گویش قصرانی

گویش قصرانی[1] گویش قصران[2] گویش رودبار قصران[3] تبری قصرانی[4] گویشی از زبان مازندرانی[5] می‌باشد که تحت تأثیر زبان فارسی قرار دارد و در اکثر نواحی بخش رودبار قصران شهرستان شمیرانات همچون میگون، لالان، شمشک، زایگان، امامه، روته، جیرود، دربندسر، گرمابدر، دیزین، آبنیک گویش می‌شود.[6] این گویش علاوه بر رودبار قصران در نواحی شرقی بخش لواسانات همچون ایرا و وسکاره و در نواحی شرقی و شمالی بخش آسارا شهرستان کرج همچون شهرستانک، لانیز، شلنک و همه جا گویش می‌شود.[7]وبگاه گلاتولوگ گویش شمیران را از گویش‌های فارسی-مازندرانی (Perso-Tabaric) قلنداد کرده است[8]. اسدالله عمادی گویش قصرانی را گویشی از زبان مازندرانی معرفی می‌کند.[9] همشهری آنلاین گویش قصرانی شمرونی را یکی از گویش‌های مازندرانی برمی‌شمرد.[10] به گفته مهدی علمداری گویش های مازندرانی، قصرانی، شمیرانی و دماوندی را باید یک مجموعه گویش قلمداد کرد.[11] زبان مازندرانی در حوالی تهران در نواحی لواسانات و رودهن صحبت می‌شود.[12] واژه‌نامه بزرگ تبری گویش قصران باستانی را به عنوان یکی از دوازده گویش زبان مازندرانی معرفی می‌کند.[13] به اعتقاد حبیب برجیان گویش شمال شمیرانات شبه تبری و گویش جنوب شمیرانات پارسی-تبری می‌باشد.[14] شدت تأثیر زبان فارسی در نواحی شمالی و غربی رودبار قصران کمتر از نواحی جنوبی رودبار قصران می‌باشد. گویش قصرانی بخش رودبار قصران شمیرانات به همراه گویش‌هایی که در ناحیه جنوبی البرز مرکزی محدوده جاجرود و بخش آسارا کرج گویش می‌شود گونه ای از زبان طبری می‌باشند که با مقادیر مختلفی با زبان فارسی ترکیب شده‌اند و زیر مجموعهٔ گویش‌های مازندرانی گونه قرار می‌گیرد. بنابر نظر حبیب برجیان لهجه‌هایی که در مناطق پائین جیرود و شمیران و دماوند گویش می‌شود، فارسی آمیخته به عبارات فعلی غنی از زبان طبری است. آن لهجه‌هایی که در بالا جیرود و دره رودخانه کرج گویش می‌شود خصیصه‌های غلیظ تری از زبان طبری را در واج‌شناسی و واژگان و ریخت‌شناسی فعلی نشان می‌دهد، اما حاوی یک آمیختگی قدرتمند در عبارت اسمی با زبان فارسی است. این گویش‌ها با عنوان گویش‌های مازندرانی گونه (Tabaroid) تعیین شده‌است.[15] به گفتهٔ حبیب برجیان در دامنه جنوبی رشته کوه البرز طیف وسیعی از لهجه‌های ترکیبی وجود دارند که می‌توانند به دو گروه تقسیم شوند: گروه نخست گویش‌های طبری هستند که تحت تأثیر زبان فارسی هستند که اصطلاحاً به آن گویش تبروید گفته می‌شود و گروه دوم به نوعی مرز انتقال دو زبان طبری و فارسی محسوب می‌شوند یک واگرایی در واژگان فارسی دیده می‌شود که با لهجه تهرانی تلفظ می‌شوند و از نظر ریخت‌شناسی بسیار شبیه به گویش تهرانی هستند ولیکن از نظر فعلی تحت تأثیر زبان مازندرانی هستند و دراین گویش‌ها افعال مازندرانی در غالب فارسی صرف می‌شود.

