گویش ولاترویی

گویش ولاترویی[1] یا گویش ولایت‌رودی[2] گویشی از زبان مازندرانی[3] می‌باشد[4] که در روستای ولایت‌رود شهرستان کرج استان البرز گویش می‌شود و در جمیع جهات با ساختمان و صرف فعل مازندرانی و صرف فعل موافقت دارد و نخستین بار توسط لمبتون[5] در کتاب «سه گویش ایرانی» در سال 1938 مورد بررسی قرار گرفت.[6] به اعتقاد حبیب برجیان گویش ولاترویی نوعی از زبان مازندرانی می باشد.[7] ولادیمیر ایوانف گویش ولاترویی را یکی از گویش های زبان مازندرانی می داند.[8] گلاتولوگ گویش ولاترویی را گویشی از زبان مازندرانی می داند.[9]

ولاترویی
زبان بومی درایران
استان البرز
الفبای فارسی
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹

محدوده جغرافیایی

این گویش در محدوده روستای ولایت‌رود تا گچسر در دامنه البرز مرکزی گویش می‌شود.[10] این گویش در دره ولاترو شامل ولایت رود و دیزین می شود.[11]

دستور زبان

ضمایر

در گویش ولاترویی ضمیر سه حالت دارد: فاعلی، مفعولی و ملکی. نمونه‌های زیر براساس گویش ولاترو صرف شده‌اند.

ضمیر۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
فاعلی، ولایترودmenteve/viamâšemâvešun
مفعولی، ولایترودmerateraveraamârašemâravešunra
ملکی، ولایترودmeteve/veneamešemevešune

شناسه

در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در گویش ولایترودی سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی.[12] (نمونه زیر بر اساس گویش ولایترود شهرستان کرج تنظیم شده‌است)

۱. گذشته:

  • بن ماضی ساده: -ba-xerd = خورد
  • بن ماضی استمراری: -xerd = می‌خورد
گذشته۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسهemaia/eemieniena

۲. حال ساده:

  • بن مضارع اخباری: -xer = می‌خورد
حال ساده۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسهemaenienaemmiennienna

۳. حال التزامی:

  • بن مضارع التزامی: -ba-xer = بخور
حال التزامی۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسهamia/eiminan

صرف فعل

جدول زیر فعل خوردن (baxerdan) بر اساس گویش ولایترود صرف شده‌است.[13]

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbaxerdemabaxerdibaxerdabaxerdemibaxerdenibaxerdena
گذشته کاملbaxerde-bemabaxerde-bibaxerde-bebaxerde-bemibaxerde-benibaxerde-bena
گذشته التزامیbaxerde-bumbaxerde-buibaxerde-bubaxerde-buimbaxerde-buinbaxerde-bun
گذشته التزامی کاملbaxerde-bi-bumbaxerde-bi-buibaxerde-bi-bubaxerde-bi-buimBaxerde-bi-buinbaxerde-bi-ben
گذشته استمراریxerdemaxerdimoxerdaxerdemixerdenixerdena
گذشته در حال انجامda-xerdemada-xerdida-xerdada_xerdemida_xerdenida_xerdena
حال ساده/آیندهxeremmaxerenixerenaxeremmixerennixerenna
حال در حال انجامdar-xeremmadar-xerenidar-xerenadar-xeremmidar_xerennidar_xerenna
حال التزامیbaxerambaxeribaxerabaxerimbaxerinbaxeran
آیندهxemma baxeramxeni baxerixena baxeraxemmi baxerimxenni baxerinxenna baxeran

جملات

برخی جملات گویش ولاترویی و مقایسه آن با فارسی:[14]

فارسی معیارگویش ولاترویی
آن مرد گفت که این کار بد است که تو را سوار خر کردندun mardi buta ge in kâr bada ge tere xar sevar hakerdena
چوپان گفت که عیب ندارد. این مردم نمی‌خواهند حسودند که من این‌ها را ببینمkerd buta ge eib nârne ,in mardan meil nârna hasudene ke man inhâ bavinam
هر وقت که من می‌خواهم به پشت سرم می‌نگرم. هیچ نیست (غمی نیست)har vaxt ke men meil darma xemi demâl eišema hich niya

جستارهای وابسته

منابع

  1. https://glottolog.org/resource/languoid/id/vela1234
  2. BORJIAN, HABIB (2012). "The Dialects of Velātru and Gachsar: The Upper Karaj Valley in the Caspian-Persian Transition Zone". Published online by Cambridge University Press.
  3. BORJIAN, HABIB (2010). "Rev.: Etymological Dictionary of the Iranian Verb". Journal of the Royal Asiatic Society: 2.
  4. نصری اشرافی، جهانگیر (١٣٧٧). واژه‌نامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحه ۳۱ جلد اول. شابک ۰-۵-۹۱۱۳۱-۹۶۴ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک).
  5. BORJIAN, HABIB (2004). "Mazandaran: Language and People (The State of Research)". Yerevan State University: 295. doi:10.1163/1573384043076045.
  6. برجیان، حبیب (۱۳۸۸). محبوبه محمدی، ویراستار. متون طبری، بررسی فعل در گویش ولاترو. آینهٔ میراث = ۲۶۰.
  7. BORJIAN, HABIB (2013). "Is there Continuity between Persian and Caspian? Linguistic Relationships in South-Central Alborz". American Oriental Society: 2.
  8. Ivanov, Vladimir (2015). "Socio-and ethnolinguistic features of Gilaki and Mazanderani". Moscow State University: 1.
  9. https://glottolog.org/resource/languoid/id/vela1234
  10. برجیان، حبیب (۱۳۸۸). محبوبه محمدی، ویراستار. متون طبری، بررسی فعل در گویش ولاترو. آینهٔ میراث = ۲۶۱.
  11. BORJIAN, HABIB (2013). "The Tabaroid Dialects of South Central" (PDF). Studia Iranica: 429.
  12. برجیان، حبیب (۱۳۸۸). محبوبه محمدی، ویراستار. متون طبری، بررسی فعل در گویش ولاترو. آینهٔ میراث = ۲۷۱.
  13. برجیان، حبیب (۱۳۸۸). محبوبه محمدی، ویراستار. متون طبری، بررسی فعل در گویش ولاترو. آینهٔ میراث = ۲۷۵.
  14. برجیان، حبیب (۱۳۸۸). محبوبه محمدی، ویراستار. متون طبری، بررسی فعل در گویش ولاترو. آینهٔ میراث = ۲۶۸.

پیوند به بیرون

معنای مازندران را در ویکی‌واژه، واژه‌نامهٔ آزاد، ببینید.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.