گویش قصرانی
گویش قصرانی[1] گویش قصران[2] گویش رودبار قصران[3] تبری قصرانی[4] گویشی از زبان مازندرانی[5] میباشد که تحت تأثیر زبان فارسی قرار دارد و در اکثر نواحی بخش رودبار قصران شهرستان شمیرانات همچون میگون، لالان، شمشک، زایگان، امامه، روته، جیرود، دربندسر، گرمابدر، دیزین، آبنیک گویش میشود.[6] این گویش علاوه بر رودبار قصران در نواحی شرقی بخش لواسانات همچون ایرا و وسکاره و در نواحی شرقی و شمالی بخش آسارا شهرستان کرج همچون شهرستانک، لانیز، شلنک و همه جا گویش میشود.[7]وبگاه گلاتولوگ گویش شمیران را از گویشهای فارسی-مازندرانی (Perso-Tabaric) قلنداد کرده است[8]. اسدالله عمادی گویش قصرانی را گویشی از زبان مازندرانی معرفی میکند.[9] همشهری آنلاین گویش قصرانی شمرونی را یکی از گویشهای مازندرانی برمیشمرد.[10] به گفته مهدی علمداری گویش های مازندرانی، قصرانی، شمیرانی و دماوندی را باید یک مجموعه گویش قلمداد کرد.[11] زبان مازندرانی در حوالی تهران در نواحی لواسانات و رودهن صحبت میشود.[12] واژهنامه بزرگ تبری گویش قصران باستانی را به عنوان یکی از دوازده گویش زبان مازندرانی معرفی میکند.[13] به اعتقاد حبیب برجیان گویش شمال شمیرانات شبه تبری و گویش جنوب شمیرانات پارسی-تبری میباشد.[14] شدت تأثیر زبان فارسی در نواحی شمالی و غربی رودبار قصران کمتر از نواحی جنوبی رودبار قصران میباشد. گویش قصرانی بخش رودبار قصران شمیرانات به همراه گویشهایی که در ناحیه جنوبی البرز مرکزی محدوده جاجرود و بخش آسارا کرج گویش میشود گونه ای از زبان طبری میباشند که با مقادیر مختلفی با زبان فارسی ترکیب شدهاند و زیر مجموعهٔ گویشهای مازندرانی گونه قرار میگیرد. بنابر نظر حبیب برجیان لهجههایی که در مناطق پائین جیرود و شمیران و دماوند گویش میشود، فارسی آمیخته به عبارات فعلی غنی از زبان طبری است. آن لهجههایی که در بالا جیرود و دره رودخانه کرج گویش میشود خصیصههای غلیظ تری از زبان طبری را در واجشناسی و واژگان و ریختشناسی فعلی نشان میدهد، اما حاوی یک آمیختگی قدرتمند در عبارت اسمی با زبان فارسی است. این گویشها با عنوان گویشهای مازندرانی گونه (Tabaroid) تعیین شدهاست.[15] به گفتهٔ حبیب برجیان در دامنه جنوبی رشته کوه البرز طیف وسیعی از لهجههای ترکیبی وجود دارند که میتوانند به دو گروه تقسیم شوند: گروه نخست گویشهای طبری هستند که تحت تأثیر زبان فارسی هستند که اصطلاحاً به آن گویش تبروید گفته میشود و گروه دوم به نوعی مرز انتقال دو زبان طبری و فارسی محسوب میشوند یک واگرایی در واژگان فارسی دیده میشود که با لهجه تهرانی تلفظ میشوند و از نظر ریختشناسی بسیار شبیه به گویش تهرانی هستند ولیکن از نظر فعلی تحت تأثیر زبان مازندرانی هستند و دراین گویشها افعال مازندرانی در غالب فارسی صرف میشود.
