زبان فرانسوی

زبان فرانسوی (به فرانسوی: français) یک زبان هندواروپایی از خانوادهٔ زبان‌های رومی است که ۱۳۶ میلیون گوینده زبان نخست در فرانسه و آفریقای شمالی و مرکزی دارد.[5][6] فرانسوی یکی از شش زبان رسمی سازمان ملل متحد، یکی از دو زبانِ کاری این سازمان (همراه با انگلیسی) و زبان کاری یا رسمی سازمان‌های متعدد بین‌المللی یا محلی، از جمله، اتحادیه اروپا می‌باشد. فرانسوی، زبانی است کاملاً علمی و دانشگاهی، و امروزه همچنان، پس از انگلیسی، یکی از مهم‌ترین زبان‌های دیپلماتیک به‌شمار می‌رود. در حدود ۱۹۰ میلیون نفر، فرانسوی را به عنوان زبان دوم صحبت می‌کنند،[7] و ۲۰۰ میلیون نفر دیگر هم آن را به عنوان یک زبان دوم اکتسابی استفاده می‌کنند.[8] اجتماعات گویش کننده به فرانسوی در ۵۷ کشور و قلمرو حضور دارند.[9] اکثر گویش کنندگان بومی این زبان در فرانسه هستند. بقیهٔ گویش کنندگان به طور عمده در کانادا، به ویژه استان کبک، نیو برانزویک و اونتاریو و نیز بلژیک، سوییس، لوکزامبورگ و مناطقی در ایالت مین آمریکا[10] و لوییزیانا حضور دارند.[11] بیشتر افرادی که فرانسوی زبان دوم آن‌هاست در آفریقای فرانسوی‌زبان[12] زندگی می‌کنند، که با تردید می‌توان گفت تعداد آن‌ها از گویندگان بومی بیشتر است.[13] گرچه زبان اسپانیایی از نظر تعداد افرادی که به یک زبان واحد تکلم می‌کنند در مقام دوم قرار دارد (مقام اول متعلق به زبان چینی می‌باشد).[14]

فرانسوی
français
بیان[fʁɑ̃sɛ]
منطقهبومی فرانسه، بلژیک و کانادا، زبان دوم در سراسر جهان به ویژه غرب آفریقا
شمار گویشوران
۷۶٫۸ میلیون در جهان  (بدون تاریخ)
حدود ۲۷۴ میلیون فرانسوی‌زبان (مادری و دوم؛ ۲۰۱۴)[1][2]
گونه‌های نخستین
لاتین (الفبای فرانسوی)
بریل فرانسوی
فرانسوی اشاره
(français signé)
وضعیت رسمی
زبان رسمی در

تنظیم‌شده توسطفرهنگستان فرانسه (فرانسه)
هیئت زبان فرانسوی کبک (کبک)
کدهای زبان
ایزو ۱–۶۳۹fr
ایزو ۲–۶۳۹fre (B)
fra (T)
ایزو ۳–۶۳۹fra
گلاتولوگstan1290[4]
زبان‌شناسی51-AAA-i
  فرانسوی زبان اصلی است
  فرانسوی زبان رسمی است ولی زبان بیشینه نیست
  فرانسوی زبان دوم است
  فرانسوی زبان اقلیت است

پیشینه

زبان فرانسوی نیز مانند زبان‌های دیگر در طول تاریخ دچار تغییرات فراوانی شده‌است. کشور فرانسه در روزگار باستان بخش مهمی از سرزمینی پهناور در غرب اروپا به نام گُل بوده‌است. گل‌ها به زبان هم‌خانوادهٔ زبان مردم بریتانیای باستان، یعنی کِلت‌ها صحبت می‌کردند. رواج زبان کِلتی در سرزمین گل تا قبل از هجوم رومیان ادامه داشت. این هجوم در قرن دوم قبل از میلاد صورت گرفت و رومیان به‌تدریج زبان لاتین را در بین مردم فرانسه گسترش دادند. البته این زبان شکل متفاوتی از زبان لاتین اصیل داشت و همان زبانی نبود که در سنای روم بدان صحبت می‌گردید یا درنوشتار نویسندگان کلاسیک می‌آمد. این زبانِ ساده‌تر و بی‌قاعده‌تر که معمولاً توسط سربازان و بازرگانان به فرانسویان آموخته می‌شد، گالو-رومن یا لاتین بومیانه لقب گرفت. زبان لاتین عامیانه نیز در امتداد زمان به زبان فرانسوی کهن تبدیل گشت.

