عدد برنولی

اعداد برنولی با نماد Bn در ریاضیات، دنباله ای اند از عددهای گویا که در نظریه اعداد روی می‌دهد. مقدار ۲۰ عدد برنولی در جدول کناری آمده‌است.

اعداد برنولی B±
n
nکسریده‌دهی
01+1.000000000
1±1/2±0.500000000
21/6+0.166666666
30+0.000000000
41/30−0.033333333
50+0.000000000
61/42+0.023809523
70+0.000000000
81/30−0.033333333
90+0.000000000
105/66+0.075757575
110+0.000000000
12691/2730−0.253113553
130+0.000000000
147/6+1.166666666
150+0.000000000
163617/510−7.092156862
170+0.000000000
1843867/798+54.97117794
190+0.000000000
20174611/330−529.1242424

به ازای هر n ناصفر زوج، اگر n بر ۴ بخش پذیر باشد Bn منفی و در غیر این صورت مثبت خواهد بود همچنین به ازای nهای فرد غیر از ۱، Bn صفر خواهد بود.

در فرمول زیر روش انتقال از عدد منفی به مثبت نشان داده شده‌است:

اعداد برنولی، مقدارهای خاصی از چندجمله‌ای برنولی، اند[1] با فرض و .[1]

از آنجایی که به ازای همهٔ اعداد فرد بزرگتر از ۱، Bn = ۰ است بسیاری از فرمول‌هایی که برای عددهای برنولی ارائه می‌شود در اصل برای اعداد زوج است و منظور از "Bn" همان B2n است.

اعداد برنولی در گسترش بسط تیلور توابع مثلثاتی و تانژانت توابع هذلولوی، در فرمول فالهابر برای جمع توان‌های نخستین اعداد صحیح مثبت ()، در فرمول اویلر-مکلورن و در جاهایی در تابع زتای ریمان دیده می‌شود.

عددهای برنولی توسط ریاضی‌دان سوئیسی یاکوب برنولی معرفی شدند و به نام او ثبت شدند اما یک ریاضی‌دان ژاپنی به نام سکی تاکاکازو نیز این اعداد را شناسایی کرده بود که پس از مرگش در ۱۷۱۲ مقاله اش منتشر شد؛[2][3] کار او کاتسویو سامپو نام داشت.

ایدا لاولیس در نوشته‌هایش پیرامون موتور تحلیلی از ۱۸۴۲ به توصیف الگوریتمی برای تولید اعداد برنولی توسط ماشین ببیج می‌پردازد.[4]

پیشینه

کارهای نخست

گذشتهٔ اعداد برنولی ریشه در تاریخ محاسبهٔ مجموع توان‌های اعداد طبیعی دارد. روش‌های محاسبهٔ جمع n عدد طبیعی نخست () همچنین جمع توان دوها (مربعات) () و توان سه‌ها (مکعبات) n عدد طبیعی () قبلاً بدست آمده بود اما هیچ فرمول ریاضی مشخصی برای آنها گفته نشده بود و حل آنها تنها به صورت توضیحی و با واژه‌ها بیان شده بود، بدون فرمول ریاضی. از جمله ریاضی دانان نامی که به حل مجموع توان‌های اعداد طبیعی پرداختند می‌توان به فیثاغورس، ارشمیدس، آریابهاتا، ابوبکر کرجی و ابن هیثم اشاره کرد.

در سدهٔ شانزدهم و آغاز سدهٔ هفده ام میلادی ریاضی دانان پیشرفت شگرفی در این زمینه کردند. در غرب، توماس هریوت (۱۵۶۰ تا ۱۶۲۱) از انگلستان، یوهان فالهابر (۱۵۸۰ تا ۱۶۳۵) از آلمان و پیر دو فرما (۱۶۰۱ تا ۱۶۶۵) و همکار فرانسوی اش بلز پاسکال (۱۶۲۳ تا ۱۶۶۲) همگی نقش مهمی در این زمینه داشتند.

ظاهراً توماس هریوت نخستین کسی است که برای مجموع توان‌های اعداد طبیعی از نمادهای ریاضی استفاده کرده‌است اما او توانست تنها تا توان ۴ را محاسبه کند. یوهان فالهابر توانست برای مجموع توان‌های اعداد طبیعی تا توان ۱۷ فرمول‌هایی را بدست آورد که این بالاترین دستاورد تا آن زمان بود؛ اما او هم نتوانست فرمول کلی برای همهٔ توان‌ها بدست آورد.

بلز پاسکال در ۱۶۵۴، معادلهٔ پاسکال مربوط به مجموع pامین توان n عدد صحیح مثبت نخست را اثبات کرد به ازای p = 0, 1, 2, …, k.

ریاضی‌دان سوئیسی ژاکوب برنولی (۱۶۵۴ تا ۱۷۰۵) نخستین کسی بود که دریافت یک دنباله یکتا از اعداد می تواند به تنهایی فرمولی کلی برای مجموع توان های اعداد صحیح مثبت به ازای هر توانی را بدست دهد این دنباله ثابت‌های B0, B1, B2,… داشت. لذتی که برنولی از بدست آوردن الگویی برای ضرایب فرمولش در محاسبه ی مجموع توان cام اعداد طبیعی تجربه کرد در یادداشت هایش این گونه بیان شده است:

با کمک این میز (پشت همین میز) در کمتر از نیمی از یک چهارم ساعت توانستم مجموع توان دهم ۱۰۰۰ عدد طبیعی نخست را بدست آورم و به جواب ۹۱٬۴۰۹٬۹۲۴٬۲۴۱٬۴۲۴٬۲۴۳٬۴۲۴٬۲۴۱٬۹۲۴٬۲۴۲٬۵۰۰ برسم.