قصرانی
زبان بومی درایران
استان تهران البرز
الفبای فارسی
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹

دانشنامه ایرانیکا درباب زبان منطقه قصران آورده‌است که باید به دو بخش باید تقسیم شود. زبان بومیان شمال و شمال شرق منطقه بخش درونی قصران نزدیکی بسیار زیادی به زبان مازندرانی دارد. گویش منطقه جنوبی از اوشان در مرکز تا جاجرود و تجریش در جنوب شمیران گونه ای از گویش‌های فارسی-مازندرانی است و ویژگی‌های زبان‌های کاسپین را دارد[16] در سال‌های دور آن دسته از بومیان تهران که در محدوده ونک و شمیران سکونت داشتند به دلیل مجاورت با استان مازندران لهجه مازندرانی داشتند. والنتین ژوکوفسکی خاورشناس و زبان‌شناس روس اواخر قرن ۱۹ میلادی در سفری که به ایران داشت در حوالی شمیران با گویش تجریشی آشنا شده و در آثارش به این گویش اشاره می‌کند؛ گویشی که شباهت بسیاری با گویش مازندرانی دارد. تا امروز در محدوده‌هایی از جمله سرآسیاب دولاب، شاه عبدالعظیم و… هنوز هم افرادی با لهجه شمرانی صحبت کنند؛ لهجه‌ای که ملایم شده گویش مازنی است[17].گیتی دیهیم در کتاب بررسی خرده‌گویش‌های منطقهٔ قصران به انضمام واژه‌نامهٔ قصرانی آورده‌است: البته زبان رایج در لالان مانند اوشان، فشم، میگون و لواسان، کاملاً تاتی نیست و زبان مازندرانی بسیار در آن نفوذ یافته‌است. گویش مردم لالان به گویش روستاهای امامه، زایگان، آبنیک، گرمابدر، میگون و شمشک در قصران بسیار نزدیک است. نفوذ مازندرانی در زبان تاتی قصران به این دلیل است که قصران در گذشته تحت حاکمیت طبرستان قرار داشته اما در تقسیمات کشوری معاصر جزو استان تهران محسوب می‌شود.[18]حسین کریمان در جلد دوم کتاب قصران کوهسران آورده‌است :منطقه قصران باستانی شامل مناطق اوشان، فشم، شمشک، گاجره و روستاهای کوهپایه‌ای توچلال تا مناطق غربی رودخانه جاجرود. زبان عمومی مردم قصران لهجه‌ای از زبان باستانی پهلوی است که زبان طبری یا مازندرانی، که از ریشهٔ زبان‌های دیرین ایرانی است، و عربی و اندکی ترکی، بدان درآمیخته و از زبان دری نیز در قرون اسلامی تأثیر یافته‌است، و هر چه از ری به مازندران نزدیک تر شوند بر میزان لهجهٔ مازندرانی به همان نسبت افزوده می‌شود، چنان‌که در لهجهٔ میگون و شهرستانک و لالان و زایگان و روته و گرمابدر و شمشک و دربندسر لهجهٔ مازندرانی غلبه دارد.[19]

به گفته گیتی دیهیم و به نقل از کریمان گویش قصران را ریشه و اعتبار و اصالتی است، لکن با اهمیت پیدا کردن طهران و پایتخت شدن آن و رواج یافتن فارسی، بسیاری از واژه‌های گویشی رفته رفته جای خود را به واژه‌های فارسی داده‌است.[20]

دانشنامه تبرستان و مازندران ذیل گویش قصرانی چنین نقل نموده است زبان مردم قصران داخل تبری به لهجه قصرانی است.[21] لهجه‌ی تبری قصرانی، به ویژه لهجه‌ی آبادی های داخل دره‌های جاجرود و لواسان، ادامه‌ی لهجه‌ی نور و کجور و یکی از اصیل ترین لهجه های زبان تبری است. ویژگی نحوی و دستوری این زبان تفاوتی با زبان تبری دیگر نقاط مازندران ندارد.[22]

