ و نشر بازرگانی، ۱۳۹۶. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۶۸-۵۵۳-۸. ۳۵۳ض، ۳۲۰۰۰۰ ریال.[498]
متفرقه
- سنکای جوان. «مدئا». ترجمهٔ مهدی الیکائی. با مقدمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر قطره، ۱۳۹۲. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۱۱۹-۶۸۰-۵. ۹۷ص، ۵۵۰۰۰ ریال.[499]
آثار دربارهٔ عبدالله کوثری
- نادری، امیر، علی خزاعیفر [و دیگران]. «حدیث دوست: هدیهٔ دوستان به عبدالله کوثری در هفتادسالگی او». به کوشش مرتضی هاشمیپور. تهران: مؤسسهٔ خانهٔ کتاب، آبان ۱۳۹۵. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۲۲۲-۳۵۸-۶. ۱۸۴ص، ۱۰۰۰۰۰ ریال.[500]
شعر
- «با آن سوار سرخ». هفتهنامهٔ کتاب جمعه (تهران)، ش. ۱۰ (۱۲ مهر ۱۳۵۸): ۴۷–۵۱.
- «در سوگ آن سواران». هفتهنامهٔ کتاب جمعه (تهران)، ش. ۳۴ (۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹): ۱۳.
- «چشمهای کرمان». ماهنامهٔ کلک (تهران)، ش. ۴۷–۴۸ (بهمن و اسفند ۱۳۷۲): ۱۱۶–۱۲۰.
- «دریافت». ماهنامهٔ کلک (تهران)، ش. ۵۵–۵۶ (مهر و آبان ۱۳۷۳): ۱۲۷–۱۲۸.
- «دریای موجخیزم و…». ماهنامهٔ کلک (تهران)، ش. ۶۱–۶۴ (فروردین-تیر ۱۳۷۴): ۲۰۹–۲۱۰.
مقاله و یادداشت
- «قاضی و دیگران: کریم امامی، عزتالله فولادوند، صالح حسینی، شکورزاده، عبدالله کوثری، بهاءالدین خرمشاهی». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۹ (بهار ۱۳۷۲): ۱۷–۲۲.
- «آندره مالرو در آئینهٔ آثارش». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۲۵ (زمستان ۱۳۷۶): ۷۵–۷۶.
- فنایی، ابوطالب (همقلم). «نمرهگزاری یا نمرهگذاری؟». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۲۶ (بهار و تابستان ۱۳۷۷): ۲۳–۳۰.
- «داستایفسکی، جدال شک و ایمان». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۲۷ (پاییز ۱۳۷۷): ۵۴–۵۵.
- «کاربری و کاربرد». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۲۸ (زمستان ۱۳۷۷): ۱۲.
- «یادهایی از تهران سالهای ۱۳۳۰». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۶ (خرداد ۱۳۷۸): ۱۵۷–۱۶۲.
- شریف، بابک (همقلم). «کاربرد کاربری و پاسخ». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۲۹ (بهار و تابستان ۱۳۷۸): ۱۰۱–۱۱۲.
- «پاسخ به اقتراح از متون صوفیه چه آموختهاید؟». کتاب ماه ادبیات (تهران: خانهٔ کتاب)، ش. ۲۸ (بهمن ۱۳۷۸): ۷۰–۷۱.
- «چرا باید فارسی بخوانیم». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۳۱ (زمستان ۱۳۷۸): ۶۶–۶۷.
- «بهترین کتابی که در سال ۷۸ خواندهام». کتاب ماه ادبیات (تهران: خانهٔ کتاب)، ش. ۳۴ (مرداد ۱۳۷۹): ۵۴.
- «تجربهای در ترجمهٔ شعر در داستانهای کودکان». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۳۳ (پاییز و زمستان ۱۳۷۹): ۴۹–۵۲.
- «سرگذشت داستان کوتاه آمریکای لاتین: معرفی کتاب «داستانهای کوتاه آمریکای لاتین»». ماهنامهٔ همشهری ماه (تهران: گروه مجلات همشهری)، ش. ۹ (آذر ۱۳۸۰).[501]
- «کپیرایت و چند سؤال ضروری». روزنامهٔ بنیان (تهران)، ۲۲ اسفند ۱۳۸۰.[502]
- «یوسا، آوازهگر تخیل آزاد». کتاب ماه ادبیات (تهران: خانهٔ کتاب)، ش. ۶۷ (اردیبهشت ۱۳۸۲): ۲۲–۲۹.
- «کپیرایت». روزنامهٔ همشهری (تهران: مؤسسهٔ همشهری)، ش. ۳۱۶۰ (یکشنبه، ۱۶ شهریور ۱۳۸۲): ادبیات.
- «چیز تازهای برای ما: مترجم و معیارهای انتخاب اثر برای ترجمه». ماهنامهٔ آزما (تهران)، ش. ۳۵ (فروردین ۱۳۸۳): ۱۸–۱۹.
- «تنوع زبان در آثار ماریو بارگاس یوسا». ماهنامهٔ آزما (تهران)، ش. ۳۰ (خرداد ۱۳۸۳): ۲۴–۲۵.
- «یادنامهی شاهرخ مسکوب: حضوری دیگر برای آنکه رفت». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۴۱ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۴): ۳۹۷–۳۹۹.
- «دن کیشوت پیامآور عصر مدرن». فصلنامهٔ سمرقند (تهران)، ش. ۹ (بهار ۱۳۸۴): ۳۳–۴۰.
- «یادنامهی کریم امامی: اندوه من». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۴۲ (خرداد و تیر ۱۳۸۴): ۴۳۱.
- «سخنی دربارهٔ ترجمهٔ ادبی». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۴۱ (پاییز ۱۳۸۴): ۵–۱۲.
- «نجف دریابندری و زبانی متفاوت برای ترجمهٔ رمان: عبدالله کوثری، احمد سمیعی، مهدی غبرایی». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۴۲ (زمستان ۱۳۸۴): ۲۵–۳۰.
- «رمزی از آن خوشحالها». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۶۰ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۶): ۶۵–۶۸.
- «سخنرانی: چگونه «مترجم» منتشر میشود». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۶۲ (خرداد-شهریور ۱۳۸۶): ۴۱۱–۴۱۲.
- «سخنی دربارهٔ ترجمهٔ متون قدیمی». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۴۵ (بهار و تابستان ۱۳۸۶): ۲۳–۲۸.
- «توانایی یا ناتوانی زبان فارسی؟». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۴۷ (بهار و تابستان ۱۳۸۷): ۱۵–۱۸.
- «حکایت از دوست: خشایار دیهیمی». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۴۷ (بهار و تابستان ۱۳۸۷): ۳۰–۳۱.
- «در سینههای مردم دانا». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۴۸ (پاییز و زمستان ۱۳۸۸): ۸–۱۰.
- «اهمیت زبان فارسی در ترجمه». فصلنامهٔ نگاه نو (تهران)، ش. ۹۰ (تابستان ۱۳۹۰): ۹۵–۹۷.
- «آمریکای لاتین و ملتهایی برآمده از دریای موج و خون». ماهنامهٔ آزما (تهران)، ش. ۸۹ (مرداد ۱۳۹۱): ۱۸–۲۰.
- «عزتالله فولادوند: مترجم جریانساز». ماهنامهٔ مهرنامه (تهران)، ش. ۲۶ (آبان ۱۳۹۱): ۲۶۵.
- «محمد قاضی: از کلود ولگرد تا…». فصلنامهٔ نگاه نو (تهران)، ش. ۹۸ (تابستان ۱۳۹۲): ۱۶۵–۱۶۸.[503]
- «نثر دلنشینِ قصهگوی ممتاز: دربارهی «محمد قاضی» به بهانهی هفدهمین سال درگذشتش». روزنامهی ایران (تهران: ایرنا)، ش. ۵۸۴۱ (چهارشنبه، ۲۴ دی ۱۳۹۳): ۲۴ (آخر).
- «نگاه نویسنده: طنز یعنی همین». روزنامهی ایران (تهران: ایرنا)، ش. ۵۸۹۷ (دوشنبه، ۱۷ فروردین ۱۳۹۴): ۲۴ (آخر).
- «آغازی برای دلگرمی و همبستگیِ بیشتر: دربارهٔ تدریس زبان و ادبیات کردی در دانشگاه کردستان». روزنامهی ایران (تهران: ایرنا)، ش. ۵۹۸۸ (چهارشنبه، ۷ امرداد ۱۳۹۴): ۲۴ (آخر).
- «نوبل، اعتبار گذشته را ندارد». روزنامهی جام جم (تهران: سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران)، ش. ۴۳۷۵ (چهارشنبه، ۱۵ مهر ۱۳۹۴): ۵ (فرهنگ و هنر).
- «میراث احمد شاملو». روزنامهٔ شرق (تهران)، ش. ۲۶۳۸ (یکشنبه، ۳ امرداد ۱۳۹۵): ۱.
- «مترجم؛ بالاتر از مؤلف». ماهنامهٔ آزما (تهران)، ش. ۱۱۹ (مرداد و شهریور ۱۳۹۵): ۱۴–۱۵.
- «جایزهی اسکار حق «فروشنده»». روزنامهٔ ایران (تهران: ایرنا)، ش. ۶۴۴۶ (سهشنبه، ۱۲ اسفند ۱۳۹۵): ۲۲ (فرهنگ و هنر).
- «مجموعهای با برنامههای مدون فرهنگی: به مناسبت هزارمین نشست و درسگفتار مرکز فرهنگی شهر کتاب». روزنامهٔ ایران (تهران: ایرنا)، ش. ۶۵۵۷ (سهشنبه، ۱۰ امرداد ۱۳۹۶): ۱۲ (فرهنگی).
- «ترجمههای خان بختیاری». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۶۱ (بهار و تابستان ۱۳۹۶): ۲۳–۳۲.
- «از هفت پیکر تا آئورا». فصلنامهٔ نگاه نو (تهران)، ش. ۱۱۴ (تابستان ۱۳۹۶): ۱۲۷–۱۳۶.
- «رابطهٔ تئوری و عمل ترجمه». به کوشش مرتضی تقوی و اعظم غمخواه فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۶۲ (۲۷ شهریور ۱۳۹۶): ۱۳–۱۷.
- «ترجمان: چهگفتن و چگونهگفتن: چالشهای ترجمهٔ شعر و داستان در زبان فارسی». روزنامهٔ ایران (تهران: ایرنا)، ش. ۶۷۲۶ (یکشنبه، ۶ اسفند ۱۳۹۶): ۲۴ (آخر).
نقد
- «نگاهی به ترجمهٔ قصر». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۱۵ (پاییز ۱۳۷۳): ۸۱–۸۶.
- «نگاهی به ترجمهٔ عشق سالهای وبا». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۱۸ (بهار و تابستان ۱۳۷۴): ۸۴–۹۰.
- «نگاهی به ترجمهٔ برخیز ای موسی». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۲۰ (زمستان ۱۳۷۴): ۴۶–۵۰.
- «نقد ترجمهٔ «اینس»». کتاب ماه ادبیات و فلسفه (تهران: خانهٔ کتاب)، ش. ۷۵–۷۶ (دی و بهمن ۱۳۸۲): ۱۲۶–۱۳۱.
- «زمزمهای دلنشین در حاشیهی کویر؛ نگاهی به کتاب «آذرخشی بود انگار» نوشتهی محمدرضا خسروی». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۱۲۱ (آذر و دی ۱۳۹۶): ۵۷۳–۵۸۱.
- «پاسخ عبدالله کوثری به صالح حسینی». مجلهٔ سینما و ادبیات (تهران)، ش. ۶۸ (تیر و مرداد ۱۳۹۷): ۱۹۳–۱۹۶.
ترجمه
- مایوز، ماندرو. «نمونهای واقعی: آیا نظام بانکی هرگز با بحران روبهرو خواهد شد؟». ماهنامهٔ حسابدار (تهران: انجمن حسابداران خبره ایران)، ش. ۸۱–۸۲ (دی ۱۳۷۰): ۴۳.
- وودزورث، جودیت. «نقش مترجم در ترجمهٔ ادبی». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۵ (بهار ۱۳۷۱): ۱۱–۱۷.
- پاکرن، و.. «تجربهٔ پیشبینی زلزله در پارک فیلد کالیفرنیا». ترجمه با همکاری فرخ برزگر. فصلنامهٔ آبادی (تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران)، ش. ۴ (بهار ۱۳۷۱): ۵۰–۵۵.
- د کیوس، ک. د. «ترجمه: میان محدودیت و آزادی». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۶ (تابستان ۱۳۷۱): ۳۷–۴۲.
- لویک، و.. «دقت در ترجمهٔ ادبی». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۷ (پاییز ۱۳۷۱): ۳–۷.
- اوتاکه، ماساکازو. «پیشبینی زمینلرزه در ژاپن». فصلنامهٔ آبادی (تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران)، ش. ۷ (زمستان ۱۳۷۱): ۵۴–۵۹.
- آلازاراکی، خاییمه. «سخنگفتن حال از درون گذشته». ماهنامهٔ آدینه (تهران)، ش. ۷۷ (بهمن ۱۳۷۱).[504]
- کینگ، جان. «گفتوگو با کارلوس فوئنتس». ماهنامهٔ کلک (تهران)، ش. ۳۵–۳۶ (بهمن و اسفند ۱۳۷۱): ۸۴–۹۶.
- زاهارئاس، آنتونی. «جورج سفریس، اسطوره و تاریخ». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۹ (بهار ۱۳۷۲): ۷۹–۹۲.