لاتین عامیانه در گالیا

به دلیل حکومت رومی‌ها بر گالیا زبان لاتین به مرور توسط ساکنان این منطقه فرا گرفته شد و حتی شخیصت محلی به خود گرفت به گونه ای که لاتین گالیا با آن لهجه از زبان لاتین که در مناطق دیگر صحبت می‌شد در مبحث گرامر تفاوت‌هایی داشت. لهجه لاتین گالیا سرانجام خانواده زبانی گالی-رومی را خلق کرد که زبان فرانسوی یکی از زبان‌های این خانواده بود. در این زمان تنها زبان طبقه الیت تغییر کرد و وقتی که امپراتوری روم غربی سقوط کرد زبان گالی در میان طبقه الیت درحال فراموشی بود. اما در مناطق روستایی بیشتر جمعیت کماکان به همان زبان صحبت می‌کردند که البته برخی از آن‌ها با لاتین یا یونانی آشنایی داشتند. گسترش لاتین در میان طبقات عامیانه مدت‌ها بعد رخ داد آن هم‌زمانی که مردم محلی و فرانک‌های تازه‌وارد به‌طور همزمان این زبان را فرا گرفتند.

با وجود تأثیر زیاد رومی‌ها در گالیا زبان گالی احتمالاً تا قرن ششم زنده ماند. این زبان در تکامل لاتین عامیانه به فرانسوی نقش داشت و تعداد زیادی وام واژه نیز از این زبان وارد فرانسوی شد و تحت تأثیر زبان گالی در لاتین تغییرات آوایی و گرامری به وجود آمد.

فرانسوی باستان

این زبان در میان قرن‌های ۹ تا ۱۴ میلادی در فرانسه رواج داشت. در واقع مردم فرانسه به‌تدریج شروع به ایجاد تغییرات در زبان لاتین عامیانه کردند. آن‌ها کلمات لاتین را با گلو و گویش خود به شکل متفاوتی تلفظ کردند و برخی از حروف صدادار را برای تلفظ مشکل تشخیص دادند و آن‌ها را از کلمه مورد نظر حذف نمودند. همچنین بسیاری از حروف صامت در کلمات که تأکید روی آن‌ها کمتر بود از واژه‌ها حذف می‌شد.

برای مثال کلمه chef (سرآشپز) و chief (رئیس) در فرانسوی کهن، ریشه در کلمه لاتین capute دارند. کلمه لاتین civitatem که به شهر رم اطلاق می‌شد، در فرانسوی کهن تبدیل به cité شد که به معنی شهر در حالت عام است. تغییرات بسیار زیادی که نظیر دو مورد پیشین انجام گرفته‌بود، در قرن یازده میلادی کامل شد. این تغییرات اما در نواحی مختلف فرانسه به روش‌های مختلفی صورت گرفت و لهجه‌های متفاوتی پدیدآورد.

در ابتدای قرن نهم، طایفه‌ای به‌نام پاریسی‌ها در یک دهکده ماهیگیری به نام لوتیتا زندگی می‌کردند. این دهکده که در جزیره‌ای میان رودخانه سن قرار داشت، در گذر ایام ترقی کرد و به شهر پاریس تبدیل شد. در ابتدا لهجه مردم این دهکده که فرانسیان نام داشت، چندان پرطرفدار نبود تا اینکه در سال ۹۸۷، کُنت پاریس به نام هوگو کاپه به عنوان پادشاه، و پاریس به عنوان پایتخت فرانسه انتخاب شد. از این پس لهجه فرانسیان که در دربار سلطنت بدان صحبت می‌شد، اهمیت سیاسی فراوانی پیدا کرد و سرانجام همین لهجه به عنوان زبان استاندارد فرانسوی انتخاب گردید. هر چند که تفاوت لهجه‌ها در مناطق جنوبی شامل شهرهای نیس و مارسی یا مناطق شمالی نظیر پیکارد و نورماندی باقی‌ماند و حتی هنوز هم به قوت خود باقی است.

با توجه به گسترش فرانسوی کهن در طول قرون ۹ تا ۱۴ میلادی، ذکر این نکته ضروری است که ادبیات نوشتاری آن روزگار و متون مذهبی و متن مکتوب دادگاه‌ها و مطالبی نظیر آن تحت نفوذ دستگاه کلیسا هنوز به زبان لاتین نوشته می‌شد. این تفاوت میان زبان نوشتار و گفتار تا دوره رنسانس باقی‌مانده بود که از آن پس دوران زبان فرانسوی امروزی آغاز شده‌است.