محدوده جغرافیایی

گویش قصرانی گویش بومی بخش رودبار قصران می‌باشد و زیر مجموعه گویش‌های مازندرانی گونه قرار می‌گیرد که در ناحیه جاجرود رودبار قصران شمیرانات و لارقصران و بخش آسارا شهرستان کرج گویش می‌شود. گویش‌های طبری گونه شمال استان‌های تهران و البرز را در برمیگیرد و به چهار قسمت تقسیم می‌شود.[23]

  1. بخش آسارا شهرستان کرج: نواحی همچون لانیز، شهرستانک، شلنگ، همه جا، آسارا؛ همچنین گویش دیزین و ولاترو بخش آسارا و گویش روستاهای بالا طالقان جز زبان مازندرانی است و زیرمجموعه گویش‌های طبری گونه قرار نمی‌گیرد.
  2. بخش رودبار قصران شهرستان شمیرانات: نواحی همچون دربندسر، شنستان، لالان، میگون، گرمابدر، جیرود، امامه، روته، زایگان، آبنیک، شمشک
  3. بخش لواسان شهرستان شمیرانات: نواحی همچون ایرا
  4. بخش رودهن شهرستان دماوند: نواحی همچون وسکاره؛ همچنین گویش نواحی شمالی دماوند همچون آبعلی جز زبان مازندرانی می‌باشد و زیر مجموعه گویش‌های طبری گونه قرار نمی‌گیرد.

دستور زبان

ضمایر

در گویش شمیرانی ضمیر سه حالت دارد: فاعلی، مفعولی و ملکی.[24]صفت ملکی در گویش شمیرانی به دو دسته پیوسته و غیر پیوسته تقسیم می‌شود.

ضمیر۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
فاعلی، قصران شمیراناتmente/tuviemâ/amâšemâvešun/unâhâ
مفعولی، قصران شمیراناتmenerterevireameneršemâre/šemervešunre/vešuner
ملکی (نوع اول)، قصران شمیراناتme/mane/menite/tene/tenivine/uneamene/amenišemene/šemivešuni/vene
ملکی (نوع دوم)، قصران شمیراناتmtš/čmuntunšun/čun

شناسه

در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در گویش قصرانی سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی.[25] (نمونه زیر بر اساس گویش قصران شمیرانات تنظیم شده‌است)

۱. گذشته:

  • بن ماضی ساده: -burd = رفت
  • بن ماضی استمراری: -ši = می‌رفت
گذشته۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسهemaie/aemieniena

۲. حال ساده:

  • بن مضارع اخباری: -šo = می‌رود
حال ساده۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسهemaenieneemienenienena

۳. حال التزامی:

  • بن مضارع التزامی: -bur = برو
حال التزامی۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسهamieiminan

صرف فعل (شهرستان شمیرانات)

در جدول زیر فعل رفتن (bašian/burdan) بر اساس گویش میگون شهرستان شمیرانات در زمان‌های مختلف صرف می‌شود.[26]

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbuerdemabuerdibuerdabuerdemibuerdenenibuerdenena
گذشته کاملburde-beymaburde-beyburde-beyaburde-beymiburde-beynibuerde-beyna
گذشته التزامیbuerde-bâmbuerde-bâibuerde-bâbuerde-bâimbuerde-bâinbuerde-bân
گذشته التزامی کاملbuerde-bi-bâmbuerde-bi-bâibuerde-bi-bâbuerde-bi-bâimbuerde-bi-bâinbuerde-bi-bân
گذشته استمرایšimašiišiašimišinišina
گذشته در حال انجامdavema-šimadavi-šiidavia-šiadavemi-šimidaveni-šinidavena-šinaش
حال ساده/آیندهšomašonišonašomišonenišonena
حال در حال انجامdarema-šomadari-šonidare-šonadaremi-šomidareneni-šonenidarenena-šonena
حال التزامیburamburibureburimburinburan
آینده نوع اولxâma bueramxâni buerixâne buerexâmi buerimxâneni buerinxânena bueran
آینده نوع دومveyne bueramveyne bueriveyne buereveyne buerimveyne buerinveyne bueran