- ولک، رنه. «ویژگیهای بنیادین نقد ادبی روس». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۱۲ (پاییز و زمستان ۱۳۷۲): ۱۲۷–۱۴۶.
- بارگاس یوسا، ماریو. «آمریکای لاتین: افسانه و واقعیت». ماهنامهٔ کلک (تهران)، ش. ۴۷–۴۸ (بهمن و اسفند ۱۳۷۲): ۷۲–۸۲.
- اتکینسن، دیوید دابلیو. «بیگانگی در رمانهای یوکیو میشیما». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۱۴ (بهار و تابستان ۱۳۷۳): ۱۱۸–۱۲۵.
- راباسا، گرگوری. «اگر این خیانت باشد: ترجمه و امکانات آن». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۱۶ (زمستان ۱۳۷۳): ۲۹–۳۵.
- رابینسون، داگلاس. «تئوری ترجمه در غرب». ترجمه با همکاری علی خزاعیفر. فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۲۵ (زمستان ۱۳۷۶): ۹۵–۱۰۴.
- رابینسون، داگلاس. «تئوری ترجمه در غرب». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۲۸ (زمستان ۱۳۷۷): ۸۰–۸۴.
- رابینسون، داگلاس. «تئوری ترجمه در غرب». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۲۹ (بهار و تابستان ۱۳۷۸): ۹۹–۱۰۰.
- تراویسا، جان. «تئوری ترجمه در غرب». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۳۱ (زمستان ۱۳۷۸): ۱۰۲–۱۰۵.
- ماینوری و تامسن. «تئوری ترجمه در غرب». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۳۲ (بهار و تابستان ۱۳۷۹): ۷۶–۸۰.
- بارگاس یوسا، ماریو. «نمونهترجمه: جنگ آخر زمان». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۳۳ (پاییز و زمستان ۱۳۷۹): ۸۸–۹۳.
- رولفو، خوان. «بگو مرا نکشند». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۱۶ (بهمن و اسفند ۱۳۷۹): ۱۱۶–۱۲۳.
- فوئنتس، کارلوس. «برگهایی از یک کتاب زیر چاپ: پوستانداختن». ماهنامهٔ جهان کتاب (تهران)، ش. ۱۱۹–۱۲۰ (اسفند ۱۳۷۹): ۵۶–۵۸.
- بالدی، استیون. «کارلوس فوئنتس». کتاب ماه ادبیات (تهران: خانهٔ کتاب)، ش. ۴۹ (آبان ۱۳۸۰): ۲۰–۲۷.
- برلین، آیزایا. «رومانتیکها و خاستگاه ایشان». فصلنامهٔ سبک نو (تهران)، ش. ۲ (پاییز ۱۳۸۰).[505]
- «یک متن و چهار مترجم: مینو مشیری، مهدی سحابی، مهدی افشار، عبدالله کوثری». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۳۵ (پاییز و زمستان ۱۳۸۰): ۶۹–۷۴.
- رابینسون، داگلاس. «محدودیتهای ترجمه». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۳۶ (بهار و تابستان ۱۳۸۱): ۱۳–۲۱.
- پارینو، آندره. «تروتسکی از نزدیک: گفتوگو با آندره برتون». کتاب ماه ادبیات (تهران: خانهٔ کتاب)، ش. ۶۰ (مهر ۱۳۸۱): ۲۵–۲۹.
- ماندلشتام، اسیپ. «به کاساندرا». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۲۹–۳۰ (فروردین-تیر ۱۳۸۲): ۱۷۵.
- زاهارناس، آنتونی. «جرج سفریس: اسطوره و تاریخ». ماهنامهٔ عصر پنجشنبه (شیراز)، ش. ۶۴ (مرداد ۱۳۸۲): ۴۶–۸۷.
- نابوکوف، ولادیمیر. «تامارا». فصلنامهٔ سمرقند (تهران)، ش. ۳–۴ (پاییز و زمستان ۱۳۸۳): ۳۵۱–۳۶۴.
- بارگاس یوسا، ماریو. «آدمهای بدوی». ماهنامهٔ جهان کتاب (تهران)، ش. ۱۸۲ (خرداد ۱۳۸۳): ۶–۷.
- بارگاس یوسا، ماریو. «هنر بیمعیار امروز». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۳۷ (مرداد ۱۳۸۳): ۶۱–۶۶.
- بارگاس یوسا، ماریو. «دوشیزه». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۳۸ (مهر و آبان ۱۳۸۳): ۲۰۸–۲۱۱.
- بورخس، خورخه لوئیس. «مترجمان هزارویک شب». کتاب ماه هنر (تهران: خانهٔ کتاب)، ش. ۸۰ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۴): ۷۰–۸۳.
- ویلیامز، گری. «جنگ عادلانه چیست؟». ماهنامهٔ جهان کتاب (تهران)، ش. ۱۹۳–۱۹۴ (اردیبهشت و خرداد ۱۳۸۴): ۱۸–۲۱.
- دورفمن، آریل. «وحشی واقعی کیست». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۴۶ (آذر و دی ۱۳۸۴): ۲۵۰–۲۷۰.
- کریستال، افرائین. «کتابدار دلسوخته». ماهنامهٔ جهان کتاب (تهران)، ش. ۲۰۵ (اردیبهشت ۱۳۸۵): ۱۸–۲۰.
- دورفمن، آریل. «آخرین وسوسهٔ ایوان کارامازوف». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۵۵ (مهر و آبان ۱۳۸۵): ۲۱۳–۲۱۸.
- بارگاس یوسا، ماریو. «زبان شوق». ماهنامهٔ عصر پنجشنبه (شیراز)، ش. ۱۰۱–۱۰۲ (اسفند ۱۳۸۵): ۶۱–۶۳.
- فره، روساریو. «اندر حکایت سرنوشت، زبان و ترجمه». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۴۴ (پاییز و زمستان ۱۳۸۵): ۵۹–۷۰.
- برلین، آیزایا. «دیدار با آنا آخماتووا». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۶۱ (بهار ۱۳۸۶): ۳۴۳–۳۷۰.
- سرگیویچ تورگنیف، ایوان. «نگاهی به تصویر هملت و دن کیشوت؛ دو شاهکار تفکر شمالی و جنوبی، قهرمان شک و ایمان». ماهنامهٔ جهان کتاب (تهران)، ش. ۲۳۳–۲۳۴ (مهر و آبان ۱۳۸۷): ۱۰–۱۳.
- رمینگ، دیوید. «جنگ ترجمه». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۴۶ (پاییز و زمستان ۱۳۸۶): ۱۰۷–۱۲۴.
- «نمونهترجمه: عبدالله کوثری، پیروز سیار، مژده دقیقی، لیلا نصیریها». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۴۶ (پاییز و زمستان ۱۳۸۶): ۱۶۷–۱۷۹.
- رمینگ، دیوید. «جنگ ترجمه». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۴۷ (بهار و تابستان ۱۳۸۷): ۱۰۸–۱۱۶.
- دورفمن، آریل. «در جستوجوی فردی». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۶۷ (مهر و آبان ۱۳۸۷): ۱۵۰–۱۷۶.
- کاتوزیان، محمدعلی همایون. «جامعهٔ کوتاهمدت: بررسی مشکلات توسعهٔ سیاسی و اقتصادی بلندمدت در ایران». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۶۸–۶۹ (آذر-اسفند ۱۳۸۷): ۲۷۰–۲۹۲.
- «نمونهترجمهٔ شعر: عبدالله کوثری، احمد پوری، علی عبداللهی، مهدی فیروزیان». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۴۹ (پاییز و زمستان ۱۳۸۸): ۱۱۴–۱۳۵.
- سفریس، گیورگوس. «دو شعر از جورج سفریس». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۷۶ (مرداد و شهریور ۱۳۸۹): ۱۹۳–۱۹۸.
- بویرز، رابرت و جین بل-ولادا. «سرخوشی و کمال: گفتوگو با ماریو بارگاس یوسا». فصلنامهٔ نگاه نو (تهران)، ش. ۸۷ (پاییز ۱۳۸۹): ۲۶–۳۹.
- آیسخولوس. «هفت دشمن تبس». فصلنامهٔ نگاه نو (تهران)، ش. ۸۷ (پاییز ۱۳۸۹): ۹۰–۹۳.
- بارگاس یوسا، ماریو «نامهای کنار جسد: آیا رؤیاپردازان و اهل ادبیات باید آموزگاران تعلیم واقعیت شوند؟». ماهنامهٔ داستان همشهری (تهران: گروه مجلات همشهری)، ش. ۱۴ (دی ۱۳۸۹): ۱۵۲–۱۵۵.
- دورفمن، آریل. «حرف اول و آخر: دربارهٔ «مرگ و دختر جوان»». ماهنامهٔ جهان کتاب (تهران)، ش. ۲۶۸ (شهریور و مهر ۱۳۹۰): ۵۲–۵۳.
- بارگاس یوسا، ماریو. «مضحکهٔ اسفانگیز این یهودی». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۸۳ (مهر و آبان ۱۳۹۰): ۷۲–۷۶.
- بارگاس یوسا، ماریو. «آیندهٔ ادبیات». فصلنامهٔ نگاه نو (تهران)، ش. ۹۲ (زمستان ۱۳۹۰): ۶–۵۸.
- مومیلیانو، آرنالدو. «امپراتوری ایران و آزادی یونانی». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۸۷–۸۸ (خرداد-شهریور ۱۳۹۱): ۱۰۱–۱۱۵.
- یان، مو. «قورباغهها». فصلنامهٔ نگاه نو (تهران)، ش. ۹۵ (پاییز ۱۳۹۱): ۵۷–۶۱.
- بارگاس یوسا، ماریو. «سرنوشت بشر». فصلنامهٔ نگاه نو (تهران)، ش. ۹۶ (زمستان ۱۳۹۱): ۷۴–۷۹.
- بارگاس یوسا، ماریو. «پیرمرد و دریا: شجاعت مایهٔ رستگاری است». ماهنامهٔ جهان کتاب (تهران)، ش. ۲۸۸ (اردیبهشت ۱۳۹۲): ۳۴–۳۵.
- بارگاس یوسا، ماریو. «صدسالگی پابلو نرودا». ماهنامهٔ آزما (تهران)، ش. ۹۸ (مهر و آبان ۱۳۹۲): ۳۰–۳۱.
- بارگاس یوسا، ماریو. «دعوت به تماشای دوزخ: مرگ در ونیز». مجلهٔ سینما و ادبیات (تهران)، ش. ۳۹ (زمستان ۱۳۹۲): ۲۰۹–۲۱۱.
- بارگاس یوسا، ماریو. «سرمایهداری، آزادی و اخلاق». فصلنامهٔ نگاه نو (تهران)، ش. ۱۰۴ (زمستان ۱۳۹۳): ۱۰۵–۱۱۶.
- بارگاس یوسا، ماریو. «بیگانه (غریبه باید بمیرد)». ماهنامهٔ جهان کتاب (تهران)، ش. ۳۱۰ (بهمن و اسفند ۱۳۹۳): ۲–۳.
- تاکمن، باربارا. «کتاب مقدس در انگلستان». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۱۰۴ (بهمن و اسفند ۱۳۹۳): ۲۹-۴۸.
- آئیناس، فرنادو. «مصاحبه با خوسه دونوسو». ماهنامهٔ جهان کتاب (تهران)، ش. ۳۱۷ (مهر ۱۳۹۴): ۸–۱۰.
- دورفمن، آریل. «انجیل به روایت گارسیا». ماهنامهٔ داستان همشهری (تهران: گروه مجلات همشهری)، ش. ۶۴ (اسفند ۱۳۹۴ و فروردین ۱۳۹۵): ۱۸۲–۱۹۳.
- بیانکو، خوسه. «آنا کارنینا». فصلنامهٔ نگاه نو (تهران)، ش. ۱۱۰ (تابستان ۱۳۹۵): ۲۲۱–۲۲۵.
- دیلن، باب. «ترانههای باب دیلن». فصلنامهٔ نگاه نو (تهران)، ش. ۱۱۱ (پاییز ۱۳۹۵): ۱۶۹–۱۸۴.
- پوییگ، مانوئل. «سینما و رمان». مجلهٔ سینما و ادبیات (تهران)، ش. ۵۸ (دی و بهمن ۱۳۹۵): ۱۱۲–۱۱۶.
- دینلوئیس، فرانکلین. «یادی از دوست و همکارم حسن لاهوتی». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۱۱۶ (بهمن و اسفند ۱۳۹۵): ۲۲۰–۲۲۵.
- دونوسو، خوسه. «ایتاکا، بازگشت ناممکن (۱)». مجلهٔ بخارا (تهران)، ش. ۱۱۶ (بهمن و اسفند ۱۳۹۵): ۴۳–۶۷.
- د آسیس، ماشادو. «پرستار». ماهنامهٔ داستان همشهری (تهران: گروه مجلات همشهری)، ش. ۸۱ (مهر ۱۳۹۶): ۱۳۴–۱۴۵.
- د آسیس، ماشادو. «دونا پائولا». ماهنامهٔ جهان کتاب (تهران)، ش. ۳۴۴ (آذر و دی ۱۳۹۶): ۵–۸.
آثار دربارهٔ عبدالله کوثری
- آبادیان (امیر مهنا)، رسول. «عبدالله کوثری؛ احترام به حرفهی ترجمه و روح آثار». روزنامهٔ همشهری (تهران: مؤسسهٔ همشهری)، ش. ۳۳۶۷ (دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۳): خبرسازان.
- میرزایی، علی. «عبدالله کوثری، هفتادسالگیات مبارک!». فصلنامهٔ نگاه نو (تهران)، ش. ۱۱۱ (پاییز ۱۳۹۵): ۲۰۲–۲۰۴.