قصرانی | |
---|---|
زبان بومی در | ایران استان تهران البرز |
الفبای فارسی | |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | – |
دانشنامه ایرانیکا درباب زبان منطقه قصران آوردهاست که باید به دو بخش باید تقسیم شود. زبان بومیان شمال و شمال شرق منطقه بخش درونی قصران نزدیکی بسیار زیادی به زبان مازندرانی دارد. گویش منطقه جنوبی از اوشان در مرکز تا جاجرود و تجریش در جنوب شمیران گونه ای از گویشهای فارسی-مازندرانی است و ویژگیهای زبانهای کاسپین را دارد[16] در سالهای دور آن دسته از بومیان تهران که در محدوده ونک و شمیران سکونت داشتند به دلیل مجاورت با استان مازندران لهجه مازندرانی داشتند. والنتین ژوکوفسکی خاورشناس و زبانشناس روس اواخر قرن ۱۹ میلادی در سفری که به ایران داشت در حوالی شمیران با گویش تجریشی آشنا شده و در آثارش به این گویش اشاره میکند؛ گویشی که شباهت بسیاری با گویش مازندرانی دارد. تا امروز در محدودههایی از جمله سرآسیاب دولاب، شاه عبدالعظیم و… هنوز هم افرادی با لهجه شمرانی صحبت کنند؛ لهجهای که ملایم شده گویش مازنی است[17].گیتی دیهیم در کتاب بررسی خردهگویشهای منطقهٔ قصران به انضمام واژهنامهٔ قصرانی آوردهاست: البته زبان رایج در لالان مانند اوشان، فشم، میگون و لواسان، کاملاً تاتی نیست و زبان مازندرانی بسیار در آن نفوذ یافتهاست. گویش مردم لالان به گویش روستاهای امامه، زایگان، آبنیک، گرمابدر، میگون و شمشک در قصران بسیار نزدیک است. نفوذ مازندرانی در زبان تاتی قصران به این دلیل است که قصران در گذشته تحت حاکمیت طبرستان قرار داشته اما در تقسیمات کشوری معاصر جزو استان تهران محسوب میشود.[18]حسین کریمان در جلد دوم کتاب قصران کوهسران آوردهاست :منطقه قصران باستانی شامل مناطق اوشان، فشم، شمشک، گاجره و روستاهای کوهپایهای توچلال تا مناطق غربی رودخانه جاجرود. زبان عمومی مردم قصران لهجهای از زبان باستانی پهلوی است که زبان طبری یا مازندرانی، که از ریشهٔ زبانهای دیرین ایرانی است، و عربی و اندکی ترکی، بدان درآمیخته و از زبان دری نیز در قرون اسلامی تأثیر یافتهاست، و هر چه از ری به مازندران نزدیک تر شوند بر میزان لهجهٔ مازندرانی به همان نسبت افزوده میشود، چنانکه در لهجهٔ میگون و شهرستانک و لالان و زایگان و روته و گرمابدر و شمشک و دربندسر لهجهٔ مازندرانی غلبه دارد.[19]
به گفته گیتی دیهیم و به نقل از کریمان گویش قصران را ریشه و اعتبار و اصالتی است، لکن با اهمیت پیدا کردن طهران و پایتخت شدن آن و رواج یافتن فارسی، بسیاری از واژههای گویشی رفته رفته جای خود را به واژههای فارسی دادهاست.[20]
دانشنامه تبرستان و مازندران ذیل گویش قصرانی چنین نقل نموده است زبان مردم قصران داخل تبری به لهجه قصرانی است.[21] لهجهی تبری قصرانی، به ویژه لهجهی آبادی های داخل درههای جاجرود و لواسان، ادامهی لهجهی نور و کجور و یکی از اصیل ترین لهجه های زبان تبری است. ویژگی نحوی و دستوری این زبان تفاوتی با زبان تبری دیگر نقاط مازندران ندارد.[22]
محدوده جغرافیایی
گویش قصرانی گویش بومی بخش رودبار قصران میباشد و زیر مجموعه گویشهای مازندرانی گونه قرار میگیرد که در ناحیه جاجرود رودبار قصران شمیرانات و لارقصران و بخش آسارا شهرستان کرج گویش میشود. گویشهای طبری گونه شمال استانهای تهران و البرز را در برمیگیرد و به چهار قسمت تقسیم میشود.[23]
- بخش آسارا شهرستان کرج: نواحی همچون لانیز، شهرستانک، شلنگ، همه جا، آسارا؛ همچنین گویش دیزین و ولاترو بخش آسارا و گویش روستاهای بالا طالقان جز زبان مازندرانی است و زیرمجموعه گویشهای طبری گونه قرار نمیگیرد.
