میلان کوندرا
میلان کوندِرا (به چکی: Milan Kundera) (زاده ۱ آوریل ۱۹۲۹ در برنو، چکسلواکی) نویسنده اهل جمهوری چک است که از سال ۱۹۷۵ به فرانسه تبعید شد و در سال ۱۹۸۱ به تابعیت آن کشور درآمد. او خود را نویسندهای فرانسوی میداند و پس از نوشتن جاودانگی به زبان چکی در دهه ۱۹۹۰ (میلادی) کوشش و دقت میکند که واسطه مترجم را حذف کند و مستقیماً به فرانسه بنویسد.[2][3] یکی از بهترین آثار کوندرا سَبُکیِ تحملناپذیر هستی است. پیش از انقلاب مخملی در چکسلواکی ۱۹۸۹، حکومت کمونیستی کتابهای وی را در چک ممنوع کرد.[4] او کمتر با رسانهها گفتگو میکند.[2][4] میلان کوندرا تاکنون چندین بار نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات بودهاست.[5] تابعیت چک میلان کوندرا پس ۴۰ سال به او بازگردانده شد.
میلان کوندِرا | |
---|---|
زاده | ۱ آوریل ۱۹۲۹ (۹۲ سال) برنو، چکسلواکی |
پیشه | نویسنده |
زمینه کاری | رمان[1] |
ملیت | چکسلواکی (تابعیت گرفتهشده)[2] شهروندی فرانسه[2] |
دانشگاه | دانشگاه کارلف (دانشگاه چارلز پراگ) آکادمی هنرهای نمایشی پراگ |
جوایز مهم | جایزه مدیسی (۱۹۷۳) جایزه اورشلیم (۱۹۸۵) جایزه دولت اتریش برای ادبیات اروپایی (۱۹۸۷) جشنواره بینالمللی ویلهنیتسا (۱۹۹۲) جایزه هردر (۲۰۰۰) جایزه دولتی ادبیات چک (۲۰۰۷) |
کتابها | شوخیهویتهنر رمان |
دیوان اشعار | انسان؛ بوستان پهناور آخرین ماه مه (شعر بلند) تکگویی |
تأثیرپذیرفته از | ولادیسلاف وانچورا، ژولیوس فوچیک،فردریش نیچه،کارل مارکس، ایگور استراوینسکی و پابلو پیکاسو، ویکسلاف نزوال[2] موراویا، اتریش-مجارستان، بهار پراگ[2] |
همسر(ها) | ورا هرابانکووا[2] |
پدر و مادر | پدر: لودویک کوندرا (موسیقیشناس) |
امضا | |
جوایز
| |
گفتاورد | نه کمتر نه بیشتر[2] |
زندگی
خانوادهٔ او از طبقهٔ اجتماعی متوسط و با فرهنگ بالایی بودند. پدرش، لودویک کوندرا، نوازنده پیانو و شاگرد لئوش یاناچک بود و بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۱ ریاست آکادمی موسیقی برنو را برعهده داشت.[6] علاقه کوندرا به موسیقی در بسیاری از آثار او بهویژه رمان شوخی پیداست.[7] میلان شعرگویی را از ۱۴ سالگی آغاز کرد[7] و در ۱۸ سالگی پس از شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۷ به اتحادیه جوانان حزب کمونیست چکسلواکی پیوست.[2][7] در سال ۱۹۴۸ تحصیل خود را در رشتهٔ ادبیات و زیباییشناسی در دانشگاه کارلف (دانشگاه چارلز) در شهر پراگ آغاز کرد. ولی خیلی زود خود را به دانشکده فیلم منتقل کرد. به دنبال انتقادهایش از حکومت،[2] در سال ۱۹۵۰ برای نخستینبار از حزب کمونیست چکسلواکی اخراج شد و تا سال ۱۹۵۶ اجازهٔ پیوستن دوبار به حزب را پیدا نکرد. نخستین مجموعه شعر او با نام انسان؛ بوستان پهناور (یا انسان؛ بوستانی عظیم) که خوشبینی موجود و ادبیات دولتی را مورد انتقاد قرار میداد در ۱۹۵۳ چاپ شد.[7] در ۱۹۵۵ شعر بلند او به نام ماه میگذشته (پیشکش به ژولیوس فوچیک) و بلافاصله پس از آن دومین و آخرین مجموعه شعر او با نام تکگویی که در آن رفتارها و کردارهای انسانی و روابط عاشقانه بیپرده بازنمایی میشدند در ۱۹۵۷ منتشر شدند.[7]
او در سال ۱۹۶۰ گزیده اشعار گیوم آپولینر و تحلیلی از آنها را چاپ کرد و در همین سال آموزش ادبیات در دانشکده سینما به عهده او گذاشته شد. نخستین نمایشنامهٔ او با نام مالکان کلیدها که به دوران ترس و خشونت هنگام استیلای آلمان میپرداخت یک سال بعد به چاپ رسید.[8]
کوندرا در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۸ ده داستان با نام عشقهای خندهدار نوشت که در آنها به رابطه فرد با اجتماع توجه شده و مضمون بسیاری از رمانهای آیندهاش طرح میشوند.[8]
در مجلس چهارم نویسندگان چکسلواکی در ژوئن ۱۹۶۷ کوندرا در یک سخنرانی پرآوازه، خواهان آزادی بیشتری برای نویسندگانی شد که فکر میکردند توسط تشکیلات خودکامهٔ کمونیستی به اسارت گرفته شدهاند.[9] کوندرا نخستین رمانش به نام شوخی را در سال ۱۹۶۷ نوشت. «شوخی» از زبان چندین راوی روایت میشود و تنها کتاب کوندرا است که در آن خود نویسنده راوی داستان نیست. از شوخی فیلمی در چک نیز ساخته شدهاست.