- خزاعیفر، علی. «مترجم ادبی کیست؟: تقدیم به عبدالله کوثری به مناسبت هفتادمین سالگرد تولدش». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۶۰ (پاییز و زمستان ۱۳۹۵): ۳–۱۰.
- عبده تبریزی، حسین. «کار مترجم توسعهی جهان است». روزنامهی شرق (تهران)، ش. ۲۷۳۱ (چهارشنبه، ۲۶ آبان ۱۳۹۵): ۱.
- دهقانی، محمد. «ترجمهٔ سوم، ملاحظاتی دربارهٔ ترجمهٔ عبدالله کوثری از ریچارد سوم». فصلنامهٔ نقد کتاب ادبیات (تهران: خانهٔ کتاب)، ش. ۱۲ (زمستان ۱۳۹۶): ۳۰۵–۳۰۸.
- حسینی، صالح. «ترجمهای بهاندام یا ناسازقامت: ریچارد سوم». مجلهٔ سینما و ادبیات (تهران)، ش. ۶۷ (اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۷): ۲۱۸–۲۲۷.
پانویس
- چگونه مترجم شد.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد (در ۱۳۸۵/۱۲/۱۵ میگوید درست بیست سال است ساکن مشهد است).
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- اعلم، ادبیات و آنچه تاریخ نمیگوید.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- برندگان جایزهٔ گلشیری اعلام شدند.
- برگزیدگان پنجمین دورهٔ جایزهٔ گلشیری.
- برندگان جایزهٔ گلشیری معرفی شدند.
- مرتضوی، نجفی قریحهٔ داستاننویسی گلشیری را تشخیص داد.
- کتاب سال با سایر جایزهها فرقی ندارد.
- مروری بر مترجمان معاصر ایران.
- کتابهای برگزیدهٔ سال معرفی شدند.
- برگزیدگان بیستودومین دورهٔ کتاب سال.
- برگزیدگان بیستوپنجمین دوره کتاب سال.
- صادقی، برگزیدگان کتاب سال.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- مترجم محبوب من.
- ترجمهٔ تازهای از عبدالله کوثری منتشر شد.
- چگونه مترجم شد.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- چگونه مترجم شد.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- دوما، کنت مونتکریستو.
- سرلک، دنبال فرهنگ نمیرویم.
- روایت عبدالله کوثری از تابستانهای نوجوانیاش.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- جزایری، زبان فارسی آثار بیضایی و شاملوست.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- چگونه مترجم شد.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- چگونه مترجم شد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- فرخزاد، تولدی دیگر.
- چگونه مترجم شد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- چگونه مترجم شد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- جزایری، زبان فارسی آثار بیضایی و شاملوست.
- پیرعلی، مترجمان، زبانآموزان امروز.
- چگونه مترجم شد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- چگونه مترجم شد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- ترجمهٔ تازهای از عبدالله کوثری منتشر شد.
- چگونه مترجم شد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- چگونه مترجم شد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- کوثری، زبانی متفاوت برای ترجمهٔ رمان.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- چگونه مترجم شد.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- چگونه مترجم شد.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۰.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۰.
- نادرپور، دختر جام.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۱.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۲.
- کوثری، رمزی از آن خوشحالها، ۶۶.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست (کوثری: یکی از اقوامِ نازنین ما که تودهای بود با سایه دوستی صمیمانه داشت و این مرد از بچگی مرا خیلی دوست داشت. شعرهایم را میبردم پیشش. هفدهساله که شدم گفت: فلانی، شعرهای تو را دیگر باید یک شاعر ببیند. گفتم: آقا، من کسی را از شاعران نمیشناسم، رویم نمیشود پیش کسی بروم. گفت: من میشناسم. هوشنگ ابتهاج رفیق من است. دفتر وکالتش در خیابان بهار، کمی بالاتر از خیابان شاهرضا بود. زنگ زد که ابتهاج روز دوشنبه میآید اینجا، دفتر تو را هم دادم بهش. ابتهاج آنروزها حدود چهل سال داشت. آمد، خوشتیپ و شیک. خیلی هم به من اظهار لطف کرد. قرار شد هر دو هفته دوشنبهها بروم خانهٔ ابتهاج در خیابان حقوقی، همانجا که بعدها دفتر زهرایی نشر کارنامه شد. بار اول که رفتم دفتر زهرایی مات مانده بودم، گفت: چهت شد؟ گفتم: خاطرهٔ ابتهاج. من هفدهساله بودم که مینشستم آن گوشه، روبهروی ابتهاج و خانم ابتهاج برای من قهوه میآورد. اولین بار من قهوه را خانهٔ ابتهاج خورده بودم. من دو سال میرفتم خانهٔ ابتهاج. دورهٔ بسیار خوبی هم بود.).
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۴.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۶.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۶.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۶.
- سپاسگزار، ما باید واقعیت خودمان را بگوییم.
- شاملو، آیدا در آینه.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۵ (کوثری: هنوز آن روز را به یاد دارم که وقت غروب با یکی از دوستان از دبیرستان البرز که درآمدیم پیاده به میدان مخبرالدوله رفتیم و آنجا پشت شیشههای کتابفروشی نیل کتاب آیدا در آینه را دیدم، کتابی با جلد سیاه و نقش نیمرخی که با رنگ زرد بر آن چاپ شده بود. کتاب را خریدیم و پیاده بازگشتیم. در نیمههای خیابان شاهرضا من دیگر طاقت از کف دادم و کتاب را بازکردم [و با خواندن بند اول «به یک جمجمه»] بیاختیار دست رفیقم را گرفتم و گفتم بنشینیم. بر نیمکتی در پیادهرو نشستیم و من بلندبلند شعرها را یکی پس از دیگری خواندم. شعری دیگر، جهانی دیگر بر من گشوده شد. همهٔ آنچه خوانده بودم یکباره از ذهن من گریخت و جای به این صدای تازه وانهاد.).
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۵.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۶.
- احمدی، روزنامهٔ شیشهای.
- احمدی، وقت خوب مصائب.
- سپاسگزار، ما باید واقعیت خودمان را بگوییم.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- سپاسگزار، ما باید واقعیت خودمان را بگوییم.
- جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳: ۳۸۵.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۶.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۶.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳: ۵۷۶–۵۷۸ (این برنامه در ۲۴–۲۸ شهریور ۱۳۴۷ در باشگاه کارمندان شهرداری تهران، واقع در خیابان خانقاه، مقابل هنرستان دختران برگزار شد).
- کوثری، از پنجره به شهرِ هُرمها.
- خرمشاهی، نقد کتاب.
- جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۴: ۳۲۷.
- جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۴: ۳۴۹.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۶.
- جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۴: ۵۲۹.
- کوثری، با آن سوار سرخ.
- قاضیمرادی، آن سوار سرخ به بیراهه میرود.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۶.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۶.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۷.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۹.
- جزایری، زبان فارسی آثار بیضایی و شاملوست.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- چگونه مترجم شد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- چگونه مترجم شد.
- یادی از محمد قاضی.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- جشن ۱۷سالگی «مترجم» برگزار شد.
- ناممکنی انتشار نشریات خاص بدون حمایت مالی.
- وظیفهٔ نویستنده فقط نوشتن است.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد (کوثری به تقریب میگوید در ۱۳۶۲ یا ۱۳۶۳ پیشنهاد همکاری گرفت ولی از آنجا که فرامرزی در ۱۳۶۳–۱۳۶۴ سرویراستار ایرانیاد و دایرةالمعارف تاریخ جهان بود یعنی بازهٔ فعالیت کوثری در این بازه بود).
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- برودین و دیگران، راز آشکار.
- جزایری، زبان فارسی آثار بیضایی و شاملوست.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- زگرس و برشت، محاکمهٔ ژاندارک در روان.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- هابسبام، صنعت و امپراتوری.
- هابسبام، صنعت و امپراتوری.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- هابسبام، صنعت و امپراتوری.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- نیزان، آنتوان بلوایه.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- نیزان، آنتوان بلوایه.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- کارپانتیه، انفجار در کلیسای جامع.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- کوثری، چیز تازهای برای ما.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- کوثری، چیز تازهای برای ما.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- کوثری، چیز تازهای برای ما.
- چگونه مترجم شد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- فوئنتس، آئورا.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد (در ۱۳۸۵/۱۲/۱۵ میگوید درست بیست سال است ساکن مشهد است).
- بیومونت، بلیک و واگاستاف، خاورمیانه.
- هیسکت، گسترش اسلام در غرب آفریقا.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- بورخس و دیگران، گفت و شنودی با بورخس.
- دارابیان، او کودتاگر شعر خراسان است (محمدباقر کلاهیاهری در مصاحبه نام ناشر را «نیما» میگوید ولی «گفتوگو در کاتدرال» به ترجمهٔ کوثری و «باغی در منقار بلبل» سرودهٔ کلاهی در هردو در ۱۳۷۰ در «نشر نما» منتشر شدهاند. با این حال، با توجه به دیگر آثار کوثری در «نشر نیما»، به نظر این نام درست است).
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- ماندر، مایرز و وال، دورهٔ کامل علم اقتصاد.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- بارگاس یوسا، گفتوگو در کاتدرال.
- فوئنتس، پوستانداختن.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- کاظمخواه، مشکل نسل فعلی مترجمان.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- کاظمخواه، مشکل نسل فعلی مترجمان.
- خزاعیفر و اسماعیلی، همدلی با نویسنده، ۱۷.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- کاظمخواه، مشکل نسل فعلی مترجمان.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- کاظمخواه، مشکل نسل فعلی مترجمان.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- آیسخولوس، آیسخولوس: مجموعهٔ آثار.
- ۶۶سالگی عبدالله کوثری.
- کاظمخواه، مشکل نسل فعلی مترجمان.
- گریر، شکسپیر.
- شکسپیر، ریچارد سوم.
- شکسپیر، ریچارد سوم.
- شکسپیر، ریچارد سوم.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- کتاب سال با سایر جایزهها فرقی ندارد.
- حذف پرمخاطبترین بخش کتاب سال.
- برندگان جایزهٔ گلشیری اعلام شدند.
- برندگان سومین دورهٔ جایزهٔ گلشیری.
- برگزیدگان پنجمین دورهٔ جایزهٔ گلشیری.
- برندگان جایزهٔ گلشیری معرفی شدند.
- گزارش اهدای جایزهٔ ابوالحسن نجفی.
- مرتضوی، نجفی قریحهٔ داستاننویسی گلشیری را تشخیص داد.
- وفایی، معرفی نامزدهای نهایی جایزهٔ ابوالحسن نجفی.
- ولیپور، انتشار فراخوان جایزهٔ «ابوالحسن نجفی».
- برگزیدهٔ جایزهٔ شعر «شاملو» معرفی شد.
- دیدهور، در وادی ادبیات داستانی.
- دیدهور، در وادی ادبیات.
- برگزیدگان جشنوارهٔ ادبی جایزهٔ سمر.
- پایان دومین جشنوارهٔ داستانهای ایرانی.
- در مسائل فرهنگی بودجه کارساز نیست.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- کتابهای برگزیدهٔ سال معرفی شدند.
- برگزیدگان بیستودومین دورهٔ کتاب سال.
- برگزیدگان بیستوپنجمین دوره کتاب سال.
- صادقی، برگزیدگان کتاب سال.
- معرفی برگزیدگان جایزهٔ ادبیات نمایشی.
- مراسم پایانی جایزهٔ «مهتاب میرزایی» برپا شد.
- مترجم محبوب من.
- بزرگترین آفت جامعهٔ ما تکآوایی است.
- فارسی ترجمهزدهٔ مترجمان جدید.
- فرنگی، کوثری: زبان، مهمترین عنصر در فلسفه.
- ترجمهٔ واقعیتهای غیرقابل باور.
- کاظمخواه، مشکل نسل فعلی مترجمان.
- جزایری، زبان فارسی آثار بیضایی و شاملوست.
- مراسم پایانی جایزهٔ «مهتاب میرزایی» برپا شد.
- پیرعلی، مترجمان، زبانآموزان امروز.
- جزایری، زبان فارسی آثار بیضایی و شاملوست.
- هر کسی رسمالخطی بهوجود آورده.
- دخالت سلیقه در انتخاب اعضای فرهنگستان زبان.
- مترجم ناچار است.
- مراسم پایانی جایزهٔ «مهتاب میرزایی» برپا شد.
- مدرسی، یکلیا و تنهایی او.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- «گفتوگو در کاتدرال» یوسا نقد شد.
- دخالت سلیقه در انتخاب اعضای فرهنگستان زبان.
- چطور با کلمههای خارجی پرواز میکنیم؟.
- مراسم پایانی جایزهٔ «مهتاب میرزایی» برپا شد.
- خزاعیفر و اسماعیلی، همدلی با نویسنده، ۱۳.
- خزاعیفر و اسماعیلی، همدلی با نویسنده، ۱۵.
- هر کسی رسمالخطی بهوجود آورده.
- خزاعیفر و اسماعیلی، همدلی با نویسنده، ۲۱.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- چگونه مترجم شد.
- میرشکاری، به ترجمهٔ آثار آمریکای لاتین ادامه میدهم.
- چگونه مترجم شد.
- آیسخولوس، اورستیا.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- آیسخولوس، آیسخولوس: مجموعهٔ آثار.
- ۶۶سالگی عبدالله کوثری.
- کوثری، سخنی دربارهٔ ترجمهٔ متون قدیمی.
- بهرهمند، تراژدی هنر کلام است.