- بخش رودبار قصران شهرستان شمیرانات: نواحی همچون دربندسر، شنستان، لالان، میگون، گرمابدر، جیرود، امامه، روته، زایگان، آبنیک، شمشک
- بخش لواسان شهرستان شمیرانات: نواحی همچون ایرا
- بخش رودهن شهرستان دماوند: نواحی همچون وسکاره؛ همچنین گویش نواحی شمالی دماوند همچون آبعلی جز زبان مازندرانی میباشد و زیر مجموعه گویشهای طبری گونه قرار نمیگیرد.
دستور زبان
ضمایر
در گویش شمیرانی ضمیر سه حالت دارد: فاعلی، مفعولی و ملکی.[24]صفت ملکی در گویش شمیرانی به دو دسته پیوسته و غیر پیوسته تقسیم میشود.
ضمیر | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
فاعلی، قصران شمیرانات | men | te/tu | vi | emâ/amâ | šemâ | vešun/unâhâ |
مفعولی، قصران شمیرانات | mener | tere | vire | amener | šemâre/šemer | vešunre/vešuner |
ملکی (نوع اول)، قصران شمیرانات | me/mane/meni | te/tene/teni | vine/une | amene/ameni | šemene/šemi | vešuni/vene |
ملکی (نوع دوم)، قصران شمیرانات | m | t | š/č | mun | tun | šun/čun |
شناسه
در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در گویش قصرانی سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی.[25] (نمونه زیر بر اساس گویش قصران شمیرانات تنظیم شدهاست)
۱. گذشته:
- بن ماضی ساده: -burd = رفت
- بن ماضی استمراری: -ši = میرفت
گذشته | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
شناسه | ema | i | e/a | emi | eni | ena |
۲. حال ساده:
- بن مضارع اخباری: -šo = میرود
حال ساده | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
شناسه | ema | eni | ene | emi | eneni | enena |
۳. حال التزامی:
- بن مضارع التزامی: -bur = برو
حال التزامی | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
شناسه | am | i | e | im | in | an |
صرف فعل (شهرستان شمیرانات)
در جدول زیر فعل رفتن (bašian/burdan) بر اساس گویش میگون شهرستان شمیرانات در زمانهای مختلف صرف میشود.[26]
زمان/شخص | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
گذشته ساده | buerdema | buerdi | buerda | buerdemi | buerdeneni | buerdenena |
گذشته کامل | burde-beyma | burde-bey | burde-beya | burde-beymi | burde-beyni | buerde-beyna |
گذشته التزامی | buerde-bâm | buerde-bâi | buerde-bâ | buerde-bâim | buerde-bâin | buerde-bân |
گذشته التزامی کامل | buerde-bi-bâm | buerde-bi-bâi | buerde-bi-bâ | buerde-bi-bâim | buerde-bi-bâin | buerde-bi-bân |
گذشته استمرای | šima | šii | šia | šimi | šini | šina |
گذشته در حال انجام | davema-šima | davi-šii | davia-šia | davemi-šimi | daveni-šini | davena-šinaش |
حال ساده/آینده | šoma | šoni | šona | šomi | šoneni | šonena |
حال در حال انجام | darema-šoma | dari-šoni | dare-šona | daremi-šomi | dareneni-šoneni | darenena-šonena |
حال التزامی | buram | buri | bure | burim | burin | buran |
آینده نوع اول | xâma bueram | xâni bueri | xâne buere | xâmi buerim | xâneni buerin | xânena bueran |
آینده نوع دوم | veyne bueram | veyne bueri | veyne buere | veyne buerim | veyne buerin | veyne bueran |