فرانسوی امروزی

آوردن واژه‌های تازه از زبان ادبی لاتین به فرانسوی در سدهٔ دوازدهم آغاز شد و در سدهٔ سیزدهم رو به افزایش نهاد. در سدهٔ چهاردهم خط مشی دقیقی برای گسترش زبان فرانسوی از راه وامگیری واژه‌های لاتینی در پیش گرفته شد. شارل پنجم فرانسه (پادشاه فرانسه از ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۰) پشتیبان اهل علم و ادب بود و ایشان را به ترجمهٔ آثار کلاسیک برای کتابخانه خود ترغیب می‌کرد. مترجمان حتی زبردست‌ترین آن‌ها که نیکل اُرسم بود از فقر زبان فرانسوی آن هنگام می‌نالیدند. ارسم در این خصوص نمونهٔ جالبی را که در ترجمهٔ آثار ارسطو به آن برخورده است شاهد می‌آورد:

برای رهایی از این تنگناهای زبانی بود که ارسم و دیگران بر آن شدند تا زبان فرانسوی را با وامگیری از واژگان لاتینی و یونانی توانمند سازند. ایشان این کار را به درستی و بدون زورآور کردن الگوهای دستوری زبان‌های مذکور به زبان فرانسوی انجام دادند یعنی بر خلاف بعضی نویسندگان اسپانیایی مانند گونگورا که این کار را ناشیانه و با افراط انجام دادند و افزون بر واژگان، الگوهای دستوری یونانی و لاتینی را نیز که واقعاً نمی‌توان به آن‌ها رنگ و بوی بومی داد وارد زبان کردند امری که موجب کج‌روی زبان و اندیشه می‌شود.[15]

در سدهٔ شانزدهم میلادی انقلاب فرهنگی بزرگی در سراسر اروپا و به تبع آن در فرانسه رخ‌داد. از قدرت عظیم کلیساها کاسته شد و فرهنگ و هنر و صنعت شکوفا گردید. به این ترتیب بود که زبان لاتین کم‌کم از دستگاه رسمی حذف گردید. در سال ۱۵۳۹ پادشاه فرانسه که فرانسوای اول نام داشت، دستور داد که متون دادگاه‌ها به جای لاتین به زبان فرانسوی نگاشته شود. در همین ایام بود که کشیشی به نام ژان کالون برای اولین بار نوشته‌های مذهبی خود را از لاتین به فرانسوی ترجمه نمود. در سال ۱۵۴۹ مقاله بسیار مهمی با عنوان «در دفاع و اهمیت زبان فرانسوی و هر چه غنی‌تر کردن آن» توسط شاعر و منتقد معروفی به نام یواخیم دو بله نوشته شد. فرانسه در این دوران مانند سایر ملل اروپایی به دوران با عظمت یونان باستان نگاهی دوباره کرد و در نتیجه آن بود که کلمات بسیاری از فرهنگ قدیم یونان به فرانسوی وارد شد. همچنین واژه‌های فراوانی از ایتالیای بعد از رنسانس و حتی از عربی قرض گرفته شده و به سرعت وارد فرانسوی می‌گردید.

هجوم روزافزون کلمات و تغییرات در گرامر در سدهٔ هفدهم میلادی به اوج خود رسیده‌بود. ادبا و زبان‌شناسان به‌تدریج نگران شده و به فکر افتادند تا این زبان پر تلاطم را قاعده‌مند کنند و از ایجاد هرج و مرج در ساختار آن جلوگیری نمایند. در پی همین فعالیت‌ها بود که فرهنگستان فرانسه تشکیل گردید که تا امروز اهمیت خود را حفظ کرده و مرجع تصمیم‌گیرنده دربارهٔ صحت و دقت متون رسمی و ورود کلمات و عبارات جدید به فرهنگ لغت است. می‌توان گفت که حفظ سیاست‌های بسته دربارهٔ دستور زبان و کلمات زبان فرانسوی باعث شده‌است که اولاً ساختار زبان فرانسوی از قرن هفده تاکنون تغییرات چندانی نداشته باشد و دوم این‌که فرهنگ لغات فرانسوی نسبت به انگلیسی بسیار کم حجم‌تر و ساختار و ترتیب کلمات در جمله‌های آن بسیار منظم‌تر از زبان‌های دیگر باشد.

طبقه‌بندی زبان‌شناختی

فرانسوی یکی از زبان‌های هند و اروپایی است که از زبان‌های رومی تأثیر گرفته و از زبان لاتین مشتق شده‌است، هم‌چنان‌که زبان‌های ملی مانند ایتالیایی، پرتغالی، اسپانیایی، رومانیایی و زبان‌های در اقلیت از اوکسیتان تا ناپل و… چنین هستند. با این وجود نزدیک‌ترین زبان‌های وابسته به آن، زبان‌های زبان‌های اوییل و کرئول‌های فرانسه‌پایه است.