- علیزاد، تأملی در باب ترجمهٔ متون نمایشی.
- ترجمهٔ تازهای از عبدالله کوثری منتشر شد.
- اختتامیهٔ جایزهٔ ابوالحسن نجفی.
- جزایری، زبان فارسی آثار بیضایی و شاملوست.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- جزایری، زبان فارسی آثار بیضایی و شاملوست.
- سفریس، گزیدهٔ شعرها.
- گزیدهٔ سفریس منتشر میشود.
- سفریس، آرگونات شعر مدرن.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- حیدرقزوینی، ناهمزمانی در امر ترجمه.
- مراسم پایانی جایزهٔ «مهتاب میرزایی» برپا شد.
- عبدالله کوثری، مترجمان را به رعایت اخلاق حرفهای فراخواند.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- حیدرقزوینی، ناهمزمانی در امر ترجمه.
- چگونه یک کتاب ترجمه موفق میشود؟.
- چگونه مترجم شد.
- آیسخولوس، اورستیا.
- علینژاد، معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- دونوسو، باغ همسایه.
- ترجمهٔ «باغ همسایه».
- کوثری از «باغ همسایه» خارج شد.
- دونوسو، باغ همسایه.
- دیدگاه عبدالله کوثری دربارهٔ واژههای مصوب فرهنگستان.
- دخالت سلیقه در انتخاب اعضای فرهنگستان زبان.
- کاظمخواه، مشکل نسل فعلی مترجمان.
- بازاری پر از تولیدات تقلبی!.
- بازترجمهٔ کلاسیکها توسط مترجمان طراز اول انجام شود.
- بازاری پر از تولیدات تقلبی!.
- بازترجمهٔ کلاسیکها توسط مترجمان طراز اول انجام شود.
- بازترجمهٔ کلاسیکها توسط مترجمان طراز اول انجام شود.
- مشکل اصلی، کثرت ناشران بیصلاحیت است.
- ترجمهٔ واقعیتهای غیرقابل باور.
- خوانندگان ما نباید بیاعتنا بمانند.
- ناشران کتابساز دغدغهٔ فرهنگی ندارند.
- عبدالله کوثری، مترجمان را به رعایت اخلاق حرفهای فراخواند.
- خوانندگان ما نباید بیاعتنا بمانند.
- بازاری پر از تولیدات تقلبی!.
- ناشران کتابساز دغدغهٔ فرهنگی ندارند.
- بازاری پر از تولیدات تقلبی!.
- کوثری، گروه نجات نشر ایران دولت و وزیر نیستند.
- بازاری پر از تولیدات تقلبی!.
- ناشران کتابساز دغدغهٔ فرهنگی ندارند.
- نورشمسی، بسیاری از ترجمههای فعلی تنها فارسینگاری است.
- چگونه مترجم شد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- دیدگاه عبدالله کوثری دربارهٔ تأثیرگذاری نویسنده.
- سپاسگزار، ما باید واقعیت خودمان را بگوییم.
- اختتامیهٔ جایزهٔ ابوالحسن نجفی.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- خزاعیفر و اسماعیلی، همدلی با نویسنده، ۱۶–۱۸.
- یادی از محمد قاضی.
- خزاعیفر و اسماعیلی، همدلی با نویسنده، ۱۶–۱۸.
- سپاسگزار، ما باید واقعیت خودمان را بگوییم.
- جهانیشدن آگاهانه نیست.
- خزاعیفر و اسماعیلی، همدلی با نویسنده، ۱۶–۱۸.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- بازخوانی «نامهٔ ۱۳۴ نفر».
- نویسندگان و مترجمان در قانون جایی ندارند.
- یادعلی، آداب بیقراری.
- مصائب یک داستان.
- نمیخواهیم جامعه را فاسد کنیم.
- نویسندگان و مترجمان در قانون جایی ندارند.
- جزایری، زبان فارسی آثار بیضایی و شاملوست.
- چگونه مترجم شد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- چگونه مترجم شد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- نشست بررسی آثار فوئنتس.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- ترجمهٔ تازهای از عبدالله کوثری منتشر شد.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- طبقهٔ متوسط فرهنگگریز است.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- فرنگی، کوثری: زبان، مهمترین عنصر در فلسفه.
- روشنفکری ایرانی؛ مونتاژ روسیه-فرانسه.
- سپاسگزار، ما باید واقعیت خودمان را بگوییم.
- نامجو، در علوم جدید حرفی برای گفتن نداریم.
- سپاسگزار، ما باید واقعیت خودمان را بگوییم.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- برآبادی، همهٔ دیکتاتورهای جهان منفور نبودهاند.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۱–۱۲.
- آذری، انقلاب بیرنگ.
- کوثری، بسیاری کلنل را نمیشناسند.
- کوثری، «مقدمه»، گزیدهٔ شعرها، ۱۱–۱۲.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- دارابیان، گفتوگو با ایبنا.
- غلامی، میراث زبان من از شاملوست.
- بازخوانی «نامهٔ ۱۳۴ نفر».
- نامه ۲۴۷ هنرمند در پی تغییر کاربری باغها.
- نامهٔ جمعی از اهل قلم دربارهٔ دانلود رایگان کتاب.
- هشدار عبدالله کوثری به کلاهبرداری با نام او.
- کوثری، گزیدهٔ شعرها، ۱۷۴–۱۸۰.
- کوثری، از پنجره به شهرِ هُرمها.
- کوثری، با آن سوار سرخ.
- کوثری، گزیدهٔ شعرها (تاریخ نشر: ۱۳۷۷/۰۱/۲۴).
- برودین و دیگران، راز آشکار.
- زگرس و برشت، محاکمهٔ ژاندارک در روان.
- هابسبام، صنعت و امپراتوری (تاریخ نشر: ۱۳۶۱/۰۱/۰۱).
- نیزان، آنتوان بلوایه (تاریخ نشر: ۱۳۶۳/۰۴/۰۱).
- فوئنتس، آئورا (تاریخ نشر: ۱۳۶۸/۰۱/۰۱).
- عیساوی، تاریخ اقتصادی خاورمیانه و آفریقای شمالی.
- بارگاس یوسا، گفتوگو در کاتدرال.
- ماندر، مایرز و وال، دورهٔ کامل علم اقتصاد.
- فوئنتس، خودم با دیگران (تاریخ نشر: ۱۳۷۲/۰۴/۰۱).
- فوئنتس، از چشم فوئنتس (تاریخ نشر: ۱۳۸۴/۱۰/۰۶).
- واردراپر، سروانتس (تاریخ نشر: ۱۳۷۳/۰۱/۲۴).
- گیورکو، کارلوس فوئنتس (تاریخ نشر: ۱۳۷۳/۱۰/۲۲).
- کنی، تامس مور.
- مکونیکا، اراسموس (تاریخ نشر: ۱۳۷۵/۰۳/۱۳).
- میلز و همیلتون، اقتصاد شهر (تاریخ نشر: ۱۳۷۵/۰۴/۱۹).
- آراک، شارل بودلر (تاریخ نشر: ۱۳۷۵/۰۶/۲۱).
- رافائل، ادم اسمیت (تاریخ نشر: ۱۳۷۵/۱۰/۱۵).
- شاو، الکساندر پوشکین (تاریخ نشر: ۱۳۷۵/۱۲/۰۵).
- گریر، شکسپیر.
- دو مالاک، باریس پاسترناک (تاریخ نشر: ۱۳۷۶/۰۸/۲۴).
- آیسخولوس، اورستیا (تاریخ نشر: ۱۳۷۶/۱۰/۲۹).
- پیروگ، الکساندر بلوک (تاریخ نشر: ۱۳۷۷/۰۱/۱۸).
- د سروانتس، استاد شیشهای (تاریخ نشر: ۱۳۷۷/۰۲/۱۵).
- یانگ، خوان رامون خیمنس (تاریخ نشر: ۱۳۷۷/۰۲/۲۹).
- دانکرلی و (و دیگران)، سیاست زمین شهری.
- گریفین، هومر (تاریخ نشر: ۱۳۷۷/۰۵/۲۸).
- گریفین، ویرژیل (تاریخ نشر: ۱۳۷۷/۰۶/۰۹).
- بریلی، خطر و بازده (تاریخ نشر: ۱۳۷۷/۰۷/۱۱).
- استوکز، آسکار وایلد (تاریخ نشر: ۱۳۷۷/۰۹/۰۲).
- می، دُنی دیدرو (تاریخ نشر: ۱۳۷۸/۰۳/۰۱).
- بارگاس یوسا، جنگ آخر زمان (تاریخ نشر: ۱۳۷۸/۰۱/۲۵).
- کتابهای برگزیدهٔ سال معرفی شدند.
- فوئنتس، گرینگوی پیر (تاریخ نشر: ۱۳۷۸/۰۴/۲۳).
- دورفمن، اعتماد (تاریخ نشر: ۱۳۸۰/۰۵/۲۴).
- فوئنتس، پوستانداختن (تاریخ نشر: ۱۳۸۰/۱۰/۱۸).
- گونسالس اچهوریا، داستانهای کوتاه آمریکای لاتین (تاریخ نشر: جلد ۱: ۱۳۸۰/۱۱/۲۱، جلد ۲: ۱۳۸۴/۰۹/۲۷).
- بارگاس یوسا، مرگ در آند (تاریخ نشر: ۱۳۸۱/۰۲/۲۴).
- بارگاس یوسا، سور بُز (تاریخ نشر: ۱۳۸۱/۰۹/۲۰).
- برتون، سرگذشت سوررئالیسم (تاریخ نشر: ۱۳۸۱/۱۰/۲۴).
- لوئیس، لویی آراگون (تاریخ نشر: ۱۳۸۱/۱۰/۲۵).
- براونیگ، گیوم آپولینر (تاریخ نشر: ۱۳۸۲/۰۶/۲۳).
- د آسیس، خاطرات پس از مرگ (تاریخ نشر: ۱۳۸۲/۰۷/۲۹).
- برگزیدگان بیستودومین دورهٔ کتاب سال.
- د آسیس، روانکاو (تاریخ نشر: ۱۳۸۲/۱۱/۱۵).
- برگزیدگان بیستودومین دورهٔ کتاب سال.
- راجرز، پل کلودل (تاریخ نشر: ۱۳۸۳/۰۴/۰۱).
- بازارهای مالی و توسعهٔ پایدار منتشر شد.
- سازمان میثاق جهانی، بازارهای مالی و توسعهٔ پایدار (تاریخ نشر: ۱۳۸۳/۱۰/۱۸).
- بارگاس یوسا، چرا ادبیات؟ (تاریخ نشر: ۱۳۸۴/۰۳/۱۰).
- وایلد، سالومه (تاریخ نشر: ۱۳۸۵/۰۸/۱۳).
- برلین، ریشههای رومانتیسم (تاریخ نشر: ۱۳۸۵/۰۹/۱۱).
- برگزیدگان بیستوپنجمین دوره کتاب سال.
- هالند، اسکار وایلد (تاریخ نشر: ۱۳۸۶/۰۵/۲۲).
- بارگاس یوسا، عیش مدام (تاریخ نشر: ۱۳۸۶/۰۹/۲۸).
- سنکا، زنان تروا (تاریخ نشر: ۱۳۸۶/۱۰/۱۰).
- د آسیس، دُن کاسمورو.
- ایگناتیف، زندگینامهٔ آیزایا برلین (تاریخ نشر: ۱۳۸۹/۰۷/۱۸).
- فوئنتس، کنستانسیا (تاریخ نشر: ۱۳۸۹/۱۲/۰۱).
- سفریس، گزیدهٔ شعرها (تاریخ نشر: ۱۳۹۰/۰۱/۱۷).
- آیسخولوس، آیسخولوس: مجموعهٔ آثار (تاریخ نشر: ۱۳۹۰/۱۲/۱۰).
- کاتوزیان، ایران، جامعهٔ کوتاهمدت (تاریخ نشر: ۱۳۹۰/۱۲/۱۴).
- سنکا، زنان تروا و توئستس (تاریخ نشر: ۱۳۹۱/۱۱/۰۹).
- معرفی برگزیدگان جایزهٔ ادبیات نمایشی.
- ژیرودو، ببر پشت دروازه (تاریخ نشر: ۱۳۹۲/۰۲/۰۷).
- دورفمن، در جستوجوی فردی (تاریخ نشر: ۱۳۹۲/۰۶/۲۰).
- فوئنتس، زندانی لاسلوماس (تاریخ نشر: ۱۳۹۲/۰۹/۲۰).
- د آسیس، کینکاس بوربا (تاریخ نشر: ۱۳۹۳/۰۷/۳۰).
- کرونین، کلنل پسیان (تاریخ نشر: ۱۳۹۳/۱۲/۲۶).
- فوئنتس، نبرد (تاریخ نشر: ۱۳۹۴/۰۳/۲۵).
- دونوسو، باغ همسایه (تاریخ نشر: ۱۳۹۴/۰۶/۳۰).
- دونوسو، حکومت نظامی (تاریخ نشر: ۱۳۹۵/۰۶/۲۷).
- ائوریپیدس، پنج نمایشنامه (تاریخ نشر: ۱۳۹۵/۰۷/۱۴).
- صادقی، برگزیدگان کتاب سال.
- شکسپیر، ریچارد سوم (تاریخ نشر: ۱۳۹۶/۰۹/۱۲).
- بارگاس یوسا، بورخس و (و دیگران)، دعوت به تماشای دوزخ (تاریخ نشر: ۱۳۹۶/۱۱/۰۸).
- آنترمایر، آفرینندگان جهان نو.