کوندرا به همراه بسیاری از هنرمندان و نویسندگان چکسلواکی به حمایت از جنبش اصلاحطلبانه حزب کمونیست چکسلواکی معروف به بهار پراگ در سال ۱۹۶۸ پرداخت. پس از اشغال کشور توسط ارتش سرخ شوروی در اوت ۱۹۶۸ نامش در فهرست سیاه قرار گرفته و انتشار کتابهایش و عرضه آنها در کتابخانهها ممنوع شد. یک سال پس از آن از دانشکده سینما هم اخراج شد. در این مدت، کوندرا خرج خودش را با نوشتن طالعبینی درمیآورد. این طالعبینیها که البته با نام میلان کوندرا چاپ نمیشدند پس از مدتی بسیار محبوب شدند. خود کوندرا در کتاب خنده و فراموشی به سرنوشتی که این چنین دچارش شده بود اشاره و شرح آن را بیان میکند. او در همین دوران رمان زندگی جای دیگر است را نیز به زبان فرانسوی مینویسد که در سال ۱۹۷۳ در فرانسه چاپ میشود.
در سال ۱۹۷۵ کوندرا به همراه همسرش ورا به دعوت دانشگاه رن ۲ به فرانسه رفت و در آنجا کتاب خنده و فراموشی را نوشت. در این کتاب او از اعتراضات پرشماری که مردم چکسلواکی به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی داشتند میگوید. کتاب خنده و فراموشی ترکیب عجیبی از یک رمان، مجموعهای داستان کوتاه و تفکرات نویسنده است.
در دوران زندگی در فرانسه، به دلیل بیان عقاید سیاسی در یک گفتگو و یکی از کتابهایش، ملیت چکسلواکی از او گرفته شد.[2]
در ۱۹۸۴ کتاب سَبُکی تحملناپذیر هستی (در زبان فارسی به نام بار هستی شناخته میشود) را نوشت. این کتاب محبوبترین کتاب کوندرا به حساب میآید. سبکی تحملناپذیر هستی به مشکلات یک زوج چک با یکدیگر و دشواری سازگاری با زندگی در چکسلواکی میپردازد. در سال ۱۹۸۸ کارگردان آمریکایی فیلیپ کافمن، فیلمی از روی این کتاب به همین نام ساخت. با وجود اینکه کوندرا معتقد است که رمانهایش برای ساخت فیلم مناسب نیستند ولی در ساخت این فیلم، به عنوان مشاور همکاری داشت.[10]
در ۱۹۹۰ کوندرا کتاب جاودانگی را به بازار داد. در مقایسه با سایر آثار کوندرا که بیشتر، اندیشههای سیاسی را مطرح میکنند این کتاب از درونمایهٔ فلسفی بیشتر و عمیقتری برخوردار است و مفاهیم جهانیتری را در خود میگنجاند.
سه رمان بعدی او، آهستگی (۱۹۹۵)، هویت (۱۹۹۷) و جهالت (۲۰۰۰) باز هم نشان از دورهٔ تازهای در زندگی کاری کوندرا بودند. یکی برای اینکه همگی به فرانسه نوشته شدند و دیگری اختصار نسبی آنها است. کوندرا سه مجموعه مقاله نیز چاپ کردهاست: هنر رمان (۱۹۸۶)، وصایای تحریف شده (۱۹۹۳) و پرده (۲۰۰۵).[9]
کتابشناسی
مجموعه داستان
- عشقهای خندهدار (۱۹۶۹) - برگردان فروغ پوریاوری - انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
- دون ژوان - برگردان آیسل برزگر - نشر سروینه
رمان
- شوخی (۱۹۶۷) - برگردان فروغ پوریاوری - انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
- مهمانی خداحافظی (۱۹۷۲) - برگردان فروغ پوریاوری - انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
- والس خداحافظی (۱۹۷۲) ـ برگردان دیگری از مهمانی خداحافظی است.