موقعیت بین‌المللی

زبان فرانسوی، زبان رسمی ۲۹ کشور است، که بیشتر آن‌ها در فرانسوی به La Francophonie (جوامع فرانسوی‌زبان) معروفند. هم‌چنین یک زبان رسمی تمام دفاتر سازمان ملل و گسترهٔ وسیعی از سازمان‌های بین‌المللی است. طبق اطلاعات اتحادیهٔ اروپا، ۱۲۹ میلیون (یا ۲۶٪ کل جمعیت اتحادیه)، در ۲۷ عضو، به فرانسوی گویش می‌کنند که از میان آن‌ها، ۶۵ میلیون نفر گویشوران بومی‌اند و ۶۹ میلیون نفر ادعا می‌کنند که آن را یا به عنوان زبان دوم یا یک زبان خارجی صحبت می‌کنند و از این لحاظ، فرانسوی در ردهٔ سوم بیشترین گویشوران به عنوان زبان دوم قرار دارد (پس از انگلیسی و آلمانی). بیست درصد از اروپایی‌های غیر فرانسوی‌زبان، قادر به گویش فرانسوی‌اند که تقریباً برابر ۱۴۵٬۶ میلیون نفرند.[16] به علاوه، پیش از میانهٔ قرن ۲۰، فرانسوی به عنوان زبان سرآمد دیپلماسی در بین اروپاییان و نیروهای مستعمره و نیز به عنوان یک زبان بین‌المللی در میان طبقات تحصیل‌کردهٔ اروپا گویش می‌شد.

در نتیجهٔ امپراتوری مستعمراتی فرانسه از قرن ۱۷ تا ۲۰، فرانسه به آمریکا، آفریقا، پلی‌نزی، و حوزهٔ کارائیب معرفی شد.

در سطح جهان

اروپا

۱۹٫۷۱ درصد از ساکنان اتحادیه اروپا می‌توانند به زبان فرانسوی تکلم کنند که این فرانسوی را به سومین زبان رایج در اتحادیه پس از انگلیسی و آلمانی تبدیل می‌کند.

بر اساس قانون اساسی فرانسه فرانسوی در سال ۱۹۹۲ میلادی به زبان رسمی این کشور تبدیل شد. البته استفاده از این زبان در نوشته‌های رسمی دولت فرانسه از سال ۱۵۳۹ میلادی اجباری بوده‌است. دولت فرانسه موظف است که در اسناد رسمی و قراردادهای قانونی از زبان فرانسوی استفاده کند و همچنین زبان رسمی آموزش هم به جز در مناطقی خاص باید فرانسوی باشد. در آگهی‌ها نیز کلمات خارجی باید ترجمه فرانسوی داشته باشند.

فرانسوی زبان رسمی والونی در بلژیک است. همچنین یکی از دو زبان رسمی بروکسل نیز می‌باشد که زبان دیگر هلندی است. در بروکسل اکثریت جمعیت به زبان فرانسوی به عنوان زبان اول خود تکلم می‌کنند.

در سوئیس نیز چهار زبان رسمی وجود دارد که یکی از آن‌ها فرانسوی است (آلمانی و ایتالیایی به همراه رومانش دیگر زبان‌ها هستند). در منطقه روماندی که ژنو بزرگترین شهر آن است بیشتر مردم به این زبان سخن می‌گویند. در سوئیس طبقه‌بندی‌های سیاسی بر اساس تقسیمات زبانی انجام نشده و برای همین مناطق دو زبانه زیادی وجود دارد. ۲۳ درصد سوئیسی‌ها فرانسوی را به عنوان زبان مادری تکلم می‌کنند. در کل ۵۰ درصد آن‌ها می‌توانند به فرانسوی سخن بگویند.

فرانسوی در موناکو و لوکزامبورگ و همچنین دره استا در ایتالیا زبان رسمی است و در جزایر مانش هم اقلیت‌های فرانسوی زبان وجود دارد. فرانسوی در آندورا نیز صحبت می‌شود.

آسیا

فرانسوی زبان هندوچین مستعمره سابق فرانسه که شامل کشورهای ویتنام، لائوس و کامبوجیا می‌شود بود و هنوز هم در لائوس و کامبوجیا زبان اداری است در حالی که تأثیر این زبان در آن مناطق رو به کاهش هست. در زمان استعمار ویتنام طبقه الیت به زبان فرانسه صحبت می‌کردند و خدمتکارانشان نیز لهجه فرانسوی مخصوص خودشان را داشتند که البته امروز از بین رفته‌است. پس از پایان حکومت فرانسه در ویتنام جنوبی کماکان از فرانسوی به عنوان زبان اداری و تحصیل و تجارت استفاده می‌شد. پس از پایان جنگ آمریکا در ویتنام و یکپارچگی مجدد این کشور فرانسوی جای خود را به انگلیسی داد. با این وجود میراث فرانسوی‌ها در ویتنام هنوز از بین نرفته‌است و جمعیت سالخورده توانایی صحبت به این زبان را دارد. همچنین زبان دیپلماسی در ویتنام فرانسوی است و تلاش‌هایی برای احیای آن به عنوان زبان آموزش عالی در جریان است. هر سه کشور ویتنام، لائوس و کامبوجیا فرانسوی جز زبان‌های رسمی است و این کشورها عضو OIF نیز می‌باشند.