- اسدالله امرایی و چند کتاب تازه.
- شاو، ساراماگو و (و دیگران)، شوکران شیرین (تاریخ نشر: ۱۳۸۰/۰۲/۲۹).
- دانشنامهٔ زیباییشناسی منتشر میشود.
- کلی و (و دیگران)، دایرةالمعارف زیباییشناسی.
- آذرنگ، افشار و (و دیگران)، یادنامهٔ فریدون آدمیت (تاریخ نشر: ۱۳۹۰/۰۹/۱۲).
- گاردنر، هنر در گذر زمان هلن گاردنر (تاریخ نشر: ۱۳۹۴/۰۶/۱۰).
- کرول، بانس و (و دیگران)، بوطیقای صحنه (تاریخ نشر: ۱۳۹۵/۰۴/۱۵).
- گریم و گریم، عروس سفیدرو.
- گریم و گریم، پری برکه.
- بارگاس یوسا، چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟.
- چیپولا، تاریخ اقتصادی جمعیت جهان.
- سوئیزی و دیگران، شرکتهای چندملیتی.
- بیومونت، بلیک و واگاستاف، خاورمیانه (تاریخ نشر: ۱۳۷۰/۰۱/۰۱).
- بورخس و دیگران، گفت و شنودی با بورخس (تاریخ نشر: ۱۳۷۰/۰۳/۰۱).
- هیسکت، گسترش اسلام در غرب آفریقا (تاریخ نشر: ۱۳۷۰/۰۶/۰۱).
- براون و (و دیگران)، وضعیت جهان ۱۹۸۵ (تاریخ نشر: ۱۳۷۰/۰۷/۰۱).
- تقوی، اقتصاد مدیریت.
- براون و (و دیگران)، وضعیت جهان: مسائل محیط زیست (تاریخ نشر: ۱۳۷۲/۱۰/۰۱).
- سیدنتاپ، توکویل (تاریخ نشر: ۱۳۷۵/۰۳/۱۳).
- دیل، اصول مدیریت (تاریخ نشر: ۱۳۷۵/۰۵/۰۱).
- براون و (و دیگران)، نگاهی به وضعیت جهان ۱۹۸۹ (تاریخ نشر: ۱۳۷۵/۰۸/۱۳).
- براون و (و دیگران)، وضعیت جهان ۱۹۹۸ (تاریخ نشر: ۱۳۷۷/۱۱/۰۳).
- عبده تبریزی، مجموعهمقالات مالی و سرمایهگذاری (تاریخ نشر: ۱۳۷۸/۰۸/۲۹).
- گلریز، فرهنگ توصیفی اصطلاحات (تاریخ نشر: ۱۳۸۰/۱۰/۰۸).
- آخوندی، مبانی نظری خصوصیسازی (تاریخ نشر: ۱۳۸۲/۰۶/۰۹).
- کوثری، فرهنگ گفتههای طنزآمیز (تاریخ نشر: ۱۳۸۲/۰۸/۱۷).
- جهانخانی، مجموعهمقالات بازار سرمایه (تاریخ نشر: ۱۳۸۲/۱۰/۲۴).
- سینسر، همهچیز دربارهٔ سهام (تاریخ نشر: ۱۳۸۵/۰۸/۲۲).
- بیرس، فرهنگ شیطان (تاریخ نشر: ۱۳۸۵/۰۲/۲۴).
- بلندنظر، درآمدی بر بحران مالی جهانی (تاریخ نشر: ۱۳۸۸/۰۵/۱۱).
- نظربلند و عبده تبریزی، فرهنگ اصطلاحات مالی و سرمایهگذاری (تاریخ نشر: ۱۳۹۰/۰۲/۲۱).
- ودرال، فیزیک مالی (تاریخ نشر: ۱۳۹۶/۰۱/۲۰).
- نظربلند، الگوی دخل و خرج (تاریخ نشر: ۱۳۹۶/۰۵/۰۲).
- سنکای جوان، مدئا (تاریخ نشر: ۱۳۹۲/۱۰/۲۱).
- نادری، خزاعیفر و (و دیگران)، حدیث دوست (تاریخ نشر: ۱۳۹۵/۰۸/۲۹).
- نمایهٔ نقد آثار.
- نمایهٔ موضوعی مقالهها.
- احتمالاً بازنشر خاطرهٔ روایتشده در «قاضی و دیگران». فصلنامهٔ مترجم (مشهد)، ش. ۹ (بهار ۱۳۷۲): ۱۷–۲۲.
- اخبار مقالات.
- نمایهٔ موضوعی مقالهها.
منابع
- کتابها
- کوثری، عبدالله (۱۳۵۲). از پنجره به شهرِ هُرمها: دَه شعر. تهران: انتشارات نیما. دریافتشده در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۸.
- کوثری، عبدالله (۱۳۵۹). با آن سوار سرخ. تهران: انتشارات سعید. دریافتشده در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۸.
- کوثری، عبدالله (۱۳۷۶). گزیدهٔ شعرها. تهران: نشر آگه. شابک ۹۶۴-۴۱۶-۰۷۶-۲. دریافتشده در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - فوئنتس، کارلوس (۱۳۶۸). آئورا. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات تندر. دریافتشده در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۸.
- فوئنتس، کارلوس (۱۳۷۲). خودم با دیگران. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر قطره. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹.
- فوئنتس، کارلوس (۱۳۷۸). گرینگوی پیر. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو. شابک ۹۶۴-۵۶۲۵-۷۸-۵. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹.
- فوئنتس، کارلوس (۱۳۸۰). پوستانداختن. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات آگاه. شابک ۹۶۴-۴۱۶-۱۷۶-۹. دریافتشده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - فوئنتس، کارلوس (۱۳۸۴). از چشم فوئنتس: نگاهی به سروانتس، دیدرو، گوگل، بونوئل، بورخس، کوندرا، مارکز به ضمیمهٔ مصاحبه با کارلوس فوئنتس و عصر زرین اسپانیا. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو. شابک ۹۶۴-۴۸۹-۰۰۵-۱. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹.
- فوئنتس، کارلوس (۱۳۸۹). کنستانسیا. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۰۶۸-۶. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - فوئنتس، کارلوس (۱۳۹۲). زندانی لاسلوماس. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۰۱۹-۸. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - فوئنتس، کارلوس (۱۳۹۴). نبرد. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۱۹۷-۳. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - د آسیس، ماشادو ژواکیم ماریا (۱۳۸۲). خاطرات پس از مرگ براس کوباس. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات مروارید. شابک ۹۶۴-۵۸۸۱-۴۲-۰. دریافتشده در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۸.
- د آسیس، ماشادو ژواکیم ماریا (۱۳۸۲). روانکاو و داستانهای دیگر. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات لوح فکر. شابک ۹۶۴-۹۴۰۳۱-۳-۲. دریافتشده در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - د آسیس، ماشادو ژواکیم ماریا (۱۳۸۹). دُن کاسمورو. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۱۲۱-۹. دریافتشده در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۸.
- د آسیس، ماشادو ژواکیم ماریا (۱۳۹۳). کینکاس بوربا. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۳۷۹-۴. دریافتشده در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۸.
- بارگاس یوسا، ماریو (۱۳۷۰). گفتوگو در کاتدرال. ۲ جلدی. ترجمهٔ عبدالله کوثری. مشهد: نشر نیما. دریافتشده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۸.
- بارگاس یوسا، ماریو (۱۳۷۸). جنگ آخر زمان. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات آگاه. شابک ۹۶۴-۴۱۶-۱۰۲-۵. دریافتشده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۸.
- بارگاس یوسا، ماریو (۱۳۸۱). مرگ در آند. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات آگاه. شابک ۹۶۴-۴۱۶-۱۹۳-۹. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - بارگاس یوسا، ماریو (۱۳۸۱). سور بُز. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر علم. شابک ۹۶۴-۴۰۵-۲۰۳-X. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹.
- بارگاس یوسا، ماریو (۱۳۸۴). چرا ادبیات؟. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات لوح فکر. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۸۵۸۷-۰۳-۶. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - بارگاس یوسا، ماریو (۱۳۸۶). عیش مدام: فلوبر و مادام بوواری. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات نیلوفر. شابک ۹۶۴-۴۴۸-۲۹۴-۸. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - بارگاس یوسا، ماریو (۱۳۹۳). چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۱۵۳-۹. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹.
- شکسپیر، ویلیام (۱۳۹۶). ریچارد سوم. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۵۴۳-۹. دریافتشده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۸.
- شکسپیر، ویلیام (۱۳۴۳). تراژدی ریچاردشاه سوم. ترجمهٔ رضا براهنی. تهران: انتشارات امیرکبیر. دریافتشده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۸.
- شکسپیر، ویلیام (۱۳۷۹). آنتونی هموند (ویراستار)، ویراستار. سوگنمایش شاه ریچارد سوم. ترجمهٔ میر شمسالدین ادیبسلطانی. تهران: انتشارات امیرکبیر. شابک ۹۶۴-۰۰-۰۷۰۴-۸. دریافتشده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۸.
- دونوسو، خوسه (۱۳۹۴). باغ همسایه. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر آگه با همکاری مؤسسهٔ فرهنگی هنری فرهنگبان. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۱۶-۳۱۸-۰. دریافتشده در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - دونوسو، خوسه (۱۳۹۵). حکومت نظامی. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۴۵۴-۸. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹.
- آیسخولوس (۱۳۷۶). تریلوژی اورستیا: آگاممنون، نیازآوران، الاهگان انتقام. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات تجربه. شابک ۹۶۴-۹۰۰۳۰-۲-۹. دریافتشده در ۷ ژانویه ۲۰۱۹.
- آیسخولوس (۱۳۹۰). آیسخولوس: مجموعهٔ آثار. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۲۰۳-۲. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹.
- سنکا (۱۳۸۶). زنان تروا: تراژدی در پنج پرده. ترجمهٔ عبدالله کوثری. اصفهان: نشر فردا. شابک ۹۶۸-۹۶۴-۸۷۵۷-۰۶-۴ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid prefix (کمک). دریافتشده در ۳ ژانویه ۲۰۱۹. - سنکا (۱۳۹۱). زنان تروا و توئستس. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۲۲۰-۹. دریافتشده در ۳ ژانویه ۲۰۱۹.
- سنکای جوان (۱۳۹۲). مدئا. ترجمهٔ مهدی الیکائی. با مقدمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر قطره. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۱۱۹-۶۸۰-۵. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- سفریس، گیورگوس (۱۳۸۰). آرگونات شعر مدرن. ترجمهٔ حمید فرازنده. اصفهان: انتشارات نقش خورشید. شابک ۹۶۴-۶۹۴۱-۱۸-۴. دریافتشده در ۷ ژانویه ۲۰۱۹.
- سفریس، گیورگوس (۱۳۸۹). گزیدهٔ شعرهای جورج سفریس. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات مروارید. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۹۱-۱۱۴-۲. دریافتشده در ۷ ژانویه ۲۰۱۹.
- احمدی، احمدرضا (۱۳۴۳). روزنامهٔ شیشهای. اراک: انتشارات طرفه. دریافتشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- احمدی، احمدرضا (۱۳۴۷). وقت خوب مصائب. تهران: انتشارات کتاب زمان. دریافتشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- دورفمن، آریل (۱۳۸۰). اعتماد. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات آگاه. شابک ۹۶۴-۴۱۶-۱۵۷-۲. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹.
- دورفمن، آریل (۱۳۹۲). در جستوجوی فردی. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات لوح فکر. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۸۵۷۸-۳۸-۶. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - هابسبام، اریک (۱۳۶۱). صنعت و امپراتوری. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ما. دریافتشده در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - هابسبام، اریک (۱۳۸۷). صنعت و امپراتوری: تاریخ اقتصادی و اجتماعی بریتانیا از انقلاب صنعتی تا دههٔ ۱۹۶۰. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۹۹۷۲-۱۰-۰ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک). دریافتشده در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۸. - گریفین، جسپر (۱۳۷۶). بنیانگذاران فرهنگ امروز - ۳۷: هومر. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو. شابک ۹۶۴-۵۶۲۵-۱۳-۰. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- گریفین، جسپر (۱۳۷۷). بنیانگذاران فرهنگ امروز - ۴۰: ویرژیل. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو. شابک ۹۶۴-۵۶۲۵-۲۸-۹. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- گریم، یاکوب لودویگ کارل؛ گریم، ویلهلم کارل (۱۳۷۹). قصههای پریان: عروس سفیدرو و پنجاهوچهار قصهٔ دیگر. ترجمهٔ ترجمهٔ قصهها جمشید نوایی، ترجمهٔ شعرها و ترانهها عبدالله کوثری. تهران: انتشارات نگاه. شابک ۹۶۴-۳۵۱-۰۲۹-۸. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- گریم، یاکوب لودویگ کارل؛ گریم، ویلهلم کارل (۱۳۷۹). قصههای پریان: پری برکه و سیوشش قصهٔ دیگر. ترجمهٔ ترجمهٔ قصهها جمشید نوایی، ترجمهٔ شعرها و ترانهها عبدالله کوثری. تهران: انتشارات نگاه. شابک ۹۶۴-۳۵۱-۰۳۰-۱. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- بلندنظر، غلامرضا (۱۳۸۸). کوثری، عبدالله، ویراستار. درآمدی بر بحران مالی جهانی. تهران: نشر نی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۰۹۲-۲. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- نظربلند، غلامرضا (۱۳۹۶). کوثری، عبدالله، ویراستار. الگوی دخل و خرج: مدیریت مالی خانواده. تهران: شرکت چاپ و نشر بازرگانی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۶۸-۵۵۳-۸. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- نظربلند، غلامرضا؛ عبده تبریزی، حسین (۱۳۹۰). کوثری، عبدالله، ویراستار. فرهنگ اصطلاحات مالی و سرمایهگذاری: انگلیسی-فارسی. تهران: انتشارات فرهنگ معاصر. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۱۰۵۰-۳۳-۶. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- براون، لستر راسل؛ (و دیگران) (۱۳۷۰). کوثری، عبدالله، ویراستار. وضعیت جهان ۱۹۸۵. ترجمهٔ حمید طراوتی. تهران: نشر ژرف. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- براون، لستر راسل؛ (و دیگران) (۱۳۷۲). کوثری، عبدالله، ویراستار. وضعیت جهان: مسائل محیط زیست. ترجمهٔ حمید طراوتی. تهران: نشر آروین. دریافتشده در ۷ فوریه ۲۰۱۹.
