پشنگ

پَشَنگ در شاهنامه سه تن یا ممکن است بیش از سه تن باشد. پشنگ نخست برادرزاده فریدون و داماد ایرج است. پشنگ دوّم بانی و بنیانگذار کشور توران پس از تور است. پشنگ دیگر که سومین است معروف به شیده فرزند افراسیاب و نبیره پشنگ دوّم مؤسس سلطنت کشور توران است.

پشنگ
پشنگ داماد ایرج
نامپشنگ
پدرکیانوش
پشنگ شاه توران
نامپشنگ
منصبشاه
تخت‌گاهکنگ‌دژ
درفشسیاه
ملیتتوران
سایر اطلاعات
شناخته شدهجنگ پشنگ
پیش ازافراسیاب
پس اززادشم
پدرزادشم
پسرانافراسیاب
گرسیوز
اغریرث
نبرد اولجنگ‌پشنگ
پشنگ (شیده)
نامشیده
نام نیاپشنگ
نام پدرافراسیاب

پشنگ داماد ایرج

زمانی‌که ایرج بدست برادران خویش سلم و تور کشته شد تاج و تخت ایران بی‌وارث گشت، فریدون از این واقعه بسیار نگران بود اما ایرج زمانی پیش قتل با یکی از کنیزان خویش بنام ماه آفرید وصلت نموده بود و ماه‌آفرید از ایرج آبستن بود. از قضا ماه‌آفرید دختری به دنیا آورد و آن دختر هنگام بلوغ با بزرگ‌زاده‌ای بنام پشنگ وصلت نمود[1]و ثمرهٔ ازدواج ایشان منوچهر شد بدین سبب فریدون در سنین کهولت به آرزوی خویش که همان وارث تاج و تخت ایران باشد، رسید.

چو هنگامهٔ زادن آمد پدیدیکی دختر آمد ز ماه‌آفرید
چو بر جست و آمدش هنگام شویچو پروین شدش روی و چون مشک موی
نیا نامزد کرد شویش پشنگبدو داد و چندی برآمد درنگ
یکی پور زاد آن هنرمند ماهچگونه سزاوار تخت و کلاه
جهان‌بخش را لب پر از خنده شدتو گفتی مگر ایرج‌اش زنده شد
می روشن آمد ز پرمایه جاممر آن چهر دارد منوچهر نام[2]

پشنگ شاه توران

پشنگ پسر زادشم پدر افراسیاب و نبیرهٔ تور شاه توران است. پسران دیگر او گرسیوز و اغریرث هستند. آغازگر جنگ ایران و توران در شاهنامه پشنگ است. او کینه قتل تور را در سینه داشت و مترصد فرصت بود تا انتقام نیایش را از ایرانیان بستاند. هنگامی‌که خبر مرگ منوچهر را شنید فرصت را مناسب یافت و موضوع انتقام تور را با سران و بزرگان توران درمیان گذاشت.

پس آنگه ز مرگ منوچهر شاهبشد آگهی تا به توران سپاه
ز نارفتن کار نوذر همانیکایک بگفتند با بد گمان
چو بشنید سالار ترکان پشنگچنان خواست کآید به ایران به جنگ
یکی یاد کرد از نیا زادشمهم از تور بر زد یکی تیز دم[3]

پشنگ (شیده)

در دوران بسیار متأخرتر و زمان کیکاووس دوباره نام پشنگ (شیده) بر سر زبان‌هاست در بیتی آمده: پشنگ بود نامش پدر شیده خواند. لقب شیده، پشنگ دوران کیکاووس را از پشنگ دوران فریدون متمایز می‌کند.

سیاوش به ایوان خرامید شادبه مستی ز ایران نیامدش یاد
چنین گفت با شیده افراسیاب [4]که چون سر برآرد سیاوش ز خواب
تو با پهلوانان و خویشان منکسی کاو بود مهتر انجمن
به شبگیر با هدیه و با غلامگرانمایه اسپان زرین ستام
ز لشکر همی هر کسی با نثارز دینار وز گوهر شاهوار
ازین گونه پیش سیاوش روندهشیوار و بیدار و خامش روند
فراوان سپهبد فرستاد چیزبدین گونه یک هفته بگذاشت نیز

پانویس

  1. در طول زمان سه شخصیت واقعی پشنگ وجود داشته است، یکی ایرانی ، برادرزاده فریدون و پدر منوچهر است و دو تای دیگر تورانی که یکی از ایشان لقب «شیده» گرفته بود.
  2. شاهنامه. جلد اول. فریدون، ص ۴۵
  3. شاهنامه. جلد دوم. نوذر، ص ۶۳
  4. در این مصرع ظاهراً شیده پسر افراسیاب است

منابع

    • حسین، الهی قمشه‌ای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.