در لبنان که سابقاً تحت قیومیت فرانسه قرار داشته عربی تنها زبان رسمی است اما در قوانین این کشور قوانینی پیش‌بینی شده که از فرانسوی در برخی موارد استفاده شود. بسیاری از لبنانی‌ها فرانسوی را به عنوان زبان دوم خود فرا می‌گیرند و این زبان در کنار عربی و انگلیسی در مدارس تدریس می‌شود. بر روی اسکناس‌ها، تابلوهای راهنمایی و رانندگی و همچنین پلاک‌های ماشین‌ها نیز در کنار عربی از فرانسوی هم استفاده می‌شود.

امروز حدود ۴۰ درصد از لبنانی‌ها می‌توانند این زبان را به عنوان زبان خارجی صحبت کنند. درصد فراگیری انگلیسی هم ۴۰ درصد است اما استفاده از انگلیسی در رسانه‌ها و مشاغل رو به افزایش است. ۹۰۰٬۰۰۰ محصل در لبنان وجود دارد که قریب به ۵۰۰٬۰۰۰ نفر از آن‌ها در مدارس فرانسوی زبان که ریاضی و علوم در آن‌ها به فرانسه تدریس می‌شوند درس می‌خوانند. درصد فراگیری آموزش فرانسه بسته به نقاط مختلف این کشور متفاوت است. یک سوم دانش آموزانی که در مدارس فرانسوی زبان درس خوانده‌اند برای آموزش عالی به مدارس انگلیسی زبان می‌روند. انگلیسی زبان تجارت و ارتباطات است درحالی که فرانسوی بر جایگاه اجتماعی فرد تأثیر گذار است.

در اسرائیل نیز یک جامعه فرانسوی زبان وجود دارد. بیشتر آن‌ها یهودیانی هستند که از فرانسه به این کشور مهاجرت کردند. یهودیان مراکشی و یهودیان لبنانی نیز از جمله فرانسوی زبانان اسرائیل هستند. در بسیاری از مدارس اسرائیل فرانسوی به عنوان زبان خارجی تدریس می‌شود.

قطر و امارات هر دو عضو OIF هستند اما در این کشورها فرانسوی توسط جمعیت محلی یا کارگران خارجی تکلم نمی‌شود. تنها کسانی که در کشورهای عضو OIF سرمایه‌گذاری کرده‌اند یا ارتباط خانوادگی دارند می‌توانند فرانسوی را صحبت کنند. قطر و امارات به این دلیل به عضویت OIF درآمده اند که در کشورهای فرانسوی زبان و همین‌طور خود فرانسه سرمایه‌گذاری مالی زیادی کرده‌اند. این دو کشور می‌توانند نمایندگانشان را به اجلاس این سازمان ارسال کنند اما حق رای تنها مختص کشورهای فرانسوی زبان است.

آفریقا

اکثریت جمعیت فرانسوی زبان جهان در آفریقا زندگی می‌کند. بر اساس یک گزارش مربوط به سال ۲۰۰۷ حدود ۱۱۵ میلیون نفر در ۳۱ کشور آفریقایی فرانسوی زبان می‌توانند فرانسوی را به عنوان زبان اول یا دوم خود صحبت کنند. این عدد شامل افرادی که در کشورهای غیرفرانسوی زبان آفریقا زبان فرانسوی را به عنوان زبان دوم فرا گرفته‌اند نمی‌شود. با توجه به رشد جمعیت فرانسوی زبانان در آفریقا پیش‌بینی می‌شود که تعداد متکلمان جهانی این زبان تا سال ۲۰۵۰ به ۷۰۰ میلیون نفر برسد. فرانسوی زبانی است که بیشترین رشد را در آفریقا دارد که البته بیشتر متکلمان آن کسانی هستند که با آن به عنوان زبان دوم سخن می‌گویند. زبان فرانسوی در آفریقا در همه مناطق یکسان نیست بلکه بر اثر برخورد فرانسوی با زبان‌های محلی گویش‌های مختلفی از آن وجود دارد.