- براون، لستر راسل؛ (و دیگران) (۱۳۷۵). کوثری، عبدالله، ویراستار. نگاهی به وضعیت جهان ۱۹۸۹. ترجمهٔ حمید طراوتی. تهران: نشر آروین. دریافتشده در ۷ فوریه ۲۰۱۹.
- براون، لستر راسل؛ (و دیگران) (۱۳۷۷). کوثری، عبدالله، ویراستار. وضعیت جهان ۱۹۹۸. ترجمهٔ فرزانه بهار، عوض کوچکی [و دیگران]. به کوشش حمید طراوتی. مشهد: انتشارات جهاد دانشگاهی واحد مشهد. شابک ۹۶۴-۶۰۲۳-۷۷-۰. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- جواهری گیلانی، محمدتقی (۱۳۷۷). تاریخ تحلیلی شعر نو. ۴ جلدی (ویراست دوم). تهران: نشر مرکز. شابک ۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱.
- فرخزاد، فروغ (۱۳۴۲). تولدی دیگر: ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲. تهران: انتشارات مروارید. دریافتشده در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۸.
- کارپانتیه، آلخو (۱۳۵۳). انفجار در کلیسای جامع. ترجمهٔ سروش حبیبی. تهران: انتشارات امیرکبیر. دریافتشده در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۸.
- نادرپور، نادر (۱۳۳۳). دختر جام: مجموعهٔ پانزده قطعهشعر. تهران: انتشارات نیل. دریافتشده در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۸.
- شاملو، احمد (۱۳۴۳). آیدا در آینه و لحظهها و همیشه: مجموعهٔ منتخب شعر. تهران: انتشارات نیل. دریافتشده در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۸.
- برودین، ویرجینیا؛ سلدن، مارک؛ باکانان، کیث؛ دوور، جان (۱۳۵۳). راز آشکار: دکترین نیکسون-کیسینجر در آسیا. ترجمهٔ مهدی تقوی، عبدالله کوثری. با مقدمهٔ نوام چامسکی. تهران: انتشارات توس. دریافتشده در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۸.
- زگرس، آنا؛ برشت، برتولت (۱۳۵۴). محاکمهٔ ژاندارک در روان: اقتباس از نمایشنامهٔ رادیویی آنا سگرز. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات توس. دریافتشده در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۸.
- نیزان، پل (۱۳۶۳). آنتوان بلوایه. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات آگاه. دریافتشده در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - آذری، سیدعلی (۱۳۲۸). انقلاب بیرنگ، یا: قیام کلنل محمدتقیخان پسیان در خراسان. تهران: انتشارات صفیعلیشاه. دریافتشده در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۸.
- برلین، آیزایا (۱۳۸۵). هنری هاردی (ویراستار)، ویراستار. ریشههای رومانتیسم. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی. شابک ۹۶۴-۹۹۷۱-۰۶-۸. دریافتشده در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - ائوریپیدس (۱۳۹۵). ائوریپیدس: پنج نمایشنامه: مِدئا، ایپولیتوس، الکترا، زنان تروا، باکخانتها. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۴۶۶-۱. دریافتشده در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۸.
- مدرسی، تقی (۱۳۳۴). یَکُلیا و تنهایی او: داستان. تهران: انتشارات نیل. دریافتشده در ۲۸ دسامبر ۲۰۱۸.
- ماندر، پیتر؛ مایرز، دنی؛ وال، نانسی (۱۳۷۰). دورهٔ کامل علم اقتصاد. ۴ جلدی. ترجمهٔ مهدی تقوی، عبدالله کوثری. تهران: مؤسسهٔ کتاب پیشبرد با همکاری انتشارات مفهرس. دریافتشده در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۸.
- گریر، جرمین (۱۳۷۶). بنیانگذاران فرهنگ امروز - ۳۵: شکسپیر. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو. شابک ۹۶۴-۵۶۲۵-۱۲-۲. دریافتشده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۸.
- کلی، مایکل؛ (و دیگران) (۱۳۸۳). دایرةالمعارف زیباییشناسی. ۲ جلدی. ترجمهٔ مشیت علایی، عبدالله کوثری، فرزان سجودی [و دیگران]. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات هنری: گسترش هنر. شابک ۹۶۴-۰۶-۴۱۰۲-۲. دریافتشده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۸.
- شاو، ایروین؛ ساراماگو، ژوزه؛ (و دیگران) (۱۳۸۰). شوکران شیرین. ترجمهٔ اسدالله امرایی، عبدالله کوثری [و دیگران]. با مقدمهٔ ابراهیم نبوی. تهران: انتشارات مروارید. شابک ۹۶۴-۶۰۲۶-۹۱-۵. دریافتشده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - گاردنر، هلن (۱۳۹۴). فرد اس. کلاینر (ویراستار)، ویراستار. هنر در گذر زمان هلن گاردنر: تاریخ فشردهٔ هنر جهان. ترجمهٔ مصطفی اسلامیه، احمدرضا تقاء [و دیگران]. تهران: نشر آگه با همکاری مؤسسهٔ فرهنگی هنری فرهنگبان. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۲۹-۳۰۱-۷. دریافتشده در ۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - یادعلی، یعقوب (۱۳۸۳). آداب بیقراری: رمان. تهران: انتشارات نیلوفر. شابک ۹۶۴-۴۴۸-۲۳۷-۹. دریافتشده در ۱۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - دوما، الکساندر (۱۳۳۴). کنت مونتکریستو. ۱۲ جلدی. ترجمهٔ آرشیلا قریبپور شهریاری (ا. شهریاری). تهران: انتشارات گوتنبرگ. دریافتشده در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۹.
- استوکز، جان (۱۳۷۷). نسل قلم - ۹۳: آسکار وایلد. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان. شابک ۹۶۴-۶۱۷۹-۲۲-۳. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- رافائل، دیوید دیچز (۱۳۷۵). بنیانگذاران فرهنگ امروز - ۳۰: ادم اسمیت. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- مکونیکا، جیمز (۱۳۷۴). بنیانگذاران فرهنگ امروز: اراسموس. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- میلز، ادوین؛ همیلتون، بروس (۱۳۷۵). اقتصاد شهر. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- شاو، تامس (۱۳۷۵). نسل قلم - ۷۱: الکساندر پوشکین. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان با همکاری دفتر ویراسته. شابک ۹۶۴-۶۱۷۹-۰۴-۵. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- د سروانتس، میگل (۱۳۷۶). استاد شیشهای. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات تجربه. شابک ۹۶۴-۶۴۸۱-۱۵-۹. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- هالند، ویوین (۱۳۸۶). اسکار وایلد. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: شهر کتاب با همکاری انتشارات هرمس. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۶۳-۴۱۹-۳. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- پیروگ، جرالد (۱۳۷۶). نسل قلم - ۸۳: الکساندر بلوک. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان با همکاری دفتر ویراسته. شابک ۹۶۴-۶۱۷۹-۱۶-۹. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- کاتوزیان، محمدعلی همایون (۱۳۹۰). ایران، جامعهٔ کوتاهمدت و ۳ مقالهٔ دیگر. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۲۲۷-۸. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- دو مالاک، گی (۱۳۷۶). نسل قلم - ۷۵: باریس پاسترناک. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان با همکاری دفتر ویراسته. شابک ۹۶۴-۶۱۷۹-۰۹-۶. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- ژیرودو، ژان (۱۳۹۲). ببر پشت دروازه. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر قطره. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۱۱۹-۴۲۱-۴. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- راجرز، پیتر اس. (۱۳۸۳). نویسندگان قرن بیستم فرانسه - ۲۱: پل کلودل. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی. شابک ۹۶۴-۷۹۴۸-۴۳-۳. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- کنی، آنتونی جان پاتریک (۱۳۷۴). بنیانگذاران فرهنگ امروز: تامس مور. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات طرح نو. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- بریلی، ریچارد (۱۳۷۷). خطر و بازده. ترجمهٔ حسین عبده تبریزی و عبدالله کوثری. تهران: انتشارات آگاه با همکاری مؤسسهٔ کتاب پیشبرد. شابک ۹۶۴-۶۷۲۱-۰۲-۸. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- یانگ، هوارد تی. (۱۳۷۶). نسل قلم - ۸۶: خوان رامون خیمنس. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان. شابک ۹۶۴-۹۰۱۱۲-۷-۷. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- گونسالس اچهوریا، روبرتو (گردآوری) (ج۱: ۱۳۸۰، ج۲: ۱۳۸۴). داستانهای کوتاه آمریکای لاتین. ۲ جلدی. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی. شابک ج۱: ۹۶۴-۳۱۲-۵۸۰-۷. ج۲: ۹۶۴-۳۱۲-۷۹۷-۴ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid character (کمک). دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹. تاریخ وارد شده در|سال=
را بررسی کنید (کمک) - بارگاس یوسا، ماریو؛ بورخس، خورخه لوئیس؛ (و دیگران) (۱۳۹۶). تحریریهٔ انتشارات فرهنگ جاوید، ویراستار. دعوت به تماشای دوزخ: مجموعهمقالات ادبی و سیاسی. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات فرهنگ جاوید. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۸۲۰۹-۴۲-۳. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- نادری، امیر؛ خزاعیفر، علی؛ (و دیگران) (۱۳۹۵). حدیث دوست: هدیهٔ دوستان به عبدالله کوثری در هفتادسالگی او. به کوشش مرتضی هاشمیپور. تهران: مؤسسهٔ خانهٔ کتاب. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۲۲۲-۳۵۸-۶. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - می، گیتا (۱۳۷۷). نسل قلم - ۹۸: دُنی دیدرو. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان با همکاری دفتر ویراسته. شابک ۹۶۴-۶۱۷۹-۲۷-۴. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- ایگناتیف، مایکل (۱۳۸۹). زندگینامهٔ آیزایا برلین. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۰۶۳-۱. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - وایلد، اسکار (۱۳۸۵). سالومه. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: شهر کتاب با همکاری انتشارات هرمس. شابک ۹۶۴-۳۶۳-۳۴۸-۹. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- برتون، آندره (۱۳۸۱). سرگذشت سوررئالیسم (۱۹۱۳–۱۹۵۲): گفتوگو با آندره برتون. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نی. شابک ۹۶۴-۳۱۲-۶۳۶-۶. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- واردراپر، بروس (۱۳۷۲). نسل قلم - ۲۴: سروانتس. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: نشر نشانه با همکاری دفتر ویراسته. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - آراک، جاناتان (۱۳۷۵). نسل قلم - ۶۲: شارل بودلر. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان با همکاری نشر ویراسته. شابک ۹۶۴-۹۰۱۱۲-۱-۸. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- براونیگ، لروی سی. (۱۳۸۲). نویسندگان قرن بیستم فرانسه - ۱۳: گیوم آپولینر. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی. شابک ۹۶۴-۷۹۴۸-۲۳-۹. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - لوئیس، هلنا (۱۳۸۱). نویسندگان قرن بیستم فرانسه - ۴: لویی آراگون. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی. شابک ۹۶۴-۷۹۴۸-۰۱-۸. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- گیورکو، لانین (۱۳۷۳). نسل قلم - ۳۳: کارلوس فوئنتس. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات کهکشان. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- کرونین، استفانی (۱۳۹۴). کلنل پسیان و ناسیونالیسم انقلابی در ایران. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات ماهی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۰۲۰-۴. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - عیساوی، چارلز (۱۳۶۸). تاریخ اقتصادی خاورمیانه و آفریقای شمالی: ۱۸۰۰–۱۹۸۰. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: انتشارات پاپیروس. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- سینسر، مایکل (۱۳۸۴). کوثری، عبدالله، ویراستار. همهچیز دربارهٔ سهام. ترجمهٔ مهدی خادمی گراشی. تهران: سازمان بورس و اوراق بهادار ایران، شرکت اطلاعرسانی بورس تهران. شابک ۹۶۴-۰۶-۷۵۱۶-۴. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- جهانخانی، علی (۱۳۸۲). کوثری، عبدالله، ویراستار. مجموعهمقالات بازار سرمایه. تهران: مؤسسهٔ کتاب پیشبرد. شابک ۹۶۴-۶۷۲۱-۱۱-۷. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- آخوندی، عباس (۱۳۸۲). کوثری، عبدالله، ویراستار. مبانی نظری خصوصیسازی: از منظر رابطهٔ دولت-بازار. تهران: مؤسسهٔ کتاب پیشبرد با همکاری سازمان خصوصیسازی. شابک ۹۶۴-۶۷۲۱-۰۸-۷. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- هیسکت، مروین (۱۳۶۹). کوثری، عبدالله، ویراستار. گسترش اسلام در غرب آفریقا. ترجمهٔ احمد نمایی، محمدتقی اکبری. مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- ودرال، جیمز اوئن (۱۳۹۵). کوثری، عبدالله، ویراستار. فیزیک مالی (پیشبینی پیشبینیناپذیرها): چگونگی تسلط علم بر والاستریت. ترجمهٔ حسین عبده تبریزی. تهران: نشر نی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۵۱۶-۳. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- گلریز، حسن (۱۳۸۰). کوثری، عبدالله، ویراستار. فرهنگ توصیفی اصطلاحات پول، بانکداری و مالیهٔ بینالمللی: انگلیسی-فارسی. تهران: انتشارات فرهنگ معاصر. شابک ۹۶۴-۵۵۴۵-۶۳-۳. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- بیومونت، پیتر؛ بلیک، جرالد؛ واگاستاف، مالکوم (۱۳۶۹). کوثری، عبدالله، ویراستار. خاورمیانه. ترجمهٔ محسن مدیر شانهچی، محمود رمضانزاده و علی آخشینی. مشهد: آستان قدس رضوی، معاونت فرهنگی. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- سیدنتاپ، لری (۱۳۷۴). کوثری، عبدالله، ویراستار. بنیانگذاران فرهنگ امروز: توکویل. ترجمهٔ حسن کامشاد. تهران: انتشارات طرح نو. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- دیل، ارنست (۱۳۷۵). کوثری، عبدالله، ویراستار. اصول مدیریت (نظریه و عمل). ترجمهٔ حسین عبده تبریزی و فیروزه مهاجر. تهران: انتشارات پیشرو. شابک ۹۶۴-۹۰۰۲۹-۰-۱. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- بورخس، خورجه لوئیس؛ دی جووانی، نورمن توماس؛ هاپرن، دانیل؛ مکشین، فرانک (۱۳۶۹). کوثری، عبدالله، ویراستار. گفت و شنودی با بورخس: بورخس و هنر شعر، ترجمه و داستاننویسیاش. ترجمهٔ علی درویش. مشهد: نشر نیما. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- بیرس، آمبروز (۱۳۸۵). کوثری، عبدالله؛ خزاعیفر، علی، ویراستاران. فرهنگ شیطان (دو زبانه). ترجمهٔ رضی خدادادی (هیرمندی). تهران: انتشارات فرهنگ معاصر. شابک ۹۶۴-۸۶۳۷-۰۵-۹. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- عبده تبریزی، حسین (۱۳۷۷). کوثری، عبدالله، ویراستار. مجموعهمقالات مالی و سرمایهگذاری. تهران: مؤسسهٔ کتاب پیشبرد با همکاری انجمن حسابداران خبرهٔ ایران. شابک ۹۶۴-۶۷۲۱-۰۶-۰. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- کوثری، عبدالله, ویراستار (۱۳۸۲). فرهنگ گفتههای طنزآمیز: انگلیسی-فارسی. ترجمهٔ رضی خدادادی (هیرمندی). تهران: انتشارات فرهنگ معاصر. شابک ۹۶۴-۵۵۴۵-۷۸-۱. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- سازمان میثاق جهانی (۱۳۸۳). بازارهای مالی و توسعهٔ پایدار. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: شرکت اطلاعرسانی بورس. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- تقوی، مهدی (۱۳۷۰). کوثری، عبدالله، ویراستار. اقتصاد مدیریت. مشهد: نشر نیما. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- چیپولا، کارلو ماریا (۱۳۵۶). کوثری، عبدالله، ویراستار. تاریخ اقتصادی جمعیت جهان. ترجمهٔ اصغر سرقینی. تهران: مؤسسهٔ انتشارات علمی دانشگاه صنعتی آریامهر. دریافتشده در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۹.