در جدول زیر فعل رفتن (bašian/burdan) بر اساس گویش امامه شمیرانات در زمانهای مختلف صرف میشود.[27]
زمان/شخص | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
گذشته ساده | burdema | burdi | burda | burdemi | burdeneni | burdenena |
گذشته کامل | burde-beyma | burde-bey | burde-beya | burde-beymi | burde-beyni | burde-beyna |
گذشته التزامی | burde-bâm | burde-bâi | burde-bâ | burde-bâim | burde-bâin | burde-bân |
گذشته التزامی کامل | burde-bi-bâm | burde-bi-bâi | burde-bi-bâ | burde-bi-bâim | burde-bi-bâin | burde-bi-bân |
گذشته استمرای | šima | šii | šia | šimi | šini | šina |
گذشته در حال انجام | davema-šima | davi-šii | davia-šia | davemi-šimi | daveni-šini | davena-šina |
حال ساده/آینده | šoma | šoni | šona | šomi | šoneni | šonena |
حال در حال انجام | darema-šoma | dari-šoni | dare-šona | daremi-šomi | dareneni-šoneni | darenena-šonena |
حال التزامی | buram | buri | bure | burim | burin | buran |
آینده نوع اول | xâma buram | xâni buri | xâne bure | xâmi burim | xâneni burin | xânena buran |
آینده نوع دوم | veyne buram | veyne bauri | veyne bure | veyne burim | veyne burin | veyne buran |
صرف فعل (شهرستان کرج)
در جدول زیر فعل رفتن (bašian/burdan) بر اساس گویش شهرستانک شهرستان کرج در زمانهای مختلف صرف میشود.[28]
زمان/شخص | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
گذشته ساده | buerdema | buerdi | buerda | buerdemi | buerdeneni | buerdenena |
گذشته کامل | burde-beyma | burde-bey | burde-beya | burde-beymi | burde-beyni | buerde-beyna |
گذشته التزامی | buerde-bâm | buerde-bâi | buerde-bâ | buerde-bâim | buerde-bâin | buerde-bân |
گذشته التزامی کامل | buerde-bi-bâm | buerde-bi-bâi | buerde-bi-bâ | buerde-bi-bâim | buerde-bi-bâin | buerde-bi-bân |
گذشته استمرای | šima | šii | šia | šimi | šini | šina |
گذشته در حال انجام | davema-šima | davi-šii | davia-šia | davemi-šimi | daveni-šini | davena-šina |
حال ساده/آینده | šoma | šoni | šona | šomi | šoneni | šonena |
حال در حال انجام | darema-šoma | dari-šoni | dare-šona | daremi-šomi | dareneni-šoneni | darenena-šonena |
حال التزامی | buram | buri | bure | burim | burin | buran |
آینده نوع اول | xâma bueram | xâni bueri | xâne buere | xâmi buerim | xâneni buerin | xânena bueran |
آینده نوع دوم | veyne bueram | veyne bueri | veyne buere | veyne buerim | veyne buerin | veyne bueran |
نشانه جمع
- در گویش قصران از نشانههای [un] برای جمع استفاده میشود.[29]
بچهها | yâl un |
دخترها | kijâ un |
گنجشکها | mišga un |
- در گویش قصران با تکرار یک واژه میتوان آن را به اسم جمع تبدیل کرد.
بچهها | yâl yâl |
مردها | mard mard |
گرگها | verg verg |
- در گویش قصران با افزودن [yem] به اول اسم میتوان آن را به اسم جمع تبدیل کرد.
بچهها | yem yâl |
- در گویش قصران با افزودن [â] به آخر اسم میتوان آن را به اسم جمع تبدیل کرد.
شبها | suâ |
آدمها | ademâ |
- در گویش قصران با افزودن [o] به آخر اسم میتوان آن را به اسم جمع تبدیل کرد.