به دلیل گسترش آموزش و رشد سریع جمعیت در کشورهای جنوب صحرای بزرگ آفریقا فرانسوی احتمالاً در این منطقه گسترش پیدا خواهد کرد. در سال‌های اخیر در این قاره لهجه‌های جدیدی نیز پدید آمده که سایر فرانسوی زبانان جهان ممکن است آن را به سختی متوجه شوند. البته در حالت نوشتاری این لهجه‌ها به سایر لهجه‌های فرانسوی جهان نزدیکی بسیار زیادی دارد.

اقیانوسیه و استرالزی

۴۵ درصد جمعیت وانواتو می‌توانند به فرانسوی تکلم کنند و در این کشور زبان رسمی است. در کالدونیای جدید که جز قلمرو کشور فرانسه به حساب می‌آید هم ۹۷ درصد مردم می‌توانند به فرانسوی بنویسند، بخوانند و صحبت کنند. در پلی‌نزی این عدد ۹۵ درصد است حال آن که در والیس و فوتونا ۸۴ درصد جمعیت چنین اند.

پلی‌نزی و والیس و فوتونا درصد کسانی که فرانسوی را در خانه‌هایشان تکلم می‌کنند رو به افزایش است و همین باعث شده تا زبان محلی پلی‌نزی در خطر باشد. در پلی‌نزی در بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ درص کسانی که در خانه فرانسوی صحبت می‌کردند از ۶۷ به ۷۴ رسیده‌است. در والیس و فوتونا نیز به همین ترتیب در سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ از ۱۰ درصد به ۱۳ درصد افزایش یافته‌است.

زبان فرانسوی در کانادا

از زمان رسیدن جک کرتبه زبان فرانسوی زبان رسمی جدید بوده‌است. موج‌های مهاجر آمده از فرانسه شرق کانادا را برای سکونت انتخاب کردند. در میان آن‌ها اکدین‌ها چهار استان ساحلی نول اکس، نوو برنسیک، ال د پرنس ادوار و تر نوو را مشغول کردند.

زبان فرانسوی در ایران

در ایران معاصر، زبان فرانسوی بعد از انگلیسی دومین زبان محبوب و مورد توجه است. زبان فرانسوی از عهد صفویه در ایران مورد توجه قرار گرفت. این زبان به ویژه در دوره قاجار از طریق ترجمه کتاب‌های درسی دارالفنون که در اصل به فرانسوی بود، رونق گرفت و بر اثر احیاء صنعت چاپ گسترش یافت. از آنجا که محصلین بیشتر به فرانسه اعزام می‌شدند زبان فرانسوی در کشور رایج و با گستردگی آن نه تنها آثار نویسندگان فرانسه بلکه آثار ادبی بعضی از دیگر زبان‌های اروپایی نیز به فارسی برگردانده شد. نخستین نمایشنامه ای که از فرانسوی به فارسی ترجمه شد، نمایشنامه «مردم‌گریز»، اثر مولیر بود. ترجمه و نشر کتاب پس از مرگ شاهزاده عباس میرزا، در دوران محمد شاه قاجار دچار فترت شد، ولی در عهد ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه دوباره اوج گرفت. محمد طاهر میرزا، میرزا حبیب اصفهانی و محمدحسن خان اعتماد السلطنه از پرکارترین مترجمان این دوره بودند. پس از روی‌کار آمدن سلسلهٔ پهلوی، روند ترجمه شتاب بیشتری پیدا کرد و تمام قلمروهای علمی و فنی و ادبی را دربرگرفت زیرا تعداد افراد تحصیل‌کرده و میزان روابط همه‌جانبه با کشورهای خارجی افزایش یافت. در این دوره آثار ارزشمند بسیاری به فارسی برگردانده شد و تعداد مترجمان با استعداد و به اصطلاح حرفه‌ای فزونی چشمگیری یافت. ترجمه‌ها تا اوایل دهه ۱۹۳۰، عمدتاً از طریق زبان فرانسوی صورت می‌گرفت ولی پس از جنگ جهانی دوم و تحولات سیاسی و فرهنگی پس از آن، زبان انگلیسی در عرصهٔ ترجمه اهمیت بیشتری یافت و از نظر کمیت، گوی سبقت را ربود؛ هرچند از نظر کیفیت، بهترین ترجمه‌ها کماکان به مترجمانی تعلق داشت که از زبان فرانسوی ترجمه می‌کردند.[17]