- دانکرلی، هرولد ب.؛ (و دیگران) (۱۳۷۶). سیاست زمین شهری. ترجمهٔ عبدالله کوثری. تهران: سازمان ملی زمین و مسکن، دفتر برنامهریزی و اقتصاد مسکن. دریافتشده در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۹.
- سوئیزی، پل؛ مگداف، هری؛ هایمر، استفن؛ روتون، باب (۱۳۵۸). کوثری، عبدالله، ویراستار. شرکتهای چندملیتی. ترجمهٔ سهراب بهداد. تهران: دانشگاه صنعتی شریف، مؤسسهٔ انتشارات علمی. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- آنترمایر، لوئیس (۱۳۷۲). آفرینندگان جهان نو. ۲ جلدی. ترجمهٔ مصطفی اسلامیه و عبدالله کوثری [و دیگران]. هرمز ریاحی (ویراستار). تهران: نشر مرکز. دریافتشده در ۶ فوریه ۲۰۱۹.
- آذرنگ، عبدالحسین؛ افشار، ایرج؛ (و دیگران) (۱۳۹۰). یادنامهٔ فریدون آدمیت. به کوشش علی دهباشی. تهران: شرکت نشر نقد افکار. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۲۸-۰۱۴-۸. دریافتشده در ۹ فوریه ۲۰۱۹.
- کرول، نوئل؛ بانس، سالی؛ (و دیگران) (۱۳۹۵). بوطیقای صحنه: مقالاتی در مطالعات تئاتر. ۲ جلدی. ترجمهٔ علی معظمی، مراد فرهادپور [و دیگران]. به کوشش علی تدین. تهران: انتشارات آگاه، مؤسسهٔ فرهنگی هنری فرهنگبان. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۱۶-۳۵۴-۸. دریافتشده در ۲۵ مارس ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک)
- مجلات
- خرمشاهی، بهاءالدین (۱۳۵۴). «نقد کتاب». نامهٔ انجمن کتابداران ایران. تهران. هشتم (۲): ۲۸۰–۲۸۵. دریافتشده در ۲۵ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - قاضیمرادی، حسن (۱۳۵۹). «آن سوار سرخ به بیراهه میرود». فصلنامهٔ آرش. تهران. پنجم (۱): ۱۲۹–۱۴۲. دریافتشده در ۲۴ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «اخبار مقالات». ماهنامهٔ ادبیات داستانی. تهران: انتشارات سورهٔ مهر (۸): ۷۹. ۱۳۷۲. دریافتشده در ۱۵ فوریه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «نمایهٔ موضوعی مقالهها». ماهنامهٔ نمایه. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (۱۱۶): ۵۲. ۱۳۸۰. دریافتشده در ۱۵ فوریه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «نمایهٔ نقد آثار». ماهنامهٔ نمایه. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (۱۱۸): ۷۰. ۱۳۸۰. دریافتشده در ۱۵ فوریه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «نمایهٔ موضوعی مقالهها». ماهنامهٔ نمایه. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (۱۲۱): ۴۸. ۱۳۸۱. دریافتشده در ۱۵ فوریه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «بررسی: نشست پنجم عصر ترجمه: ترجمهٔ واقعیتهای غیرقابل باور». ماهنامهٔ آزما. تهران (۳۰): ۱۴–۱۸. ۱۳۸۳. دریافتشده در ۶ فوریه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - دیدهور، محمد (۱۳۸۳). «در وادی ادبیات داستانی». ماهنامهٔ ادبیات داستانی. تهران: انتشارات سورهٔ مهر (۸۱): ۴. دریافتشده در ۱۰ فوریه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - دیدهور، محمد (۱۳۸۳). «در وادی ادبیات». ماهنامهٔ ادبیات داستانی. تهران: انتشارات سورهٔ مهر (۸۶): ۳. دریافتشده در ۲۹ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - کوثری، عبدالله (۱۳۸۳). «چیز تازهای برای ما: مترجم و معیارهای انتخاب اثر برای ترجمه». ماهنامهٔ آزما. تهران (۳۵): ۱۸–۱۹. دریافتشده در ۹ فوریه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - کوثری، عبدالله (۱۳۸۴). «نجف دریابندری و زبانی متفاوت برای ترجمهٔ رمان: عبدالله کوثری، احمد سمیعی، مهدی غبرایی». فصلنامهٔ مترجم. مشهد (۴۲): ۲۵–۳۰. دریافتشده در ۲۱ مارس ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - کوثری، عبدالله (۱۳۸۶). «رمزی از آن خوشحالها». مجلهٔ بخارا. تهران (۶۰): ۶۵–۶۸. دریافتشده در ۴ فوریه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - کوثری، عبدالله (۱۳۸۶). «سخنی دربارهٔ ترجمهٔ متون قدیمی». فصلنامهٔ مترجم. مشهد (۴۵): ۲۳–۲۸. دریافتشده در ۱۴ فوریه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - علیزاد، علیاکبر (۱۳۸۵). «متن و اجرا: تأملی در باب ترجمهٔ متون نمایشی». فصلنامهٔ خیال. تهران: فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران (۲۰): ۰۴–۱۱۷. دریافتشده در ۶ فوریه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - سپاسگزار، ندا (۱۳۹۳). «ما باید واقعیت خودمان را بگوییم: گفتوگو با عبدالله کوثری». ماهنامهٔ آزما. تهران (۱۰۴): ۴۰–۴۴. دریافتشده در ۸ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - خزاعیفر، علی؛ اسماعیلی، زهرا (۱۳۹۵). «همدلی با نویسنده به همزبانی با او میانجامد: گفتوگو با عبدالله کوثری». فصلنامهٔ مترجم. مشهد (۶۰). دریافتشده در ۲۷ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - اعلم، امیرهوشنگ (۱۳۹۶). «ادبیات و آنچه تاریخ نمیگوید؛ گفتوگو با عبدالله کوثری دربارهٔ ردپای تاریخ در ادبیات». ماهنامهٔ آزما. تهران (۱۲۲): ۲۸–۳۳. دریافتشده در ۲۸ فوریه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک)
- خبرگزاریها و روزنامهها
- «عبدالله کوثری: به نظر فوئنتس وظیفهٔ نویسنده فقط عبارتست از نوشتن و داستاننویس فقط باید به کار خودش بپردازد». ایسنا. ۱۳۷۹. دریافتشده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «با حضور رئیسجمهوری کتابهای برگزیدهٔ سال معرفی شدند». روزنامهٔ همشهری. تهران: مؤسسهٔ همشهری (۲۳۳۴): علمی فرهنگی. ۱۳۷۹. دریافتشده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «گزارش خبری نشست بررسی آثار «کارلوس فوئنتس»: ادبیات آمریکای لاتین ادبیاتی بومی با تأثیرپذیری از فرهنگهای مختلف است». ایسنا. ۱۳۸۱. دریافتشده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «مشیت علایی: دانشنامهٔ زیباییشناسی منتشر میشود». ایسنا. ۱۳۸۱. دریافتشده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «عبدالله کوثری: سلیقههایی در انتخاب اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی دخالت دارد». ایسنا. ۱۳۸۱. دریافتشده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «گزارش اهدای دومین دورهٔ جایزهٔ هوشنگ گلشیری و پیام رضا قاسمی از پاریس». ایسنا. ۱۳۸۱. دریافتشده در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «عبدالله کوثری: خوانندگان ما نباید بیاعتنا بمانند، ایجاد مرجعی دولتی و غیردولتی برای ترجمه منتفی است». ایسنا. ۱۳۸۲. دریافتشده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - ««فریبا وفی، شیوا ارسطویی و سهیلا سبکی» بانوان، سومین جایزهٔ «هوشنگ گلشیری» را ربودند/ رمان اول جایزه بدون برگزیده ماند، فریبا وفی از جمال میرصادقی سپاسگزاری کرد». ایسنا. ۱۳۸۲. دریافتشده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «جشنوارهٔ ادبی جایزهٔ سمر ویژهٔ داستان کوتاه برگزیدگان خود را معرفی کرد». ایسنا. ۱۳۸۳. دریافتشده در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «کتاب بازارهای مالی و توسعهٔ پایدار منتشر شد». روزنامهٔ همشهری. تهران: مؤسسهٔ همشهری (۳۶۰۶): بورس. ۱۳۸۳. دریافتشده در ۱۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «عبدالله کوثری، داور پیشین چند دورهٔ کتاب سال در بخش رمان و ترجمه: برای ادبیات ایران هم در کتاب سال باید جایی باشد/ کتاب سال با سایر جایزهها فرقی ندارد». ایسنا. ۱۳۸۳. دریافتشده در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «اسامی برندگان بیستودومین دورهٔ کتاب سال اعلام شد». ایسنا. ۱۳۸۳. دریافتشده در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «مروری بر مترجمان معاصر ایران «اندیشه در گذار ترجمه» از عرفان قانعیفرد منتشر میشود». ایسنا. ۱۳۸۳. دریافتشده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «اسدالله امرایی و چند کتاب تازه از کارور تا چهگوارا/ سهگانهٔ ایزابل آلنده تا پاییز تکمیل میشود». ایسنا. ۱۳۸۴. دریافتشده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «بازخوانی «نامهٔ ۱۳۴ نفر»: ما همچنان نویسندهایم؛ سخنان سیمین دانشور، علیاشرف درویشیان، امیرحسن چهلتن، خشایار دیهیمی، فرزانه طاهری، مسعود احمدی و مشیت علایی». ایسنا. ۱۳۸۴. دریافتشده در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «آشفتهبازار ترجمههای ادبی را چه کسانی مدیریت میکنند؟ - ۸؛ عبدالله کوثری: مشکل اصلی «ترجمه» در ایران، کثرت ناشران بیصلاحیت است». خبرگزاری مهر. ۱۳۸۴. دریافتشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «/کامل/ برگزیدگان پنجمین دورهٔ جایزهٔ گلشیری معرفی شدند». ایسنا. ۱۳۸۴. دریافتشده در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - کاظمخواه، زینب (۱۳۸۴). «گفتوگوی تفصیلی با عبدالله کوثری؛ «مشکل نسل فعلی مترجمان این نیست که نویسندهٔ بزرگ وجود ندارد»». ایسنا. دریافتشده در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «با ترجمهٔ «باغ همسایه»، عبدالله کوثری نویسندهٔ دیگری را از آمریکای لاتین معرفی میکند». ایسنا. ۱۳۸۵. دریافتشده در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «عبدالله کوثری: جهانیشدن آگاهانه نیست/ اگر بتوانیم پاسخ خوانندگان اینجا را بدهیم، هنر کردهایم». ایسنا. ۱۳۸۵. دریافتشده در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - علینژاد، سیروس (۱۳۸۵). «گفتوگو با عبدالله کوثری: معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد». بیبیسی فارسی. دریافتشده در ۶ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «جشن ۱۷سالگی «مترجم» برگزار شد/ عبدالله کوثری: ترجمه زبان دیگری را به وجود آورد». ایسنا. ۱۳۸۶. دریافتشده در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - ««گفتوگو در کاتدرال» یوسا نقد شد/ عبدالله کوثری: یوسا از مقابله با قدرت مینویسد». ایسنا. ۱۳۸۶. دریافتشده در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «عبدالله کوثری: هر کسی به رأی خود رسمالخطی بهوجود آوردهاست!». ایسنا. ۱۳۸۶. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «انتقاد اهالی قلم از کتابسازی/۱؛ کوثری: ناشران کتابساز دغدغهٔ فرهنگی ندارند». ایبنا. ۱۳۸۶. دریافتشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «کوثری از «باغ همسایه» خارج شد». ایبنا. ۱۳۸۶. دریافتشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «عبدالله کوثری، مترجمان را به رعایت اخلاق حرفهای فراخواند». ایبنا. ۱۳۸۶. دریافتشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «مصائب یک داستان… دیدگاه اهالی فرهنگ و ادب دربارهٔ محکومیت یعقوب یادعلی». ایسنا. ۱۳۸۶. دریافتشده در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «برگزیدگان بیستوپنجمین دورهٔ کتاب سال معرفی شدند». خبرگزاری مهر. ۱۳۸۶. دریافتشده در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «عبدالله کوثری: چطور پرمخاطبترین بخش از کتاب سال حذف میشود؟». ایسنا. ۱۳۸۶. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «عبدالله کوثری در گفتوگو با مهر: ترجمهٔ دوبارهٔ آثار کلاسیک توسط مترجمان طراز اول انجام شود». خبرگزاری مهر. ۱۳۸۷. دریافتشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «دومین جشنوارهٔ داستانهای ایرانی به کار خود پایان داد؛ سناپور: ایرانینویسی باید خودش را اثبات کند». ایبنا. ۱۳۸۷. دریافتشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «هشدار عبدالله کوثری به کلاهبرداری با نام او». ایسنا. ۱۳۸۷. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - پیرعلی، لیلا (۱۳۸۹). «کوثری: مترجمان، زبانآموزان امروز». شهر کتاب. دریافتشده در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - فرنگی، آیدین (۱۳۸۹). «کوثری: زبان، مهمترین عنصر در فلسفه». شهر کتاب. دریافتشده در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «برندگان جایزهٔ گلشیری معرفی شدند». دویچه وله. ۱۳۸۹. بایگانیشده از اصلی در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «با ترجمهٔ عبدالله کوثری، گزینهٔ شعرهای شاعر یونانی برندهٔ نوبل منتشر میشود». ایسنا. ۱۳۸۹. دریافتشده در ۷ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «مراسم پایانی جایزهٔ «مهتاب میرزایی» برپا شد/ انتقاد عبدالله کوثری از برخی». ایسنا. ۱۳۹۰. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «یادی از محمد قاضی در سالگرد درگذشتش/ کوثری و غبرایی از مترجم تأثیرگذار میگویند». ایسنا. ۱۳۹۰. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «روایت عبدالله کوثری از تابستانهای نوجوانیاش». ایسنا. ۱۳۹۱. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «۶۶سالگی عبدالله کوثری». ایسنا. ۱۳۹۱. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹یکشنبه، ۲۱ آبان. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک); تاریخ وارد شده در|بازیابی=
را بررسی کنید (کمک) - «علی خزاعیفر: مترجمان جدید نوعی فارسی ترجمهزده را اساس کار قرار دادهاند». ایسنا. ۱۳۹۱. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «ترجمهٔ تازهای از عبدالله کوثری منتشر شد». ایسنا. ۱۳۹۱. دریافتشده در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «دیدگاه عبدالله کوثری دربارهٔ واژههای مصوب فرهنگستان: مگر بال هلیکوپتر میچرخد که میگویند «بالگرد» ؟!». ایسنا. ۱۳۹۲. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «عبدالله کوثری: انتشار نشریاتی خاص مثل «مترجم» بدون حمایت مالی ممکن نیست». خبرگزاری مهر. ۱۳۹۲. دریافتشده در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «عبدالله کوثری مطرح کرد: سخنان امیدبخش جنتی/ نمیخواهیم جامعه را فاسد کنیم». ایسنا. ۱۳۹۲. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «نامهٔ ۲۴۷ هنرمند در پی تغییر کاربری «خانهباغ بدیعالحکما» و «باغ ذوالریاستین»». ایسنا. ۱۳۹۲. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «معرفی برگزیدگان جایزهٔ ادبیات نمایشی/ تقدیر علی حاتمی در غیبت خانوادهاش». ایسنا. ۱۳۹۲. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «چطور با کلمههای خارجی پرواز میکنیم؟». ایسنا. ۱۳۹۳. دریافتشده در ۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - کوثری، عبدالله (۱۳۹۳). «گروه نجات نشر ایران دولت و وزیر نیستند». ایبنا. دریافتشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - جزایری، علی (۱۳۹۳). «عبدالله کوثری در گفتوگو با ایلنا: زبان فارسی آن چیزیست که بیضایی و شاملو مینویسند». ایلنا. دریافتشده در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «چگونه یک کتاب ترجمه موفق میشود؟». ایسنا. ۱۳۹۳. دریافتشده در ۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - نورشمسی، حمید (۱۳۹۴). «عبدالله کوثری در گفتوگو با مهر: بسیاری از ترجمههای فعلی تنها فارسینگاری است». خبرگزاری مهر. دریافتشده در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - نامجو، علی (۱۳۹۴). «عبدالله کوثری:در مورد علوم جدید حرفی برای گفتن نداریم / با تیراژ هزار کتاب فقط میتوانیم متأسف باشیم». هنرآنلاین. دریافتشده در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «بازاری پر از تولیدات تقلبی!». ایسنا. ۱۳۹۴. دریافتشده در ۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - کوثری، عبدالله (۱۳۹۴). «عبدالله کوثری: بسیاری کلنل را نمیشناسند». ایسنا. دریافتشده در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «نامهٔ جمعی از اهل قلم دربارهٔ دانلود رایگان کتاب». ایسنا. ۱۳۹۴. دریافتشده در ۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - حیدرقزوینی، پیام (۱۳۹۵). «ناهمزمانی در امر ترجمه: گزارشی از نشست نقد و بررسی کتاب «از گوشه و کنار ترجمه» با حضور احمد سمیعی گیلانی، عبدالله کوثری و علی صلحجو». روزنامهٔ شرق (۲۵۷۳): ۱۰ (ادبیات). دریافتشده در ۳ آوریل ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «دیدگاه عبدالله کوثری دربارهٔ تأثیرگذاری نویسنده». ایسنا. ۱۳۹۵. دریافتشده در ۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - بهرهمند، شیما (۱۳۹۵). «تراژدی هنر کلام است: گفتوگو با عبدالله کوثری به مناسبت انتشارِ ترجمهاش از پنج نمایشنامهٔ «ائوریپیدس»». روزنامهٔ شرق (۲۷۰۷): ۹ (ادبیات). بایگانیشده از اصلی در ۲۸ مهر ۱۳۹۵. دریافتشده در ۲۷ مارس ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «در بزرگداشت عبدالله کوثری مطرح شد: بزرگترین آفت جامعهٔ ما تکآوایی است». ایسنا. ۱۳۹۵. دریافتشده در ۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «عبدالله کوثری چگونه مترجم شد؟». ایسنا. ۱۳۹۵. دریافتشده در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - برآبادی، سعید (۱۳۹۵). «همهٔ دیکتاتورهای جهان منفور نبودهاند: گفتوگو با «عبدالله کوثری» دربارهٔ پایان دیکتاتورها». روزنامهٔ شرق. تهران (۲۷۶۵): ۱۲ (زاویه). دریافتشده در ۱۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «گزارش اهدای جایزهٔ ابوالحسن نجفی». ایسنا. ۱۳۹۵. دریافتشده در ۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - سرلک، بهار (۱۳۹۶). «گفتوگو: ما خودمان کتابخوان نیستیم!/ مردمی هستیم که دنبال فرهنگ نمیرویم». روزنامهٔ اعتماد. تهران (۳۷۹۹): ۹ (هنر و ادبیات). دریافتشده در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «عبدالله کوثری در گفتوگو با ایلنا: عدهای محصول فرهنگی خارج از دایرهٔ خودی را مشکوک میدانند/ ما نویسندگان و مترجمان در قانون جایی نداریم». ایلنا. ۱۳۹۶. دریافتشده در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - مرتضوی، مائده (۱۳۹۶). «ضیاء موحد: نجفی قریحهٔ داستاننویسی گلشیری را تشخیص داد». ایبنا. دریافتشده در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - صادقی، کمال (۱۳۹۶). «طی مراسمی با حضور رئیسجمهور؛ برگزیدگان کتاب سال جمهوری اسلامی و جایزهٔ جهانی کتاب سال معرفی شدند». خبرگزاری مهر. دریافتشده در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «مترجم ناچار است گوشههای ناپیدای زبان مادری خود را پیدا کند». ایبنا. ۱۳۹۷. دریافتشده در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - غلامی، احمد (۱۳۹۷). «میراث زبان من از شاملوست: گفتوگو با عبدالله کوثری، نقش سیاسی نویسندگان و روشنفکران در روزگار ما». روزنامهٔ شرق. ص. ۸ (ادبیات). دریافتشده در ۲۸ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - میرشکاری، مطهره (۱۳۹۷). «عبدالله کوثری در گفتوگو با ایبنا: پرش به حوزههای مختلف فرصت شناخت نویسنده را به مترجم نمیدهد/ ترجمهٔ آثار آمریکای لاتین را ادامه میدهم». ایبنا. دریافتشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «عبدالله کوثری: روشنفکری ایرانی مونتاژی از روشنفکری روسیه و فرانسه است». ساعت۲۴. ۱۳۹۷. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۷ ژانویه ۲۰۱۹. دریافتشده در ۷ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک); بیش از یک پارامتر|بازیابی=
و|accessdate=
دادهشده است (کمک) - «گفتوگو با علیاصغر محمدخانی: در مسائل فرهنگی بودجه کارساز نیست». ایسنا. ۱۳۹۷. دریافتشده در ۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «برگزیدگان «مترجم محبوب من» مشخص شد». ایبنا. ۱۳۹۷. دریافتشده در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «برگزیدهٔ جایزهٔ شعر «شاملو» معرفی شد». ایسنا. ۱۳۹۷. دریافتشده در ۲ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - دارابیان، شهاب (۱۳۹۷). «عبدالله کوثری در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد: کودتای ۲۸ مرداد داغی بود که نسل ما نمیتوانست فراموش کند/ ما رفتیم چون عدهای آمده بودند». ایبنا. دریافتشده در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - دارابیان، شهاب (۱۳۹۷). «او کودتاگر شعر خراسان است؛ آیا میشناسیدش؟: کتابم را از ساعدی گرفتم چون قرار نبود از عوارضی شفیعیکدکنی رد شوم/ موبایل ندارم و تا به حال از کامپیوتر و عابربانک استفاده نکردهام». ایبنا. دریافتشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «در افتتاحیهٔ کتابفروشی نشر چشمه در مشهد عنوان شد؛ کوثری: طبقهٔ متوسط نهتنها کتابخوان نیست بلکه فرهنگگریز است». ایبنا. ۱۳۹۷. دریافتشده در ۲۸ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - وفایی، صادق (۱۳۹۷). «نامزدهای نهایی جایزهٔ ابوالحسن نجفی معرفی شدند». خبرگزاری مهر. دریافتشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - «در اختتامیهٔ جایزهٔ ابوالحسن نجفی مطرح شد: کوثری: احمد اخوت به مطالبی پرداخته که منِ مترجم ادبی در آن ناتوانم /طبیبزاده: دستنوشتههای نجفی بعد از مرگش به سرقت رفت». ایبنا. ۱۳۹۷. دریافتشده در ۳۱ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - ولیپور، ندا (۱۳۹۹). «انتشار فراخوان جایزهٔ «ابوالحسن نجفی»». ایسنا. دریافتشده در ۴ ژوئیه ۲۰۲۰. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک)
پیوند به بیرون
- کوثری، عبدالله (۱۳۷۷). «اقتراح». کتاب ماه ادبیات. تهران: خانهٔ کتاب (۱۷): ۶–۷. دریافتشده در ۲۹ ژانویه ۲۰۱۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - کوثری، عبدالله (۱۳۹۷). «پاسخ عبدالله کوثری به نقد صالح حسینی بر ترجمهٔ ریچارد سوم». رضا شکراللهی (مقدمه). وبسایت خوابگرد. دریافتشده در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۸. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک)
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به عبدالله کوثری در ویکیگفتاورد موجود است. |