در جدول زیر فعل رفتن (bašian/burdan) بر اساس گویش امامه شمیرانات در زمان‌های مختلف صرف می‌شود.[27]

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهburdemaburdiburdaburdemiburdeneniburdenena
گذشته کاملburde-beymaburde-beyburde-beyaburde-beymiburde-beyniburde-beyna
گذشته التزامیburde-bâmburde-bâiburde-bâburde-bâimburde-bâinburde-bân
گذشته التزامی کاملburde-bi-bâmburde-bi-bâiburde-bi-bâburde-bi-bâimburde-bi-bâinburde-bi-bân
گذشته استمرایšimašiišiašimišinišina
گذشته در حال انجامdavema-šimadavi-šiidavia-šiadavemi-šimidaveni-šinidavena-šina
حال ساده/آیندهšomašonišonašomišonenišonena
حال در حال انجامdarema-šomadari-šonidare-šonadaremi-šomidareneni-šonenidarenena-šonena
حال التزامیburamburibureburimburinburan
آینده نوع اولxâma buramxâni burixâne burexâmi burimxâneni burinxânena buran
آینده نوع دومveyne buramveyne bauriveyne bureveyne burimveyne burinveyne buran

صرف فعل (شهرستان کرج)

در جدول زیر فعل رفتن (bašian/burdan) بر اساس گویش شهرستانک شهرستان کرج در زمان‌های مختلف صرف می‌شود.[28]

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbuerdemabuerdibuerdabuerdemibuerdenenibuerdenena
گذشته کاملburde-beymaburde-beyburde-beyaburde-beymiburde-beynibuerde-beyna
گذشته التزامیbuerde-bâmbuerde-bâibuerde-bâbuerde-bâimbuerde-bâinbuerde-bân
گذشته التزامی کاملbuerde-bi-bâmbuerde-bi-bâibuerde-bi-bâbuerde-bi-bâimbuerde-bi-bâinbuerde-bi-bân
گذشته استمرایšimašiišiašimišinišina
گذشته در حال انجامdavema-šimadavi-šiidavia-šiadavemi-šimidaveni-šinidavena-šina
حال ساده/آیندهšomašonišonašomišonenišonena
حال در حال انجامdarema-šomadari-šonidare-šonadaremi-šomidareneni-šonenidarenena-šonena
حال التزامیburamburibureburimburinburan
آینده نوع اولxâma bueramxâni buerixâne buerexâmi buerimxâneni buerinxânena bueran
آینده نوع دومveyne bueramveyne bueriveyne buereveyne buerimveyne buerinveyne bueran

نشانه جمع

  • در گویش قصران از نشانه‌های [un] برای جمع استفاده می‌شود.[29]
بچه‌هاyâl un
دخترهاkijâ un
گنجشک‌هاmišga un
  • در گویش قصران با تکرار یک واژه می‌توان آن را به اسم جمع تبدیل کرد.
بچه‌هاyâl yâl
مردهاmard mard
گرگ‌هاverg verg
  • در گویش قصران با افزودن [yem] به اول اسم می‌توان آن را به اسم جمع تبدیل کرد.
بچه‌هاyem yâl
  • در گویش قصران با افزودن [â] به آخر اسم می‌توان آن را به اسم جمع تبدیل کرد.
شب‌هاsuâ
آدم‌هاademâ
  • در گویش قصران با افزودن [o] به آخر اسم می‌توان آن را به اسم جمع تبدیل کرد.
حرف‌هاgapo
کارهاkâro