از زمان قاجار که بسیاری از رجال سیاسی برای ادامه تحصیل به فرانسه می‌رفتند، بسیاری از واژه‌های فرانسوی از طریق قوانین حقوقی وارد ایران شد و امروزه نیز در زبان فارسی بسیاری از این کلمات استفاده می‌شود و گاهی این کلمات به قدری در زبان فارسی رایج شده‌است که بسیاری از افراد نمی‌دانند که این واژگان فرانسوی هستند. از جمله می‌توان به کلماتی همچون: دوش (حمام)، کروات، مغازه، فامیل، کادو، شوفر، آسانسور، کودتا، رفوزه، پاساژ، ماساژ، مونتاژ، کتلت، املت، توالت، آژانس، اورژانس، مانتو، پالتو و مرسی اشاره کرد[18]

ویژگی‌های زبان فرانسوی

الفبای زبان فرانسوی بر اساس الفبای لاتین است و بیست و شش حرف ساده دارد. افزون بر حرف‌های ساده، حرف ترکیبی «œ» و حرف‌های زبَرنشانه‌دار «à â è é ê ë î ï ô û» نیز در نوشتار این زبان به کار می‌روند.

۸۵ درصد کلمات زبان فرانسوی از لاتین، ۱٫۵ درصد از آلمانی، ۰٫۱ درصد از عربی، ۰٫۱ درصد از اسکاندیناوی، ۱۲ درصد از اسپانیایی و ایتالیایی و انگلیسی و باقی زبان‌ها گرفته شده‌است.

ویژگی‌های گرامری زبان فرانسه

زبان فرانسه از نظر ریشه‌ای نقاط اشتراک زیادی با زبان لاتین دارد. بعضی از مهم‌ترین ویژگی‌های گرامری این زبان عبارتند از:

جنسیت اسامی

در زبان فرانسه اسامی همیشه جنسیت گرامری دارند. این جنسیت می‌تواند مذکر یا مؤنث باشد. گذشته از آن حالت جمع نیز به صورت یک جنسیت سوم در این زبان شناسایی می‌شود. جنسیت اسامی را در ساده‌ترین حالت می‌توان از حروف تعریف آن‌ها شناسایی کرد. حرف تعریف le نشان دهنده اسامی مذکر، حرف تعریف la نشان دهنده اسامی مؤنث و حرف تعریف les نشان دهنده اسامی جمع است.[19]

جمع بستن اسامی

ساختار گرامری حالت جمع برای اسامی به زبان انگلیسی بسیار نزدیک است. در زبان فرانسه هم مانند انگلیسی در یک قاعده کلی برای ساختن حالت جمع یک اسم به آن پسوند s- اضافه می‌کنیم. این قاعده البته دارای استثناهایی هم هست. همچنین تخصیص‌گر به کار رفته با اسم جمع به صورت جمع می‌آید.[20]

حروف تعریف

در زبان فرانسه مانند زبان ایتالیایی سه نوع از حروف تعریف وجود دارد. «حروف تعریف معرفه»، «حروف تعریف نکره» و «حروف تعریف جزئی یا مقداری». حروف تعریف معرفه برای اسامی‌ای به کار می‌رود که برای مخاطب شناخته شده‌است. حروف تعریف نکره برای اسامی‌ای به کار می‌رود که برای مخاطب ناشناخته است یا شناخت آن اهمیتی ندارد و حروف تعریف جزئی یا مقداری برای اشاره به مقادیری از کمیت‌های شمارش‌پذیر یا شمارش‌ناپذیر به کار می‌روند. در زبان فرانسه در نتیجهٔ هم‌نشینی حروف اضافه با حروف تعریف چهار تکواژ مرکب (au, aux, du, des) به وجود می‌آید. همچنین بسته به خصوصیات آوایی اسم یا صفتی که بعد از این حروف تعریف آورده می‌شود ممکن حذف(élision) یا پیوند(liaison) رخ دهد.[20]

غیرضمیرانداز بودن فرانسوی مدرن

در جمله‌هایی از لحاظ معنایی نیازی به حضور ضمیر فاعلی یا مفعولی در ساختار جمله نیست (مانند جمله «باران می‌بارد») یا مخاطب از روی صرف فعل می‌تواند به آن پی ببرد و حذف ضمیر ضربه‌ای به ساختار دستوری جمله نمی‌زند (مانند حذف ضمیر «من» در جملهٔ «ایرانی هستم») زبان‌هایی که ضمایر فاعلی و مفعولی را در چنین موقعیتهای حذف اجباری یا اختیاری می‌کنند به اصطلاح می‌گویند ضمیرانداز. اگر زبانی به درجه‌ای ضمیرانداز باشد که تنها اجازهٔ حذف ضمیر فاعلی و نه مفعولی را بدهد به آن فاعل تهی می‌گویند. اکثر زبان‌های هند و اروپایی مانند فارسی و همه زبان‌های رومی‌تبار به جز فرانسوی دست‌کم فاعل تهی هستند. زبان فرانسوی نیز تا قرن ۱۶ زبانی فاعل تهی بوده‌است اما پس از آن شبیه اکثر زبان‌های مدرن ژرمنی از جمله انگلیسی غیرضمیرانداز شده‌است؛ بنابراین در جملهٔ «Je suis Français» (ترجمه:من فرانسوی هستم) حضور ضمیر je الزامی است یا مثلاً جملاتی که با عبارت Il faut آغاز می‌شوند با آنکه از لحاظ معناشناسی نیازی به حضور ضمیر il نیست ولی نحو زبان ایجاب می‌کند که این ضمیر وجود داشته باشد و حذف آن باعث نادستوری شدن جمله می‌شود. همین‌طور است در مورد ضمیر il در جمله «Il fait frais".[21][22]

