جهنم
بر اساس باورهای اسلامی، به دوزخ جهنم گفته میشود. جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایینتر، جای افراد بدتر. عذابهای دوزخ هم روحی هستند هم جسمی. برخی جهنمیان همیشه در آنجا میمانند و برخی دیگر پس از مدتی بخشوده میشوند و به بهشت میروند.[1] تنها راه خلاصی از جهنم یا پایان کیفر مقرر است یا شفاعت شفیعان.[2] گناهان برخی کسان چنان سنگین است که در آن جاودانه میشوند.[3] جهنم جای عمل نیست و بنابراین نمیتوان در آنجا با عمل صالح خویش را از عذاب رهانید.[4]
علی بن ابیطالب در خطبهای در مورد ضرورت یاد قیامت و عذاب الهی چنین میفرماید:
مردم! شما چونان مسافران در راهید، که در این دنیا فرمان کوچ داده شدید، که دنیا خانهٔ اصلی شما نیست و به جمعآوری زاد و توشه فرمان داده شدید.
آگاه باشید این پوست نازک تن، طاقت آتش دوزخ را ندارد، پس به خود رحم کنید. شما مصیبتهای دنیا را آزمودهاید، آیا ناراحتی یکی از افراد خود را بر اثر خاری که در بدنش فرورفته، یا در زمینخوردن پایش مجروح شده، یا ریگهای داغ بیابان او را رنج داده، دیدهاید که تحمل ان مشکل است؟ پس چگونه میشود تحمل کرد که در میان دو طبقه آتش، در کنار سنگهای گداخته، همنشین شیطان باشید؟ آیا میدانید وقتی مالک دوزخ بر آتش غضب کند، شعلهها بر روی هم میغلتند و یکدیگر را میکوبند؟ و آنگاه که بر آتش بانگ زند میان درهای جهنم به هر طرف زبانه میکشد؟ ای پیر سالخورده، که پیری وجودت را گرفتهاست، چگونه خواهی بود آن گاه که طوقهای آتش به گردنها انداخته شود و غل و زنجیرهای آتشین به دست و گردن افتد چنانکه گوشت دستها را بخورد؟[5]
جعفر صادق در مورد جهنم چنین میگوید: آتش دنیا یک بخش از ۷۰ بخش آتش جهنم است، آتش جهنم ۷۰ بار با آب خاموش شده سپس شعلهور گردیده تا به آتش دنیا تبدیل گشتهاست و اگر چنین نبود هیچ انسانی طاقت تحمل آتش را نداشت![6] جهنم (Gehenna) نام دره ای است در نزدیکی اورشلیم (بیتالمقدس) که در جنوب کوه صهیون واقع است. Gey Ben Hinom St[7]
در روایتی از محمد باقر دربارهٔ آیه: «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُوم» گفته شدهاست؛[8] جهنم دارای هفت در است و برای هر دری گروه معیّنی از آنان تقسیم شدهاند، به من خبر رسید که خداوند جهنم را هفت طبقه قرار دادهاست.
- طبقه نخست که بالاترین طبقه آن است «جحیم» نام دارد. ساکنان دوزخ در این طبقه روی سنگهایی سخت میایستند و جمجمه و مغز آنان از شدّت حرارت به جوش میآید.
- طبقه دوّم: «لظی» است؛ حرارت آتش در این درجه دست و پا و پوست سر را میکند و میبرد و کسانی را که به فرمان خداوند پشت کرده و اموال را جمع و ذخیره کرده بودند به سوی خود میخواند.
- طبقه سوّم: «سقر» است که در آن آتشی است که نه چیزی را باقی میگذارد، و نه چیزی را رها میکند؛ پوست تن را به کلّی دگرگون میسازد؛ نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شدهاند.
- طبقه چهارم: «حُطَمَه» (آتشی خرد کننده) است، و از آن شرارههایی به بزرگی کاخ پرتاب میشود که گویی (در سرعت و کثرت) همچون شتران زرد رنگی هستند که به هر سو پراکنده میشوند! هر کسی که به سویش روانه شود مانند سرمه سیاه میگردد.
- طبقه پنجم: «هاویه»[9] (جهنّم و سقوط به اسفل سافلین) است که در آن گروهی ندا میدهند ای مالک[10] به فریادمان برس. هنگامی که مالک برای فریاد رسی آنان میآید ظرفهای زردی از آتش پیش رویشان قرار میدهد که در آن، آب بدبوی متعفّنی است که پوستهای بدنشان از گرمای زیاد آن همچون فلز گداخته میشود، به محض این که ظرف آتشین را بلند میکنند تا از آن بیاشامند، گوشت صورتشان از شدت گرمای آن در آن ظرف میریزد؛ و این همان گفتار خداوند است که میگوید: «وَ إِنْ یَسْتَغیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً»؛[11] و اگر تقاضای آب کنند، آبی برای آنان میآورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان میکند! چه بد نوشیدنی، و چه بد محل اجتماعی است. کسی که در آن بیفتد هفتاد سال در آتش فرومیرود، و هر قدر پوستش که به سوزد پوست دیگری جایگزین آن میشود.
- طبقه ششم: «سعیر» است که در آن سی صد خیمه از آتش است، و هر خیمه ای دارای سی صد قصر از آتش است، و در هر قصری سی صد خانه از آتش است، و هر خانه ای سی صد نوع از عذاب آتش است که در میان آن خانهها، مارها و عقربهایی از آتش و نیز غلها و زنجیرها و طوقهایی از آتش است، و این همان است که خداوند میفرماید: «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعیراً»؛[12] ما برای کافران زنجیرها و غلها و شعلههای سوزان آتش آماده کردهایم!