مضاف و مضاف البه

در گویش قصرانی مضاف و مضافٌ‌الیه همچون دیگر گویش‌های کاسپی همچون مازندرانی، گیلکی و طالقانی ساخته می‌شود.[30]

مادر حسنhasan-i mâr
جای دورdir-e
فارسی معیارشمیرانی (قصران)
برای این رودخانه باید سنگ بگیریمin râhxona-i sang-a vese bairim
حرف پدرت را گوش کنpiar-t-i harf-e guš âkon

صفت ملکی

در گویش قصرانی صفت ملکی به دو صورت فارسی و مازندرانی می‌آید.[31]

  • صفت ملکی به صورت فارسی:
ضمیر۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
ملکی، قصران شمیراناتmtš/čmuntunšun/čun
از صورتشdim-š-e
برای پسرشyâl-č-er
ترسمانtars-e-mun
فارسی معیارقصرانی (شمیرانات)
من دنبال نرش می‌گردمnar-č-i demâl gerdema
کنار برادرم هستberâr-m-i pali dara
بچه هاشون را بردند کرجyemyâl-čun-e baverdena karaj
یکی دو تاشون اینجا زندگی می‌کنند، زن و پسران آنجاyek-i detâ-šun xoččun inje zendegi kondena, zan o yâl-čun unje
  • صفت ملکی به صورت مازندرانی:
ضمیر۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
ملکی، قصران شمیراناتme/mane/menite/tene/tenivine/uneamene/amenišemene/šemivešuni/vene
برادرمme berâr
فارسی معیارشمیرانی (قصران)
برادرم تهران می‌رودme berâr tehran šone

حرف اضافه

حروف اضافه در گویش قصرانی ترکیبی از حروف اضافه فارسی و مازندرانی است.[32]

فارسی معیارشمیرانی (قصران)گویش ساری
درونdeladele
رویdim/sardim/sar
برای/راerre
ازazje
درsar/damsar/dam
زیرbenben
دنبالdemâldemâl
کنارpali/varpali/var
با/به وسیلهlenge/bâje/jâ/bâ
فارسی معیارقصرانی (شمیرانات)
ابتدا کوچهٔ شماšemi kuča-i sar
پایین افتاد درون جوی آبjir kata jub-i u-i dela
برای مهمان‌ها نهار می‌پزدmehmun-un-er nâhâr pajana
بابام برای من می‌خواهد عروسی بگیردbâbâ-m vese men-er arussi bakone

ضمایر پرسشی

ضمایر پرسشی در گویش قصرانی به مازندرانی شباهت دارد.[33]

فارسی معیارقصرانی (شمیرانات)
چطور/چگونهčeti
چندتا/چقدرčandi
چراče
برای چهčiner
برای چهčier
کدامkodum
برای چه کسیkenner
مال کیkeni
کجاkuja

ضمیر تأکیدی

در گویش قصرانی ضمیر تأکیدی همچون فارسی می‌آید.[34]

ضمیر۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
تأکیدی، قصران شمیراناتxodemxodetxodeš/xodečxommunxottunxocčun