جستارهای وابسته

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به زبان فرانسوی در ویکی‌گفتاورد موجود است.
در ویکی‌کتاب کتابی با عنوان: آموزش زبان فرانسوی وجود دارد.

پانویس

    منابع

    1. "Ethnologue: French". Retrieved 23 September 2017.
    2. "French language is on the up, report reveals". thelocal.fr. 6 November 2014.
    3. "Official Languages of Pondicherry - E-Courts Mission, Government of India". Archived from the original on 2 April 2015. Retrieved 2015-06-12.
    4. Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "French". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology.
    5. «Estimation du nombre de francophones dans le monde en ۲۰۰۵». Tlfq.ulaval.ca. دریافت‌شده در ۲۰۱۰–۰۴–۲۱. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید= را بررسی کنید (کمک)
    6. «Francophonie». Jacques Leclerc. Tlfq.ulaval.ca. دریافت‌شده در ۲۰۱۰–۰۴–۲۱. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید= را بررسی کنید (کمک)
    7. «Most Widely Spoken Languages». .ignatius.edu. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۲۰۱۰–۰۴–۲۱. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید= را بررسی کنید (کمک)
    8. «Lingue straniere - Francese». Liceipujati.it. ۲۰۱۰–۰۴–۱۶. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۳ مه ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۰۱۰–۰۴–۲۱. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید=،|تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
    9. «Francophonie ("Qu'est-ce que la Francophonie?»)». Université de Laval. دریافت‌شده در ۳ می ۲۰۱۰.
    10. Maine's French Communities بایگانی‌شده در ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۳ توسط Wayback MachineFrancoMaine. Retrieved 2010-3-07.
    11. «The Cajun language La Louisiane française Retrieved ۲۰۱۰–۳–۰۷». Louisiane.culture.fr. ۲۰۰۳–۰۸–۲۱. از پارامتر ناشناخته |تاریخ بازدیدe= صرف‌نظر شد (کمک); تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
    12. Francophone Africa
    13. (فرانسوی)La Francophonie dans le monde 2006–2007 published by the فرانسه زبانی.Nathan بایگانی‌شده در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۸ توسط Wayback Machine, پاریس، ۲۰۰۷.
    14. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ اوت ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۱۱ اوت ۲۰۱۲.
    15. هایت، گیلبرت (۱۳۷۶). ادبیات و سنتهای کلاسیک - تأثیر یونان و روم بر ادبیات غرب. ۱. ترجمهٔ محمد کلباسی و مهین دانشور. تهران: آگاه. ص. ۱۹۸–۲۰۴. شابک ۹۶۴۴۱۶۰۳۵۵.
    16. «Why learn French». Cpfont.on.ca. دریافت‌شده در ۲۰ آوریل ۲۰۱۰.
    17. تاریخ ترجمه ادبی از فرانسه به فارسی/ محمدجواد کمالی، انتشارات سخن‌گستر و معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، ۱۳۹۲، صص ۱۰–۱۱
    18. http://www.samt.ac.ir/index.aspx?siteid=1&pageid=200&p=1&showitem=10487 بایگانی‌شده در ۳ آوریل ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine اصول فن ترجمه (فرانسه به فارسی)، مبحث وامگیری
    19. «French noun gender». grammarist.com. دریافت‌شده در ۲۰ آوریل ۲۰۲۰.
    20. «جمع بستن اسمی در زبان فرانسه». آموزش زبان فرانسه. ۲۴ آوریل ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۱۸ ژانویه ۲۰۱۷.
    21. مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Pro-drop language». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۷ میلادی.
    22. محمد راسخ مهند (۱۳۸۴«حذف ضمیر فاعلی در برخی از زبانهای ایرانی» (PDF)، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد (۲)

    پیوند به بیرون

    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.