حرفها | gapo |
کارها | kâro |
مضاف و مضاف البه
در گویش قصرانی مضاف و مضافٌالیه همچون دیگر گویشهای کاسپی همچون مازندرانی، گیلکی و طالقانی ساخته میشود.[30]
مادر حسن | hasan-i mâr |
جای دور | dir-e jâ |
فارسی معیار | شمیرانی (قصران) |
---|---|
برای این رودخانه باید سنگ بگیریم | in râhxona-i sang-a vese bairim |
حرف پدرت را گوش کن | piar-t-i harf-e guš âkon |
صفت ملکی
در گویش قصرانی صفت ملکی به دو صورت فارسی و مازندرانی میآید.[31]
- صفت ملکی به صورت فارسی:
ضمیر | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
ملکی، قصران شمیرانات | m | t | š/č | mun | tun | šun/čun |
از صورتش | dim-š-e |
برای پسرش | yâl-č-er |
ترسمان | tars-e-mun |
فارسی معیار | قصرانی (شمیرانات) |
---|---|
من دنبال نرش میگردم | nar-č-i demâl gerdema |
کنار برادرم هست | berâr-m-i pali dara |
بچه هاشون را بردند کرج | yemyâl-čun-e baverdena karaj |
یکی دو تاشون اینجا زندگی میکنند، زن و پسران آنجا | yek-i detâ-šun xoččun inje zendegi kondena, zan o yâl-čun unje |
- صفت ملکی به صورت مازندرانی:
ضمیر | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
ملکی، قصران شمیرانات | me/mane/meni | te/tene/teni | vine/une | amene/ameni | šemene/šemi | vešuni/vene |
برادرم | me berâr |
فارسی معیار | شمیرانی (قصران) |
---|---|
برادرم تهران میرود | me berâr tehran šone |
حرف اضافه
حروف اضافه در گویش قصرانی ترکیبی از حروف اضافه فارسی و مازندرانی است.[32]
فارسی معیار | شمیرانی (قصران) | گویش ساری |
---|---|---|
درون | dela | dele |
روی | dim/sar | dim/sar |
برای/را | er | re |
از | az | je |
در | sar/dam | sar/dam |
زیر | ben | ben |
دنبال | demâl | demâl |
کنار | pali/var | pali/var |
با/به وسیله | lenge/bâ | je/jâ/bâ |
فارسی معیار | قصرانی (شمیرانات) |
---|---|
ابتدا کوچهٔ شما | šemi kuča-i sar |
پایین افتاد درون جوی آب | jir kata jub-i u-i dela |
برای مهمانها نهار میپزد | mehmun-un-er nâhâr pajana |
بابام برای من میخواهد عروسی بگیرد | bâbâ-m vese men-er arussi bakone |
ضمایر پرسشی
ضمایر پرسشی در گویش قصرانی به مازندرانی شباهت دارد.[33]
فارسی معیار | قصرانی (شمیرانات) |
---|---|
چطور/چگونه | četi |
چندتا/چقدر | čandi |
چرا | če |
برای چه | činer |
برای چه | čier |
کدام | kodum |
برای چه کسی | kenner |
مال کی | keni |
کجا | kuja |
ضمیر تأکیدی
در گویش قصرانی ضمیر تأکیدی همچون فارسی میآید.[34]
ضمیر | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
تأکیدی، قصران شمیرانات | xodem | xodet | xodeš/xodeč | xommun | xottun | xocčun |
افعال
- صرف فعل شدن (bayan\bavian) در زمان حال، گذشته و حال التزامی به گویش قصرانی.[35]
فعل شدن | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
زمان حال | buma | buni | bune | bumi | buneni | bunena |
زمان گذشته (نوع اول) | bavema | bavi | bave | bavemi | baveni | bavena |
زمان گذشته (نوع دوم) | bayma | bayi | baye | baymi | bayni | bayne |
زمان گذشته کامل | bai bime | bai bii | bai bie | bai bimi | bai bini | bai bine |