افعال

  • صرف فعل شدن (bayan\bavian) در زمان حال، گذشته و حال التزامی به گویش قصرانی.[35]
فعل شدن۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
زمان حالbumabunibunebumibunenibunena
زمان گذشته (نوع اول)bavemabavibavebavemibavenibavena
زمان گذشته (نوع دوم)baymabayibayebaymibaynibayne
زمان گذشته کاملbai bimebai biibai biebai bimibai binibai bine
زمان حال التزامی (نوع اول)avuamavuiavuavuimavuinavuan
زمان حال التزامی (نوع دوم)bavuambavuibavubavuimbavuinbavuen
فارسی معیارگویش قصرانی
امشب خوب می‌شودemšo xâr buna
چطور شدمčeti bavema
می‌خواهم خوب بشمxâma xub avuam
  • صرف فعل بودن (beyan) در زمان حال، گذشته و حال التزامی به گویش قصرانی.[36]
فعل شدن۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
زمان حال (نوع اول)hassemahassihassahassemihassenihassena
زمان حال (نوع دوم)assemaassiassaassemiasseniassena
زمان گذشتهbeymabeybeyabeymibeynibeyna
زمان گذشته التزامیbavuambavuibavuebavuimbavuinbavuan
فارسی معیارگویش قصرانی
حسن پسر خوبی هستhasan rikâ-ye xubi assa
آنها دختر بودندvešun deter beyna
  • صرف فعل بودن در جایی (dayan\davian)در زمان حال، گذشته و حال التزامی در زمان‌های مختلف به گویش قصرانی.[37]
فعل شدن۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
زمان حالdaremadaridaredaremidarenidarena
زمان گذشته (نوع اول)davemadavidavedavemidavenidavena
زمان گذشته (نوع دوم)daymadayidayedaymidaynidayna
زمان حال التزامیdavuamdavuidavuedavuimdavuindavuan
فارسی معیارگویش قصرانی
من خانه هستمmen xuna daremae
من خانه ات بودمmen xuna-t daveme
می‌توانم خانه ات باشمtumma xuna-t davuam
  • صرف فعل کردن (akordan)در زمان حال، گذشته، گذشته استمراری و حال التزامی در زمان‌های مختلف به گویش قصرانی.[38]
فعل شدن۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
زمان حالkomakonikonekomikonenikonena
زمان گذشتهâkordemaâkordiâkordiâkordemiâkordeniâkordena
زمان گذشته استمراریkordemakordikordekordemikordenikordena
زمان حال التزامیâkonamâkoniâkoneâkonimâkoninâkonan
فارسی معیارگویش قصرانی
کار می‌کنمkâr koma
سرخ کردندserx âkordena
خبر می‌کردندxabar kordena
گوش بکنgoš âkon

افعال امر و نهی

در گویش قصرانی از ستاک فعل حال التزامی فعل امر ساخته می‌شود و با افزودن حرف (n) به اول فعل، فعل نهی ساخته می‌شود.[39]

فارسی (امر)قصرانی (امر)فارسی (نهی)قصرانی (نهی)
بشینbanišنشینnaniš
آستین بالا بزنhemâlenآستین بالا نزنhenemâlen
بروbuerنروnašo
پخش کنdepâčپخش نکنdenepâč
بکوبdekotenنکوبdenekoten
پر کنdesbujپر نکنdenesbuj
کج کنval hâkonکج نکنval nakon

واژگان

شماری از واژه‌های شمرونی و مقایسه آن با گویش کجوری و فارسی:

گویش قصرانی (شمیرانات)گویش کجوری (کندلوس)فارسی
rikâ/pesarrikâ/pesarپسر
kijâ/detarkijâ/detarدختر
yâlvačeبچه
qurâb/qalâqkalajکلاغ
mišgâ/gungušdmičkâگنجشک
zumâ/dumâdzumâداماد
dir/durdurدور
duru/deruderuدروغ
esbi/esviespiسفید
buerburبرو
našonašoنرو

اشعار محلی

به گفته میرمحمد میگونی، شعر نوروز سلطان آمده در کتاب شادروان دکتر «حسین کریمان» از پژوهشگران شمیرانی صفحه ۷۶۹ نوشته شده‌است. اصل این نوروزی نامه ۵۵ بیت بود که توسط «محمد تقی آگاه» به دست استاد کریمان رسیده بود. نوروزی خوانی یا نوروزی نامه به زبان طبری و گاهی فارسی خوانده می‌شد. لهجه شمیرانی اکنون میان اهالی تجریش فراموش شده‌است اما «سید امیر موسوی» از شاعران شمیران شعری در وصف آمدن بهار به گویش شمیرانی سروده‌است:

مژده هادین محلی‌ها فصل شادی بیومو مژده بدین محلی‌ها که فصل شادی میاد
غم دک وابو سرما بشو، نسیم و بادی بیومو غم بیرون شد و سرما رفته نسیم و بادی اومده
هر جه بنی گل در، موسم سنبل بیومو هر کجا رو نگاه کنی گل اومده و سنبل اومده
(قصران‌کوهسران)

شعری به گویش قصرانی از مرتضی کیارستمی:

بِرا با هَم بوریم میگون بَوینیم لوسَر و چالَک و هیمون بَوینیم
بوریم یه سَر میون کیچِه باغِش بَوینیم میگون و سو سو چِراغِش
دِلَم خوانَه پَسینِه سَر بوری تو سُراغِ قُری و سَموَر بوری تو
بَکِش یه تاسَک آش هَلی رَ تابِسون یاد هاکِن باغِ گِلی رَ
هییِر پارکایی نون و کُهنِه پَندیر که تا قاطی کُنیم با تاسَکی شیر
بَخور دِهی نونَ با قُرمَه ای گوشت اِسا هارِش که دارنِی تو یه اَنگوشت
بَنیش چُشمِه ای گَل کِتری رِ تَش کُن بَخور میشی شیر و یه وَری غَش کُن
یادِت اِینَه خُنِه ای پَنج دَری رِ تاوِسّون و باهار اوسال سَری رِ
نِکاس چی دورتادور گُل شَمدونی بِه دیوار خِشتی نی سَر دی شیروونی بِه
دِراویت بِه سی تُرش سَرنِه داری دیم جیگَر خواسَه بورِه اون داری پی دیم
اَگِه دَس بَزوبایی دَوا بِرا بِه سُقُلمَش چی بوئَم تَنِت سیا بِه
چالَک کُرسی بِی و زِمِسّونی شو گَب و آسِنی بِه از این سو و اون سو
هِگِرد میگون بَوین چَندی قَشَنگَه تلی و کُرزالش دی عنابی رَنگَه
بِرا هاکُن تو کاری بَهرِ شَهرِت که تا جام اَجَل نَریتِه بَهرِت
تِنی غُصِه بَکوشتِه مُرتضی رِ هِگِرد جانَم هاکُن شُکرِ خُدارِ
تو رِ یَزدون هِدا صد ناز و نعمت بِکاری و بَچینی تو به هِمَت
(مرتضی‌کیارستمی)

شعری به گویش قصرانی از مهرناز الله‌وردی:

تا صبح بووئه آفتاب لونه کنه تا مار بَنیشه انگورَ دونه کنه
زاندی سرِ مِن بَنیش نازدارِ کیجا درشاج میتَ پییَر تِنِر شونه کنه
(مهرنازالله‌وردی)