نتایج برنولی پس از مرگش در ۱۷۱۳ در کتابی با عنوان هنر گمان بردن (Ars Conjectandi) منتشر شد. سکی تاکاکازو نیز به صورت مستقل به اعداد برنولی دست پیدا کرد و نتایج کارش در ۱۷۱۲، پس از مرگش منتشر شد[2] البته روش سکی به صورت فرمول ریاضی و دنباله ای با ثابت های مشخص بیان نشد.

فرمول برنولی تا امروز به عنوان کاربردی‌ترین و عمومی‌ترین روش در بدست آوردن مجموع توان‌ها دانسته می‌شود. ضریب‌های استفاده شده در فرمول برنولی امروزه با نام اعداد برنولی شناخته می‌شوند. این نامگذاری به پیشنهاد ابراهام دو مواور بود.

گاهی به فرمول برنولی، فرمول فالهابر نیز گفته می‌شود این نامگذاری به پاس تلاش‌هایی است که یوهان فالهابر انجام داد او راه های ارزشمندی برای محاسبهٔ مجموع توان‌ها ارائه کرد اما هرگز به یک فرمول کلی نرسید او هرگز گمان نمی کرد یک دنباله از اعداد بتواند بیانگر جواب مسئله باشد.

یا

برای همه ی مجموع توان ها، فالهابر هرگز این حقیقت به چشمش نیامد که تقریباً نیمی از ضرایب رابطه ی او صفر است.

یادداشت‌های برنولی

یادداشت‌های برنولی چنین است:

کتاب ژاکوب برنولی که پس از مرگش منتشر شد.

در کتاب هنر گمان بردن ژاکوب برنولی که در ۱۷۱۳ و پس از مرگش منتشر شد صفحهٔ ۹۷، متن بالا آمده‌است. فرمول اصلی در نیمهٔ دوم دیده می‌شود؛ ثابت‌هایی که اینجا برنولی با عنوان‌های A، B، C و D معرفی کرده در فرمول امروزی به صورت A = B2، B = B4، C = B6، D = B8 تعریف شده است. عبارت c·c−1·c−2·c−3 در اصل به معنی c·(c−1)·(c−2)·(c−3) – می باشد و این نقطه های کوچک در عبارت به معنی علامت ضرب گروهی است با نوشتار ریاضیاتی امروزی می توان گفت این عبارت یک فاکتوریل نزولی ck است. علامت فاکتوریل برای خلاصه نویسی در ضرب 1 × 2 × … × k به صورت k! صد سال پس از برنولی معرفی شد. علامت انتگرال در سمت چپ عبارت های برنولی به گوتفرید لایبنیتس در 1675 باز می گردد که از حرف S برای خلاصه نویسی summa به معنی جمع استفاده کرد (این نشان می دهد لایبنیتز راهنمای علمی برنولی بوده است.[5] عبارت n در سمت چپ نیز یک اندیس برای مجموع‌یابی نیست بلکه حد بالایی یک بازه ی مجموع را نشان می دهد به صورت 1, 2, …, n. با در کنار هم گذاشتن اطلاعاتی که در این کتاب داده شد برای c های مثبت، با ریاضیات امروزی، فرمول برنولی به صورت زیر خواهد بود:

کاربردهای عددهای برنولی

تحلیل مجانبی

یکی از مهم ترین کاربردهای اعداد برنولی در فرمول اویلر-مکلورن است. اگر فرض کنیم تابع f همواره به اندازه ی کافی مشتق‌پذیر باشد، فرمول اویلر-مکلورن را می توان به صورت زیر نوشت:[6]

در این فرمول فرض می شود که B
1
= −1/2
. حال با استفاده از convention B+
1
= +1/2
فرمول خواهد شد:

در اینجا f(0) = f و f(−1) پاد مشتق f است. برپایه ی قضیه اساسی حسابان خواهیم داشت:

بنابراین فرمول به صورت ساده تر به شکل زیر درخواهد آمد:

این فرم برای نمونه بسط اویلر-مکلورن تابع زتا است

در اینجا sk توان فاکتوریل صعودی است.[7]

علاوه بر این، عدد برنولی در دیگر بسط های مجانبی نیز کاربرد دارد نمونه ی زیر بسط مجانبی نوع پوانکاره برای تابع دایگاما، ψ است:

سری‌های تیلور

عددهای برنولی در گسترش بسط تیلور بسیاری از توابع مثلثاتی و هذلولوی دیده می‌شود:

تانژانت
کتانژانت
تانژانت هیپربولیک
کتانژانت هیپربولیک

سری‌های لوران

عددهای برنولی در این سری لوران نیز دیده می‌شود:

تابع دایگاما:

[8]

منابع

  1. "Bernoulli Number". Wolfram MathWorld. Retrieved 2 July 2017.
  2. Selin, H. (1997), p. 891
  3. Smith, D. E. (1914), p. 108
  4. Note G in the Menabrea reference
  5. Mathematics Genealogy Project
  6. Concrete Mathematics, (9.67).
  7. Concrete Mathematics, (2.44) and (2.52)
  8. Arfken, George (1970). Mathematical methods for physicists (2nd edition). Academic Press, Inc. p. 463. ISBN 978-0120598519.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.