زمان حال التزامی (نوع اول) | avuam | avui | avu | avuim | avuin | avuan |
زمان حال التزامی (نوع دوم) | bavuam | bavui | bavu | bavuim | bavuin | bavuen |
فارسی معیار | گویش قصرانی |
---|---|
امشب خوب میشود | emšo xâr buna |
چطور شدم | četi bavema |
میخواهم خوب بشم | xâma xub avuam |
- صرف فعل بودن (beyan) در زمان حال، گذشته و حال التزامی به گویش قصرانی.[36]
فعل شدن | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
زمان حال (نوع اول) | hassema | hassi | hassa | hassemi | hasseni | hassena |
زمان حال (نوع دوم) | assema | assi | assa | assemi | asseni | assena |
زمان گذشته | beyma | bey | beya | beymi | beyni | beyna |
زمان گذشته التزامی | bavuam | bavui | bavue | bavuim | bavuin | bavuan |
فارسی معیار | گویش قصرانی |
---|---|
حسن پسر خوبی هست | hasan rikâ-ye xubi assa |
آنها دختر بودند | vešun deter beyna |
- صرف فعل بودن در جایی (dayan\davian)در زمان حال، گذشته و حال التزامی در زمانهای مختلف به گویش قصرانی.[37]
فعل شدن | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
زمان حال | darema | dari | dare | daremi | dareni | darena |
زمان گذشته (نوع اول) | davema | davi | dave | davemi | daveni | davena |
زمان گذشته (نوع دوم) | dayma | dayi | daye | daymi | dayni | dayna |
زمان حال التزامی | davuam | davui | davue | davuim | davuin | davuan |
فارسی معیار | گویش قصرانی |
---|---|
من خانه هستم | men xuna daremae |
من خانه ات بودم | men xuna-t daveme |
میتوانم خانه ات باشم | tumma xuna-t davuam |
- صرف فعل کردن (akordan)در زمان حال، گذشته، گذشته استمراری و حال التزامی در زمانهای مختلف به گویش قصرانی.[38]
فعل شدن | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
زمان حال | koma | koni | kone | komi | koneni | konena |
زمان گذشته | âkordema | âkordi | âkordi | âkordemi | âkordeni | âkordena |
زمان گذشته استمراری | kordema | kordi | korde | kordemi | kordeni | kordena |
زمان حال التزامی | âkonam | âkoni | âkone | âkonim | âkonin | âkonan |
فارسی معیار | گویش قصرانی |
---|---|
کار میکنم | kâr koma |
سرخ کردند | serx âkordena |
خبر میکردند | xabar kordena |
گوش بکن | goš âkon |
افعال امر و نهی
در گویش قصرانی از ستاک فعل حال التزامی فعل امر ساخته میشود و با افزودن حرف (n) به اول فعل، فعل نهی ساخته میشود.[39]
فارسی (امر) | قصرانی (امر) | فارسی (نهی) | قصرانی (نهی) |
---|---|---|---|
بشین | baniš | نشین | naniš |
آستین بالا بزن | hemâlen | آستین بالا نزن | henemâlen |
برو | buer | نرو | našo |
پخش کن | depâč | پخش نکن | denepâč |
بکوب | dekoten | نکوب | denekoten |
پر کن | desbuj | پر نکن | denesbuj |
کج کن | val hâkon | کج نکن | val nakon |
واژگان
شماری از واژههای شمرونی و مقایسه آن با گویش کجوری و فارسی:
گویش قصرانی (شمیرانات) | گویش کجوری (کندلوس) | فارسی |
---|---|---|
rikâ/pesar | rikâ/pesar | پسر |
kijâ/detar | kijâ/detar | دختر |
yâl | vače | بچه |
qurâb/qalâq | kalaj | کلاغ |
mišgâ/gungušd | mičkâ | گنجشک |
zumâ/dumâd | zumâ | داماد |