- طبقه هفتم: «جهنم» است که «فلق» در آن جای دارد، و آن چاهی در جهنم است که وقتی گشوده شود آتش شعلهور میگردد، و آن شدیدترین درجه عذاب آتشین است.[13]
سقر
سقرطبقه آخر (هفتم) جهنم است و جایگاه منافقین است.
سقر بدترین و ژرفترین طبقات جهنم است و از جمله آتش هاویه است به گونهای که در روایت مشهوری آمدهاست که روزی جبرئیل نزد محمد بود. ناگهان صدای مهیبی به گوش رسید. محمد از جبرئیل پرسید این چه صدایی است؟ جبرئیل پاسخ داد هفتاد سال پیش سنگی را در یکی از چاههای جهنم انداختند که هماکنون به انتهای ان رسید. در معنای این روایت گفتهاند که بعضی از انسانها در دنیا راه دوزخ را میپیمایند و پس از این هفتاد سال عمر به اعماق دوزخ میرسند. یعنی، این سنگی که به قعر دوزخ رسیده و چنین صدای مهیبی از خود به جای گذاشته است، دل چون سنگ انسانی است که در اثر ارتکاب معاصی و غفلت از پروردگار، سخت و ظلمانی شده و به ژرفنای دوزخ افکنده شدهاست.[14]
سوره قمر ۴۸
یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَی وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ
در آن روز که در آتش دوزخ به صورتشان کشیده میشوند (و به آنها گفته میشود:) بچشید آتش دوزخ را!
سوره مدثر ۲۶–۲۷–۴۲
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ
(امّا) بزودی او را وارد سَقَر [= دوزخ] میکنم!
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ
و تو نمیدانی «سقر» چیست!
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ
چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!
تفسیر المیزان
[مقصود از توصیف سقر به اینکه" لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ ...] و در جمله" لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ" به خاطر اینکه نفی مطلق است، و مقید نکرده که چه چیزی را باقی نمیگذارد و رها نمیکند، اقتضاء دارد که مراد از آن را این بگیریم که سقر هیچ چیزی از آنچه او به دست آورده باقی نمیگذارد و همه را میسوزاند و احدی را هم از آنهایی که در آن میافتند از قلم نینداخته همه را شامل میشود، به خلاف آتش دنیا که بسیار میشود بعضی از چیزها که در آن میافتد نمیسوزاند، و اگر مثلاً انسانی در آن بیفتد پوست ظاهری و صفات جسمیش را میسوزاند، و به روح او و صفات روحیش نمیرسد اما سقر احدی از کسانی که در آن میافتند باقی نمیگذارد بلکه همه را فرا میگیرد، زیرا خدا گفته:" تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّی"[15] و وقتی آنها را فرا گرفت چیزی از روح و جسمشان را باقی نمیگذارد بلکه همه را میسوزاند هم چنانکه در سوره همزه آمده: «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ».[16] ممکن هم هست منظور این باشد که احدی را زنده نمیگذارد، و احدی را نمیمیراند، در این صورت در معنای آیه زیر خواهد بود که میفرماید: «الَّذِی یَصْلَی النَّارَ الْکُبْری ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیی».[17]
دوزخ و عذابها
اسامی دوزخ- درقرآن کریم برای دوزخ۷نام آمدهاست که در روایات از آنها به هفت دریا طبقه سخن رفتهاست و هر گروهی از یک در وارد و یا در آن سکنی میگزینند. هاویه دراسفلالسافلین مکان منافقان-جحیم برای مشرکان-سقر برای مجوسان-حطمه برای یهودیان-سعیر برای صابئین-لظی برای ترسایان-و بالاخره جهنم برای گناهکاران اهل توحید[18] و[19]
عذابهای جسمانی دوزخ
درقرآن از عذابهای دوزخ بشرح زیر یاد شده است.
شدت عذابها-اتش دائمی-غذاها و نوشیدنیهای مرگبار مانند زقوم حمیم غسلین ضریع غساق صدید مهل و لباسهایی چون صهر مقامع سرابیل و قطران-باد کشنده-سایه سوزان-کندن پوست-زندان و زنجیر-اب داغ-اتش از بالا و پایین و اطراف-قصد خروج کنند دوباره بازگردانده میشوند-هیزم آتش سنگ و انسانیت-از دلها آتش برمیخیزد-اتشی طلبکننده باصدای وحشتناک و متحرک
منابع
- اسفار اربعه، ملا صدرا، جلد ۹، صفحهٔ ۳۲۰
- المحجه البیضاء، فیض کاشانی، جلد ۱، صفحهٔ ۲۵۵
- سوره بقره، آیه ۳۹
- نهج البلاغه، خطبه ۴۲
- نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳
- (بحار الانوار جلد۸ مبحث جهنم)
- 31°46′6.262″N 35°13′49.58″E
- قرآن سوره حجر، ۴۴.
- طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۲۰، ص ۳۴۹
- نام فرشتهای از فرشتگان نگهبان جهنم است.
- کهف، ۲۹.
- قرآن سوره انسان، ۴.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۸، ص ۲۸۹
- «Al-Mobin». بایگانیشده از اصلی در ۱۱ اوت ۲۰۱۷. دریافتشده در ۱۰ اوت ۲۰۱۷.
- و کسانی را که به فرمان خدا پشت کردند صدا میزند. سوره معارج، آیه 17
- آتش برافروخته الهی است. آتشی که از دلها سر میزند. سوره همزه، آیه 6 و 7
- آن کسی که خودش آتش کبری را میگیراند وارد میشود، و آن گاه در آن آتش نه میمیرد، و نه زنده میماند. سوره اعلی، آیه 12 و 13
- 44حجر
- کتاب معاد دستغیب
- 169تا171فرهنگ موضوعی
- https://en.m.wikipedia.org/wiki/Gehenna