- زندگی جای دیگریست (۱۹۷۳) - برگردان پانتهآ مهاجر کنگرلو - نشر تنویر
- کتاب خنده و فراموشی (۱۹۷۸) - برگردان فروغ پوریاوری - انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
- سبکی تحملناپذیر هستی (۱۹۸۴) - برگردان پرویز همایونپور - نشر گفتار
- جاودانگی (۱۹۹۰) - برگردان حشمتالله کامرانی - نشر تنویر
- آهستگی (۱۹۹۵) - برگردان دریا نیامی
- هویت (۱۹۹۸) - برگردان پرویز همایونپور - نشر قطره
- جهالت (۲۰۰۰) - برگردان آرش حجازی - انتشارات کاروان (برگردانی با نام بیخبری نیز انجام شدهاست)
- جشن بی معنایی (۲۰۱۳) - برگردان قاسم صنعوی - نشر بوتیمار (با همکاری نشر نگاه)
- کلاه کلمنتیس - برگردان احمد میرعلائی - انتشارات دماوند
- وصایای تحریفشده (برگردانی با نام وصیت خیانتشده نیز انجام شدهاست)
درام
- ژاک و اربابش (۱۹۷۱) - برگردان فروغ پوریاوری - انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
غیر داستانی
- هنر رمان، برگردان پرویز همایونپور، نشر گفتار
درباره او
- میلان کوندرا، زندگی یک نویسنده - ژان دومینیک برییر، انتشارات اکریتور، پاریس[2]
- جهان داستانی میلان کوندرا - کوتوسلاو چواتیک[2]
- آخرین بعدازظهر آنیس - فرانسوا ریکار[2]
- بخشی از و اگر عشق دوام داشت - آلن فینکلکروت[2]
- بخشی از Shop Talk - فیلیپ راث[2]
- مقاله کوندرا در پلیاد، یک چاپ بیمحتوا - گروهی شش نفره از پژوهشگران دانشگاه لوزان سوئیس، روزنامه فرانسویزبان "لو تان"[2]
پانویس
- Oppenheim, Lois (1989). "An Interview with Milan Kundera". Archived from the original on 14 October 2007. Retrieved 10 November 2008.
Until I was thirty I wrote many things: music, above all, but also poetry and even a play. I was working in many different directions—looking for my voice, my style and myself... I became a prose writer, a novelist, and I am nothing else. Since then, my aesthetic has known no transformations; it evolves, to use your word, linearly.
- علی جیحون-منتقد هنری (۲۸ خرداد ۱۳۹۸). «میلان کوندرا از شوخی تا خداحافظی، یک ملاقات خیالی در نود سالگی». بیبیسی فارسی.
- "Milan Kundera skips hometown conference on his work". web.archive.org. 2009-06-01. Retrieved 2019-01-02.
- «تنها رمان است که میماند». رادیو فردا. ۱۳۹۸-۰۱-۱۲. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۶-۱۸.
- «انتشار کتاب جدید «میلان کوندرا» پس از ۱۴ سال». ایسنا. ۱۳۹۳-۱۰-۱۵. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۶-۱۸.
- ماهنامه تجربه، ص ۷۰
- همایون پور (۱۳۷۷) ص نه-ده
- همایون پور (۱۳۷۷) ص یازده
- ماهنامه تجربه، ص ۷۱
- "Condemned by fate, persecuted by politics". دیلیاستار. 2008-08-30. Retrieved 2019-06-18.
منابع
- میلان کوندرا، هنر رمان، برگردان پرویز همایونپور، تهران: نشر گفتار، چهارم ۱۳۷۷. مقدمه مترجم
- مقاله کتمان هویت، سورن فرانک، برگردان مینو بهزادی، ص ۷۰–۷۱، ماهنامه فرهنگی، اجتماعی، ادبی، هنری تجربه، شماره ۲۱، بهار ۱۳۹۲
- میلان کوندرا سالها زیر نظر سازمان امنیت چکسلواکی بود
- بازگشت معنوی میلان کوندرا به چک
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ میلان کوندرا موجود است. |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به میلان کوندرا در ویکیگفتاورد موجود است. |