جستارهای وابسته

منابع

  1. عمادی، اسدالله (۱۳۹۹). زبان مازندرانی (تبری)، از دوران باستان تا امروز. نشر شلفین. ص. ۶۹.
  2. BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central". Studia Iranica: 436.
  3. BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central". Studia Iranica: 436.
  4. نصری اشرفی، جهانگیر (۱۳۹۹). جعفر شجاع کیوانی، ویراستار. دانشنامه‌ی تبرستان و مازندران جلد پنجم. نشرنی = ۷۷.
  5. واژه‌نامه بزرگ تبری، گروه پدید آورندگان به سرپرستی: جهانگیر نصراشرفی و حسین صمدی، سال 1377، جلد اول، ص 31
  6. BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central". Studia Iranica: 428.
  7. BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central". Studia Iranica: 429.
  8. shemiran, glottolog. , “Perso-Tabaric” ,
  9. عمادی، اسدالله (۱۳۹۹). زبان مازندرانی (تبری)، از دوران باستان تا امروز. نشر شلفین. ص. ۶۹.
  10. «آشنایی با گویش‌های مازندران». همشهری آنلاین. ۶ اسفند ۱۳۹۸. دریافت‌شده در ۱۴ مهر ۱۳۹۰.
  11. علمداری، مهدی (۱۳۸۵). «پژوهشی تازه در گویش دماوندی». گویش شناسی (۵): ۷۳.
  12. BORJIAN, HABIB (2004). "Mazandaran: Language and People (The State of Research)". Yerevan State University: 295. doi:10.1163/1573384043076045.
  13. نصراشرفی، جهانگیر؛ صمدی، حسین (۱۳۷۷). واژه‌نامه بزرگ تبری. نشر خانه سبز. ص. ۳۱.
  14. BORJIAN, HABIB (2013). "Is there Continuity between Persian and Caspian? Linguistic Relationships in South-Central Alborz". American Oriental Society: 34.
  15. The dialects spoken in lower jairud,shemiran, and damavand are characteristically Persian with a rich a Tabari imprint in the verb phrase.those spoken in the upper reaches of the jairud an karaj river walleys shows a solid Tabari character in phonology,lexis,verb morphology, but astrong Persian blend in the noun phrase.accordingly these dialects are designated as Tabaroid, HABIB BORJIAN. , “THE TABAROID DIALECTS OF THE CENTERAL ALBURZ; LANGUAGE CONVERGENCE BETWEEN TABARI AND PERSIAN,” Academic Commons Columbia University , online edition
  16. the region can be divided into two linguistic zones: (1) The vernaculars of the north and southeast of Inner Qaṣrān show high degrees of affinity with Ṭabari (Māzandarāni) but with a substantial blend of Persian vocabulary and grammar; they are thus coined as ‘Ṭabaroid’ (Borjian, 1913b). (2) The southern dialects, from Ušān in the middle course of the Upper Jājrud southward to Tajriš in Šemirān, are given the appellation ‘Perso-Tabaric’ on the grounds that they are akin to Persian, while carrying a thick Caspian stratum, Giti Deyhim and EIr. , “QAṢRĀN,” Encyclopædia Iranica, online edition
  17. «بررسی لهجه تهرانی در گفتگو با پژوهشگران تاریخ پایتخت و زبان‌شناسان». همشهری آنلاین.
  18. دیهیم گیتی، کتاب «بررسی خرده‌گویش‌های منطقه قصران»، ۱۳۸۴، چاپ اول، نشر فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
  19. کریمان، حسین (۱۳۸۶). قصران (کوهسران). تهران: وزیری (کالینگور). ص. جلد دوم صفحه ۷۵۸. شابک ۹۷۸۹۶۴۵۲۸۱۰۱۲.
  20. دیهیم، گیتی (۱۳۸۴). بررسی خرده گویشهای منطقه قصران به انضمام واژنامه قصرانی. تهران: نشر آثار. ص. ۴.
  21. نصری اشرفی، جهانگیر (۱۳۹۹). جعفر شجاع کیوانی، ویراستار. دانشنامه‌ی تبرستان و مازندران جلد پنجم. نشرنی = ۷۷.
  22. نصری اشرفی، جهانگیر (۱۳۹۹). جعفر شجاع کیوانی، ویراستار. دانشنامه‌ی تبرستان و مازندران جلد پنجم. نشرنی = ۷۷.
  23. BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central" (PDF). Studia Iranica: 429.
  24. BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central" (PDF). Studia Iranica: 433.
  25. BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central" (PDF). Studia Iranica: 436.
  26. BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central" (PDF). Studia Iranica: 436.
  27. BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central" (PDF). Studia Iranica: 436.
  28. BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central" (PDF). Studia Iranica: 436.
  29. حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۱.
  30. حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۲.
  31. حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۳.
  32. حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۵.
  33. حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۶.
  34. حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۴.
  35. حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۹.
  36. حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۹.
  37. حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۹.
  38. حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۷.
  39. حبیب برجیان، گویشهای تبروید در البرز مرکزی: همگرایی زبانی بین طبری و فارسی، ۴۳۶.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.