dir/dur | dur | دور |
duru/deru | deru | دروغ |
esbi/esvi | espi | سفید |
buer | bur | برو |
našo | našo | نرو |
اشعار محلی
به گفته میرمحمد میگونی، شعر نوروز سلطان آمده در کتاب شادروان دکتر «حسین کریمان» از پژوهشگران شمیرانی صفحه ۷۶۹ نوشته شدهاست. اصل این نوروزی نامه ۵۵ بیت بود که توسط «محمد تقی آگاه» به دست استاد کریمان رسیده بود. نوروزی خوانی یا نوروزی نامه به زبان طبری و گاهی فارسی خوانده میشد. لهجه شمیرانی اکنون میان اهالی تجریش فراموش شدهاست اما «سید امیر موسوی» از شاعران شمیران شعری در وصف آمدن بهار به گویش شمیرانی سرودهاست:
مژده هادین محلیها فصل شادی بیومو | مژده بدین محلیها که فصل شادی میاد | |
غم دک وابو سرما بشو، نسیم و بادی بیومو | غم بیرون شد و سرما رفته نسیم و بادی اومده | |
هر جه بنی گل در، موسم سنبل بیومو | هر کجا رو نگاه کنی گل اومده و سنبل اومده | |
(قصرانکوهسران) |
شعری به گویش قصرانی از مرتضی کیارستمی:
بِرا با هَم بوریم میگون بَوینیم | لوسَر و چالَک و هیمون بَوینیم | |
بوریم یه سَر میون کیچِه باغِش | بَوینیم میگون و سو سو چِراغِش | |
دِلَم خوانَه پَسینِه سَر بوری تو | سُراغِ قُری و سَموَر بوری تو | |
بَکِش یه تاسَک آش هَلی رَ | تابِسون یاد هاکِن باغِ گِلی رَ | |
هییِر پارکایی نون و کُهنِه پَندیر | که تا قاطی کُنیم با تاسَکی شیر | |
بَخور دِهی نونَ با قُرمَه ای گوشت | اِسا هارِش که دارنِی تو یه اَنگوشت | |
بَنیش چُشمِه ای گَل کِتری رِ تَش کُن | بَخور میشی شیر و یه وَری غَش کُن | |
یادِت اِینَه خُنِه ای پَنج دَری رِ | تاوِسّون و باهار اوسال سَری رِ | |
نِکاس چی دورتادور گُل شَمدونی بِه | دیوار خِشتی نی سَر دی شیروونی بِه | |
دِراویت بِه سی تُرش سَرنِه داری دیم | جیگَر خواسَه بورِه اون داری پی دیم | |
اَگِه دَس بَزوبایی دَوا بِرا بِه | سُقُلمَش چی بوئَم تَنِت سیا بِه | |
چالَک کُرسی بِی و زِمِسّونی شو | گَب و آسِنی بِه از این سو و اون سو | |
هِگِرد میگون بَوین چَندی قَشَنگَه | تلی و کُرزالش دی عنابی رَنگَه | |
بِرا هاکُن تو کاری بَهرِ شَهرِت | که تا جام اَجَل نَریتِه بَهرِت | |
تِنی غُصِه بَکوشتِه مُرتضی رِ | هِگِرد جانَم هاکُن شُکرِ خُدارِ | |
تو رِ یَزدون هِدا صد ناز و نعمت | بِکاری و بَچینی تو به هِمَت | |
(مرتضیکیارستمی) |
شعری به گویش قصرانی از مهرناز اللهوردی:
تا صبح بووئه آفتاب لونه کنه | تا مار بَنیشه انگورَ دونه کنه | |
زاندی سرِ مِن بَنیش نازدارِ کیجا | درشاج میتَ پییَر تِنِر شونه کنه | |
(مهرنازاللهوردی) |
جستارهای وابسته
منابع
- عمادی، اسدالله (۱۳۹۹). زبان مازندرانی (تبری)، از دوران باستان تا امروز. نشر شلفین. ص. ۶۹.
- BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central". Studia Iranica: 436.
- BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central". Studia Iranica: 436.
- نصری اشرفی، جهانگیر (۱۳۹۹). جعفر شجاع کیوانی، ویراستار. دانشنامهی تبرستان و مازندران جلد پنجم. نشرنی = ۷۷.
- واژهنامه بزرگ تبری، گروه پدید آورندگان به سرپرستی: جهانگیر نصراشرفی و حسین صمدی، سال 1377، جلد اول، ص 31
- BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central". Studia Iranica: 428.
- BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central". Studia Iranica: 429.
- shemiran, glottolog. , “Perso-Tabaric” ,
- عمادی، اسدالله (۱۳۹۹). زبان مازندرانی (تبری)، از دوران باستان تا امروز. نشر شلفین. ص. ۶۹.
- «آشنایی با گویشهای مازندران». همشهری آنلاین. ۶ اسفند ۱۳۹۸. دریافتشده در ۱۴ مهر ۱۳۹۰.
- علمداری، مهدی (۱۳۸۵). «پژوهشی تازه در گویش دماوندی». گویش شناسی (۵): ۷۳.
- BORJIAN, HABIB (2004). "Mazandaran: Language and People (The State of Research)". Yerevan State University: 295. doi:10.1163/1573384043076045.
- نصراشرفی، جهانگیر؛ صمدی، حسین (۱۳۷۷). واژهنامه بزرگ تبری. نشر خانه سبز. ص. ۳۱.
- BORJIAN, HABIB (2013). "Is there Continuity between Persian and Caspian? Linguistic Relationships in South-Central Alborz". American Oriental Society: 34.
- The dialects spoken in lower jairud,shemiran, and damavand are characteristically Persian with a rich a Tabari imprint in the verb phrase.those spoken in the upper reaches of the jairud an karaj river walleys shows a solid Tabari character in phonology,lexis,verb morphology, but astrong Persian blend in the noun phrase.accordingly these dialects are designated as Tabaroid, HABIB BORJIAN. , “THE TABAROID DIALECTS OF THE CENTERAL ALBURZ; LANGUAGE CONVERGENCE BETWEEN TABARI AND PERSIAN,” Academic Commons Columbia University , online edition
- the region can be divided into two linguistic zones: (1) The vernaculars of the north and southeast of Inner Qaṣrān show high degrees of affinity with Ṭabari (Māzandarāni) but with a substantial blend of Persian vocabulary and grammar; they are thus coined as ‘Ṭabaroid’ (Borjian, 1913b). (2) The southern dialects, from Ušān in the middle course of the Upper Jājrud southward to Tajriš in Šemirān, are given the appellation ‘Perso-Tabaric’ on the grounds that they are akin to Persian, while carrying a thick Caspian stratum, Giti Deyhim and EIr. , “QAṢRĀN,” Encyclopædia Iranica, online edition
- «بررسی لهجه تهرانی در گفتگو با پژوهشگران تاریخ پایتخت و زبانشناسان». همشهری آنلاین.
- دیهیم گیتی، کتاب «بررسی خردهگویشهای منطقه قصران»، ۱۳۸۴، چاپ اول، نشر فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- کریمان، حسین (۱۳۸۶). قصران (کوهسران). تهران: وزیری (کالینگور). ص. جلد دوم صفحه ۷۵۸. شابک ۹۷۸۹۶۴۵۲۸۱۰۱۲.
- دیهیم، گیتی (۱۳۸۴). بررسی خرده گویشهای منطقه قصران به انضمام واژنامه قصرانی. تهران: نشر آثار. ص. ۴.
- نصری اشرفی، جهانگیر (۱۳۹۹). جعفر شجاع کیوانی، ویراستار. دانشنامهی تبرستان و مازندران جلد پنجم. نشرنی = ۷۷.
- نصری اشرفی، جهانگیر (۱۳۹۹). جعفر شجاع کیوانی، ویراستار. دانشنامهی تبرستان و مازندران جلد پنجم. نشرنی = ۷۷.
- BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central" (PDF). Studia Iranica: 429.
- BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central" (PDF). Studia Iranica: 433.
- BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central" (PDF). Studia Iranica: 436.
- BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central" (PDF). Studia Iranica: 436.
- BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central" (PDF). Studia Iranica: 436.
- BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central" (PDF). Studia Iranica: 436.
- حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۱.
- حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۲.
- حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۳.
- حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۵.
- حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۶.
- حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۴.
- حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۹.
- حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۹.
- حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۹.
- حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۷.
- حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۶.